نویسنده: فیلیپ کان
مترجمین: سیّد مهدی امین و عبّاس علی رضایی



 

 


جالینوس

«من هیچ کدام از این گفته ها را نمی توانم باور کنم مگر این که شخصاً آن ها را مورد آزمایش قرار دهم و به جایی رِسَم که بتوانم آن ها را در معرض آزمون دیگران نیز قرار دهم چنان که بعد از من کسی که مثل من علاقه مند به کشف حقایق باشد با مشاهده چند مورد به سادگی رأی به اثبات چیزی ندهد زیرا که هرگاه او نیز مانند من آزمایش های متعدد انجام دهد بالاخره به نتیجه غایی خواهد رسید و حقیقت را کشف خواهد کرد.»
جملات بالا را از زبان جالینوس حکیم نقل کرده اند که از نوابع درجه اول علم پزشکی و پدر «تشریح» بود. فرهنگ تاریخی او به نام «علم های تشریحی» متجاوز از هزار وپانصد سال بزرگ ترین مرجع و راهنمای پزشکی بود. عباراتی که از او نقل شده امروز نیز دارای ارزش و اعتبارند زیرا شامل روش علمی جدید آزمون و تجدید آزمون نتایج حاصله می باشد.
جالینوس در سال 129 بعد از میلاد در شهر پرگاموم در آسیای صغیر به دنیا آمد. آسیای صغیر شبه جزیره ای است که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار گرفته و به وسیله دریای اژه از یونان جدا شده است. این شبه جزیره قسمت اعظم ترکیه امروزی را تشکیل می دهد. آسیای صغیر در زمان حیات جالینوس از نواحی متمدن آن روز بود و حکومت آن در دست امپراتوری روم بود که به نحو شایسته ای آن جا را اداره می کرد.
پدر جالینوس یونانی بود و تحصیلات کافی در ریاضیات و معماری داشت و در هندسه و حساب و نجوم سرآمد اقران بود. پدر جالینوس تأثیر و نفوذ فراوانی در زندگی پسرش داشت. جالینوس نظریه علمی خود را از پدرش به ارث برده بود. پدر او نصیحت می کرد که «تنها به حقیقت احترام بگذار و مابقی را بشنو و بر محک تجربه بزن، هیچ فرقه و گروهی را پیرو مباش.» او از نفوذ مادرش نیز فراوان متأثر شده و از او شکیبایی و بردباری و کنترل گفتار و کردار خود را فراگرفته بود. تأثیر مادر از طریق مخالف بود زیرا او زنی بسیار سرکش و بد اخلاق بود و جالینوس هر رفتاری را که در او نمی پسندید، از آن دوری می جست.
بنا به رسم آن زمان او تا چهارده سالگی در خانه تحت تعلیم قرار گرفت و از آن به بعد به مدارس متعددی رفت و به تحصیل علم و فراگیری نظریه های فلاسفه بزرگ یونان پرداخت. چون جالینوس هفده ساله شد او را به تحصیل علم طب گماشتند. شگفت این جاست که این تصمیم والدین او در انتخاب رشته مورد علاقه وی نتیجه خوابی بود که برای او دیده بودند و در آن زمان عموماً به خواب و رؤیا معتقد بودند و حتی اشخاص روشنفکر و تحصیل کرده ای مانند جالینوس و پدرش نیز از این اعتقاد برکنار نبودند.
جالینوس از پزشکان بزرگ آن زمان تحصیل علم کرد. او در شهرهای پرگاموم، سمیرنا و کورنیث به تحصیل پرداخت. تحصیلات او در تمام رشته های علوم آن زمان از جمله هندسه، نجوم، موسیقی، زبان و پزشکی بود.
او تا بیست و نه سالگی به تحصیل پرداخت و آن گاه دوباره به پرگاموم برگشت تا به معالجه پردازد. در اندک مدت جالینوس، پزشک بسیار معروف و موفقی گشت و برای معالجه گلادیاتورها به روم فرا خوانده شد. هرچند که رومیان قدیم نمایشات خونین مبارزات گلادیاتورها را که با تیغ و شمشیر به جان هم می افتادند دوست داشتند لیکن با کالبد شکافی انسان سرسختانه مخالفت می ورزیدند. جالینوس مطالعات تشریحی را پیشه خود ساخته بود.
جالینوس مطالعات دقیقی در آناتومی و فیزیولوژی انجام داد. بیست جلد کتاب، که هر کدام متجاوز از هزار صفحه می باشند، از او بر جای مانده است. چون قانون اجازه مطالعه کامل درباره بدن انسان را به او نمی داد او برای تکمیل معلومات خود بدن میمون را مورد مطالعه قرار می داد و معالجات خود را بر اساس مشاهدات دقیق خود به عمل می آورد.
او در مورد قلب مطالعاتی کرد و به شرح رگ های عضلانی و دریچه ها پرداخت و تا حدی به جریان خون پی برد ولی درباره حرکت آن نظرش خطا رفت. وی فکر می کرد خون از حفره راست به وسیله دیواره قلب نشت می کند. در حالی که مجاری عمده جریان خون را کشف کرد لیکن از تعیین گردش منظم آن از قلب به رگ ها و از رگ ها به قلب ناتوان شد. او تصور می کرد که سرخرگ ها و سیاهرگ ها به طور نامنظم خون را به طرف قلب می آورند و از آن خارج می سازند.
جالینوس درباره دستگاه اعصاب مطالعاتی نظیر مطالعات امروزی به عمل آورد. او کشف کرد که مرکز اعصاب، مغز است و اعصاب تمام تأثیرات خود را مستقیماً به وسیله نخاع شوکی به مغز منتقل می سازند. وی آزمایش هایی بر روی حیوانات انجام داد و با بریدن نخاع شوکی در قسمت های مختلف، پیدایش عدم تعادل در اعضای حیوان را مشاهده و تأثیر قطع عصب حاجزی را به درستی پیش بینی کرد؛ عصب حاجزی عصبی است که حرکات حجاب حاجز را در موقع تنفس کنترل می کند.
جالینوس اهمیت ضربان نبض را در تشخیص وضع بیمار درک کرده و پی برده بود که نبض در مقابل فشارهای عاطفی و روانی عکس العمل نشان می دهد. وی نظریه ژنتیک مندل را نیز پیش بینی کرده و به شباهت کودک به اجداد خود بیش از پدرش پی برده بود. ضمناً می دانست که بدن در سرتا سر خود عرق می کند هر چند که ما آن را نمی توانیم به چشم ببینیم.
عقاید جالینوس بیش از پانزده قرن تمام جزو مسلمات علم پزشکی شمرده می شد و هرگاه کسی درصدد انکار افکار او برمی آمد به از دست دادن شهرت و آبروی خود تمام می شد؛ هرچند که این خلاف نصیحت شخص جالینوس است که می گفت: «باید همه چیز مورد تجدید آزمون قرار گیرد.»
در قرن شانزدهم، آندرئاس وسالیوس که تحقیقات تشریحی در بدن انسان انجام می داد درصدد تجدید ارزیابی عقاید جالینوس برآمد. لیکن یک قرن بعد از او این مهم عملی گردید. در این قرن ویلیام هاروی نتیجه آزمایش های خود را درباره گردش خون انتشار داد و بدین وسیله عقاید جالینوس را در علم پزشکی مورد تردید قرار داد. در زمان وسالیوس هرگاه کسی ادعا می کرد تحقیقات و آزمایش های تشریحی دلالت بر خطا بودن عقاید جالینوس دارد مقامات ذی نفع بلافاصله می گفتند شاید از زمان جالینوس به بعد ساختمان بدن انسان تغییر یافته است. به هیچ وجه حاضر نبودند کلامی در رد عقاید جالینوس بشنوند.
لیکن جالینوس اگر زنده بود هیچ گاه این اطاعت کورکورانه و تعبدی از عقاید خود را قبول نمی کرد؛ چون او همواره معتقد بود: «مطمئن ترین وسیله قضاوت، آزمایش است.»
منبع: کان، فیلیپ؛ (1389) دانشمندان بزرگ، ترجمه سید مهدی امین و عباسعلی رضایی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی