ایمان به روز رستاخیز
ما ایمان داریم که مرگ پایان هم چیز نیست و انسان برای جاودانگی آفریده شده و مرگ، او را از یک دنیا به دنیای دیگر منتقل می سازد؛ از دنیای آزمایش به دنیای جزا. در این دنیا عمل است و حساب نیست و در آن دنیا حساب است و
نویسنده: اتحادیه جهانی علمای مسلمان
مترجم: محمد مقدس
مترجم: محمد مقدس
ما ایمان داریم که مرگ پایان هم چیز نیست و انسان برای جاودانگی آفریده شده و مرگ، او را از یک دنیا به دنیای دیگر منتقل می سازد؛ از دنیای آزمایش به دنیای جزا. در این دنیا عمل است و حساب نیست و در آن دنیا حساب است و عمل نیست. در دنیای آخرت هر کس به پاداش اعمالش می رسد و به کاری که می کند جاودانه می شود: «یومئذٍ یصدر أَشتاتاً لِّیروا أَعمالهم، فمَن یعمل مثقال ذرِّةٍ خیراً یره»(زلزال/6 تا 8)(در آن روز مردم، پراکنده از گورها باز می گردند تا کردارهایشان را به آنان بنمایانند. پس هر کس همسنگ ذره ای نیکی ورزد، آن را خواهد ورزد، آن را خواهد دید. و هر کس همسنگ ذره ای بدی کند، آن را خواهد دید.)
تمام رسالت های آسمانی به ایمان به روز جزا و به بهشت و دوزخ فرا خوانده اند و در این میان، اسلام بویژه مسئله رستاخیز را یکی از محورهای مورد بحث در قرآن کریم قرار داده و درباره آن با اعراب مشرکی که رستاخیز پس از مرگ را باور نمی کردند به مجادله پرداخته است؛ و برای ایشان بوده که توضیح می دهد: خداوند همانی است که «...یبدأُ الخلق ثمَّ یعیدهُ و هو أَهونُ علیه...»(روم/27) (... آفریدن آفریدگان را آغاز می کند، سپس آن را باز می آورد و این بر او آسان تر است... ) و کسی که «...خلق السَّماوات و الأَرضَ قادرٌ علی أَن یخلق مثلهم...»(اسراء/99)(آسمانها و زمین را آفریده است تواناست که همانند آن را بیافریند...)
آنگاه برای آنان روشن ساخت که اقتضای حکمت خداوند بزرگ و توانا و دانا آن است که این آفرینش به حال خود رها نشود؛ کسانی مرتکب قتل شده اند یا دست به طغیان زده اند یا به ستمگری پرداخته اند. نمی شود که ستمگران به جزای اعمال خود نرسند یا حق ستمدیدگان بازستانده نشود. خداوند متعال می فرماید:«و ما خلقنا السَّماء و الأَرضِ و ما بینهما باطلاً ذلکَ ظنُّ الَّذینَ کفروا فویلٌ لِّلَّذینَ کفروا مِن النَّار، أَم نجعل الَّذینَ آمنوا و عملوا الصَّالحاتِ کالمفسدینَ فی الأَرضِ أَم نجعل المتَّقین کالفجَّار»(ص/27 و 28) ( و ما آسمان و زمین را و آنچه را میان آنهاست؛ بیهوده نیافریدیم؛ این پندار کافران است. پس وای از آتش دوزخ بر کافران! آیا کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند چون فسادانگیزان در زمین می شماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران می دانیم؟) و نیز می فرماید:«أَفحسبتم أَنَّما خلقناکم عبثاً و أَنَّکم إِلینا لا ترجعون، فتعالی الله الملکُ الحقُّ»(مؤمنون/115 و 116)(آیا پنداشته اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی شوید؟ خداوندی که فرمانروای راستین است، برتر از آن است.) قرآن کریم آفرینش انسان را در صورتی که پس از مرگ دوباره زنده نشود و به پاداش اعمالش نرسد، کاری بیهوده و غیر منطقی می شمارد. این گمان مادی گرایان یا دهری هایی است که می گویند: می میریم و زنده می شویم و این روزگار است که ما را هلاک می سازد![ به هنگام تولد] از رحمها بیرون می آییم و [در زمان مرگ] زمین ما را می بلعد و چیز دیگری در آن سوی این آمدن و شدن، وجود ندارد. چه زندگی خوار و بیهوده ای اگر چنین پایانی باشد!
