نویسنده: دکتر سعید فاطمی



 
جای خدای خدایان در دلف بسیار محدود است. محراب او در کنار محراب «آتنا پرونائیا Athena Pronaia» از سنگ مرمر سفید ساخته شده و مجسمه ئی از او بصورت نماینده ی قدرتهای سرنوشت دیده می شود که در این حالت «مو آراژتس Moiragetes» (1) نام دارد.
نقش «زئوس» بصورت قادر سرنوشت در عهد کهن اهمیت زیادی داشته است.
«آ. ب. کوک A. B. Cook» با توجه به نوشته های «هزیکیوس Herychius» (2) که صورت اسرارآمیزی دارد زئوس را قدرت بی همتای سرنوشت شناخته و او را دوست هاتفان بشمار آورده است.
در نواحی نزدیک دلف و سایر نقاط، «زئوس» بصورت های گوناگون ستایش می شده منجمله در «اوروپوس Oropos» (3) این خدای بی همتا زیر نام «زئوس آمفی آرائوس Zeus Amphiaraos» مورد تجلیل قرار می گرفته است.
در«لباده Lebadee» (4) خدای خدایان به عنوان «زئوس تروفونیوس Zeus Trophonios» دارای معبد و محراب بوده و سنّت هائی که درباره او اجرا می شده نشان می دهد که زئوس در مرحله دوم دوران اساطیری مورد ستایش قرار گرفته و بعد از خدایانی که کاراکتر زمینی را پذیرفته و هاتفان و غیبگویانی داشته اند بوجود آمده است. (5)
«لباده» بعد از دوران مسیحیّت نیز مکانی مقدس است زیرا «سن کریستف Saint Christophe» که در آنجا شهید شده وارث سنّت های قدیمی «زئوس» و «تروفونیوس» گردیده است.
«زئوس» بر «دودون Dodone» (6) و تمام نواحی آن خطّه حکومت می کرده (همچنانکه در ایلیاد، آشیل نیز بر مردم این ناحیه فرمانروائی داشت) و اجرای سنّت های آن مربوط به اعصار بسیار قدیم بوده است. «دیوردور Diodore» (7) نوشته است که یک علامت پیروزی (trophee) در سال 480 قبل از میلاد بوسیله مردم دلف که می خواستند حق شناسی خود را «بزئوس» و «آپولون فوئبوس» ثابت کنند به این معبد اهدا گردیده است.
«بوشه لکرک Bouche- Leclercq» در این باره اعتقاد دارد که این مسائل عاری از حقیقت و غیر ممکن است زیرا در سنّت های قدیمی یونانیان نمی توان نظریه ی مذهبی و اخلاقی که ارجح بر امور غیبگوئی هاتفان باشد پیدا نمود.
آینده جهان در اندیشه زئوس منعکس است و تنها خود او یا پیامبر خاصّش آپولون، می توانند این راز جاودانی را بر انسانها فاش سازند. (8) البته قبول پیشگوئی و عمل آن وقتی مؤثر و نافذ است که اراده ی انسان به هاتفان تفویض گردد تا سرنوشت بتواند قضاوت خویش را نشان دهد.
این جهش اندیشه ی مذهبی را «هزیود» در «کارها و روزها» و «اشیل» در «تضرّع کنندگان» مجسم می کنند که چگونه یک وجود فانی خویشتن را از تمام قیود جسمانی باید رها کند تا از ورای حجاب تقدیر، راز جاودانی سرنوشت خویش را به زبان هاتفان بشنود.
«اشیل Eschyle» در «اومنیدها Eumenides» نیز رابطه ی «زئوس» و «آپولون» را مورد تفسیر قرار داده و معتقد است که راهبان آپولون مبیّن اراده ی زئوس هستند و به همین جهت است که در «آگاممنن Agamemnon» نیز قدرت پیشگوئی را امری محال می داند مگر آنکه اراده ی خدایان آن را تأئید نماید.
در تمام سنّت های یونانی، زئوس خداوند الهام و پیشگوئی است و به همین جهت القاب گوناگونی نظیر «اوفموس euphemos» و «پانوم فائیوس Panomphaios» به او داده اند.

پی نوشت ها :

1-موآرها خواهران سرنوشت هستند که عده ی آنان سه نفر است (کلتو Clotho- لاکزیس Lachesis- آتروپس Atropos). آن را دختران زئوس و تمیس می دانند که دخترانی پیر و زشت رو بودند.
2- هزیکیوس اهیله Milet فیلسوف یونانی در قرن ششم است که در حواشی گذشته راجع به «وقایع جهانی Chronique universelle» و «کتاب لغات ادب» او توضیح داده ایم.
3- اوروپوس در جغرافیای عهد قدیم شهر و بندری است در یونان که نخست زیر سلطه بئوسی ها بوده ولی در قرن پنجم پیش از میلاد بوسیله آتنی ها تصرف شد و بعد از آن اهالی تب آن را تسخیر نموده مردم آن را وادار به کوچ کردند و امروزه نام این شهر قدیمی سیکامینو Sycamino است که معبد آمفی آرائس در آن واقع شده است.
4- در فرهنگ لاروس و همچنین فرهنگ بریتانیکا و چند مرجع دیگر نام این محل دیده نشد ولی به نظر می رسد که ناحیه ئی در نزدیکی «دلس» یا «دودون» باشد.
5- هاتف دلف: ماری دلکور- صفحه 231 سطر 11
6- دودون شهری است در ناحیه اپیر Epire که شهرت آن به مناسبت معبد و محراب و هاتف مخصوص زئوس است به نظر می رسد که قوم پلاژ Pelasges نخستین کسانی بوده اند که معبد زئوس را در آنجا ساخته اند و راهبان آن را «سلوئی selloi» نام نهاده اند. این مراسم بسیار جدی و خشن و همراه رقص و آواز بوده است.
7- نظریه «دیودور- دو - سیسیل» را «آ. ب. کوک» در کتاب خود بنام «زئوس» جلد اول فصل یازدهم سطر 14 و جلد دوم صفحه 1076 به بعد توضیح داده است.
8- تاریخ پیشگوئی در عهد کهن: جلد اول صفحه 25
تألیف: بوشه لکلرک histoire de la divination dans 1, antiquite

منبع: فاطمی، سعید، (1387)، مبانی فلسفی اساطیر یونان و روم، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم.