چگونه یک خدا کشته شد؟
ست، سِتح Seth یا سوتخ Sutekh از خدایان کهنی است که احتمالاً خاستگاه وی از لیبی و چنین مینماید که نیایش کنندگان وی را با فتیش تمساح و اسب آبی نیایش میکردند. مرکز نیایش کنندگان این خدا در جایی بود که نوبه Nobet
نویسنده: ورونیکا ایونس
ترجمه باجلان فرخی
ترجمه باجلان فرخی
ست، سِتح Seth یا سوتخ Sutekh از خدایان کهنی است که احتمالاً خاستگاه وی از لیبی و چنین مینماید که نیایش کنندگان وی را با فتیش تمساح و اسب آبی نیایش میکردند. مرکز نیایش کنندگان این خدا در جایی بود که نوبه Nobet نام داشت و بعدها ئومبوس Ombos نام گرفت. ئومبوس در مصر علیا قرار داشت و با این همه نیاش کنندگان این کیش همانند نیایشگران حورس در سراسر مصر پراکنده بودند.
چنین مینماید که در آغاز بین و کیشهای اوزیریس و ایزیس رقابت اندک و احتمالاً همهی آنان از یک خانواده بودند. میگویند ست سومین فرزند نوت در سومین روز از پنجهی کبیسه زاده شد و پس از بالیدن با همزاد و خواهر خود نفتیس ازدواج کرد. با گذشت زمان بین نیایش کنندگان ست در مصر علیا و نیایشگران حورس در مصر سفلی اختلاف پدیدار شد و این اختلاف با تلاش نعرمر (منا) بری وحدت بخشیدن مصر با کینهای دودمانی فزونی گرفت.
با قدرت یافتن پیروان رع قدرت پیروان ست در مصر علیا کاستی گرفت. هنگامی که فرمانروایان نیایشگر رع خود را از اعقاب حورس نامیدند خدایان مردمان سرزمینهای شمالی پیرو حورس که دیرگاهی با همسایگان ساکن دلتا در آرامش زیسته بودند در خانوادهی اوزیریس ادغام و حورس پسر اوزیریس و ست پنداشته شد و بدین سان دشمنی خانوادگی که بیش از این از آن یاد شد در اساطیر مصر در روایات مربوط به ست و برادرزادهاش حورس متمرکز شد. در بسیاری از این رویات ست مشروعیت حورس را مورد تردید قرار میدهد و بر آن است که حورس پسر اوزیریس نیست.
از سوی دیگر پیروان اوزیریس شخصیت ست را از آغاز مورد تردید قرار دادند. آنان بر این باور بودند که تولد ست در زمان و مکان معهود انجام نیافت و ست برخلاف روال طبیعی از پهلوی مادر خود زاده شد. در این روایات ست را چشمان و موئی سرخ فام است و رنگ سرخ نزد مصریان رنگ شیطان و اهریمنی است. گزارشهای پلوتارک از اسطورهی شهریاری اوزیریس گویای رقابت و دشمنی است و اوزیریس و جنایت ست در مورد برادر خویش است؛ و چنین مینماید که پلوتارک برخی از جزئیات رابه علت پیچیده بودن آن حذف کرده است.
با توجه به روایات دیگر حسادت ست به برادر خویش خاستگاهی کهن دارد و چنین است که جب در آغاز مقرر کرده بود که قلمرو فرمانروائی وی بین پسرانش، ست و اوزیریس، تقسیم شود. در این روایات ست فرمانروای مصر علیا و اوزیریس فرمانروای مصر سفلی است. بدین روایت ست مدعی فرمانروائی تمام قلمرو پدر خویش شد و هم بدین دلیل جب قلمرو فرمانروایی مصر علیا را نیز به اوزیریس اختصاص داد. در این روایت اوزیریس پس از رسیدن به فرمانروائی برای [اشاعه تمدن] و فتح سرزمینهای دیگر قلمرو فرمانروائی خویش را ترک و در مدت غیبت خویش جانشینی خود را به زنی، [ایزیس]، وانهاد. اوزیریس در سفرهای خود مأموریت خویش را نه با جنگ که با صلح و آرامش انجام میداد و چنین کاری با روال ست که فردی جنگجو بود متفاوت و هم بدین دلیل دشمنی او را بیشتر کرد.
بدین روایت ست پس از بازگشت پیروزمند اوزیریس از سفرهای خویش به بهانهی پیروزیهای وی در ممفیس جشنی برپا کرد و هم در این جشن بود که به روایت پلوتارک، اوزیریس را در جعبهای که تابوت وی شد قرار داد و تابوت وی را به نیل افکند. در روایتی دیگر قتل اوزیریس در ندیت نزدیک ابیدوس و در مصر میانه اتفاق افتاد. بدین روایت ست به آسانی اوزیریس را اسیر و با چهار پاره یا شانزده پاره کردن وی و در تابوت نهادن او اوزیریس را به رود نیل افکند. در روایتی ایزیس و نفتیس تن اوزیریس را در ساحل ندیت مییابند و در روایتی دیگر که از آن یاد شد قتل اوزیریس در ممفیس اتفاق افتاد و نعش او را در ممفیس یافتند. در روایتی کالبد بی جان اوزیریس پس از افکنده شدن به رود نیل همراه امواج نیل به ساحل بابیلوس Bablus رسید و هم در آنجا بود که ایزیس و نفتیس وی را حنوط کردند و موجبات رستخیز او را فراهم ساختند؛ (و بابیلوس همان جاست که بعدها به تفسیری نادرست بیبلوس و سرزمین فنیقیه دانسته شد) در تمام این روایات توافق بر این است که ایزیس برای زادن فرزند خود، حورس، در سرزمینهای باتلاقی دلتا پنهان شد و هم در آن جا بود که ست به جستجوی ایزیس برآمد و کوشید او را اغوا کند و چنین روایتی بعید نیست چرا که ایزیس در این روایت به بوتو که خدای محلی و خدای حامی قلمرو مصر سفلی است پناه میبرد.
ست با مصر علیا در پیوند در روایت کهن خدای مصر علیا است. در این روایات مرکز اصلی کیش وی در ئومبوس در نزدیکی مقر کیش نخبت خدابانوی حامی مصر علیا قرار داشت. در روایات مربوط به فرمانروائی دودمانی آغازین چنین مینماید که تقسیم فرمانروایی ست، چون خدای مصر علیا، و حورس، چون خدای بعدی مصر سفلی، دوستانه انجام شد. فراعنه دودمانهای اول و دوم به نوبوی Nubui به عنوان دو خدا توجه داشتند و در برخی روایات نوبری مرد خدائی است با دوسر: یکی سر شاهینی حورس و دیگر سر حیوانی ست. ست، در مراسم آئینی تاجگذاری نقش مهمی داشت و حتی در مصر میانه ست و حورس نماد به هم برشدهی سامتاوی Samtavi یا وحدت دو سرزمین، مصر علیا و سفلی، این نماد نقشی از گیاهان گره خوردهی شمال و جنوب و نشانهی وحدت و نظمی خدائی بود.
در برخی از روایات ست خدا و در روایاتی دیگر فرمانروا نام میگیرد این نام هر دو از نامهایی است که در مورد رع کاربرد داشت. در این روایات با گسترش کیش حورس و شناخته شدن او به عنوان حورس کبیر و تنها وارث رع بین ست و حورس نبرد بزرگی آغاز شد. میگویند حورس در نبردی خشن ست راخواجه و ست در هیأت گزاری سیه چشمان کم سوی حورس را از هم درید. در روایتی اسطورهای این افسانه خاستگاه ماه گرفتگی و بدر و محاق ماه و در هر ماه این نبرد تکرار میشود و این بدان دلیل است که حورس در بردارندهی روح اوزیریس است. در این روایت به یاری خدایان حورس در شورای خدایان قدرت بینائی خود را باز مییابد و فرمانروائی سراسر مصر بدو واگذار میشود. چنین مینماید که با تداخل اسطورههای حورس و اوزیریس دشمنی ست با اوزیریس با گذشت زمان به دشمنی ست با حورس تبدیل میشود. با آن که شورای خدایان به نفع حورس داوری میکنند اما رع در نقش رئیس این شورا ادعاهای ست را تأیید مینماید و این بدان دلیل است که نه تنها حورس که ست نیز پسر رع است. ست خدای جنگ است و هم بدین دلیل است که نه تنها حورس که ست نیز پسر رع است. ست خدای جنگ است و هم بدین دلیل است که رع بدو نیازمند است. ست چون خدای جنگ در بسیاری از روایات در زورق رع ایستاده و رع را در برابر خطر دشمنانش و از آن شمار اپیپی Apep (اپپ) یا اپوفیس Apophis پاسداری میکند. در جلسهی داوری دربارهی ستیز ست و حورس، ست از شجاعت خود در دفاع روزانه از زورق رع لاف میزند و هم بدین دلیل خواستار آن است که شهریاری بدو تفویض شود. در کتاب مرده آمده است که ست تنها به افتخار پاسداری از سرور خدایان قانع نیست. ست مدعی است که سر دشمن بزرگ رع یعنی اپیپی را از تن جدا و از همه نمادهای خدائی برخوردار است، و هم بدین دلیل است که از رع میخواهد برای بازداشتن وی از برانگیختن توفانهای بزرگ و رعد و برق جانب وی را رعایت کند. با مطرح کردن این ادعا رع از ست خشمگین و از سر نشینان زورق خود میخواهد ست را از زورق خود بیرون برانند و با آن که نفرت ست را نه خدای جنگ که انبان باد میخواند، ادعای خدائی ست از همین جا آغاز میشود.
اسطورهی فوق دو جنبه از شخصیت ست را در خود دارد: نخست شخصیت نیک وی به عنوان جنگجوئی که سر تن از اپیپی جدا و امکان سفر بی خطر روزانهی رع را فراهم میسازد. در این روایت بیش از شروع جلسهی شورای داوری خدایان ست از زورق رع رانده میشود و هم بدین دلیل است که گاهی در برخی از تصاویر جای ست در جلوی زورق رع به تحوت واگذار شده است. در توجه به شخصیت خطاکارست در روایتی مأمور جاری ساختن نسیمی است که زورق اوزیریس را به حرکت در میآورد. در این روایت ست به علت از دست دادن تاج و تخت به آسمان فرا خوانده شده و به هیأت خرس بزرگ (دب اکبر) خدائی پرهیاهو و خدای توفان و باد است. در روایات دیگر ست قلمروهای غیرحاصلخیز جنوب را از دست میدهد و در چنین روایتی خدای صحاری لم یزرع و گوئی خدای بیگانه است.
شرح تصویر: حورس خدا در حالت تطهیر فرعون. شاید امنحوتپ دوم. حورس در اشکال کهن خود به هیأت یکی از خدایان آسمان و خورشید خدائی با سر شاهین پدیدار میشود. در مبادله شعائر آئینی بین خدا و فرعون حورس بسیار فعال و خاستگاه قدرت شهریاری بود. دودمان هیجدهم، موزه لوور پاریس
در دورهی فرمانروائی فراعنهی بیگانهی هکسوس Hyksos ست با خدای بین النهرین سوتخ Sutekh پیوند مییابد. در دورهی فرمانروائی دودمان نوزدهم برخی از فراعنهی رامسس در آرزوی رقابت با جنگجوئی هکسوس ها خود را «دوستدار ست» میخوانند. این دورهی تجدید حیات ست کوتاه و از این پس اوزیریس گرائی است که قدرت مییابد و تا زمان فرمانروائی سلسلهی بیست و ششم از ست به عنوان اهریمن و همپای دشمن پیشین وی اپیپی باد میشود. دوره فرمانروائی دودمان بیست و دوم جای ست در بسیاری از نقوش بازمانده از این روزگار به تحوت یا تمساح خدا، سوبک Sebek واگذار شده است. در برخی از نقوش ست به هیأت حیوان توفان یا سر این حیوان بر گردن وی ترسیم شده و این حیوان موجود شگفت انگیزی است با پوزهی دراز و خمیده، گوشهای مربع سیخ شده و دم منگله دار عمودی؛ و برخی بر این باورند که این حیوان شاید گراز وحشی و همان موجودی است که در روایتی بدان هیأت حورس را مورد تهاجم قرار میدهد؛ و سرانجام آن که در بسیاری از روایات حیوانات صحرا و از آن شمار گراز و مار و نیز برخی از حیوانات دوزیستی چون اسب آبی و تمساح با ست پیوند دارند.
منبع: ایونس، ورونیکا؛ (1385) اساطیر مصر، ترجمه باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ دوم.
چنین مینماید که در آغاز بین و کیشهای اوزیریس و ایزیس رقابت اندک و احتمالاً همهی آنان از یک خانواده بودند. میگویند ست سومین فرزند نوت در سومین روز از پنجهی کبیسه زاده شد و پس از بالیدن با همزاد و خواهر خود نفتیس ازدواج کرد. با گذشت زمان بین نیایش کنندگان ست در مصر علیا و نیایشگران حورس در مصر سفلی اختلاف پدیدار شد و این اختلاف با تلاش نعرمر (منا) بری وحدت بخشیدن مصر با کینهای دودمانی فزونی گرفت.
