نویسنده: نعیم قاسم
مترجم: محمد مهدی شریعتمدار


 
اسلام آخرین و فراگیرترین رسالت آسمانی است. خدای متعال در قرآن کریم می فرماید:
إنَّ هذا لَفی الصُحف الاُولی * صُحُف ابراهیم وَ موسی.(1)
«قطعاً این (معانی) در صحیفه های گذشته هست * صحیفه های ابراهیم و موسی»
اسلام دین کامل و همه جانبه برای زندگی انسان است. خدای متعال فرموده است:###
...اَلیوم اکمَلت لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُم الاسلم دینا.(2)
«...امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را برای شما [به عنوان] آیینی برگزیدم...»
اسلام متشکل از عقیده و شریعت است؛ عقیده ای که خرد انسان را مورد خطاب قرار می دهد تا به خدای واحد یکتا و آفریننده هستی ایمان آورد، چرا که عقل حکم می کند، آسمان و آنچه در آن است و زمین و آنچه در آن و روی آن است و زندگی با تنوع و تداومش در میان همه مخلوقات و روابطی که میان همه این مسائل با نظمی دقیق حاکم است، تنها می تواند مخلوق خالقی مدبر و توانا باشد.
و اوست که فرستادگانش را با معجزه ها فرستاد تا به تبلیغ میان مردم و آشنا ساختن آنان با وظایف و صلاح خود در این دنیا همت کنند. برجسته ترین فرستادگان الهی، پنج پیامبر اولوالعزم، یعنی نوح، ابراهیم، موسی و عیسی (ع) و محمد (ص) هستند که تعالیم خود را ابلاغ کردند. از کتاب های آسمانی، آخرین آنها قرآن کریم است؛ معجزه ای که تا کنون تحریف و دگرگونی در آن راه نیافته و امروزه همان گونه که پروردگار جهانیان آن را از راه جبرئیل (ع) بر محمد (ص) فرو فرستاد، در دست ماست. پس از آن نیز، امامان معصوم (ع)، از فرزندان علی بن ابی طالب (ع) وظیفه تبلیغ و تفسیر و بیان جزئیات دین اسلام را به عهده گرفتند.
از آنجا که خدا زندگی را بیهوده نیافریده است و خود فرموده است که «آیا پنداشته اید که شما را بیهوده آفریدیم و به سوی ما بازگردانده نمی شوید.» (3) و از آنجا که مقتضای عدل او آن است که به مؤمنان متعهد به شریعت الهی و دارای انضباط و پایبندی شایسته به حوزه و محدوده ی آن، پاداش بهشت دهد و کافران و منحرفان و بدکاران و ستمگران را در آتش دوزخ مجازات کند؛ خداوند روز قیامت را به عنوان روزی قرار داده است که همه عالمیان از هنگام پیدایش زندگی روی زمین، به منظور حساب رسی در آن جمع شوند. همه رسالت های آسمانی، در هشدار نسبت به روز قیامت و ضرورت افزایش توش و توان استقامت و صلاح برای چنان روزی، اجماع و اتفاق نظر داشته اند.
شریعت نیز در برگیرنده همه نیازهای فردی و اجتماعی بشر است و با قواعد اجمالی یا جزییات دقیق خود بر پایه بر آوردی از خواست ها و نیازهای بشر، متعرض آنها شده است و قرآن کریم و سنت شریف پیامبر (ص) و امامان (ع)، آن امور را تبیین کرده است.

اسلام دین فراگیر

برای آن که به فراگیر بودن اسلام، نگاهی اجمالی بیفکنیم، نمونه هایی از زمینه های مختلف موجود در آن را یادآوری می کنیم:
1- ایمان به خدای متعال که مستلزم ایمان به دین او و رویگردانی از هر آنچه جز او است:
وَ لَقَد بَعَثنا فی کُل اُمه رَسولاً ان اعبدوا الله وَاجتَنبوا الطغوت فَمِنهُم مَّن هَدَی الله وَ مِنهُم مَن حَقَّت عَلیه الضَّلله فسیروا فِی الاَرض فَانظروا کَیفَ کان عقِبَهُ المُکَذِبین.(4)
«بی گمان، در میان هر امتی فرستاده ای برانگیختم [تا بگوید:] خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید. پس گروهی از آنان را خدا هدایت کرد وگروهی نیز گمراهی بر آنان سزاوار آمد. بنابراین در زمین سیر کنید و ببینید که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است.»
