Chost Recon
Future Solider
Ubisoft (PC-PS3-PSP-DS-Will-X360) Tactical Action

محمد طالبیان
حمید رضا بهزاد وحید یاشار شهریار آرش سهیل محمد کسری شهاب
16 15 16 15 13 8 16 12 18 14 14 14/3
در E3 امسال با وجود بعضی شایعات به نظر می رسید که Ubisoft قصد دارد تا یکی دیگر از سری بازی های Tom clancy را نیز به رقابت وارد کرده و از آن بهره ببرد. این سری که Rainbow Six نام دارد بعد از عرضه Vegas 2 دیگر عنوانی به خود ندیده و همگان منتظر بودند که بازی در نمایشگاه امسال نمایش داشته شود. اما اینگونه نشد و یوبی سافت تمرکز خود را تنها بر روی Ghost Recon Future Solider گذاشت تا بتواند این عنوان را بیش از گذشته برای مخاطبان به نمایش درآورد. اولین فاز نمایش بازی در کنفرانس مطبوعاتی شرکت مایکروسافت رقم خورد. در حالی که تمرکز کنفرانس مایکروسافت بر روی Kinect بود، یوبی سافت نیز با به نمایش درآوردن GR و قابلیت های به خصوص آن برای کینکت حاضران را به وجد آورد. هرچند استفاده از کینکت در روند اصلی گیم پلی بازی نقشی ندارد اما به کارگیری آن در قسمت شخصی سازی اسلحه ها و آزمایش اسلحه ها به قدری جالب و خوب بود که مطمئناً در زمان عرضه بازی باعث به وجود آمدن یک امتیاز مثبت برای نسخه X360 می شود. در این قسمت بازیباز می تواند با حرکت دست تمامی اجزای یک اسلحه را از یکدیگر جدا کرده و هر کدام را به تنهایی مورد بررسی قرار دهد. در ادامه وی می تواند جزییات مختلف یک اسلحه را تغییر داده و به اصطلاح سلاح موردنظر را شخصی سازی کند. در ادامه این قابلیت وجود دارد که بازیباز با اسلحه تغییر یافته وارد یک محیط شبیه ساز شود و به وسیله حرکت دست اسلحه را آزمایش کرده و به سمت یک سری مانع موجود تیراندازی کند. این بخش از بازی شاید نقش تأثیرگذاری در روند اصلی گیم پلی نگذارد اما از جمله نکات نوآورانه و جالب توجه بازی بود که برای اولین بار در کنفرانس مطبوعاتی مایکروسافت به نمایش درآمد.
در ادامه و در کنفرانس شرکت یوبی سافت بخش جدیدی از گیم پلی بازی به نمایش درآمد. این مرحله که در کشور نیجریه دنبال می شد از لحاظ طراحی محیطی و بصری با نمایش سال گذشته بازی به کلی متفاوت بوده و به نوعی این مسئله را نیز تأیید کرد که بازی برخلاف اطلاعاتی که در گذشته منتشر شده بود در آفریقا نیز دنبال می شود. در ابتدای مرحله همچون گذشته هرکدام از اعضای تیم یکی از دشمن های موردنظر را هدف گرفته و در یک لحظه به صورت همزمان 4 دشمن را از پا درآوردند و از این نکته جلوگیری کردند که دیگر دشمن های موجود در محیط از حضور آن ها باخبر شوند. در ادامه و بعد از کسب اطلاعاتی از یک دشمن به خصوص تیم وارد محیطی جدید می شود که در آن تعداد بسیاری دشمن حضور داشته و عملاً این فرصت را از اعضای تیم گرفته بودند که بتوانند روند مأموریت را همچون گذشته به صورت مخفیانه دنبال کنند. در این قسمت یکی از قابلیت های جدید بازی به نمایش درمی آید که مربوط به یکی از تجهیزات جانبی شخصیت های بازی می شود. این وسیله که شبیه به یک هلیکوپتر کوچک است این فرصت را به وجود می آورد که بازیباز با حرکت بر روی محیط بازی موقعیت دشمن ها را شناسایی کرده و در صورت لزوم هر کدام را Tag کند تا در ادامه دیگر اعضای تیم به راحتی بتوانند آن ها را مورد هدف قرار دهند. لازم به ذکر است که طبق اطلاعات منتشر شده توسط سرپرست طراحی بخش چند نفره بازی قرار است تا این وسیله و تجهیزاتی از این قبیل در بخش چند نفره بازی نیز با همین امکانات و کیفیت وجود داشته باشند. در این بخش از نمایش بازی وارد فاز دیگری می شود و پوشش تیم از بین می رود. اعضای تیم در این قسمت به صورت آشکار به مبارزه با دشمن ها پرداخته و در یک نبرد نابرابر تمامی دشمن ها را از بین بردند و در ادامه کانتینر حاوی یک فرد مهم که تیم وظیفه پیدا کردن وی را داشته پیدا کرده و تصمیم بر این می گیرند که این فرد را از منطقه خارج کنند. در همین اوضاع است که نیروهای دشمن به یکباره وارد صحنه شده و از چند جهت شخصیت های بازیباز را مورد هدف قرار می دهند. در این قسمت از بازی بازیباز می تواند با درخواست از نیروهای پشتیبانی یک موشک به خصوص را کنترل کرده و در زمان مناسب به وسیله آن گاز اشتعال زایی را در محیط پخش کرده و بلافاصله باعث انفجار آن بشود. یکی از نکات برجسته بازی استفاده از یک نوع HUD پیشرفته بود که در تمام نقاط صفحه اجزای مختلف محیط را بررسی کرده و اطلاعات مورد نیاز را در اختیار اعضای تیم قرار می دهد. برخلاف GRAW1 و 2 که در آن ها HUD بازی به شدت شلوغ بوده و حتی باعث می شد که بعضی از بازیبازها دچار سردرگمی شوند اینبار تیم سازنده از این نوع پیشرفته استفاده کرده که باعث شده تا موارد مورد نیاز تنها در بخش لازم به نمایش دربیایند. نکته قابل توجه این است که طبق اظهارات تیم سازنده بازی بعضی از المان های این بخش از بازی از نمونه های واقعی ارتش گرفته شده اند و در ادامه تغییراتی در آن ها اعمال شده است. با توجه به نمایش خوب بازی و البته حضور آن در دو کنفرانس مطبوعاتی بسیاری از مخاطبین به آینده بازی امیدوار شده اند و منتظر عرضه جدیدترین عنوان از سری بازی های Ghost Recon هستند. عنوانی که برای بار دیگر می تواند سبک Tactical Shooter را به روزهای اوج خود بازگرداند.

شهریار

خنده دارترین قسمت نمایشگاه نمایش های افتضاح این عنوان محبوب بود که طراحان بسیار خوب توانستند روی علاقه بازیبازان قدیمی قدم بگذارند.

بهزاد

بیشتر از خود بازی، اینکه سازندگان ادعا کردند که تکنولوژی های استفاده شده در بازی مثل نامرئی شدن بر اساس فن آوری های واقعی طراحی شده برای من جالب بود.

یاشار

یکی از جالب ترین بخش های کنفرانس Ubisoft، نمایش نسخه های شبه کلاسیک از بازی های حاضر بود اما این حرکت در بحث Ghost Recon جدید، نتیجه عکس داشت. دیدن دموی بازی اصلی بعد از تماشای شبیه سازی یک "نسخه" تاکتیکی و نیمه نوبتی ایزومتریک، تأثیری ناامیدکننده تر دارد. برخی طرفداران قسمت های قدیمی تر این سری معتقدند که Ubisoft عنوان محبوبشان را به یک کلون SOCOM تبدیل کرده اما این مقایسه بیشتر در بحث عنوان ضعیف و غیرتاکتیکی SOCOM4 صحیح است. اگر مکانیزم فوق العاده ساده شده headshot های همزمان را از اثر جدید Ubi حذف کنیم، چیزی باقی نمی ماند جز یک کپی ضعیف از Gears of War. امیدوارم که این مشکل به ساختار مرحله ی نمایش داده شده در E3 محدود شده و با کلیت فصول دیگر Future Solider فاصله داشته باشد.

Starhawk
Lightbox-SCEA (PS3) Action

رضا چشمی
حمید رضا بهزاد وحید یاشار شهریار آرش سهیل محمد کسری شهاب
15 15 17 14 16 15 16 13 14 11 12 14/3
مدتها بود که شایعه ساخت ادامه ای برای بازی Warhawk به گوش می رسید تا این که دو هفته پیش از برگزاری نمایشگاه این شایعه به واقعیت بدل و Starhawk نمایان شد. حضور این بازی در نمایشگاه منجر به کسب اطلاعات جدیدی شد که با هم بخشی از آنرا مرور می کنیم.
برخلاف قسمت اول، این نسخه به قدری تغییر کرده که در اولین گام تشخیص دادن آن از بازی Warhawk به سختی میسر می شود. Warhawk که توسط شرکت Incognito (هم اکنون از شرکتهای تابع Lightbox است) ساخته شده جز عناوینی بود که در زمان عرضه ps3 به بازار ارائه شد و فقط شامل بخش چند نفره آنلاین بود. اما نسخه جدید که توسط Lightbox Interactive در دست ساخت است بخش تک نفره را نیز به همراه خواهد داشت.
سبک بازی در بخش تک نفره به شکل RTS ساخته شده و شباهت های نسبی به بازی LEFT FOR DEAD در بخش چند نفره دارد. برای جذاب تر شدن بازی سیستم ارتقاء نیز در نظر گرفته شده است. ضمن پیشروی در بازی، شخصیت اصلی بازی دچار تحولاتی در زمینه توانمندی های خود خواهد شد و به بازیباز این اجازه داده می شود که سایر عناصر بازی را نیز ارتقاء دهد. به گفته سازندگان بازی، سبک بازی نیم نگاهی به دیگر بازی های سبک شوتر از جمله Killzone، Halo، Gears of war و غیره دارد. سیستم کاورگیری بازی خاطره Geow را زنده می کند.
تغییرات به همین جا ختم نمی شود. سه روش برای بازی تدارک دیده شده که شامل سبکهای Stealth (مخفی کاری) Action Gunplay (اکشن تیراندازی) Strategic Defense (استراتژی دفاعی) است و به هر یک از این بخشها یک wave گفته می شود و برای به پایان بردن هر کدام از این مراحل می بایست استراتژی خاص آن مرحله را به کار برد. به علاوه در مسابقه چند نفره ای که در اوائل ماه می با حضور طراحان بر علیه گرافیستهای بازی برگزار شد دو سه نکته بازی آشکار شدند. اولی وجود بخش Capture The flag در بخش چند نفره بود. ضمناً امکان هدایت خودرو نیز تائید شد. هدایت روبوتها در این بخش نیز بسیار جالب توجه بود. همانند آنچه که در فیلم ترانسفورمر دیدیم روبتها قابلیت تغییر شکل دارند و همزمان می توانند به شکل سفینه فضائی درآیند. در نتیجه گیم پلی بازی به کلی دگرگون می شود و به سبک Flight simulator تغییر می کند.
زمان حدودی انتشار این بازی سال 2012 تعیین شده اما تاریخ دقیقی برای آن مشخص نشده است.

یاشار

احساس می کنم که Starhawk همان چیزیست که Dark Void می خواست باشد ولی نتوانست. مبارزات زمینی، هوایی، زمین به هوا و بالعکس فوق العاده روان و جذاب کار شده و حس درگیر شدن در هر کدام از محیط ها، درگیر کننده و گیراست. ایده ی نیمه استراتژی و فراخوانی ساختمان ها کمی یادآور Renegade است که اینجا حالت Tower Defense گونه تری پیدا کرده. عنصر نسبتاً نگران کننده، بخش تک نفره است که بیشتر به مبارزات ساده چند نفره با امواج Bot ها به شکل Brink شباهت دارد تا یک روایت مستقل و کامل (مخصوصاً بعد از حذف کلی این بخش در Warhawk)

محمد

ترکیب المان های استراتژی و شوتر ترکیبی بوده که در تمامی مواقع نتیجه خوبی در بر نداشته، با توجه به نمایش خوب بازی باید دید که در نهایت Starhawk می تواند تعادل موردنیاز را میان این دو نوع مختلف از گیم پلی به وجود آورد یا خیر.

شهاب

بخش چند نفره را نمیدانم ولی پیش بینی میکنم کمپین بازی زیاد موفق نشود.

بهزاد

Starhawk به فضا می رود و در آنجا به سیاره ی "Cyberttron" سفر می کند و بالاخره با دنیای RTS ها هم آشنا می شود.

Need for Speed
The Run
Black Box-EA (3DS-PC-PS3-Wii-X360) Racing

شهاب سبزی
حمید رضا بهزاد وحید یاشار شهریار آرش سهیل محمد کسری شهاب
16 18 18 12 14 14 14 15 9 14 13 14/4
وقتی سخن از فراز و نشیب در یک سری به میان می آید، بسیاری ترجیح می دهند سری NFS را مثال میزنند. نامی که با عنوانی چون Most Wanted به اوج رسید و با Shift و Undercover روزهای بدی را هم تجربه کرد. بازگرداندن این سری به روزهای افتخار مطمئناً کار ساده ای نیست و از این رو EA به تجربه ی راه های مختلف برای ساخت دنباله هایش روی آورده؛ پس، از شنیدن این که در NFS: The Run راننده میتواند از خودرو خارج شده، حرکات اکشن انجام دهد و داستانی را برای خود رقم بزند تعجب نکنید. این نکته برای عنوانی چون NFS واقعاً عجیب و غیرقابل پیش بینی بود و ممکن است حتی بسیاری از طرفداران را هم نگران کند، اما عقیده ی EA چیز دیگریست و آن ها بر این گمانند که The Run می تواند موفق شود و حتی درهای دیگری را به روی سری باز کند، به طوری که Jason DeLong در یکی از مصاحبه هایش میگوید: "به نظر ما The Run میتواند به خاطر داستان هیجان انگیز و احساس اکشنی که در آن وجود دارد مردم را سورپرایز کند. با این حال بازی بدون ماشین های سریع و تعقیب و گریزهای دیوانه وار چیز زیادی نخواهد داشت، پس چیزی که ما میخواهیم تحویل بازیباز دهیم مسابقاتی انفجاری است که باعث میشود بازیباز در سرعت 200 مایل در ساعت با فاجعه دست و پنجه نرم کنند!"
NFS: The Run برای اولین بار پس از گذشت مدت کوتاهی از انتشار Shift 2 Unleashed و در ماه آپریل امسال، هنگامی که یکی از سایت های خورده فروشی اروپایی صفحه ای مخصوص بازی طراحی کرد معرفی شد. به همین دلیل نمایشگاه E3 امسال مهمترین و اولین محفلی بود که طرفداران سری را با عنوان بعدی محبوبشان روبرو کرد. در نمایشگاه E3 امسال با این که جزییات زیادی از گیم پلی بازی (از جمله اتومبیل ها) فاش نشد، اما بخش هایی از بازی به نمایش گذاشته شد که به شدت با واکنش های متفاوت از سوی طرفداران مواجه شد.
در The Run هدف بازیباز پیروزی در یک مسابقه ی طولانی از سن فرانسیسکو تا نیویورک خواهد بود. البته فکر نکنید که بازیباز برای این کار تنها باید مسابقات را یکی پس از دیگری برنده شود، بلکه او باید با نیروهایی که قصد کشتنش را دارند هم مبارزه کند. بازی مانند عنوان سال پیش، NFS: HP، از سیستم AUTOLOg استفاده میکند تا رقابت بین افرادی که بازی را در نقاط مختلف انجام میدهند به اوج برساند. این سیستم قادر است میزان پیشرفت شما نسبت به دوستان تان را نمایش داده و با هم مقایسه کند.
همانطور که گفته شد The Run برای اولین بار در تاریخ سری راننده را از ماشین خارج کرده و به جنگ پلیس ها و افراد دیگر میفرستد. تقریباً تنها کاری که بازیباز هنگامی که شخصیتش از ماشین خارج شده باید انجام دهد فشردن به موقع QTE ها است که به نظر نمیرسد زیاد هم چالش برانگیز باشد. این بخش از نمایش بازی که تا حد زیادی مرا یاد سکانس های Heavy Rain انداخت از سناریوهای مختلفی تشکیل شده است. به عنوان مثال اگر در فشردن به موقع یک دکمه اشتباه عمل کنید، بازی سناریوی دوم (که برای این موقعیت پیش بینی شده است) را به نمایش میگذارد. در حقیقت این سیستم به طوری عمل می کند که در صورت عدم موفقیت بازیباز در فشردن دکمه ها، بازی یک فرصت دوباره به او میدهد تا بتواند راه خود را ادامه داده و مسابقه را پیش ببرد. هدف تیم سازنده از ایجاد چنین سیستمی خلق سکانس های هیجان انگیز به سبک فیلم های هالیوود بوده، به طوری که این مسابقه ی طولانی را با داستانی که پیوسته در حال جلو رفتن است طراحی کرده اند. شخصیت بازی که جک نام دارد، باید در طول مسیرش از نقاط مختلفی عبور کرده و از مکان هایی چون لاس وگاس، دنور و دترویت هم دیدن کند.
به طور کلی The Run در حاشیه های نمایشگاه E3 2011 با واکنش های مثبتی مواجه شد و توانست نظر طرفداران را جلب کند. البته عده ای هم به خاطر دور شدن بازی از ریشه هایش گلایه داشتند. به نظر میرسد سیاست EA در تغییر در جهت در عنوان بعدی سری مانند سیاست های قبلی این شرکت خام و آبکی نبوده و حتی شاید بتواند موفق عمل کند. البته از تیم Black Box هر چیزی برمی آید؛ ممکن است یکی از بهترین بازیهای سری را بسازند و از طرفی این امکان هم وجود دارد که بازی ذره ای موفق نباشد. در هر صورت باید تا زمان انتشار بازی صبر کرد و دید.

حمید

NFS: The Run یکی از بازی هایی بود که نمایش E3 آن خیلی ها را متعجب کرد چرا که بازی این بار نه تنها یک ریسینگ است بلکه دارای صحنه های اکشن به صورت پیاده هم هست، که البته بیشتر محدود به یک سری QTE می شود. بازی با موتور Frostbite 2 یعنی موتور جدید DICE برای بازی Battlefield 3 ساخته می شود و از لحاظ گرافیکی بازی زیبایی است، باید دید گیم پلی بازی می تواند نظر دوستداران ریسینگ آرکید را جلب کند...

محمد

گیم پلی NFS: The Run همان قدر برای یک عنوان ریسینگ جذاب است که سکانس رانندگی در Heavy Rain جذاب بود.

شهریار

به نظر می رسد که روند حرکتی سازندگان مبنی بر ساخت عناوین موفق در این سری دوباره متجلی شده و این بار با داستانی بهتر خواهیم توانست تجربه ای بهتر از گذشته کسب کنیم با این که ایرادات هنوز هم دیده می شود.

بهزاد

هیچ وقت فکر نمی کردم "Heavy Rain" را در "NFS" حرف تازه ایی برای گفتن دارد و من را حسابی هیجان زده کرده است.

Ninja Gaiden 3
Team Ninja-Tecmo Koei (WiiU-PS3-X360) Action

آرش حسن زادگان
حمید رضا بهزاد وحید یاشار شهریار آرش سهیل محمد کسری شهاب
16 18 18 15 13 10 18 15 10 12 15 14/5
وقتی پای نینجای سیاهپوش ما ریوهایابوسا و عنوان Ninja Gaiden به میان می آید کمتر کسی پیدا می شود که لب به تحسین باز نکند. یکی از سلاطین ژانر Hack & Slash با سبکی منحصر به فرد و ساختاری بی نظیر در بعد مبارزات. ضربات بسیار سریع و متوالی در یک چشم به هم زدن بین ریو و دشمنانش رد و بدل می شوند و این روال تا پایان بازی با ریتمی تقریباً یکنواخت ادامه دارند. در واقع تومونوبو ایتاگاکی خالق اصلی این مجموعه با تبحّر خاصّی چهارچوب و مبنای حرکات و ضربات و در کل مبارزات اولین NG سه بعدی را بر اساس قواعد سری بازیهای مبارزه ای Dead or Alive پایه ریزی کرد اما هیچکس فکرش را هم نمی کرد که در ادامه سومین جلد از این رمان سراسر نبرد و خونریزی توسط شخص دیگری قلم بخورد.
Yusuke Hayashi سرپرست تیم سازنده می گوید: NG عنوانی نبود که بازیبازهای مبتدی به راحتی بتوانند با درجه سختی آن کنار بیایند. یک عنوان Hack & Slash درگیر کننده که هدف اصلی آن جلب رضایت بازیبازهای حرفه ایی این سبک بود. NG3 نیز با احترام به عناوین قبلی از این قاعده مستثنی نخواهد بود. در اولین تریلر پخش شده از بازی در TGS 2010 می دیدم که ریو با بی رحمی هرچه تمام تر (مانند صحنه ای که کریتوس از نمای دید اول شخص پوسایدون را می کشد) یکی از دشمنانش را به درک واصل می کند. اینبار داستان بازی بیشتر روی شخصیت اصلی داستان یعین ریو متمرکز شده و چگونگی گریز و مقابله او با نیروهای تاریکی که مستقیماً بر روح و جسم او تأثیر گذاشته اند را روایت می کند.
NG3 بازیباز را وارد برهه ای جدید از تلفیق گیم پلی و داستان می کند به طوریکه شما پیش از پیش با شخصیت واقعی ریو آشنا می شوید و او را به عنوان یک کاراکتر زنده و ملموس می پذیرید و از ریوها یابوسا توصیف دیگری جز یک نینجای بی رحم که دشمنانش را به بدترین شکل ممکن قلع و قمع می کند، خواهید داشت.
دست راست ریو که به طرز عجیبی نفرین شده و ظاهر کریه ی به خود گرفته هم یکی از عناصری است که در داستان بازی تأثیر به سزایی خواهد داشت. درخواستی از طرف نیروهای دفاعی ژاپن به دست ریو می رسد و او از طرف وزارت امور خارجه برای انجام مأموریتی به لندن فرستاده می شود جایی که گروهی خرابکارها و دشمنان مرموز و ناشناس مشغول توطئه چینی علیه ژاپنی ها هستند.
برخی از مکانیسم های گیم پلی در بازی تغییر و عناصر جدیدی به آن ها اضافه شده. تکنیک جدید Kunai Cliwb در این روش ریو با فرو کردن کاردهایش در برخی دیوارها به صورت عمودی از آن ها بالا می رود در همین حین او اقدر است کاردهایش را به سمت دشمن پرتاب و آن ها را از بالای دیوار سرنگون کند. در برخی مراحل بازیبازها می توانند مانند سری بازیهای Tenchu به صورت مخفیانه به دشمن نزدیک شده و در یک حرکت ناگهانی حریف را ناکار کنند. در لحظه ی کشتن دشمنان دوربین از زوایای مناسب و نزدیک نحوه ی وارد کردن ضربه را به تصویر می کشد امّا متأسفانه در دموی قابل بازی NG3 از قطع کردن سر و گردن و قطع عضو دشمنان و مرگ آنی خبری نبود! در واقع آن ها بعد از زخمی شدن آرام آرام به شکلی رومانتیک نقش زمین می شوند!؟ در ضربات نهایی ریو که با شارژ کردن فعال می شدند اندکی تغییرات اعمال شده زمانیکه ریو تعداد مشخصی از دشمنان را به صورت متوالی از پا درمی آورد. دست راستش نوری قرمز رنگ از خود ساطع می کند. در این لحظه او می تواند با شارژ کردن و یا جمع کردن گوی های که از اجساد دشمن خارج می شود تکنیک نهایی خود با ضربات متوالی را اجرا کند. به نظر می رسد سرعت اجار و ریتم این ضربات در NG3 تا حدودی کند و تکراری شده و امیدواریم تا زمان عرضه بازی تغییرات کاربردی در سرعت و اجرای این بخش از مبارزات انجام شود تا این عنوان همانند نسخه قبلی ضعف محسوسی در این قسمت نداشته باشد. برخلاف عناوین قبلی نمایشگر HUD در حالی که دشمنان شما را محاصره کرده اند ظاهر و بعد از تار و مار کردن آن ها مجدداً محو می شود و دیگر از Muramasa با آن سن و سال و کارگاه آهنگری و فروشگاهش برای تقویت سلاحها و خرید بعضی آیتمها خبری نیست (بنده ی خدا بالاخره بازنشست شد) و در عوض شما هر لحظه هر جا می توانید دستی به سر و روی سلاحهایتان بکشید. تندیس سنگی سراژدها هم که جایگاهی برای پر کردن خط سلامتی از دست و ذخیره کردن بازی محسوب می شد نیز بدرود گفته و حالا ریو با فراخواندن شاهین تیزپروازش در مکان های تعیین شده قادر به پر کردن خط سلامتی و ذخیره بازی است.
ریتم دویدن روی به مدد اضافه کردن تکنیک دویدن سریع افزایش پیدا می کند و شما می توانید با به کارگیری این تکنیک به طی کردن مسافتهای طولانی و صحنه های تعقیب و گریزی که در بازی گنجانده شده سرعت ببخشید.
به بخشهای QTE بیشتر پرداخت شده و شما اوج این صحنه ها در لحظات نبرد با غولهای بازی تجربه خواهید کرد. یک خبر خوش هم اینکه بازی قادر به پشتیبانی از دو حالت رقابتی و همکاری با حضور 8 بازیباز است.
Razor`s Edge لبه ی تیغ یا به عبارت دیگر نسخه ی پورت شده ی بازی برای کنسول جدید نینتندو یعنی WiiU با کنترلرهای جدید آن سازگار شده و شما می توانید همانند نسخه ی (NG Dragon Sword) با استفاده از قابلیت لمسی این کنترلرها مراحل بازی را به پیش ببرید.
اینطور که به نظر می رسد بازی هنوز درجه سختی، خشونت و سرعت بالا و ارضاء کننده خود را حفظ کرده به طوری که شما از لحظه لحظه مبارزاتتان لذت برده و عمق درگیری را به خوبی احساس خواهید کرد. در کل می توان عنوان کرد که NG3 طرفداران قدیمی این مجموعه را ناامید نخواهد کرد.

محمد

چرا زمانی که NG2 یکی از بهترین های این سبک است. از یک عنوان ضعیف تر همچون Ninja Blade تقلید می کند. جواب این سؤال در این است که دیگر فردی همچون ایتاگی در ساخت این بازی نقشی ندارد و طبق نمایش های بازی کاملاً مشخص است که NG3 در مسیری اشتباه قرار گرفته و به هیچ وجه نمی تواند خاطره دشمن های تکه تکه شده شماره دوم را برای بازیبازها زنده کند.

کسری

نمایش E3 بازی کاملاً نشان دهنده این بود که رفتن ایتاگی و بسیاری دیگر از اعضای Team Ninja چه اثر منفی را بر روی بازی گذاشته است. کارگردان بازی که NG2 را اثری تاریخ گذشته می خواند بهتر است فکری به حال اثر خودش کند زیرا اگر NG2 را اثری تاریخ گذشته بدانیم، NG3 از آن هم تاریخ گذشته تر است.

شهاب

شاید Team Ninja بدون ایتاگاکی به قدرت گذشته نباشد، اما هنوز هم متخصص ساختن Ninja Gaiden است. بازگشت ریو در NG3 به نظر میرسد که مانند همیشه خونین و سریع و خشن باشد.

بهزاد

اگرچه در بازی یک سری تغییرات جزئی دیده می شوند اما به نظر می رسد که نگرانی ما پس از رفتن "Itagaki" کاملاً بی خود بوده و تیم نینجا کاری فوق العاده برای ما آماده کرده است.

یاشار

اگر سازندگان یک بازی اکشن، Bayonetta را قدیمی و کلیشه ای بخوانند، بازی خودشان باید فوق العاده مدرن باشد. متأسفانه اثر جدید تیم نینجا نه تنها ذره ای از نبوغ و طراوت شاهکار کامیا بهره نبرده، بلکه تقریباً تکرار بازی دوم NG است با کمی بهبود گرافیکی، چندین افزودنی ناخواسته و بالاخره پسرفته نسبی. ایده ی بازیسازان از مدرن گرایی، ظاهراً به استفاده شدید از سکانس های منفور Quick Time Event گونه محدود می شود که اصلاً با ریتم فوق العاده سریع Ninja Gaiden های اصلی همخوانی نداشته و NG3 را بیشتر به اثری چون Ninja Blade نزدیک می کند (در بحث کلیدهای ظاهر شده در وسط کمبو و گاهی هم طی جاخالی دادن های خاص سینمایی، عیناً از آن عنوان تقلید شده است). حتی حس برندگی و شدت ضربات بازی و کلاً لذت Blood & Gore آن با وجود حرکات متفاوت تر دوربین، کم اثرتر شده! آیا واقعاً حضور ایتاگاکی اینقدر در لذت شمشیر زنی تأثیر داشت؟

Dragon`s Dogma
Capcom (PS3-X360) Action RPG

بهزاد میرمظفری
حمید رضا بهزاد وحید یاشار شهریار آرش سهیل محمد کسری شهاب
15 15 12 15 16 14 15 15 14 16 14 14/6
در استودیوهای کپکام، اثر جدیدی مراحل پایانی ساخت را پشت سر می گذارد. تیمی پرتعداد و برگرفته از برخی بزرگترین نام های این صنعت بر روی این اثر کار می کنند و به نظر می رسد این IP جدید کاری مفصل و قوی خواهد بود. آنچه از قبل از "DD" می دانستیم یک اکشن ــ نقش آفرینی فانتزی در دنیایی بزرگ و آزاد بود که در آن مبارزات به صورت تیمی و با دشمنان متعدد و در اندازه های مختلف اتفاق می افتادند. در نمایشگاه امسال نکات جدید بیشتری نیز برای ما آشکار شد که البته همگی آن ها به مذاق ما خوش نیامد!
دموی آماده شده برای E3، مرحله ای قابل بازی در یک سیاه چال بود که در آن نه تنها به طور کوتاه امّا تأثیرگذار اژدهای اصلی بازی را دیدیم بلکه با یکی دیگر از باسهای بازی آشنا شدیم. «کیمرا» موجودی افسانه ای با سرشیر، بدن بز و دم مار. اما اینها تنها نکات جدید بازی نبودند. اگر شما از قبل در مورد این بازی حضور ذهن نداشته بودید، احتمالاً با دیدن صحنه هایی از بازی، این را نقش آفرینی حدس می زدید. حقیقت این است که "DD" یک بازی اکشن است و عناصر نقش آفرینی آن بسیار ناچیز خواهند بود. این موضوع بسی عجیب است زیرا اگر بازی یک "Hack & Slash" واقعی بود، چند ضربها، پرش و تکنیکهای بیشتری از آن توقع داشتیم، اما ظاهراً اکنون نه اینها را داریم و نه عناصر مفصل نقش آفرینی را. بخش غیرقابل درک دیگر مبارزات گروهی است. در بازی به غیر از شخصیت اصلی که سبک مبارزه و جنسیت و ظاهر او را انتخاب خواهیم کرد، افراد دیگری نیز به ما می پیوندند. این یاران کمکی به انتخاب ما و از مجموعه ای بزرگ از شخصیتهای مختلف خواهند بود، توسط هوش مصنوعی کنترل می شوند، استراتژی های ساده ای مثل حمله و دفاع را می توان به آن ها پیشنهاد کرد و خود نیز در مبارزات تاکتیکهای مفیدی را به بازیباز گوشزد می کنند. ظاهراً بازی بستری عالی دارد برای تجربه ی "Co-op" چه به صورت آنلاین و چه به صورت محلی. ولیکن در نهایت تعجب این اثر فاقد هر گونه حالت چند نفره است! پس "DD" به نظر نقش آفرینی می آید امّا این طور نیست و به نظر بسیار مناسب بازی چند نفره می آید اما باز هم چنین نیست. واقعاً سخت شد!
از نظر تکنیکی هم بازی نمایشی بی نقص ارائه نداد. باگهای گرافیکی، مشکلات در حرکت، دوربین کاملاً ناکارآمد و صفحه ای که برای یک بازی اکشن بسیار شلوغ است، برخی از مشکلات فنی این دمو بودند. امّا شاید بدترین ایراد نمایش این بازی، شخصی بود که کپکام برای معرفی آن فرستاده بود. نماینده کپکام، به وضوح با اکثر نکات بازی ناآشنا بود و تقریباً به نود درصد سؤالات با نمی دانم، فکر می کنم، شاید ممکن است و مشابه این جوابها پاسخ می داد و این خود نشان می دهد که کپکام از همین حالا انتظار زیادی برای این اثر به خصوص در بازارهای غربی ندارد که جای تأسف است.
اگرچه برای قضاوت نهایی باید تا زمان انتشار بازی صبر کنیم امّا شخصاً انتظار چندانی از این اثر ندارم ولی بسیار افسوس می خورم زیرا "Dragon`s Dagma" پتانسیل بسیار بالایی داشت.

محمد

ترکیب المان های شکار در سری بازی های Monster Hunter با اکشن درگیر کننده تر و به کارگیری یک از سری از المان های تاکتیکال توانسته تا گیم پلی DD را به خوبی شکل دهد. تمرکز تیم سازنده از سویی بر روی RPG Lite باعث شده تا گیم پلی بازی از تنوع خوبی نیز برخوردار باشد.

سهیل

این بازی عجیب شاید بهترین نقش آفرینی E3 نباشد؛ اما ایده های جالب آن در کنار شباهت هایی که به عناوینی چون Monster Hunter و کمی Shadow of Colossus دارد؛ یک تجربه لذت بخش برای علاقمندان به این گونه بازی ها را تضمین می کند.

یاشار

جلوه های ویژه، معماری و کلاً تأثیر بصری این عنوان کپکام با حسی گیرا و لذت بخش به شکلی ناخواسته دلم را بدست آورده اند. تمرکز ناشر قدیمی بر چندین IP جدید و سرگرم کننده بعد از یک دوره عملکرد عموماً ضعیف در کار با دنباله هایش، اقدامی قابل تقدیر است که حداقل در بحث این دمو حرکتی موفقیت آمیز به نظر می رسد. قابلیت سوار شدن و آویزان شدن از بدن دشمنان غول پیکر، همکاری مبارزان و برخی جزئیات دیگر DD را بجای یک عنوان اکشن فانتزی و ژاپنی، بیشتر به یک اثر بازتر و متفاوت با کمی مایه های Shadow of Colossus ی نزدیک می کنند. حیف که زمان عرضه بازی کمی بیش از حد نزدیک است و حرکات نامناسب و گاهاً سریع دوربین در درگیری های شلوغ تر و باگ های پرتعداد سیستم اتصال و آویزان شدن، نیاز به مدت ها کار اضافی دارند. البته اگر همگی موارد فوق از پولیش کافی بهره مند شوند، حدس می زنم که با یک سورپریز ژاپنی جدید به یاد Demon`s Souls طرف باشیم.

شهاب

عظمت آن پرنده ی غول پیکر در نمایش های بازی یاد غول های Shadow of Colossus را تا حدی برایم زنده کرد.

Ace Combat
Assault Horizon
Project-Aces-Namco Bandai (X360-PS3) Flight Action

بهزاد میرمظفری
حمید رضا بهزاد وحید یاشار شهریار آرش سهیل محمد کسری شهاب
15 17 17 12 15 16 16 14 11 15 14 14/7
مجموعه ی "Ace Combat" یکی از قدیمی ترین بازی های هوانوردی است و در مقابل آثار زیبا امّا پیچیده ی شبیه سازی هوایی، مبارزه در آسمان را با دیدی اکشن و پر هیجان به تصویر کشیده است. در نسل گذشته، با استفاده از داستان هایی مفصل،‌ زیبا و درگیر کننده، این مجموعه صاحب آثاری به واقع به یادماندنی و جذاب شد. در چند سال اخیر این مجموعه از صحنه ی بازار بازیهای کمی عقب نشینی کرده بود تا اینکه سال گذشته "Joint Assault" برای کنسول "PSP"، اگرچه اثری نسبتاً ضعیف بود، اما نشان داد که این مجموعه هنوز حرفهایی برای گفتن دارد.
در نمایشگاه امسال "Namco Bandi" نمایشی قوی و تأثیرگذار برای "Assault Horizon" آماده کرده بود. اولین نکته ایی که درباره این بازی به چشم می آید متحول شدن آن در تقریباً همه ی عناصر نسبت به آثار قبلی است.
همانطور که از نام بازی مشخص است، این یک "Ace Combat" شماره دار نیست بلکه یک بازنگری و آغاز جدید برای مجموعه می باشد. داستان بازی دیگر در دنیایی فانتزی اتفاق نمی افتد و ماجراهای بازی در دنیای واقعی رخ می دهند. برای داستان بازی از نویسنده ای معروف استفاده شد. و در نتیجه می توان توقع زیادی از این بخش داشت. نکته ی مهم دیگر گرافیک بازی است. با توجه به واقعی بودن داستان و دنیای بازی، مکان های بازی نیز همگی واقعی هستند. از میامی یا دوبی، همه چیز دیدنی، عالی و کاملاً طبیعی و واقعی به نظر می آید. انفجارها و به خصوص نابود شدن و درهم شکستن هواپیماها فوق العاده دیدنی بود. حرکات پویای دوربین نیز به بازی حسی سینمایی و دراماتیک داده اند. این حالت به خصوص در مکانیک جدید بازی یعنی برخوردهای نزدیک بیشتر به چشم می خورد. در این حالت دوربین از زاویه ای بسیار نزدیک هواپیماهایی را که مشغول نبرد هوایی نزدیک (Dog Fitht) می باشند را به تصویر می کشد. ورودی جدیدی نیز که به نمایش درآمد، کنترل هلیکوپتر بود. برخوردهایی نزدیک به زمین و بسیار شدید و پرهیجان. همچنین اعلام شده که مأموریت های ویژه ای برای برخوردهای زمینی مثل بمباران از ارتفاع زیاد در بازی وجود خواهد داشت تا به گیم پلی تنوع داده شود.
دموها و مراحل قابل بازی که در نمایشگاه امسال نمایش داده شد، مناسب و جالب بودند اما سازندگان به بسیاری از سؤالات جواب نداده و حتی برخی از مسائل پیش پا افتاده را مخفی نگه داشتند که تا حدی عجیب است. همچنین تغییراتی که در سیستم کنترل و روند بازی بوجود آمده و اینکه سازندگان سعی کرده اند این اثر را به شوترهای اول شخص مدرن نزدیک کنند چندان به مذاق طرفداران قدیمی سری خوش نیامده است. اگرچه اکثر منتقدین تنوع و نوآوری اثر جدید را تمجید کرده اند اما اگر قرار باشد داستان بازی باز هم حمله ی روسها به آمریکا و کنترل آن یک "Modernwarfare" هوایی یا "H.A.W.X" باشد، طرفداران مجموعه چندان راضی به نظر نمی آیند!

یاشار

تا قبل از E3، به مبارزات Arcade گونه و شبه Burnout این بازی (‌به ویژه در نماهای اسلوموشن Takedown جت های رقیب) بسیار خوشبین بودم. متأسفانه AC: AH جزو معدود عناوین نمایشگاه امسال است که بعد از تماشای گیم پلی کامل و طولانی اش کمی از علاقه ام به آن کاسته شده. هرچند افکت های نابود شدن و روغن ریزی/ سوزی دشمنان در کنار حرکات سینمایی و منحصر به فرد دوربین بسیار جذاب و هیجان انگیز به نظر می رسند ولی کلیت مبارزات نزدیک و Dog Fight ها حالتی یکنواخت داشته و در خطر تکراری شدن سریع قرار دارد. افزودن فصول کار با هلی کوپتر و کلاً ایده ی ساخت یک شبه Modern Warfare در آسمان و آن هم توسط تیم عموماً اغراق گرای Ace Combat بسیار کنجکاوی برانگیز است اما آیا انفجار بمب اتم در نزدیکی شخصیت ها، ظهور ذرات تماشایی ولی آشنا روی دوربین و وجود یک ابر تروریست روسی به نام مارکوف (!)، کمی بیش از حد MW نما نیست؟

محمد

AC همواره به عنوان یک بازی با سبک آرکید شناخته می شود اما نمایش Assault Horizon باعث شده تا این عنوان از سبک آرکید دور شده و تبدیل به یک انیمیشن فانتزی که از سری بازی های Call of Duty تأثیر گرفته شود. طرفداران این سری خواستار جنگ های هوایی با به کارگیری شلیک ها و مبارزات شبهه شوتر نیستند. این Ace Combat نیست، این یک خرابکاری با تم جنگ مدرن است.

شهریار

یکی از نمایش های موفق امسال مربوط به این بازی است که توانسته سیر تحولات را در بازی به شکل کاملاً محسوسی جاری کند.

Resident evil
Revelations
Capcom (3DS) Action Adventure

سهیل منصوری
حمید رضا بهزاد وحید یاشار شهریار آرش سهیل محمد کسری شهاب
17 17 15 15 13 13 13 15 14 11 15 14/8
اگر بازی های Alone in the Dark را نادیده بگیریم، Resident Evil را باید بنیانگذار سبک Survival Horror به حساب آورد. اما با چهارمین بازی، سری بازی های Resident Evil از مسیر اصلی آن منحرف شده و در نهایت در آخرین عنوان به یک بازی اکشن تبدیل شد. Revelations تلاشی برای بازگرداندن بازی های RE به دوران خوب و ترسناک و چندش آور گذشته است!
مهم ترین چیزی که باید درباره RE بدانیم این است با این که از نمای سوم شخص روی شانه به سبک RE4 و RE5 استفاده می کند و داستان آن در بازه زمانی بین رخدادهای RE4 و RE5 اتفاق می افتد؛ اما یک بازی Survival Horror کامل با گیم پلی کند و محدودیت مهمات است و از بازی های سنتی این سری (بازی های اول، دوم و سوم) تبعیت کرده و چند ویژگی خلاقانه جدید نیز به آن ها افزوده است. دو شخصیت اصلی بازی نخست یعنی جیل ولنتاین و کریس ردفیلد بار دیگر در این بازی همراه می شوند تا ماجرایی کاملاً جدید را با همان سبک پر تنش گذشته تجربه کنند؛ ماجراجویی کنند؛ معما حل کنند و در نهایت با دشمنان نمادین این سری یعنی زامبی های دوست داشتنی نفرت انگیز (!) که در بازی های جدید با دشمنان جدید جایگزین شده بودند و جای خالی شان در بازی های RE حس می شد؛ مبارزه کنند. علاوه بر این سازنده قول داده Revelations از لحاظ داستانی بسیار پربار باشد.
از لحاظ گرافیکی باید Revelations را یکی از بهترین عناوین موجود روی 3DS به حساب آورد که از لحاظ جزئیات مدل ها و بافت ها تقریباً بی رقیب است. این بازی از نگارش قدیمی موتور بازی Lost Planet 2 استفاده می کند که با در نظر گرفتن توانایی ها و پلتفرم های آن موتور، مشخص است چه قدرتی دارد. علاوه بر این برای افزایش کیفیت گرافیکی، وقتی حالت سه بعدی فعال نیست برخی قابلیت ها مثل anti aliasing فعال می شود تا کیفیت تصویر حتی بالاتر برود.
Revelations به دلیل بازگشت به اصول سنتی بازی های RE که این سری را تا این حد محبوب و نمادین کرده بود؛ مورد توجه طرفداران این سری قرار گرفت. بخصوص حضور دو شخصیت اصلی بازی نخست در یک بازی جدید و در کنار هم، نوید یک بازی نوستالژیک و در عین حال جدید را می دهد. اگر شما هم جزو طرفداران قدیمی این سری هستید؛ حتماً این بازی را تجربه کنید.

محمد

با این که بعضی از المان های کلاسیک سری همچون پازل ها و وجود آیتم های مختلف به این عنوان بازگشته اند اما اکشن بازی هنوز هم با توجه به جزییات اضافه شده، جذابیت لازم را ندارد.

کسری

اختلاف بین عکس های سال گذشته و نمایش امسال خیلی زیاد بود. آنقدر زیاد که تنها دلیلم برای خرید 3DS از بین رفت.

بهزاد

بازگشت به ریشه های این مجموعه واقعاً جای تحسین دارد ولی با وجود نمایش یک دموی قابل بازی، پس از یکسال اطلاعات چندانی درباره بازی نمایش داده نشد و اصولاً نمایش این کار در خور شأن نام بزرگی که به همراه دارد نبود.

یاشار

دومین حضور RE در 3DS قرار بود نمایش دهنده ی بهترین ویژگی های دستگاه باشد و نه بدترین هایش. گرافیک نسخه نمایش داده شده به صورت زنده زمین تا آسمان با عکس های دروغین اولیه و حتی تریلر E3 امسال فرق دارد و خاطرات تریلر CG اولیه از Killzone 2 در بحث اغراق در توانایی های یک کنسول جدید را زنده می کند. با وجود پسرفت عناصر بصری، هنوز هم Revelations جزو خوش گرافیک ترین عناوین کنسول دستی نینتندو محسوب می شود ولی در سوی دیگر یعنی هنگام تیراندازی، یکی دیگر از بزرگترین ضعف های آن آشکار می گردد. بخش های اکشن تر بازی از تک تک مشکلات شوترهای PSP و تک آنالوگش رنج برده و این عنوان را بیشتر به برخی Spin-off های ضعیف تر سری (که در هنگام تیراندازی وارد اول شخص کامل می شوند) نزدیک می کند تا بهترین های این دنیای اهریمنی.
منبع: بازی رایانه، شماره 43.