نهضت جنگل و کنگره شرق
اعلام جمهوری
مذاکرات میرزا کوچک خان جنگلی و طرف های مقابل او که سران ارتش سرخ روسیه بودند، به انعقاد موافقت نامه ی نه ماده ای منجر گردید و میرزا کوچک خان مأموریت یافت تا حکومتی تشکیل دهد. رهبر نهضت جنگل برای عملی ساختن این موضوع، زمان زیادی نداشت و به همین دلیل در اولین فرصت خود را به فومن رساند. در مسیر ورود به رشت، مردم استقبال شایانی از میرزا به عمل آوردند. او با مشورت سایر طرفداران خود یک اعلامیه ی رسمی با عنوان «فریاد ملت مظلوم ایران از حلقوم فداییان جنگل گیلان»، تهیه و منتشر ساخت که بخشی از آن به شرح زیر است:«.... ایران یکی از قطعات دنیا و اهالی آن که یک قوم از اقوام ساکنین دنیا هستند، قرن هاست در دست استبداد سلاطین جور و امرای خودسر و خوانین جاه طلب و رؤسای شهوت ران و اربابان بی رحم، به خرابه ای تبدیل شده که هر عابر و هر ناظر متفکری از منظره ی اسفناک آن و ساکنانش گرفتار بهت و حیرت می شود. در قرون اخیر، سیاست جهان گیرانه ی همسایگان همسایه آزار ما «دولت انگلیس و حکومت های جابر تزاری سابق روسیه»، ضمیمه های مظالم حکمرانان شهوت پرست ایران شده، برای اسارت این قوم مظلوم در صحنه ی این خرابه ی اسف آور با تمام قوای خود، تسلط آن ها را به سایرین تحکیم و تأکید می کردند...» (1)
پس از انتشار این بیانیه، میرزا کوچک خان در هیجدهم ماه رمضان سال 1338 هـ ق «حکومت جمهوری» را اعلام کرد و علاوه بر مفاد بیانیه که جنایت های بی شمار دولت مرکزی ایران و کشورهای روس و انگلیس و خطابه ادامه داد و نظراتش را درباره ی جمهوری و از زبان «جمعیت انقلاب سرخ ایران» به شرح زیر (2) اعلام کرد و خبر اعلام جمهوری را به تهران و سایر کشورها مخابره نمود:
1- جمعیت انقلاب سرخ ایران اصول سلطنت را ملغی کرده، حکومت جمهوری را به طور رسمی اعلام و به اطلاع عموم مردم می رساند.
2- حکومت جمهوری، حفاظت جان و مال عمومی اهالی را بشارت می دهد.
3- هر نوع قرارداد و معاهده ای که دولت ایران چه در سال های گذشته و چه در سالهای اخیر با دولت های دیگر منعقد نموده، لغو و باطل اعلام می گردد.
4- حکومت جمهوری همه ی اقوام بشر را یکسان دانسته و همه ی آن ها را از تساوی حقوق برخوردار می داند و معتقد است شعایر اسلامی باید به عنوان یک فرضیه مورد توجه قرار گیرد.
اصول فوق، همان مواردی بود که می توانست مردم مظلوم را از سلطه ی اجانب نجات دهد و رنگ و بوی عدالت و آزادی را به زندگی آن ها وارد نماید. میرزا کوچک خان با اعتقاد قلبی به این اصول، امیدوار بود برای رفاه و آسایش هم وطنانش بتواند اهداف اعلام شده را به مقصود برساند و راه سلطه و ظلم و جور را مسدود نماید. وی برای ایجاد تغییرات اساسی در جمهوری و تعیین نشان های ویژه برای آن، اقداماتی در گیلان انجام داد که به صورت مختصر ذکر می شود: (3)
1- انتخاب و معرفی آرم جمهوری با نقش شیر و خورشید در وسط و داس و چکش در بالای آرم.
2- به جریان انداختن تمبرهای مخصوص.
3- انتخاب رؤسا و مسؤولان جدید و خراج عده ای از مأموران قبلی.
4- برقراری ارتباط با شوروی، به منظور انجام کارهای بازرگانی و تجاری.
5- ارائه ی طرح تشکیل بانک ملی و تعطیل نمودن بانک های خارجی. (4)
6- تأسیس کلان های شبانه برای آموزش علوم سیاسی، اقتصادی و جامعه شناسی.
7- بازداشت عده ای از رؤسای ادارات. (5)
8- وضع قرارداد اخذ پروانه ی خروج برای کسانی که می خواستند از انزلی تا خط عراق یا از تهران تا انزلی تردد نمایند.
تشکیلات و زمام داران جمهوری
اعلام مواضع حکومت جمهوری و لزوم دستیابی به اهداف تعیین شده و اداره ی امور مطابق نظرها و سیاست های اعلام شده، این ضرورت را ایجاب می کرد تا از نظر سازمانی نیز حکومت مورد توجه قرار گیرد و سازماندهی آن به شیوه ای پیش بینی شود که بتوان زمینه ی تحقق اهداف جمهوری را فراهم نمود. میرزا کوچک خان جنگلی یک روز بعد از اعلام جمهوری، در تاریخ نوزدهم ماه رمضان سال 1338 هـ ق، اعضای حکومت را به بهره گیری از روش های اجرایی کشور شوروی، در «عمارت متروپل قدیم رشت» (6) به شرح زیر تعیین نمود: (7)1- میرزا کوچک خان، سر کمیسر و کمیسر جنگ؛
2- میرزا ابوالقاسم فخرایی، کمیسر تجارت؛
3- میرزا محمد علی گلیک «خمامی» کمیسر فواید عامه؛
4- محمد جعفر کنگاوری، کمیسر معارف و اوقاف؛
5- آقا نصرالله رضا، کمیسر پست و تلگراف؛
6- محمود آقا رضا، کمیسر قضایی؛
7- محمد علی پیر بازاری، کمیسر مالیه؛
8- سید جعفر محسنی، کمیسر خارجه؛
9- میر شمس الدین وقاری، کمیسر داخله.
تداوم جمهوری
توافق میرزا کوچک خان و روس ها برای اعلام جمهوری از سوی رهبر نهضت جنگل، پیروزی بزرگی برای او محسوب می شد، ولی آیا روس ها به تعهدات خود پایبند بودند؟ موافقت آن ها برای انعقاد معاهده با میرزا کوچک خان با چه اندیشه و طرز تفکری صورت گرفت؟ آیا روس ها می توانستند دست از منافع خود بردارند؟ آیا برای آنان قابل قبول بود که عده ای جنگل نشین و انقلابی راه آن ها را برای سلطه بر ایران سد نمایند؟پاسخ این سؤالات و بسیاری از پرسش های دیگر که آن زمان و در حال حاضر به ذهن می رسند، منفی بود. هنور چند روزی از توافق روسها و میرزا کوچک نگذشته بود که افکار کمونیستی در ایران شیوع بیشتری یافت و معتقدان این افکار راهی جزء اعلام نظر و اعلام موجودیت خود در ایران نمی دیدند. تضاد این افکار با اندیشه های متعالی رهبر نهضت جنگل، زمینه را برای رویارویی و مقابله ی دو اندیشه هموار می کرد و درست در زمانی که درخت انقلابیون جنگل به شکوفه نشسته بود و نسیم خوش آزادی و استقلال نه تنها در خطه ی گیلان، که در همه ی ایران به مشام می رسید و صدای عدالت و نظم و امنیت، مردم ستم دیده را نسبت به آینده امیدوار می ساخت، اندیشه های کمونیستی درصدد چیدن شکوفه ها و ایجاد هرج و مرج برآمدند و برای خاموش کردن شعله های انقلاب جنگل دست به کار شدند.
روس ها با ایمان به استراتژی مورد نظر خود، میرزا کوچک خان را در مسیری قرار دادند تا بتوانند با بررسی های کامل در آینده با او و نهضتش مقابله نمایند. در این زمان کار به جایی رسید که از همان ابتدا چند نفر از فرماندهان روسی، ایران را ترک کردند و افراد دیگر جایگزین آن ها شدند. در بدون اعلام جمهوری، عده ای از روس ها در افکار پیروان و معتقدان به میرزا کوچ خان نفوذ کردند و بینش و نگرش آنان را نسبت به انقلاب جنگل تغییر دادند و برای تثبیت موقعیت افکارشان در همه ی زمینه ها آنان را یاری دادند.
رهبران روسیه در هیچ شرایطی مخالفت رسمی خود را با نهضت جنگل اعلام نکردند و همواره همکاری با آنان را وعده می دادند، اما اعضای حزب کمونیست روس نه تنها در کشور خودشان بر ضد مسلمانان فعالیت داشتند و با اسلام مخالف بودند، بلکه در ایران نیز همین طرز فکر را دنبال می کردند. این کار امنیت مردم را به خطر می انداخت و مخالف اهداف اعلام شده ی جمهوری که میرزا آن را به مردم نوید داده بود، محسوب می شد و میرزا چاره ای جز مقابله با آن نداشت. مشاهده ی رفتارهای غیر مسؤولانه ی روس ها و به ویژه کمونیست ها، اعتراض بسیاری از مردم را برانگیخت و حتی عده ای سربازان و سران انقلابی آن ها بر اثر دسیسه های روس ها، ایران را ترک کردند و در جای جای محدوده ی تحت نظارت حکومت جمهوری حضور یافتند و اطلاعات کاملی از اوضاع آن به دست آوردند و به بزرگان دولت خود گزارش کردند.
میرزا کوچک خان به فکر چاره جویی افتاد و تلاش کرد تا از بن بست ایجاد شده و شرایط سخت پیش آمده خلاص شود. به همین جهت همیشه تعهد روس ها را به آن ها یادآور می شد و به گفته ی نویسنده ی کتاب تاریخ انقلاب جنگل: نگاهی به مسجدها که آن وقت ها محل تمرکز مرد بود، می رفت و ضمن صحبت با آن ها وعده هایی می داد و یا در روزنامه ی جنگل مقاله ای تحت عنوان «اسلام، جمهوری، سوسیالیسم» انتشار یافت که آن ها را با هم مقایسه می کرد.» (8) ولی کار به جایی رسید که به واسطه ی همین مقاله و حضور در مسجدها، وی را در روزنامه ی «انقلاب سرخ» (9) مرتجع و ضد انقلابی معرفی کردند. عجیب تر از همه، همکاری «ارژنیکیدزه» دوست صمیمی میرزا کوچک خان و همان کسی که در ملاقات میرزا و سران و فرماندهان روس او را مورد حمایت قرار داد، بسیار مورد توجه است. در این زمان سردار محیی از وی خواست که او را حمایت کند تا بتواند میرزا را از صحنه خارج کند و خودش رهبری انقلاب جنگل را بر عهده گیرد.
نهضت جنگل بعد از اعلام جمهوری
جنگلی ها پس از اعلام جمهوری، همه ی ادارات، سازمان ها و حتی پادگان شهر رشت را در ماه رمضان سال 1338 هـ ق، خردادماه سال 1299 هـ ش تصرف کردند. البته بعضی از منابع حاکی از آن است که پادگان رشت ابتدا در برابر میرزا کوچک خان مقاومت نمود، ولی تلاش نیروهای میرزا و مساعدت روس ها، مقاومت سربازان پادگان را در هم شکست و آن ها را مجبور به تسیلم کرد.علاوه بر همکاری روس ها، عده ای نیرو نیز برای کمک به میرزا کوچک خان از بندر انزلی آمده بودند که متأسفانه بعدها نیروهای انزلی و روس به سرکردگی بعضی از اعضای حزب عدالت باکو مثل میرجعفر جوادزاده (10) به رشت آمدند و با زیر پا گذاشتن توافق نامه ی بین روس ها و میرزا کوچک خان، ضمن تحریک احسان الله خان و سید جعفر محسن کنگاوری شروع به انتشار افکار کمونیستی کردند. عمل این افراد برای میرزا گران تمام شد و اکثر مردم و بزرگان آزادی خواه و مجاهد، زبان به اعتراض گشودند، حتی شیخ محمد خیابانی طی نامه ای مراتب نگرانی خود را اعلام نمود. او در بخشی از نامه اش به میرزا نوشت:
«چه فرقی بین شما و وثوق الدوله است؟ وثوق الدوله می خواهد ایران را با مساعدت لشکریان انگلیس اداره کند، شما هم می خواهید ایران را با مساعدت لشکریان روس اشغال کرده و اداره کنید.» (11)
میرزا کوچک خان در اولین فرصت نمایندگانی به باکو فرستاد و طی نامه ای مراتب اعتراض شدید خود را به «نریمان نریمانف» اعلام کرد و از او خواست تا مانع تحرکات اعضای حزب عدالت شود، ولی اقدام او سودی نبخشید و همین امر زمینه را برای بروز اختلاف میان سران نهضت جنگل فراهم نمود و عده ای با همکاری بعضی از سران جنگل نظیر احسان الله خان، میرزا را سد راه افکار خود و حزب عدالت دیدند و مصمم شدند تا او را از سر راه بردارند. میرزا که در بن بست عجیبی گرفتار شده بود، و شهر رشت را ترک کرد و رهسپار فومن شد.(12) به دنبال وی بسیاری از افراد وفادار به میرزا نیز به فومن رفتند.
