نویسنده: اسقف اسپرت
مترجم: کامبیز گوتن



 

اشاره:

بدینسان آنها [ رویال سوسایتی] بر آزمایشات نظارت نموده، آنها را مورد قضاوت، حدس و سنجش، قرار داده و اصلاحشان کرده اند. ولی علاوه بر اینها و همه ی مسئولیت های دیگری که به عهده گرفته بودند یک موضوع دیگر هم هست که بدان توجه کامل داشتند و آن شیوه ی بیان مطالب است که اگر دقت نکرده و خوب مواظب نمی بودند تمامی روح و جان مقصود و منظورشان را اطناب و طمطراق کلام بسرعت بلعیده و بی اثر می ساخت. تأثیرات نامطلوب زیاده گویی، اکثرِ هنرها و حرفه های دیگر را به ضعف و ناتوانی انداخته است؛ و در این خصوص وقتی امکاناتِ شادکام زیستن را در نظر می آورم و علل فروپاشی این امکانات را می بینم، نمی توانم از آنچه قبلاً گفته ام پشیمان شده و حرفم را پس بگیرم و به این نتیجه برسم که فصاحت را باید از تمامی جوامع مدنی برانداخت، چنان که گویی برای صلح و آدابِ نیک خطر دارد. به چنین نظری گرایش کامل پیدا می کردم اگر پی نمی بردم که این سلاحی است که هم انسان های خبیث براحتی نمی توانند بر آن دست یابند و هم انسان های شریف؛ و این که اگر بنا باشد انسان های خوب و شریف آن را به دور انداخته و خبیثان نگهش دارند، در آن صورت معصومیت برهنه ی تقوا، در هر موقعیتی، دستخوش شرارتِ مُسلّح خبیثان خواهد شد...
***
چه کسی می تواند این تنافرها و تعقیدهای فریبنده را، که این همه مِهِ تیره و ابهام بر معرفت ما گسترانده، ببیند و خاطرش پریشان و آزرده نشود؟ چه اجر و پاداش هایی را که حق هنرهای سودمندتر و پیچیده تر است همواره بطالتِ ساده ی این ظریف گویی ها ربوده و به خودش اختصاص داده! زیرا اکنون با این خشمِ بجا، وجودم آن چنان گرم است که نمی توانم از فاش کردنِ بی عمق و سطحی بودنِ همه ی این به ظاهر اسرار نهان خودداری بکنم؛ مزخرفاتی که بر اساس آنها، ما، نویسندگان و سخن پردازان خود را بسیار بزرگ جلوه می دهیم. در یک کلام کوتاه به جرأت می توانم بگویم از تمامی رشته های مورد مطالعه انسان ها هیچ کدام سهل تر از این کلامپردازی های بی حاصل، این حقه بازی استعارات، این چالاکی زبان نیست که این همه های و هوی در جهان به پا می سازد. ولی حرفم تأثیری ندارد؛ چه این شّر چنان رواج دارد و عادّی است که بسختی می توان گفت مقصّر کیست یا اصلاح را از کجا باید شروع کرد. ما همگی بر پایه ی این خدعه زیبا برای یکدیگر ارزشی بیش از حد قائلیم، در طول تحصیل خود سال های درازی را وقف آن کرده و برایش می کوشیم، به طوری که بعداً همیشه با عطوفتی بدان می نگریم که لایق آن نیست...
آنها [رویال سوسایتی] برای کاربُرد یگانه راهِ چاره ای که برای این زیاده رَوی هست سعی بلیغ نموده اند؛ بدین معنا که با عزم راسخ تصمیم گرفته اند از هر نوع غلوگویی، انحراف و تورّمِ سبک اجتناب کرده؛ به آن پاکی و کوتاهی ابتداییِ جمله سازی برگردند که آدمیان قادر بودند در چند کلمه آنچه را که منظورشان بود القاء نمایند. آنها از تمامی اعضای انجمن خود به طور اکید درخواست نموده اند در حرف زدن شیوه ای را رعایت کنند که طبیعی است و بی پیرایه و نزدیک؛ بیانات مثبت، مفاهیم روشن؛ سادگی و راحتی طبیعی؛ وضوحی که بدقت، حساب شده است؛ و ترجیح دادنِ زبان صنعتکاران، روستاییان، بازرگانان به زبانِ عالمان و تردستانِ نکته پرداز.

پی نوشت ها :

*- Thomas Spart : History of the Royal Society of London (London: S. Chapman , 1722),PP.111-13.

منبع: لوفان باومر، فرانکلین؛ (1913)، جریان های اصلی اندیشه غربی، کامبیز گوتن، تهران: حکمت، چاپ سوم.