محاسبه روز قیامت نیز بر پایه همین پایبندی و ضایع نکردن زندگی و لذت های نامشروع دنیوی خواهد بود:
کُلُّ نَفس ذائِقَهُ الموت وَ اِنَّما توفون اُجورکم یَومَ القیمه فَمَن زُحزِح عَن النّار وَ اُدخِلَ الجَنه فَقَد فاز وَ مَا الحیوه الدُنیا الاّ مَتَعُ الغُرور(5)
«هر نفسی مرگ را خواهد چشید و قطعاً در روز قیامت، پاداش هایتان به طور کامل داده خواهد شد. پس هر که از آتش بر کنار شود و به بهشت وارد شود، قطعاً کامیاب است و زندگی دنیا جز مایه فریب نیست.»
فرجام کار، رضای مشترک خدا و بنده اش درباره نتایج خواهد بود:
وَالسّبِقونَ الاَوَّلون مِنَ المُهجِرین وَ الاَنصار وَ الَّذین اتَّبعوهم بِاحسن رَّضی اللهُ عَنهُم وَ رَضُو عَنه وَاَعَدَّ لَهُم جَنتٍ تَجری تَحتِهَا الاَنهر خلِدینَ فیها اَبَداَ ذلک الفوزُ العَظیم.(6)
«و پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که با نیکوکاری از آنان پیروی کردند، خدا از آنان خشنود و آنان از او خشنودند و [خدا] برای آنان بهشت هایی فراهم آورد که از زیر آنها نهرها روان است. همیشه در آن جاودانند و این همان کامیابی بزرگ است.
2- عبادات که شخصیت مؤمن را در رابطه خود با پروردگارش جلا می دهد، مانند نماز و روزه و حج و زکات:
وَ المومِنون وَ المُومِنتُ بَعضُهُم بَعض یَامُرُونَ بِالمَعروف وَ ینهون عَن المُنکَر وَ یُقیمونَ الصَّلوه وَ یوتونَ الزَّکوه وَ یُطیعُونَ الله وَ رَسوله اولئِکَ سَیَرحَمُهُمُ الله اِنُّ اللهَ عَزیزٌ حَکیم.(7)
«و مردان و زنان با ایمان، دوستان یکدیگرند، به کارهای پسندیده وا می دارند و از کارهای ناپسند باز می دارند و نماز را به پا می دارند و زکات می دهند و از خدا و پیامبرش فرمان می برند. آنان را خدا به زودی مورد رحمت قرار خواهد داد و خدا عزیز و حکیم است.»
در روایتی نیز زراره امام محمد باقر (ع) نقل می کند که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «اسلام بر ده قسمت بنا نهاده شده است: شهادت «لا اله الا الله» که شخص را وارد ملت اسلام می کند، نماز که فریضه واجب است، روزه که سپر از آتش است، زکات که مایه پاکیزگی است، حج که شریعت است، جهاد که جنگ است، امر به معروف که وفاداری است، نهی از منکر که حجت است، جماعت که مایه الفت است و عصمت که مستوجب اطاعت است.» (8)
3- تزکیه نفس انسانی که متأثر از ارشاد است و نیازمند پیگیری همه روزه، به دلیل قابلیت گرایش آن به شر است:
و نفس و ماسوئها * فالهمها فجورها و تقوئها * قد افلح من زکها * و قد خاب من دسها(9)
«سوگند به نفس و آن که آن را درست کرد * سپس پلیدی و پرهیزکاریش را به آن الهام کرد * قطعاً هر که آن را پاک کرد، رستگار* و هر که آلوده اش ساخت، زیانکار خواهد بود.»
پیروز کسی است که بر ضبط نفس توانا باشد و آن را از هواها و گناهان باز دارد:
و امّا من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوای * فان الجنه هی الماوی (10)
«و اما کسی که از هنگام ایستادن در برابر پروردگارش هراسید و نفس را از هوس بازداشت * پس بهشت جایگاه [او] خواهد بود.»
امام صادق (ع) در تفسیر آیه «و برای هر که از [هنگام] ایستادن در برابر پروردگارش بهراسد، دو بهشت است » (11) فرمود: هر که بداند که خدا او را می بیند و آنچه می گوید، می شنود، و آنچه از خیر یا شر انجام می دهد، می داند و این آگاهی او را از اعمال زشت باز دارد، او کسی است که از ایستادن در برابر خداوند می هراسد و نفس را از هوس باز می دارد.» (12)
4- توجه به مسائل سیاسی، از راه اهتمام به امور مسلمین، بر اساس فرموده پیامبر اکرم (ص) که «هر که به امور مسلمانان اهتمام نورزد، مسلمان نیست» (13) و نیز عدم اتکا به ستمکاران:
فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا انه بما تعملون بصیر* و لاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار و ما لکم من دون الله من اولیاء ثم لاتنصرون.(14)
«پس همان گونه که دستور یافته ای، خود و هر که توبه کرده و همراه توست، ایستادگی کنید و طغیان نکنید که او به آنچه می کنید، بیناست، و به کسانی که ستم کرده اند، پناه نبرید که آتش شما را در رسد و جز خدا دوستانی نخواهید داشت و سرانجام یاری نخواهید شد.»
5- جهاد در راه خدا در صورت وجوب، با بذل گرانبهاترین دارایی های انسان از نفس و مال و بدون شک و تردید درباره آن:
انفروا خفافا وثقالا وجهدوا باموالکم و انفسکم فی سبیل الله ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون.(15)
«سبکبار و گرانبار بسیج شوید و با مال و جانتان در راه خدا جهاد کنید که این برای شما بهتر است، اگر بدانید.»
برای توضیح مطلب، باید گفت که در تربیت اولویت ها، دوستی خدا و پیامبر و نیز جهاد بر هر چیزی مقدم است:
قل ان کان ءاباوکم و ابناوکم و اخونکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجره تخشون کسادها و مسکن ترضونها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربصوا حتی یاتی الله بامره والله لایهدی القوم الفسقین.(16)
«بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و خاندان شما و اموالی که گرد آورده اید و تجارتی که از کسادیش بیمناکید و سراهایی که می پسندید، نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه او دوست داشتنی تر است، پس در انتظار آن باشید که خدا فرمانش را اجرا کند و خدا گروه فاسقان را هدایت نمی کند.»
6- اقتصاد: اسلام معاملات تجاری را بر اساس بیع و نه ربا مورد تشویق قرار داده است:
واحل الله البیع وحرم الربوا(17)
«و خدا بیع را حلال و ربا را حرام قرار داده است».
همچنین اسلام درباره کیفیت وضع مالیات (خراج) به حاکمان توصیه کرده است که مالیات ها به نحوی باشد که موجب افزایش ثروت شود و تحقق سازندگی، هدف و پایه اخذ خراج باشد و نه بالعکس. امیرمؤمنان علی (ع) در عهد نامه خود به مالک اشتر به او فرمود: «اهتمام تو به آبادانی سرزمین، بیش از توجه به جمع آوری خراج باشد، چرا که مالیات جز در اثر آبادانی، قابل وصول نیست و هر که خراج را بدون آبادانی طلب کند، سرزمین را ویران و مردم را تباه می کند و امورش تنها برای زمان کوتاهی سامان می گیرد! و چنانچه مردم از بار سنگین مالیات یا آفتی که محصولات آنان را در رسد یا قطع آب یا نیامدن باران یا بی بهره ماندن زمین در اثر سیلاب یا قحطی و خشکی شِکوه کنند، در اخذ مالیات به آنها تخفیف ده تا امور آنان اصلاح شود. مبادا که کاهش بار مالیات بر مردم برای تو سنگین جلوه کند. چرا که ذخیره ای خواهد بود که مردم، آن را در راه آبادانی سرزمین و ارائه چهره ای زیبا از حکومت تو، به تو باز خواهند گرداند، علاوه بر آن که تو نیز رضایت و سپاس آنان را به دست خواهی آورد.»(18)
7- همیاری اجتماعی، از راه توزیع اموال به دست آمده از زکات، میان نیازمندان جامعه و در راه خدا:
انما الصدقات للفقراء و المسکین و العملین علیها و المولفه قلوبهم و فی الرقاب و الغرمین و فی سبیل الله وابن السبیل فریضه من الله والله علیهم حکیم.(19)
«صدقات تنها به تهیدستان و مسکینان و متصدیان [جمع آوری آنها] و کسانی که دلشان به دست آورده می شود و به [تلاش] در راه [آزادی] بردگان و وامداران و [عمل] در راه خدا و به در ماندگان اختصاص دارد. فریضه ای از جانب خداست و خدا دانا و حکیم است.»
قرآن کسانی را که یتیمان را از خود می رانند و در راه اطعام و سیر کردن مسکینان نمی کوشند، افرادی می داند که به تکذیب عملی روز قیامت می پردازند:
أرءیت الذی یکذب بالدین * فذلک الذی یدع الیتیم * و لا یحض علی طعام المسکین.(20)
«آیا کسی را که روز جزا را دوغ می خواند، دیده ای؟ او همان کسی است که یتیم را می راند و به اطعام مسکینان تشویق نمی کند.»
8- پذیرش داوری عقل و نفی وابستگی: برهان و دلیل باید اساس و پایه ایمان یا بی ایمانی باشد:
أمن یبدوا الخلق ثم یعیده و من یرزقکم من السماء و الارض اءله مَّع الله قل هاتوا برهنکم ان کنتم صدقین(21)
«آن کس که خلق را آغاز می کند و سپس آن را باز می آورد و آن کس که از آسمان و زمین به شما روزی می دهد، آیا خدایی دیگر غیر از الله است؟ بگو اگر راست می گویید، برهان خود را بیاورید.»
پیروی از پدران و نیاکان، در صورتی که منحرف و نادان باشند، به صرف ولادت در یک خانواده یا عادت به شیوه ای معین در زندگی، صحیح نیست:
و اذا قیل لهم اتّبعوا ما انزل الله قالوا بل نتّبع ما الفینا علیه ءاباءنا اولوکان ءاباوهم لایعقلون شیئا و لا یهتدون(22)
«و چون به آنان گفته شود که از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید؛ می گویند: «نه، از آنچه پدران خود را بر آن یافته ایم، پیروی می کنیم» آیا اگر پدران آنان چیزی را درک نکرده و هدایت نمی شدند، [باز هم درخور پیروی هستند؟]»
9- گفتگو: اصلاً دلیلی برای اعمال فشار و برخورد خشونت آمیز وجود ندارد:
لا اکراه فی الدین قدتبین الرشد من الغی.(23)
«در دین هیچ اجباری نیست و راه از بیراهه به خوبی آشکار شده است.»
هر کس باید اندیشه ها و باورهای خود را به شیوه ای نیکو عرضه کند و هیچ کس مسئول اعتقاد دیگران نیست و بازگشت همه به سوی خدای متعال است.
ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جدالهم بالتی هی احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین.(24)
«با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگار دعوت کند و با آنان به آنچه نیکوتر است، مجادله کن. همانا پروردگار تو کسی است که به حال آنکه از راهش گمراه شده است و به حال هدایت شدگان، داناتر است.»
10- عدالت که قاعده مورد اتکا در همه امور است و ضابطه آن، استقامت در خط الله و دوری از پلیدی و منکر و ستم و انحراف است:
ان الله یامر بالعدل والاحسن و ایتای ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی یعظکم لعلکم تذکرون.(25)
« به راستی که خدا به دادگری و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان می دهد و از پلیدی و کار ناپسند و ستم باز می دارد. به شما اندرز می دهد، باشد که پند گیرید»
11- برتری تقوا: ارزش انسان، نه بر پایه رنگ، نژاد، جنس یا زیبایی که بر اساس تقوا سنجیده می شود:
یایها الناس انا خلقنکم من ذکر وانثی و جعلنکم شعوباً و قبایل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقئکم (26)«ای مردم ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را ملت ها و قبیله هایی قرار دادیم تا با یکدیگر آشنایی پیدا کنید. به راستی که گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.»
پیامبر اکرم (ص) نیز فرمود: «...هیچ عربی بر عجم و نه عجمی بر عرب و نه سرخی بر سیاه یا سیاهی بر سرخ برتری ندارد، مگر به تقوا...».(27)
بر این اساس، اسلام آیین عبادت و سیاست است و برنامه ای برای دنیا و آخرت، فرد و جامعه، مسجد و دولت، سخت گیری و مهرورزی و جهاد و صلح است و محمد پیامبر خدا (ص) نیز حاکم و رهبر و سیاستمدار و عابد بوده انسان کامل را در زیباترین چهره خود تجلی بخشیده است. هر که لوای اسلام را بر افرازد، در واقع خدای متعال را در همه جایگاه ها عبادت می کند و نماز و جهاد و عدل و خدمتش به مردم، همه عبادت خواهد بود. تفکیک میان آنچه برای خدا و برای حاکم یا آنچه برای خدا و برای انسان است، امکان ندارد؛ زیرا همه چیز برای خداست.
یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و الی الله ترجع الامور(28)
«آنچه را فرا روی آنان و پشت سرشان است، خدا می داند و همه کارها به خدا باز می گردد.»
به دیگر سخن، انسان در همه امور زندگی خود باید اوامر و نواهی خدا را رعایت کند و هیچ محدوده ای وجود ندارد که خدا را در آن راهی نباشد و فرد بتواند، هر آنچه می خواهد، انجام دهد.
«منطقه الفراغ» (29) که خدا آن را به انسان واگذارده است، در چارچوب دایره کلی تنظیم امور زندگی قررا می گیرد و قواعد عمومی و ثابت شرع مقدس بر آنها حاکم است.
بنابراین، فرد نمی تواند به نام عبادت گوشه گیری کند یا در مسجدی عزلت گزیند و به محیط پیرامون خود وقعی ننهد. هر کس، هم به عنوان فرد و هم به عنوان بخشی از امت، مسئولیت دارد و هرگز با دوری گزینی از دنیا نمی توان به خدا تقرب جست:
وابتغ فیماء اتاک الله الدار الاخره و لاتنس نصیبک من الدنیا.(30)
«و در آنچه خدا به تو داده است، سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن.»
روایت شده است که سه نفر از مؤمنان تصمیم گرفتند که هر یک، به روش خود از لذت های حلال دنیا دست بکشد. یکی از آنان تصمیم گرفت که شب ها بیدار بماند و در اطاعت خدای متعال مشغول نماز و عبادت باشد. دیگری بر آن شد که تمام روزهای زندگیش را روزه دار باشد و نفر سوم نیز عهد کرد که از ازدواج خودداری کند. پس از آن که پیامبر اکرم (ص) از حال آنان آگاه شد فرمود: «این گروه را چه می شود که چنین و چنان می گویند. من نماز می گزارم و می خوابم، روزه می گیرم و افطار می کنم و همسر هم برای خودم می گزینم و هر که از سنت من روی گرداند، از من نیست.» (31)

همگامی اسلامی و دنیای مدرن

آیا اسلام می تواند همگام با زندگی مدرن حرکت کند؟ همه جانبه و فراگیر بودن اسلام اگر برای زمان نزول قرآن مفید بوده باشد، آیا با پیدایش دگرگونی های گوناگون در طول بیش از 1400 سال، خردمندانه است که آنچه صالح برای زمان گذشته بوده است، در زمان حاضر نیز اجرا شود؟
چنانچه مفهوم ثابت و متغیر در اسلام را بشناسیم، پاسخ به این پرسش آسان خواهد بود. اسلام بر قواعد و احکام ثابتی تکیه کرده است که با فطرت و طبیعت هستی انسان پیوند دارد و البته با متغیرهای زمانه هم سازگاری می یابد. برای مثال، نماز عبادتی برای جلا دادن نفس انسانی در همه زمان هاست و روزه، مایه تقویت اراده و افزایش اخلاص و مقدمه ای برای تقوا و پرهیزکاری است تا هر فرد در زندگی خود پایدار و استوار باشد. ازدواج برای ارضای غریزه و آبادانی کره زمین، در چارچوب اصول ثابتی صورت می گیرد که نسل، خانواده و روابط خویشاوندی را پشتیبانی می کند. ظلم و ستم، از سوی پادشاه یا امپراتور یا حاکم یا رهبر یا رئیس قبیله یا منتخبان مردم، مردود است و عدالت، در سطح فرد وجامعه، امری مطلوب و حفظ اخلاق نیکو، پایه آرامش و آسایش جامعه انسانی است.
چنانچه کلیات و جزئیات احکام ثابت اسلام بررسی شود، درخواهیم یافت که این احکام بر هر انسانی به عنوان یک فرد انطباق دارد و با منافع او، صرف نظر از زمان و مکان، سازگار است.
در عین حال، متغیرها بسیار زیاد است. اجتهاد، که باب آن در شریعت اسلام گشوده است - همه مقتضیات و نیازهای دنیای مدرن را بر آورده می کند و پرسش ها و حوادث واقعه را پاسخ می دهد و به بازنگری در اجتهادهای گذشته می پردازد و با در نظر گرفتن شرایط نوین و احکام آن، گستره ای برای همگامی با پیشرفت ها و متغیرها فراهم می آورد.
اسلام اصول و قواعدی را درباره «حاکم صالح: قرار داده، اما در مورد نحوه اداره دولت، عرصه را باز گذاشته است. انتخاب رئیس جمهوری می تواند مستقیماً از سوی مردم صورت گیرد یا از سوی مجلس نمایندگان یا به شیوه انتخاب نسبی، اما اسلام چگونگی تشکیل دولت، از لحاظ شکل، تعداد اعضا، کارکردها و تقسیم وظایف یا صلاحیت ها و اختیارات را به جامعه وانهاده است، همچنان که در روش تشکیل دولت - از راه رأی اعتماد مجلس نمایندگان به صورت فردی یا جمعی یا هر شکل دیگری - دخالت نکرده است و زمینه را برای انتخابی مناسب شرایط زمان و مکان فراهم آورده است.
اسلام قواعد کلی نظام تربیتی و وظایف معلمان و متعلمان و مسئولیت خانواده و جامعه را در تربیت نسل ها بیان کرده است، اما گستره وسیعی را در هماهنگی، سازمان دهی و مدیریت بخش آموزش و پرورش، در اختیار بشر قرار داده تا همگام با نیازهای هر عصر و زمانی تنظیم شود. فرایند آموزش چه در زیر درخت صنوبر انجام شود یا در مسجد و مدرسه یا در ساختمان های متحرک و چه از راه کتاب یا فیلم یا رایانه و اینترنت باشد، همه اینها از مسائلی است که در محدوده انتخاب مشروع بشر برای تحقق اهداف مورد نظر قرار می گیرد.
اسلام همگان را به نظافت و پاکیزگی تشویق کرده است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «پاکیزگی از ایمان است.» (32) اسلام بر آب به عنوان یک عنصر اساسی در تحقق پاکیزگی و طهارت تأکید کرده، به بیان جزئیات استفاده از آن برای انجام عبادت هایی که نیازمند طهارت از راه آب است پرداخته است. اما در تحقق پاکیزگی عمومی و سلامت محیط زیست با شیوه های مناسب، مانند استفاده از شوینده ها و نیز در چگونگی پاکسازی خانه ها و گذرگاه ها یا نگهداری مناطق حفاظت شده کشاورزی و محیط زیست دریاها و رودخانه ها، مسأله را به تصمیم بشر واگذار کرده است.
بنابراین اسلام قواعد سازگار با فطرت انسانی را که به دلیل ثابت بودن نیاز انسان به آنها، همراه با تغییرات زمان، دگرگون نمی شود، تثبیت کرده است و محدوده وسیعی را به اختیار انسان وانهاده است که می تواند همه متغیرها را در برگیرد تا همگام و سازگار با هر سرزمین و زمانی باشد. این همان محدوده ای است که آیت الله شهید سیدمحمد باقر صدر (قدس سره) آن را در هنگام بحث پیرامون مکتب اقتصادی اسلام، «منطقه الفراغ» نامیده است. او می نویسد:
«مکتب اقتصادی اسلام دارای دو جنبه است: جنبه نخست را اسلام به طور منجز و غیر قابل تغییر و تبدیل مشخص کرده است و جنبه دوم، منطقه الفراغ یا محدوده خلأ در مکتب اسلام است که وظیفه پر کردن آن به دولت یا ولی امر سپرده شده است که طبق بایسته های اهداف عمومی اقتصاد اسلامی و متقضیات زمان، صورت می گیرد.
«منطقه الفراغ» در واقع در نسبت با شریعت اسلام و متون تقنینی آن است و نه در مقام بررسی واقعیت های عملی اسلام که امت در عهد نبوت مبتلا به آن بوده است. زیرا پیامبر اکرم (ص) این خلأ را به نحوی پر کرده بود که اهداف شریعت در حوزه اقتصاد را در چارچوب شرایط آن روز جامعه اسلامی برآورده سازد.
پیامبر اکرم (ص)، در فرآیند پر کردن این خلأ به عنوان پیامبری که مُبلغ شریعت الهی ثابت برای هر زمان و مکان است، اقدام نکرد تا آن را بخشی از سیره او و در عداد قواعد تشریعی ثابت به شمار آوریم، بلکه این اقدام از جایگاه ولی امر که شریعت او را مکلف کرده است تا با توجه به شرایط، این خلاء را پر کند، صورت گرفته است.» (33)
آنچه در مورد منطقه الفراغ در حوزه اقتصاد بیان شد، در سایر حوزه ها و ابواب فقه اسلامی نیز جاری است. پاسخ گویی مناسب به نیازهای زمانه، متأثر از اختیار بشر است که در صورت اشراف به جنبه های گوناگون این نیازها و دقت در اجرا و تطبیق قواعد بر مسائل نوین، به ابداع و نوآوری در آنها می پردازد.
قدرت بشر هر چه افزون شود، هرگز به الگوی برتر نظام الهی نخواهد رسید. از راه یک مقایسه کلی و اصولی میان قواعدی که آفریدگار دانا و آگاه برای بندگان خویش وضع کرده است و مقرراتی که بشر ناتوان همواره آنها را تغییر می دهد و انسانیت را ناچار از پذیرش تجربیات تلخ و دردناک آن می کند و از بردگی و پس از آن برده داری به استبداد تا سرمایه داری با کمونیسم رهنمون می سازد و به رغم برخی روشنگری ها یا نکات مثبت، جهان در هر بار با نتایجی خطرناک روبرو می شود که بر زندگی انسان ها اثر می گذارد، می توان دریافت که نظام الهی برترین نظام است که در اسلام - این رسالت جامع همه رسالت های آسمانی - تجلی یافته است. مهم آن است که گوش بسپاریم و این دین کامل را بشناسیم و درک کنیم و به بهانه های دینی، نژادی یا منطقه ای آن را مردود ندانیم و خطاهای ایمان آورندگان به آن را که چهره ای نادرست از آن ارائه داده اند و نیز مسئولیت دسیسه هایی را که دشمنان و مغرضان برای مشوه ساختن حقیقت آن به کار می برند، بر آن تحمیل نکنیم.

بر پایی دولت اسلامی

آیا مقدماتی که بیان شد، به معنای دعوت به برپایی دولت اسلامی است؟ هر انسان پایبند مسلمانی که دارای عقیده اسلامی و ایمان به شریعت آن است، پروژه بر پایی دولت اسلامی را یکی از نشانه های طبیعی تعهد اسلامی خود می داند، چرا که تجلی بخش عدالتی است که انسان در آرزوی آن است. اما باید میان دیدگاه فکری و اجرای عملی تفاوت قائل شد.
در زمینه دیدگاه فکری، دعوت به بر پایی دولت اسلامی و تشویق دیگران برای قبول آن که تأمین کننده سعادت انسان است، مورد پذیرش ماست. از لحاظ عملی، این امر نیازمند فراهم آمدن زمینه پذیرش ایجاد چنین دولتی است. این زمینه را مردمی ایجاد می کنند که حق انتخاب نظامی را دارند که بر زندگی ملت حاکم باشد. قرآن نیز به همین نکته اشاره دارد:
لااکراه فی الدین قد تبیّن الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی لا انفصام لها والله سمیع علیم.(34)
«در دین هیچ اجباری نیست و راه از بیراهه به خوبی آشکار شده است. پس هر که به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، به یقین، به دستاویزی استوار که گسسته نمی شود - چنگ زده است و خدا شنوای داناست.»
بر پایی دولت اسلامی نمی تواند بر اساس گروه گرایی باشد و یک گروه دولت مورد نظر با دیدگاه خود را بر گروه های دیگر تحمیل کند. چنین چیزی، نه در این پروژه و نه در سایر پروژه ها و اندیشه ها چه از ناحیه ما باشد یا دیگران، پذیرفتنی نیست.
این نگرش، نخستین بار در نامه سرگشاده ای که حزب الله در سال 1985 صادر کرد، به طور رسمی اعلام شده است. در این بیانیه آمده است:
«اما ما تأکید می کنیم که به اسلام، به عنوان عقیده و نظام و اندیشه و حکومت باور داریم و همگان را به آشنایی با آن و پذیرش حکم داوری شریعت آن و نیز پایبندی به اسلام و تعالیم آن در سطوح فردی، سیاسی و اجتماعی دعوت می کنیم. و چنانچه این فرصت برای ملت ما فراهم شود که با آزادی، شکل نظام حکومتی خود را در لبنان انتخاب کند، هیچ گزینه ای را بر اسلام ترجیح نخواهد داد. و لذا ما ایجاد نظام اسلامی را بر اساس انتخاب آزاد و مستقیم مردم و نه از راه تحمیل و زور آن گونه که بعضی تصور می کنند - خواستاریم.» (35)
آنچه در متن نامه سرگشاده آمده است، دعوت آشکاری برای برپایی دولت اسلامی، بر اساس انتخاب آزاد و داوطلبانه مردم است. ما به باورهای خود ایمان کامل داریم و شرایط عملی و واقعی را نیز درک می کنیم. تا زمانی که انتخاب مردم متفاوت باشد یا هر دلیل و مانع دیگری وجود داشته باشد و شرایط فراهم نشود، ما معذور خواهیم بود، زیرا پیام و موضع خود را ابلاغ و اعلام کرده ایم و مردم بار مسئولیت خود را در شیوه حکومتی که انتخاب می کنند، به دوش خواهند کشید:
و لو شاء ربک لا من من فی الارض کلّهم جمیعا افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین.(36)
«و اگر پروردگار تو بخواهد، قطعاً هر که در زمین است، همه آنها یکجا ایمان می آورند. آیا مگر تو هستی که مردم را وامی داری که ایمان بیاورند.»
ما می کوشیم که باورهای خود را در چارچوب فعالیت های عمومی که در آن مشارکت می کنیم، ترویج کنیم؛ باشد که از نتایج منفی دوری از شریعت خدای متعال بکاهیم و بر این باوریم که تجربه سیاسی ما در فعالیت های داخلی در لبنان، شیوه ای به وجود آورده است که با نگرش اسلامی سازگار و در جامعه ای متکثر و در سایه دولتی که اندیشه اسلامی را در مدیریت، گرایش ها و باورهای اصلی خود در نظام حکومتی مبنا قرار نمی دهد، قابل اعمال است. بنابراین می توان گفت که باور و ایمان ما بر همه اندیشه های اسلامی منطبق است و کسی حق ندارد که بخشی از اندیشه اسلام را نادیده بگیرد. یا الگوی نوینی عرضه کند که مخالف با مضمون و تفسیر درست باشد یا به باور ما که برخاسته از ایمان ما بر همه اندیشه های اسلامی منطبق است و کسی حق ندارد که بخشی از اندیشه اسلام را نادیده بگیرد. یا الگوی نوینی عرضه کند که مخالف با مضمون و تفسیر درست باشد یا به باور ما که برخاسته از ایمان به حقانیت نظام الهی نسبت به سایر نظام هاست، اعتراض کند، اما اجرای عملی این باور، بایسته ها و شرایط اصولی خود را نیاز دارد. وظیفه ما دعوت به سوی دین خدا، با حکمت و پند نیکوست:
ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه وجدالهم بالتی هی احسن(37)
«با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به آنچه نیکوتر است، مجادله کن.»

پی نوشت ها :

1- اعلی، 18و 19.
2- مائده، 3.
3- اَفَحَسِبتُم اَنَمَا خَلَقنَکُم عَبَثَا وَاَنَکُم إلَینَا لَا تُرجَعُون.(مؤمنون،115).
4- نحل، 36.
5- آل عمران، 185.
6- توبه، 100.
7- توبه، 71.
8- خصال صدوق، ص 447.
9- شمس، 7 تا 10.
10- نازعات، 40 و 41.
11- و لمن خاف مقام ربه جنتان (رحمن، 46)
12- اصول کافی، ج 2، ص 70.
13- وسایل الشیعه (حر عاملی)، ج 16، ص 336.
14- هود، 112و 113.
15- توبه، 41.
16- توبه، 24.
17- بقره، 275.
18- نهج البلاغه، نامه 53 (عهدنامه مالک اشتر در هنگام تعیین او به عنوان والی مصر).
19- توبه، 60.
20- ماعون، 1تا 3.
21- نمل، 64.
22-بقره، 170.
23- بقره، 256.
24- نحل، 125.
25- نحل، 90.
26- حجرات، 13.
27- میزان الحکمه، ج 10، ص 629.
28- حج، 76.
29- منطقه الفراغ اصطلاحی است که نخستین بار توسط مرحوم شهید سید محمد باقر صدر درباره مفهومی مطرح شد که از پیش نزد فقها شناخته شده بود و شامل اموری است که شارع اسلام متعرض آنها نشده و حکمی درباره آنها نداده است و خداوند متعال آنها را به تصمیم جامعه در هر زمان واگذارده است که از جمله آنها نوع مسائلی است که در نظامات اجتماعی امروز مطرح است(م).
30- قصص، 77.
31- کنزالعمال، متقی هندی، ج 3، ص 31.
32- کتاب الطهاره خویی، ج 1، ص 46.
33- اقتصاد نا، محمد باقر صدر، ص 400.
34- بقره، 256.
35- نامه سرگشاده حزب الله به مستضعفان لبنان و جهان در سال 1985، ص 19و 20.
36- یونس، 99.
37- نحل، 125.

منبع: قاسم، نعیم؛ (1383)، حزب الله لبنان: خط مشی، گذشته و آینده آن؛ ترجمه محمد مهدی شریعتمدار؛ تهران: اطلاعات، چاپ سوم