نویسنده: سهیل منصوری



 

گمشدن در دنیای آشنای ناشناخته

بسیاری از شما از ماجرای درگیری میان دو شرکت Piranha Bytes و JoWood آگاه هستید (در شماره های پیشین بازی رایانه، بویژه شماره 31 در این باره سخن گفته شده است) و می دانید نتیجه این اختلاف های حقوقی، پایان همکاری این دو گروه بود. سرانجام سرنوشت سری بازی های Gothin که توسط PB پدید آمده بود؛ به JoWood سپرده شده و شرکت PB که حقوق معنوی بازی را از دست داده بود؛IP و بازی جدیدی با نام Risen پدید آورد که شاید برای بازیبازهایی که هنوز آن را بازی نکرده اند، بازی نویی باشد؛ اما هم از لحاظ گیم پلی و هم از جهت داستان، ادامه دهنده راه بازی های Gothic است و از هر سو که به این بازی نگاه کنید به بازی های سری Gothic می ماند. تکنولوژی مورد استفاده در Risen تا حد زیادی به تکنولوژی مورد استفاده در Gothic3 شباهت دارد. در واقع موتور مورد استفاده در Risen، نگارش پیشرفته تر موتور Gnome مورد استفاده در Gothic3 است (هرچند سازنده اصرار دارد بگوید موتور استفاده در این بازی یک موتور دیگر است تا این حقیقت باعث فراری دادن بازیبازها نشود). اما تفاوت موتور Risen با Gothic3 در این است که موتور جدید، بهبودهای اساسی پیدا کرده است. Risen یک بازی کاملاً پایدار و کم باگ است، Crash نمی کند و از ایرادهای اساسی مانند کمبود حافظه یا جلوه های گرافیکی عجیب و غریب در آن خبری نیست. ذخیره و بارگذاری بازی سریع انجام می شود و تأثیری روی پایداری بازی ندارد. باگ های بازی نیز نه به موتور، بلکه به گیم پلی آن مربوط می شود و شاید تنها برخی از بازی بازهای ماهر و آن هم به صورت موردی به وجود آن پی ببرند (در این مورد بعداً سخن خواهیم گفت).
از لحاظ گرافیکی، می توان Risen را نوع پیشرفته تری از G3 به حساب آورد که برخی ایرادهای آن رفع شده، برخی ویژگی های آن بهبود پیدا کرده و برخی از ایرادها هنوز باقی مانده است. متأسفانه یکی از ایراد اساسی Gothic3، یعنی NPCهای زشت، در Risen هم دیده می شود. مدل NPCها در Risen بسیار زشت است، بافت های مورد استفاده در چهره آن ها کیفیت پایین دارد، مدل صورت آن ها از چند ضلعی های کمتر (نسبت به بازی های مشابه) تشکیل شده و جزئیات کافی ندارد. موضوع زمانی بدتر می شود که متوجه شوید بسیاری از چهره ها در بازی تکراری هستند و NPCهای متفاوت، چهره های یکسان یا بسیار شبیه به هم دارند. البته پیشرفت هایی هم در برخی چهره ها دیده می شود (مثلاً چهره Ogreهای بازی بسیار بهتر از Orc های Gothic3 است) اما این پیشرفت ها، کافی نیست و Risen را از لحاظ کیفیت مدل ها و چهره ها به سطح یک بازی امروزی نمی رساند. از طرف دیگر انیمیشن های بازی نیز جالب نیست که موضوع را حادتر می کند. اما گرافیک سایر بخش های بازی بسیار خوب است. اولین بخش از گرافیک بازی که بازیباز بلافاصله متوجه بهبود آن می شود؛ رابط کاربر بازی است که به طرز قابل توجهی پیشرفت کرده و نه تنها منظم تر شده است، بلکه زیباتر نیز هست. مخصوصاً آیکان های استفاده شده برای اشیا اکنون زیباتر شده و در حد بازی های عالی ژانر است.
