نویسنده:شهریار ازهاریان فر



 
GEARS OF WAR
طولی نمی کشد که ساکنان سرا به تصوری دست نیافتی از واژه صلح برسند. ما تمام دارایی های آنان را از بین می بریم و بشریت را نابود خواهیم کرد. ما نفرت و ترس را در بین آنها حاکم می کنیم و فرزندان و زنان آن ها را به خدمت خواهیم گرفت، آن قدر پیش می رویم تا انسان ها تمدن هزاران ساله خود را منکر شوند و سایه ترس ما را با تمام وجود درک کنند. انسان ها مایه ننگ موجودات هستند و باید از بین بروند. آن ها بی ریشه و بی اصالت هستند و به زودی نابود خواهند شد. (ملکه لوکاست ها)
تقریباً 5 سال پیش شرکت Epic با همکاری نزدیک یکی از بزرگ ترین غول های نرم افزاری دنیا یعنی مایکروسافت اقدام به ساخت و انتشار عنوانی کرد که توانست ره صدساله را یک شبه طی کند و تبدیل به سوپراستاری در دنیای بازی های کامپیوتری شود. کلیفی بلسزینسکی (Cliff Bleszinski) طراح ارشد این بازی در مصاحبه های مختلف خبر از عنوانی جنجالی و اکنشی بدون تأخیر داد و ادعا کرد این بازی در آینده ای نزدیک به اثری جاودان مبدل خواهد شد. پس از انتشار اولین نسخه دیدیم که چه طور طراحان قول خود مبنی بر یک بازی اکشن تمام عیار را عملی کردند. با وجود تمامی کمبودها و ایرادهایی که Gow داشت، به سرعت محبوب شد و در زمینه فروش نیز موفق عمل کرد. پس از مدت کوتاهی نسخه دوم بازی از راه رسید و برخی از ایرادهای بازی نخست را رفع کرد و راه خود را در میان عناوین شاخص دیگر باز کرد. حال که سازندگان قصد دارند نسخه سوم این عنوان جنجالی را منتشر کنند؛ آخرین ارابه های جنگی بار دیگر به حرکت می افتند.

آخرین بازماندگان زمین

در سومین بازی از سری بازی های GoW سیاره Sera بار دیگر مامن گروه های اعتلافی شده و بعد از جنگ های خونین 79 ساله Pendulum و نبردهای Emergence Day لوکاست ها ــ این موجودات یاغی و سرکش ــ قصد دارند در نبردی بزرگ سیاره زمین را تصاحب کنند و اربابان جدید زمین شوند. بازیبازهایی که با داستان سری آشنایی دارند می دانند درگیری برای استفاده از امولسیون مایع که منبع مطمئن سوخت طبیعی است آغازگر این جنگ بود و اعتلاف کم کم برای به دست آوردن آن رو به خشونت آورد. در این میان و در پی غفلت زمینیان لوکاست های خونخوار برای بقاء خود دست به کار شدند و در جریان E-day جنگ های سختی میان لوکاست ها و انسان ها در گرفت و زمینیان شکست خوردند.
بعد از بمباران هایی که در آخر نسخه اول شکل گرفت تا سیاره از دست لوکاست ها نجات پیدا کند، لوکاست ها بار دیگر تصمیم گرفته اند تا حمله ای گسترده تر را تدارک ببینند این بار به قصد نابودی و به زوال کشیدن تمدن انسانی! شهر لیما و برخی دیگر از استان ها ضربه جدی خورده بودند و به همین سبب اوضاع اصلاً در کنترل نبود. به همین سبب نیروهای دلتا برای جانفشانی بار دیگر حاضر شدند تا جهان را نجات دهند.
در جریان درگیری E-day لوکاست ها موفق شدند ادوات و تکنولوژی های پیشرفته انسان ها را بدزدند و بر علیه آنان استفاده کنند و تعداد زیادی از مردان، زنان و کودکان انسان ها را نابود کنند. از این رو COG یا Coalition of Ordered Goverments دست به اقدامات پیشگیرانه ای زد تا زمین در مقابل حمله بی رحمانه لوکاست ها آسیب کمتری ببیند و در این میان افرادی چون Marcus Augustus، Damon Baird، Fenix Dominic Santiago، Cole گروهی به نام Delta را برای مبارزه با این تهدید تشکیل دادند. لوکاست های تا دندان مسلح برای جنگ کاملاً آماده بودند و در اکثر مناطق توانستند موفقیت هایی در غارت و نابودی کسب کنند؛ اما با ورود این تیم زبده ترس بر اندام آنان سایه انداخت و شب و روزشان تیره گشت. در خلال 79 سال جنگ پیاپی و هجوم بی سابقه دشمنان به زمین صدمات جبران ناپذیری به زمین وارد آمده بود. اما گروه دلتا با توان جدید وارد کارزار شد تا دشمنان قسم خورده زمین را از بین ببرد و در پایان بازی نخست موفق شد با استفاده از یک بمب ویژه ضربه هولناکی به لوکاست ها بزند.
بعد از حادثه انفجار بمب در پایان بازی اول به نظر می رسید امیدی هست تا سیاره از دست لوکاست ها نجات پیدا کند، اما ملکه لوکاست ها بار دیگر تصمیم گرفت تا حمله ای گسترده تر را زیر نظر یک فرمانده نظامی جدید تدارک ببیند. در جریان یک تهاجم گسترده، شهر لیما و برخی دیگر از مناطق ضربه جدی خورده بودند و به همین سبب اوضاع از کنترل خارج شده بود. به همین سبب نیروهای دلتا برای جانفشانی بار دیگر حاضر شدند تا مردمان سرا را نجات دهند.

کابوس لوکاست ها، مارکوس فنیکس

سرجوخه مارکوس فنیکس 21 سال قبل از E-Day در Tyrus متولد شد. در سال 62 و در حالی که مارکوس تنها 5 سال داشت؛ پدر او آدام فنیکس مشغول توسعه Kashkur در جریان جنگ های Pendulum شد و قصد داشت این منطقه حساس را برای تشکیل ائتلاف آماده کند. مارکوس به ندرت پدر خود را می دید حتی یک روز هنگامی که در کتابخانه مشغول نگاه کردن نقشه زمین بود رو به سمت پدرش کرد و شکایت خود را از ترک مجدد وی اعلام کرد. این جا بود که آدام فنیکس دلیل تشکیل Gears و دلیل این همه جنگ های خونین را برای مارکوس توضیح داد، مارکوس هم پذیرفت که بعد از پدرش این راه را ادامه دهد و تا آخرین نفس در میدان مبارزه باشد. وقتی که مارکوس 9 ساله شد به مدرسه Olafson رفت و در آن جا مورد هجوم تعدادی کودک دیگر قرار گرفت، حتی معلم هم به او حسادت می ورزید زیرا از خانواده های متمول بود و پدرش روابط خوبی با ائتلاف داشت. در این درگیری کارلوس سانتیاگو همکلاسی وی (Carlos Santiago) به هواخواهی او آمد و توانست از مارکوس دفاع کند. بعد از مدتی کارلوس او را به تیم Thrashball یا همان راگبی خاص دعوت کرد. در ابتدای بازی دانش آموزی با نام Joshoua تکل بسیار بدی روی او انجام داد که موجب درگیری بین او و دیگران شد و در نهایت دام (Dom) برادر کارلوس به این قضیه خاتمه داد. سه سال بعد هنگامی که مارکوس به دعوت پدر کارلوس یعنی ادوآردو (Eduardo) به خانه آن ها برای ناهار آمده بود به مارکوس پیشنهاد کرد به ارتش بپیوندد تا بتواند پدرش را در جنگ های بزرگ همراهی کند. در همین حین تلفن زنگ زد و مارکوس خبر بدی را شنید. مادر او گم شده بود و هیچ کس از محل او خبر نداشت و حتی نشانه ای از این که او دزدیده شده یا از خانه رفته یافت نشد. بعد از سالیان مارکوس تصمیم گرفت به ارتش بپیوندد و در اولین قدم به واحد C Company پیوست. دوستی نزدیک او با کارلوس سبب شد تا یکی از قهرمانان جنگ محسوب شود و در نبرد Aspho Fields به عنوان یکی از بزرگترین نام آوران جنگی شناخته شد.

مارکوس در GOW 1

باید گفت مارکوس در نسخه ی ابتدایی خوش درخشید و توانست به یک شخصیت محبوب در میان بازیبازها تبدیل شود. این مرد 185 سانتی متری با هیکلی تنومند و قدرتی مثال زدنی در اولین نسخه ظاهری به مراتب جوان تر داشت. ریش نمی گذاشت و چین و چروک های روی صورتش عمیق نبود.

مارکوس در GOW 2

با گذشت زمان مارکوس هم پیرتر شد و تارهای سفید روی سرش پیدا شد و چین و چروک های روی صورتش عمق بیشتری پیدا کرد و بدنش هم تنومندتر شد.

مارکوس در GOW 3

در بازی سوم تغییر شگرفی در چهره مارکوس فنیکس نخواهیم دید زیرا به لحاظ زمانی خیلی از نسخه دوم دور نیستیم. اما جثه مارکوس به راستی بزرگ تر و تنومندتر از قبل شده و بدنی ورزیده تر و قوی تری خواهد داشت.

نام آوران جنگ

داستان GOW 3 درست 18 ماه بعد از اتفاقات نسخه ی دوم شروع می شود. جایی که دنیا قرار است درگیری های جدیدی را تجربه کند. سومین نبرد بزرگ زمینیان نزدیک است، لوکاست ها هر لحظه بر تعدادشان افزوده می شود و حمله بزرگ جاهطلبانه ترین طرح آنان برای پیشروی و تخریب است. آغاز تهاجم لوکاست های آلوده شده با Lambent نیز فصل جدید از دلاوری ها را رقم می زند که با حضور میلیون ها سرباز آغاز خواهد شد. این بار گونه ای از لوکاست های خطرناک با نام لمبنت ها با توانایی های بیشتر حرکت خود را به سمت سطح سیاره آغاز کرده اند. Raven`s Nest شهر روی آب و سیار که کشتی COG است در تازه ترین تحولات به دست یاغیان افتاده و ممکن است به زودی از بین برود. هجده ماه از سقوط منطقه Jacinto می گذرد و قهرمانان ما در Vectes به سر می برند. حال امولسیون آلوده شده و بسیاری از مردم و حتی لوکاست ها را آلوده کرده و این بار تنها لوکاست ها نیستند که به شما حمله می کنند. در این گیر و دار جریان آلوده حرکت بیشتری یافته و ممکن است کل سیاره آلوده شود. پس سلاح ها را پر از تیر کنید و برای نجات زمین آماده جانی فشانی شوید، این آخرین فرصت شما برای کسب افتخار است و تمامی یاران تا آخرین نفس با شما هستند.

به رسم خون خواهی ...

داستان و جو بازی دو نسخه ی قبل به معنای واقعی تاریک و سیاه بود و عموماً در مکان ها و لوکیشن های بسته و تاریک پیگیری می شد، اما در نسخه سوم چندین لوکیشن مختلف با تنوع بسیار بالا به بازی اضافه شده که انتقادات فراوانی را هم در برداشته است، چون عده ای معتقدند که این بازی باید جو سیاه خود را حفظ می کرد تا به کمیک ها و بازی های اصلی وفادار بماند، اما از آن جایی که سومین نسخه برای سازندگان و ناشر به منزله یک اعاده حیثیت است چندین لوکیشن باز و کاملاً روشن به بازی اضافه شده که توجه طرفداران جدید را هم جلب می کند. تعداد فضاهای روشن و گرمسیری در بازی بسیار است و باید گفت بیشتر بازی در این مناطق اتفاق خواهد افتاد.
تعداد و تنوع دشمنان شما در این نبرد حساس بیشتر از گذشته شده است. شاید کمبود گونه لوکاست ها شما را در بازی های قبل آزرده کرده باشد اما در این نسخه طراحان دشمنان بیشتری از کمیک های این مجموعه بیرون کشیده اند و کمی هم ابعاد آنان را نیز افزایش داده اند. ایرادهای مربوط به هوش مصنوعی دشمنان نیز رفع شده، به عنوان نمونه متمرکز نبودن دشمنان در یک صحنه بود از ایراداتی بود که به نسخه قبل گرفته می شد که خوش بختانه این مشکل حل شده و دشمنان شما به طور کاملاً یکدست و هماهنگ در نبردها شرکت خواهند کرد.

بزرگ تر، بهتر، سریع تر

ابتدا تصور می شد گیم پلی نسخه ی سوم همان روند بازی های قبلی را دنبال می کند. اما کلیفی بی سخن از محیط های بزرگ تر، گیم پلی بهتر و در نهایت روند سریعتری داد که باید گفت اگر این سخنان در مورد نسخه سوم اعمال شود شاهد بازی متعادل تری نسبت به نسخه دوم خواهیم بود و بدون آن که دخل و تصرفی در هسته بازی اعمال شود، شکل و شمایل گیم پلی سریع تر و بدون تأخیر خواهد بود. با توجه پتانسیل بسیار بالای این مجموعه در صحنه های سینمایی و اجرای گیم پلی سریع خوش بختانه باید گفت تغییرات بیشتر در قسمت سریع تر شدن بازی است تا اتفاقات دیگر. گیم پلی این نسخه حدود 20 درصد سریعتر شده و در سیستم کاورگیری نیز شاهد تغییراتی هستیم. علاوه بر تمام این ها، این بار وجود یک روایت داستانی سوم شخص قوی تر به سبک فیلم Pulp Fiction باعث شده بازیباز غرق در داستان شود و این حس به طور دایم توسط صحنه های نمایش داده شده با ترفندهای جدید سینمایی تشدید می شود. وجود برگشت داستانی به گذشته و پیگیری بخش اعظمی از داستان در گذشته و آینده باعث شده تا لکه های تاریک گمشده در پس زمینه داستانی بیش از پیش نمایان شود و بازیباز سر از رازهای نهفته ی چگونگی شکل گیری لوکاست ها و سیاره دربیاورد.
علوه بر این روند سرعتی گیم پلی و تکنولوژی های جدید این امکان را ایجاد کرده تا برای اولین بار در این سری شاهد Co-op چهار نفره باشیم.

Lambent Berserker

این جانور 2 متری از گونه لمبنت هاست که دارای چشمانی زردرنگ و خصوصیاتی تخریبی است. مانند Berserker های عادی به لحاظ جنسیتی مؤنث است ولی دارای قدرت بدنی بیشتری است. او توانایی پرش های بلندی را دارد و می تواند سریعاً خود را به هدف نزدیک کند، چشم او نقطه ضعفش قلمداد می شود که پیروزی را در برابر این موجود وحشی ساده تر می کند.

Digger Boomer

DB یا بومر حفار در واقع گونه ای از بومرهاست که با داشتن 2 و نیم متر قد دارای قدرت بدنی زیادی است. در اولین قدم به علت داشتن یک Digger Launcher تخریب کننده باعث هراس زمینیان است. و در دومین گام خصوصیت وحشی گری و توانایی در انهدام بزرگترین امتیاز او محسوب می شود.

Armored Kantus

کانتوس زره پوش یا شوالیه کانتوس ها یکی از خطرناک ترین دشمنان شما در نسخه ی سوم محسوب می شود زیرا به علت داشتن پوشش زرهی ضد گلوله نفوذ ناپذیر است. چابکی او مثال زدنی است؛ خوی درندگی باور نکردنی دارد در استفاده از سلاح و ادوات جنگی بسیار ماهر است.

Savage Locust

این لوکاست وحشی بد هیبت از دشمنان قدرتمند نسخه سوم محسوب می شود که حرف و حدیث های گوناگونی تابحال درباره منشأ آن زده شده اما گویا موجودی جهش یافته است که به کرم های سمی ارتباط دارد.

Queen Myrrah

قبل از E-Day ملکه لوکاست ها میراه (Queen Myrrah) ارتش گسترده ای برای حمله به ساکنین Sera ترتیب داد تا تمدن انسانی را نابود کند. دید بدبینانه و تخاصم آمیز او به زمینیان باعث شد تا بزرگترین ضربه را به سیاره وارد کند و اشتیاق او برای تسلط بر زمین و نسل کشی بشر پایان ناپذیر است. او از سویی علاقه دارد تا رفتارهای انسانی را یاد بگیرد و از آن ها پیروی کند و شیوه صحبت و لباس پوشیدن او که خیلی هم با فرهنگ و آداب و رسوم زمینی مغایر نیست نشان از این موضوع دارد؛ اما ولع او برای از بین بردن انسان ها بی حد و حصر است و علاقه مند است قوانین حیوانی خود را پیاده سازی کند. در بازی سوم احتمالاً شاهد حضور او خواهیم بود.

سامتا بایرن

قطعاً سامانتا بایرن (Samantha Byrne) اولین شخصیت زن در این سری نیست ولی اولین حضور جدی و در صحنه نبرد را خواهد داشت. Samantha «Sam» Byrne معروف به duchashka یا lovely duchess عضو دسته ی دلتا حدود 17 سال قبل از E-day در Kashkur متولد شد. او که دختر Samuel Byrne است پدر خود را در میدان نبرد Siege of Anvil Gate از دست داد و پس از مدتی کوتاه به اعتلاف COG پیوست و به عنوان دستیار EOD مشغول فعالیت شد. وجود خصوصیات های درخشان فردی به سرعت او را تبدیل به شخصی مؤثر در ارتش کرد. شخصیت جدی از او رهبری قابل احترام می ساخت. آشنایی او و گروه دلتا چندان اتفاقی نبود، در ابتدا با Anya Stroud برخورد کاری داشت و بعدها در جریان Lambent Invasion دلتا را یافت و توانست ارتباط نزدیکی با Dominic Santiago پیدا کند. همواره دوربین شکاری مخصوص خود را برای شکار دشمنان به همراه دارد و هدبند مشکی رنگ خود را بر سر دارد، خالکوبی زیبای او با مفهوم الهه نجات، اعتقادات مذهبی عمیق او را به نمایش می گذارد. او اطمینان دارد فرشته های خوبی از او مراقبت خواهند کرد. سلاح مخصوص اولنسر ویژه ای است که به همراه شات گان در نبردها استفاده می شود. او هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد چون پدر او توسط لوکاست ها و به فرمان ملکه از بین رفته به همین سبب آخرین تلاش خود را برای از بین بردن این موجودات یاغی به کار خواهد گرفت.

آنیا استرود

شاید آنیا استرود (Anya Stroud) بیشترین انگیزه را برای نبرد داشته باشد. پدر آنیا او را در کودکی ترک کرد و او به همراه مادرش به تنهایی بزرگ شد، اما مادرش هلنا در جریان Battle of Aspho Fields که دو سال قبل از E-Day اتفاق افتاد کشته شد. فقدان مادر او را هر روز قوی تر از دیروز می کرد زیرا حس انتقام را در وی می پروراند و امیدی در دل او برای نابودی دشمن باز می کرد. ارتباطات عاطفی او با مارکوس فنیکس از نکات جالبی است که همواره صحبت های بسیاری را به همراه داشته حتی ماریا سانتیاگو اعتقاد داشت عشق بی حد و حصر آنان ممکن است به بدنه ارتش صدمه جدی وارد کند و ارتش دو نیروی کلیدی خود را کم کم از دست دهد. Dom در نهایت به این شایعات پایان داد و این اجازه را از کلنل ویکتور هوفمن (Victor Hoffman) گرفت تا روابط آن ها خارج از ساعاتی کاری باشد. در جریان به اسارت کشیده شدن مارکوس فنیکس آنیا ضربه روحی شدیدی خورد و تا مدت ها در بستر بیماری بود. برخلاف چهره زیبایش دلی پر از خشم و نفرت دارد و هیچ گاه این اجازه را نداده تا احساسات عاطفی بر او چیره شوند، استفاده از ذهن و قدرت تجزیه و تحلیل از ویژگی های اوست. توانایی استفاده از تجهیزات کامپیوتری مدرن در جهت پیشبرد اهداف او را نسبت به دیگران متمایز کرده است. هم اکنون عضو ائتلاف COG است و در خلال نبرد Hollow Storm کمک شایانی به تیم دلتا کرد.

سرجوخه برنادیته متاکی

سرجوخه برنادیته متاکی (Bernadette Mataki) معروف به برنی (Bernie) یا Boomer Lady در جنوب جزیره واقع در Galangi به دنیا آمد. برنی 60 ساله عضو ائتلاف COG از دسته دلتاست و سابقه درخشانی در از بین بردن لوکاست ها دارد. پدر برنی یک کشاورز ساده بود و به همراه برادرش میک (Mick) زندگی می کرد. زمانی که به ائتلاف پیوست تنها 18 سال داشت و یکی از کم سن و سال ترین افراد گروه هنگام اعزام به مناطق عملیاتی محسوب می شد. نبوغ او در آموختن مهارت های نظامی زبان زد خاص و عام بود به نحوی که در مدت کوتاهی بهترین تک تیرانداز ارتش شد و توانست افتخارات بسیاری کسب کند و به عضویت دسته 26th Royal Tyran infantry درآمد. در سه جنگ معروف و سنگین Battle of Shavad، Pendulum و Battle of Aspho Fields شرکت داشته و توانسته افتخارات فراوانی را کسب کند. بعد از مدتی جهت استراحت به خانه بازگشت و ارتباط نزدیکی با ویکتور هوفمن پیدا کرد تا اینکه با اصرار او دوباره به گروه دلتا بازگشت.

جیس استریتون

جیس (Jace Stratton) در Tyrus از پدر و مادری با نژادهای مختلف متولد شد. اما زندگی شاعرانه آنان به سرعت خاتمه یافت و پدر و مادر و برادر خود را در میان چنگال لوکاست های وحشی یافت، در حالی که در روبروی دیدگانش خانواده اش را به طرز فجیعی نابود کردند. او تنها توانست در حالی که عروسک دوست داشتی خود را به همراه داشت خود را در گوشه ای مخفی کند. همواره به یتیم خانه ای که در آن جا بزرگ شده بود سر میزد و درباره داستان زندگی خود برای کودکان صحبت می کرد. چهره ی او آکنده از غم و نفرت لوکاست هاست، هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد. تنها دوست او نوشیدنی الکلی و برایش امیدبخش زندگی است. به کمک جیل گنزالس توانست بعد از مدتی تمرینات سنگین ارتش را با موفقیت سپری کند و عضو رسمی COG شود. به سرعت توانست پله های ترقی را طی کند و به عنوانی سربازی وفادار به ارتش خدمت کند، بعد از مدتی کوتاه روانه جنگ شد و نبردهای نزدیکی را تجربه کرد و در جنگ بزرگ لوکاست ها آمده است تا انتقام خود را از این موجودات بد هیبت بگیرد.

مناطق و محیط های جدید

Char

منطقه ای بسیار بزرگ که حدود 90 درصد سیاره Sera را پوشش می دهد. وقتی لوکاست ها به این سطح سیاره حمله کردند بیشتر این منطقه از بین رفت. این بار قهرمانان داستان ما برای بازپس گیری بعضی از نقاط این محدوده سوخته وارد آن خواهند شد. بعد از حمله گسترده HOD بسیاری از ساکنان این منطقه از بین رفتند و ضربه سنگینی به بدنه لوکاست ها وارد آمد که البته خسارت های زیادی نیز به همراه داشت. شهرها به طور کامل نابود شدند و تنها خاکستر آن ها به جا ماند. در این نسخه قسمتی از بازی درباره چگونگی این حمله بزرگ در شهر است که قطعاً جذاب خواهد بود.

Kashkur

این منطقه در واقع عضوی از COG بود که در Eastern Central Massif واقع شده است. معادن نقره در سطح وسیع از نکات بارز این محدوده محسوب می شده که مورد توجه دشمنان بوده و هر از گاهی تعرضاتی به این منطقه می شده. غرب منطقه درگیر یکی از بزرگترین جنگ های تاریخ بوده و در خلال جنگ Pendulum آسیب جدی و جبران ناپذیری دید و بسیاری از ساکنین آن کشته و زخمی شدند اما باید گفت یکی از استراتژیک ترین مناطق درگیری بود زیرا به دلیل خاصیت های جغرافیایی نیروهای زمین توانستند آسیبی سخت به پیکره لوکاست ها بزنند. در این نسخه خواهیم دید که چه طور برای بقای منابع طبیعی باید بجنگید تا برای همیشه این منطقه را از دست دشمن آزاد کنید.

Raven`s Nest

شهر سیار RN که پایگاهی برای نیروهای COG است با داشتن بیش از 8000 خدمه و نیرویی عظیم برای دفع حملات احتمالی سعی دارد تا با جمع آوری نیرویی متخصص ضربه ای سخت به دشمن وارد نماید. بیشتر هلیکوپترهای COG از RN به پرواز درمی آیند و پایگاهی مناسب برای هدفگیری است؛ اما متأسفانه نقطه ضعف هایی هم دارد که وجودش ممکن است برای مردم آن گران تمام شود.

در کنار هم برای کسب آخرین افتخار

وجود حالت چهار نفره مسلماً بزرگ ترین تغییری است که در این سری شاهد آن هستیم. Silverbacks یا قابلیت بازی با چهار شخصیت این امکان را به بازیباز می دهد تا از تمامی قابلیت های نهان دیگر شخصیت ها نهایت استفاده کند و جریان بازی را سریع تر از قبل پیش ببرد. با استفاده از این قابلیت جدید تنها مارکوس فنیکس نیست که می جنگد بلکه شخصیت های قدیمی در کنار شخصیت های جدید تا آخرین نفس در این جنگ عظیم شرکت خواهند کرد. البته این بدین معنا نیست که در خلال بازی می توان بین شخصیت ها سوئیچ کرد بلکه در مراحلی از بازی کنترل از دست مارکوس فنیکس خارج و به دست دیگر شخصیت ها می افتد. همچنین می توانید سلاح های خود را با دیگران رد و بدل کنید که این امکان جدید تنوع سلاح های مورد استفاده را بالا می برد. اما یکی دیگر خصوصیات نسخه سوم وجود شخصیت های جدید قابل بازی است. استفاده از شخصیت های زن برای بالا بردن فاکتور احساسات در سومین نسخه چندان دور از انتظار نبود و اکنون مشخص شده است چندین شخصیت زن به این مجموعه افزوده شده. این موضوع که قبلاً سابقه نداشته، باعث سر و صدای زیادی در محافل عمومی شده است.

سلاحی برای دفاع

حتی طرفداران دو آتشه GOW هم قبول دارند که تعداد سلاح ها در دو نسخه قبل بسیار محدود بود و طیف وسیعی از ابزارهای جنگی را ندیدیم. اما در این نسخه با این که کیفیت سلاح ها و انواعشان چندان که باید و شاید گسترده نشده ولی بهتر از دو نسخه قبلی است، زیرا اولاً سعی شده ادوات جانبی دیگری غیر از سلاح اره دار معروف مارکوس فنیکس به بازی اضافه شود و دوماً بازیباز سلاح های بمب انداز بیشتری را تجربه نماید. یکی از سلاح های جدید بازی یک نارنجک آتش زای تخریبی است که برای اولین بار در دستان نیروهای COG خواهد بود. این نارنجک دارای چندین بخش است و مهمترین قسمت آن اتصال کوکتل مولوتوو به بدنه است که می توانید آن را تا مسافت های طولانی هم پرتاب کنید. One-Shot اسلحه دوربین دار دیگری است که می تواند تنها با یک شلیک لوکاست های غول پیکر را از پا دربیاورد که البته نمونه ابتدایی آن را در نسخه های قبل دیده بودیم. اضافه شدن یک شاتگان دولول با قدرت تخریبی بالا هم می تواند در نبردهای نزدیک کارساز باشد و تنها با یک شلیک دشمن را نابود خواهد کرد. استفاده از سلاح های دونفره برای اولین بار در این سری معرفی می شود که Vulcan Canon یکی از آن هاست، این سلاح با همکاری دو نفر حمل خواهد شد که قطعاً تجربه آن جالب خواهد بود.

سر آغاز یک تحول

نسخه سوم بازی با وجود اینکه از لحاظ گرافیکی برترین بازی موجود نیست ولی بهترین گرافیک را در بین دو نسخه قبلی دارد. استفاده طراحان از جلوه های خاص گرافیکی و اصرار آنان در پردازش تصاویر با کیفیت بالا نکته ای است که باید به آن توجه کرد. object-based motion blur تکنیک جدیدی است که در این نسخه استفاده شده. البته قبلاً در Mass Effect2 شاهد استفاده از این تکنیک بودیم؛ اما در GOW 3 به صورت گسترده آن را ملاحظه می کنیم. جلوه جدید دیگر برای مدیریت مقدار بلور موجود در تصاویر یکدست و البته وسیع است که طراحان اپیک آن را motion blur skinning خطاب می کنند.
کیفیت بافت ها نیز در نسخه های قبلی خیلی خوب نبود و به نوعی براق بود اما در این نسخه بهبود نسبی یافته و گرافیک هنری بازی به مدد تکنیک های زیبای گرافیکی زیباتر جلوه خواهد کرد. کیفیت بافت ها نیز بهتر شده اما هنوز جای کار بیشتری دارد. نورپردازی به عنوان یکی از عوامل مهم در بحث گرافیکی در این نسخه راندمان بهتری یافته و کیفیت آن به مراتب بالاتر رفته است. و در نهایت سطح جزییات و دقت در تفکیک پذیری آبجکت ها بهتر از قبل شده است. GOW 3 تاکنون پیش فروش بسیار خوبی داشته و در میان تمام بازی های کنسول X360 سریع ترین میزان پیش فروش را داشته، اما باید دید با وجود عنوان های پرطرفدار چند سال اخیر آیا نسخه سوم GOW به مانند قبل خواهد قادر به رقابت خواهد بود و آیا خواهد توانست صف فروش راه بیندازد یا خیر؟
منبع: بازی رایانه، شماره 43.