بررسی 50 بازی برتر E3 2011 قسمت 4
زلدا کنار ماریو از محبوب ترین شخصیت های صنعت بازی و شرکت نینتندو است. آخرین عنوان سری زلدا برای کنسول Wii که در E3 دو سال پیش معرفی شد، به نظر می رسد تمرکز تمام مکانیک های گیم پلی خود را روی موشن پلاس
نویسندگان : شهاب سبزی
حمید رضا بهزاد وحید یاشار شهریار آرش سهیل محمد کسری شهاب
حمید رضا بهزاد وحید یاشار شهریار آرش سهیل محمد کسری شهاب
The Legend of Zelda
Skyward SwordNintendo-Nintendo (wii) Fantasy Action Adventure
18 15 17 18 14 15 16 15 10 11 15 14/9
زلدا کنار ماریو از محبوب ترین شخصیت های صنعت بازی و شرکت نینتندو است. آخرین عنوان سری زلدا برای کنسول Wii که در E3 دو سال پیش معرفی شد، به نظر می رسد تمرکز تمام مکانیک های گیم پلی خود را روی موشن پلاس گذاشته است. نمایش بازی در E3 امسال از سه بخش تشکیل شده بود. یک بخش پرنده سواری، یک بخش متشکل از تعدادی سیاه چال و مبارزه با یک باس پایانی.
بخش مسابقه ی پرنده سواری با مقدمه ای کوتاه که در ارشد روستا در مورد مسابقه توضیح می دهد، شروع می شود. لینک با شیرجه از پرتگاهی، Skyloft، پرنده اش را صدا می زند تا مسابقه آغاز شود. کنترل پرنده توسط چرخاندن ویموت به چپ و راست صورت می گیرد و لرزاندن کنترل باعث می شود پرنده بالا رفته و اوج بگیرد و فشردن دکمه ی A باعث می شد سرعت پرنده زیاد شود. در مسابقه لینک باید با دوری از بمب هایی دیگر رقبا پرتاب می کنند در نهایت مجسمه ی پرنده ی سبز رنگ را به دست آورد. بخش سیاه چال ها لینک را با کلکسیونی از پازل ها روبرو می کند. در این قسمت جعبه ها، درهای بسته، موجوداتی که هر کدام نیاز به یک استراتژی ویژه ای دارند، عبور از روی پل های بسیار باریک، وسائلی که در اختیار لینک قرار دارند و ... وجود دارند. هر کدام از ابزاری که در اختیار لینک قرار دارند در این مرحله نقش بسیار پررنگی را ایفا می کنند و می توان گفت هر معما نیازمند استفاده از یکی از این ابزار است. صندوق های گنج در سرتاسر این سیاه چال ها وجود دارند و بازیبازها می توانند آیتم های جالبی را در آن ها پیدا کنند. مبارزه با دیگر موجودات بازی، معماهای محیطی و آویزان شدن از طناب ها برای پریدن از یک مانع هم کارهای دیگری هستند که لینک در سیاه چال انجام می دهد. بخش سوم نمایش بازی هم به مبارزه ی لینک با یکی از غول های مراحل به نام لرد گریهام (Lord Girahim) مربوط می شد. مبارزه با او توسط شمشیر صورت می گیرد، لینک باید از جهت های مختلف به او ضربه بزند تا نهایتاً دفاعش باز شده و بتواند یک ضربه ی کارساز به او وارد کند. گاهی هم شمشیرهای لینک و گریهام در هم گیر کرده که در این حال بازیباز باید ریموت را به شدت بلرزاند تا شمشیر آزاد شود. تمام افرادی که بازی را از نزدیک امتحان کردند این مبارزه را بسیار آسان تلقی کردند. در واقع تنها کاری که این موجود انجام میداد بلاک کردن ضربه های لینک و غیب شدن و ظاهر شدن در یک نقطه ی دیگر بود. گاهی هم یک ضربه به لینک میزد که زیاد کارساز نبود.
دموی سه قسمتی E3 در همین نقطه به پایان می رسد اما در جریان نمایشگاه امسال هم مانند سال پیش مسئولان نینتندو از پاسخ دادن به بسیاری از سؤالاتی که در مورد داستان بازی و ارتباط آن با عناوین گذشته مطرح شده بود طفره رفتند ولی مشخص شد که بازی ارتباطی هم با Ocarina of Time خواهد داشت. بازی در مورد چگونگی به وجود آمدن Master Sword و این که چرا گانندورف (Ganondorf منفی ترین شخصیت سری زلدا) سر و کله اش پیدا شد توضیحاتی خواهد داد. به همین دلیل کسانی که بازی را انجام دهند می توانند ارتباطی بین Skyward Sword و Ocarina of Time پیدا کنند. پس در صورتی که OoT3D را انجام داده اید و قصد دارید SS را هم تجربه کنید، مطمئناً بسیاری از نکات مبهم OoT را کشف خواهید کرد. همچنین ایجی انوما (Eiji Aonuma) چند روز پس از نمایشگاه در یکی از مصاحبه هایش چند نکته در مورد بازی فاش کرد از جمله این که زلدا این بار یک پرنسس نیست و دوست زمان کودکی لینک به شمار می رود. هدف مرحله ی پرنده سواری ای که در نمایشگاه نشان داده شد کسب مجسمه های پرنده بود که این مجسمه ها تنها می توانند باعث کسب رضایت زلدا شوند. در اواسط بازی هم زلدا ناپدید (دزدیده) می شود و اینجاست که لینک وظیفه ی خود را می بیند به دنبالش برود و او را نجات دهد. خوشبختانه نمایش های بازی برخلاف سال پیش بسیار روان و بدون هرگونه Lag و تأخیر توسط WMP انجام شد و به طور کلی با عکس العمل های مثبت طرفداران نینتندو و زلدا همراه بود.
تقریباً کار ساخت بازی به پایان رسیده و تیم سازنده در حال ایجاد بالانس در بخش هایی از گیم پلی بازی است. SS تا چند هفته دیگر منتشر می شود تا نشان دهد که آیا بازی ارزش این همه سر و صدا و انتظار را داشت یا خیر.
محمد
بی شک نینتندو شرکت جالبی است. شرکتی که تکنولوژی ای را تولید کرده و در ادامه نمی تواند بهترین استفاده ممکن از آن را به نمایش درآورد. بعد از به نمایش درآمدن بهترین گرافیک Wii توسط کپکام (Monster Hunter Tri) همگان منتظر بودند که با نمایش زلدا جدید این عنوان بتواند چه در زمینه گرافیکی و چه در زمینه استفاده از WMP بهترین نتیجه ممکن را به نمایش درآورد، اما با توجه به نمایش بازی کاملاً مشخص است که SS حتی در زمینه استفاده از WMP نیز دچار مشکلات عمده است.بهزاد
مکانیزم استفاده از شمشیر ساده و جالب به نظر می رسد. نمایشی بازی در "E3" هم کامل و مفصل بود، اما بخشهای نشان داده شده نسبتاً محدود بودند.یاشار
عدم اجباری کردن کار با Motion Plus باعث شده تا نه تنها ادعای حرکت و حملات One on One سازندگان در حد یک دروغ تبلیغاتی باقی بماند (بجز موقعیت شمشیر در برخی حالات)، بلکه اجبار استفاده انحصاری از حرکات Motion گونه برای بیشتر حملات، نیاز به عنصر اعصاب خردکن و بی ارزش Waggle را دوچندان کرد. این توصل به قابلیت های gimmicky گونه تر زلدای فعلی، نوعی در جا زدن برای سریست و هنوز حس قسمت قبلی را دارد. عنوانی که برای کار با کنترلر عادی ساخته شده و در دقیقه نود به زور حجم نامناسبی Motion Controls بدان تزریق شده بود. خوشبختانه حداقل محیط ها و مراحل نمایش داده شده در نمایشگاه امسال بسیار وسیع تر و خلاقانه تر طراحی شده و هرچند بیشتر مکانیزم های موجود تکراری هستند، حداقل از باگ ها و ایرادات آزاردهنده سال گذشته به ویژه در هدایت موجود حشره مانند خبری نیست.The Old Republic
Star WarsBioWare-Electronic Arts (PC) online Role Playing
سهیل منصوری
حمید رضا بهزاد وحید یاشار شهریار آرش سهیل محمد کسری شهاب
16 12 16 16 15 14 14 14 18 15 14 14/9
در حالی که دنیای بازی های کامپیوتری نقش آفرینی تحت شبکه از سال 2004 زیر سایه World of Warcraft قرار گرفته، طبیعی است که شرکتی مانند Bio Ware که خود را سلطان بازی های نقش آفرینی می داند تصمیم بگیرد یک تکه از این لقمه چرب و نرم را گاز بزند.
The Old Republic تلاش جاه طلبانه Bio Ware برای ورود به دنیای بازی های نقش آفرینی آنلاین MMORPG است؛ اما این شرکت قصد دارد این کار را با استیل و خلاقیت های خاص خود انجام دهد و برخلاف بازی های MMORPG دیگر به طور سنگین روی داستان تمرکز دارد. داستان The Old Republic حدود 300 سال پس از رخدادهای بازی های Knights of the Old Republic شروع می شود. در حالی که نیروهای Sith و Jedi هرکدام پایگاه خود را تشکیل داده و به طور موقت صلح کرده اند؛ تنش بین آن ها شدت می گیرد و قهرمان ما به عنوان یکی از اعضای این دو گروه، وارد صحنه می شود. یکی از مهمترین خلاقیت های داستانی The Old Republic این است که تصمیم گیری های هر فرد ممکن است مستقل از گروه وابسته به آن باشد.
به دلیل استفاده از روش های نوین و تعداد بسیار زیادی گوینده که در بخش های داستانی بازی هنرنمایی می کنند؛ TOR هزینه ساخت سرسام آوری داشته به گونه ای که عده ای اعتقاد دارند این بازی یکی از پرهزینه ترین بازی های کامپیوتری تاریخ است و نکته جالب این است که به نظر می رسد هزینه های ساخت بازی حتی باز هم افزایش پیدا کند.
البته برخی از طرفداران Star Wars و PC انتقادهای تندی هم به این بازی داشته اند. به عنوان مثال بسیاری از طرفداران Star Wars بر این باور هستند نه تنها کلاس Jedi برای برابری با سایر کلاس های بازی بسیار ضعیف تر شده است بلکه اصولاً بسیاری از خصوصیات کلیدی خود که در دنیای Star Wars به خاطر آن مشهود بود را نیز از دست داده است. به عنوان مثال Jedi ها در فیلم آنچنان سریع هستند که می توانند جلوی پرتوهای لیزر شلیک شده به آن ها را با شمشیرهای لیزری خود بگیرند؛ اما در بازی به شکل افرادی بسیار ضعیف و کند ترسیم شده اند که حتی توانایی واکنش نشان دادن در برابر یک مشت را ندارد. از انتقادهای دیگر به این بازی استفاده از dialog wheel بازی های Mass Effect در دیالوگ های این بازی است که شاید برای یک بازی کنسولی توجیهی داشته باشد؛ ولی برای یک بازی انحصاری PC بد آیند، ناکارآمد و محدودکننده است.
این که Bio Ware در پیاده سازی ایده های خلاقانه خود تا چه حد موفق خواهد بود سؤالی است که باید پس از عرضه بازی به آن پاسخ داد؛ اما نمایش این بازی در E3 تقریباً تمام بازی های دیگر را تحت الشعاع قرار داد. Bio Ware یک نمایش مفصل از جزییات بازی ترتیب داد که نشان می داد TOR تقریباً آماده شده و بسیاری از بخش های آن کامل شده است. استقبال منتقدان و بازیبازها نیز از این بازی بی نظیر بود. بویژه باید تأکید کرد تعداد بسیار زیادی از طرفداران بازی های MMORPG، طرفداران شرکت Bio Ware و طرفداران واقعاً پرشمار StarWars این بازی را نزدیک دنبال می کردند و TOR در نمایشگاه E3 امسال به یک پدیده تبدیل شد و نه یک بازی خوب، بلکه یک بازی عظیم بود.
بهزاد
یکی از بزرگترین های امسال، اطلاعات کافی داده نشد ولی برای چنین کاری شاید قابل قبول باشد.سهیل
در حالی که بازی ساز مشهوری چون Bio Ware تلاش می کند با پشتوانه نام پرطرفداری نظیر StarWars بازی ای بسازد که بتواند با WoW رقابت کند و نام بازی قدیمی WOW را بارها و بارها با ترس به عنوان هدف رقابت خود مطرح می کند؛ پیروز واقعی این میدان از قبل مشخص است.Silent Hill Downpour
Konami (PS3-X360) Action Adventureآرش حسن زادگان
حمید رضا بهزاد وحید یاشار شهریار آرش سهیل محمد کسری شهاب
17 17 16 15 14 12 16 14 14 15 15 15
بدون شک نوع ترسی که یک اثر Survival/Horror را از سایر عناوین هم رده اش جدا می کند روحی است که کارگردان آن اثر با همکاری تیم سازنده به کالبد بازی می دمند. زمانی که کیپچیرو تویاما خالق اصلی عنوان Silent Hill از سرپرستی و کارگردانی قسمت های بعدی کناره گرفت المانها و عناصر منحصر به فرد این بازی کم کم در شماره های جدیدش رنگ و بوی خود را از دست دادند و به یک اثر کلیشه ای تبدیل شدند.
اکثر دوستانی که اولین قسمت از این مجموعه را باز کرده اند به خوبی فضای بیمارگونه بازی را به یاد دارند. اتمسفری که وع ترسش تا مدّتها ذهن شما را درگیر خود می کرد. رنگ مایه هایی از SH1 در آخرین کار تویاما یعنی Siren: Blood Curse به چشم می خورند و شما می توانید برای درک بهتر این نکته برای چند ساعت هم که شده قدم به دنیای Siern: BC بگذارید. همانطور که گفته شده Down Pour هشتمین قسمت از سری SH محسوب می شود که استودیوی Varta Games ساخت آن را برعهده گرفته است. در ابتدا اخبار حکایت از آن می کردند که برخلاف روند طبیعی و همیشگی سری DP یک عنوان FSP/Horror خواهد بود امّا بعدها معلوم شد که این مسئله تنها جنبه تبلیغاتی داشته و بازی همچنان به سبک های قسمتهای قبلی ساخته خواهد شد. شالوده و بنای اصلی DP بر اساس ترکیبی از عنوان Shattred Memories و سایلنت هیل های قدیمی پایه گذاری شده. در اختیار نداشتن سلاح و آسیب پذیر بودن شما یکی از بخشهای وحشت زای SH: SM محسوب می شد. Varta نیز از این نکته به عنوان یک فاکتور ترسناک استفاده و آن را به گیم پلی بازی تزریق کرده است. فرار از موجودات ناشناخته و هولناک، باز کردن و دربها و استفاده از وسایل و لوازم برای سد کردن راه آن ها و استفاده از قوّه تفکر برای رهایی از این منجلاب خیالی بخشی از گیم پلی DP را شامل می شوند. سیستم جدید باز کردن درب ها یا پیچاندن شیرهای گاز تا حدودی تغییر کرده و جالب تر شده. بخش های اکشن بازی هم سرعت بیشتری به خود گرفته اند به طوریکه با لحظه ای مکث و توجه نکردن دقیق و سریع به آنچه در اطرافتان می گذرد جان خود را از دست خواهید داد. بخش اعظم گیم پلی DP صرف نبردها و رو در رویی با دشمنان و حل کردن معماهای نه چندان پیچیده خواهد شد. قابلیت حمل تنها یک سلاح و احتمال از بین رفتن آن در مقابل دشمنان ریز و درشت که برخی از آن ها چه از فاصله ی دور و چه نزدیک قدرت صدمه زدن به شما را دارند عذاب آور و دلهره زا به نظر می رسد. تنها راه خلاصی شما از شرّ این موجودات که اکثر آن ها شبیه به کاراکتر Sadako در فیلم حلقه (The Ring) هستند استفاده از لوازم و وسایل موجود در صحنه نظیر: چاقو، بطری، بیل، دیلم، صندلی و شیرهای آتش نشانی است! امکان انتخاب درجه سختی معماها نیز نکته ای است که برای اکثر بازیبازهای حرفه ای تر جالب و سرگرم کننده به نظر می رسد. شما کنترل مورفی پندلتون کاراکتر اصلی داستان را درست لحظاتی پس از واژگون شدن ماشین حمل زندانیان در حال عبور از نزدیکی شهر سایلنت هیل به عهده می گیرید. باز هم یک تصادف و حادثه باعث ورود و قدم گذاشتن شما به این شهر جهنمی می شود. مروفی در اطراف شهر سرگردان است که با اولین نشانه های تمدن که یک رستوران مخروبه است روبرو می شود هاوارد پستچی شهر اولین شخصیت زنده ایی است که ما در آنجا با او ملاقات می کنیم او اطلاعات مهمّی را در رابطه با شهر و باران سیل آسایی که در حال ریزش است در اختیارتان قرار خواهد داد. بله آب یکی از عناصری است که نقش حساس و مهمی در بازی ایفا می کند حوادث و ماجراهای در جنوبی ترین نقطه شهر اتفاق می افتد و اکثر قسمتها دیده می شدند از لوکیشنها حذف شده اند در عوض پس از مدّتها می توانید در جاده های مه آلود و خیابان های متروک سرگردان شوید. زمانیکه مری الیزابت مک گلین خواننده ای که با صدایش قطعات مسخ کننده چند عنوان قبلی را همراهی می کرد از عدم حضور آکیرا یا مائوکا آهنگساز اصلی مجموعه آگاه شد در صفحه ویژه ی Face book خود عنوان کرد که با گروه همکاری نخواهد کرد اما مدتی بعد Tom Hulett او را مجاب به همکاری برای تهیه چند قطعه کرد. مدتی بعد با توجه به نمایشهای E3 و گیم پلی DP بیش از پیش شما را در دنیای سیاه و نفرین شده Silent Hill فرو خواهد برد.
محمد
نزدیک شدن به سطح و اندازه اولین عناوین سری کار بسیار دشواریست که شاید تنها سازندگان اصلی قادر به انجام آن باشند، ادعایی که اکنون Vatra قصد دارد تا به آن دست پیدا کند اما مطمئناً کار بسیار سختی را پیش رو دارد که شاید نتواند از عهده آن برآید.حمید
Downpour به نظر می آید همان Silent Hill ای هست که از زمان Silent hill 3 انتظار آن را می کشیدم، بسیاری از صحنه های بازی برای من یادآور Silent Hill 2 بود که به نظرم بهترین SH است. امیدوارم SH بتواند این بار انتظارات را برآورده کند و جانی دوباره به سبک Horror Adventure بدهد.بهزاد
دائماً صحبت از بازگشت به ریشه های مجموعه می شود. اما ظاهراً مدتهاست که فراموش شده که ریشه های این بازی در "Team silent" و در ژاپن است. تا زمانی که کونامی دست از این سیاست «مونتاژ» بازی در خارج برندارد، من انتظار چندانی نخواهم داشت.Call of Duty
Modern Warfare 3Infinity Ward-Activision (X360-PC-PS3) Action FPS
شهریار ازهاریان فر
حمید رضا بهزاد وحید یاشار شهریار آرش سهیل محمد کسری شهاب
17 16 19 14 14 14 16 14 12 13 16 15
امروزه فردی را نمی توان پیدا کرد که حداقل یکی از نسخه های محبوب سری Call of Duty را تجربه نکرده باشد، داستان تغییر و تحولات یا به اصطلاح Reboot شدن این مجموعه به نسخه ی Moden Warfare 1 بازمی گردد، جایی که طراحان چیره دست Infinity Ward دست به دامنه ی وسیعی از تحولات زدند که به مذاق همه طرفداران خوش آمد، نسخه ی دوم MW نیز به فاصله زمانی دو سال از انتشار اولین قسمت منتشر شد که باز هم طرفداران را راضی نگه داشت. اما در آخرین تحولات و پس از درگیری های Activision و بالطبع جدا شدن بسیاری از طراحان ارشد Iw و تشکیل شرکتی جدید در قالب سازنده ای جدید برای Activision با نام Sledgehammer Games بسیاری از کارشناسان بر این عقیده بودند تا خزان سری بازی های COD فرارسیده و دیگر شاهد عنوانی جنجالی نیستیم تا این که در نمایشگاه امسال نمایش های متفاوت و بعضاً پر سر و صدایی دیدیم که باعث تشکیل دو دیدگاه کاملاً متفاوت شد. اولین دیدگاه معتقد بودند دامنه تغییرات چندان بالا نبوده و تحولات پیش رو به اندازه 2 سال زمان برای ساخت بازی نبوده است و در واقع نسخه ای نسبتاً پیشرفته تر از MW2 را پیش رو داریم. گروه دوم اعتقاد دارند هسته ای اصلی مجموعه به خوبی حفظ شده و شاهد عنوانی جنجالی دیگری هستیم. حال باید دید آیا این تغییرات واقعاً برازنده برند معتبر COD می تواند باشد یا خیر.
در نسخه ی سوم در قالب نیروی Delta Force حضور خواهید داشت درست جایی که دوباره ویلادمیر ماکاروو بازگشته و این بار حمله ای عظیم را به سوی ایالات متحده ترتیب داده، سربازان نامی همیشگی یعنی کاپتان پرایس و مک تاویش برگشته اند و در کمین دشمن به سر می برند، اما نیروهای ماکاروو آن ها را محاصره کرده اند و احتمال می رود هرچه زودتر کشته شوند، حمله گسترده نیروهای روسیه به خاک آمریکا تا به حال تا این حد گسترده و پردامنه نبوده و آن ها توانسته اند خسارت های جبران ناپذیری را به کشور وارد کنند، کاپتان Derek "Frost" Westbrook طی فرمان هایی که از ارتش می گیرد به همراه سندمن (SandMan) و یوری از جوخه ی دلتا به نیویورک اعزام می شوند تا آتش به پا خواسته شده را خاموش کنند اما گستره آتش تنها به نیویورک ختم نشده و کل دنیا را در برگرفته است. اما تغییرات تنها در داستان نیست بلکه گیم پلی بازی اگرچه انقلابی نیست ولی تحولات خوبی داشته، اضافه شدن مد Survival که اجازه بازی به دو نفر را می دهد، و با هدشات کردن دشمنان می توانید امتیاز کسب کنید و در نهایت ادوات خریداری کنید. اما باید گفت تنوع در گیم پلی بسیار بیشتر شده و در نمایش های اخیر به این نکته پی بردیم که روند سریعتری به خود گرفته و باید دید در تمامی مراحل آیا این روند حاکم است یا خیر. در نمایش اخیر مراحلی از نیویورک در کنفرانس مایکروسافت نمایش داده شد که نکات جالبی به همراه داشت، مراحل زیر آب و منهدم کردن زیر دریایی های دشمن تماشایی بود و به حق یکی از معدود نمایش های زیبا از این بازی محسوب می شد. حرکت گروه دلتا برای قرار دادن بمب در زیر دریایی و سپس بالا آمدن از سطح آب و آغاز نبرد بر روی کشتی ها از نکات شاخص این نمایش محسوب می شود. باید پذیرفت هیجان ناشی از قرار دادن سکانس های اکشن و درست کردن پازل مخصوص برای به تصویر کشیدن نهایت هیجان تنها از دستان توان مند سازندگان Infinity برمی آید.
در نمایشی دیگر که سر و صدای بسیاری به پا کرد و تقریباً ناامید کننده به نظر می رسید صحنه ای از درگیری نیروهای دلتا در نیویورک دیده می شد که توأم با اشتباهاتی نیز بود و حسابی طرفداران Battlefield 3 از آن برای کوبیدن MW3 استفاده کردند، سطح جزییات در نمایش های اخیر چندان بالا نبوده و متأسفانه با وجود توقعات فراوان بازیبازان شاهد تحولات زیادی در دمو نبودیم. همچنان صحنه های سینمایی متداول و البته زیبا سرآغاز مراحل است و این بار نیز با صحنه هایی زیبا همراه بودیم با این تفاوت که همه چیز به مانند نسخه ی قبلی بود و تفاوت خیلی زیادی را که آن را تحول و یا انقلاب در این سری بنامیم دیده نشد. گاهی ایرادات هم مؤید این نکته هستند که وقت بسیاری برای ساخت بازی صرف نشده به عنوان مثال خشاب بدون گلوله که به سمت شما پرتاب می شود و یا حرکت هلیکوپتر شاهین سیاه در میان ساختمان ها که دور از ذهن به نظر می رسد، غیرواقعی بودن تعقیب و گریزهای هوایی همگی نکاتی هستند که امیدواریم تا زمان انتشار بازی ترمیم شوند حتی ایرادات به لوکیشن ها نیز رسید و گویا یک بار دیده شده بودند و همین امر صدای طرفداران را درآورد. اما باید گفت تغییرات محدود نیستند و لوکیشن های زیادی به بازی اضافه شده است. انگلستان، سومالی، فرانسه، سرالئون، دبی، مسکو به همراه نیویورک از جمله مناطقی است که بازی در آن جریان خواهد داشت. وسعت لوکیشن ها و مسیرهای رسیدن به هدف طبق گفته ی طراحان بیشتر و بزرگ تر شده و گویا می توانید مسیرهای مختلفی را پیدا کنید و به دشمن ضربه بزنید اما برخی لوکیشن ها فوق العاده پر جزییات بودند. وقتی بازی بر روی اقیانوس پیگیری شد و محلی برای درگیری پیدا شد ناوهای غول پیکر ایالات متحده در حال غرق شدن نمایش داده شدند که بی شباهت به فیلم پرل هاربر نبود، صحنه ی برخورد هواپیماها با یکدیگر و موزیک حماسی همه و همه باعث پدید آمدن صحنه ای خاص شده بود که قطعاً در ذهن دوستداران خواهد ماند. سلاح ها و ادوات جنگی مورد استفاده در این نسخه پیشرفت قابل توجهی داشته، همچنین وسائل جانبی بیشتری به سلاح ها نظیر لنز، دوربین، چراغ و... اضافه گشته که هر کدام کاربردهای خاص خود را دارند، اما نکته ی قابل توجه استفاده از وسائل نقلیه سنگین مثل هلیکوپتر و جت های جنگی است که سازندگان قول داده اند سورپرایزی بزرگ برای هواداران باشد. گاهی مأموریت هایی کوچک و مراحلی بسیار جالب می تواند تأثیر یک بازی را چند برابر کند. اگر خاطرتان باشد در MW2 مرحله تروریست ها و کشتار مردم بی گناه مورد توجه خاصی قرار گرفت، باید گفت MW3 مملو از مراحل زیبا است که در حاشیه داستان پیگیری می شود احتمالاً حمله بزرگ به موگادیشو را هم خواهیم داشت و با لشگری از سرباز و با آخرین تجهیزات به جنگ دشمن می روید و یا مراحلی که در دبی پیگیری می شود باید جالب باشد. گرافیک این نسخه با این که به نسبت بهتر شده و طبق گفته ی سازندگان انجین بازی بهینه شده اما واقعیت این است که اصلاً نتوانست انتظارات را برآورده کند تا برازنده ی نام این برند معتبر باشد. جزییات خیلی چشم نواز نبود و خیلی موردپسند قرار نگرفت، در عوض Draw Distance بازی به وضوح بیشتر شده. موزیک همواره پای ثابت این مجموعه بوده و باید گفت طرفداران به برایان تیلور برای ورود به جرگه آهنگسازان تبریک خواهند گفت زیرا یکی از ارکان اساسی این نسخه موسیقی بی نظیر آن است. در مجموع باید دید آیا MW3 می تواند با توجه به تغییراتی که داشته هنوز هم در سبک اکشن ــ نظامی یکه تاز باشد یا خیر؟
کسری
برعکس بسیاری که همیشه از COD می نالند اما آخر سر بازی را تهیه کرده و به مدت دو ماه از آن تعریف می کنند و دوباره به روند شکایت بازمی گردند، همیشه دید مثبتی به سری داشتم. با این وجود دو دمو موجود در E3 به شدت ناامیدکننده بودند و تمام مدت فکر می کردم چه قدر این مراحل آشنا هستند. به نظر می رسد MW3 نقطه آغازینی برای سقوط فروش و کیفیت سری باشد.محمد
MW3 دقیقاً همچون سریالی می ماند که سازنده اصلی آن رفته و اکنون سریال به دست کسانی افتاده که آشنایی دقیقی با آن ندارند و تنها قصد دارند تا آن را به سرانجامی برسانند. سرانجامی که هیچ کدام از طرفداران منتظر آن نیستند.بهزاد
سوای اینکه امروزه ظاهراً همه ی بازی ها در نیویورک اتفاق می افتند (!) همه چیز به نظر عالی می آید. بخصوص افکتهای صوتی بازی به نظرم فوق العاده جالب بودند.یاشار
بازگشت سیستم فیزیک و گلوله خوردن دیدنی دشمنان از MW2 و برخی دیگر از ارزش های آن نظیر بخش co-op بی نظیرش (Spec-Ops) عالیست ولی MW3 نه تنها خودش سوقات مهم و جدیدی به همراه نیاورده، بلکه بعد از تماشای گرافیک خیره کننده Battlefield 3، از لحاظ بصری حالتی تاریخ مصرف گذشته و تکراری پیدا کرده. توصل به Set-piece های گاهاً هیجان انگیز اما عموماً پوچ MW3 هم به سبک بیشتر عناوین موفق این نسل، از همیشه اعصاب خردکن تر شده. شاید هنوز برخی از اعضای بااستعداد Infinity Ward باقی مانده باشند ولی بعید می دانم که Activision فرصتی برای شکوفایی خلاقیتشان به آن ها دهد. در حال حاضر و بعد از دیدن نمایش جدیدترین COD، بیش از گذشته برای دیدن اولین بازی عوامل Respawn هیجان زده هستم!شهاب
تقریباً توی تمام انجمن ها بحث های زیادی سر این که MW3 موفق تر (و پرفروش تر) خواهد بود یا BF3 شکل گرفته و جو خاصی حاکم شده است که به شخصه پیش از این شاهدش نبوده ام. نکته اینجاست که امسال DICE آمده تا همه جوره بترکاند و اگر این اتفاق بیفتد باید فاتحه ی MW3 را خواند! با تمام این اوصاف حتی اگر MW3 ضعیف هم باشد، من بازی اش خواهم کرد!شهریار
اگر نسخه سوم را با نام بازی ای دیگر به خوردمان می دادند قطعاً مورد توجه قرار می گرفت اما نمایش ها اصلاً در حد نام معتبر طراحان انفینیتی وارد نبود و به نوعی نسخه ای پیشرفته تر از دومین قسمت بود. روند گیم پلی جهش خاصی نداشته و باید گفت آن قدر Black Ops خوب و تمیز بود که کارمان به جایی رسیده که نسخه سوم را مورد سرزنش قرار می دهیم.Reckoning
Kingdoms of AmalurBig Huge-Electronic Arts (PC-PS3-X360) Role Playing
سهیل منصوری
حمید رضا بهزاد وحید یاشار شهریار آرش سهیل محمد کسری شهاب
13 11 17 16 14 16 12 17 17 15 14 15
در شماره پیشین مجله بازی رایانه و در مقاله برترین بازی های سال 1390 درباره تیم بسیار خوبی که روی Kingdoms of Amalur کار می کند (از جمله طراح ارشد سابق بازی Oblivion) و سابقه اعضای آن سخن گفته ایم؛ بنابراین در این شماره به داستان و خصوصیات بازی می پردازیم. Reckoning اولین قسمت از بازی های سری Kingdoms of Amalur است. داستان این بازی درباره قهرمانی است که حافظه خود را از دست داده و در میان تعداد بسیار زیادی جسد به حیات بازمی گردد. او باید از گذشته مرموز خود باخبر شود؛ به دلیل مرگش پی ببرد و سرانجام با دشمنی که در مرگ او نقش داشته روبرو شود. سازنده بازی تلاش کرده با ترکیب عناصر جالب و متفاوت، در آن واحد هم سنتی باشد و هم مدرن و هم نظر طرفداران بازی های نقش آفرینی سنتی را جلب کند و هم نظر طرفداران بازی های نقش آفرینی مدرن و همچنین بازی های اکشن کنسولی را.
Reckoning یک بازی نقش آفرینی بزرگ با دنیایی عظیم به سبک Oblivion و Skyirm است و بازیباز می تواند در آن تقریباً هر جایی خواست برود، هر کاری خواست انجام دهد، از هر سلاحی که دوست داشت استفاده کند و شخصیت خود را مطابق سلیقه اش ارتقا دهد. اما برخلاف Oblivion که سیستم نقش آفرینی آن مبتنی بر استفاده از مهارت ها بود؛ Reckoning از لحاظ نقش آفرینی و ارتقا بیشتر به سیستم سنتی ارتقای Dragon Age شبیه است؛ با این تفاوت که در این بازی کلاس وجود ندارد و بازیباز در انتخاب همه قابلیت ها آزادی عمل دارد. به عنوان مثال در یکی از دموهای بازی یک شخصیت نمایش داده شد که ترکیبی از یک rogue و جادوگر بود؛ ترکیبی که تنها در بازی های نقش آفرینی سنتی قدیمی می توان شبیه آن را پیدا کرد. گرافیک بازی نیز به جای گرافیک تاریک عناوین اشاره شده؛ خوش آب و رنگ و بسیار شبیه به WoW یا Fable است و سیستم مبارزه های بازی عناوینی چون God of War را الگو قرار داده است؛ با این تفاوت که مبارزه در این بازی به لطف قابلیت ها و جادوهای پرتعداد آن، تنوع بیشتری نسبت به بازی های اکشن سنتی دارد. در واقع سازنده Reckoning تلاش کرده برخلاف بازی سازهایی چون BioWare که برای جلب نظر طیف وسیع تری از بازیبازها، تا جای ممکن قابلیت های بازی را حذف می کنند؛ ویژگی های خوب بازی های متعدد را یکجا جمع کند و به هر کدام از این ویژگی ها تا جای ممکن بها بدهد تا بازی ای بسازد که نظر طرفداران بازی های مختلف را جلب کرده و در عین حال هیچکس را ناامید نکند. دنیای بازی نیز کاملاً بدیع و جدید است و بازیباز با عناصر کلیشه ای بازی های مشابه روبرو نمی شود. با داشتن یک دنیای بسیار بزرگ و زیبا، شهرهای پرجمعیت، موجودات عجیب و مکان های مخفی متعدد از جمله بیش از 120 Dungeon چیزهای نو و عجیب زیادی برای کشف کردن در این بازی وجود دارد.
نمایش E3 امسال نشان داد ظاهراً بازی ساز در رسیدن به هدف بلند پروازانه اش موفق بوده. به نظر می رسد مبارزه بازی واقعاً خوب از آب درآمده و سیستم نقش آفرینی بازی بسیار جالب است. دیالوگ ها و شخصیت های بازی نیز بسیار بهتر از Oblivion از آب درآمده اند و باید آن ها را ترکیبی از دیالوگ های ME و Oblivion به شمار آورد. البته Reckoning یک نام جدید در دنیای بازی های نقش آفرینی است و از این رو نباید انتظار داشت بتواند مانند بازی های بزرگ و خوشنام این سبک سر و صدا به پا کند؛ اما به نظر می رسد این بازی در بعضی زمینه ها از رقیب بسیار بزرگ و پر سر و صدای آن یعنی Skyrim بهتر باشد و هرچند به اندازه آن مشهور نیست؛ ولی رقیبی شایسته است.
یاشار
همکاری بازیسازی چون Ken Rolston با هنرمند و نقاشی چون Todd McFarlane به طور اتوماتیک این بازی را در لیست عناوین محبوبم قرار می دهد (مگر می شود خاطرات شیرین دو دنیای Morrowind و Spawn را فراموش کرد؟). نکته ی عجیب این همکاری، کیفیت بسیار بالای سکانس های اکشن است که از لحاظ انتقال حس و قدرت حملات با بهترین های ژانر Hack & Slash فاصله زیادی ندارد. حفظ جنبه های کاملاً RPG گونه در کنار اکشن فوق نوید خلق یک عنوان Action-RPG را می دهد که می تواند اولین نمونه ی واقعاً وفادار به هر دو جنبه باشد. اگر از برخی عناصر بصری نیمه جنریک و ضعیف تر صرف نظر کنیم، ارزش های گرافیک رنگارنگ و به دور از خشکی و مردگی رایج در این نسل، زیبایی خودشان بیشتر و بهتر نشان میدهند. فقط امیدوارم که در پرداخت دنیا و هویت منحصر به فرد بازی نهایی بیش از دموهای موجود تلاش شده باشد.بهزاد
خدای من! اگر "World of warcraft" این طوری بود... دیگر لازم نبود به بهشت برویم!محمد
سیستم مناسب ارتقا برای Skill ها و قابلیت ها، مبارزات مناسب در سطح عناوین اکشن خوب موجود، شناور بودن مکانیک استفاده از جادوها در زمان مبارزات، Loot و ... همگی باعث شده اند که KoA تبدیل به یکی از بهترین عناوین نقش آفرینی به نمایش درآمده در E3 امسال باشد.Resistance 3
Insomniac Games-SCEA (PS3) Action FPSآرش حسن زادگان
حمید رضا بهزاد وحید یاشار شهریار آرش سهیل محمد کسری شهاب
16 17 17 15 13 15 17 15 13 14 14 15/1
بعد از گذشت تقریباً 5 سال از عمر کنسول PS3 شماره تعدادی از عناوین انحصاری و معروف آن به 2 یا 3 رسیده و برخی از آن ها به Block Bustar های این کنسول تبدیل شده اند. یکی از این عناوین اثر نیست جز Resistance که توانسته جایگاه ویژه ای در بین بازی های FPS و بازیبازهای علاقه مند به این سبک برای خود دست و پا کند. یک FPS سریع و درگیر کننده با تم داستانی علمی تخیلی، Resistance 3 با احتساب Resistance Retribution که برای کنسول PSP عرضه شد چهارمین قسمت از این مجموعه محسوب می شود. Insomniac نسبت به دو قسمت قبلی پروسه ی زمانی بیشتر (چیزی حدود سه سال) را صرف تهیه و ساخت آن کرده است از این رو سطح توقع و انتظارات طرفداران کمی بالاتر رفته و همه چشم به راه اثری به مراتب خوش ساخت تر و بی عیب و نقص تر در مقایسه با ساخته های قبلی هستند. سونی در کنفرانس مطبوعاتی امسال خود نیز بخشی را به نمایش و تبلیغات R3 و قابلیت ها و تواناییهای اضافه شده به بازی و پیشرفت های تکنیکی آن اختصاص داده بود.
کیوسکهای ویژه ای نیز در بخشی از نمایشگاه تعبیه شده که علاقمندان می توانستند با حضور در آبقا خود را با نسخه ی قابل بازی R3 سرگرم و تا حدودی از کم و کاستی یا بخشهای بهبود یافته ی آن آگاه شوند. پیش از توضیح راجع به تغییرات بخش گیم پلی و گرافیک که براساس دموی دانلود شده و قابل بازی Playstore اروپا و نمایشهای E3 این بازی ارائه می شود و خلاصه ایی از داستان را برایتان بازگو می کنیم. اگوست سال 1957 چهار سال از وقایع Resistance 2 می گذرد قهرمان جدید داستان جوزف کاپلی سربازی که به خاطر فرار از خدمت پیش از زندانی و مدتی بعد تبرئه شده به همراه زن و فرزند و عده کمی از هجوم کایمراها جان سالم به در برده و زنده مانده است. از سوی دیگر دکتر فئودور مالیکوف که نقش کلیدی در وقایع Resistance 2 و تشکیلات و تأسیسات تحقیقاتی کایمراها داشت به طرز معجزه آسایی از دست آن ها نجات پیدا کرده و پس از ملاقات به کاپلی که خانواده خود را از دست Okleohama به قصد نیویورک سیتی ترک گفته ملحق می شود. مقاومت همچنان ادامه دارد و تمامی کسانی که از حمله و یورش مرگبار و بی امان کایمراها بازمانده اند آماده اند تا پای جان در مقابل این موجودات بی رحم که به نابودی نسل بشر بسته اند ایستادگی کنند. اوّلین نکته اینکه بازی هنوز بیشتر بخشها و اساس گیم پلی و مکانیسم های قدیمی خود را حفظ کرده و البته با چندین تغییر به جا و نابه جا، چرخه ی انتخاب و تغییر سلاحها و نشانگر سلامتی و بعد از اینکه در نسخه دوم کنار گذاشته شد مجدداً به حالت نسخه اول بازی برگشته سیستم انتخاب سلاحها به این شکل علاوه بر فرصت دادن به بازیباز برای تصمیم گیری مناسب و انتخاب صحیح ایده خوبی است اما با جا افتادن سیستم AutoHealing (پر شدن خط سلامتی به صورت خودکار) در اکثر عناوین FPS قرار دادن پکیج های سلامتی در گوشه و کنار لوکیشن ها و درگیر کردن ذهن بازیباز و ایجاد استرس برای پیدا کردن و رسیدن به آن ها جدای از آنکه درجه ی سختی بازی را به شکلی منسوخ شده بالا ببرد حسن دیگری نخواهد داشت.
مخلوطی از سلاحهای جدید و قدیمی در اختیار شما قرار داده خواهد شد تا در رو در رویی با کایمراها که حالا قدرت، تعداد و گونه شان افزایش پیدا کرده کم نیاورید. سلاحهایی نظیر Magnum، Rossmore، Bullseye، Anger، Marksman و Carbin یکی از مخوف ترین سلاحهای جدید Mutator نام دارد این سلاح با ایجاد یک غبار بیولوژیکی بر روی سلولهای بدن کایمراها تأثیر گذاشته و باعث منقبض شدن عضلات و درنهایت ترکیدن و تکه تکه شدن آن ها می شود. مثل همیشه تمامی سلاحها دارای شلیک ثانویه (Secoundary Shot) هستند که همراه با قابلیت اصلی سلاح تقویت شده و ارتقا پیدا می کنند.
آنطور که به نظر می رسد فضای بازی زنده و باورپذیرتر شده طوری که شما احساس می کنید از مدّتها پیش در این نبرد شرکت داشته اید. شاید از نظر تکنیکی در حد و اندازه های عناوینی نظیر Killzone 3 و Crysis 2 ظاهر نشود اما مسلماً حرفهایی برای گفتن خواهد داشت. اضافه کردن انیمیشن ها و حرکات (به طور مثال طبیعی تر شدن مرگ کایمراها) که برخی از آن ها ممکن است شما را سورپرایز کنند باعث شده که نبردهای سریع و آرکید گونه ی شما دلچسب تر به نظر برسند. سازندگان و طراحان Insomniac قول داده اند تا زمان عرضه ی بازی تمام نیروی خود را برای بهبود و تکمیل کردن معایب بازی به کار گیرند و R3 را به اثری به یاد ماندنی از این مجموعه تبدیل کنند.
بهزاد
بازگشت توجه اصلی سازندگان به بخش داستانی و تک نفره بسیار خوشحال کننده است.شهریار
باید پذیرفت نسخه سوم سیر تحولات سعودی به خود گرفته و در کل بهتر شده ولی هنوز برای من بیگانه و ناآشناست.محمد
نمایش بازی چیزی فراتر از عناوین قبلی سری را به نمایش درنمی آورد. یک شوتر کلاسیک که با اسلحه های جالب سعی دارد تا اصول اولیه این سبک را پیاده سازی کند. البته از کنار دشمن هایی با رفتار یک درخت نیز نمی توان گذشت.شهاب
مرحله ی تک تیراندازی که در نمایشگاه نشان داده شد فوق العاده بود ولی این مرحله فقط یک طرف قضیه است؛ چون گیم پلی بازی هنگامی که سیل دشمن ها به سمت تان سرازیر میشود بسیار آشفته و شلوغ میشود. از تنوع عالی سلاح ها هم نمیتوان چشم پوشید.کسری
نمایش های قبلی بازی بهتر بودند و نمایش کنفرانس سونی چندان جالب نبود. حدقال به عنوان بازی که در طول کنفرانس سونی حضور داشت نتوانست ظاهر شود. محیط بازی هم به شدت خاکستری و مرده بود و تیم سازنده به نوعی به قسمت اول عقب گرد داشتند.منبع: بازی رایانه، شماره 43.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}