توجه به میکروب در منابع اسلامی
از مهم ترین و نخستین دانشمندانی که برای مبارزه با میکروب ها مطالعه را آغاز کرد، «لویی پاستور» (Louis pasteur) بود. او در هنگام با سمت آموزگار علوم در «لیل»، مرکز عظیم قندسازی فرانسه کار می کرد. چغندرهایی را که از خارج شهر می آوردند، در خمره هایی که دارای مایه بود می ریختند. این مخلوط، چندین روز به حال خود می ماند، تا در آن الکل به وجود می آمد.
پاستور در میانه کار خود دید که در بسیاری از این خمره ها که دارای چغندر و مایه بودند، الکل به وجود نیامده و به جای آن، کف خاکستری رنگی بر روی چغندر تولید شده است و متوجه گردید که در آن کف ها مایه تخمیر وجود ندارد؛ ولی به جای آن، تعداد بی شماری میله های متحرک خاکستری رنگ موجود بود. او گمان کرد که شاید این میله ها از به وجود آمدن الکل جلوگیری می کند و با خود گفت: آیا این میله ها و میکروب ها با گرد و خاک به این خمره ها کشیده شده اند؟ برای کشف این حقیقت، آزمایش ساده ای انجام داد. او چند ظرف شیشه ای را که دارای گردن بلند و خمیده بودند برای انجام آزمایش انتخاب کرد. این ظروف به گونه ای بود که تنها هوای تمیز می توانست در آنها داخل شود نه گرد و غبار و خاک در آن شیشه ها، غذاهایی که میکروب ها می توانستند با آن رشد کنند، قرار داد و از همین غذها در ظروف دیگری نیز که گرد و خاک می توانست در آنها وارد شود ریخت. پس از چند روز، ظروف دسته اخیر پر از میکروب شد در صورتی که در ظروف دسته اول که گرد و خاک نتوانسته بود نفوذ کند، میکروبی وجود نداشت.
پاستور با این آزمایش ثابت کرد که: میکروب ها مایه را از میان می برند و از تخمیر جلوگیری می کنند و با گرد و خاک از راه هوا انتقال می یابند.
کشفیات پاستور در اصلاح فرضیه های نادرستی که درباره بیماری ها متداول بود، کمک شایانی کرد. تحقیقات پاستور، کار را برای پزشکان میکروب شناسی آسان کرد و پس از وی دانشمندان، دنباله کار را گرفتند. «روبرت کخ» (Robert koch) به شدت تحت تاثر نظریه پاستور قرار گرفته بود که می گفت: میکروب ها مولد بیماری هستند. هنگامی که اشتغال کخ به طبابت، بیماری سیاه زخم در آلمان شایع بود و هزاران گاو و گوسفند را از میان می برد. او برای جلوگیری از این مرگ و میر، خون یکی از گوسفندان بیمار را گرفت و با خود به آزمایشگاه برد؛ هنگامی که آن را زیر میکروسکوپ قرار داد، دید که میکروب های میله مانند، در آن دیده می شوند. برای کشف حقیقت بر آن شد که برخی از میکروب ها را به موش ها تزریق کند. موش های تحت آزمایش پس از 48 ساعت از میان رفتند. (1)
گفتیم تا اواسط قرن هفدهم کسی به وجود میکروب پی نبرده بود و پس از آن که میکروب را لویی پاستور کشف کرد و روشن شد که موجودات بسیار ریزی هستند که با چشم دیده نمی شوند، بسیاری از بیماری ها و رویدادهای دیگر را سبب می شوند، مضمون بسیاری از روایات و برخی از آیات در این زمینه روشن کشت و آشکار شد که مقصود از «شیطان»(2) در برخی از موارد در لسان آیات و روایات، همان میکروب است که اندکی از آن ها در ذیل، یادآور می شود. عظمت و معجزه فرمایش معصومان و آیات قرآن کریم در این است که در این منابع، میکرب، به گونه ای شناسانده شده، که هم در دوران های پیشین که سطح فکر مردم بالا نبوده مورد استفاده قرار گرفته و هم مردم در این دوران که عصر دانش است مقصود را درک می کنند.
شایان یادآوری است که در برخی از روایات، از موجود نامرئی سودمند نیز به «سکّان» یا «ملائکه» و گاهی به «اهل» تعبیر شده؛ که در پایان همین بحث به آن اشاره ای کوتاه خواهیم کرد.
اکنون به یادآوری ماخذی می پردازیم که گفته شد در آنها از میکروب خبر داده شده:
خداوند درباره حضرت ایوب فرموده است:
و یاد کن بنده ما ایوب را در حالی که پروردگارش را ندا کرد که شیطان به من رنج و عذاب رسانده است. (3)
در آیه دیگر آمده است: «... و فرو می فرستد بر شما از آسمان آبی را که شما را پاک گرداند و از شما پلیدی شیطان را ببرد...». (4)
به نظر می رسد در آیه نخست، منظور از شیطان، که حضرت ایوب را به رنج انداخته و او را بیمار کرده، میکروب می باشد که باعث بیمای و ابتلای او گردیده است. از آیه دوم نیز چنین برمی آید که خداوند آب را فرو فرستاد تا مردم خود را با آن پاکیزه، و قذرات و آلودگی میکروب را نیز از خود زایل کند یا این که مقصود، آن است که با باران، فضا را از میکروب ها پاک می سازد.
در روایات نیز مضامینی که به روشنی می فهماند مصداق شیطان در آن روایات همان میکروب است، بسیار فراوان می باشد که برای نمونه در این جا به یادآوری چند روایت می پردازیم:
الف) از رسول خدا صلی الله علیه و اله روایت شده: «دستمال گوشت را در خانه جا ندهید که آرامگاه شیطان است». (5)
ب) در حدیث مناهی پیامبر صلی الله علیه و آله چنین آمده: «شب در خانه هایتان زباله و خاکروبه را نگه ندارید و در روز آنها را بیرون ببرید که آن، نشیمنگاه شیطان است». (6)
ج) امیرمومنان علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است: «خانه شیطان در خانه های شما، خانه عنکبوت است». (7)
چنان که از ظاهر این گونه روایات که شمار آنها بسیار است فهمیده می شود، منظور از شیطان یا شیاطین، میکروب است.
میکروب ها وقتی بر روی غذا بنشینند به بخشی از آن که مورد نیازشان است حمله کرده، از آن استفاده می کنند و رشد و تولید مثل می کنند؛ از زنده آنها زهرابه ای به نام زهرابه یرونی ترشح می شود و هر کدام که بمیرند، بدن از هم پاشیده آنها به عنوان زهرابه درونی بر روی غذا قرار می گیرد و چون بزاق هر موجود زنده، برای هضم غذایش می باشد و در بیشتر جانداران، موادّ مترشّحه برای هضم، سمّ و زهری است؛ اگر- به جای ترشح زهرابه میکروب- بگوییم بزاق میکروب، بی جا نیست. (8) در این جا به عنوان یک معجزه بزرگ، گفتار امام صادق علیه السلام را که نزدیک به چهارده قرن پیش بیان فرموده اند، می آوریم که فرمودند:
ظرف های خود را بدون پوشش نگذارید که اگر چنین کنید شیطان در آن آب دهان می اندازد و از آن، آن چه را که بخواهد می خورد. (9)
و نیز در حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده:
... ظرف های تان را بپوشانید و سرمشک ها را ببندید؛ چون شیطان نه پوششی را بر می دارد و نه بندی را می گشاید. (10)
در روایت دیگر است: «نیاشامید مگر از ظرف سربسته». (11)
ما هرگز بر این باور نیستیم که طهارت و نجاست اسلامی تنها بر محور میکروب عوارضی که از آن منشا می گیرد دور می زند؛ زیرا اسباب و علل و رموز بسیار فراوان دیگری در عالم هست که تاکنون کشف نشده و ممکن است در آینده، دانشمندان به برخی از آنها پی ببرند و نیز امکان دارد که هیچ گاه از آنها آگاهی پیدا نکنند. اگر بنا باشد که بشر بتواند بر همه ویژگی ها و مصالح و مفاسد، آگاهی پیدا کند، بعثت پیامبران بیهوده می نماید. اهمیت و عظمت مقررات انبیا در این است که ایشان اسراری می دانند که به هیچ روی، بشر یارای آگاهی از آنها را ندارد.
ما این اندازه می دانیم که اسلام در دستورهایش درباره طهارت و نجاست، بایسته می داند که مردم از میکروب ها دوری ورزند؛ زیرا سلامتشان را به خطر می اندازد و نیز می دانیم که مدت ها پیش، اسلام از وجود میکروب، که دانشمندان پس از تحقیقات فراوان از آن آگاه شدند، به نام «شیطان» خبر داده است؛ اما نباید احکام جاویدان اسلام را با فکر محدود خودمان بسنجیم و درباره اش با همان سنجش، قضاوت قطعی کنیم.
اندکی پیش یادآور شدیم که در روایات، بر موجودات نامرئی ذره بینی سودمند، «سکان» یا «ملائکه» و گاهی «اهل» اطلاق شده است. اکنون در این باره روایاتی را می آوریم:
الف) از امیرمؤمنان علیه السلام نقل شده «آب، ساکنانی دارد؛ آنها را با بول و غائط آزار ندهید». (12)
ب) در خبر دیگر آمده است: «و در کنار نهرهایی که آب جاری دارند قضای حاجت نکن؛ زیرا در نهرها ساکنانی از فرشتگانند...». (13)
ج) در حدیثی ار سول خدا صلی الله علیه و اله چنین روایت شده: «... پیامبر صلی لله علیه و اله خوش نداشت در نهر [برای شست و شو] وارد شوند مگر با لنگ و فرمود: در نهرها ساکنان و آبادکنندگانی هستند». (14)
از کلمه عمار» چنین فهمیده می شود که ساکنان آب، موجب آبادانی و سبب فاسد نشدن آب هستند که اگر آنها نباشند، آب گندیده و نامطلوب از حیّز انتفاع خارج شده در نتیجه، خرابی و ویرانی به بار می آید. این بدان معنا است که در آب، موجودات سودمندی هستند که از آلودگی و فساد آن جلوگیری می کنند و منظور، میکروب هایی است که با میکروب های زیان آور مبارزه می کنند و نمی گذارند آب، گندیده و بی استفاده گردد؛ که نتیجه اش، آبادانی و بهره مندی است.
پینوشتها:
1. تندرستی برای زندگی بهتر، اثر سه تن از کارشناسان بهداشت و تربیت بدنی امریکا، تلخیص از ص 170 به بعد.
2. لسان العرب، ماده «شَطَنَ»: «و الشَیطانُ کلُّ عاوٍ مُتَمَرّد من الجِنِّ و الانسِ و الدّوابِّ: هر متجاوز سرکش را شیطان گویند خواه از جن یا انس یا از جنبندگان باشد».
3. ص (38) آیه 40: «و اذکُر عبدَنا ایُّوبَ اذ نادی ربَّهُ اَنّی مَسَّنِِیَ الشَیطانُ بِنُصبٍ و َ عذابٍ».
4. انفال (8) آیه 11: ... وِ یِنَزِّلُ عَلَیکُم من السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُم و یُذهِبَ عَنکُم رجزَ الشَّیطانِ... .
5. وسائل الشیعه، ج3، ص 572: «لا تُووا مندیلَ اللَحمِ فی البَیتِ فَانَّهُ مَریضُ الشَّیطانِ».
6. همان: «لا تَبیتوُا القَمامَه بُیوتِکُم و آخرِجُوها فانّها مَقعَدُ الشَّیطانِ».
7. همان، ص 574: «بیتُ الشَّیطانِ مِن بُیُوتِکُم بیتُ العَنکبوتِ».
8. ر.ک: رضا پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج1، ص 59.
9. وسائل الشیعه، ج3، ص 576-577: «لا تدَعُوا آنیتَکُم بغیر غطاء فانّ الشیطانَ اذا لم تُعظّش الانیه بَزقَ فیها و آخذ ممّا فیها ماشاء».
10. همان، ص 576: «... و خمِّرُوا آنیتکُم و اَوکِؤوا فانّ الشیطانَ لا یکشف غطاءٌ و لا یَحِلُّ وِکاءُ».
11. محمد بن علی بن احمد طریحی، مجمع البحرین و مطلع النیرین، ماده «وکاء»: «لا تَشرَبُوا الا منِ ذی وِکاءِ».
12. مستدرک الوسائل، ج1، ص 38: «الماءُ لَهُ سُکّانٌ فلا تُوذُوهُم بِبَولِ و لا غائطٍ».
13. همان، ص 37: «و لا تَتَوضاً علی شَطٍ نَهرٍ جارٍ و العلَّهُ فی ذلک انّ فی الانهارِ سُکاناً مِنَ الملائِکَهِ...».
14. وسائل الشیعه، ج1، ص 230، پاورقی: «... و کَرِهَ دخولَ الانهارِ اِلّا بِمِئزَر و قال: فی الانهار عمّارٌ و سُکانٌ مِن الملائِکَه...».
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}