نویسنده: علی حسین زاده




 

شناخت فرزندان و موقعیت آنها

طبیعی است فرزندان ما در کودکی، نوجوانی و جوانی حالات و ویژگی های متفاوتی دارند و رفتار ما باید با حالات آنها متناسب باشد. کودکی اقتضائاتی دارد که با نوجوانی و جوانی متفاوت است.
اگر والدین تغییرات دوره ی نوجوانی را به خوبی بشناسند، قضاوت آنها درباره ی رفتار فرزند خود صحیح و منطبق بر واقعیت خواهد بود. اما اگر شناخت درستی از ویژگی های این دوره نداشته باشند، برداشت آنها از گفتار یا رفتار فرزند خود اشتباه خواهد بود.
دوره ی نوجوانی (دوازده تا هیجده سالگی)، دوره ای حساس و پر اهمیت است. بعضی از روان شناسان، دوران نوجوانی را به سه دوره تقسیم می کنند: 1. نوجوانی نخستین (13- 15)؛ 2. نوجوانی میانه (15- 18) ؛ 3. نوجوانی بعدی (18- 21). (1) ارسطو می گوید: « نوجوانان، پرشور و آتشی مزاج اند و آماده اند که خود را به دست غرایز بسپارند». همچنین افلاطون می گوید: «پسرها تا هیجده سالگی نباید مشروبات الکلی بخورند؛ زیرا زود تهییج می شوند؛ نباید آتش روی آتش ریخت».(2)
تغییرات دوره ی نوجوانی گاه فرزند ما را با بحران روبه رو می کند و حس می کنیم فرزندمان دچار تعارض شده است و مانند گذشته تعادل ندارد. این تغییرات باید شناسایی شود تا شکل گیری رابطه ی والدین و فرزندان آسان تر شود. در این قسمت، مهم ترین تغییرات روحی نوجوانان را بیان می کنیم:

پیدایش رفتارهای عاطفی و هیجانی در فرزندان

رفتارهای هیجانی نوجوان بسیار شدیدتر از کودک است. این نوع تغییرات، با احتمال فراوان، نتیجه ی تغییرات و رشد سریع مغز نوجوان است. این امر بدان علت است که هنوز میان قسمتی از مغز که هیجانات را کنترل می کند با قسمتی که رفتارهای فرد را کنترل می کند، ارتباط کاملی برقرار نشده است. (3) بنابراین ممکن است نوجوان شما در برابر خواسته یا انتظارتان عکس العملی متفاوت با گذشته نشان دهد. نه تنها تعجب نکنید و آن را بی احترامی به خودتان ندانید، بلکه واکنشی را در فرایند رشد تحلیل کنید که گذرگاهی به بزرگ سالی است و به طور معمول، آنچه در زمینه ی هیجانات رخ می دهد، در همین حیطه است. این تغییرات، که در نوجوانی بیشتر وجود دارد، نباید باعث شود تنها به علت هیجانی بودن فرزند، فکر کنیم که او مشکل عاطفی و هیجانی دارد. بسیاری از اوقات چیزهایی برای شما اهمیت دارد که برای او مهم نیست؛ و بالعکس، گاه او درباره ی مسائلی حساس است که شما چندان حساس نیستید. در چنین مواقعی، واقعیت این است که شما واقع بینانه این تفاوت را میان خود و فرزندتان حس می کنید و مانند فردی باتجربه، رفتاری مناسب با درک خودتان انجام می دهید، اما فرزندتان انتظار دارد آنچه او ضروری، درست و مفید تشخیص می دهد، شما نیز در ارزیابی خود بپذیرید. به همین دلیل، برای او بسیار تعجب آور است که شما با او مخالفت می کنید، در حالی که شما این گونه نیستید و از درک متفاوتی که او دارد، چندان تعجب نمی کنید و آن را به جوانی و خامی او تحلیل می کنید. او در تصور اشتباه خود، فکر می کند شما باید بهتر از اینها بفهمید و از اینکه به خیال او متوجه نیستید و درک نمی کنید، متوقع و به شدت متعجب است. امام کاظم(ع) می فرمایند: تعجب الجاهل عن العاقل اکثر من تعجب العاقل من الجاهل،(4) «تعجب نادان از دانا بیشتر از تعجب دانا از نادان است.»
برای مثال، وقتی فرزند شما درباره ی فوتبال با اشتیاق عجیبی صحبت می کند، از جام جهانی سخن می گوید و از فوتبال به مثابه ی صنعت حرف می زند، ولی نه تنها بازخورد هیجانی شما را نمی بیند، بلکه این سخنان را از شما می شنود که این چیزها کمال نمی آورد و پیشرفت تلقی نمی شود، بسیار تعجب می کند؛ زیرا فرزندتان آن قدر واقع بین نیست که بتواند دیدگاه شما را به منزله ی متفاوت با خود بپذیرد. او فکر می کند شما چقدر از جامعه عقب هستید.
و چه حرف های عجیب و غریبی می زنید. این فاصله ی فراوان که او میان خود با شما حس می کند و نمی تواند آن را واقع بینانه به منزله ی دیدگاهی متفاوت تحلیل کند، موجب بروز برخورد هیجانی او می شود.
از طرفی، فرزندان شما، در رفتار و گفتار خود با دوستانشان، بعضی از حالت ها را عادی می دانند و از همین رفتار و گفتار برای ارتباط با شما استفاده می کنند و آن را اشتباه نمی دانند؛ در حالی که ممکن است برای شما به راحتی قابل گذشت نباشد. گاه فرزندتان با خودش فکر می کند و می گوید: وقتی ما با همسالان خود درباره ی بعضی از مسائل، مثل دفاع از تیم خاصی، بلند صحبت می کنیم، داد و فریاد می کنیم، حتی گاه حرف های تندی رد و بدل می کنیم، هیچ مشکلی در روابط خودمان حس نمی کنیم. پس چرا پدر و مادر از نوع حرف زدن ما ناراحت می شوند؟ فرزندان ما از آنجا که با همسالان خود، به نوعی هیجانی برخورد می کنند، همین حالت را در برابر دیگران، حتی والدین هم، طبیعی می دانند. اگر درک والدین از رفتار آنها واقع بینانه باشد، این حالت را بی احترامی به خود تحلیل نمی کنند، البته ممکن است آن را بی تجربگی و ناآگاهی فرزند به شمار آورند.

پیدایش شبکه ی ارتباطی جدید فرزندان

فرزندان ما، در کودکی، بیشترین فشار را از سوی خانواده حس می کنند و به طور طبیعی، مطابق میل آنها عمل می کنند؛ اما وقتی به نوجوانی می رسند، روابطشان با همسالان خود، به شدت افزایش می یابد. و به طور طبیعی، مطابق میل آنها عمل می کنند منظور از اینکه می گوییم فرزندان در کودکی تحت فشار خانواده اند، این نیست که خانواده با قهر و غضب، آنها را به کاری وادار می کنند، بلکه منظور این است که سوق طبیعی زندگی برای کودک این گونه است و حرکت رودخانه ی زندگی به سمتی است که خانواده مایل هستند اما همین حرکت ممکن است در نوجوانی و جوانی، برعکس شود و برای نوجوان دشوار باشد که پایبند ارزش های خانواده باشد و در جمع دوستان، مطابق ارزش های آنان رفتار کند. در این صورت، او از سوی دوستان فشار فراوانی را حس می کند. نوجوانی که برایش بسیار دشوار بود مقابل هنجارهای خانواده بایستد، اکنون به زحمت می تواند در مقابل همسالان خود حرکت کند. نوجوان، بیشتر وقت خود را با دوستانش سپری می کند و کمتر از قبل با خانواده ارتباط دارد. به همین دلیل، در نوجوانی و جوانی، هویت افراد را بیشتر از طریق دوستانشان می توان شناخت. نوجوان رازهای زندگی خود را با دوستان در میان می گذارد و در اصل، با کمک آنها هویت خود را می یابد و گاه هویت جدیدی پیدا می کند.
بی شک دوست یابی برای فرزندان بسیار مهم است. باید بسیار تلاش کنید تا فرزندانتان را در فضاهایی قرار دهید که زمینه ی پیدا کردن دوستان خوب فراوان باشد. محلی که برای زندگی انتخاب می کنید، مدرسه ای که فرزندتان را ثبت نام می کنید و خانواده هایی که با آنها رفت و آمد خانوادگی دارید نقش موثری در انتخاب دوست از سوی فرزندان دارد. اگر تلاش کنیم زمینه ی یافتن دوستان خوب را برای فرزندان خود ایجاد کنیم، آموزش های مفیدی به آنها داده ایم.
دوستی و ارتباط صحیح، درس اخلاص، گذشت، تعاون، فداکاری و دین داری را به فرزندان می آموزد و از همه مهم تر اینکه یکی از نیازهای اساسی روان انسان را، که نیاز به دل بستگی و تعلق به گروه و ارتباط با همنوعان و همسالان است، تأمین می کند(5) انسان در هر مرحله از رشد و تحولات زندگی، محتاج گروه یا فردی است که به آن تعلق داشته باشد. این گروه، ابتدا خانواده، سپس مدرسه و دوستان، و سپس جامعه و افراد آن است. فرد، از طریق دوستان و افراد جامعه و با قضاوت آنان، به خصوصیات اخلاقی و استعدادهای خود پی می برد و در ارتباط با جامعه، آداب و رسوم اجتماعی را می آموزد. دوست و ارتباطات دوستانه باعث رشد شخصیت و کمال انسان می شود. روح و روان انسان با میل به معاشرت همنوعان خود و رفاقت با آنان و علاقه به اجتماع آمیخته و همراه شده است؛ زیرا زندگی بالنده و حقیقی، زیستن با دیگران و شریک بودن در لذت ها و شادی های آنان است. بزرگ ترین مجازات برای فرزندان، زندان انفرادی است، زیرا آنها را از دوستان و همنوعان دور می کند.
شکسپیر می گوید: «دوست خوب و مصاحبت با او، گاه از داروی آرام بخش نیز مؤثرتر است. اگر دوست صمیمی پیدا کردی، او را مانند قلاب آهنین به خود وصل کن». همچنین سقراط می گوید:«مردم هر یک آرزویی دارند؛ یکی مال و ثروت می خواهد و دیگری افتخار و مقام، ولی به عقیده ی من، دوست خوب از تمام اینها بهتر است».(6)
حضرت علی (ع) می فرمایند: «فرزندم.... نخست از دوست و سپس از راه و مسیر سؤال کن».(7) پیش از اینکه مقصد خود را مشخص سازی، هم سفر خود را پیدا کن.
والدین برای اینکه فرزندشان دوستانی انتخاب کند که از دو جنبه ی عقلی و عاطفی بهره مند باشند و از تک بعدی بودن فاصله داشته باشند، نباید در انتخاب دوست عجله کنند؛ بلکه معیارهای عقلی، شرعی و عاطفی را با هم ببینند و به عاقبت دوستی، به طور کامل توجه داشته باشند.
والدین باید به فرزندان خود بیاموزند که احساسات، تنها معیار انتخاب آنها نباشد، بهتر است به مثال انتخاب گل اشاره کنند که اگر برای خرید گل بوته ای به گل فروشی مراجعه کنیم و ببینیم از نوعی گل دو بوته وجود دارد؛ یکی با شاخ و برگی کم پشت و کم غنچه، اما ریشه ای قوی! حال، احساسات به ما چه می گوید: «آن را که شاخ و برگ بسیاری دارد، انتخاب کن»، ولی عقل می گوید: « چون ریشه اش ضعیف است و زود خشک می شود، آن را انتخاب نکن.»
عقل، یکی از عنایات حضرت حق به بندگان است که به آن حجت باطنی نیز می گویند. اگر کارها طبق عقل و اندیشه صورت گیرد، به نتیجه و آینده ی آن می توان امیدوار بود؛ افرادی که با شخص عاقل و با تدبیر هم نشین و دوست می شوند، از کمالات او بهره می برند، عقلشان به شکوفایی می رسد و کارهای خود را با موفقیت انجام می دهند. حضرت علی (ع) می فرمایند: «هم نشینی با افراد عاقل و صاحب اندیشه ی سالم، باعث صلاح و درستی کارها می شود.»(8)
همچنین برای اینکه والدین، فرزند را از اهمیت احساسات در کنار عقل مطلع سازند، بهتر است به زندگی واقعی جامعه اشاره کنند که در آن عواطف، بیشتر از رفتارهای عقلی به انسان آرامش می دهد. همچنین، برای بیمار این کافی نیست که عقل به او بگوید: چاره ای جز عمل جراحی نداری؛ بلکه باید داروی مسکّنی برایش تجویز شود تا آرامش را احساس کند. رعایت عقل و احساس، ما را به انتخاب صحیح و درست سوق می دهد. وقتی انتخاب صحیح باشد، دوستی پایدار می ماند.
اگر دوستی بر اساس تعقل، اندیشه، محبت و احساسات باشد دوام بیشتر و لذت پایدارتری خواهد داشت؛ زیرا اگر دوستی فقط بر اساس تعقل و خالی از عواطف باشد، لذت چندانی ندارد، ولی اگر این تعقل و اندیشه با عواطف پاک و احساسات دوستانه همراه شود، به مراتب، پایدارتر و بهتر خواهد بود. این ترکیب به ویژه درباره ی نوجوان در زمینه ی انتخاب دوست، پسندیده است.
حضرت علی (ع) درباره ی دوست یابی صحیح می فرمایند: «کسی که بعد از بررسی و آزمایش دقیق، دوستی برگزیند، رفاقت و دوستی اش دائم و مودتش محکم خواهد بود، و هر کس بدون امتحان و دقت در احوال دیگران، دوست و برادری برگزیند، به افراد شرور و گمراه گرفتار می شود.»(9)
والدین برای اینکه در انتخاب دوست، به فرزندان خود کمک کنند، بهتر است به این سخن امام باقر (ع) توجه کنند که می فرمایند: « با چهار گروه هم نشینی و رفاقت نکن: احمق، بخیل، ترسو و دروغ گو؛ زیرا احمق می خواهد به تو سود برساند، ولی صدمه می زند؛ بخیل و تنگ نظر از تو می ستاید، ولی به تو چیزی نمی رساند؛ ترسو به هنگام نیاز، نه تنها تو را، بلکه پدر و مادر خود را نیز تنها می گذارد، و دروغ گو تو را به اشتباه و خطا می اندازد».(10)
همچنین، به فرزندان خود دوستانی معرفی کنید که دارای کرامت خانوادگی و نیک باشند. حضرت محمد (ص) می فرمایند: «خوشبخت کسی است که با افراد بزرگوار و با نجابت هم نشین و دوست شود. » (11) حضرت علی (ع) می فرمایند: « به نیکوکاران نزدیک شو، تا از آنان شوی و از بدکاران دوری گزین، تا از صف آنان خارج شوی.» (12) پس وجود تقوا در انتخاب دوست نقش مؤثری دارد؛ زیرا قرآن می فرماید: « إنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقاکُم؛ (13) «به درستی که با کرامت ترین شما نزد خدا با تقواترینِ شماست.»
امام صادق (ع) می فرماید: «حواریون به حضرت عیسی (ع) عرض کردند: " یا روح الله، با چه کسی هم نشینی و دوستی کنیم؟" حضرت فرمود: " با شخصی هم نشینی کن که سه ویژگی داشته باشد:
1. دیدن او تو را به یاد خدا بیندازد و به اطاعت از خداوند ترغیب کند؛
2. سخن او باعث افزایش دانش تو شود؛
3. عمل او تو را به آخرت ترغیب کند و به یاد آخرت بیندازد»".(14)
چنین دوستی ارزشمند است و پیامبر اکرم (ص) درباره ی ارزش دوست خوب می فرمایند: «هرگاه خداوند، خیر و خوبی بنده ای را بخواهد، برای او هم نشین صالحی قرار می دهد که اگر [خدا را ] فراموش کند، به یادش آورد و آن گاه که به یاد خداست، او را یاری می کند».(15)
تحمل و سعه ی صدر از ویژگی های لازم برای دوست خوبی است. امام صادق (ع) در روایتی نورانی، درباره ی معیارهای مهم و اساسی برای دوست فرموده اند: « اگر دوستت سه بار از دست تو عصبانی شد و تندی و پرخاشگری نکرد و به تو بد نگفت او را برای رفاقت انتخاب کن».(16) اگر کسی گذشت و سعه ی صدر داشته باشد شایسته ی دوستی و رفاقت است.
در مقابل، اگر دوستی نامناسب انتخاب شود، پلیدی و پستی گسترش می یابد و تا آنجا پیش می رود که دوست، نقش حیوان را بازی کند. طبیعی است که انسان عاقل باید از چنین دوستانی پرهیز کند. امام صادق (ع) پس از ترسیم سیمای دوستان ظاهری، می فرمایند: «اگر کسانی را که در ظاهر دوست به نظر می رسند آزمایش کنی، خواهی دید که چند دسته اند: بعضی مانند شیران، فقط حمله می کنند و می خورند؛ بعضی مانند گرگ، آسیب می رسانند؛ گروهی مانند سگان، چاپلوس و متملق اند؛ و دسته ی چهارم مانند روباه، حیله گرند. پس ظاهرشان متفاوت، اما کارشان یکی است».(17)
حضرت علی (ع) می فرمایند: « از چاپلوسی بپرهیز. پس همانا چاپلوسی از آثار ایمان نیست.»(18) افراد متملق، برای انحراف و گمراهی دیگران، کاری شبیه شیطان و ابلیس انجام می دهند که طبق فرموده ی قرآن کریم، شیطان برای گمراهی افراد از ابزارهای متعددی استفاده می کند؛ از جمله اینکه کارهای زشت و پست انسان را در نظرش زیبا جلوه می دهد، او را وسوسه می کند که آن کار زشت را ترک نکند و بیشتر از گذشته به انجام آن مبادرت ورزد، و مرتب به او القا می کند که این کار عیبی ندارد، کار تو بسیار زیبا و پسندیده است و دیگران اشتباه می کنند و نمی فهمند.(19)
قرآن کریم، درباره ی عواقب دوستی با نااهلان، از زبان اهل جهنم چنین نقل می کند: قیامت روزی است که انسان ظالم و گناهکار، انگشت حسرت به دندان می گیرد و می گوید: ای کاش با پیامبر، دوست و همراه می شدم، وای بر من! کاش فلان شخص گمراه را به دوستی نمی گرفتم؛ او مرا از یاد و راه حق گمراه کرد و مرا به خذلان و خواری کشاند.(20)
امام صادق (ع) درباره ی دوستی نااهلان و گمراهان می فرمایند: من یصحب صاحب السوء لا یسلم؛ (21) «کسی که با رفیق بد و گمراه هم نشین شود، سالم نمی ماند و سرانجام، آلوده می شود.»
امام علی (ع) در روایتی نورانی، به نکته ای ارزشمند درباره ی هم نشینی با اهل شرارت و گناه اشاره می کنند و می فرمایند: « با انسان شرور و فاسد رفاقت نکن؛ زیرا شخصیت و طبع تو از شرارت های او تأثیر می پذیرد، بدون اینکه خودت بفهمی.» (22) پس بسیاری از تأثیرات، ناخودآگاه به وقوع می پیوندد و فرد از آن آگاهی ندارد.
دختری پانزده ساله در نامه ای به مرکز مشاوره نوشته بود: من در خانواده ای مذهبی و متعهد به ارزش های اسلامی بزرگ شده ام، همیشه مورد محبت و علاقه ی پدر و مادر خود بودم و تمام امکانات زندگی برای من فراهم بود. وقتی به مدرسه ی راهنمایی رفتم، با کسی دوست نبودم، آرام آرام با هم کلاسی هایم آشنا شدم و دوستان بسیاری انتخاب کردم که به نظر من همه ی آنها خوب، مؤمن و با وقار بودند. در میان آنها دختری بود که تصور می کردم دختر خوبی است، ولی آرام آرام متوجه شدم که دختری جاهل، ظاهربین و گستاخ است. زمانی متوجه این مسئله شدم که مرا به سینما دعوت کرد و گفت: خیلی سخت نگیر، بالاخره ما هم باید کمی جوانی کنیم. امروز جوانی نکنیم. پس چه زمانی جوانی کنیم! اوایل به حرف های او گوش نمی دادم، ولی کم کم حرف های او در روحیه ی من تأثیر گذاشت و خلاصه مرا به سینما، پارک و جاهایی که امنیت اخلاقی نداشت برد و تا حدی پیش رفت که می خواست مرا به دوست پسرش معرفی کند. اینجا خط قرمزی بود که نمی دانستم از آن عبور کنم. خدا به من کمک کرد و با او قطع رابطه کردم، اما فکرهای شیطانی او هنوز آزارم می دهد. لطفا ً کمکم کنید.
حضرت علی (ع) می فرمایند: « از هم نشینی با افراد پست و فاسد پرهیز کن؛ زیرا تو را به آدم های بد ملحق می کند.»(23)
امام صادق (ع) در حدیثی هشدار می دهند و می فرمایند: « از سه دسته کناره گیری کن و هرگز با آنها دوستی و رفاقت نکن: خائن، ستمکار و سخن چین، زیرا کسی که برای تو به دیگری خیانت کند، روزی به تو نیز خیانت خواهد کرد؛ کسی که برای تو به دیگران ظلم کند، به تو نیز ظلم خواهد کرد و کسی که از دیگران نزد تو سخن چینی کند، علیه تو نیز نزد دیگران سخن چنینی خواهد کرد».(24)
یکی از مشکلات جامعه ی امروز، به ویژه برای دختران، دوستی های اینترنتی است که آسیب های بسیاری در پی دارد و به طور معمول، در این دوستی ها، دختران ضرر بیشتری را متحمل می شوند. والدین باید زمینه های انتخاب دوست را در مدرسه، فامیل و همسایه های خوب مهیا کنند تا نوجوانان با افراد نااهل، ارتباط دوستانه برقرار نکنند.
یکی دیگر از مشکلات، به ویژه در اواخر نوجوانی و در جوانی، دوستی هایی است که با جنس مخالف و با انگیزه های گوناگونی از قبیل شناخت برای ازدواج، انگیزه ی جنسی، تأمین نیاز عاطفی، الگو گرفتن از جوامع غیر خودی و کسب وجهه ی اجتماعی شکل می گیرد. پسران با داشتن دوست دختر، قدرت اجتماعی برای خود تصور می کنند و دختران نیز داشتن دوست پسر را جاذبه ی فردی و اجتماعی برای خود می دانند. والدین باید به این مسئله نیز توجه داشته باشند و زمینه ی چنین روابطی را، در حد امکان، از بین ببرند و شرایط ازدواج را برای فرزند خود فراهم کنند.
برای اینکه فرزندان در برخورد با والدین خویش دچار تنش نشوند و در حالی که عزت نفس و کرامت دارند، از مسیر صحیح نیز فاصله نگیرند، ابتدا باید بدانند، به طور دقیق، پدر و مادر از آنها چه انتظارات دارند. شناخت خواسته های والدین از فرزندان، باید واضح باشد تا هیچ نقطه ی ابهامی باعث تنش نشود.

پی‌نوشت‌ها:

1. علی اکبر شعاری نژاد، روان شناسی نوجوانی، ص 112.
2. پاول هنری ماسن و دیگران رشد و شخصیت کودک، ترجمه ی مهشید یاسایی، ص 531.
3. لیزا بو. اسکی، غلبه بر مشکلات نوجوانان، ترجمه ی سیاوش جمالفر، ص 5.
4. حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 424.
5. محمد رضا شرفی، مراحل رشد و تحول انسان، ص 163.
6. محمد رضا کاشفی، آیین مهرورزی، ص 130.
7. سل عن الرفیق قبل الطریق (عبدالحمید بن هبه الله بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 112).
8. قال علی (ع) اکثر الثواب و الصّلاح فی صُحبهِ اولی الالباب (محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 5، ص 301، ح 10244).
9. قال علی (ع) من اتَّخَذَ اخاً بَعدَ حُسنِ الاختِبارِ دامَت صُحبَتُهُ وتأکَّدَت مَوَدَّتُهُ و من اتّخَذَ اخا مِن غَیر اختِبار ألجَأهُ الاِضطِرارُ اِلی مُرافَقَه الاشرار (جمال الدین محمد خوانساری، شرح غرر الحکم و درر الکلم، ج 5، ص 2577، شماره ی 8921).
10. لا تقارن و لا تواخ اربعه: الاحمق والبخیل والجبان والکذاب. اما الاحمق فانه یرید ان ینفعک فیضرّک و اما البخیل فانّه یأخذ منک و لا یعطیک واما الجبان فانه یهربُ عنک و عن والدیه واما الکذّاب یصدق ولا یصدَّق (محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ص 244، ح 100).
11. قال رسول الله (ص) اَسعَدُ النّاس مَن خالَطَ کرامَ الناس (محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 5، ص 302، ح 10251).
12. قال علی (ع) : قارن اهل الخیر تکن منهم و باین اهل الشر تبن عنهم (محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 71، ص 188، باب 13، ح 16).
13. حجرات(49)، 13.
14. قالَتِ الحَواریّونَ لعیسی یا رُوحَ الله مَن نُجالِس؟ قال: مَن یُذکّرُکُم اللهَ رُؤیَتُهُ وَ یَزیدُ فی عِلمِکم مَنطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکم فی الآخِرَه عَمَلُهُ (محمد بن یعقوب کلینی، ج 1، ص 110، ح 3).
15. قال رسول الله (ص): اِذا اَرادَ اللهُ بِعَبدٍ خَیرا جَعَلَ لَهُ وَزیرا صالحا إن نَسِی ذَکرَهُ و إن ذَکرَ اَعانَهُ (محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 74، ص 164، باب 7، ح 2).
16. قال الصادق علیه السلام: من غضب علیک من اخوانک ثلاث مرّات فلم یقل فیک شراً فاتخذه لنفسک صدیقاً (همان، ج 71، ص 173، باب 11، ح 2).
17. ان الذین تراهم لک اصدقاء اذا بلوتهم وجدتهم علی طبقات شتی: فمنهم کالاسد فی عظم الاکل و شدّه الصوله و منهم کالذّئب فی المضرّه و منهم کالکلب فی البصبصه و منهم کالثعلب فی الرّوغان و السرقه صورهم مختلفه والحرفه واحده (همان، ص 179، باب 11، ح 22).
18. إیَّاکَ وَ المَلَقَ فَإنَّ المَلَقَ لَیسَ مِن خَلائِقِ الإیمان (عبدالواحد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص 215).
19. محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 232.
20. فرقان(25)، 27- 29.
21. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 68، ص 278، باب 78، ح 17.
22. لا تَصحَبِ الشّریرَ، فانَّ طبَعک یَسرَقُ مِن طَبعِه شَرّا و انتَ لا تَعلَمُ (عبدالحمید بن هبه الله بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 272).
22. ایاک و مصاحبه الفسّاق فان الشَّر بالشّرِ ملحق (همان، ص 199؛ باب 14، ح 36).
23. احذر من الناس ثلاثه: الخائن، و الظلوم، و النمام، لان من خان لک خانک، و من ظلم لک سیظلمک، و من نمَّ الیک سینمُّ علیک (حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 233).

منبع مقاله: حسین زاده، علی؛ خانواده موفق: ارتباط والدین و فرزندان (1390)، قم: انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله) و دانشگاه کاشان، چاپ اول.