نویسنده: فیلیپ کان
مترجمین: سیّد مهدی امین و عبّاس علی رضایی



 

 


آندره مری آمپر

در ادوار مختلف تاریخ بی رحمی بشر نسبت به هم نوع خود باورنکردنی بوده است. حکومت وحشت و اضطراب بعد از انقلاب کبیر فرانسه از جمله آن ها است. کمیته ایمنی مردم شعار انقلابی «آزادی، برابر و برادری» را به مسخره گرفت. هزاران نفر از مردم بی گناه فرانسه را بدون محاکمه حتی تشریفاتی، زیر گیوتین سر بریدند.
یکی از شهود این کشتارهای بی رحمانه جوان هجده ساله ای بود به نام آندره ماری آمپر که او را واداشتند تا به چشم خویش اعدام پدر محبوبش را ببیند. در اثر این جریان آندره دچار یأس عمیقی شد و از نظر عاطفی و روحی مریض گردید. مدت یک سال نتوانست کاری انجام دهد جز این که در اندیشه آن صحنه بود. همیشه غمگین بود و تقریباً دنیا این دانشمند بزرگ را، قبل از آن که دوران شکفتگی علمی او برسد، از دست داد.
آمپر در 22 ژانویه 1775 در یکی از نواحی لیون فرانسه به دنیا آمد. پدرش تاجر کنف و مرد فاضل و روشن فکری بود و به زودی پسرش را با آثار جاودانی یونان و لاتین آشنا ساخت ولی معلوم بود که پسر به ریاضیات علاقه داشت. هنگام کودکی آمپر قبل از این که خواندن و نوشتن یاد بگیرد مسائل ریاضی را به کمک سنگ ریزه ها حل می کرد. در یازده سالگی زبان لاتین را کاملاً می دانست و اطلاعات جامعی در زمینه ریاضیات، مخصوصاً حساب، داشت.
هنوز ناراحتی حاصل از مرگ پدرش برطرف نشده بود که ضرورت امرار معاش گریبانش را گرفت. عواید خانوادگی در اثر انقلاب از بین رفته بود و آمپر زندگی اش را از راه تدریس ریاضیات، علوم و زبان اداره می کرد و به مطالعاتش نیز ادامه می داد. مطالعات او آن چنان او را گرفتار نکرده بود که از عشق زن جذابی به نام ژولی کارون غافل بماند؛ بعداً با او ازدواج کرد.
یک سال بعد در سال 1800 پسر زیبارویشان ژان ژاک آمپر به دنیا آمد که بعدها یکی از بزرگ ترین نویسندگان و مورخان عصر خود شد و به عضویت آکادمی فرانسه انتخاب گردید. خوشحالی آمپر طولی نکشید و زن محبوبش در سال 1804 درگذشت. آمپر برای گریز و رهایی از غم این مصیبت خود را غرق در مطالعات علمی کرد.
آمپر با نوشتن مقاله ای درباره نظریه ریاضی games of chance توجه دنیای علمی ریاضی را جلب کرد. او در این مقاله مسئله ای را حل کرد که مدت ها فکر علمای ریاضی را به خود مشغول کرده بود.
دو نفر ریاضی دان و ستاره شناس معروف فرانسه به نام ژان دالامبر و ژوزف لالاند تحت تأثیر استعداد آمپر قرار گرفتند و او را برای تدریس ریاضیات و نجوم در مدرسه لیون پیشنهاد کردند. دو سال در آن جا تدریس کرد و بعد در سال 1805 به پاریش رفت تا در مدرسه پلی تکنیک که مدرسه مهندسی بود مشغول به کار شود. در سال 1809 آمپر به استادی ریاضیات و مکانیک در این مؤسسه تعیین شد. آمپر مقالات علمی متعددی در زمینه های مختلف از قبیل حساب استدلالی، شیمی، نور و جانورشناسی انتشار داد و در نتیجه به استادی دانشکده هنرها و علوم انتخاب شد.
در سال 1819 هانس کریستیان اورستد، دانشمند دانمارکی، نتیجه آزمایش خود را انتشار داد. او شرح داد که عقربه مغناطیسی در مجاورت سیمی که الکتریسیته از آن بگذرد منحرف می گردد. این کشف بزرگی بود که الکتریسیته و مغناطیس را به هم مربوط کرد.
امروز چنین به نظر می رسد که آزمایش آمپر چندان امر مهمی نبوده و حتی خود آمپر هم فکر می کرد که اورستد می بایست خودش کار را تکمیل کند. آمپر گفت: «وقتی اورستد متوجه شد که جریان الکتریسیته در عقربه مغناطیسی اثر می کند می بایست در این اندیشه هم می شد که اگر در مدار جریان الکتریسیته جداگانه نیز واقع شود عمل متقابل چگونه انجام می گیرد.» در این جا آمپر به آزمایش خود ادامه داد و بیان داشت که چرا اورستد متوجه آن موضوع نشده است. عقربه مغناطیسی در مقابل میله آهن صاف نیز منحرف می شود در حالی که بین دو میله آهن صاف اثر متقابل وجود ندارد.
آمپر آزمایشی ترتیب داد که درآن دو میله هادی فلزی انتخاب کرد و آن ها را به موازات یکدیگر قرار داد. یکی از میله های هادی را به لبه تیغی آویزان کرد به طوری که با کوچک ترین تکان به آسانی حرکت کند و هادی دیگر را به طور ثابت در جایش قرار داد وقتی که هر دو میله را به باطری وصل کرد هادی متحرک بسته به جهت جریانی که از آن عبور می کرد به هادی ثابت نزدیک و یا از آن دور می شد. وقتی که جریان در هادی ها در یک سمت می شد همدیگر را جذب می کردند و چنان چه جریان درجهت مخالف می شد یکدیگر را دفع می کردند. آمپر این حقیقت جالب را کشف کرد که بدون استفاده از آهن و آهن ربا و فقط با نیروی الکتریسیته می توان مغناطیس تولید کرد! فضایی که اطراف یک جریان الکتریکی را احاطه می کند عیناً شبیه میدان نیرویی است که دور یک آهن ربا را محاصره می کند!
آمپر حاصل تجربیات خودش را در مورد مغناطیس و الکتریسیته در سال 1823 چاپ کرد. در این اثر جاودانی، علاوه بر آزمایش هایی که ذکر شد، آمپر توجیه دیگری درباره مغناطیس دایمی بیان کرد که آن خاصیت به علت الکتریسیته مولکولی است. نظریه جدید علمی چنین است که در ساختمان اتم، هسته ای وجود دارد که الکترون ها به دور آن حرکت می کنند و در اثر حرکت آن ها جریان الکتریکی تولید می شود. بنابراین نظریه آمپر چندان اختلافی با این حقیقت ندارد. شاید علم نوین به این مسئله پاسخ دهد که چرا بعضی از اجسام می توانند خاصیت مغناطیسی داشته باشند و عده ای چنین نیستند و بعضی اجسام میدان مغناطیسی حاصل در اثر عبور جریان الکتریسیته را تضعیف می کنند.
آندره ماری آمپر از جمله انسان های جاودانی است. شاید روزی فرا رسد که شکوه کشف و تجربیات نوین علمی عظمت کار او را تحت الشعاع قرار دهد ولی نام او هرگز در دنیای علم فراموش نخواهد شد. دانشمندان واحد جریان الکتریسیته را به نام او «آمپر» نامگذاری کرده اند.
منبع: کان، فیلیپ؛ (1389) دانشمندان بزرگ، ترجمه سید مهدی امین و عباسعلی رضایی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی