نویسنده: جرارد دگره
مترجم: محمد توکّل



 

جادوگر، کاهن - خردمند و دانشمند

در اینجا توجه خود را به دانشمند و رابطه اش با فعالیت علمی، و نیز به نقش جامعه شناختی وی به عنوان عضوی از گروه اجتماعی معطوف می داریم. تقریباً در همه جوامعی که در آنها تقسیم کار، ولو سطحی، وجود دارد گروه کوچکی از افراد وجود داشته است که شغل اساسی شان، طبق تعریف خودشان و فرهنگشان، کشف، تنظیم، تحلیل، توجیه، پخش و کاربرد معرفت بوده است. درست است که بسیاری از اینها به فعالیت علمی با تعریف امروزی آن نمی پرداختند، ولی نکته مهم اینست که از نظر جامعه ای که اینان در آن ایفاء نقش می کردند، فعالیت آنها ارائه معرفت سره بود، نه تنها در سطح تئوری بلکه آنچه اغلب مهم تر از آن تصور می شود، معرفتی که قادر بود کنترل قوای هم طبیعی و هم ماوراء طبیعی را ممکن سازد.
به این معناست که همان طور که فریزر(2) اشاره می کند جادو، علم مردم قبل از باسوادی(3) است. برخلاف مذهب، که معمولاً متوجه تسکین و احترام یعنی نقشی انفعالی است، جادو هدفش کسب تأثیرات مادی بوده است. تأثیرات مادیی که برای فرد و جامعه مفید دانسته می شده است.
اگر چنین است، فرق بین علم و جادو چیست؟ چنان که می بینیم هدف در هر دو یکی است: کشف و استفاده از معرفت جهت تسلط انسان بر محیط طبیعی، اجتماعی و شخصی اش. احتمالاً تنها فرق کلی بین آنها در وسائل و راههائی است که جادو در مقایسه با علم استخدام می کند.
جادوگر سعی می کند تا هم قوای طبیعی و هم ماوراء طبیعی را مورد استفاده قرار دهد. روشهای او بعضاً بر عقاید سنتی و بعضاً بر مشاهدات روزمره معمول (مثلاً اینکه برق، رعد را نیز به دنبال دارد)، و اساساً بر استفاده از فرمولها، اسماء، اوراد، عناصر سحرآمیز و غیره استوار است. او معتقد است که استفاده صحیح از تکنیک های فوق الذکر او را قادر به کنترل نیروهای ماوراء طبیعی می سازد.
جنبه های دیگر جادو، مخصوصاً جادوی «معالجه به مثل»(4) احتمالاً باید به عنوان مثالهایی از علم ضعیف، و نه جادو، تلقی گردند. آنها ناشی از ارتباط علّی نادرست هستند که به جهان طبیعی نسبت داده شده اند و نه دستکاری فوق انسان و فوق طبیعت.
بنابراین، فرق اساسی بین جادو و علم، جای ماوراءطبیعه در طرز عمل و روشهای آنهاست. جادو معمولاً سعی در کنترل جهان به وسیله دستکاری تقریباً مکانیکی ماوراءطبیعی دارد در حالی که علم سعی در تعبیر و کنترل جهان طبیعی، منحصراً به وسیله توضیحات و روشهای طبیعی (اگرچه نه الزاماً تجربی) دارد.
علی رغم روشهای مختلفشان، جادوگران و دانشمندان همراه با متألهان، فیزیکدان ها، جامعه شناسان، فلاسفه، پزشکان، زیست شناسان، روانشناسان و نمایندگان رشته های دیگر معرفتی، دسته بندی می شوند، و در مقابل گروههای شغلی دیگر (مثل سربازان، کشاورزان، تجار، کارگران صنعتی و هنرمندان تخیلی مثل نقاشان، رقصندگان و موسیقی دانان، اعمال کنندگان قدرت مثل شاهان، نمایندگان مجلس و قضات) جزو گروه اهل خرداند(5)، یعنی آنان که در معرفت متخصصند.
بنابراین دانشمند یک نوع از اهل خرد است. عملکرد اصلی او شامل کشف واقعیات جدید در مورد جهان طبیعی، زیستی و اجتماعی، تنظیم معرفت به یک سیستم نظری همبسته(6) و کاربرد این معرفت در حل مسائل عملی ای است که انسانهایی که در گروههای اجتماعی در داخل محیطهای خاص زندگی می کنند و اهداف حیاتی خاصی دارند با آنها مواجهند.

انواع فعالیت علمی و انواع دانشمند

سه نوع فعالیت علمی و در نتیجه سه نوع دانشمند قابل تشخیص است.(7)
1- دانشمند به عنوان کشف کننده...(8) (که بنا به آن دانشمند جنبه های مجهول جهان خارجی را کشف می کند یا از آن پرده برمی دارد).(9)
2- دانشمند به عنوان یک نظریه پرداز(10) (که طبق آن دانشمند مسئول کنار هم چیدن داده های معرفتی در یک ساخت یا شبکه به هم پیوسته منطقی و پرداختن نظریه ها است).
3- دانشمند به عنوان یک تکنولوژیست(11) (که بنابر آن دانشمند نظریات به دست آمده از کشفیات تجربی را در مسیر حل مسائل مشخص انسانی به کار می اندازد).
لازم به تذکر است که دانشمند ممکن است به بیش از یکی از این سه فعالیت مشغول باشد، و نیز این فعالیتها ممکن است با هم فصل مشترک(12) داشته باشند.(13)
علاوه بر این فعالیتهای علمی، نباید از نظر دور داشت که در وهله اول دانشمند یک انسان اجتماعی است. واژه انسان اجتماعی ما را به درک حقیقت سوق می دهد که دانشمند یک انسان ایزوله و واقع در خلأ اجتماعی نیست، بلکه شخص یا انسانی است عضو گروههای اجتماعی مختلف که گروه شغلی، تنها یکی از آنهاست. مثل افراد دیگر، دانشمند عضوی از خانواده اش است و به دسته بندی ها یا گروههای سیاسی وابستگی دارد، عضو یک کلیسا یا مذهب مخصوص است، و مثلاً جزء طبقه متوسط کشورش است. همچنین دانشمند عضویست از کشوری که در آن زندگی می کند و فرهنگی که در آن به سر می برد و در نتیجه از نرمها و جنبه های آن تأثیر می پذیرد. این وابستگی های مختلف دانشمند به گروههای مختلف، بر دانشمند و کار او تأثیر می گذارد و به همین دلیل است که دانشمند در تربیتش تشویق می شود و آموزش داده می شود تا در تحقیق علمی، خود را از این تأثیرات و تعصبات(14) رها سازد و به عینیت برسد. این تأکید بر عینیت(15) نه تنها اشاره دارد به رویه و طرز عمل حرفه ای و تکنیکی دانشمند، از قبیل توجه در مشاهده و دقت در اندازه گیری، بلکه منعکس کننده تشخیص ضمنی این واقعیت است که دانشمند تحت فشارهای بسیار متنوع از تأثیرات فوق علمی، اعم از اجتماعی یا تاریخی است.

مناسب ارزشی و قضاوت ارزشی

دانشمند علاوه بر عضویتش در اجتماعی علمی، عضویست از جامعه(کلی) و در معرض منافع، جاذبه ها و دافعه های اجتماعی. این ها ممکن است به طریقی بر کار دانشمند اثر بگذارند.
تحت شرایط اجتماعی - تاریخی معینی، موضوعات خاصی از تحقیق در نظر دانشمند مهم تلقی می شود و توجه او را ، جهت تحقیق جلب می کند. به بیان دیگر این قلمروها یا موضوعات برای دانشمند جالب می شوند و بدان وسیله او را ترغیب می کنند تا توجه خود را به آنها معطوف کند. در این مورد، انتخاب موضوع تحقیق، با دانشمند مناسبت ارزشی یا ربط ارزشی دارد. در نتیجه ربط ارزشی، نقش مهمی را در انتخاب مسائل علم ایفا می کند. به هر حال بلافاصله باید این نکته را اضافه کرد که گرچه انتخاب مسائل تحقیق ممکن است تحت پارامترهای اجتماعی و فرهنگی تعین یابد ولی نه محتوا و نه صحت معرفت به دست آمده، هیچ یک نباید به وسیله فاکتورهای فرهنگی و اجتماعی - تاریخی ارزیابی شود.
در کار علم، ارتباط ارزشی باید به دقت از قضاوت ارزشی مشخص شود(16). در مقابل، قضاوتهای ارزشی نشان دهنده تأثیرات عوامل روانی و اجتماعی بر دانشمند و عینیت کار اوست. آنچه موجب نگرانی است ترس از اثرگذاری ارجحیت های شخصی و جانبداری ها و تمایلات فردی پژوهشگر است که ممکن است کار او را رنگ کند و پژوهش را از رسیدن به یک توصیف و تحلیل صحیح از واقعیت باز دارد.(17)
بی شک امکان قضاوت ارزشی در مطالعات و تحقیقات یک دانشمند اجتماعی، بیش از دانشمند طبیعی است. ولی این بدین معنا نیست که دانشمند علوم طبیعی از قضاوتهای ارزشی مبراست. به هر حال، اگر دانشمند به عنوان یک شخص اجتماعی تابع یا تحت تأثیر تعصبات طبقه، فرهنگ، نسل، گروه سیاسی و وابستگی مذهبیش هست و اگر اینها نامطلوب هستند زیرا ممکن است در تحقیق و عینیتش دخالت کنند، چه قدمهای عملی در تربیت دانشمند می توان و باید برداشت، تا این تأثیرات را تقلیل داد؟
به عنوان قدم اول، می توان توجه خاصی به روشهای تحقیق و تحلیل مبذول کرد (تا حداکثر اعتماد و اطمینان در این مورد کسب شود). برای مثال، دقت در آموزش تکنیک های آزمایشگاهی در علوم فیزیکی و مضاف بر آن، تأکید بر روشهای امتحان فرضیه به وسیله آزمون تجربی و تکنیک های دیگر.
در علوم اجتماعی، دانشجویان باید روشها و تکنیک های دیگر تصدیق عینی(18)، مانند استفاده منظم از اسناد تاریخی، رویه طرح تحقیق، و آزمونهای مشخص را فرا گیرند و بر آنها مسلط شوند. به علاوه، هم دانشجویان علوم اجتماعی و هم علوم طبیعی، در مراحل مختلف تحقیقشان و تربیتشان باید با مسائل فلسفی وسیع تر و عمومی تر آشنا شوند؛ با مسائلی که عینیت انحراف و تأثیرات اجتماعی - فکری - فلسفی را طرح و تحلیل کند؛ همین طور با رابطه داخلی بین علوم، علوم طبیعی و علوم اجتماعی و رابطه بین فعالیت علمی و پدیده های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی. در این زمینه دروسی در باب تاریخ علم، انسانشناسی علم، جادو و مذهب، جامعه شناسی علم، رابطه بین جامعه و تفکر - جامعه شناسی معرفت - دروس اساسی لازم برای دانشجویان و دانشمندان علوم طبیعی و علوم اجتماعی می باشند.
به علاوه ساخت اجتماعی آزاد، تا آنجا که اجازه دهنده و مشوق مبادله آزاد ایده ها، افکار و نظرات است، تصحیح کننده و گسترش دهنده دانش نیز هست. تنها آزادی بیان، تحقیق و پژوهش، تضاد و تخالف، و رقابت ایده ها، ارائه دهنده تقابل نقطه نظرات متفاوت، ارتباطها و تناسبهای ارزشی، و اهداف فرهنگی مختلف است، و بدون آن، علوم در معرض خطر سلطه جو شدن، رسمی شدن و سنتی شدن قرار دارند و آخرین نکته در این بخش اینکه، این واقعیت که پارامترهای اجتماعی و مشغولیت های مختلف بر دانشمند و کارش اثر می گذارند، هم نتایج مثبت و هم نتایج منفی برای علم دارد. جنبه مثبت آن اینست که به وسیله ارتباط ارزشی (یا مناسبت ارزشی) این واقعیت به مثابه یک مشوق و محرک عمل می کند تا دانشمند در زمینه های خاص دست به تحقیق بزند. جنبه منفی آن، تأثیر احتمالی آن در به انحراف کشاندن تحقیق به وسیله قضاوت ارزشی است.

حلقه اجتماعی و تقاضاهایش از دانشمند

به عنوان مثال، برای یک پزشک، دایره یا حلقه اجتماعی او نوعاً مریض های او هستند و همکارانش. آنها ارزشهای خاصی را مد نظر دارند که به صورت رشته ای، علاقه مشترک آنها را به هم پیوند می دهد.(19) به همین طریق یک کشیش، دارای یک حلقه اجتماعی معین از طرفدارانش است، و انتظار می رود که آنها همگی تعهدات خاص مذهبی و ارزشهای مذهب خاصی را گردن نهند.
حلقه اجتماعی دانشمند توجه به تربیت، توانائیها، مکتسبات و مشخصات دانشمند دارد. انتظارات و تقاضاهای حلقه از دانشمند یا متخصص معرفت بنا به شرایط مختلف فرق می کند. برای مثال کشیشان مسیحی و یهودی در مورد فعالیتهای مختلف، محدودیت هایی با توجه به جنسیت دارند. در قلمرو علم، محدودیت های سنتی علیه زنها تا حد زیادی شکسته شده است (اگرچه در مقایسه تعداد زنان دانشمند هنوز کم است). همین طور تقاضاهای سخت تری در مورد آمادگیهای رسمی آکادمیک، دارا بودن درجات دانشگاهی عالی، رقابت موفقت آمیز در امتحانات صلاحیت، و در بعضی از زمینه ها، مجوز مقامات دولتی به نحو فزاینده ای شایع شده است.
از طرف دیگر، قرن بیستم شاهد ورود یک چیز نسبتاً جدید در ارزیابی از مقبولیتِ دانشمند و کارش است: محکهای سیاسی [در سیستمهای مختلف از دانشمند انتظار می رود که جهت گیری خاصی را یا دنبال کند یا دنبال نکند. مراجعه به وضع دانشمندان در آلمان هیتلری، در آمریکا، و در شوروی این مدعا را واضح می کند].(20)
فشارهای سیاسی می تواند در عدم پذیرش و مقبولیت دانشمندی که جرأت می کند در جهت مخالف این سیستم ها قدم بردارد، در حلقه اجتماعی که او باید در آن کار کند، بسیار مؤثر باشد. یک پزشک یهودی به سادگی هم پست بیمارستانی خود را و هم مطب و مشتریهای خود را در آلمان نازی بر باد رفته می یافت. در اتحاد شوروی، فیزیکدانی که در دروس خود توجهات مجدانه ای در مورد کارهای ماخ(21) مبذول داشته بود تالار درس را خالی از مخاطبان می دید. در ایالات متحده معاصر، عالم اجتماعی که نقطه نظر ماتریالیسم تاریخی در رویکردش موجود باشد ممکن است شغلش در تدریس، در صنعت، و مطمئناً در خدمات دولتی، جداً به مخاطره افتد.
همین طور یا به طور صریح یا به طور ضمنی، انتظارات و تقاضاهای نژادی - فیزیکی از دانشمند می شود. برای مثال، در انتخاب و جذب یک دانشمند سیاهپوست ممکن است رنگ او به صورت یک پارامتر منفی عمل کند، یا یک دانشمند خوش تیپ از نظر فیزیکی ارجحیتی را به دست آورد(22). همین طور مشخصات شخصیتی فرد ممکن است مورد ارزیابی قرار گیرد و انتظارات خاصی در مورد آنها مد نظر باشد. اگرچه بسیاری از مشخصاتی که مورد نظرند رسماً اعلام نشده اند، با این حال آنها تقلیل دهنده احتمال پیشرفت و ترقی آنان که آنها را دارا نیستند می باشند. شرایط لازم، قابلیت ها و مشخصات شخصیتی مورد انتظار از اشخاصی که متقاضی ایفای نقش های اجتماعی معینی هستند به مثابه کلیشه ای(23) عمل می کنند که از طریق آن شخص به وسیله حلقه اجتماعی اش ارزیابی می شود.
حلقه اجتماعی ممکن است تأکید نامتناسبی بر مشخصات ظاهری اما غیر اساسی داشته باشد. برای مثال یک پزشک آداب دان و خوشرفتار و خوش تیپ ممکن است مشتری های یک پزشک متخصص تر اما با جذابیت کمتر را بقاپد و بالاخره باید به یاد داشت که نرمهای فرهنگی گروههای اجتماعی مختلف در حد محدود کنندگان شخصیتی، وارد عمل می شوند. فردی که نتواند با این نرمها، در سخن گفتن، در لباس پوشیدن، در بشاشیت، در مذهب، در سیاست، در جنسیت و راههای دیگر مطابقت کند، ممکن است نتواند انتظارات حلقه اجتماعیش را برآورده سازد؛ مهم نیست که اینها واقعاً چقدر به شایستگی شخصی و تکنیکیش مربوط هستند.

پایگاه اجتماعی و عملکرد اجتماعی دانشمند (یا امتیازات داده شده به دانشمند)

شخصی که شرایط و ملزومات حرفه ای و غیر آن را در مورد حلقه اجتماعیش حائز است، نتیجتاً از پایگاه اجتماعی و امتیازات خاصی بهره مند می شود، بدین معنی که «حلقه اش حقوق معینی را به او اعطا می کند و این حقوق را وقتی لازم باشد در مقابل افراد عضو و یا افراد خارجی تحمیل می نماید»(24). در بین این حقوق، مهم ترین امتیاز، انجام فعالیتهای مخصوص حرفه شخص، به عنوان یک عضو است: طبابت کردن، دفاع از یک مورد حقوقی، انجام تحقیق در فیزیک اتمی، تدریس علوم سیاسی در یک دانشگاه، نسخه پیچی به عنوان یک داروخانه چی.
علاوه بر امتیازات فعالیت حرفه ای، منزلت اجتماعی دانشمند امکاناً حقوق خاکی (قلمروی) یا حق آب و گل خاصی را به دانشمند اعطا می کند: امتیاز استفاده از تسهیلات آزمایشگاهی، انجام تحقیق در کتابخانه ها، استفاده از اطاق کار یا تالار تدریس، شرکت در مجامع حرفه ای در زمانها و مکانهای خاص. فوق العادگی سفارتخانه ها شاید افراطی ترین حالت حقوق خاکی وابسته به منزلت اجتماعی باشد. ریشه تاریخی این حق مربوط است به امتیازات خاکی خاص دانشگاههای معینی در قرون وسطی، که طبق آن، مقامات مدنی حق دسترسی به محیط دانشگاه را، به جز اجازه از رئیس دانشگاه، نداشتند. دانشگاه و کلیسا، زمانی حق اعطای پناهندگی خاکی را، که امروزه به سفارتخانه ها تعلق دارد، داشتند(25). حق خاکی یا حرمت دانشگاه در دوره های قبل، نقش مهمی در بنیادگذاری سنت آزادی دانشگاهی و آزادی علم داشته است.
علاوه بر این، پایگاه اجتماعی به دانشمند، حقوقی را در باب استفاده از ارزشهای مادی معینی که لازمه معیشت در شأن نقش اوست، اعطا می کند(26). برای مثال مسکن، حقوق ماهانه، حق التألیف و غیره.
علاوه بر درآمدهای پولی، القاب و نشانه های تشریفاتی هم به دانشمند اعطا می شود، هر چند امروزه اهمیت آنها سیر نزولی یافته است. مواردی از آنها عبارتند از: عناوین، القاب، امتیاز استفاده از لباسهای مخصوص و غیره و مواردی که هنوز اهمیت خود را حفظ کرده است، جوائز افتخاری است، مثل جوائر مخصوص برای دانشمندان و نیز جایزه نوبل و غیره.
برای دانشمند و علم، پایگاه اجتماعی نسبتاً بالا و اقتدار و اعتبار لازمست تا دانشمند با امنیت معینی بتواند با فعالیت مستقل که لازمه تحقیق است به مطالعه و کشف بپردازد.
در قلمروهای دیگر حیات اجتماعی، این امنیت که منعکس کننده پایگاه اجتماعی ست، باعث فراهم آوردن یک سازمان متکثر(27) در جامعه بوده است. مثالی از این امنیت، استقلال سنتی کلیسا است در مسائل مذهبی. با اهمیت نه چندان کمتر، امنیت علمیست، آنچه دانشگاه ها برای مدت طولانی مبارزه کرده اند تا بتوانند آزادی تدریس و تحقیق را دور از فشارهای سیاسی، اقتصادی و مذهبی، تحقق بخشند.

پی نوشت ها :

1. The Scientist and His Social Role, G. De Gre, Random House, NewYork, 1968.
2. Frazer
3. James G. Frazer: The Golden Bough, London, The Macmillan Co., 1907-1915, Vol. I, p. 221.
4.Homeopathic: معالجه به وسیله استعمال داروهائیکه در شخص سالم آثار و علائم شخص مبتلا به همان مرض را ایجاد می کند.
5. Gnosticians
6. Coherent
7. با استفاده از تقسیم بندی زنانیکی (Znaniecki).
8. Explorer
9. Florian Znaniecki: The Social Role of the Man of Knowledge, NewYork, Columbia University Press, 1940.
10. Theorist
11. Technologist
12. overlap
13. Ibid.
14. bias
15. objectivity
16. These distinctions have been clearly elaborated in the work of the German historiographer, Heinrich Rickert in his Die Gtenzen der naturwissen schaftlichen Begriftsbildung, 1902, esp. Chapter 4, scction 2. A good summary is to be found in M. Mandelbaum: The Problem of Historical Knowlesge, NewYork, Liveright, 1938, pp. 119-47.
17. بدین ترتیب مناسب ارزشی عبارتست از تأثیرگذاری جهت گیری ارزشی بر انتخاب موضوع تحقیق، در صورتیکه قضاوت ارزشی بر محتوای تحقیق و از جمله استنتاج تأثیر می گذارد. م.
18. objective verfication
19. The distinction between like and common interests is developed in Robert M. Maclver and Charles H. Page: Society: An Introductory Analysis, NewYork, Rinehert & Co., 1949; see esp pp. 32 ff.
20. Bernard Barber: Science and the Social Order, Glencoe, IH., The Free Press, 1952, pp. 136-37.
21. پوزیتیویست آلمانی، م.
22. Znaniecki, op. cit., p. 16.
23. Stereotype
24. Ibid.
25. نظیر آن در فرهنگ خودمان، حرمت و امنیت پناهندگی است که برای مساجد، امامزاده ها و بیوت علماء بزرگ بلاد، در دوره های مختلف تاریخی وجود داشته است. م.
26. Ibid., p. 18.
27. Pluralistic

منبع: توکل، محمد؛ (1389)، جامعه شناسی علم: مباحث نظری، تهران: جامعه شناسان، چاپ دوم