نویسنده: دکتر سعید فاطمی



 
«لتو» یا «لاتن Latone رومی ها» از نخستین دودمان خدایان و دختر «کوئئوس Coeos» و «فبه Phebe» یا «فوآبه Phoibe» و یکی از مهمترین زنان زئوس بشمار می رود.
حاصل ازدواج او با خدای خدایان دو فرزند به نام «آپولون» و «آرتمیس» بودند که دو قلوهای آسمانی بشمار می رفتند.
«لتو» بموجب نظریه ی «هزیود» در «تئوگنی- نسب نامه ی خدایان» خواهر دیگری بنام «آستریا Asteria» داشت که چون مورد محبّت زئوس قرار گرفت خود را به دریا انداخت و گویند که به جزیره ئی که امروزه به همین نام خوانده می شود تبدیل شد.
«لتو» بیش از آنکه وابسته به همسرش (زئوس) باشد به فرزندانش متعلّق است.
«هزیود» (1) معتقد است که «لتو» نوه های نسل اول را که از هر حیث شایسته بودند به جهان آورد.
در طبقه بندی نسل خدایان آپولون سومّین نسل قدرتمند یعنی پس از «زئوس» و «آتنا» قرار گرفته است.
در «سرود همر برای آپولون» (2) حکایت شده است که تمام خدایان به هنگامی که آپولون با کمان خود ظاهر می شد برای ادای احترام نسبت به او از جا بلند می شدند و تنها مادرش «لتو» در کنار همسرش (زئوس) نشسته بود و فقط کمان فرزندش را از روی دوشهای او برمی داشت.
«لتو» همیشه جامه تیره‌ ئی بر تن داشت امّا چهره اش شاد و درخشان و از سایر الهگان المپ مهربانتر بود. (3)
«لتو» اطفال دو قلوی خود (آپولون - آرتمیس) را «لتوئیدها Letoides» می نامید و از دیدن دخترش «آرتمیس» که کوهها و دشت ها را به همراهی «نمف ها» پشت سر می گذاشت و با شکار گراز و گوزن روزها را سپری می نمود لذت بی پایانی می برد. (4)
به هنگامی که «لتو» به انتظار فرزندان خود بود «هرا» همسر حسود زئوس به زمین دستور داد که هیچ یک از نقاط سرزمین های خود را برای وضع حمل در اختیار او نگذارد؛ بدین جهت «لتو» که سرگردان بود عاقبت به جزیره ی «دلس Delos» که بر روی دریا موّاج بود پناه برد و این جزیره به پاس نیک کرداری بعدها خود ساکن شد. (5)
پس از آنکه خدای روشنائی (Dieu du Soleil) در آن جزیره به دنیا آمد نام «دلس» که بمعنی «روشنائی»‌است بر آن نهاده شد. خود «آپولون» نیز در سنّت های بسیار کهن «فوئیبوس Phoibos» یعنی «درخشان» نامیده می شد و گاهی نیز او را «فبوس- آپولون Phebus- Apollon»‌ می نامیدند یعنی به طور دقیق از حدود قرن ششم قبل از میلاد این کنیه به نام «آپولون» اضافه گردید.
«هرا» به روایت «هزیود» سوگند یاد نموده که نگذارد «لتو» بر روی سرزمین هائی که «خورشید» بر آن می تابد وضع حمل کند به همین جهت «لتو» مدتها سرگردان بود تا بالاخره بر روی جزیره ئی بی حاصل «ارتیژی» (دلس) که آب آن را فراگرفته بود و خورشید بر آن نمی تافت فرود آمد و بدان «روشنائی» و «باکره ی جاودان» را هدیه نمود.
زایمان «لتو» نه روز و نه شب طول کشید ولی «ایلیتی Ilithyie» (دختر زئوس و هرا و خواهر «آرس»، «هبه»، «هفائیستوس») که ربه النوع زایمان بود برای کمک او حاضر نشد اما همه ی الهگان المپ در کنار «لتو» جمع شده بودند ولی بدنیا آمدن «آپولون- آرتمیس» با حضور «ایلی تی» وابستگی داشت و «لتو» دژم و دردناک به انتظار او بود تا بالاخره ربه النوع های المپ بوسیله ی «ایریس Iris» به او وعده ی گردن بندی از طلا و کهربا دادند تا او را به بستر «لتو» آوردند! در برخی از داستانهای اساطیری صحبت از تغییر شکل «لتو» بصورت ماده ی گرگی است زیرا او از ترس خشم «هرا» به سرزمین «هی پربورئن ها Hyperboreens» (6) پناه برد و از همانجا بود که اغلب عنوان «لیکوژنس Lycogenes» یعنی «گرگ زاده» را بنام «آپولون» اضافه کردند.
سرنوشت «لتو» و آنچه درباره ی او گفته شده بیشتر وابسته به پسرش (آپولون) است و جالب اینکه دخترش (آرتیمس) بصورت خواهری برای «لتو» بشمار می رود.
«لتو» بی نهایت مورد توجّه فرزندانش بود و کشتن پسران و دختران «نیوبه Niobe» (7) (بدست آپولون و آرتمیس) بدین جهت بود که «لتو» را مسخره کرده بودند.
همچنین یکی از ژئانها بنام «تی تیوس Tityos» (8) که در صدد تجاوز به «لتو» برآمده بود به سرنوشتی وحشتناک دچار شد یعنی در اعماق دنیای مردگان گرفتار عقوبت لاشخوران جهان ارواح گردید.
سرنوشت «پی تون Python» (9) نیز که «لتو» را تهدید کرده بود از داستانهای جالب اساطیری است، او به جرم این گناه در کنار معبد «دلف» بدست «آپولون» کشته شد.

مسافرت های لتو

درباره ی تولّد «لتو» اسنادی که قابل توجه باشد بدست نیامده است.
«هزیود» (10) او را نوه ی اورانوس (آسمان) و گایا (زمین) شمرده یعنی چنانکه اشارت رفت فرزند تیتان «کوئئوس Coeos یا Koios» که معنی نام او همان مفهوم «اسفروس Sphairos» (11) به همین جهت «کوئیوس» پدر «لتو» را «پولوس Polos» بمعنی «قطب آسمان Pole du ciel» نیز نامیده است.
«هروداس Herodas» (12) از قول مردم جزیره ی «کس Cos» نقل می کند که آنان معتقد بودند «لتو» در آن مکان به دنیا آمده است ولی نظرات دیگری از سایر مورّخان اساطیری دیده می شود که تولد «لتو» را در سرزمین «هی پربورئن ها Hyperboreens» دانسته اند.
می دانیم که نام مادر «لتو» یعنی «فوبه Phoebe» بمعنی «الهه ی ماهتابی» است که در یونانی دقیق باید آنرا «الهه ی عفیف»‌ ترجمه نمود ولی «بی آلایش»، «مخوف» «نزدیک ناشدنی» نیز ترجمه نموده اند.
«آپولون» فرزند «لتو» و نوه ی «فوبه» فرم مذکّر نام مادر بزرگش را به همراه اسم خود داشته و همه جا «فوئبوس آپولون Phoebos Apollon» نامیده می شده است.
«دیتن برگر Dittenberger» (13) معتقد است که با توجه به آثار اساطیری، «زئوس» با «لتو» در محلی که امروز معبد «آپولون دیدیما Apollon Didyma» (نزدیک میله Milet) قرار دارد هم بستر شده است.
داستانهائی که در باب سفرهای «لتو» منتشر شده منشاء اغلب آنها از آسیای صغیر است. چنین نقل کرده اند که «لتو» به هنگام سفر در جستجوی محلی برای زایمان و به دنیا نهادن فرزندان دو قلوی خود بود؛ یا اینکه دو فرزند را در آغوش گرفته و در جستجوی مأمنی برای آسایش بود که مورد حمله ی «تی تیوس Tityos» قرار گرفت و چنانکه اشارت رفت بعقوبت دچار شد.
«هیژینی» (14) معتقد است که «لتو» از جانب خدایان محکوم شده بود تا فرزندان خود را در محلی که «خورشید» بر آن هرگز نتابیده است به دنیا آورد زیرا «هرا» همسر قدرتمند خدای خدایان چنین خواسته بود!
در سنّت های کهن یونانی دیده شده است که الهگان به هنگام زایمان باید در نقطه ی تاریکی اطفال خود را به دنیا بیاورند یا حدّاقل در زمانی که فقط چشم گرگ ها در تاریکی می درخشد!
در یونانی «روشنائی گرگ ها» (15) به وقتی اطلاق می شود که تاریکی همه جا را فرا گرفته یا سپیده دم و نزدیک طلوع خورشید باشد. «آریستوتلس Aristoteles» (16) (ارسطو Aristote) وقتی درباره ی تاریخچه ی مسافرت «لتو» صحبت می کند اشاره به این نکته می نماید که «زئوس»‌ بمدت 12 روز همسرش را بصورت «گرگ مادّه» درآورده بود و به همین شکل «لتو» هنگامی که از سرزمین «هی پربورئن ها» که قومی سعادتمند بودند و «آپولون» پس از تولد هر سال به نزد آن قوم می رفت به جزیره ی «دلس Delos» وارد شد. شاید تصوّر اینکه ماده گرگ ها فقط طی یک دوران 12 روزه ی معین، در سال می زایند از همین نکته سرچشمه گرفته باشد. (17)
«آئلیانوس Aelianus» (18) (الین Elien) می نویسد: در میان اهالی «دلس» این حکایت رواج کامل داشته است که هر زنی برای زایمان مدت 12 روز و 12 شب باید درد بکشد.
داستان دیگری نیز درباره ی «لتو» نقل شده که وی به «سرزمین گرگ ها» یعنی «لیسی Lycie» در آسیای صغیر مهاجرت نمود. (19) و این نام در زبان قدیمی یونانی معنی «کشور گرگ ها» را می داده است. در کرانه ی شط «گزانتوس Xanthos» (20) و نزدیک سواحل رودخانه ی «آرکزا Araxa» (21) (ارس) ناحیه ئی وجود دارد که مردم آنجا معتقدند دو قلوهائی که به «دو نور آسمانی» شهره هستند در آن مکان به دنیا آمده اند.
«آنتونینوس لیبرالیس Antoninus Liberalis» (22) و «اوید Ovide» معتقدند که «لتو» پس از آنکه فرزندان خود را به دنیا آورد به «لیسی» رفت تا آنان را در رودخانه ی «گزانتوس» که جنبه ی مقدّس داشته است تطهیر نماید ولی با گاو چرانهای خشن ناحیه ی «میلطه Melite» روبرو شد که او را از آنجا راندند و «لتو» از روی عصبانیت آنها را به قورباغه تبدیل نمود ولی گرگ ها ویرا تا سرچشمه ی «گزانتوس» هدایت نمودند. «لتو» چون آپولون را در آن رودخانه غسل داده و شست آنرا «لیسی» (سرزمین گرگ ها) نام نهاد.
منشاء این داستانها از آسیای صغیر است و به نظر می رسد که «لتو» و فرزندانش (آپولون- آرتمیس) در این خطّه بی نهایت مورد احترام بوده اند و حتی سنّت های کهنی که وابسته به آنهاست پیش از دوره ی «هلنیسم» پا برجا بوده است.
بین حوادثی که درباره ی تولّد دو قلوهای «لتو» در یونان بیشتر مورد بحث بوده یکی مربوط به «دلس Delos» (23) است که اشارت بدان ضروری به نظر می رسد.

«لتو Leto» و «آستریا Asteria»

در داستانها و حکایات گوناگونی که راجع به «لتو» نسل به نسل بازگو شده صحبت از خواهرش «آستریا Asteria» است که نامش بمعنی «ملکه ستارگان» است. (24)
«هزیود» (25) نیز معتقد است که «آستریا» درست به همان هنگامی که خواهرش (لتو)، آرتمیس را زائید او نیز «هکات Hecate» را که از «پرسس Perses» و یا «پرسئوس Persaios» حامله شده بود بدنیا آورد.
«ویرژیل Virgile» (26) (19-71 ق. م) معتقد است که «زئوس» می خواست «آستریا» را نیز مانند «لتو» باردار سازد ولی «آستریا» از دست خدای خدایان گریخت چون نمی خواست دچار سرنوشتی نظیر «نمزیس Nemesis» یا «متیس Metis» بشود. (27)
«آستریا» شکل «بلدرچین» (28) به خود گرفت اما «زئوس» او را به عقاب» (29) تبدیل نمود و او را تصرّف کرد!
پس از آن «آستریا» به مرجان یا سنگ تبدیل شد و بنا به امر خدای خدایان امواج او را در برگرفتند، چنانکه نور خورشید هرگز بر او نمی تافت.
بعضی از مورّخان اساطیری معتقدند که جزیره ی «ارتیژی Ortygia» بعدها «دلس Delos» نامیده شد و آن را همان قطعه ی مرجانی می شناسند که وجود «آستریا» را ساخته است و ما داستان رفتن «لتو» را به آن جزیره برای زائیدن «آپولون- آرتمیس» قبلاً بازگو کردیم.
«ارتی ژی»، به معنی «جزیره ی بلدرچین» بوده است و چون در زیر آب موّاج و مخفی بود بدان هنگام که ساکن و نمودار شد «دلس» نام گرفت.
«آریستوفان» (30) معتقد است که خود «لتو» را زئوس به «بلدرچین دریائی» تبدیل نمود و او را راهنما و رهبر این پرندگان مهاجر ساخت.
«پیندار» نیز در «پی تی آ Pythia» (Pythiques) نوشته است که «زئوس»‌با «لتو» که او را به شکل «بلدرچین» درآورده بود هم بستر شد.
چنانکه گذشت، جزیره ی «دلس» در آغاز در زیر امواج دریا موّاج و متحرّک بود اما بنا به امر خدایان نمودار شد تا «لتو» بتواند فرزندان خود را به جهان بیاورد.
«پیندار» (31) معتقد است که کلمه ی «دلس» را قبل از نزول «لتو» به آن جزیره بمعنی «ستاره سرزمین خاموشان که از دور قابل رؤیت است» می شناخته اند و تنها بخاطر تولّد «آپولون- آرتمیس» که دو قلوهای «خدائی» بودند ساکن شد زیرا چهار ستون از اعماق دریا او را بر دوش خود نگاه داشتند!
«کالیماک Callimacus» (32) در سرودی که برای (دیان، آرتمیس) ساخته می گوید: آرتمیس پیش از آپولون (فوئبوس Phoebus؛ (33) رومی ها) به دنیا آمد و به هیچ وجه مادر خود (لتو) را ناراحت نکرد.
«موآرها Moires» (34) بلادرنگ به کمک «لتو» شتافتند تا در زایمان او را یاری دهند و بدان گاه که «آپولون» به جهان آمد هفتمین روز ماه بود که بعدها به عنوان تاریخ تولّدش همه ساله جشن برپا می داشتند.
بعضی از مورّخان «دلس» را مرکز تولد «آپولون» و «ارتی ژی Ortigia» را محل به دنیا آمدن «آرتمیس» می دانند و اساساً (دلس و ارتیژی) را یکی نمی دانند!
در سنّت های کلاسیک میتولوژی اغلب وجوه یگانگی یا تشابه حتّی آنچه مربوط بخدایان نیز باشد با مختصر اختلافی ضبط شده است. چنانکه در همین فصل اشاره شده است خود «آپولون» را بعضی از فرهنگ نویسان در مشابهت با خدایان رومی «فوئبوس Phoebus» ذکر کرده اند در حالیکه بعضی چون آپولون نوه ی «فوآبه Phoebe»‌ است او را «آپولون فوئبوس»‌ یا «فوئبوس آپولون» نامیده اند ولی در هر حال «فوئبوس» اگر فرم رومی نام آپولون هم نباشد جزو صفات او است همچنانکه «آپولون موزاژت Apollon Musagete» یعنی «آپولون رهبر موزهای 9 گانه»، او را حامی تمام هنرها و سمبل و مظهر خورشید و روشنائی تمدن بخش شناسانیده است.
«درباره ی کلمه ی «ارتی ژی» لازم به یادآوری است که در نزدیکی سیراکوز در سیسیل و همچنین در ناحیه‌ ئی بنام «افز Ephese» در آسیای صغیر دو محل وجود دارند که هر دو «ارتی ژی» نامیده می شوند و درباره ی «ارتی ژی» نزدیک «افز» (35) گفته شده است که «کورت ها Curetes» به «لتو» کمک کردند تا مانند «رئا Rhea» (سی بل Cybele رومی ها) فرزندان خود را بزاید و سر و صدای آنان باعث شد که «هرا» براز تولّد دو قلوها (آپولون- آرتمیس) پی نبرد و حسادت او علیه آنان تحریک نشود. (36)

پی نوشت ها :

1-تئوگنی بیت 919
2- فصل سوم L, hymne Homerique a apollon
3- هزیود: تئوگنی بیت 406
4- همر: ادیسه- سرود ششم بیت 106
5- جزیره ی «دلس» قبل از نزول «لتو» بنام «اورتیژی Ortygie» یعنی «جزیره ی بلدرچین» نامیده می شد.
6- «هیپربورئن ها» قومی افسانه ئی هستند که نام آنها از دو کلمه ی (هوپر Huper به معنی دورتر) و (بورآس Boreas به معنی باد شمال) تشکیل شده و در کشور آنان خورشید هرگز غروب نمی کرد و مردم آن سرزمین سعادت جاویدان داشتند. آپولون نسبت به این قوم محبت خاص داشته است.
7- «نیوبه» دختر «تانتال Tantale» ‌و همسر پادشاه «تب» یعنی «آمفیون Amphion» است. او صاحب 7 پسر و 7 دختر زیبا بود و به همین جهت خود را مافوق «لتو» تصور می کرد که فقط دو فرزند (آپولون- آرتیمس) داشت. آپولون برای مجازات او در یک روز، تمام فرزندانش را کشت و «نیوبه» در اثر اندوه به صخره ئی تبدیل شد (اوید: فصل ششم سطر 146 به بعد). «همر» نیز در ایلیاد- سرود بیست و چهارم بیت 614 به بعد صحبت از مجسمه ئی در دل کوهی در آسیای میانه می کند که همیشه گریان است.
8- «تی تیوس» پسر زئوس و «الارا Elara» (دختر پادشاه ارکمن Orchomene) بود که چون درصدد تجاوز به «لتو» برآمد به روایتی زئوس او را با صاعقه کشت و بنا به روایت دیگر آپولون ویرا با تیرهای خود از پا درآورد. خدایان او را به «تارتار» فرستادند که لاشخورها مرتباً جسد او را می خوردند. در برخی از کتب اساطیری تجاوز تی تیوس را به لتو قطعی می دانند. همر: ادیسه- فصل هفتم بیت 324 و سرود یازدهم بیت 576.
ویرژیل فصل ششم بیت 595. اوید: فصل چهارم بیت 457.
9- «پیتون» اژدهای وحشتناکی بود که از لجن های طوفان اولیه ای که خدایان بر زمین وارد ساختند بوجود آمده بود. در برخی از سنت های اساطیری تولد پیتون را بر اثر وساطت «هرا» می دانند زیرا همسر خدای خدایان از «زمین مادر» خواست که موجودی وحشتناک را بیافریند تا هرا بتواند بدست او از «لتو» انتقام بگیرد ولی آپولون که ظرف چهار روز به حد بلوغ رسیده بود در کنار کوه پازیاس با پیتون روبرو شد و با تیرهای معجزه آسای خود او را کشت و از آن زمان عنوان افتخاری «پی تیوس Pythios» یعنی کشنده ی پیتون را قبول کرد و بازیهای «پی تیک Pythique» را بنیان نهاد (اوید: فصل اول بیت 430 به بعد)
10- تئوگنی بیت 403
11- «سرود برای آپولون» بیت 140 کتاب Fabularum (افسانه ها) اثر هیژینی که حاوی 227 داستان اساطیری یونان قدیم است.
12- هروداس یا «هرونداس Herondas» شاعر قرن سوم پیش از میلاد و اهل «سیراکوس» یا «کس Cos» که در مجموعه ی کوتاه آثار خود خصائل مردمان آن عهد را مسخره کرده است.
13- «ویلهلم دیتن برگر» دانشمند زبان شناس آلمانی در سال 1840 در هایدلبرگ به دنیا آمده و استاد اصطلاحات میتولوژی یونانی دانشگاه «هال Halle» بود؛ وی در اثر خود بنام Corpus inscriptionum Atticarum» که نوشته هایی از خطه ی «آتیک» را مورد تحقیق داده در سطر 590 اثر خود این نظریه را تأئید کرده است.
14- در کتاب مربوط به نجوم «آسترو نومیکا Astronomica» سطر 140
15- لیکوژس Lykauges یا لیکوفوس Lykophos
16- ارسطو: کتاب Historia Animalium (1' Histoire des animaux) تاریخ حیوانات یا بنا بقول جاحظ «کتاب الحیوان» سطر 580
17- در عرف عام، معتقدند که گرگها وقتی هوا «گرگ و میش» می شود می زایند.
18- کتاب «طبیعت حیوانات De Natura Animalium» فصل چهارم
19- لیسی ناحیه ی قدیمی است بین «کاری Carie» و «پامفیلی Pamphylie» در کرانه های مدیترانه.
20- «گزانتوس»‌یا «گزانت Xanthe» امروزه بنام «کرآ Kora» نامیده می شود و رودخانه ‌ایست که در ناحیه لیسی جریان دارد و تا آناتولی امروز بطول 130 کیلومتر ادامه دارد.
21- آراکس Araks یا «آراکزا» همان رودخانه ی ارس است که از مرز ایران و روسیه و ترکیه می گذرد و طول آن 914 کیلومتر است.
22- کتاب میتولوژی سطر 35 اثر «آنتونینوس» و «اوید» در «متامورفوز» (استحاله) فصل ششم بیت 317
23- درباره ی «دلس» مشهور است که در اثر ضربه ی سه شاخه ی پوزئیدون بوجود آمد و چنانکه در حواشی سابق یادآوری نمودیم شهرت آن بمناسبت پذیرفتن «لتو» برای زایمان فرزندانش می باشد. زئوس برای قدردانی از عمل نیک این جزیره او را که مواج بود ساکن نمود و مرکز جزائر سیکلاد ساخت. امروزه «دلس» مرکز اجرای سنت های مربوط به آپولون است و بازیهای معروف «دلیا Delia» که بنا به مشهور بوسیله ی «تزه Thesee» بوجود آمد در آنجا برگزار می شد.
هر چهار سال یکبار هیئتی از آتن به دلس می رفت تا مراسم شکرگزاری تولد آپولون را در آنجا بجا آورد. «دلس» یکی از مقدس ترین سرزمین های یونان کهن به شمار می رود و تا سال 454 قبل از میلاد که پریکلس Pericles هم پیمانی مقدس دریائی را از این شهر به آتن برد، دلس از هر جهت مرکزیت داشت و بنظر می رسد که اگر کاوشهای تازه ی باستانشناسی در آنجا به عمل آید مراکز عبادت خاص آپولون کشف گردد.
24- در تابلوی نمره 38 (صفحه 460) فرهنگ «پی یر گریمال P. Grimal» محقق برجسته ی میتولوژی یونان و روم شجره نامه ی خدایان از «اورانوس» و «گایا» شروع می شود و ازدواج «اوسئان» یا «تتیس Tethys» که ثمره ی آن «اوسئانیدها Oceanides» و حاصل ازدواج «کوئئوس Coeos» و «فوئبه‌Phoebe» دو دختر بنام «لتو» و «آستریا» را نام برده است که «لتو» به همسری زئوس درآمد ولی تابلوی نمره 32 همان کتاب (صفحه 390) «آستریا»‌ را همسر «پرسس Perses» یکی از فرزندان تیتان «کریوس Crios» و «اوری بیه Eurybie» (فرزند پونتوس Pontos که تجسم مذکر دریا است و پسر «گایا» ‌و «اتر Ether» و پدر «نره Neree» و «توماس Thaumas» و «فورسیس Phorcys» و «ستو Ceto») بشمار آورده است.
حاصل وصلت «آستریا» خواهر «لتو» با «پرسس» الهه ئی است بنام «هکات Hecate» که در بعضی از کتب اساطیری او را فرزند «زئوس- دمتر» نیز بشمار آورده اند و به هنگام طغیان تیتانها علیه زئوس او به خدای خدایان وفادار ماند و باید یادآوری کرد که در برخی از سنت های میتولوژی او را همان «پرسفن» یعنی دختر «زئوس- دمتر» نیز بشمار آورده اند.
25- تئوگنی (نسب نامه خدایان) بیت 409
26- انئید Eneide فصل سوم سطر 73
27- «پیندار» قطعه ی 24 بیت 7 (Pindare. Fr. 42.7) همچنین «کالیماگ Callimaque» شاعر مکتب اسکندریه که سرودهای بسیار جالبی در مدح «زئوس» و «آپولون» و «آرتمیس» ساخته است در بیت 37 «سرود برای دلس» این نظریه را تأئید می کند.
28- در بعضی نسخ کلمه ی Ortyx را که نام علمی و خانواده ی این نوع پرندگان است بکار برده اند.
29- در سنت های کهن از جوانی بنام «گانیمد Ganimede» نیز صحبت می شود که بسیار خوش صورت بوده و جنبه ی ساقیگری خدایان را به عهده داشته است و زئوس او را بصورت عقاب درآورده و همه جا به همراه خود می برد (همر: ایلیاد- سرود پنجم بیت 266- اوید: تئوگنی فصل دهم بیت 155
30- در یونانی «آوس Aves» معادل «زنبورها Les Guepes» است که یکی از آثار مشهور «آریستوفان» است و در بیت 870 آن این نظریه داده شده است.
31- «پیندار» در «قطعات fragments» سطر 79
32- «سرود برای دیانام Hymnus in dianam» (دیان Diane نام رومی آرتمیس است) بیت 22 اثر «کالیماک Callimaque»
33- کلمه ی فوئبوس را بعضی از فرهنگها صفتی برای آپولون آورده اند و برخی معادل رومی آپولون شناخته اند.
34- موآرها که رومیان بنام «پارک ها Parques» می شناسند سه خواهر (کلتو- لاکزیس- آتروپوس) بودند که فرزندان زئوس و تمیس بشمار می رفتند و سرنوشت انسانی به دست آنان سپرده شده بود.
35- استرابن 14-1-20
36- «کورت ها» اغلب به «کوری بانت ها Corybantes» یا «داکتیل ها Dactyles» تشبیه می شوند. آنان در موقع تولد زئوس نقش اساسی داشته اند و راهبان «سی بل Cybele» در «کرت Crete» بشمار می رفته اند. داستان و تعداد آنها کاملاً روشن نیست ولی مسلم است که برای حفظ و نگاهداری زئوس در برابر کرنوس (پدرش) کوشش زیادی نمودند.
بنظر می رسد که آنان در آغاز جزو (اهریمنان Demons) اساطیری بوده اند.
«هزیود» معتقد است که آنها موجوداتی بصورت واسطه میان غیر جاودانها و خدایان بودند و بعضی ها نظر داشتند که ارواح وابسته به خدایان می توانند بار دیگر به جهان بازگردند و بصورت «دیو» یا «اهریمن زندگی کنند. شاعران و فلاسفه بخصوص آنهائی که به تناسخ و بازگشت روح معتقدند می گویند ارواح شرور در سیمای «اهریمن» نمودار می شوند و «پیندار» نیز معتقد است که هر وجودی دو قطب متضاد دارد که یکی زشتی و دیو صفتی و دیگر نیکی و سعادت است یعنی کلمه ی «دیو» را «پیندار» همانند سنت های و دائی هندو که در سرودهای مقدس (اوپنیشادها) بدان اشارت کرده اند یاد می کند یعنی به «دیو بد منش» و «دیو نیک منش» معتقد است که هر کدام سمبل عمل انسانی بشمار می روند.

منبع: فاطمی، سعید، (1387)، مبانی فلسفی اساطیر یونان و روم، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم.