نویسنده: فائزه عظیم زاده اردبیلی(1)




 

چکیده

اندیشه نجات بخش و ظهور منجی از مبانی اعتقادی ادیان توحیدی است و در نگرش فرق مختلف مسلمان مهدویت و فلسفه ظهور حضرت مهدی (عج) در حقیقت ریشه در رشد و تعالی و تکامل جامعه بشری دارد و انسان را به سوی معبود می کشاند و رسیدن به مقام عبادت و عبودیت از ویژگی منتظران واقعی است. شهید مطهری یکی از اندیشمندان بزرگ معاصر در آثار متعدد خود به مسئله مهدویت و انتظار می پردازد و آن را ضرورت تحقیق و به تمامیت رسیدن دین محمدی(ص) می داند؛ او سیر و تکامل جامعه را به سوی آینده در جهت تبیین زمینه سازی برای ظهور حضرت مهدی (عج) می داند. سایر اندیشمندان مسلمان اهل سنت نیز به ظهور مهدی (عج) و نسبت حضرت روایات متواتری را نقل می نمایند که ما رابه وفاق دینی و اجتماعی در تبلور حکومت یگانه عدالت گستر جهانی سوق می دهد.
اینک دراین برهه از تاریخ در سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی روز وحدت و وفاق مسلمانان اعتقاد به یگانه منجی عالم بشریت و زمینه سازی ظهور اوست که می تواند حکومت متعالی دینی را در جهان اسلامی رقم بزند و کفر جهانی را به ذلت و خواری بکشاند.

کلید واژه ها:

منجی، امام مهدی، اهل تسنن، مهدویت، ظهور، صحاح سته،مطهری

مقدمه

عدالت گستری و مبارزه با ظلم و پیروزی حق از روزگاران قدیم میان متفکران تاریخ رواج داشته است.ادیان بزرگ و زنده جهان نیز هریک به گونه ای بشارت وجود منجی را اعلام نموده اند. دانشوران بلند آوازه و معروف یونان مانند سقراط و افلاطون نیز در افکار خود اعتقاد راسخی به منجی را مطرح می نمایند؛ در آیین زرتشت نیز به گونه ای روشن از نجات بخش یا نجات بخشانی سخن به میان آمده و نجات بخش جهانی [مهدی]در اوستا، «سوشیانس» نامیده شده است. (محمد حسن، لطفی، دوره آثار افلاطون، (تهران، خوارزمی، 1379)، ص 20)
قیام آخرالزمان و پیروزی مقام ولایت در همه گستره جهان به روشنی مطرح شده است. و در کتاب «دید » اینگونه سخن می گویند: «پس از خرابی دنیا پادشاهی در آخرالزمان پیدا خواهد شد... و تمام عوالم را بگیرد و به دین خود آورد... و هرچه از خدا بخواهد برآید. »(2)
قرآن کریم نیز به صورت جامع بشارت به ظهور خاتم ولایت می دهد و پیروزی نهایی حق بر باطل را معرف می کند:
* «فاستبقوا الخیرت این ما تکونوا یات بکم الله جمیعا»(بقره / 148)
*«وقتلو هم حتی لاتکون فتنه ویکون الدین کله لله »(انفال / 39)
مهدویت و مسئله ظهور مهدی (عج) منحصر به اهل یک مذهب، از مذاهب اسلامی یعنی شیعه نیست؛ بلکه کتاب ها مدارک همه مذاهب اسلامی دیگر چون
حنفی، مالکی، شافعی و... سرشار از روایات نبوی می باشد که درباره ظهور مهدی (عج) و خصوصیات او رسیده است، عالمان اهل سنت در این کتاب ها، به نقل احادیث مربوط به حضرت مهدی (عج) پرداخته اند و درباره علائم ظهور سخن ها گفته اند.
همچنین دراین کتب براین موضوع تأکید کرده اند که نام حضرت مهدی (عج) را پیامبر اکرم (ص) ذکر کرده و شناسانده است و این مسئله مهم در اسلام، به دست آورنده اسلام طرح گشته است و «پیامبر (ص) خود فرموده است : اگر از عمر جهان، جز یک روز باقی نماند خداوند همان یک روز را چنان دراز کند تا مهدی بیاید و جهان را از داد و دادگری لبریز سازد». (الترمذی، ابی عیسی، تهذیب جامع، ج2، ابواب الفتن، باب ماجاء فی المهدی، ص 510، ح 2060) مقصود از این بیان تأکید برحق بودن ظهور مهدی آل محمد است.
استاد شهید مرتضی مطهری (ره)،این محقق و اندیشمند بزرگ شیعی، در آثار خود نگاهی به مسئله مهدویت از دیدگاه تاریخی، فلسفی، روایی، اصولی و منطقی داشته اند که در کتب مختلف ایشان شایان تعمق و بررسی می باشد.
1- سیری در سیره ائمه اطهار
2- قیام و انقلاب مهدی (عج) به ضمینه شهید
3- امدادهای غیبی در زندگی بشر
استاد شهید در کتاب سیری در سیره ائمه اطهار(ع) در فصلی که با عنوان مهدی موعود گشوده اند، در بخشی تحت عنوان «اعتقاد به مهدویت در جهان تسنن» به صراحت اعتقاد به امام مهدی (عج) را دربین اهل سنت تأیید می کنند:
«اگر می خواهید بفهمید که این مسئله منحصر به شیعه نیست، ببینید آیا مدعیان مهدویت فقط در میان شیعه زیاد بوده اند و در میان اهل تسنن نبوده اند؟ می بینید مدعیان مهدویت درمیان اهل تسنن هم زیاد بوده اند. یکی از آنها همین مهدی سودانی یا متمهدی سودانی است که در کمتر از یک قرن اخیر در سودان ظهور کرد و در آنجا یک جمعیتی به وجود آورد که تا همین اواخر هم بوده اند. اصلاً این مرد که ظهور کرد، به ادعای مهدویت ظهور کرد یعنی اینقدر اعتقاد به مهدی در همان سرزمین های سنی نشین وجود داشته است که زمینه را برای ادعای یک مهدی
دروغین مساعد کرد. در کشورهای دیگر اسلامی نیز مدعیان مهدویت زیاد بوده اند. در هندوستان و پاکستان قادیانیها به همین عنوان ادعای مهدویت ظهور کردند و در روایات ما هم زیاد است که مدعیان کذاب و به اعتباری دجال ها زیاد پیدا خواهند شد وادعاهایی خواهند کرد.» (مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار(ع)»ص 251)
در جایی دیگر، استاد، دوباره به اندیشه مهدویت در همه مذاهب اسلامی اشاره می نمایند و می فرمایند: «اندیشه پیروزی نهایی حق و صلح و عدالت بر نیروی باطل و ستیز و ظلم، گسترش جهانی ایمان اسلامی، استقرار کامل و همه جانبه ارزش های انسانی، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایدئال و بالاخره اجرای این ایده عمومی و انسانی به وسیله شخصیتی مقدس و عالی قدر که در روایات متواتر اسلامی، از او به مهدی تعبیر شده است، اندیشه ای است که کم و بیش همه فرق و مذاهب اسلامی -با تفاوت ها و اختلاف هایی - به آن مؤمن و معتقدند.» (همان، قیام و انقلاب مهدی به ضمیمه شهید، ص 5)
شهید مطهری(ره) همچنین در کتاب امدادهای غیبی در زندگی بشر بخشی را به اثبات لزوم ظهور منجی اختصاص داده اند که اینگونه می فرمایند:
«مسئله مهدویت دراسلام و بالاخص در تشیع یک فلسفه بزرگ است، اعتقاد به ظهور منجی است. «(همان، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص 102)
به این ترتیب، از دید استاد مطهری (ره) اعتقاد به امام مهدی (عج) فقط اختصاص به شیعه ندارد و دربین اهل تسنن هم دیده شده است. چنانکه استاد درباره خواجه حافظ شیرازی می فرمایند که :«من الآن نمی دانم که حافظ آیا واقعاً شیعه است یا سنی، و خیال هم نمی کنم که کسی به طور قطع بتواند بگوید که حافظ شیعه بوده است ولی ما در اشعار حافظ نیز می بینیم به این مسئله اشاره شده است.»
به منظور بررسی آثار استاد شهید مطهری در تبیین فلسفه مهدویت و انتظار ابتدا سیری در آثار استاد می نماییم و سپس به بررسی آراء اندیشمندان اهل سنت می پردازیم.

فلسفه مهدویت

آرمان و قیام و انقلاب مهدی (عج) یک فلسفه بزرگ اجتماعی -اسلامی است ؛ (همان، قیام و انقلاب مهدی (عج)،ص 57). و اگر بخواهیم شناخت مناسبی از مهدویت به دست آوریم، یک راه این است که علل و ضرورت مهدویت را در جوامع بررسی کنیم. به نظر می رسد مهم ترین دلیل بر ضرورت موعود جهانی، همان فلسفه بعثت انبیاء است که فلسفه خلقت نیز هست. (همان، تکامل اجتماعی انسان، صص 69- 73) فلسفه خلقت، «عبادت و عبودیت» است که حقیقت «عبودیت»، تقرب به خدا است و فلسفه بعثت نیز طبق آیاتی متعدد از قرآن کریم، توحید و عدالت اجتماعی معرفی شده و مطابق شرح شهید مطهری، عدالت نیز برای توحید است.(همان، صص 74- 85) و مهم ترین ضرورت قیام موعود جهانی نیز پرکردن زمین از عدل و قسط است. اما اگر قرار است عدالت کامل در آخرت تحقق شود دیگر ضرورت تحقق آن در دنیا برای چیست؟
اول، از نظر قرآن کریم، انسان به زمین نیامده که در زمین بماند، بلکه آمده تا مسیر حرکت به سوی خدا راطی کند و به مقام شایسته خویش که همان مقام خلیفه الهی است، برسد. یعنی مظهر صفات خدا گردد. انسان آن گونه که ملائکه پنداشتند فقط موجودی نیست که در زمین فساد و خونریزی کند؛ بلکه سکه وجودش روی دیگری دارد که همان فلسفه آفرینش اوست و در واقع آنچه در انسان اصالت دارد همان ارزش های متعالی وجود اوست.(همان، صص 52- 54)
دوم، هرچند در مجموع، حرکت تاریخ، تکاملی است، سیر تکاملی آن جبری و لایتخلف نیست و چنین نیست که هرجامعه ای در هر مرحله تاریخ لزوماً نسبت به مرحله قبل از خود کامل تر بوده باشد. نظر به اینکه عامل اصلی این حرکت انسان است که موجودی مختار و آزاد و انتخابگر می باشد، تاریخ در حرکت خود نوسانها دارد ؛ولی در مجموع خود یک خط سیر تکاملی را طی کرده و می کند.(همان، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، صص 47- 48)
به بیان دیگر از ویژگی های انسان تضاد درونی میان غرایز متمایل به پایین است که هدفی جز امر فردی و محدود و موقت ندارد و گرایش های متمایل به بالا که
می خواهد از حدود فردیت خارج شود و همه بشر افراد را دربرگیرد. نبرد درونی انسان که قدما آن را نبرد میان عقل و نفس می خواندند، خواه ناخواه به نبرد میان گروه های انسان ها هم کشیده می شود؛ یعنی نبرد میان انسان های کمال یافته و آزادی معنوی به دست آورده با انسان های منحط و حیوان صفت، که قرآن کریم آغاز این نبرد را داستان دو فرزند آدم، هابیل و قابیل منعکس کرده است. (همان، صص 38- 39)
در طی تاریخ گذشته و آینده نبردهای انسان تدریجاً بیشتر جنبه عقیدتی و مسلکی پیدا کرده است وانسان تدریجاً از لحاظ ارزش های انسانی به مراحل کمال خود،یعنی به مرحله انسان آرمانی و جامعه آرمانی نزدیک تر می شود. تا آنجا که در نهایت امر، حکومت و عدالت یعنی حکومت ارزش های انسانی که در تعبیرات اسلامی از آن به حکومت مهدی تعبیر شده است مستقر خواهد شد واز حکومت نیروهای باطل و خودخواهانه و خودگرایانه اثری نخواهد ماند. (همان ریالص 44)
نکته جالب توجه اینکه براساس پاره ای از احادیث، قیام مهدی (ع) زمانی رخ خواهد داد که افراد سعادتمند و شقاوتمند به نهایت کار خود رسیده باشند. (همان، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، صص 47- 48)
سوم، نکته بسیار مهمی که دراین جنگ حق و باطل نباید مورد غفلت واقع شود این است که نظام جهان، نظام اخلاقی است. در منظر دین، جهان در برابر عمل خوب و بد واکنش یکسانی ندارد و این تبلور امدادهای غیبی می باشد. قرآن کریم می فرماید: «ان تنصرواالله ینصرکم»؛(محمد، 47/ 7 « ومن یتق الله یجعل له مخرجاً»؛(طلاق، 65/ 2) «ان یکن منکم عشرون صبرون یغلبوا مائتین»؛(انفال، 8/ 65) که همگی حکایت از این دارد که همه معادلات حاکم بر جهان از نوع معادلات مادی و عادی است که با چشم سر مشاهده شود بلکه یکی از این معادلات مهم، آمدن حضرت مهدی برای نبرد نهایی حق و باطل است. که هم چشم سر می خواهد و هم چشم دل و به تعبیر دقیق شهید مطهری، از مجموع آیات و روایات استنباط می شود که قیام مهدی موعود (عج) آخرین حلقه از مجموع حلقه های مبارزات حق و باطل است که از آغاز جهان برپا بوده است. (مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از
دیدگاه فلسفه تاریخ، ص 68) و این همان امداد غیبی است که شامل جبهه اهل حق می شود.
نکته مهم در شناخت مهدویت این است که حکومت مهدی (عج) آغاز حرکت انسان است نه پایان کار انسان ها. به تعبیر شهید مطهری، در هر مکتبی وقتی آرمانش محقق شود، دیگر کار آن مکتب تمام می شود و می میرد. اما انسانی که نبردی با باطل را به اتمام رسانده است، هنوز در «فاستبقو الخیرات» در برابرش خودنمایی می کند. او که نقض ها را برطرف کرده، اینک در ابتدای سیر صعودی خود است که باید در آن گام بردارد، این سیر، منتها و نهایت ندارد و هرچه بالا رود، در دستگاه هستی برای او امکان بالاتر رفتن هست. (همان، تکامل اجتماعی انسان، ص 57- 58)
شهید مطهری در تبیین آینده تاریخ معتقد است: جریان مبارزه حق و باطل ادامه می یابد و جلو می رود تا آنجا که در نهایت منجر به حکومت عدل حضرت مهدی (عج) خواهد شد و چنین نیست که زحمات مصلحان به سرانجام نرسد.
(همان، قیام و انقلاب مهدی ازدیدگاه فلسفه تاریخ، صص 59- 60)
لذا اندیشه تربیت شدگان مکتب قرآن، تاریخ، سیرصعودی و تکاملی دارد هر اصلاحی که امروز به دست بشرصورت گیرد، زمینه ای خواهد بود برای یک اصلاح نهایی و حکومت جهانی.(همان، صص 14-15) هرچند این اندیشه با بعضی اندیشه های ماتریالیستی و غیرماتریالیستی به ظاهر شباهت دارد؛ در اصول اساسی کاملاً با آن دیدگاه ها متفاوت است. اول، در نظریه مهدویت اسلامی سخن از آینده تاریخ بیان حاکمیت اراده الهی است نه صرفاً اراده بشر و طبیعت مادی تاریخ، دوم، در این دیدگاه این انسان های صالح همواره زمینه شرایط تحقق آن جامعه واحد جهانی را فراهم می کند. سوم، ارزش هر مبارزه ای به حق بودن آن است نه نو بودن آن. در این اندیشه هر مبارزه ای تنها برای احقاق حق فردی و اجتماعی مشروعیت و قداست پیدا می کند. (همان، صص 43- 48)
استاد مطهری در بیان نقش حضرت حجت در تکامل تاریخ و بشریت می فرمایند: «یعنی زندگی بشر در آینده منتهی می شود به عالی ترین و کامل ترین زندگی ها، که از جمله آثار زندگی آشتی انسان و طبیعت است، و آن این است که زمین تمام معادن
خود را در اختیار انسان قرار می دهد و آسمان تمام برکات خود را در اختیار انسان قرار می دهد و همه این ها خود تکامل تاریخ است (همان، فلسفه تاریخ، ص 202) ایشان در جای دیگر مشخصات حکومت حضرت مهدی(عج) را اینگونه بیان می نمایند: « ما مسلمان ها بالاخص شیعیان می گوییم دوره سعادت بشر آن عصری است که دوره عدل کامل است.یعنی عصر ظهور حضرت حجت (عج) آن دوره ای که اولین مشخصه اش این است که دوره حکومت عدل است یعنی دوره ای که درآن عدم اسیر و پرده نیست.»
امیر المؤمنین (ع) تعبیری درباره عصر دارد که می فرماید: «ویغبقون کاس الحکمه بعدالصبوح».
در آن عصر، مردم جامی که صبحگاهان و شامگاهان می نوشند جام حکمت و معرفت است. جز جام حکمت و معرفت جام دیگری نمی نوشند.(همان، اسلام و مقتضیات زمان، ص 50 و سیری در نهج البلاغه، ص 98)
استاد به بررسی نگاه بدبینانه، و اضطراب آور مادی مسلک ها در تحلیل آینده تاریخ می پردازد و مهم ترین علت این بدبینی را نداشتن اهداف والای الهی و معنوی می داند. در مکتبی که رهایی، بیهودگی و عبث گرایی، آرمان نهایی آن باشد، شاید چیزی جز این بدبینی شوم را نسبت به آینده بشریت انتظار نداشت. ویل دورانت به خوبی به این فصل اعتراف نموده است: ما از نظر ماشین توانگر شده ایم و از نظر مقاصد فقیر.( همان، انسان و سرنوشت، ص 134)
او نگاه حکیمانه پرورش یافتگان مکتب الهی را اینگونه توصیف می کند: «عمر جهان به پایان نرسیده دولت مقرون به عدل و عقل و حکمت و خیر و سعادت و سلامت و امنیت و رفاه و آسایش و وحدت عمومی و جهانی، در انتظار بشریت است دولتی که درآن دولت، حکومت با صالحان است و انتخاب اصلح به معنی واقعی در آن صورت خواهد گرفت.» (همان، ص 137)
اعتقاد به مهدویت در اسلام نه تنها خوشبینی نسبت به پایان کار جهان و آینده بشریت را تضعیف می کند بلکه نویدی است بر بلوغ فکر و اندیشه بشریت.
پیغمبر اکرم (ص) درباره مهدی موعود (عج)فرمود: «یبعث فی امتی علی اختلاف من الناس و زلازل یرضی عنه ساکن السماء و ساکن الارض و یقسم المال صحاحاء قالوا: و ما صحاحا یا رسول الله قال تقسیم بینهم بالسویه.»
«خدا هرگز دنیا را بی صاحب نگذاشته است و بی صاحب هم نخواهد گذاشت آن وقتی که کار دنیا می کشد به آنجا که واقعاً بشریت در خطر است، خدا بشریت را به وسیله یک بشر نجات می دهد.»(همان، گفتارهای معنوی، ص 212)
همچنین امام علی(ع) در اشاره به ظهور مهدی موعود (عج) می فرمایند:
«حتی تقوم الحرب لکم علی اساق بادیا نواحذبها، معلونه اخلافها، حلوا رضاعها، علقما عاقبتها الا و فی عذ وساقی عذبها لاتعرفون یاخذ الوالی من غیرها عمالها علی مساوی اعمالها و تخرج الارض له اما لید کوبها و تلقی الیه مسلما لقط لیدبها غیربکم کیف عدل السیره و یحیی میت»
امام علی(ع) ازیک آینده عبوس و وحشتناک و جنگل های وحشت زا یاد می کند ولی در پایان این شب سیه یک سفیدی و نور را نوید می دهد؛ حاکمی انقلابی که نشان خواهد داد که عدالت واقعی چیست و کتاب خدا و سنت پیامبر را احیاء خواهد کرد. (همان، امداد های غیبی در زندگی بشر، ص 113) قرآن کریم هم می فرماید:
«و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصلحون »(انبیاء / 105) یعنی ما از پیش اطلاع داده ایم که وارث اصلی زمین، بندگان صالح و شایسته ما خواهند بود.
برای همیشه زمین دراختیار ارباب شهوت و غضب و بندگان جام و مقام و اسیران هوای نفس نخواهد بود.(مرتضی، مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص 114)
صحبت از زمین است، نه صحبت از این منطقه و آن منطقه واین قوم و آن نژاد. اول امیدواری به آینده است که دنیا در آینده نابود نمی شود... دوم، آن دوره، دوره عقل و عدالت است. شما می بینید یک فرد سه دوره کلی دارد: دوره کودکی، دوره جوانی و دوره عاقلی و پیری... اجتماع بشری هم همینطور است ؛اجتماعی بشری سه دوره را باید طی کند. یک دوره مربوط به دوره اساطیر و افسانه ها، دوره دوم دوره علم ولی علم و جوانی، یعنی دوره حکومت خشم و شهوت... آیا دوره ای نخواهد آمد
که آن دوره، حکومت، نه حکومت اساطیر باشد ونه حکومت خشم و شهوت؟... چگونه می شود که چنین دوره ای نیاید؟ مگر می شود که خداوند این عالم را خلق کرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفریده باشد،بعد بشر به دوره بلوغ خودش نرسیده یک مرتبه تمام بشررا زیر و رو کند؟ (همان، سیری در سیره ائمه اطهار، ص 258)
سیر طبیعی و تکوینی جامعه ها به سوی جامعه یگانه و فرهنگ یگانه است و برنامه اساسی اسلام استقرار نهایی چنین فرهنگ و چنین جامعه ای است ؛فلسفه مهدویت در اسلام براساس چنین دیدی درباره آینده اسلام و انسان و جهان است.
(همان، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، ص 68)
آری این است فلسفه بزرگ مهدویت، درعین اینکه پیش بینی یک سلسله تکان های شدید و نابسامانی ها و کشتارها و بی عدالتی ها ست، پیش بینی یک آینده سعادت بخش و پیروزی کامل عقل بر جهان، توحید بر شرک،ایمان بر شک، عدالت بر ظلم، سعادت بر شقاوت است. لهذا نوید و آرزو است (مرتضی، مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص 114)

فلسفه انتظار

انتظار از مفاهیم دو پهلو و لغزنده ای همانند: «تقدیر»، «توکل»، «صبر»... است که در طی تاریخ اندیشه اسلامی، برداشت های متفاوتی از آن شده است. هرکسی متناسب با تناسب فهم و درک خود آن را تبیین نموده و به این درک خشنود شده است، حق آن را پنداشته و سپس به تعبیر زیبای قرآن :(کل حزب بما لدیهم فرحون ) (روم / 32) استناد نموده است.
هرچند این اندیشه ها سیر صعودی و تکاملی دارد و گاهی بشر به کوته نظری و خطای برخی از گذشتگان پی می برد و درصدد محو بدعت ها می شود. به همین منظور یکی از وظایف خطیر امام زمان (عج) محو همین بدعت ها و بیان حقیقت دین برای بشریت است.
استاد مطهری دراین باره می فرماید: «معلوم است که بدعت در دین خاتم هم امکان پذیر است. چنان که ما هم شیعه هستیم و اعتقاد داریم به وجود مقدس حضرت حجه بن الحسن (عج) و معتقد به ظهور هستیم او با دین جدید می آید. یأتی بدین جدید تفسیرش این است که آن قدر تغییرات جدشان را می گویند،به نظر مردم می رسد که این دین غیر از دینی است که داشته اند و حال اینکه اسلام حقیقی همانی است که آن حضرت می آورد.» (مرتضی، مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ص 377)
درباره مفهوم انتظار هم، متناسب با برداشت های متفاوت، این اندیشه منشاء رشد و پویایی و یا رکود و عقب ماندگی شد ه است. استاد مطهری خصوصیات دو گونه انتظار «مثبت » و «منفی» را اینگونه بیان می کند:
«انتظار فرج و آرزو و امید و دل بستن به آینده دو گونه است : انتظاری که سازنده و نگهدارنده است، تعهدآور است، نیرو آفرین و تحرک بخش است. به گونه ای که می تواند نوعی عبادت و حق پرستی شمرده شود. و انتظاری که محصول آن گناه است و ویرانگری وحتی اسارت بخش است، انتظاری است که ما را به دامان خرافات و جهان از دین سوق دهد. و نوعی ترویج اباحیگری است. این دو نوع انتظار فرج، معلول دو نوع برداشت به نوبه خود، از دو نوع بینش فکری و سیاسی درباره تحولات و انقلابات تاریخی ناشی می شود.» (مرتضی، مطهری، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، صص 7-8)
در نگاه انتظار ویرانگر و منفی هر اصلاحی در جامعه محکوم است؛ چرا که باید ظلم و تباهی رواج داشته باشد. حق و حقیقت هیچ طرفدارای نداشته باشد. باطل یکه تاز میدان گردد و تا انفجاری رخ دهد و انتظار به سرآید. به زعم این گروه از منتظران:
«هر اصلاحی محکوم است، زیرا هر اصلاح یک نقطه روشن است تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی است، دست غیب ظاهر نمی شود. برعکس هرگناه و هر فساد و هر ظلم و هر تبعیضی و هر حق کشی، هر پلیدی می تواند انفجار نو را قریب الوقوع کند.(همان، ص 62)
در اندیشه شهید مطهری انتظار درمعنای اولش بزرگ ترین محرک اجتماعی است که انسان را برای حاکمیت ارزش ها و محو ضد ارزش ها تشویق می کند. برای همین، انتظار به این معنا را با فضیلت ترین عبادات دانسته اند: افضل الاعمال انتظار الفرج، و در روایات معصومان علیهم السلام مکرراً تکرار شده است.
شهید مطهری با استناد به آیات سوره قصص و سوره انبیاء چنین نتیجه گیری می کند که ظهور مهدی موعود (عج) حلقه ای از حلق های مبارزه اهل حق و اهل باطل است که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می شود. آیاتی که به آن ها در روایات استناد شده است، نشان می دهد که مهدی موعود (عج) مظهر نویدی است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است. مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است : «وعدالله الذین آمنوا و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض و لمیکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا...» (همان، ص 4)

مهدویت و انتظار در آراء اندیشمندان اهل سنت

با استفاده از آراء استاد شهید مطهری در فلسفه وجود منجی و انتظار می توان دریافت که رسیدن بشر به مقام عبودیت و دستیابی به کمالات و ارزش های اخلاقی و پیمودن طریق کمال الهی است و انتظار واقعی انسان را به این مقام ها نائل می سازد.
حال برآنیم تا بانگاهی بر صحاح سته،کتب مهم روایی اهل تسنن، فلسفه مهدویت و انتظار را از منظر دانشمندان اهل تسنن تبیین نماییم. معروف ترین و معتبرترین کتب روایی اهل سنت، صحاح سته نام دارد که عبارتند از:
1-صحیح بخاری
2-صحیح مسلم
3-سنن ابن ماجه قزوینی
4-سنن ابوداود سجستانی
5-سنن محمد بن عیسی ترمذی
6-سنن ابوعبدالرحمان احمد بن شعیب (نسائی)
در هر شش کتاب فوق و نیز در مسند احمد بن حنبل، پیشوای حنبلی ها و دیگر
سنن و جوامع اهل تسنن روایات متواتری در باب مهدویت آمده است که به اختصار به چند مورد از آنها می پردازیم:
1-ابن ماجه در کتاب سنن خود فصل «ابواب الفتن » «باب خروج المهدی (عج) از قول علی بن ابیطالب (ع) آورده است که رسول خدا(ص) فرمود: «المهدی منا اهل بیت یصلحه الله فی لیله »
«مهدی (عج) از ما اهل بیت است و خداوند یک شبه او را آماده قیام می کند.»
و نیز ابن ماجه در سنن خود آورده است که رسول خدا (ص) فرمود:
«ما اهل بیتی هستیم که خداوند به جای این دنیا، آخرت را برای ما برگزیده است. همانا اهل بیتم پس از من دچار آوارگی، سختی و گرفتاری خواهند گردید، تا اینکه گروهی از مشرق برخیزند که با خود پرچم های سیاه دارند آن ها حق را می طلبند که می شود ولی آنها نمی پذیرند و زیربار نمی روند تا این حکومت را به دست مردی از اهل بیتم بسپارند که جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد. پس هرکه آن زمان را دریابد به سوی آنان بشتابد، هرچند چهار دست و پا بر روی برف و یا یخ به سوی آنان برود.» و نیز در چند حدیث دیگر درهمین باب به این مسئله اشاره شده است.»(سنن ابن ماجه، باب خروج المهدی، ح 4085)
2-ابوداوود سجستانی در کتاب سنن خود که یکی دیگر از صحاح ششگانه است از ابی الطفیل از علی (ع) نقل می کند که رسول خدا (ص) فرمود:
«لولم یبق من الدهر الا یوم لبعث الله رجلا من اهل بیتی یملاها عدلا کما ملئت جورا» (ابی داوود سلیمان بن الاشعث، سنن ابی داوود المسمی السنن، ص 975، ح 4283)
«اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند خداوند مردی از اهل بیت مرا برانگیزد تا زمین را بر پراز عدل و داد کند و بعد از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد.»
همچنین ابوداوود در کتاب سنن خود از ابوسعید خدری نقل می کند:
«ال رسول الله (ص) المهدی منی، اجلی الجبهه، اقنی الانفا، یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما یملک سبع سنین.» (همان، منبع 2، ص 978، ح 4285)
«پیامبر اکرم (ص) فرمود: مهدی از من است. پیشانیش باز و نورانی، و بینی اش کشیده و باریک است. زمین را پر از عدل و داد می کند همانگونه که پر از ظلم و ستم شده است،هفت سال حکومت می کند؛ و نیز حدیثی که ابی داوود از ام سلمه نقل کرده و در آن مستقیماً به نژاد امام اشاره می نماید: «عن ام سلمه قالت: «سمعت الرسول الله (ص) یقول المهدی من عترتی من ولد فاطمه»(همان، منبع 2،ص 978، ح 4284)
3-ابوعیسی محمد بن عیسی بن سوره ترمذی در کتاب الجامع الصحیح یا تهذیب جامع که معروف به سنن ترمذی است از عبدالله بن عمر از پیامبر اکرم (ص) نقل می کند که فرمود:
«لاتذهب الدنیا حتی یملک العرب رجل من اهل بیتی، یواطی، اسمه اسمی.» (الترمذی، ابی عیسی، تهذیب جامع، ج2، ابواب الفتن، باب ماجاء فی المهدی، ص 510، ح 2060)
«دنیا به آخر نمی رسد، تا اینکه مردی از اهل بیت من عرب را مالک شود او هم نام من است. »
همچنین ترمذی در کتاب سنن خود از ابوهریره نقل می کند که پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«لو لم یبق من الدنیا الایوم لطول الله ذلک الیوم حتی یلی رجل من اهل بیتی بواطی ءاسمه اسمی» (همان، ح 2061)
«اگر به پایان دنیا یک روز باقی نماند خداوند آن روز را به حدی طولانی می سازد تا مردی از اهل بیت من که هم نام من است زمام امور را به دست بگیرد. »
همانطور که گذشت دراین سه کتاب است ؛ به صراحت به امام مهدی (عج) که از خاندان و عترت پیغمبر اکرم(ص) می باشد اشاره شده در سه کتاب دیگر از صحاح
سته نیز به ظهور امام مهدی (عج) به عنوان منجی اشاره شده است.(3)

تواتر احادیث مهدویت در آراء اهل سنت

فراوانی احادیث مربوط به حضرت مهدی - (عج) - و تنوع و گوناگون آن به حدی است که به روشنی می توان آن را اثبات کرد و به همین دلیل است که بسیاری از دانشمندان و حدیث شناسان به تواتر قطعی این احادیث اشاره کرده اند.
ابوعبدالله گنجی شافعی (م: 658 ق) دراین باره نوشته است: «احادیث پیامبر اکرم -(ص)-درباره مهدی به دلیل راویان بسیاری که دارد، به حد تواتر رسیده است.» (تواترت الاخبار و استفاضت بکثره رواتها عن المصطفی-(ص) -فی امر المهدی، منتخب الاثر، ص 5، پانوشت به نقل از خورشید مغرب، ص 96)
ابن حجر عسقلانی شافعی (م : 582 ق) نیز در کتاب فتح الباری فی شرح صحیح البخاری معتقد است : «احادیث متواتری رسیده است که مهدی از این امت است و عیسی -(ع) از آسمان فرود خواهد آمد و پشت سرمهدی نماز خواهد خواند.» (تواترت الاخبار بأن المهدی من هذه الامه و ان عیسی- (ع) سینزل و یصلی خلفه. همان)
به این سان متواتر بودن این روایات را گروهی از عالم اهل سنت تأیید کرده اند و شوکانی از دانشوران نام آور اهل سنت کتابی دراین باره به نام التوضیح فی تواتر ماجاه به فی المنتظر و الدجال و المسیح نوشته است. وی دراین باره چنین آورده است:
«همه این احادیث که آوردیم به حد تواتر می رسد چنان که بر مطلعان پوشیده نیست.ئبنابراین، با توجه به همه احادیث مذکور مسلم شد احادیث رسیده درباره
مهدی منتظر متواتراست.» (4)
دراینجا تنها یک روایت از آن همه را نقل می کنیم.
حافظ ابونعیم اصفهانی (م: 430 ق) دراین باره چنین گزارش کرده است : حذیقه بن یمان(م : 36ق) می گوید: روزی پیامبر خدا(ص) برای ما خطبه خواند و از آنچه تا روز قیامت روی خواهد داد برای ما گفت ؛ آن گاه فرمود:
«اگر باقی نماند ازدنیا مگر یک روز آن روز را خداوند متعال به درازا خواهد کشید تا مردی از فرزندان من که هم نام با من است برانگیزد.»
سلمان به پاخاست و گفت: یا رسول الله ! از کدام فرزند شما خواهد بود؟ پیامبر (ص) با دست بر حسین (ع) زد و فرمود: «از این فرزندم.» (5) به این سان اعتقاد به وجود حضرت مهدی (عج) به دلیل این آیات و روایات ویژه منتسب به شیعیان نیست، بلکه همه فرق اسلامی به آن باور دارند و حتی وهابی ها نیز به آن معتقدند و گواه صدق این ادعا بیانیه ای است که «رابطه العالم اسلامی» که از قوی ترین مؤسسه های تبلیغی وهابی ها است در پاسخ به یکی از اهالی «کنیا» به نام ابواحمد با امضای دبیرکل رابطه العالم الاسلامی صادر کرد.
در بخش هایی از این بیانیه آمده است:
به هنگام ظهور فساد در جهان و نشر کفر و ظلم، خداوند جهان را به دست مهدی پراز عدل و داد خواهد کرد. آن گونه که از ظلم و ستم پر شده است. او آخرین خلیفه راشدین دوازده گانه است که پیامبر اسلامی بر طبق روایاتی که در کتاب های صحیح و معتبر وارد شده است از او خبر داده است...
احادیث مربوط به مهدی (عج) را بسیاری از صحابه از جمله علی بن ابی طالب - (ع)،طلحه بن عبیدالله، عبدالرحمن بن عوف و... نقل کرده اند و پس از بردن نام بیست تن از صحابه که از ناقلان این روایات اند، می نویسند: اینها بیست نفر از آنان اند و افراد زیاد دیگری نیز این احادیث را نقل کرده اند.
از نکته های دیگر این بیانیه آن است که این احادیث در کتابهای معتبر و صحیح اصل سنت آمده است. این بیانیه می افزاید: از این رو گروهی از دانشمندان اهل سنت دراین خصوص کتاب نوشته اند؛ و در پایان چنین نتیجه می گیرد:
بنابراین، اعتقاد به ظهور مهدی- علیه السلام- برهر مسلمانی واجب است و این جزء عقاید اهل سنت و جماعت است و هیچ کس جز افراد نادان و بی خبر آن را انکار نمی کنند. (6)
آنچه مسلم است در کتب روایی اهل سنت مهدویت و ظهور منجی براساس روایات ارائه شده تبیین شده است و مسئله مطرح این است : نسبت حضرت مهدی (عج) دراین روایات به چه کسی می رسد؟
آنچه از نظریات و عقاید فرق مختلف اسلامی اعم از سنی و شیعه به دست می آید این است که همه فرق اسلامی در مسئله اعتقاد به حضرت قائم (عج) که زمین را از عدل و داد پر می کند متحد هستند؛ اگرچه برخی دارای عقاید ناصواب و متشتت درباره شخص آن حضرت اند که خود نشان دهنده کثرت اهتمام دین اسلام به مسئله مهدویت می باشد؛ مانند فرقه های کیسانیه، اسماعیلیه، و... اما اختلاف عقاید بیشتر دراین مسئله است که مهدی از خاندان چه کسی ظهور می کند؛ آیا از طوائف عرب است ؟! آیا از قوم بنی هاشم است ؟ آیا از ذوی القربی پیامبر(ص) است و از اولاد پیغمبر؟! و...
اگر بخواهیم به بررسی این مسئله دربین اهل سنت بپردازیم بایستی اول به سراغ صحاح سته برویم که کتب معروف روایی اهل تسنن است ؛ اما نگاه ما دراین واکاوی به عنوان محققی است که امام زمان (عج) را از اولاد امام حسن عسگری (ع) می داند
که در نهایت نسبت ایشان به پیغمبر می رسد. به این منظور به نقل احادیثی که به اثبات این عقیده دربین اندیشمندان اهل سنت از اهل تسنن پیرامون این موضوع پرداخته شده است، می پردازیم. در زمینه احادیث صحاح سته در بخش پیشین به احادیثی که نسب امام را مستقیماً از پیغمبر(ص) و از اولاد فاطمه (ص) می دانند اشاره نمودیم، همچنین در مسند احمد بن حنبل ج3، ص 28 نیز از قول ابو سعید خدری آورده است که رسول خدا (ص) فرمود:
«یملا الارض ظلما و جورا، ثم یخرج رجل من عترتی یملک سبعا او تسعاً فیملا الارض قسطا و عدلا» (سید اسدا...،هاشمی شهیدی، ظهور حضرت مهدی (عج)، ص 90)
«زمین پر از ظلم و جور خواهد شد، درآن موقع مردی از عترت من قیام می کند، هفت یا نه سال در روی زمین حکومت می نماید و سراسر زمین را پر از عدل و داد می سازد.»
شایان ذکر است که «در 35 کتاب از کتب دانشمندان اهل سنت تصریح شده که مهدی(عج) فرزند بلافصل امام حسن عسگری (عج) است و حتی عده زیادی از آن ها نیز اعتراف کرده اند که این احادیث یعنی احادیث مربوط به حضرت مهدی (عج) از احادیث مشهور یا از احادیث متواتر هستند.» (همان، ص 69)
«اکثر علماء و دانشمندان اهل تسنن که معتقدند امام مهدی (عج) فرزند امام عسگری (ع) عقیده دارند مهدی موعود یا هنوز متولد نشده یا وفات یافته و رجعت خواهد کرد و البته عده ای نیز مانند ما شیعیان به زنده بودن ایشان و غیبت کبری معتقدند مانند احمد بن حسین بیهقی شافعی.»
اما از مورخان، محدثان و حافظان حدیثی که به وجود مقدس مهدی موعود که فرزند امام حسن عسگری(ع) است اعتقاد دارند می توان به این افراد اشاره کرد:
«ابن ابی ثلج بغدادی، علی بن حسین مسعودی، احمد بن بیهقی شافعی، شیخ احمد جامی، فخرالدین رازی، یاقوت حمومی، شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، محی الدین عربی، شیخ عبدالرحمن صوفی، شیخ سعدالدین حموی، کمال الدین محمدبن طلحه شافعی، حافظ محمد بن یوسف گنجی شافعی، مولانا جلال الدین رومی بلخی، ابن
خلکان اشعری شافعی، حمدالله مستوفی قزوینی، حافظ شمس الدین محمد ذهبی، محمد خداوند شاه مشهور به میرخواند، ملاحسین کاشفی، خواند میر،شمس الدین محمد بن طولون دمشقی، شیخ عبدالله شبداوی شافعی، قاضی جواد ساباطی حنفی بصری، شیخ سلیمان قندوزی حنفی بلخی، سید مومن شبلغی مصری، خیرالدین زرکلی معاصر». (سید اسدالله، هاشمی شهیدی، همان، صص 165- 143)
در فهرستی اجمالی به برخی کتب علمای اهل تسنن که در باب امام مهدی (عج) و از دودمان پیامبر (ص) و فاطمی و علوی است اشاره می نماییم.
1- شیخ نورالدین علی بن محمد بن صباغ مالکی مکی در کتاب فصول المهمه فی معرفه الائمه.
2- محی الدین بن محمد بن علی بن محمد العربی حاتم طائی اندلسی حنبلی در باب 366 کتاب فتوحات.
3- شیخ ادیب ابومحمد عبدالله بن احمد بن احمد بن خشاب در کتاب تاریخ موالید و وفات اهل بیت (ع)
4- ابن حجر میثمی مکی شافعی در کتاب صواعق.
5- شخی عبدالحق دهلوی در رساله مناقب و احوال ائمه اطهار.
6- سید جمال الدین حسینی در کتاب روضه الاحباب.
7- عبدالرحمن صوفی در مراه الاسرار.
8- علی اکبر بن اسدالله مودودی در کتاب مکاشفات.
9- نصر بن علی جهصنمی نصری در کتاب تاریخ موالید ائمه.
10- محدث فاضل ملاعلی قاری در کتاب فرقاه شرح مشکوه.
11- قاضی جواد ساباطی در کتاب اشعیاء
12- شیخ شمس الدین ابوالمظفر یوسف بن قزاوغلی بن عبدالله سبط الشیخ جمال الدین الفرج بن حوزی در تذکره الخواص.
13- شیخ سعدالدین محمد بن الموید بن ابی الحسین بن محمد بن حمویه معروف به شیخ سعدالدین حموی در الشیخ عزیز بن محمد النسفی.
14- شیخ احمد جامی ناقعی در ینابیع الموده و در مجالس المؤمنین.
15- شیخ فریدالدین عطار نیشابوری در کتاب مظهر الصفات.
16- جلال الدین محمد بلخی رومی(مولانا) در دیوان شمس.
17- صلاح الدین صفری در شرح ذائره.
18- فاضل بارع عبدالله بن محمد مطیری(مدنی)در کتاب الریاض الزاهره فی فضل آل بیت النبی و عترته الطائره.
19- شیخ شمس الدین محمد بن یوسف زرندی در کتاب معراج الوصول الی معرفته فضیله آل رسول.
20- شیخ محمد بن ابراهیم حموینی شافعی در ینابیع الموده.
21- حقق شهید قاضی بهلول بهجت افندی در کتاب تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمد.
22- حسین به همدان الحضینی در کتاب الهدایه.
23- سید مومن بن حسن شبلنجی در نورالابصار.
24- شیخ النسابه ابوالفوز محمد امین بغدادی السویدی در کتاب سبائک الذهب بی معرفه قبائل العرب.
25- شیخ سلیمان بن شیخ ابراهیم (خواجه کلان حسینی بلخی قندوزی) در ینابیع الموده». (محمد، بهشتی، ادیان و مهدویت یا بررسی شخصیت جهانی مهدی موعود، صص 120-100)
در انتهای مقاله به بررسی آراء فتاوای پیشوایان اهل سنت می پردازیم.

نظریه وهابیان در مسئله مهدویت

در فرقه افراطی وهابی که به ظاهر پیرو مذهب حنبلی هستند نیز با وجود اینکه بسیاری از علما یا اهل سنت این فرقه را خارج از اهل تسنن می دانند اعتقاد به امام مهدی (عج) با اختلاف هایی دارد:
«شخصی به نام ابومحمد از کنیا؛ درباره ظهور حضرت مهدی منتظر، از مرکز دینی رابطه العالم الاسلامی، که از با نفوذترین مراکز مذهبی حجاز و مکه است- سؤال کرده است ؛دبیر کل رابطه- مجهر صالح القزاز- در پاسخی که برای او فرستاده، ضمن
تصریح به اینکه ابن تیمیه- مؤسس وهابیت- نیز احادیث مربوط به ظهور مهدی را پذیرفته متن رساله کوتاهی را که پنج تن از علمای معروف فعلی حجاز دراین زمینه تهیه کرده اند برای او ارسال داشته است دراین رساله پس از ذکر نام حضرت مهدی و محل ظهور او- یعنی مکه- چنین می خوانیم:
به هنگام ظهورفساد در جهان و انتشار کفر و ستم، خداوند به وسیله او(مهدی) جهان را پر از عدل و داد می کند همانگونه که از ظلم و ستم پرشده است. او از آخرین خلفای راشدین دوازده گانه است که پیامبر از آن ها در کتب صحاح خبر داده است... عده ای از بزرگان و دانشمندان اسلام،از قدیم و جدید نیز در نوشته های خود تصریح کرده اند که احادیث، در زمینه مهدی در سر حد تواتر است و به هیچ عنوان قابل انکار نیست...
بنابراین اعتقاد به ظهور مهدی بر هر مسلمانی واجب است واین عقاید اهل سنت و جماعت محسوب می شود وجز افراد نادان و بی خبر یا بدعت گذار، آن را انکار نمی کنند.» (شیخ سلیمان، قندوزی، ینابیع الموده، ج3، ص 388)
از- ابی سلمی- شتربان رسول خدا (ص) روایت کرده اند که گفت: من از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: شبی که مرا به آسمان ها سیر دادند... چون به طرف راست عرش خدا نگریستم، علی، فاطمه، حسن، حسین، علی بن حسین، محمد بن علی... حسن بن علی و مهدی (عج) را دیدم که هاله ای از نور آنها را احاطه کرده است و آن ها ایستاده،نماز می خوانند و او - یعنی حضرت مهدی (عج) در وسط آن ها مانند ستاره درخشان بود پس خداوند فرمود: ای محمد، این ها حجت های من هستند و مهدی انتقام گیرنده عترت تو است. به عزت و جلال خودم سوگند ! او حجتی است که ولایتش بر اولیای من واجب است و اوست که از دشمنان من انتقام خواهد گرفت.

نظریه یکی از علمای معتزلی

«ابن ابی الحدید معتزلی درشرح نهج البلاغه در شرح کلام امام علی (ع) که می فرمایند: بنایختم لابکم می گوید: این گفته، اشاره به مهدی (عج) است که در آخر
زمان ظهور می کند و بیشتر محدثان برآنند که وی از فرزندان فاطمه می باشد و پیروان معتزله، این نظر را انکار نمی کنند بلکه در کتاب های خود به بیان آن تصریح کرده و اساتید و بزرگانش به این امر اعتراف نموده اند.» (ابن منظور، ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج 10،ص 96)
ابن اثیر دانشمند اهل سنت در خصوص بشارت به وجود حضرت مهدی (عج) از قول رسول خدا (ص) چنین آورده «المهدیالذی فبشر به رسول الله انه یجثی فی آخرالزمان » مهدی موعود را رسول خدا بشارت داد که در آخرالزمان خواهد آمد. (ابن اثیر، نهایه، ج5، ص 245 و نیز زبیدی، تاج العروس، ج10، ص 408)
ذهبی نیز نسب حضرت را به اولاد امام عسگری (عج) مرتبط می داند و معتقد است او موجود خداست تا روزی که خداوند اذن ظهور به او بدهد تا جهان را پر از عدل و داد نماید. (شمس الدین ذهبی، المهدی الموعود المنتظر، ج1، ص 197)
با رجوع به منابع روایی اهل سنت بسیاری از این روایات را در خصوص وجود حضرت مهدی (عج)، نسب او به امام عسگری (عج) و اینکه جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود، به چشم می خورد و این حاکی از اعتقاد به منجی عالم بشریت در همه ادیان و باورهای دینی به ویژه دین مبین اسلام که تمامی فرق مسلمان برآن باور دارند (7) و جهان بشریت درآینده خود منتظر منجی عدالت گستر است.
«اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تغربها الاسلام واهله و تذل بها النفاق واهله و تجعلنا فیها من الدعاه الی طاعتک و القاده الی سبیلک و ترزقنا بها کرامه الدنیا و الاخره».

پی‌نوشت‌ها:

1- عضو هیئت علمی و معاون پژوهشی دانشگاه امام صادق (ع) - واحد خواهران
2- کتاب دید را هندیان از کتاب های آسمانی می دانند،ر.ک:دکتر بهشتی، ادیان و مهدویت، ص 19.
3- برای مطالعه بیشتر ر.ک: صحیح بخاری،کتاب الاحکام، کتاب الانبیاء (باب نزول عیسی بن مریم)،ج 4، ص 633،باب 945،ح 1601، صحیح مسلم، کتاب الفتن و اشراط الساعه (باب نزول عیسی)، ج2، ص 672، کتاب الفتن، ح 69،سنن ابوعبدالرحمان احمد بن شعیب(سنائی)،باب 41، کتاب غزوه الهند، ص 32، ح 3175؛ سند احمد بن حنبل، ج3، ص 38(در این کتاب 136 حدیث درباره ظهور امام مهدی (عج) جمع آوری شده است.)
4- «و جمیع سقناه بالغ حد التواتر کما لا یخفی علی من له فضل اطلاع فتقرر بجمیع ما سقناه ان الاحادیث الواره فی المهدی المنتظر، متواتره.» همان.
5- «عن حذیقه الیمان قال: خطبنا رسول الله ذات- (ص)- فذکر لنا بما هو کائن الی یوم القیمه، ثم قال: لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله عز و جل ذلک الیوم حتی بعث الله رجلاً من ولدی اسمه اسمی.فقام سلمان- رضی الله عنه- فقال:یا رسول الله من ای ولدک هو؟ قال من ولد اینی هذا و ضرب بیده علی الحسین.»
حدیث ششم از کتاب اربعین، ابونعیم درباره حضرت مهدی (عج).
6- این نامه در 1976 م به امضای محمد منتظری کنانی. رئیس رابطه العالم الاسلامی رسیده و نتیجه تحقیق چهار تن از فقیهان بزرگ سعودی است. ر.ک: پیام قرآن، ج9، ص 420- 424.
7- برای مطالعه ی بیشتر ر. ک : سنن نسائی، باب 41، ص32؛ ینابیع الموده، ج 3، ص 388؛ سنن ترمذی، ج 4، ص 505؛ صحیح مسلم، ج 2، ص672.

کتابنامه:
بهشتی، محمد (1361). ادیان و مهدویت یا بررسی شخصیت جهانی مهدی موعود. تهران: بهمن، چ7.
ترمذی، ابی عیسی (1415).تهذیب جامع، بیروت: دارالفکر.
تقوی،سید حسین (1381).حضرت مهدی از ظهور تا پیروزی. تهران : نورالاصفیاء.
سجستانی، ابی داود سلیمان بن اشعثاالاذی (1420 ق). سنن ابی داود المسمی السنن. بیروت: دارالارقم.
قندوزی حنفی، شیخ سلیمان (1401 ق). ینابیع الموده، قم: دارالفکر.
لطفی، محمدحسن (1379). دوره آثار افلاطون، تهران: خوارزمی.
مطهری، مرتضی (1382).اسلام و مقتضیات زمان، ج1، تهران: صدرا.
----(1369). امدادهای غیبی در زندگی بشر. تهران:صدرا، چ4.
----(1376). انسان و سرنوشت. قم: دفتر نشر اسلامی.
----(1369). سیری در سیره ائمه اطهار. تهران: صدرا، چ 5.
----(1372). سیری در نهج البلاغه. تهران: صدرا، چ 9.
----(1378). فلسفه تاریخ. تهران: صدرا، چ6.
----(1368). قیام وانقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ.تهران: صدرا،چ 10.
----(1379). گفتارهای معنوی. تهران : صدرا، چ3.
----(1375). مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی. تهران: صدرا.
هاشمی، شهیدی، سیداسدالله (1381). ظهور مهدی از دیدگاه اسلام مذاهب و ملل جهان.
قم: مسجد مقدس جمکران، چ2.

منبع مقاله : نشریه مجموعه مقالات دومین کنگره سراسری عاشورا پژوهی عاشورا، انقلاب، انتظار، جلد 3.