خدای خورشید
«لتو» که جزو الهگان المپ بشمار می رفت به هنگام دوران حاملگی خود تمام سرزمین ها را پشت سر گذاشت تا مکانی را برای زایمان پیدا کند؛ اما چون شدیداً مورد حسادت و حتی نفرت «هرا» بود هیچ یک از نقاط زمین حاضر نشدند مقدم او را پذیرا شوند زیرا از خشم «هرا» بیمناک بودند.
«لتو» کوهها و جزایر یونان و «کرت Crete» را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت تا به «رنه ایا Rheneia» که مقابل «دلس» قرار گرفته بود رسید.
«لتو» دژم و خشمناک از این بی مهری زمین و دریا به سوی «دلس» روی آورد و بدانسان که بازگو شد، آن جزیره ویرا پذیرفت. الهه ی المپ نیز در مقابل، ثروت و سرشاری را بدو ارزانی داشت و حراست معبد خاصّ فرزندش (آپولون) را نیز به او واگذار نمود زیرا پیامبر المپ (ایریس) به او گفته بود که «آپولون» قادری بی همتا خواهد شد و حکومت خود را در سرزمین جاودانان و فناپذیران بنا خواهد نمود.
«دلس» نخست تهدید شد که اگر «لتو» را بپذیرد از حیوانات مرجانی و فک های دریائی احاطه و سپس در اعماق آبهای سیاه مدفون خواهد، ولی جزیره ی درخشان (دلس) پیمان خود را با «لتو» نشکست و الهه ی المپ نیز به «استیکس Styx» (2) سوگند یاد نمود که پاس این فداکاری او را جاودانه گرامی خواهد داشت.
9 روز و 9 شب «لتو» رنج دردناکی را تحمل کرد و نخست هیچیک از الهگان المپ بیاری او نیامدند زیرا «هرا» آنان را تهدید به انتقام هولناکی نموده بود اما بالاخره «دیونه Dione» همسر دیگر زئوس (مادر آفرودیت) و «رئا» (دختر «اورانوس- گایا» و همسر «کرنوس» و مادر همه ی خدایان المپ که رومیها او را «سی بل» می نامند) و «تمیس» (مادر هورها و موآرها) و «آمفیتریت Amphitrite» (همسر پوزئیدون که الهه ی دریاها بشمار می رفت و پسرش «تریتون Triton» نام یافت) به یاری وی رسیدند. «هرا» برای اینکه «ایلیتی» الهه ی کمک به مادران به یاری «لتو» نشتابد، بارانی از طلا در اطراف «دلس» بیافرید تا حوادث آن جزیره از دیدگاه دخترش (ایلیتی) مخفی بماند ولی «ایریس» از جانب خانواده ی المپ بسراغ «ایلیتی Ilithyie» رفت و او را از درد جانکاه «لتو» آگاه ساخت.
آخرین کسی که به یاری «لتو» شتافت «آتنا» بود که پیشنهاد نمود رضای خاطر «هرا» جلب شود تا «لتو» با آرامش فرزندان خود را به دنیا بیاورد و به همین جهت بوسیله ی «ایریس» گردن بندی بطول 9 ذراع (Aunes مقیاسی است در عهد قدیم) که از طلا و کهربا ساخته شده بود بدو هدیه داد و «هرا» آنرا پذیرفت و به دخترش «ایلیتی» اجازه داد که بر بالین «لتو» حاضر شود و او را یاری کند تا فرزندانش متولد شوند.
«ایریس» و «ایلیتی» بسان دو قُمری به پرواز درآمدند و درست همان لحظه ای که الهه ی زایمان در آسمان دلس ظاهر گشت، «لتو» نخستین فرزند خود را زائیده بود.
در کنار درخت خرمائی که محکم در آغوش خود می فشرد نخست «آرتمیس» و سپس «آپولون» به دنیا آمدند ولی بهنگام تولد «آپولون» سراسر آسمان «دلس» از مرغان سفید دریائی پوشیده شد که هفت مرتبه در اطراف جزیره طواف نمودند و همچنانکه یادآور شدیم این عمل بعنوان هفتمین روز ماه که تولد «آپولون» در آن انجام یافته بود صورت سمبلیک به خود گرفت.
همچنین بعضی از اسطوره پردازان نوشته اند که به موازات تولد «آپولون» امواج دریا سر برافراشتند و زمین قهقهه ی شادی سر داد و همه ی الهگان المپ شروع به تحسین نمودند و کودک (آپولون) را نخست شستند و سپس در قنداقی سپید پوشانیده و نواری زرّین بر آن پیچیدند.
«آپولون» پستان مادر را نمی گرفت ولی «تمیس» (3) الهه ی عدالت مائده آسمانی و شراب مخصوص خدایان را به او خورانید. بدانگاه که غذای خدایان را خورد تمام بندهای طلائی قنداق خود را پاره نمود و بلادرنگ به الهگان حاضر در کنار مادرش رو نمود و گفت: «زین پس چنگ و کمان از آن من خواهند بود و نظرات پدرم (زئوس) را بوسیله ی هاتفان به جاودانان و فناپذیران اعلام خواهم نمود.»
الهگان المپ در کمال تعجب به تحسین و ستایش لب گشودند و «دلس» چون طلا در برابر خورشید درخشید و گلهای رنگارنگ همه جای آن را پوشانید.
«تئوگنیس Theognis» (4) در مجموعه ی اشعار خود بیت هفتم بدان هنگام که درباره ی تولّد آپولون صحبت می کند می گوید که: جزیره ی دلس را عطری دلپذیر فراگرفت بدانسان که الهگان المپ سرشار از شور و شادی شدند و سرود جاودانان را زمزمه کردند.
«کالیماک» (5) نیز معتقد است که مرغان زیبای دریائی (قو) هفت بار جزیره ی «دلس» را طواف نمودند و آنقدر سرود خواندند تا «لتو» فارغ شد ولی برای هشتمین بار به دور «دلس» نچرخیدند زیرا در لحظه بدنیا آمدن «آپولون» «نمف ها Nymphes» حاضر شدند و سرود مقدس «ائیلئیا Eileithyia» را که خاصّ «ایلیتی» الهه ی زایمان (دختر هرا) بود خواندند. آسمان تیره طنین انداخت و حتّی در این لحظه «هرا» نیز خشمگین نبود زیرا زئوس با اندرزهای خدائی وی را آرام ساخته بود. «دلس» بصورت جزیره ئی زرّین در برابر نور جاودانه ی خورشید درخشید و آبهای اطراف آن خروش برداشتند بدانسان که گوئی برای تولّد «آپولون» سرود می خوانند!
برگهای درخت زیتونی که در کنار نخل منحصر به فرد آن جزیره وجود داشت و «لتو» از شدت درد آنرا در آغوش گرفته بود زرّین شدند و به پای الهه ی المپ فرو ریختند. آب رودخانه ی «اینوپوس Inopos» نیز بصورت طلای مذّاب جریان یافت.
«آئلیانوس Aelianus» (6) (الین Elien) روایت می کند که بهنگام تولد «آپولون» خروسی در جزیره ی دلس ظاهر شد و چون در سنّت کهن میتولوژی یونانی خروس علامت شادی و خلسه است و بهنگام ماهتاب می رقصد و در طلوع آفتاب سرود می خواند، بدینسان «آپولون» مظهر نیروی «خورشید» و «ماه» و «سرودخوانی» و هنر بشمار رفته است و از اینرو خروس را پرنده ی مورد توجه «لتو» نیز بشمار آورده اند.
«زئوس» از داشتن فرزندی همچون «آپولون» شادمان بود و بلادرنگ هدایائی که در میان آنها «چنگ» و ارابه ای که بوسیله ی چند قو کشیده می شد و کلاهی از طلای سره که جنبه ی معنویّت و روحانیت به فرزندش (آپولون) می بخشید باو هدیه نمود.
خدای خدایان به «آپولون» امر کرد که بلادرنگ به «دلف Delphes» برود اما قوها ارابه ی او را به سرزمین «هی پربورئن ها Hyperboreens» که خورشید هرگز در آن غروب نمی کرد و تمام مردم آن سعادتمند بودند هدایت کردند. (7)
به مجرد ورود «آپولون» مردم مقدم او را گرامی داشتند و به مدت یکسال در دیار آنان زیست و سپس به یونان بازگشت و درست به هنگام تابستان بود که به «دلف» رسید و در جشن و سرور مردم آن سامان شرکت نمود و از نغمه خوانی پرندگان خوش صدا و آشامیدن آب چشمه های صاف و گوارا لذّت جاویدان را احساس کرد.
دشمنان آپولون
مورّخان اساطیری نوشته اند که «آپولون» از بدو تولّد دارای دشمنانی سرسخت بود که آنان را مغلوب و منکوب نمود.حتی به هنگامی که «لتو» حامله بود دشمنانی داشت که می خواستند او و فرزندانش را به هلاکت برسانند.
داستان حمله ی یکی از ژئانها به نام «تی تیوس Tityos» (8) به «لتو» و سپس به دو قلوها (آپولون- آرتمیس) یکی از جالبترین آنها بشمار می رود.
به هنگامی که «تی تیوس» به «لتو» حمله نمود، الهه ی المپ به «دلف» رفت اما بنابر قول «پیندار» (9) این «آرتمیس» بود که با نیزه های خود «ژئان» متجاوز به مادرش را کشت اما «آپولونیوس» اهل «رُدْ» (10) معتقد است که «آپولون» غول تجاوز کار را کشت.
«هیژینی» (11) به هنگام بحث از این مقوله می نویسد که خود «زئوس» به ضرب صاعقه «تی تیوس» را از پا درآورد.
«همر» (12) طول جسد او را نهصد پا نقل کرده و در «ادیسه» نوشته است که این ژئان کنار دروازه ی جهنم کمین کرده اما دو لاشخور و گاهی یک افعی جگر او را پاره پاره می کنند و «هیژینی» (13) در دنباله ی داستان «تی تیوس» نوشته است که هر سپیده دم در نور کمرنگ ماهتاب «تی تیوس» دوباره جان می گرفت و زنده می شد و بار دیگر سرنوشتی که خدای خدایان برای او تعیین نموده بود تکرار می گشت.