قرآن کریم به مشرکانی که منکر زندگی دوباره شده و زنده کردن استخوانهای پوسیده را بر خدا دشوار دانسته اند پاسخ داده است؛ و کسانی را که عدل و حکمت او را نادیده گرفته و گمان برده اند دفتر این زندگی در حالی بسته می شود که هیچ نیکوکاری به پاداش نیکی اش نمی رسد و هیچ شروری مجازات شرارتش را نمی بیند و گویی جهان هستی فاقد پروردگار مدبّری است، بی پاسخ نگذارده است.
قرآن به آنهایی که پنداشته اند در جهان آخرت می توانند از شفاعت کسی بهره مند شوند یا قادرند با نفوذ خود قانون عدالت را از کار بیندازند و یا برخی ها هرگونه ستمگری و گناهی را مرتکب شوند و خدایانی را که می پرستند یا کاهنانی که آنان را به چشم واسطه میان خود و خدای خود می دانند میانجی آنها شده از مکافات عمل بر کنار بمانند، نیز رد کرده است.
مشرکان و برخی از اهل کتاب، چنین گمانی دارند و قرآن با روشنی و قوّت تمام این ادعاهای بی پایه و باطل اعلام کرده می گوید:«مَن عمل صالحاً فلنفسه و مَن أَساء فعلیها و ما ربُّک بظلام لِّلعبید»(فصلت/46)(هر کس کار نیک انجام دهد به سود خویش و هر کس که بد کند به زیان خویش کرده است و پروردگارت بر بندگان ستمکار نیست.)
و نیز خداوند متعال می گوید:«مِّن اهتدی فإِنَّما یهتدی لنفسهِ و مَن ضلَّ فإِنَّما یضلُّ علیها و لا تزر وازرةٌ وزر أُخری...»(اسراء/15)( هر کس رهیاب شود، تنها به سود خود راه یافته و هر کس گمراه شود تنها به زیان خود گمراه گردیده است و هیچ باربرداری، بار گناه دیگری را بر دوش نخواهد گرفت...) و فرمود:«مَن ذا الَّذی یشفع عندهُ إِلاَّ بإِذنه ...»(بقره/255)( کیست که جز به رخصت وی، نزد او شفاعت آورد؟) و خداوند سبحان می گوید:«و کم مِّن مَّلکٍ فی السَّماواتِ لا تغنی شفاعتهم شیئاً إِلاَّ مِن بعد أَن یأَذن الله لمن یشاء و یرضی»(نجم/26) ( و بسا فرشته هایی در آسمانهاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمی آید؛ مگر پس از آنکه خداوند برای کسی بخواهد و اجازه دهد.)
و می گوید:«...و لا یشفعون الا لمن ارتضی..»(انبیا/28)(..و آنان جز برای کسی که خداوند از او خرسند باشد میانجیگری نمی کنند...) و درباره مشرکان گناهکار می گوید:« فما تنفعهم شفاعة الشافعین»(مدثر/48)(پس دیگر میانجیگری میانجیها، برای آنها سودی ندارد.) بدین ترتیب روشن ساخته که شفاعت تنها پس از اجازه دادن خداوند متعال کارساز است و هیچ کس نمی تواند شفاعت فرشته یا پیامبری را بر ذات احدیت تحمیل کند.
خداوند همچنین روشن ساخته که شفاعت برای هر کسی به میان نمی آید و هرگز اجازه شفاعت یابی برای کسی که نسبت به شرک به خدا و کفر به او اصرار ورزیده و در همین حال بمیرد، نمی دهد؛ و چنانچه شفیعی نیز بگیرد، شفاعتش پذیرفته نمی شود زیرا شفاعت یا میانجیگری او تنها برای مقصران اهل ایمان و توحید است.
در روز جزا، کارنامه اعمال پخش می شود و ترازوهای کارهای نیک و بد فرا روی همگان قرار می گیرد و هر کس کارنامه خود را می خواند:«اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا »(اسراء/14)(کارنامه ات را خود بخوان که امروز تو خود بر خویش، حسابرسی را بسنده ای.)
«و وضع الکتاب فتری المجرمین مشفقین ممَّا فیهِ و یقولونَ یا ویلتنا مالِ هذا الکتابِ لا یغادر صغیرةً و لا کبیرةً إِلاَّ أَحصاها و وجدوا ما عملوا حاضراً و لا یظلم ربُّک أَحداً» (کهف/49)(و کارنامه هر کس پیش رو نهاده می شود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان می یابی و می گویند: وای بر ما، این چه کارنامه ای است که هیچ کار خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمی نهد و آنچه کرده اند پیش چشم می یابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی ورزد.)
«یوم تجد کلُّ نفسٍ مَّا عملت مِن خیرٍ مُّحضراً و ما عملت مِن سوءٍ تودُّ لو أَنَّ بینها و بینهُ أَمداً بعیداً»(آل عمران/30)(روزی که هر کس کار نیکی انجام داده است پیش رو می یابد و هر کار زشتی کرده است، آرزو دارد کاش میان او و آن(کار زشت) فاصله ای دور می بود...). در اینجا، انسان اعمال خود را می بیند و کارهایش پیش روی وی قرار می گیرند:«هذا کتابنا ینطق علیکم بالحقِّ...»(جاثیه/29)(این کتاب ماست که به راستی (و درستی) با شما سخن می گوید....)
و چنین است که این کتاب به راستی و درستی با مردم سخن می گوید و ترازوی اعمال برای اجرای حکم عدالت مطرح می گردد:«و نضع الموازین القسط لیوم القیامة فلا تظلم نفسٌ شیئاً و إِن کان مثقال حبَّةٍ مِّن خردلٍ أَتینا بها و کفی بنا حاسبین»(انبیاء/47)(و روز رستخیز، ترازوهای دادگر را به کار می نهیم؛ آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر کرداری همسنگ دانه خردلی باشد، آن را به شمار خواهیم آورد و ما حسابرسی را بسنده ایم.)
آنگاه این صحنه با تقسیم مردم به سه گروه به پایان می رسد:
ـ پیشتازان نزدیکان درگاه.
ـ راستیان.
ـ چپیان.
و اینان هستند که خداوند در سوره واقعه از آنها یاد کرده است:«فأَمَّا إِن کان مِن المقرَّبین، فروحٌ و ریحانٌ و جنَّةُ نعیم، و أَمَّا إِن کانَ مِن أَصحاب الیمین، فسلامٌ لَّک مِن أَصحابِ الیمین، و أَمَّا إِن کانَ مِن المکذِّبین الضَّالین، فنزلٌ مِّن حمیمٍ، و تصلیةُ جحیمٍ، إِنَّ هذا لهو حقُّ الیقین»(واقعه/88 تا 95)( اما اگر از نزدیکان درگاه خداوند باشد، پس او را آسایش و روزی و بهشتی پر نعمت است. و اگر از راستیان باشد، پس تو را از راستیان درود باد. و اما اگر از دروغ انگاران گمراه باشد، پس او را پیشکشی از آب داغ است. و درآمدنی در دوزخ؛ به راستی این همان حقیقت بی تردید است.)
در بهشت آنچنان نعمتهای مادی و معنوی فراهم است که هیچ چشمی ندیده و گوشی نشنیده و بر ذهن کسی خطور نکرده است:«فلا تعلم نفسٌ مَّا أُخفی لهم مِّن قرَّةِ أَعینٍ جزاء بما کانوا یعملون»(سجده/17)( پس هیچ کس نمی داند چه روشنی چشمی برای آنان به پاداش کارهایی که می کردند، نهفته اند.)، «وعد الله المؤمنین و المؤمنات جنَّاتٍ تجری مِن تحتها الأَنهار خالدین فیها و مساکن طیِّبةً فی جنَّات عدنٍ و رضوانٌ مِّن الله أَکبر ذلک هو الفوز العظیم»(توبه/72)( خداوند به مردان و زنان مؤمن، بوستانهایی وعده کرده است که از بن آنها جویباران روان است. در آن جاودانند؛ جایگاههایی پاکیزه در بهشتهای جاودان. و خشنودی ای از سوی خداوند [ از همه اینها] برتر است؛ این است که رستگاری بزرگ است.)
در دوزخ نیز انواع عذاب مادّی و معنوی که قرآن از آنها یاد کرده و مؤمنان را بدان بیم داده، وجود دارد:«...قوا أَنفسکم و أَهلیکم ناراً وقودها النَّاس و الحجارةُ علیها ملائکةٌ غلاظٌ شدادٌ لا یعصون الله ما أَمرهم و یفعلون ما یؤمرون»(تحریم/6)(... خود و خانواده خویش را از آتشیی باز دارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگانی درشتخوی و سختگیر بر آن نگهبان اند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی پیچند و آنچه فرمان یابند، به جای می آورند....) «...کلَّما نضجت جلودهم بدَّلناهم جلوداً غیرها لیذوقوا العذاب...»(نساء/56)(... هرگاه پوست تنشان بریان گردد، بر آنان پوستهایی تازه جایگزین می گردانیم تا عذاب را بچشند...).
منبع: اتحادیه جهانی علمای مسلمان، منشور اتحادیه جهانی علمای مسلمان، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی- معاونت فرهنگی، اول، 1389، ه-ش.
تمام رسالت های آسمانی به ایمان به روز جزا و به بهشت و دوزخ فرا خوانده اند و در این میان، اسلام بویژه مسئله رستاخیز را یکی از محورهای مورد بحث در قرآن کریم قرار داده و درباره آن با اعراب مشرکی که رستاخیز پس از مرگ را باور نمی کردند به مجادله پرداخته است؛ و برای ایشان بوده که توضیح می دهد: خداوند همانی است که «...یبدأُ الخلق ثمَّ یعیدهُ و هو أَهونُ علیه...»(روم/27) (... آفریدن آفریدگان را آغاز می کند، سپس آن را باز می آورد و این بر او آسان تر است... ) و کسی که «...خلق السَّماوات و الأَرضَ قادرٌ علی أَن یخلق مثلهم...»(اسراء/99)(آسمانها و زمین را آفریده است تواناست که همانند آن را بیافریند...)
آنگاه برای آنان روشن ساخت که اقتضای حکمت خداوند بزرگ و توانا و دانا آن است که این آفرینش به حال خود رها نشود؛ کسانی مرتکب قتل شده اند یا دست به طغیان زده اند یا به ستمگری پرداخته اند. نمی شود که ستمگران به جزای اعمال خود نرسند یا حق ستمدیدگان بازستانده نشود. خداوند متعال می فرماید:«و ما خلقنا السَّماء و الأَرضِ و ما بینهما باطلاً ذلکَ ظنُّ الَّذینَ کفروا فویلٌ لِّلَّذینَ کفروا مِن النَّار، أَم نجعل الَّذینَ آمنوا و عملوا الصَّالحاتِ کالمفسدینَ فی الأَرضِ أَم نجعل المتَّقین کالفجَّار»(ص/27 و 28) ( و ما آسمان و زمین را و آنچه را میان آنهاست؛ بیهوده نیافریدیم؛ این پندار کافران است. پس وای از آتش دوزخ بر کافران! آیا کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند چون فسادانگیزان در زمین می شماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران می دانیم؟) و نیز می فرماید:«أَفحسبتم أَنَّما خلقناکم عبثاً و أَنَّکم إِلینا لا ترجعون، فتعالی الله الملکُ الحقُّ»(مؤمنون/115 و 116)(آیا پنداشته اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی شوید؟ خداوندی که فرمانروای راستین است، برتر از آن است.) قرآن کریم آفرینش انسان را در صورتی که پس از مرگ دوباره زنده نشود و به پاداش اعمالش نرسد، کاری بیهوده و غیر منطقی می شمارد. این گمان مادی گرایان یا دهری هایی است که می گویند: می میریم و زنده می شویم و این روزگار است که ما را هلاک می سازد![ به هنگام تولد] از رحمها بیرون می آییم و [در زمان مرگ] زمین ما را می بلعد و چیز دیگری در آن سوی این آمدن و شدن، وجود ندارد. چه زندگی خوار و بیهوده ای اگر چنین پایانی باشد!
قرآن کریم به مشرکانی که منکر زندگی دوباره شده و زنده کردن استخوانهای پوسیده را بر خدا دشوار دانسته اند پاسخ داده است؛ و کسانی را که عدل و حکمت او را نادیده گرفته و گمان برده اند دفتر این زندگی در حالی بسته می شود که هیچ نیکوکاری به پاداش نیکی اش نمی رسد و هیچ شروری مجازات شرارتش را نمی بیند و گویی جهان هستی فاقد پروردگار مدبّری است، بی پاسخ نگذارده است.
قرآن به آنهایی که پنداشته اند در جهان آخرت می توانند از شفاعت کسی بهره مند شوند یا قادرند با نفوذ خود قانون عدالت را از کار بیندازند و یا برخی ها هرگونه ستمگری و گناهی را مرتکب شوند و خدایانی را که می پرستند یا کاهنانی که آنان را به چشم واسطه میان خود و خدای خود می دانند میانجی آنها شده از مکافات عمل بر کنار بمانند، نیز رد کرده است.
مشرکان و برخی از اهل کتاب، چنین گمانی دارند و قرآن با روشنی و قوّت تمام این ادعاهای بی پایه و باطل اعلام کرده می گوید:«مَن عمل صالحاً فلنفسه و مَن أَساء فعلیها و ما ربُّک بظلام لِّلعبید»(فصلت/46)(هر کس کار نیک انجام دهد به سود خویش و هر کس که بد کند به زیان خویش کرده است و پروردگارت بر بندگان ستمکار نیست.)
و نیز خداوند متعال می گوید:«مِّن اهتدی فإِنَّما یهتدی لنفسهِ و مَن ضلَّ فإِنَّما یضلُّ علیها و لا تزر وازرةٌ وزر أُخری...»(اسراء/15)( هر کس رهیاب شود، تنها به سود خود راه یافته و هر کس گمراه شود تنها به زیان خود گمراه گردیده است و هیچ باربرداری، بار گناه دیگری را بر دوش نخواهد گرفت...) و فرمود:«مَن ذا الَّذی یشفع عندهُ إِلاَّ بإِذنه ...»(بقره/255)( کیست که جز به رخصت وی، نزد او شفاعت آورد؟) و خداوند سبحان می گوید:«و کم مِّن مَّلکٍ فی السَّماواتِ لا تغنی شفاعتهم شیئاً إِلاَّ مِن بعد أَن یأَذن الله لمن یشاء و یرضی»(نجم/26) ( و بسا فرشته هایی در آسمانهاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمی آید؛ مگر پس از آنکه خداوند برای کسی بخواهد و اجازه دهد.)
و می گوید:«...و لا یشفعون الا لمن ارتضی..»(انبیا/28)(..و آنان جز برای کسی که خداوند از او خرسند باشد میانجیگری نمی کنند...) و درباره مشرکان گناهکار می گوید:« فما تنفعهم شفاعة الشافعین»(مدثر/48)(پس دیگر میانجیگری میانجیها، برای آنها سودی ندارد.) بدین ترتیب روشن ساخته که شفاعت تنها پس از اجازه دادن خداوند متعال کارساز است و هیچ کس نمی تواند شفاعت فرشته یا پیامبری را بر ذات احدیت تحمیل کند.
خداوند همچنین روشن ساخته که شفاعت برای هر کسی به میان نمی آید و هرگز اجازه شفاعت یابی برای کسی که نسبت به شرک به خدا و کفر به او اصرار ورزیده و در همین حال بمیرد، نمی دهد؛ و چنانچه شفیعی نیز بگیرد، شفاعتش پذیرفته نمی شود زیرا شفاعت یا میانجیگری او تنها برای مقصران اهل ایمان و توحید است.
در روز جزا، کارنامه اعمال پخش می شود و ترازوهای کارهای نیک و بد فرا روی همگان قرار می گیرد و هر کس کارنامه خود را می خواند:«اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا »(اسراء/14)(کارنامه ات را خود بخوان که امروز تو خود بر خویش، حسابرسی را بسنده ای.)
«و وضع الکتاب فتری المجرمین مشفقین ممَّا فیهِ و یقولونَ یا ویلتنا مالِ هذا الکتابِ لا یغادر صغیرةً و لا کبیرةً إِلاَّ أَحصاها و وجدوا ما عملوا حاضراً و لا یظلم ربُّک أَحداً» (کهف/49)(و کارنامه هر کس پیش رو نهاده می شود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان می یابی و می گویند: وای بر ما، این چه کارنامه ای است که هیچ کار خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمی نهد و آنچه کرده اند پیش چشم می یابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی ورزد.)
«یوم تجد کلُّ نفسٍ مَّا عملت مِن خیرٍ مُّحضراً و ما عملت مِن سوءٍ تودُّ لو أَنَّ بینها و بینهُ أَمداً بعیداً»(آل عمران/30)(روزی که هر کس کار نیکی انجام داده است پیش رو می یابد و هر کار زشتی کرده است، آرزو دارد کاش میان او و آن(کار زشت) فاصله ای دور می بود...). در اینجا، انسان اعمال خود را می بیند و کارهایش پیش روی وی قرار می گیرند:«هذا کتابنا ینطق علیکم بالحقِّ...»(جاثیه/29)(این کتاب ماست که به راستی (و درستی) با شما سخن می گوید....)
و چنین است که این کتاب به راستی و درستی با مردم سخن می گوید و ترازوی اعمال برای اجرای حکم عدالت مطرح می گردد:«و نضع الموازین القسط لیوم القیامة فلا تظلم نفسٌ شیئاً و إِن کان مثقال حبَّةٍ مِّن خردلٍ أَتینا بها و کفی بنا حاسبین»(انبیاء/47)(و روز رستخیز، ترازوهای دادگر را به کار می نهیم؛ آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر کرداری همسنگ دانه خردلی باشد، آن را به شمار خواهیم آورد و ما حسابرسی را بسنده ایم.)
آنگاه این صحنه با تقسیم مردم به سه گروه به پایان می رسد:
ـ پیشتازان نزدیکان درگاه.
ـ راستیان.
ـ چپیان.
و اینان هستند که خداوند در سوره واقعه از آنها یاد کرده است:«فأَمَّا إِن کان مِن المقرَّبین، فروحٌ و ریحانٌ و جنَّةُ نعیم، و أَمَّا إِن کانَ مِن أَصحاب الیمین، فسلامٌ لَّک مِن أَصحابِ الیمین، و أَمَّا إِن کانَ مِن المکذِّبین الضَّالین، فنزلٌ مِّن حمیمٍ، و تصلیةُ جحیمٍ، إِنَّ هذا لهو حقُّ الیقین»(واقعه/88 تا 95)( اما اگر از نزدیکان درگاه خداوند باشد، پس او را آسایش و روزی و بهشتی پر نعمت است. و اگر از راستیان باشد، پس تو را از راستیان درود باد. و اما اگر از دروغ انگاران گمراه باشد، پس او را پیشکشی از آب داغ است. و درآمدنی در دوزخ؛ به راستی این همان حقیقت بی تردید است.)
در بهشت آنچنان نعمتهای مادی و معنوی فراهم است که هیچ چشمی ندیده و گوشی نشنیده و بر ذهن کسی خطور نکرده است:«فلا تعلم نفسٌ مَّا أُخفی لهم مِّن قرَّةِ أَعینٍ جزاء بما کانوا یعملون»(سجده/17)( پس هیچ کس نمی داند چه روشنی چشمی برای آنان به پاداش کارهایی که می کردند، نهفته اند.)، «وعد الله المؤمنین و المؤمنات جنَّاتٍ تجری مِن تحتها الأَنهار خالدین فیها و مساکن طیِّبةً فی جنَّات عدنٍ و رضوانٌ مِّن الله أَکبر ذلک هو الفوز العظیم»(توبه/72)( خداوند به مردان و زنان مؤمن، بوستانهایی وعده کرده است که از بن آنها جویباران روان است. در آن جاودانند؛ جایگاههایی پاکیزه در بهشتهای جاودان. و خشنودی ای از سوی خداوند [ از همه اینها] برتر است؛ این است که رستگاری بزرگ است.)
در دوزخ نیز انواع عذاب مادّی و معنوی که قرآن از آنها یاد کرده و مؤمنان را بدان بیم داده، وجود دارد:«...قوا أَنفسکم و أَهلیکم ناراً وقودها النَّاس و الحجارةُ علیها ملائکةٌ غلاظٌ شدادٌ لا یعصون الله ما أَمرهم و یفعلون ما یؤمرون»(تحریم/6)(... خود و خانواده خویش را از آتشیی باز دارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگانی درشتخوی و سختگیر بر آن نگهبان اند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی پیچند و آنچه فرمان یابند، به جای می آورند....) «...کلَّما نضجت جلودهم بدَّلناهم جلوداً غیرها لیذوقوا العذاب...»(نساء/56)(... هرگاه پوست تنشان بریان گردد، بر آنان پوستهایی تازه جایگزین می گردانیم تا عذاب را بچشند...).
منبع: اتحادیه جهانی علمای مسلمان، منشور اتحادیه جهانی علمای مسلمان، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی- معاونت فرهنگی، اول، 1389، ه-ش.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}