نویسنده: وارون جی. سیموئلز و استیون جِی. مِدِما
ترجمه: محمدحسین وقار



 
بسیاری بر این باورند که ظهور و تکامل اندیشه ی اقتصادی مدرن با ظهور اقتصاد بازار سرمایه داری در سطح تجاری، و نهایتاً در سطح صنعتی، مرتبط بوده است؛ و احتمال دارد این نظر اساساً صحیح باشد. علم اقتصاد می کوشد که این نظام اقتصادی را، به خصوص آن طور که در قرن هجدهم در اروپای غربی پدید آمد، تبیین، تفسیر، تعلیل و نیز توجیه کند. این اندیشه ی اقتصادی، هم اثباتی و هم دستوری بود، یعنی تلاش برای تشریح و تعلیل عینی را با کوشش برای توجیه و یا تجویز آن (در مقام نوعی سیاست اجرایی) تلفیق می کرد. علم اقتصاد، به عنوان رشته ای اثباتی و علمی، دو وجه اندیشه را تلفیق کرد: (1) مشاهده ای تجربی، مبتنی بر طرح نظری یا تفسیری کم و بیش تلویحی، و (2) تحلیل منطقی روابط متغیّرها، با اتکا بر تعمیم کم و بیش آگاهانه ی تفسیر مشاهدات.
قبل از این زمان، بازار و روابط بازار وجود داشت، اما اقتصادِ بازار نبود، زیرا درک اقتصاد بازار تقریباً از قرن هجدهم به بعد آغاز شد. در زمانی که نظریه ی اقتصاد مدرن وجود نداشت، اندیشه مندانی با انواع دیدگاه ها، پیرامون مجموعه ای از موضوعات کمابیش شناخته شده ی «اقتصادی»، مانند تجارت، ارزش، پول، تولید و از این قبیل نگرورزی می کردند. این بررسی ها را می توان در اسناد به جای مانده از تمدن های باستانی سومر، بابل، پارس [ایران]، مصر، بنی اسراییل و امپراتوری هیت (1) مشاهده کرد. برخی از این اسناد ادبی یا تاریخی؛ بعضی حقوقی؛ برخی نشئت گرفته از موضوعات تجاری و خانوادگی؛ و بعضی هم شامل نگرورزی هایی پیرامون حوادث و مسائل تجاری یا دیرپا است. بدیهی است فعالیت های اقتصادی، به خصوص فعالیت های تجاری در سطح محلی و نیز میان سرزمین های دور، در التزام خاندان ها و مؤسسات تخصصی بود، و موجد اشکال گوناگون «تحلیل» اقتصادی شد.
به نظر می رسد این اسناد چیزی را که امروز اقتصاد نظری یا تجربی می نامیم، در بر نداشته باشد. اما در واقع، دغدغه های مهم چندی را نشان می دهد که محور اصلی همه آن ها، مسئله ی کلی سازمان و کنترل فعالیت اقتصادی است: مسئله طبقه و سلسله مراتب که در تضاد یا برابری است؛ مسئله ی ماهیت و جایگاه نهادِ موجود، مسئله ی آشتی دادن منافع متضاد شخصی، مسئله ی ماهیت و جایگاه نهادِ مالکیت خصوصی در ساختار اجتماعی، مسئله ی توزیع درآمد و اخذ مالیات، و مانند آن، که همه با هم در ارتباط اند. اغلبِ این بررسی ها به موضوعات تجاری مربوط می شد، اما تعمیم های انتزاعی نیز در ان وجود داشت.
اندیشه ی اقتصادی در آغاز دو ویژگی دیگر نیز داشت: یکی، ماهیتِ اسطوره های توصیف ها و تبیین ها بود: تحلیل از طریق خلق داستان هایی پیرامون خدایان یا در نهایت یک خدا، یا توصیف انسان انگارانه ی طبیعت، با تلقی روح و نیروهای متعالی برای آن. دوم، دنباله روی اندیشه ی اقتصادی از الهیات و دینِ سازمان یافته و به خصوص تحمیل یک نظام اخلاقی بر فعالیت های اقتصادی (و دیگر فعالیت ها) بود. ویژگی اول، در قالب مفهوم «دست نامریی» به قوت خود به جا ماند؛ و ویژگی دوم، در نیاز محسوس به کنترل اجتماعی فعالیت اقتصادی فردی و نیز سازمان بازارها ادامه یافت.
فلسفه ی «مدرن» در غرب، به زمان یونانیانِ سده های پنجم و چهارم پیش از میلاد باز می گردد. در آن دوران اسطوره پردازی از میان نمی رود، اما به تعبیری به اوج پیچیدگی می رسد و به خصوص همراه با تحقیقات فلسفی خودآگاه و خوداندیش، به حیات خود ادامه می دهد. تاملات خوداندیشانه در جهت استقلال فزاینده حرکت می کند، اگرچه این حرکت بدون تنش و تعارض نیست. تسهیل و انگیزش توسعه ی فلسفه به این طریق انجام می گیرد: (1) مسلّم دانستن وجود اصل یک نظام عقلی در عالم (در طبیعت و در جامعه)، (2) اعتقادِ فزاینده به فرصت فراهم آمده از جانب خداوند برای مطالعه پیرامون ماهیت چیزها بدون تلقی این گونه فعالیت ها به مثابه تزاحم در قلمرو الهی، و از جمله (3) پیدایش اصول مشاهده، منطق و معرفت شناسی.
در قرن هشتم پیش از میلاد، هیسود (2) چند کتاب نوشت، که در یکی از آن ها با عنوان چکامه ای در باب کار (یا کارها و روزها) (3)، بر نقش کار سخت و شرافتمندانه در تولید ارج گذاشت و به مطالعه ی روش دامداری و کشاورزی پرداخت، و مورد اخیر را از منظر پیروی از شیوه ی مطلوب نیرهای خداگونه ی طبیعت، از جمله فصل ها، مطرح کرد. این اثر سه قرن بعد مورد اشاره ی افلاطون و ارسطو قرار گرفت. یکی از همعصران آنان گزنوفون (4) (430-355ق م) بود که اثر او با عنوان اقتصاد (5) به تدبیر منزل می پرداخت (فراموش نکنیم که اغلب تولیدات، محصول کار خانواده بود) و در آن تقسیم کار، پول و مسئولیتِ اغنیا تحلیل شده بود. کتاب درآمدِ آتن (6)، نوشته ی گزنفون، تحلیل ارزنده ی شیوه هایی بود که دولت-شهرهای سازمان یافته بتوانند برای افزایش سعادت مردم و درآمد دولت شان به کار گیرند. در این تحلیل آمده بود که برنامه ی توسعه ی اقتصادی با مشورت کاهنان معبد دودونا (7) و دلفی (8) به اجرا درآید تا سودمند واقع شود.
اما از زمان افلاطون (427-347ق م) به خصوص در جمهوری (9) و قوانین (10) و ارسطو (322-384 ق م) در سیاست (11) و اخلاق نیکوماخوسی (12) تحلیل های اقتصادی مبسوط تر و پیچیده تر شد. دغدغه های افلاطون و ارسطو عبارت بود از (1) جنبه های رابطه ای معرفت و کنش اجتماعی؛ (2) موضوعات اقتصاد سیاسی، مانند ماهیت و الزاماتِ «عدالت» برای سازمان دهی و کنترل اقتصاد، از جمله مووضع مالکیت خصوصی در مقابل مالکیت اشتراکی و کنترل اجتماعی آن؛ و (3) موضوعات فنی تر علم اقتصاد، مانند خودکفایی در مقابل تجارت، پی آمدهای تخصصی و تقسیم کار (و نیز رابطه ی این دو با تجارت)، جایگاه مطلوب و ضروری دولت شهر، ماهیت و نرخ تسعیر، نقش پول و تقاضا برای پول، بهره و وام، موضوع جمعیت، قیمت ها، و سطح قیمت و معنای منابع «ارزش». مباحثات آنان پیرامون این موضوعات، نشان دهنده ی سازمان اجتماعی (سازمان طبقاتی) آتن و شرکای تجاری آن و چگونگی تدوین راه های حل مسائل حاد و دیرپای نظام اجتماعی است. از منظر اصول اندیشه های اقتصادی غربی، با مرگ ارسطو تحلیل اقتصادی تقریباً به مدت هزار و پانصد سال تا حدود زیادی کنار گذاشته شد و تا زمان نویسندگان مَدرَسی (اسکولاستیک) (13) در قرن سیزدهم ظهوری دوباره نیافت.
متونی که در این بخش آمده است، شکل گیری اقتصادی اندیشه ی قتصادی از زمان یونانیان تا اواخر قرن هیجدهم در بر می گیرد. در طول مطالعه، خواننده با نوشته های کلاسیک در حوزه های مَدرَسی، سوداگری (مرکانتیلیسم) (14)، و فیزیوکراسی (15)، و نیز آثاری آشنا می شود که چرخشی را در اندیشه ی اقتصادی، در جهت شیوه ی تحلیل سیستماتیک تر و به گفته ی برخی علمی، نشان می دهد. در این دوران، ابتدائاً قتصاد از منظر نظام های گسترده تر اندیشه ی اجتماعی و فلسفی بررسی و تحلیل می شد، اما به تدریج نظام اقتصادی به مثابه حوزه ای به رسمیت شناخته شد که مجموعه قوانین خاص خود را دارد و می شود آن را مستقل از دیگر حوزه ها تحلیل کرد.

پی نوشت ها :

1. Hittlite empir, امپراتوری بزرگ عهد باستان، که در فاصله ی 1900 تا 1200 پیش از میلاد در منطقه ی سوریه و آسیای صغیر و بخشی از ترکیه کنونی حکومت می کرد-م.
2. Hesiod، شاعر و چکامه سرای یونان باستان.
3. ode to work (or works and Days)، این اثر در کتاب هیسود و هومر ترجمه ی ابراهیم اقلیدی در سال 1388 توسط نشر مرکز منتشر شده است.
4. xenophon
5. oeconomicus
6. Revenue of Athens
7. Dodona
8. The Laws
9. Republic
10. The Laws
11. politics
12. Nicomachean
13. scholastic
14. mercantilism
15. physiocracy


Blaug, Mark,ed, (1991) preclassical Economists, Aldershot: Edward Elgar publishing.
Hutchison, Terence (1998) Before Adam smith: The Emergence of political Economy, 1662-1776, oxford: Basil Blackwell.
Letwin, William (1964) The origins of scientific Economics, Garden city, NY: Doubleday & co.
Lowry, s. Toss, ed. (1987) pre - calssical Economic Thougt: From the Greeks to the scottish Enlightenment, Boston: kluwer.
Rothbard, Murray (1995) Economic Thought Before Adam smith, Aldershot: Edward: Elgar publishing.
spengler, joseph f. (1980) origins of Economic Thougt and justice carbondale: southern llinois university press.
منبع: نویسنده: وارون جی. سیموئلز و استیون جِی. مِدِما، نام کتاب: تاریخ اندیشه های اقتصادی، ترجمه: محمدحسین وقار، شهر محل انتشار: تهران، ناشر: نشر مرکز، نوبت چاپ: چاپ اول 1391.