مکاتبات میرزا کوچک خان جنگلی در فومن
مدتی که میرزا کوچک خان در فومن حضور داشت، چهار مکاتبه انجام داد که عبارتند از:1- مکاتبه ی با لنین، رییس کمیسرای ملی جمهوری شورای سوسیالیستی متحده ی روسیه
انگیزه ی میرزا برای مکاتبه با مقام بالای روسیه، گوشزد نمودن اقدامات حزب عدالت و زیر پا گذاشتن تعهدات روس ها و نادیده گرفتن روابط دولتی بین روس و نهضت جنگل بود. او ضمن اعتراض به خروج بعضی از فرماندهان روسی (13) که برای همکاری با نهضت متعهد شده بودند و با وی تفاهم داشتند در نامه ای به لنین چنین می نویسد:»من و رفقای من اعتقاد کامل داریم که ملت آزاد روسیه، آزادی خویش را حفظ خواهد کرد و به تمام مللی که آزادی خودشان را می خواهند، برای رساندن آن ها به آزادی و نگه داری آنان همراهی لازمه را خواهد کرد.» (14)
2- مکاتبه ی اول با مدیوانی
مدیوانی نماینده ی شرکت خوشتاریا در رشت و انزلی بود و وقتی ارتش سرخ به ایران آمد، امور سیاسی آن بر عهده ی وی بود. مرحوم فخرایی، مدیوانی را یکی از پیروان تروتسکی معرفی می کند که به دلیل مشارکت در ترور استالین، از حزب کمونیست روسیه اخراج و اعدام شده است. میرزا کوچک خان دوبار به این شخص نامه نوشت که این نامه ها و پاسخ های مدیوانی بسیار حایز اهمیت هستند و جزء اسناد مهم تاریخی به حساب می آیند. میرزا در این نامه، ضمن اشاره به سوابق مدیوانی و تلاش های مشترک خود با او، برای مقابله با دشمنان در بخشی از نامه اش می نویسد:«هنوز اطراف گیلان را قشون شاه پرست و اشخاص مستبد، محاصره و احاطه دارند. هنوز قشون انگلیسی از حدود گیلان خارج نشده و قضایایی عمده و حیاتی ما و شما حل نشده است. با این حال شما در رشت و انزلی به اختلاف بلکه به منازعه شروع نمودید. هیچ انتظار آن را از دشمن نداشتیم، چه رسد به شما که دوست هستید.» (15)
3- مکاتبه ی دوم با مدیوانی
میرزا کوچک خان پس از دریافت پاسخ مدیوانی به نامه ی اول، به شدت عصبانی شد و همین حالت سبب شد تا نامه ی دوم را بنویسد. وی در این نامه اظهار می دارد:«من بیانات لنین، تروتسکی و تمام زمامداران عاقل شما را که می گویند هر ملتی باید مقدرات خود را عهده دار شود، عملی کرده و می خواهم اجرا کنم. هر کسی که مداخله در امور داخلی ما کند، ما او را مثل انگلیس و نیکلاو درباریان مرتجع ایران می دانیم، من آلت دست قوی تر از شما نشدم، چه رسد به شماها. ماها به شرافت زیست کرده ایم و ذی شرافت انقلاب را طی نموده ایم و به همین عقیده می میریم.» (16)
4- مکاتبه با احسان الله خان و خالو قربان