در بیت 140 کتاب «نجوم»، «هیژینی» نیز نظریه ی درباره ی «پی تون Python» (14) دارد و جالب اینکه در اکثر تواریخ مربوط به میتولوژی، «پی تون» را دشمن شماره یک «آپولون» دانسته اند که حتی قبل از تولّد خدائی که سمبل خورشید و حمایت هنرمندان باید می شد برای کشتن او همه جا به دنبال مادرش (لتو) می گشت.
بموجب بعضی روایات اساطیری «آپولون» بمجرّد تولّد آن اژدهای عظیم را کشت ولی برخی از کتب و فرهنگ های میتولوژی (15) نوشته اند که چهار روز پس از تولد آپولون، پیتون بدست او کشته شد، بدین معنی که آپولون به «دلف Delphes» رفت و اژدها را که فرزند زمین مادر (گایا Gaia) بود در کنار چشمه یا دخمه ی محراب آن معبد بکشت. (16)
در بعضی از داستانهای اساطیری مضبوط است که اژدها (پیتون) به اطراف تنها درخت غار معبد دلف (این درخت در سنّت های کهن علامت افتخار بوده است) پیچیده بود و «آپولون» به ضرب تیرهای خود او را از پا درآورد. در بعضی از روایات نقل شده است که آپولون در کنار محراب معبد دلف با دو اژدها روبرو شد که یکی نر و دیگری ماده بود ولی اژدهای دشمن آپولون ماده و بنام «دلفین Delphyne» (17) نامیده می شد.
این کلمه در یونانی قدیم بمعنی قالب، رحم، زهدان به کار می رفته و سپس با نام شهر «دلفوآ Delphoi» نامیده می شد و بنا بقول «همر» (18) به هنگامی که «هرا» از هوسبازیهای زئوس خشمگین شده بود او را بدون کمک همسرش (خدای خدایان) بیافرید (19) و سپس اژدهای نر را به سراغ اژدهای مادّه فرستاد و تعجب در این است که چگونه «آپولون» توانسته است آفریده ی «هرا» را بکشد زیرا در بعضی از اساطیر کهن آن اژدها را فرزند مستقیم «هرا» بشمار آورده اند.
چنین بنظر می رسد که راویان این اسطوره، اژدهای نر ساکن دلف را که «پیتون» بوده است با «تیفون» دشمن شماره ی یک زئوس یکی دانسته و مرتکب اشتباه شده اند در حالیکه اولی افسانه ایست وابسته به معبد دلف و دومی از افسانه های مربوط به آسیای صغیر است که کاملاً قرابت و نزدیکی دارند.
در بعضی از نسخ، «دلفین» را که اژدهای ماده و دشمن «آپولون» است اژدهائی نر بشمار آورده اند. (20)
راهبه ی خاصّ معبد دلف نیز «پی تی Pythie» نامیده می شد که نام خود را از آن اژدها (پیتون Python) گرفته بود. جالب این است که در برخی روایات از دوستی «پیتون» و «آپولون» صحبت شده و حتی آن دو را نگهبان سنگ مقدّسی که در دوران کهن در معبد خدایان (دلف) وجود داشته بشمار آورده اند. (21)
در هر حال میان دشمنان «آپولون» نباید «پیتون» را با «دلفین» که دشمن واقعی فرزند زئوس است اشتباه کرد زیرا همو است که در کنار «تیتوس» آن غول وحشتناک قصد کشتن «آپولون» را داشته است.
«اری پید» (22) به سرودهای مخصوصی که به افتخار ورود آپولون به معبد دلف خوانده می شد اشاره کرد و آنها را «پائییانس Paians» نام گذاشته است.
مطالب این سرودها نشان دهنده ی حالتی است که «لتو» فرزند خود «آپولون» را در آغوش گرفته و نوزاد پسر بچهئی برهنه با گیسوان بلند بوده است!
طفل کمان نوار پیچیده و خدنگی در دست خود داشت.
به هنگام نزدیک شدن به حمل معبد دلف «آپولون» اژدهای وحشتناکی را مشاهده کرد که برای حمله به او خود را آماده می ساخت اما تیرهائی که «آپولون» به سوی او رها ساخت اژدها را از پا درآورد.
«پی یر گریمال» (23) استاد میتولوژی دانشکده ی ادبیات پاریس (سوربُن) درباره ی مبارزه ی «آپولون» با اژدهای دلف معتقد است که «پی تون» گاهی «دلفینه» نامیده می شد و چنانکه اشارت رفت از طرف «هرا» مأمور تعقیب و کشتن «لتو» بود که بدست «آپولون» بقتل رسید.
«گریمال» اضافه می کند که «آپولون» پس از کشتن اژدها مراسم تشییع جنازه برای او برپا داشت و بازیهای «پی تیک Pythiques» را نیز بخاطر «پیتون»، اژدهای مقتول بوجود آورد و سه پایه ئی در رواق معبد دلف نصب نمود. (24)
«گریمال» سرودهای خاص آپولون را «په آن Pean» نامیده و بصورت مفرد ذکر کرده است.
«شارل کرنی Ch. Kerenyi» (25) آن سرود مقدس را «پائیئون Paieon» نامیده و نوشته است که پس از قتل اژدها این سرود همه جا طنین انداخت و «لتو» بوسیله ی نوزادش از مرگ حتمی و وحشتناکی که در کمین او بود نجات یافت.
بعضی از راویان «دلفین» و «پی تون» را اشتباهاً یکی دانسته و در منابع اساطیری کهن نیز این نظریه را درباره ی مرگ اژدها اضافه کرده اند که جسد او در اثر نیروی مقدّس خورشید بلعیده یا معدوم شد!
در متن یونانی این داستان معادل کلمه ی «تباهی، پوسیدگی Pourriture» بکار رفته و جالب اینکه محل حادثه «پی تو Pytho» و خود «آپولون» نیز «پی تیوس Pythios» نامیده شده است. (26)
«همر» (27) داستان پیروزی «آپولون» را بر اژدهای نگهبان «دلف» و تعیین نخستین راهب معبد مقدس را بطور جالبی تشریح و توصیف نموده است.
به هنگامی که دریانوردان و جنگجویان «کرت Crete» بسوی یونان در حرکت بودند «آپولون» خود را به شکل دلفین (خوک دریائی) درآورد و همگام کشتی آنان ره پیمود و سپس بصورت مردی عظیم الجثه درآمد و کشتی را بسوی محلی بنام «کریزا Krisa» که بندری نزدیک «دلف» بود هدایت نمود.
«آپولون» چون قدم به «دلس» نهاد همه جا را روشنی فراگرفت و از کشتی تا معبدش نور خورشید او را همراهی نمود و نسیم معطری موهای بلندش را پریشان ساخت تا سیمای جذاب فرزند المپ جادوئی تر باشد؛ سپس رو به مردمی که در کشتی بودند نمود و «راهب» و «معبد» خود را به آنان که از ترس می لرزیدند معرفی کرد.
«پوزانیاس» (28) و دیگر مورّخان اساطیری توصیفی دلپذیر درباره ی چگونگی برپا داشتن معبد دلف بوسیله ی آپولون بیان نموده و شکل اولیّه معبد را که به سلیقه «آپولون» طرح ریزی شده بود مجسم کرده اند.
زنبورهای عسل با موم و بالهای زرّین خود در ساختن معبد به او یاری کردند و قوم «هیپربورئن» از سرزمین پر از سعادت خود نیز مردانی برای تزئین معبد مقدّس «آپولون» اعزام داشتند تا خلوص و ارادت خویش را به فرزند خدای خدایان نشان دهند.
«هیمری اوراسیونس Himerii Orationes در یادداشت های خود به هنگامی که از «آپولون» صحبت می کند می نویسد که همه ساله او بر ارّابه ای که قوها آن را می کشیدند سوار می شد و از سرزمین «هیپربورئن ها» به معبد خاصّ خود می آمد.
در گذشته گفتیم که «لتو» بشکل «ماده گرگی» از آن سرزمین بیرون آمد و بنابر قول «ویرژیل» (29)، «آپولون» نیز می توانست خود را به شکل «گرگ نر» درآورد تا دشمنان خویش را منهدم و نابود سازد و از سوی دیگر به وصال معشوقه اش «سیرن Cyrene» که در آینده از او صحبت خواهیم کرد، برسد. (30)
یکی از محراب های مقدس «دلف» که بدست انسانها ساخته شده بود بوسیله ی دشمنان فناپذیر «آپولون» یعنی قبیله ی «فلژین ها Phlegiens» و رئیس آنان «فلژیاس Phlegyas» مُلحد سوخته شد. «ویرژیل» (31) به مجازات او اشاره کرده و نوشته است که «آپولون» با تیرهای خود آن مغرور بی دین را کشت و در اعماق جهنم بکّفاره ی گناهی که مرتکب شده بود فرشتاد.
«هراکلس» که نابرادری «آپولون» (33) بود نیز بارها با او بدشمنی برخاست.
«هیژینی» و «کالیماک» (34) در سرودهائی که به افتخار «آپولون» ساخته اند بداستان پناهنده شدن «هراکلس» به معبد «دلف» اشاره نموده و نوشته اند که «هرکول» بیمار و خون آلود به محراب مخصوص آپولون رفت و پرسید: آیا از آن جراحت هولناک بهبود خواهد یافت؟ ولی چون پاسخی نشنید در صدد انتقام برآمد و سه پایه ی مقدّسی را که مخصوص «پی تی Pythie» (35) راهبه ی آپولون بود دزدید ولی «آپولون» به «هرکول» حمله نمود و اگر «زئوس» پدر هر دوی آنان در مشاجره دخالت نمی نمود جنگ برادران ناتنی برای فرمانروای المپ دردناک بود.
هراکلس (هرکول) سه پایه ی راهبه ی دلف را پس داد و جالب اینکه «هاتف دلف» نیز او را شفا بخشید! بار دیگری نیز بین «هرکول» و «آپولون» بخاطر «گوزن» یا «قوچ» که حیوان مقدّس و محبوب «آپولون- آرتمیس» است نزاعی درگرفت و این بار هم خدای خدایان به وساطت آمد و آنان را از مبارزه بر حذر داشت.
اکثر این روایات و داستانها در زندگی هرکول بطور تفصیل نقل شده است.