اما بیشترین پیشرفت گرافیکی Risen مربوط به جلوه های ویژه و نورپردازی آن بوده است. بویژه جلوه های ویژه آب و هوایی بازی عالی است و نورپردازی در آن به شکلی بسیار باورپذیر صورت گرفته است، به گونه ای که گرافیک بازی احساس حضور در محیط واقعی را به بازیباز القاء می کند. طراحی محیط بازی نیز به زیبایی تمام انجام گرفته است و برخی از مناظر بازی به راستی دیدنی است؛ به گونه ای که ممکن است بازیباز برای چند لحظه رخدادهای داخل بازی را به فراموشی بسپارد و محو تماشای مناظر بازی (که در ساعت های مختلف از شبانه روز، متفاوت است) شود. نکته مهم در مورد محیط بازی این است که با وجود گستردگی بسیار زیاد آن، یک محیط به راستی به هم پیوسته است. بارگذاری بازی تنها یک بار انجام می شود و برخلاف بازی هایی چون Oblivion، با ورود به محیط های جدید از قبیل اتاق ها یا غارها، بارگذاری دوباره انجام نمی شود. از طرف دیگر بازیباز هنگام حرکت در این محیط عظیم متوجه بارگذاری بازی نمی شود و گشت وگذار در محیط به نرمی و بدون گیر انجام می شود؛ که از لحاظ تکنیکی دست آورد شایسته توجهی است.
این محیط نه تنها بسیار عظیم و پر از گوناگونی است؛ بلکه هر بخش از آن ساختار منحصر به فرد دارد و بر خلاف بازی هایی چون Oblivion، محیط های آن تکراری به نظر نمی رسد. یکی از بهترین بخش های Risen کاوش و گشت و گذار در آن است که هرگز خسته کننده نمی شود. اولاً هیچ مکان تکراری در این بازی وجود ندارد و با گشت و گذار در این محیط، احساس کاوش در یک جهان جادویی به بازیباز دست می دهد. از طرف دیگر چون اشیای ارزشمند و کاملاً منحصر به فرد در سراسر نقشه بازی مخفی شده است؛ بازیباز با شوق فراوان در محیط گشت و گذار می کند تا هم منظره های دیدنی این بازی را (که کم نیستند) از دست ندهد و هم در بازی پیشرفت کند.
بخش دیگر از کاوش در این بازی که در بازی های Gothic تقریباً وجود نداشت، Dungeon Crawling تمام عیار است که در Risen به مقدار زیاد روی آن تأکید می شود و به بخشی اساسی از بازی تبدیل شده است.
اما بازیباز در گشت وگذار در دنیای بازی کاملاً آزاد نیست. جزیره Faranga محیط بسیار خطرناکی است و برخی نقاط آن از سایر نقاط خطرناک تر است. چون Level Scaling یا سایر ترفندها مشابه که اخیراً در بازی های مبتدی پسند استفاده می شود، در Risen وجود نداردRisen و این بازی با سرسختی به المان های بازی های Old School پایبند است؛ سفر به برخی از قسمت های جزیره در اوایل بازی مساوی با خودکشی است.
بازی در ابتدا به طرز بی رحمانه ای سخت است و بازیباز در بسیاری از موارد باید از دست دشمنان فرار کند. تنها پس از کسب مهارت های لازم و قوی شدن است که بازیباز اندک اندک می تواند به بخش های خطرناک تر جزیره برود.
Pacing بازی کند است و قابلیت ها با سرعت بسیار اندک در اختیار بازیباز قرار داده می شود. از طرف دیگر گیم پلی مبتنی بر فرار این بازی برای بسیاری از بازیبازها ناآشنا و غیرعادی است. از این رو زمان زیادی طول می کشد تا Risen بتواند بازیبازهای تازه وارد را به خود جذب کند و تنها پس از رسیدن به بخش دوم بازی است که Risen جذابیت واقعی خود را نشان می دهد و بازی واقعاً لذت بخش می شود. به همین دلیل بازیباز کم تجربه ممکن است در ابتدا از Risen زده شود؛ غافل از این که باید کمی تحمل کند و به این بازی فرصت دهد تا چهره واقعی خود رانشان دهد (هر چند بازیبازهای کهنه کار در این زمینه مشکلی نخواهند داشت). مبارزه در Risen نه تنها سخت است؛ بلکه پیچیده نیز هست. حتی اگر بازیبازی قدرت بالا داشته باشد؛ باید پیچیدگی های مبارزه و تاکتیک های آن را فرا بگیرد. برعکس این موضوع نیز صادق است، یعنی اگر بازیباز کاملاً به پیچیدگی های مبارزه آشنا شده باشد باز هم باید در نظر بگیرد پیروزی در بعضی مبارزه ها تنها با زیرکی امکان پذیر نیست و بازیباز برای پیروزی در بعضی مبارزه ها باید فرار کند و بعداً، زمانی که توانمندتر شده بود، بازگردد. البته مبارزه در این بازی نرم و روان نیست و ایرادهایی دارد که خود بر سختی بازی می افزاید و پس از مدل های زشت بازی، دومین ایراد این بازی است.
سیستم نقش آفرینی Risen تقریباً همان سیستم مورد استفاده در بازی های Gothic است که تغییرات جزیی پیدا کرده است.
به عنوان مثال مکانیزم جادو متحول شده (اکنون جادو نقشی مهم و بسیار جالب در گیم پلی و انجام ماموریت ها بازی می کند)، اما مبارزه های تن به تن و از راه دور تقریباً تغییری نکرده است. مشاغل نیز چندان دگرگون نشده است. تنها نقطه قابل توجه در مورد مبارزه با کمان و زوبین است که باگ دارد (این باگ تنها باگ مهم بازی است که در ابتدای مقاله نیز به آن اشاره کردیم و ظاهراً در اولین پچ بازی حل خواهد شد).
این بازی از لحاظ ماموریت ها بسیار غنی است و تعداد بسیار زیادی ماموریت اصلی و جانبی دارد. ماموریت ها در این بازی نه تنها زیاد هستند، بلکه آزادی عمل و راه های زیادی برای انجام آن ها وجود دارد. علاوه بر این هر ماموریت معمولاً چند پایان مختلف دارد و بازیباز باید یکی از آن ها را انتخاب کند. نحوه انجام ماموریت و نحوه به پایان رساندن ماموریت در نهایت روی رابطه بازیباز با افراد و گروه های حاضر در بازی اثر می گذارد و بازیباز باید تصمیم بگیرد هر ماموریت را چگونه انجام دهد و در نهایت پس از انجام ماموریت، کدام گروه را انتخاب کند.
به عنوان مثال بازیباز در بخشی از بازی بازیباز باید پنج بخش یک زره را به هر ترتیبی شده، به دست آورد. بازیباز می تواند با روش های مختلف مثل خرید، چانه زدن، ترساندن، جیب بری، سرقت، کتک زدن مردم یا حتی قتل، این پنج بخش را به دست آورد. اما پس از به دست آوردن این پنج قسمت، بازیباز باید آن ها را به یکی از دو گروه موجود در بازی بدهد. اما این کار، چندان آسان نیست. گزینه های موجود در Risen در بسیاری از موارد کاملاً خاکستری هستند و گزینه سیاه و سفید و خوب یا بد برای انتخاب وجود ندارد. بسیاری از افراد و هر دو گروه موجود در بازی تا مغز استخوان فاسد هستند و از هر راهی برای محق نشان دادن خود و همراه کردن بازیباز با خود استفاده خواهند کرد. نکته جالب این است که بازیباز نیز با آگاهی کامل از ناپاکی این دو گروه، با یکی از آن ها همراه خواهد شد. از این رو، مفاهیم جدی و بدون تعارف مطرح شده در این بازی، بدون شک نظر بازیبازهای بزرگسال که از دنیای سیاه و سفید کودکانه بسیاری از بازی ها خسته شده اند را جلب خواهد کرد و این بازی را به گزینه ای مناسب برای طرفداران بازی های جدی تبدیل می کند. دیالوگ، بخشی است که Risen در آن عالی عمل کرده است. میزان دیالوگ در این بازی به طرز تعجب آوری زیاد است؛ به گونه ای که ممکن است بازیباز تنها در چند دقیقه اول بازی و هنگام آشنایی با دنیای جدید، از گفتگوهای طولانی میان افراد خسته شود.
تعداد گزینه ها نیز زیاد است و برخلاف بسیاری از بازی های نقش آفرینی، انتخاب هر یک از این گزینه ها نه تنها روند دیالوگ ها و جملات بعدی را تغییر می دهد؛ بلکه روی رفتار و عکس العمل NPCها نیز اثر می گذارد. ساختار دیالوگ ها پیچیده و در عین حال پویا است و برخلاف دیالوگ های درختی ثابت بسیاری از بازی های نقش آفرینی کلاسیک، در این بازی شاهد دیالوگ های کاملاً پویا هستیم که ساختار آن بر اساس گفتگوی بین دو طرف یا کارهایی که بازیباز انجام داده، شکل می گیرد و تغییر می کند. در این میان کیفیت قربانی کمیت نشده است. گزینه های دیالوگ ها اغلب از لحاظ کیفیت نوشتاری بسیار جدی، خشک، قابل باور و گاه به طرز تعجب آوری بی رحمانه هستند؛ به گونه ای که گاهی لحن تمسخرآمیز، شدت طعنه ها و تندی سخنان قهرمان بازی می تواند آزار دهنده باشد (قهرمان بازی حتی در مکالمه های دوستانه به دفعات افراد مقابل را به سخره گرفته و گاه به آن ها توهین می کند و مخاطبان نیز عیناً همین کار را انجام می دهند). صداگذاری دیالوگ های بازی نیز بسیار خوب است. متأسفانه تعدادی از گویندهای بازی تکراری هستند؛ اما چون جملات تکراری نیست، میزان تکراری شدن صداها در Risen به بدی Oblivion نیست. کلیه خطوط دیالوگ نوشته شده برای بازی نه تنها طولانی، بلکه منحصر به فرد است و حتی یک خط دیالوگ صامت در بازی وجود ندارد؛ که با در نظر گرفتن حجم عظیم دیالوگ های بازی، ارزش آن آشکار می شود. کیفیت کار گویندگان و صداگذاری دیالوگ ها نیز به طور کلی خوب و در مورد برخی شخصیت های کلیدی، تحسین برانگیز است. صداگذاری محیطی بازی نیز بسیار خوب است؛ طوری که من در بیشتر طول بازی موسیقی آن را به طور کامل غیر فعال کرده بودم تا صرفاً صداهای محیط بازی را که بویژه در محیط های باز، جنگل، مرداب و هنگام بارندگی بسیار جالب است، بشنوم. حس به وجود آمده از صداگذاری بازی به قدری طبیعی است که گاه بازیباز واقعاً احساس می¬کند در آن محیط حضور دارد و به همین دلیل قید موسیقی حماسی عالی بازی را که دست کمی از Gothic 3 ندارد و انصافاً زیبا است؛ می زند (پیشنهاد می کنم وقتی در جنگل و مرداب حرکت می کنید؛ حتماً این کار را امتحان کنید).
Risen داستان بسیار جالبی دارد؛ اما نکته مهم برای هواداران بازی های Gothic این است که Risen، دنباله واقعی این بازی هاست (داستان بازی عملاً داستان G3 و نتیجه کارهایی که Xardas پس از پایان G3 انجام داد را ادامه می دهد؛ هر چند هرگز رسماً به این موضوع اشاره نشده است).
اما در پایان چه هوادار دو آتشه بازی های Gothic باشید، چه بازیبازی که Gothic3 خاطره بدی در ذهن شما به جای گذاشته است و چه بازیباز که بازی های قبلی را بازی نکرده اید؛ باید گفت Risen از هر لحاظ و به طرز باور نکردنی نسبت به Gothic3 بهتر است. این بازی بیش از هر چیز به دو بازی قبلی سری، یعنی اولین بازی Gothic و بسته الحاقی Night of the Ravan برای Gothic2 شباهت دارد و یک بازی نقش آفرینی اصیل، زیبا و بسیار جذاب است، مخصوصاً اگر بازیباز کارکشته ای باشید.
منبع: مجله ی بازی رایانه، شماره ی 32