میرزا کوچک خان این نامه را در پاسخ به نامه ی احسان الله خان و خالو قربان نوشت و در آن از عدم همراهی یارانش در مراحل مختلف نهضت گلایه کرد و همه ی موارد را به آنان یادآور شد. میرزا در قسمتی از نامه اش، احسان الله خان و خالو قربان را خطاب قرار داده و می نویسد:«حرفم این است که نمایندگان سویت (17) روسیه به عنوان مساعدت آمدند و قراردادی منعقد کردند و هنوز چند ماهی نگذشته بود که نقض عهد نموده و به تجاوز پرداختند. شما دوستان قدیم به جای آن که عقیده ی صحیح به نفع انقلاب را تأیید کنید، به سهو و اشتباه از ما جدا شده با ناقضین عهد پیوستید. عجیب است که خودتان را طرف ما معرفی می کنید، در حالی که ما شما را هیچ وقت دشمن ندانسته و نمی دانیم، بلکه مایلیم سهو خود را ملتفت شده و آن را جبران کنید تا بعد از تحمل آن همه زحمات، منفور عامه نشوید.» (18)
نامه های میرزا به افراد مذکور، پاسخ آن ها را به دنبال داشت. تلاش نمایندگان میرزا (19) که حامل نامه ی او برای لنین بودند، نتیجه ای در بر نداشت و روس ها درخواست میرزا را به اعزام بازرس از جانب خود و بررسی اوضاع گیلان موکول کردند که از این کار هم نتیجه ای عاید میرزا کوچک خان نشد. پاسخ های مدیوانی هم به سبکی بود که او در قالب کلمات و جملات نیش دار، خود میرزا کوچک خان را مسبب جریان های پیش آمده دانسته بود که به جای سرپرستی و حضور مداوم در کار نهضت، کار را رها کرده و به فومن رفته است. بی نتیجه ماندن نامه ی میرزا به لنین و پاسخ های دو پهلو و بودار مدیوانی، اگرچه بسیاری از مسایل و زمینه های بروز اختلافات و مشکلات را برای طرفین روشن ساخت، ولی اهداف میرزا را تأمین نکرد و صرف نظر از ملاقات احسان الله خان و خالو قربان با وی، نتیجه ی قابل توجه دیگری حاصل نگردید. وقتی آن دو، پاسخ مشروح و منطقی میرزا را دریافت کردند، به فومن رفتند و پس از دیدار با میرزا بار دیگر روابط دوستانه بین آنان برقرار شد و با یکدیگر صلح نمودند.
پی نوشت ها :
1- تاریخ انقلاب جنگل، محمد علی گلیک، (خمامی)، ص 277.
2- همان، ص 280.
3- کتاب گیلان، ج2، اصلاح عربانی، ص 211.
4- این کار پشتوانه ی دریافت اعانه و جواهراتی که خانم «ابوکف» از باکو آورده بوده و در اختیار نهضت جنگل قرار دارد، صورت گرفت.
5- محسن صدر (صدرالاشراف) رییس عدلیه و دکتر عیسی صدیق (صدیق اعلم) رییس معارف و اوقات جزء این افراد بودند.
6- اداره ی آمار فعلی شهر رشت.
7- تاریخ انقلاب جنگل، محمد علی گیلک (خمامی)، ص 282.
8- تاریخ انقلاب جنگل، محمد علی گلیک (خمامی)، ص 289.
9- همان، ص 290.
10- وی همان سید جعفری پیشه وری است.
11- کتاب گیلان، ج2، ابراهیم اصلاح عربانی، ص 213.
12- شوال سال 1338 هـ ق، تیرماه 1299 هـ ش.
13- راسکو لینکوف، فرمانده نیروی دریایی روس در دریای خزر، ارژنیکدزه، نماینده ی روس و کاژانوف، فرمانده ارتش سرخ.
14-سردار جنگل، ابراهیم فخرایی، ص 283.
15- همان، ص 291.
16- همان، ص 301.
17- شورای نمایندگان کارگران، دققانان و سربازان در حکومت اتحاد جماهیر شوروی سابق.
18- همان، ص 323.
19- گائوک آلمانی و میر صالح مظفرزاده.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}