نویسنده: محمد طالبیان



 
هیچ وقت به ذهن هیچ یک از طرفداران سری بازی Halo نمی رسید که بانجی زمانی سعی کند تا تغییرات عمده ای را در مکانیزم کلی این سری ایجاد کند و بخواهد که از نقاط قوت عناوین قبلی صرف نظر و از موارد جدید و متفاوتی در بازی خود بهره ببرد اما بانجی این کار را با Halo 3 : ODST انجام داده است.
این بار دیگر خبری از Spartan فوق محبوب این سری یعنی Master Chief نیست. داستان بازی در رابطه با گروهی از نیروهای ویژه است که با نام Orbital Drop Shock Trooper‎‎ (ODST) شناخته می شوند. بازیباز در این گروه در نقش تازه کارترین عضو که روکی (Rookie) نام دارد بازی را شروع می کند. وقایع این نسخه قبل ازHalo 3 اتفاق می افتد و جریانات موازی با Halo2 را بازگو می کند. کاونانت ها قصد دارند تا با نفوذ به طبقات زیرین شهر نیومامباسا (New Mombasa) اطلاعات مهمی را به دست بیاورند تا بتوانند با استفاده از آن ها نتیجه جنگ را به نفع خود برگردانند. در این جا شما در نقش یکی از ODST ها که با نام Helljumper نیز شناخته می شوند به سطح نیومامباسا فرستاده می شوید تا بتوانید از این کار جلوگیری کنید و این اطلاعات را خود به دست بیاورید. اما درست در هنگام فرود، تشعشعات الکترومگنتیک حاصل از Slip Space باعث می شود که کنترل کپسول های نیروهای ODST از دستان آن ها خارج شود و باعث شود که در سطح شهر سقوط کنند. جالب است بدانید که مستر چیف در جای دیگری از این جهان در حال خراب کاری بوده است و باعث شده است که Prophet of Regret مجبور به فرار از نیومامباسا شود و این فرار حاصلی جز تشعشعات الکترومگنتیک نداشته است. در هر صورت روکی 6 ساعت بعد از فرستاده شدن بهوش می آید و خود را در کپسولی می بیند که در هوا معلق باقی مانده و هیچ یک از دوستانش در اطرافش نیستند. او با درآوردن درب کپسول قدم به سطح شهر می گذارد و با دنبال نشانه های موجود در شهر ساکت، تاریک و غم انگیز نیومامباسا قصد دارد تا دیگر اعضای تیم خود را پیدا کند.
نکته جالب در نحوه داستان سرایی این عنوان است، به این صورت که زمانی که روکی اشیای خاصی که تمام آن ها نشانی به حساب می آیند را پیدا می کند. بازی وارد یک سری Flashback می شود که طی آن بازیباز کنترل دیگر اعضای تیم را بر عهده می گیرد و آن ها را به نقاط خاصی می رساند. لازم به ذکر است که برخلاف مراحلی که با روکی به بازی می پردازید در قسمت های Flashback روند گیم پلی مانند گذشته است و کاملاً به صورت اکشن دنبال می شود. بعد از اتمام هر یک از این Flashbackها بازیباز دوباره کنترل روکی را بر عهده می گیرد تا نشانه های بعدی را پیدا کند. این شیوه داستان سرایی تنوع جالبی در داستان ایجاد می کند اما از طرف دیگر باعث می شود تا در داستان تمرکزی بر روی شخصیتی وجود نداشته باشد.
گیم پلی بازی در زمانی که بازیباز با روکی بازی را دنبال می کند تقریباً به صورت مخفی کاری است و در کمتر موقعیتی با تعداد زیادی از دشمن ها مواجه می شود. شاید نتوان این مراحل را مخفی کاری کامل گفت اما اگر بازیباز از المان ها و امکانات موجود در این سری مراحل به خوبی استفاده کند می تواند حتی به راحتی و بدون کشتن حتی یک دشمن به نقطه مورد نظر خود برسد. یکی از موارد جالب در مورد شهر نیومامباسا این است که در سطح آن ایستگاه های مشخصی وجود دارد که بازیباز می تواند با دانلود کردن اطلاعات از آن ها به صداهای ضبط شده گوش کند و از وقایع گذشته نیومامباسا با خبر شود. شاید این صداها برای تمام بازیبازها جالب به نظر نرسد اما برای کسانی که قصد دارند تا با سرگذشت نیومامباسا و این که کاونانت ها با این شهر چه کرده اند با خبر شوند، ارزشمند است. یکی از مواردی که در پیش نمایش ODST هم به آن اشاره شده بود نبود زره همیشگی مستر چیف است که به بازیباز این امکان را می داد که بعد از پناه گرفتن دوباره سلامتی خود را به دست بیاورد. این مکانیزم دچار تغییراتی شده که طی آن بازیباز باید بسته های سلامتی موجود درسطح شهر را پیدا کند و برای برگرداندن سلامتی خود از آن ها استفاده کند. مشکلی که این مکانیزم به وجود می آورد این است که بسته های سلامتی عموماً در جای هایی قرار گرفته اند که دور از درگیری هستند و اکثراً در محیط های خلوت گذاشته شده اند.
زمانی که بازیباز در میان نبرد به بسته سلامتی احتیاج دارد با این مسئله رو به رو می شود که هیچگونه بسته ای وجود ندارد و یا باید با احتیاط فراوان جلو برود یا این که بمیرد و دوباره بازی را از Checkpoint قبلی ادامه دهد. یکی دیگر از تغییرات گیم پلی نبود هوش مصنوعی ای همچون کورتانا است که در اکثر مواقع راهنمایی های مناسبی را به مستر چیف می کرد. این بار ODST ها تنها می توانند از یک نقشه و هوش مصنوعی شهر برای پیدا کردن راه خود استفاده کنند. نکته ای که در این زمینه وجود دارد این است که هوش مصنوعی شهر آن چنان که در گذشته به نمایش درآمده بود کارایی مناسبی ندارد و عموماً کمک به سزایی را به بازیباز نمی کند اما نمی توان از وجود نقشه سه بعدی و بسیار دقیق موجود در بازی چشم پوشی کرد که به بهترین شکل ممکن به کمک بازیباز می آید و می تواند بهترین راه موجود را به وی نشان دهد.
اما باید گفت که در ODST بازیباز تنها با مواردی همچون ضعیف تر شدن شخصیت قابل بازی رو به رو نیست و در بعضی موارد شاهد این هست که همین نیروهای ODST امکانات متفاوت و بهتری را نسبت به مستر چیف در اختیار دارند. یکی از قابلیت هایی که ODST ها از آن بهره می برند اما مستر چیف آن را به همراه نداشت VISR است. بازیباز می تواند در طول بازی VISR را روشن کند و با استفاده از آن محیط ها را روشن تر از گذشته ببیند. همچنین تمامی لبه های اشیا و سطح ها در این حالت مشخص می شوند که این خود باعث می شود که اجسام در محیط های تاریک به خوبی از یکدیگر تفکیک شوند. اسلحه ها نیز در این شماره نسبت به گذشته از تنوع خوبی برخوردارند. در ODST شاهد دو سلاح جدید هستیم که یکی از آن ها M6C (کلت کمری) و دیگری یک SMG مخصوص است که به صدا خفه کن نیز مجهز شده است. این دو اسلحه و مخصوصاً M6C به طور مستقیم بر روی گیم پلی بازی در مراحلی که بازیباز کنترل روکی را بر عهده دارد تأثیر گذاشته اند و باعث شده اند که بازیباز از لحاظ اسلحه احساس ضعف نکند.
با تمام موارد ذکر شده گیم پلی همچنان همان ساختار قبلی را دارد و با این که در ابتدا خیلی جذاب به نظر می رسد اما به دلیل کمبودها در محتوا (نسبت به بازی های اصلی Halo) به مرور معمولی می شود و از طرفی هم بخش داستانی ODST خیلی کوتاه تر از بخش تک نفره داستانی بازی های اصلی Halo است، که در نهایت نمی تواند به ارزش های بازی های قبلی برسد اما با این حال برای طرفداران سری Halo راضی کننده است.
اما از بخش تک نفره که بگذریم باید به این مسئله اشاره کنیم که سری Halo همواره یکی از پرطرفدارترین سری های موجود در نزد طرفداران بخش چند نفره بر روی کنسول ها بوده است. این بار نیز بانجی قدم دیگری را در راستای ارتقای این بخش برداشته است و آن قدم طراحی مادی به نام Firefight است. این ماد با این که شباهت هایی به ماد Horde بازی Gears of War 2 دارد اما تفاوت هایی هم دارد. در Firefight بازیباز به همراه 3 بازیباز دیگر وارد یک نقشه می شود. در این نقشه بازیبازها باید با موج های تمام نشدنی کاونانت ها مقابله کنند و با استفاده از مهمات محدود و 7 جانی که در اختیار دارند بازی را ادامه دهند. نکته جالب توجه این است که در این ماد دشمن ها از تمامی جهات و حتی از بالای سرتان به سمت شما حمله می کنند. نوع ایجاد دشمن ها نیز به صورت تصادفی است و بازیبازها می توانند با کشتن انواع دشمن ها امتیاز مخصوص به هر کدام یک از آن ها را کسب کنند. در کل 7 جان در اختیار تمامی بازیبازها است به همین دلیل حالتی به وجود می آید که هر بازیباز سعی می کند تا هم جان خود را حفظ کند و هم در مواقع حساس به کمک دیگر هم تیمی های خود برود. اما به استثنای این ماد دیگر قسمت های بخش چند نفره با کمترین تغییر ممکنه به این بازی نیز منتقل شده اند. تمامی مادها و نقشه های Halo3 و البته 11 نقشه ای که به صورت پولی قابل دانلود بودند درODST قابل استفاده هستند. البته خبر خوشحال کننده این است که 3 نقشه جدید نیز در بازی وجود دارد که از طراحی مخصوص به خود سود می برند. با این حال عمده تمرکز این نسخه بر روی ماد Firefight بوده است.
اما در کنار تمامی پیشرفت های موجود در این عنوان باید به این نکته نیز اشاره کرد که بزرگ ترین مشکل ODST گرافیک قدیمی آن است. متأسفانه بانجی در این عنوان از همان موتور قدیمی Halo 3 استفاده کرده است و نتیجه کار این شده است که بازی از بعد فنی نکته خاصی را در بر ندارد اما از دید هنری جذاب است. رنگ های مورد استفاده برای محیط نسبت به گذشته پیشرفت چشم گیری داشته اند و این بار شاهد مراحل بیشتری در شب هستیم. به همین منظور تیم سازنده از ترکیب رنگی تیره تری استفاده کرده است که در کنار وجود نورهای زیبا و شاد که از چراغ های ماشین ها و خیابان ها تابیده می شوند صحنه های زیبا و به یاد ماندنی را ایجاد می کنند. بارش آرام باران در کنار خرابی هایی که به خاطر Slipspace به وجود آمده است باعث شده که بازیباز هر چه بیشتر خود را در شهر نیومامباسا تنها احساس کند. در سوی دیگر مراحلی که در روز دنبال می شوند با ترکیب رنگی زیبا و شاد همراه هستند که درست در مقابل مراحل موجود در شب قرار می گیرند. تعداد زیاد دشمن ها در کنار ثابت بودن سرعت فریم نیز یکی دیگر از نقاط قوت گرافیکی بازی است. البته این مسئله نیز باید گفته شود که رزولوشن بازی نسبت به گذشته افزایش نیافته و بازی همچنان روی 60 فریم ثابت اجرا می شود. خوشبختانه بانجی این بار سعی کرده است که از تعداد چند ضلعی های بیشتری برای طراحی شخصیت ها استفاده کند اما باز هم شاهد این هستیم که چهره شخصیت ها کیفیت لازم را نداشته و همانند Halo 3 ظاهر مناسبی ندارند. یکی از نقاط قوت Halo 3 و ODST نورپردازی فوق العاده بازی است که در کنار جلوه های بازتاب نور بر روی سطح آب و زمین صحنه های زیبا و به یادماندنی ای را خلق می کنند. از دیگر نقاط قوت گرافیک بازی می توان به پس زمینه های زیبا اشاره کرد که حال و هوای جذابی را به بازیباز منتقل می کنند. در کل می توان گفت که بانجی در طراحی گرافیک بازی پیشرفت های خوبی نسبت به Halo 3 داشته است اما همین پیشرفت ها هم ایده آل عنوانی نیست که در نسل گذشته یکی از بهترین عناوین در زمینه گرافیکی بوده است. صداگذاری و موسیقی های استفاده شده در این سری همواره به عنوان یکی از نقاط قوت آن به شمار می روند. موسیقی های حماسی نسخه های گذشته این بار همراه با موسیقی هایی با تم آرام به ODST آمده اند تا دوباره به کمک فضا سازی بازی بیایند.
خوشبختانه مارتین ادانل باز هم کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام داده است و در ایجاد جوی حماسی از تمامی امکانات موجود استفاده کرده است. در کنار موسیقی خوب بازی می توان به صداگذاری شخصیت ها نیز اشاره کرد که با وجود افرادی همچون نیتن فیلیون و آدام بالدوین ODST در این زمینه هیچ گونه ضعفی را احساس نمی کند. در کنار این نکات مثبت صداگذاری محیط، اسلحه ها و وسایل نقلیه هم مانند گذشته به خوبی انجام شده و بانجی سعی کرده تا از افکت های به روزتر و با کیفیت تری در ODST بهره ببرد. با تمام توضیحاتی که داده شد می توان به این نتیجه رسید که بانجی به خوبی توانسته تا یک بسته اضافه شونده یا یک DLC را به عنوانی کاملاً مستقل تبدیل کند که نه تنها ارزش های یک عنوان کامل را در بخش تک نفره به همراه دارد بلکه در زمینه چند نفره نیز از نسخه اصلی خود بهتر عمل کرده و قابلیت ها و نقشه های بیشتری را در اختیار بازیباز قرار داده است.
در کل ODST بار دیگر و بعد از دو سال باعث شد تا دوباره نام Halo بر سر زبان ها بیافتد و طرفداران این سری را به خوبی سرگرم کند.
منبع: مجله ی بازی رایانه، شماره ی 32