آداب کسب
یکی از مشخصات جامعه بشری آن است که انسانها ناگزیر از زندگی دسته جمعی هستند، و چون لازمه بقا و استمرار آن، نیازمند یک سری امکانات زیستی می باشد و تمام ابنای بشر نمی توانند تمام نیازهای خود را شخصاً برآورده
نویسنده: علی محمد حیدری نراقی
یکی از مشخصات جامعه بشری آن است که انسانها ناگزیر از زندگی دسته جمعی هستند، و چون لازمه بقا و استمرار آن، نیازمند یک سری امکانات زیستی می باشد و تمام ابنای بشر نمی توانند تمام نیازهای خود را شخصاً برآورده سازند، به ناچار باید در یک تعامل و ارتباط فکری و معنوی با یکدیگر، نیازها و احتیاجات روزمره خود را تأمین کنند و این خود، یکی از اهداف حق تعالی برای زندگی اجتماعی انسانها بوده که اشتراکات زیادی دارند.
بنابراین، با توجه به اینکه انسان باید در تأمین نیازهای مادی و معنوی خود کوشش کند و برای زندگی سالم و خوب و تربیت فرزندان صالح، تلاش پیگیر داشته باشد، این فعالیت باید مشروع و هدفمند بوده و انسان را در راه کمال گرایی مساعدت نماید، از این رو در کتاب آسمانی ما مسلمانان و همین طور سفارشاتی که از سوی ائمه معصومین(علیهم السلام)شده، کسب درآمد و روزی توسط انسان، باید از راه مشروع و قانونی و حلال باشد، و توسل به راه های نامشروع و خلاف شرع، حرام و غیرمجاز است، و عواقب بسیار سوئی برای انسان به طور اخص، و برای تمام مردم جامعه به طور اعم در پی خواهد داشت.
در این مبحث سعی شده هرچند به اختصار، به راهکارهای مناسب که در آداب کسب و درآمد حلال، از گفتار ائمه معصومین(علیهم السلام)به آن اشاره شده، بپردازیم.
قالَ الصّادِقُ(ع):«مَن اَرادَ التِّجارَهَ فَلیَتفَقَّهُ فی دینِهِ لِیَعلَمَ بِذلکَ ما یَحِلُّ لَهُ مِمَّا یَحرُمُ عَلَیهِ وَ مَن لَم یَتَفَقَّه فی دینِهِ ثُمَّ اتَّجَرَ تَوَرَّطَ الشُّبُهاتِ».(1)
امام صادق(ع)فرمود: کسی که می خواهد تجارت کند باید شناختی در دینش داشته باشد تا حلال را از حرام بازشناسد و کسی که شناخت دینی ندارد (و با احکام تجارت ناآشناست) ولی تجارت می کند، خود را در شبهات افکنده است».
قالَ رَسولُ الله(ص):«مَن باعَ وَ اشتَری فَلیَحفَظ خَمسَ خِصالٍ وَ اِلَّا فَلا یَشتَرینَّ، وَ لا یَیعَنَّ الرِّبا وَ الحَلفَ وَ کِتمانَ العَیبِ وَ الحَمدَ اذا باعَ وَ الذَّمَ إذَا اشتَری».(2)
پیامبر خدا(ص)فرمود:«کسی که به خرید و فروش مشغول است باید پنج ویژگی را حفظ کند و در غیر این صورت اصلاً نه بخرد و نه بفروشد: ربا، قَسم، مخفی کردن عیب، تعریف و تمجید(جنس)وقتی می فروشد و مذمت(و عیبجویی) جنسی که می خرد».
عَن الاَصبَغِ بنِ نَباتَهٍ قالَ: سَمِعتُ اَمیرَالمُومنین(ع)یَقُولُ عَلی المِنبَرِ: یا مَعشَرَ التُّجّارِ، الفِقهَ ثُمَّ المَتجَرَ، الفِقهَ ثُمَّ المَتجَرَ، الفِقهَ ثُمَّ المَتجَرَ، وَ اللهِ لِلرِّبا فی هذِهِ الاُمَّهِ اَخفی مِن دَبیبِ النَّملِ عَلی الصَّفا، شُوبُوا اَیمانَکُم باِلصِّدقِ، التَّاجِرُ فاجِرٌ فِی النّارِ اِلَّا مَن اَخَذَ الحَقَّ وَ اعطَی الحَقَّ». (3)
اصبغ بن نباته گفت: شنیدم امیرالمؤمنین(ع)بر بالای منبر می فرمود:«ای گروه تجّار! اول فقه(و احکام تجارت)سپس تجارت. به خدا سوگند مبتلا شدن به رباخواری در این امت از حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه مخفی و پنهان تر است. قسمهای خود را به صداقت و راستی بیامیزید. تاجر، ظالم و ستمگر است و ستمگر در آتش است، مگر تاجری که حق (خود)را بگیرد و حق(دیگران)را بدهد».
عَن اَمیرالمُؤمنین(ع)اَنَّهُ کانَ یَقُولُ:«اِیَّاکُم وَ الحَلفَ، فَانَّهُ یُنفِقُ السَّلعَهَ، وَ یَمحَقُ البَرَکَهَ». (4)
امیرالمؤمنین(ع)فرمود:«از قسم خوردن هنگام معامله بپرهیزید، زیرا کالا و متاع را به خرج و هزینه می اندازد و برکت را از بین می برد».
قالَ ابُوعَبدالله(ع):«لا تَلَقَّ فَاِنَّ رَسُولَ اللهِ(ص)نَهی عَن التَّلَقّی قالَ: وَ ما حَدُ التَّلَقّی؟ قالَ: مادُونَ غَدوَةٍ اَو رَوحَةٍ، قُلتُ: وَکَم الغَدوَةُ وَ الرَّوحَة؟ قالَ: اَربَعَةُ فَراسِخَ».(5)
امام صادق(ع)فرمود:«(در خریدن جنس پیشدستی نکن)و به پیشواز کاروانی که اجناس تجارتی می آورند نروید، زیرا پیامبر خدا(ص)از این کار منع کرده است». راوی پرسید: حد تلقی و به استقبال کاروان تجارتی رفتن چقدر است؟ امام صادق(ع)فرمود: کمتر از "غدوه روحه"، گفتم: غدوه و روحه چقدر است؟ فرمود:«چهار فرسخ».
عَن اَبِی عَبدالله(ع)قالَ:«یَاتِی عَلَی النّاسِ زَمانٌ عَضُوضٌ یَعَضُّ کُلُّ امرِیءٍ ما فی یَدِهِ «یهِ خ» وَ یَنسَی الفَضلَ، وَ قَد قالَ اللهُ:«وَ لا تَنسَوُ الفَضلَ بَینَکُم» ثُمَّ یَتَبَرّی فی ذلکِ الزَّمانِ اَقوامٌ یُبایِعُونَ المُضطَرین اُولئکَ هُم شِرارُ النّاسِ».(6)
امام صادق(ع)فرمود:«روزگار گزنده ای بر مردم فرا می رسد که هر فردی آنچه در اختیار دارد محکم به آن می چسبد و بخشش را فراموش می کند و حال آنکه خداوند فرموده: «بخشش را بین خودتان فراموش نکنید»، سپس با گروهی روبه رو می شوند که با افراد مضطر و گرفتار معامله می کنند، این گروه بدترین مردم هستند(چون افرادی که به خاطر بدهکاری و یا بیماری و امثال آن ناچار به فروختن اجناس خود با قیمت خیلی نازل می شوند نباید افرادی سودجو در جامعه بدنبال خریدن از این گونه افراد باشند)».
عَن عَلِیٍّ(ع):«وَ قَد نَهی رَسُولُ اللهِ(ص)عَن بَیعِ المُضطَرِّ وَ عَن بَیعِ الغَرَرِ».(7)
امیرالمؤمنین(ع)فرمود:«رسول خدا(ص)از خرید و فروش با مضطر و گرفتار و خرید چیزی که حدودش معلوم نیست، منع فرموده است».
فی حَدیثِ المَناهی:«نَهی رَسُولُ الله(ص)اَن یَدخُلَ الرّجُلَ فی سَومِ اَخیهِ المُسلِمِ».(8)
در حدیث مناهی:«پیامبر خدا(ص)از عمل مردی که در معامله برادر مسلمانش داخل می شود(و مشتری را از خریدن دلسرد می کند)منع کرد».
عَن اَبی عَبدالله(ع)قالَ: رَسُولُ الله(ص):«بارَکَ اللهُ عَلی سَهِلِ البَیعِ، سَهِلِ الشِّراءِ، سَهِلِ القَضاءِ، سَهِلِ الاِقتِضاءِ».(9)
امام صادق(ع)فرمود: پیامبر خدا(ص)فرموده:«خداوند بر خرید و فروش ساده و بی تکلف(که طرفین به فکر سود بیشتر نباشند)برکت می دهد».
قالَ رَسُولُ اللهِ(ص):«غَفَرَ اللهُ لِرَجُلِ کانَ قَبلَکُم کانَ سَهلاً إذا باعً، سَهِلاً إذا اشتَری، سَهِلاً إذا قَضی، سَهِلاً إذَا استَقضی».(10)
پیامبر خدا(ص)فرمود:«خداوند مردی را که قبل از شما ساده و آسان خرید و فروش می کرد و در انجام کار و خواهش و نیاز ساده می گرفت، بخشید».
قالَ رَسُولُ الله(ص):«رَحِمَ اللهُ امرَءً سَهَّلَ البَیعَ، سَهِّلَ الشَّراءَ، سَهِّلَ الاِقتِضاءَ».
رسول خدا(ص)فرموده است:«خدا رحمت کند مردی را که آسان بخرد و آسان بفروشد و در رابطه با بدهکاران، سهل و آسان بگیرد».
بنابراین، باید دعای پیامبر را غنیمت شمرده و خود را مشمول آن گرداند و آن حضرت فرمود: «اِسمَح، یُسمَح لَکَ»، «سهل و آسان گیر، تا با تو سهل و آسان بگیرند».
رسول خدا(ص)فرمود:«مردی گنهکار را پس از مرگ محاسبه نمودند کار نیکی در نامه عملش ندیدند، به وی گفته شد آیا هیچ شده که کار خیری کرده باشی، گفت: نه، تنها این بوده که من طلب زیادی از مردم داشتم، شاگردانم را می گفتم با ثروتمندان سهل و آسان بگیرند و تنگدستان را مهلت دهید، و بنا به قولی از آنها درگذرید. خدای تبارک و تعالی فرمود: ما بدین عمل از او سزاوارتریم، پس او را مورد عفو و بخشش قرار دادند.»
حماد گفت: زیرا رسول خدا(ص)فرمود:«اِنّ العالِمَ اِذا اَرادَ بِعِلمِهِ وَجهَ اللهِ هابَهُ کُلَّشَیءٍ»
«عالم اگر به علمش، جز خدای چیزی در نظر نداشته باشد، هیبتش همه چیز را فرا می گیرد».
محمد چهل هزار درهم که با خود آورده بود بر او عرضه داشت و گفت این پول را در مخارج خود صرف نما، حماد گفت: آن را به کسی که به ظلم و ستم از او گرفته ای برگردان، محمد گفت: به خدا سوگند که این مال به ارث به من رسیده است، حماد گفت: مرا بدان نیازی نیست، گفت: آن را بگیر و بین فقرا تقسیم نما، حماد گفت: شاید اگر به عدالت هم تقسیم کنم، کسی که به او چیزی نرسید بگوید حماد در این قسمت، عدالت را مراعات ننمود و به خاطر من مرتکب گناهی شود و پول را نپذیرفت.
بنابراین، با توجه به اینکه انسان باید در تأمین نیازهای مادی و معنوی خود کوشش کند و برای زندگی سالم و خوب و تربیت فرزندان صالح، تلاش پیگیر داشته باشد، این فعالیت باید مشروع و هدفمند بوده و انسان را در راه کمال گرایی مساعدت نماید، از این رو در کتاب آسمانی ما مسلمانان و همین طور سفارشاتی که از سوی ائمه معصومین(علیهم السلام)شده، کسب درآمد و روزی توسط انسان، باید از راه مشروع و قانونی و حلال باشد، و توسل به راه های نامشروع و خلاف شرع، حرام و غیرمجاز است، و عواقب بسیار سوئی برای انسان به طور اخص، و برای تمام مردم جامعه به طور اعم در پی خواهد داشت.
در این مبحث سعی شده هرچند به اختصار، به راهکارهای مناسب که در آداب کسب و درآمد حلال، از گفتار ائمه معصومین(علیهم السلام)به آن اشاره شده، بپردازیم.
قالَ الصّادِقُ(ع):«مَن اَرادَ التِّجارَهَ فَلیَتفَقَّهُ فی دینِهِ لِیَعلَمَ بِذلکَ ما یَحِلُّ لَهُ مِمَّا یَحرُمُ عَلَیهِ وَ مَن لَم یَتَفَقَّه فی دینِهِ ثُمَّ اتَّجَرَ تَوَرَّطَ الشُّبُهاتِ».(1)
امام صادق(ع)فرمود: کسی که می خواهد تجارت کند باید شناختی در دینش داشته باشد تا حلال را از حرام بازشناسد و کسی که شناخت دینی ندارد (و با احکام تجارت ناآشناست) ولی تجارت می کند، خود را در شبهات افکنده است».
قالَ رَسولُ الله(ص):«مَن باعَ وَ اشتَری فَلیَحفَظ خَمسَ خِصالٍ وَ اِلَّا فَلا یَشتَرینَّ، وَ لا یَیعَنَّ الرِّبا وَ الحَلفَ وَ کِتمانَ العَیبِ وَ الحَمدَ اذا باعَ وَ الذَّمَ إذَا اشتَری».(2)
پیامبر خدا(ص)فرمود:«کسی که به خرید و فروش مشغول است باید پنج ویژگی را حفظ کند و در غیر این صورت اصلاً نه بخرد و نه بفروشد: ربا، قَسم، مخفی کردن عیب، تعریف و تمجید(جنس)وقتی می فروشد و مذمت(و عیبجویی) جنسی که می خرد».
عَن الاَصبَغِ بنِ نَباتَهٍ قالَ: سَمِعتُ اَمیرَالمُومنین(ع)یَقُولُ عَلی المِنبَرِ: یا مَعشَرَ التُّجّارِ، الفِقهَ ثُمَّ المَتجَرَ، الفِقهَ ثُمَّ المَتجَرَ، الفِقهَ ثُمَّ المَتجَرَ، وَ اللهِ لِلرِّبا فی هذِهِ الاُمَّهِ اَخفی مِن دَبیبِ النَّملِ عَلی الصَّفا، شُوبُوا اَیمانَکُم باِلصِّدقِ، التَّاجِرُ فاجِرٌ فِی النّارِ اِلَّا مَن اَخَذَ الحَقَّ وَ اعطَی الحَقَّ». (3)
اصبغ بن نباته گفت: شنیدم امیرالمؤمنین(ع)بر بالای منبر می فرمود:«ای گروه تجّار! اول فقه(و احکام تجارت)سپس تجارت. به خدا سوگند مبتلا شدن به رباخواری در این امت از حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه مخفی و پنهان تر است. قسمهای خود را به صداقت و راستی بیامیزید. تاجر، ظالم و ستمگر است و ستمگر در آتش است، مگر تاجری که حق (خود)را بگیرد و حق(دیگران)را بدهد».
عَن اَمیرالمُؤمنین(ع)اَنَّهُ کانَ یَقُولُ:«اِیَّاکُم وَ الحَلفَ، فَانَّهُ یُنفِقُ السَّلعَهَ، وَ یَمحَقُ البَرَکَهَ». (4)
امیرالمؤمنین(ع)فرمود:«از قسم خوردن هنگام معامله بپرهیزید، زیرا کالا و متاع را به خرج و هزینه می اندازد و برکت را از بین می برد».
قالَ ابُوعَبدالله(ع):«لا تَلَقَّ فَاِنَّ رَسُولَ اللهِ(ص)نَهی عَن التَّلَقّی قالَ: وَ ما حَدُ التَّلَقّی؟ قالَ: مادُونَ غَدوَةٍ اَو رَوحَةٍ، قُلتُ: وَکَم الغَدوَةُ وَ الرَّوحَة؟ قالَ: اَربَعَةُ فَراسِخَ».(5)
امام صادق(ع)فرمود:«(در خریدن جنس پیشدستی نکن)و به پیشواز کاروانی که اجناس تجارتی می آورند نروید، زیرا پیامبر خدا(ص)از این کار منع کرده است». راوی پرسید: حد تلقی و به استقبال کاروان تجارتی رفتن چقدر است؟ امام صادق(ع)فرمود: کمتر از "غدوه روحه"، گفتم: غدوه و روحه چقدر است؟ فرمود:«چهار فرسخ».
عَن اَبِی عَبدالله(ع)قالَ:«یَاتِی عَلَی النّاسِ زَمانٌ عَضُوضٌ یَعَضُّ کُلُّ امرِیءٍ ما فی یَدِهِ «یهِ خ» وَ یَنسَی الفَضلَ، وَ قَد قالَ اللهُ:«وَ لا تَنسَوُ الفَضلَ بَینَکُم» ثُمَّ یَتَبَرّی فی ذلکِ الزَّمانِ اَقوامٌ یُبایِعُونَ المُضطَرین اُولئکَ هُم شِرارُ النّاسِ».(6)
امام صادق(ع)فرمود:«روزگار گزنده ای بر مردم فرا می رسد که هر فردی آنچه در اختیار دارد محکم به آن می چسبد و بخشش را فراموش می کند و حال آنکه خداوند فرموده: «بخشش را بین خودتان فراموش نکنید»، سپس با گروهی روبه رو می شوند که با افراد مضطر و گرفتار معامله می کنند، این گروه بدترین مردم هستند(چون افرادی که به خاطر بدهکاری و یا بیماری و امثال آن ناچار به فروختن اجناس خود با قیمت خیلی نازل می شوند نباید افرادی سودجو در جامعه بدنبال خریدن از این گونه افراد باشند)».
عَن عَلِیٍّ(ع):«وَ قَد نَهی رَسُولُ اللهِ(ص)عَن بَیعِ المُضطَرِّ وَ عَن بَیعِ الغَرَرِ».(7)
امیرالمؤمنین(ع)فرمود:«رسول خدا(ص)از خرید و فروش با مضطر و گرفتار و خرید چیزی که حدودش معلوم نیست، منع فرموده است».
فی حَدیثِ المَناهی:«نَهی رَسُولُ الله(ص)اَن یَدخُلَ الرّجُلَ فی سَومِ اَخیهِ المُسلِمِ».(8)
در حدیث مناهی:«پیامبر خدا(ص)از عمل مردی که در معامله برادر مسلمانش داخل می شود(و مشتری را از خریدن دلسرد می کند)منع کرد».
عَن اَبی عَبدالله(ع)قالَ: رَسُولُ الله(ص):«بارَکَ اللهُ عَلی سَهِلِ البَیعِ، سَهِلِ الشِّراءِ، سَهِلِ القَضاءِ، سَهِلِ الاِقتِضاءِ».(9)
امام صادق(ع)فرمود: پیامبر خدا(ص)فرموده:«خداوند بر خرید و فروش ساده و بی تکلف(که طرفین به فکر سود بیشتر نباشند)برکت می دهد».
قالَ رَسُولُ اللهِ(ص):«غَفَرَ اللهُ لِرَجُلِ کانَ قَبلَکُم کانَ سَهلاً إذا باعً، سَهِلاً إذا اشتَری، سَهِلاً إذا قَضی، سَهِلاً إذَا استَقضی».(10)
پیامبر خدا(ص)فرمود:«خداوند مردی را که قبل از شما ساده و آسان خرید و فروش می کرد و در انجام کار و خواهش و نیاز ساده می گرفت، بخشید».
آسان گرفتن به هنگام معامله
از ابواب احسان معاملات، مدارا با بدهکاران است، و احسان در این باب گاه با مسامحه و مدارا با بدهکار و گاه با چشم پوشی از کل طلب و یا مقداری از آن تحقق می یابد.قالَ رَسُولُ الله(ص):«رَحِمَ اللهُ امرَءً سَهَّلَ البَیعَ، سَهِّلَ الشَّراءَ، سَهِّلَ الاِقتِضاءَ».
رسول خدا(ص)فرموده است:«خدا رحمت کند مردی را که آسان بخرد و آسان بفروشد و در رابطه با بدهکاران، سهل و آسان بگیرد».
بنابراین، باید دعای پیامبر را غنیمت شمرده و خود را مشمول آن گرداند و آن حضرت فرمود: «اِسمَح، یُسمَح لَکَ»، «سهل و آسان گیر، تا با تو سهل و آسان بگیرند».
رسول خدا(ص)فرمود:«مردی گنهکار را پس از مرگ محاسبه نمودند کار نیکی در نامه عملش ندیدند، به وی گفته شد آیا هیچ شده که کار خیری کرده باشی، گفت: نه، تنها این بوده که من طلب زیادی از مردم داشتم، شاگردانم را می گفتم با ثروتمندان سهل و آسان بگیرند و تنگدستان را مهلت دهید، و بنا به قولی از آنها درگذرید. خدای تبارک و تعالی فرمود: ما بدین عمل از او سزاوارتریم، پس او را مورد عفو و بخشش قرار دادند.»
حماد بن سلمة و دوری از دنیا
محمد بن صالح می گوید: من نزد حماد بن سلمة بودم، در خانه جز حصیری که بر آن نشسته بود و قرآنی که تلاوت می کرد و کیسه که قوت و غذایش در آن بود و ظرف آبی که برای وضو از آن استفاده می کرد چیزی نبود، ناگهان صدای در بلند شد و محمد بن سلیمان اجازه ورود خواست او را اجازه داد، محمد وارد شد و مقابل حماد بر زمین نشست، بعد رو به حماد نموده و گفت: چه علت دارد که هر وقت تو را می بینم، رعب و وحشت سر تا پای وجودم را فرامی گیرد؟حماد گفت: زیرا رسول خدا(ص)فرمود:«اِنّ العالِمَ اِذا اَرادَ بِعِلمِهِ وَجهَ اللهِ هابَهُ کُلَّشَیءٍ»
«عالم اگر به علمش، جز خدای چیزی در نظر نداشته باشد، هیبتش همه چیز را فرا می گیرد».
محمد چهل هزار درهم که با خود آورده بود بر او عرضه داشت و گفت این پول را در مخارج خود صرف نما، حماد گفت: آن را به کسی که به ظلم و ستم از او گرفته ای برگردان، محمد گفت: به خدا سوگند که این مال به ارث به من رسیده است، حماد گفت: مرا بدان نیازی نیست، گفت: آن را بگیر و بین فقرا تقسیم نما، حماد گفت: شاید اگر به عدالت هم تقسیم کنم، کسی که به او چیزی نرسید بگوید حماد در این قسمت، عدالت را مراعات ننمود و به خاطر من مرتکب گناهی شود و پول را نپذیرفت.
پینوشتها:
1. وسائل، ج12، ص 283.
2. فقیه، ج2، ص 64.
3. فروع، ج1، ص 371.
4. تهذیب، ج2، ص 122.
5. فروع، ج1، ص 376.
6. تهذیب، ج2، ص 123.
7. وسائل، ج12، ص 330.
8. فقیه، ج2، ص 194.
9. تهذیب، ج2، ص 123.
10. خصال، ج1، ص 92.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}