در اینجا ضروری بنظر می رسد که یادآوری نمائیم کشتن «پی تون» یا بنا به بعضی روایات «دلفین» برای «آپولون» مشکلاتی بوجود آورد؛ زیرا آن اژدها مأمور حفاظت از هاتف «تمیس Themis» بود و از سوی دیگر از جانب «هرا» مأمور کشتن «لتو» بود تا «آپولون و آرتمیس» متولد نشوند.
«آپولون» برای تسکین غضب روح اژدها، مراسم تشییع جنازه برای او ترتیب داد که بعدها به بازهای «پی تیک» مشهور شد و ضمناً چون مرتکب گناه کشتن اژدها شده بود باید خود را از آن آلودگی پاک می کرد.
بنا بقول «اری پید» (36) اژدها پس از تولد آپولون بلادرنگ به دست او کشته شد ولی «پلوتارک» (37) معتقد است که «آپولون» بصورت اجبار به درّه ی «تامپه Tempe» در «تسالی Thessalie» و نزد «آدمتوس Admetos» (آدمت) پادشاه آن ناحیه که نامش به معنی «شکست ناپذیر» است رفت تا خود را از آلودگی جرمی که مرتکب شده بود (کشتن دلفین) پاک و منزّه نماید.
از آن تاریخ در اجرای سنّت های خدایان هر هشت سال یکبار جشن باشکوهی به افتخار کشتن اژدها و تطهیر آپولون برپا می شد.
در دوران کهن، هر یک از خدایان یا نیمه خدایان و یا قهرمانان مرتکب گناه و یا جرمی می شدند به عقوبتی که در خور بزه آنان بود دچار می گردیدند و آپولون نیز محکوم بود که این مجازات را تحمل نماید.
دورانی که «آپولون» برای تنزّه از گناه باید عقوبت را تحمّل می کرد در یونانی «انااتریس ennaeteris» نامیده می شود که زمانی معادل «9 سال» بشمار می آید و پس از این مدت بود که «آپولون» طیّب و طاهر پیروزمندانه به «دلف» بازگشت.
«فوئبوس آلتوس Phoibos Alethos» (38) در حالی که به تاجی از شاخه های درخت مقدّس غار (که علامت پیروزی و افتخار بود) موهای بلند سیاه و زیبای خود را آراسته بود به درّه ی «تامپه» وارد شد.
جنگاوران و جوانان «دلف» بعدها به تقلید از «آپولون» خویشتن را با برگهای خوش بوی «غار» می آراستند و در اطراف معبد و محراب «آپولون- فبوس» سرودهای مخصوص خدای «نور و روشنائی» را می خواندند.
آن سالهائی که آپولون محکوم به صورت چوپانی در کنار رودخانه ی «آمفریزوس Amphrysos» به خدمت «آدمت Admetos» (39) درآمد گاوهای پادشاه هر ساله دو قلو میزائیدند!
در روایات مختلفی که به مناسبت دوران خدمت آپولون به «آدمت» نقل شده داستان کشتن «سیکلوپها» نیز جالب توجّه است.
بعضی از ناقلان این اساطیر نوشته اند که «آپولون» فرزندان غولهای یک چشم (سیکلوپها) را کشت زیرا می خواست انتقام خون پسرش «آسکله پیوس Asclepios» (40) را که بدست «زئوس» و با صاعقه ی او کشته شده بود بگیرد.
بدینسان در تاریخ میتولوژی یونان، یک صحنه ی دیگری از مبارزه ی پدر و پسر (زئوس و آپولون) به چشم می خورد.
در سنّت های کهن یونانی همواره این مبارزه به صورتهای گوناگون نمایان است و به عنوان مثال قیام «کرنوس» علیه «اورانوس» و یا «زئوس» علیه «کرنوس» و بالاخره «آپولون» علیه «زئوس» را می توان شاهد مثال آورد.
پی نوشت ها :
1-Homeri Hymnus in Apollinem (Hymne Homerique a Apollon)
سرود همر برای آپولون: بیت 25
2-در گذشته یادآور شدیم که استیکس مهمترین رودخانه ی دنیای ارواح است و سوگند خدایان «قسم به استیکس» بوده است.
(ویرژیل: فصل ششم بیت 154 و 439- اوید: فصل دوازدهم بیت 322)
3- در فرهنگهای اساطیری «تمیس» را نخستین همسر زئوس (پیش از هرا) داشته اند و پیش از آپولون، هاتف معبد دلف مخصوص او بود (اوید: فصل اول بیت 321).
4- «تئوگنیس» شاعر یونانی در اواخر قرن ششم قبل از میلاد است که در شهر مگار Megare» قدم به عرصه وجود نهاد. کتابی که به نام خودش از او باقی مانده حاوی اشعار مرثیه درباره ی دختری است که دوست می داشته و در حدود یک هزار و چهار صد بیت است. او درباره ی خدایان و بخصوص آپولون و جزیره دلس اشعاری سروده است.
5- «کالمیاک»: «سرود برای دلس Hymne a Delos» بیت 294
6- در «طبیعت حیوانات De Natura Animalium» فصل چهارم سطر 29
)Traite sur la Nature des Animaux(
7- «هیپربورئن ها» قومی افسانه ئی هستند که فقط «تزه» و «هرکول» به کشورشان سفر کرده بودند، در آن خطه از مرگ و بیماری خبری نبود و زندگی مردم به سرودخوانی و کامروائی می گذشت و جنگلهای مقدس و سرسبز آن را وجود نمف ها معطر ساخته بود.
ارابه ای که قوهای سفید بدان بسته شده بود و زئوس به فرزند خود اهدا نمود، آپولون را به آن سرزمین بردند. نام کشورشان به معنی «دورتر از باد شمال huper boreas» است.
8- «تی تیوس» پسر «زئوس» و «الارا Elara» بود که زئوس معشوقه خود را به هنگام حاملگی در اعماق زمین مخفی ساخت.
«هرا» تی تیوس را علیه «لتو» و فرزندانش تحریک نمود و حتی بدو پیشنهاد کرد که به «لتو» تجاوز کند اما زئوس ژئان نامبرده را بوسیله ی صاعقه معدوم نمود و چون «تی تیوس» به دنیای ارواح رسید دو مار یا دو عقاب یا دو لاشخور مأمور شدند تا جگر او را بخورند. در بعضی از فرهنگها کشتن تی تیوس را به آپولون نسبت داده و نوشته اند که بوسیله ی نیزه های او به هلاکت رسید (همر: ادیسه- سرود هفتم بیت 324 و سرود یازدهم بیت 576- ویرژیل: فصل ششم- بیت 595- اوید: فصل چهارم بیت 457)
9- پیندار: پی تیک Pythique فصل چهارم بیت 90
10- Apollonios de Rhodes در «آرگونوتیک ها» سطر 760
11- هیژینی Hygini در کتاب «نجوم Astronomica» سطر 55
12- ادیسه: سرود یازدهم بیت 576
13- هیژینی: آسترونومیکا (کتاب نجوم) – 55
14- چون «هرا» دریافت که «لتو» از «زئوس» باردار شده و به زودی «آپولون» و «آرتمیس» به جهان خواهند آمد خشمناک و اندوهگین از «زمین مادر- Gaia» خواست که مخلوقی وحشتناک بیافریند تا «لتو» را نابود سازد اما «لتو» بر اثر مساعدت پوزئیدون توانست مخفی شود و از چنگ «پیتون» که «گایا» او را آفریده بود نجات یاید و گروهی عقیده دارند که «آپولون» به ضرب نیزه آن غول را کشت و به موجب بعضی روایات دو راهب از قوم «هی پربورئن ها» بنام «پازاسوس Pasasos» و «آژی آئوس Agyiaeos» بکمک آپولون «پی تون» را کشته و بمناسبت این پیروزی بازیهای «پی تیک Pythiques» را آپولون بوجود آورد و به لقب «پی تین Pythien» ملقب گردید.
15- Athenaeus Grammaticus (آتنه Athenee) عالم یونانی در دستور زبان و خطابه بود که در قرن سوم میلادی در مصر (شهر نوکراتیس Naucratis) متولد شد و کتاب او درباره «ضیافت سوفسطائیها Le banquet des Sophistes» بسیار مشهور است.
16- «سرود همر برای آپولون Homeri Hymnus in Apollinem» بیت 300 و «ایفی ژنی در تورید Iphigenia Taurica» اثر مشهور «اوری پید» بیت 1246
17- دلفین یا دلفینه نام اژدهائی است که در معبد دلف مراقبت چشمه آن را به عهده داشت. محل هاتف دلف که به تصرف آپولون درآمد در نزدیکی محل سکونت این اژدها بود. «دلفین» را با «پیتون» نباید اشتباه کرد. (سرود همر برای آپولون بیت 300 و کتاب «آرگونوتیک ها» اثر «آپولونیوس اهل رد فصل دوم بیت 706).
18- «سرود برای آپولون» بیت 305
19- تیفون یا تیفوس Typhos را «ویرژیل» در «ژئورژیک ها» بیت 716 و «اوید» در «متامورفوز» فصل سوم بیت 303 و فصل پنجم بیت 321 فرزند «تار تار» و «گایا» و دشمن زئوس شمرده اند.
20- ایضاً آپولونیوس اهل «رد» در «آرگونوتیک ها» فصل دوم بیت 706 به بعد
21- دلف در پائین کوه پارناس و کرانه خلیج «کورنت Corinthe» قرار گرفته و بر تمام تپه های «آمفیسا Amphissa» تسلط دارد. در میان معابد عهد کهن دلف از همه زیباتر و کاملتر و جالبتر است. معبد و محراب مخصوص «آپولون پی تیوس Apollon Pythios» بصورت شکافی در دل کوه پارناس قرار گرفته و در سراشیبی به طرف دریا پیش رفته است. در شمال معبد نیز زمین های مرتفعی است که تا دریا ادامه دارد و در خاور معبد «آتنا پرونائیا Athena Pronaia» دیده می شود. ساختمانهای جالبی در این معبد وجود دارد که به خودی خود از نظر هنر معماری نیز قابل تحسین و تمجید است.
22- کتاب «ایفی ژنی در تورید Iphigenie en Tauride» بیت 1294 و کتاب «آرگونوتیک ها» فصل دوم بیت 707 اثر آپولونیوس اهل «رد» و کتاب «سرود برای آپولون» اثر «کالیماک» بیت 100
23- فرهنگ اساطیر یونان و روم صفحه 41 سطر 45 به بعد
Dictionnaire de la mythologie Grecque et Romaine (P. grimal)
24- یکی از علائم مخصوص و سمبل های آپولون سه پایه است که هاتف آپولون روی آن می نشست و پیشگوئی می نمود.
25- «شارل کرنی» استاد میتولوژی در دانشگاه های کشور هنگری و استاد اساطیر در «انستیتوی تحقیقات میتولوژی» دانشگاه زوریخ در کتاب «اساطیر یونان La mythologie des Grecs» صفحه 136 سطر چهارم به بعد.
26- سرود همر برای آپولون بیت 363
27- «سرود همر برای آپولون» بیت 383
28- «پرییژر Periegese» یا «توصیف یونان Description de la grece» فصل دهم بیت 6 و 9 به بعد (9-6-10)
29- این نام در فرهنگ ها بصورت: «Himeree Orateur» یعنی «هیمر ناطق» ثبت شده و صورتی که در متن آورده ایم اصل یونانی آنست.
«هیمری» یکی از ناطقان برجسته آتن بود که در 322 قبل از میلاد وفات یافت:
30- ویرژیل Virgile (71 تا 19 ق. م) در کتاب «انئید L, Eneide» فصل ششم بیت 618
31- «سیرن» یکی از الهه های ناحیه ی «تسالی» است و دختر «هیپ سه Hypsee» پادشاه «لاپیت ها Lapithes» است که در نقاط کوهستانی قلل «پند Pinde و پلیون Pelion و اوسا Ossa» حکومت می کردند.
(این سیرن Cyrene را با «سیرن ها Sirenes» که در یونانی Seirenes نامیده می شوند و دختران «فورسیس Phorcys» یا خدای شطوط «آکلوئوس Achelous» هستند و بدن آنها شبیه پرندگان و سرشان شبیه زنان است نباید اشتباه کرد)
«هیپ سه» برادری به نام «آندره Andree» داشت و دخترش (سیرن) پس از وصلت با آپولون پسری بدنیا آورد که «لاپیتس Lapithes» نام گرفت.
«لاپیتس» نیز «فورباس Phorbas» و «پریفاس Periphas» و «تریوپاس Triopas» و همچنین «لسبوس Lesbos» را بوجود آورد.
معروفترین افسانه ی «لاپیت ها» مربوط به جنگ آنان با «سانتورها» است.
«سیرون» قبل از آنکه «آپولون» را به عشق خود دچار نماید در جنگلهای «پند» از گله های پدر خود مراقبت می کرد و روزی بدون آنکه سلاحی داشته باشد به شیری حمله برد و او را مغلوب ساخت!
آپولون که شاهد این صحنه بود عاشق او شدو دختر را بر ارابه زرین خود نهاده به آن طرف دریا، در سرزمین «لیبی» برد و قصر طلائی برای او بساخت و قسمتی از قلمرو خود را در اختیار او نهاد.
«پیندار» نام فرزند «آپولون - سیرن» را «آریسته Aristee» ثبت کرده و نوشته است که بوسیله ی «هورها Heures» فرزند آپولون پرورش و تربیت یافت.
«ویرژیل» و «هزیود» نظراتی که در این زمینه دارند مشابه با «پیندار» نیست.
32- ویرژیل: «انئید» فصل ششم بیت 618
33- هراکلس (هرکول) فرزند زئوس و آلکمن Alcmene است که یکی از مشهورترین قهرمانان دوره ی کهن یونان بشمار می رود. زئوس برای آنکه به وصال آلکمن برسد خود را به صورت شوهر او یعنی آمفیتریون Amphitryon که در مسافرت بود درآورد و در ناحیه ی «بئوسی Beotie» آن زن را فریب داد و با او هم بستر شد. زئوس برای اینکه فرزندش از حسادت هرا در امان باشد به ناچار پسر دیگری نیز به آمفیتریون و آلکمن داد که نام او «ایفیکلس Iphicles» است. (اوید: متامورفور- فصل نهم بیت 281 به بعد)
34- هیژینی: سرود برای آپولون بیت 32- کالیماک: سرود برای آپولون بیت 284
35- چنانکه اشارت رفت «پی تی» نام راهبه ی آپولون در معبد دلف است که بر روی سه پایه ئی در کنار محراب می نشست و بر اثر ابخره ی و دودهای گیاهان مقدس و برگهای درخت غار به حالت خلسه فرو می رفت و کلماتی که در آن حالت بازگو می نمود بصورت پاسخ برای رازجویان به شمار می رفت.
36- اری پید: آلسست Alceste- قسمت اول
37- پلوتارک: زندگی های موازی- سطر 293 و 418
38- شارل کرنی Ch. Kerenyi: در «اساطیر یونان» صفحه 137 سطر 19 به بعد این عنوان را برای آپولون بصورت کنیه آورده ولی ماخذ روایت را نقل ننموده است.
39- آپولودور: درباره ی خدایان «sur les dieux» فصل سوم بیت دهم به بعد.
«آدمت» پادشاه شهر «فرس pheres» در «تسالی» بود که مادرش «پریک لمنه Peryclemene» و پدرش «فرس Pheres» بود که نام خود را بر خطه حکومت خود گذاشت.
«آدمت» در جوانی به علت شکار گراز و شرکت در اردوکشی آرگونوتها مشهور شد و بعد از مرگ پدرش به سلطنت رسید. چون آپولون به جرم کشتن اژدهای نگهبان معبد دلف بنام «دلفین» مجبور بود مدتی به خدمت انسانها درآید تا از گناهی که مرتکب شده تطهیر شود بدین جهت به نگهبانی و نگاهداری گاوهای آدمت گماشته شد. «آدمت» در همین وقت عاشق «آلسست Alceste» دختر «پلیاس Pelias» پادشاه «ایولکس Iolcos» شد و چون پدر دختر گفته بود که داماد او باید با ارابه ای که بوسیله ی یک شیر و گراز کشیده می شود به خواستگاری بیاید «آدمت» از «آپولون» یاری خواست و این ارابه آماده شد و «آدمت» برای عروسی با «آلسست» همه ی کارها را انجام داده بود جز اینکه به پیشگاه «آرتمیس» هدیه ئی نثار ننموده بود و به همین جهت دچار غضب او شد و آپولون نیز نتوانست کاری از پیش ببرد و «سرنوشت ها Destins» و «قضا Sort» نیز از کمک به او ابا کردند و قرار شد یا خود «آدمت» بمیرد یا اینکه کسی بجای او جان خود را نثار کند ولی هیچکس جز «آلسست» همسر او حاضر به این فداکاری نشد و خویشتن را بجای شوهر تسلیم مرگ نمود.
«اوری پید» این درام بزرگ عهد کهن را با شیوائی بسیار توصیف کرده است.
«هرکول» که در جنگ «آرگونوتها» با «آدمت» دوست شده بود به دنیای ارواح رفت و «آلسست» را به نزد شوهرش باز آورد. در بعضی روایات نوشته اند که «پرسفن» ملکه ی دنیای ارواح این عمل را انجام داد. «آدمت» سه فرزند بنامهای: اوملوس Eumelos و پیری مله Perimele و هی پازوس Hippasos داشت.
40- «آسکله پیوس Asklepios» یا «اسکولاپ Esculape» در عین حال هم قهرمان و هم ایزد پزشکی است!
او پسر آپولون و «کورنیس Coronis» بود و روایات گوناگونی درباره ی تولد او نقل شده است.
«همر» او را شاهزاده ی و فرمانروای «تریکا Tricca» در ناحیه «تسالی» و پدر دو پسر بنام «پودالیر Podalire» و «ماکائون Machaon» که پزشک مشهوری در ارتش یونان بهنگام جنگهای «تروآ» بوده است می شناسد. (همر: ایلیاد- سرود دوم بیت 731 و سرود چهارم بیت 194).
مشهور است که «آپولون» فرزند خود را به «کیرون Chiron» سپرد تا تربیت نماید و حرفه ی پزشکی را به او یاد دهد (کیرون معروفترین و عاقلترین سانتورها است که پسر «کرونوس Cronos» و «فیلیرا Philyra» دختر «اوسئان» بود. کیرون دوستدار بشر بود و تربیت «آشیل» پسر «پله» و «ژازن Jason» را نیز به عهده گرفت). «اسکولاپ» در اثر کاردانی نه تنها بیماران را شفا می داد بلکه مردگان را نیز زنده می نمود و چون زئوس از کار او خشمگین شد با صاعقه ویرا بکشت و «آپولون» را از داشتن فرزندی دانا و بِخرد محروم ساخت و کینه ی و نفرت او را برای خود خرید.
معبد مخصوص «اسکولاپ» در «اپیدر Epidaur» (شهری در ناحیه ی «آرگولید- پلوپونز») است که دارای محراب بسیار جالبی است و خرابه های عهد کهن هنوز در آن پا برجاست.
در قسمتی از این معبد برای مار مراسمی برپا می شود زیرا این جانور خاص اسکولاپ است و مظهر و سمبل قدرت زندگی بشمار می رود.
جالب این است که چون در سال 293 قبل از میلاد طاعون شهرهای روم را فراگرفت مردم هیئتی به معبد اسکولاپ اعزام داشتند و از خدای پزشکی در مبارزه ی با بیماری یاری خواستند و هاتف معبد در حالتی شبیه به خلسه دستوراتی داد که اجرای آنها بیماری را نابود ساخت. در جزیره ی «تیبر Tibre» اسکولاپ به وسیله ی رومیها نیز ستایش می شده است. (اوید: فصل پانزدهم بیت 622 به بعد). «پیندار» نیز معتقد است که آپولون عاشق «کورونیس Coronis» شد و فرزندان او را «همر» در «ایلیاد» علاوه بر دو پسری که نام بردیم، اسکولاپ را صاحب 5 دختر بنام: آسزو Aceso- ایازو Iaso- پاناسه Panacee- اگل Eglee و هیژی Hygie می شناسد که مادرشان «اپی یونه Epione» بوده است. «بقراط» پزشک مشهور را از اعقاب اسکولاپ دانسته اند و علاوه بر مارهای پیچیده به دور یک چوب، میوه ی کاج- تاج خر زهره و گاهی بز یا سگ را جزو علائم خاص او بشمار آورده اند.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}