با قدرت یافتن پیروان رع قدرت پیروان ست در مصر علیا کاستی گرفت. هنگامی که فرمانروایان نیایشگر رع خود را از اعقاب حورس نامیدند خدایان مردمان سرزمینهای شمالی پیرو حورس که دیرگاهی با همسایگان ساکن دلتا در آرامش زیسته بودند در خانوادهی اوزیریس ادغام و حورس پسر اوزیریس و ست پنداشته شد و بدین سان دشمنی خانوادگی که بیش از این از آن یاد شد در اساطیر مصر در روایات مربوط به ست و برادرزادهاش حورس متمرکز شد. در بسیاری از این رویات ست مشروعیت حورس را مورد تردید قرار میدهد و بر آن است که حورس پسر اوزیریس نیست.
از سوی دیگر پیروان اوزیریس شخصیت ست را از آغاز مورد تردید قرار دادند. آنان بر این باور بودند که تولد ست در زمان و مکان معهود انجام نیافت و ست برخلاف روال طبیعی از پهلوی مادر خود زاده شد. در این روایات ست را چشمان و موئی سرخ فام است و رنگ سرخ نزد مصریان رنگ شیطان و اهریمنی است. گزارشهای پلوتارک از اسطورهی شهریاری اوزیریس گویای رقابت و دشمنی است و اوزیریس و جنایت ست در مورد برادر خویش است؛ و چنین مینماید که پلوتارک برخی از جزئیات رابه علت پیچیده بودن آن حذف کرده است.
با توجه به روایات دیگر حسادت ست به برادر خویش خاستگاهی کهن دارد و چنین است که جب در آغاز مقرر کرده بود که قلمرو فرمانروائی وی بین پسرانش، ست و اوزیریس، تقسیم شود. در این روایات ست فرمانروای مصر علیا و اوزیریس فرمانروای مصر سفلی است. بدین روایت ست مدعی فرمانروائی تمام قلمرو پدر خویش شد و هم بدین دلیل جب قلمرو فرمانروایی مصر علیا را نیز به اوزیریس اختصاص داد. در این روایت اوزیریس پس از رسیدن به فرمانروائی برای [اشاعه تمدن] و فتح سرزمینهای دیگر قلمرو فرمانروائی خویش را ترک و در مدت غیبت خویش جانشینی خود را به زنی، [ایزیس]، وانهاد. اوزیریس در سفرهای خود مأموریت خویش را نه با جنگ که با صلح و آرامش انجام میداد و چنین کاری با روال ست که فردی جنگجو بود متفاوت و هم بدین دلیل دشمنی او را بیشتر کرد.
ست با مصر علیا در پیوند در روایت کهن خدای مصر علیا است. در این روایات مرکز اصلی کیش وی در ئومبوس در نزدیکی مقر کیش نخبت خدابانوی حامی مصر علیا قرار داشت. در روایات مربوط به فرمانروائی دودمانی آغازین چنین مینماید که تقسیم فرمانروایی ست، چون خدای مصر علیا، و حورس، چون خدای بعدی مصر سفلی، دوستانه انجام شد. فراعنه دودمانهای اول و دوم به نوبوی Nubui به عنوان دو خدا توجه داشتند و در برخی روایات نوبری مرد خدائی است با دوسر: یکی سر شاهینی حورس و دیگر سر حیوانی ست. ست، در مراسم آئینی تاجگذاری نقش مهمی داشت و حتی در مصر میانه ست و حورس نماد به هم برشدهی سامتاوی Samtavi یا وحدت دو سرزمین، مصر علیا و سفلی، این نماد نقشی از گیاهان گره خوردهی شمال و جنوب و نشانهی وحدت و نظمی خدائی بود.
در برخی از روایات ست خدا و در روایاتی دیگر فرمانروا نام میگیرد این نام هر دو از نامهایی است که در مورد رع کاربرد داشت. در این روایات با گسترش کیش حورس و شناخته شدن او به عنوان حورس کبیر و تنها وارث رع بین ست و حورس نبرد بزرگی آغاز شد. میگویند حورس در نبردی خشن ست راخواجه و ست در هیأت گزاری سیه چشمان کم سوی حورس را از هم درید. در روایتی اسطورهای این افسانه خاستگاه ماه گرفتگی و بدر و محاق ماه و در هر ماه این نبرد تکرار میشود و این بدان دلیل است که حورس در بردارندهی روح اوزیریس است. در این روایت به یاری خدایان حورس در شورای خدایان قدرت بینائی خود را باز مییابد و فرمانروائی سراسر مصر بدو واگذار میشود. چنین مینماید که با تداخل اسطورههای حورس و اوزیریس دشمنی ست با اوزیریس با گذشت زمان به دشمنی ست با حورس تبدیل میشود. با آن که شورای خدایان به نفع حورس داوری میکنند اما رع در نقش رئیس این شورا ادعاهای ست را تأیید مینماید و این بدان دلیل است که نه تنها حورس که ست نیز پسر رع است. ست خدای جنگ است و هم بدین دلیل است که نه تنها حورس که ست نیز پسر رع است. ست خدای جنگ است و هم بدین دلیل است که رع بدو نیازمند است. ست چون خدای جنگ در بسیاری از روایات در زورق رع ایستاده و رع را در برابر خطر دشمنانش و از آن شمار اپیپی Apep (اپپ) یا اپوفیس Apophis پاسداری میکند. در جلسهی داوری دربارهی ستیز ست و حورس، ست از شجاعت خود در دفاع روزانه از زورق رع لاف میزند و هم بدین دلیل خواستار آن است که شهریاری بدو تفویض شود. در کتاب مرده آمده است که ست تنها به افتخار پاسداری از سرور خدایان قانع نیست. ست مدعی است که سر دشمن بزرگ رع یعنی اپیپی را از تن جدا و از همه نمادهای خدائی برخوردار است، و هم بدین دلیل است که از رع میخواهد برای بازداشتن وی از برانگیختن توفانهای بزرگ و رعد و برق جانب وی را رعایت کند. با مطرح کردن این ادعا رع از ست خشمگین و از سر نشینان زورق خود میخواهد ست را از زورق خود بیرون برانند و با آن که نفرت ست را نه خدای جنگ که انبان باد میخواند، ادعای خدائی ست از همین جا آغاز میشود.
اسطورهی فوق دو جنبه از شخصیت ست را در خود دارد: نخست شخصیت نیک وی به عنوان جنگجوئی که سر تن از اپیپی جدا و امکان سفر بی خطر روزانهی رع را فراهم میسازد. در این روایت بیش از شروع جلسهی شورای داوری خدایان ست از زورق رع رانده میشود و هم بدین دلیل است که گاهی در برخی از تصاویر جای ست در جلوی زورق رع به تحوت واگذار شده است. در توجه به شخصیت خطاکارست در روایتی مأمور جاری ساختن نسیمی است که زورق اوزیریس را به حرکت در میآورد. در این روایت ست به علت از دست دادن تاج و تخت به آسمان فرا خوانده شده و به هیأت خرس بزرگ (دب اکبر) خدائی پرهیاهو و خدای توفان و باد است. در روایات دیگر ست قلمروهای غیرحاصلخیز جنوب را از دست میدهد و در چنین روایتی خدای صحاری لم یزرع و گوئی خدای بیگانه است.
شرح تصویر: حورس خدا در حالت تطهیر فرعون. شاید امنحوتپ دوم. حورس در اشکال کهن خود به هیأت یکی از خدایان آسمان و خورشید خدائی با سر شاهین پدیدار میشود. در مبادله شعائر آئینی بین خدا و فرعون حورس بسیار فعال و خاستگاه قدرت شهریاری بود. دودمان هیجدهم، موزه لوور پاریس
در دورهی فرمانروائی فراعنهی بیگانهی هکسوس Hyksos ست با خدای بین النهرین سوتخ Sutekh پیوند مییابد. در دورهی فرمانروائی دودمان نوزدهم برخی از فراعنهی رامسس در آرزوی رقابت با جنگجوئی هکسوس ها خود را «دوستدار ست» میخوانند. این دورهی تجدید حیات ست کوتاه و از این پس اوزیریس گرائی است که قدرت مییابد و تا زمان فرمانروائی سلسلهی بیست و ششم از ست به عنوان اهریمن و همپای دشمن پیشین وی اپیپی باد میشود. دوره فرمانروائی دودمان بیست و دوم جای ست در بسیاری از نقوش بازمانده از این روزگار به تحوت یا تمساح خدا، سوبک Sebek واگذار شده است. در برخی از نقوش ست به هیأت حیوان توفان یا سر این حیوان بر گردن وی ترسیم شده و این حیوان موجود شگفت انگیزی است با پوزهی دراز و خمیده، گوشهای مربع سیخ شده و دم منگله دار عمودی؛ و برخی بر این باورند که این حیوان شاید گراز وحشی و همان موجودی است که در روایتی بدان هیأت حورس را مورد تهاجم قرار میدهد؛ و سرانجام آن که در بسیاری از روایات حیوانات صحرا و از آن شمار گراز و مار و نیز برخی از حیوانات دوزیستی چون اسب آبی و تمساح با ست پیوند دارند.
منبع: ایونس، ورونیکا؛ (1385) اساطیر مصر، ترجمه باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ دوم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}