نویسنده: دکتر سید مهدی صانعی




 

علم تغذیه درباره تغییر و تبدیل غذا در بدن، تاثیر موادّ مغذی در بافت ها پس از هضم و جذبشان، عمل مواد یاد شده در فعل و انفعالات بیولوژیکی بدن و بالاخره رفع آنها بحث می کند. موادّ مغذّی موجود در غذا، اجزای شیمیایی تشکیل دهنده غذایی هستند که در بدن، ایجاد انرژی، تنظیم اعمال بدن یا عمل رشد و ترمیم بافت های بدن را به عهده دارند.
علم تغذیه، نسبه دانش جوانی است که از سال 1934 شناخته شده است. در دوران ما بیشترین توجه متخصّصان تغذیه اجرا و کاربرد درست اطلاعات نظری، برای برقراری سلامت و پیشگیری و درمان بیماری است. میزان دقت، کوشش و سرمایه ای که اکنون، برای تحقیقاتِ تغذیه هزینه می شود رو به افزایش است. در سال 1983 در یک گردهمایی علمی، بیش از چهارهزار مقاله، در رتباط مستقیم یا غیرمستیم با تغذیه ارائه شد.
یکی از مهم ترین عوامل پیش گیری از بیماری های گوناگون، هم چون ناراحتی های قلبی، سکته مغزی، فشار خون بالا و ...، داشتن برنامه غذایی مناسب؛ مانند کم چرب بودن غذا، کم کردن موادّ کلسترول دار و ... است. از سوی دیگر، چاقی، این بیماری ها را تشدید می کند یا بهترین عامل زمینه ساز آنها به شمار می رود. در همه این موارد، برنامه ریزی درست غذایی و به تعبیر دیگر، داشتن رژیم غذایی در جلوگیری از این گونه بیماری ها، نقش به سزایی دارد. (1)
در یکی از بحث ها یادآور شدیم که بررسی اجتماعات و جوامع گوناگون، نمایانگر آن است که حکومت های نیرومند برای آن که بتوانند ملل دیگر را زیر نفوذ و سلطه خود درآورند، پیوسته حیله ها و دسیسه های گوناگونی به کار می برند که از جمله آنها رواج اعتیاد، می خوارگی و بی بند و باری است.
در این جا می خواهیم بگوییم از شیوه ها و نقشه های شوم دیگری که آنان از دیرباز آن را به کار می گیرند این است که کشورهای مستعمره و جهان سوم را در تنگنای فقر اقتصادی قرار می دهند تا نتوانند از مواهب و نعمت های الهی بهره مند گردند و تغذیه لازم را داشته باشند و در نتیجه، از سلامت، فعالیت و تلاش در راه مقاصد والای انسانی بازمانند و درحال عقب ماندگی، نادانی و استعمارزدگی به سر برند و نتوانند از حقّ خود دفاع کنند. روشن است مردمی که در چنگال دیو فقر و تهیدستی گرفتار شوند، بر اثر بدی تغذیه، نیروی بایسته برای درست اندیشیدن را از دست می دهند و از نظم، ترتیب کارها و برنامه ریزی درست برای پیشبرد اهداف و مقاصد خود و استقامت برای احقاق حق، بی بهره می شوند و مردمی ناتوان و سربار اجتماع و دور از فضیلت، تقوا و دانش، عمر گران ایه خود را به ملالت و ناکامی سپری می نمایند.
به گفته سعدی:

خداوند نعمت به حق مشتغل
پراکنده روزی پراکنده دل

بی شک، اگر مردم به سبب بدی تغذیه و گرسنگی و تامین نشدن نیازمندی های غذایی بدن، رنجور و بیمار گردند، نمی توانند به وظایف و تصمیمات خود عمل کنند و راه پیشرفت را در پیش گیرند تا به مقصد اصلی خود برسند و همیشه پریشان حال و افسره خاطرند؛ از زندگی شان هیچ لذتی نمی برند و در واقع، مرگی دارند که به صورت زندگی است.
استفاده نکردن از غذای مناسب، سبب می شود که چهره های شاداب، پژمرده شوند و قوای جسمی و ذهنی تحلیل رود و بر روحیّات و اخلاق و رفتار و چگونگی تفکّر، تاثیر انکارناپذیری دارند.به همین سبب است که توان تولید محصول برای کسانی که در فقر به سر می برند کم می شود؛ یعنی اقوام گسترش نیافته در حالت فقر باقی می مانند. یکی از علل کمی تولیدات ملل فقیر، ناتوانی آنان برای کار در نتیجه کمی انرژی حیاتی است از این راه ثابت می شود که گرسنگی عمومی، شدیدترین وسیله ظهور فقر جهانی است. فقر جهانی زاده پیشرفت فقر اقتصادی و وضع نابسامان اقتصاد کشورهاست، در نتیجه وجود یک دور و تسلسل در میان گرسنگی و کمی محصول تشدید می یابد؛ بدین معنا که گرسنگی خود، موجب ضعف افراد و کمی محصول و تولیدات اقتصادی می شود و از سوی دیگر، کمی محصول و تولید، به نوبه خود، سبب گرسنه ماندن افراد می گردد. گرسنگی چنان سهم مهمی در بی نظمی اقتصادی و سیاسی دارد که متخصّصان مسائل اجتماعی مجبور شده اند با دقت بیشتری درباره آن مطالعه کنند. موضوعی که ذهن این دانشمندان را بیشتر به خود مشغول کرده، حالت سرکشی ملت های گرسنه در برابر تجمّل و عیّاشی ملت های ثروتمند و هم چنین ترس و دلهره همیشگی دسته دوم از گروه نخست است. ساکنان زمین، دو گروه شده اند؛ آنانی که خوراک ندارند و آنانی که خواب ندارند. گروهی که خواب ندارند کسانی هستند که ثروت های این عالم را قبضه کرده اند؛ اما ترس از انقلاب و عصیان ملّت هایی که غذا ندارند مانع خوابیدن آنهاست. (2)
امروزه در جوامع پیشرفته، درباره چگونگی تغذیه و استفاده از غذاهایی که بدن آدمی به آنها نیاز دارد و در تندرستی نقش مهمی دارند، مطالعات دامنه داری صورت گرفته و نتایج مطلوبی به دست آمده است که مراعات آنها بیماری های جسمی و روانی را تا اندازه زیادی کاهش می دهد؛ از سوی دیگر، چون میان سلامت جسم و تقویت قوای ذهنی و روحی ارتباط ناکسستنی وجود دارد، سبب می شود که مردم در صورت برخورداری از تغذیه متناسب، مراحل رشد و کمال خود را به شایستگی بپیمایند.
در آیین اسلام به این موضوع مهم، بسیار توجه شده و در روزگار که از دانشی به نام کیفیت تغذیه و غذاشناسی سخنی در میان نبوده، در مقررات اسلامی به طرز بسیار دقیق، ویژگی های داروها و غذاها گوشزد شده به گونه ای که هنگامی که سخنان پیامبر صلی الله علیه و اله یا امامان معصوم علیه السلام را با تحقیقاتی که در دوران های اخیر انجام شده، می سنجیم می فهمیم که میان آن چه دانشمندان در این موارد، پس از مدت ها تحقیق و تلاش فهمیده اند و آن چه اسلام درباره بهره مند شدن از غذاها و آشامیدنی ها بیان کرده، همسویی کامل برقرار است و نه تنها تضاد و تناقضی ندارند، بلکه آن چه اسلام دستور داده، همان است که دانشمندان به آن رسیده اند و چه بسا رازهای دیگری در مقررات اسلامی وجود داشته باشد که تاکنون بشر به آنها پی نبرده و شاید در آینده با پیشرفت دانش، آشکارگردد و نیز امکان دارد که در هیچ دورانی در توان هیچ دانشمندی نباشد که رموزی را که در دستورهای اسلامی نهفته درک کند و به دیگران عرضه نماید و اگر چنین باشد بدین مفهوم است که آن دانشمند در رتبه پیامبران است و این به مثابه آن است که بشر به پیامبر نیاز ندارد و روشن است که او بی راهنمای غیبی، هیچ گاه نمی تواند به سعادت برسد و به حقایقی که در این عالم بی پایان وجود دارد، آن گونه که هست، پی ببرد. به عبارت دیگر احاطه به حقایق آشیا از همه جهان ویژه خداست و اوست که به وسیله پیامبر، حقایق را به بندگانش ابلاغ می کند. بدین سبب است که می گوییم: در مسائل گوناگون درباره ناهماهنگی آرا، دستور دین، خود معیار است نه آن چه بشر تشخیص می دهد؛ بنابراین اگر کسی به آن چه اسلام عرضه کرده عمل ننماید خودش زیان می بیند و از برکات و مزایای آن بی بهره می ماند.
اگر با دیده انصاف بنگریم باید اذعان کنیم که بشر پس از این که مدت های زیادی از تغذیه و استفاده از آن چه در زمین به وجود می آید و مزایای آن، بهره مند نبود، با کوشش های فراوان، توانست به اندازه درک خود به اندکی از آن مزایا پی ببرد و از آنها بهره مند شود. بشر سالیان دراز و قرون پی در پی از واقعیّات بی خبر و بی بهره مانده و در نتیجه از مصالح و استفاده های فراوانی محروم گشته بود، در صورتی که اگر به دستورهای اسلامی عمل می کرد، در این مدت ها از فواید معنوی و مادی بسیاری سود می برد و زیان نمی ید.
قرآن بیش از چهارده قرن است که به بشر ابلاغ کرده:
باید انسان به غذای خود بیندیشد. ما باران را فرو ریختیم، پس از آن به گونه ای ویژه زمین را شکافتیم، سپس با بهره مند شدن شما و چهارپایانتان در آن، دانه، انگور، سبزه، زیتون، خرما، باغ های پر از درخت، میوه و گیاه رویانیدیم. (3)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است:
بار خدایا! برای مان نان را مبارک [و با برکت] گردان و میان ما و آن، جدایی مینداز؛ چه آن که اگر نان نبود بر نماز و روزه توانایی نداشتیم و نمی توانستیم واجبات پروردگارمان را انجام دهیم. (4)
از این روایت فهمیده می شود کسی که نیازمندی های جسمی اش برآورده نشود، نمی تواند مدارج کمال و معنویّت را بپیماید و خدا را بپرستد.
در آیه ای که گذشت، خداوند دستور داده که انسان به غذای خود نظر افکند و درباره آن اندیشه کند تا بفهمد که خداوند مهربان، از خاک تیره، موادّ و غذاهای گوناگون را برای او به وجود آورده تا از آنها استفاده نماید و بداند که خداوند هر گونه از گیاهان را که آفریده، مصلحتی در ان است و فوایدی دارد که باید درباره آنها بررسی کند تا به ویژگی های آنها پی ببرد و در مواقع لزوم برای مداوا و حفظ سلامت خود از آنها بهره مند گردد.
و نیز در آغاز همین بحث یادآور شدیم که خداوند نعمت های این عالم را برای انسان آفریده و آن چه را در زمین است مسخّر او گردانیده تا انسان به نفع خود، انها را به کار گیرد و این امر، اهمیت دادن اسلام به تغذیه انسان و لزوم رفع نیازمندی هایش را به وسیله تغذیه اثبات می کند و در این باره، دستورهای داده که در ذیل، آنها را بیان می کنیم:

تاثیر وضع مادر بر تغذیه جنین

جنین شناسان، زندگی پیش از تولد را به چند دوره تقسیم می کنند: یکی دوره تخم است که دو هفته نخست پس از بارداری را در بر می گیرد. در این دوره، تخم، موجود آزادی است که در رحم مادر جای دارد؛ ولی به آن چسبیده نیست. در این مدت در ساختمان داخلی آن تغییراتی به وجود می آید و تقسیم سلول نخستین ادامه می یابد تا این که توده ای از سلول تشکیل می شود. پس از هفته دوم، تخمک بارور شده یا نوزاد آینده، مجموعه یاخته ای کوچکی است که اندام های اصلی بدن او در این مجموعه یاخته ای، شکل گرفتن را آغاز می کنند. (5)
تقریباً در پایان هفته دوم، خود را به رحم می چسباند. در این هنگام، جنین به صورت انگلی زیست می کند؛ یعنی غذای خود را از بدن مادر گرفته، رشد خود را برحسب طبیعتش ادامه می دهد. به بیان دیگر، جنین در رحم مادر، درست مانند یک عضو مادر است. همه عواملی که برجسم و جان مادر، تاثیر دارد، بر طفل نیز اثر می گذارد. در تولیدمثل، مرد در زمانی کوتاه بر فرزند آینده خود موثر است؛ اما زن نزدیک به نُه ماه با جنین همراه است.
از نظر روان شناسی، بررسی حالات روانی مادر در دوران حاملگی و رابطه آن با رشد شخصیت کودک اهمیت به سزایی دارد. هنگامی که مادر دست خوش هیجان می گردد، جنین فعالیت شدیدی از خود نشان می دهد و این واکنش، مدت زیادی ادامه می یابد. هم چنین هنگام ترس و خشم، غدد داخلی، به ویژه غدد فوق کلیوی، فعالیت می کنند و ترشّحات آنها از راه جفت به جنین منتقل می شود؛ در نتیجه، گردش خون جنین دچار اختلال می گردد.
برخی از محققان، حالات نوزادان این گونه مادران را شرح داده و چنین اظهار داشته اند: هنگام تولد، این گونه نوزادان از هر جهت عصبی هستند و آن نتیجه نامناسب زندگی جنینی است. در این موارد، طفل نیاز ندارد در محیط ناراحت خانه یا خانواده دچار عوارض عصبی گردد؛ این کیفیت برای او از پیش به وجود آمده است.
جالب این است که چگونگی تفکر مادر در دوران حاملگی، در رشد جنین مؤثر است؛ زیرا حالات هیجانی او را مشخص می کند. مادری که طفل خود را نمی خواهد، ضمن حاملگی، عوارض عصبی و اضطراب نشان می دهد. این حالات از راه ترشّحات شیمیایی به جنین انتقال می یابد. گزارش های روان شناسان کودک گویای آن است که اطفالِ این گونه مادران هنگام تغذیه، ناراحتی های شدید نشان داده، علاقه دارند پیوسته در آغوش گرفته شوند. نوزاد مادر معتاد نیز معتاد است و باید پس از تولد، برای ترک اعتیاد کوشش شود.
تغذیه نامناسب دوران حاملگی سبب ضعف جسمانی جنین شده، در نتیجه نوزاد لاغر و ناتوان خواهد شد؛ به گونه ای که بسیاری از بیماری های دوران کودکی به خاطر تغذیه ضعیف مادر است. (6)
روشن است جنین با موادی که به وسیله خون مادر، پس از تصفیه در جفت، به او می رسد، تغذیه و رشد می کند؛ (7) از این رو بر مادر است که در این مدت از غذاهای گوناگون و سرشار از ویتامین های گوناگون استفاده نماید تا سلامت جسمی و روحی نوزاد آینده تامین گردد. بی گمان، تغذیه و رفاه و آرامش روحی مادر، با کمال و رشد جسم و قوای روحی جنین رابطه مستقیم دارد.
از حضرت صادق علیه السلام روایت شده:
همانا خداوند تبارک و تعالی در کتابش می فرماید: «ما انسان را در رنج آفریدیم»؛ (8) یعنی در شکم مادرش در حالی به پا داشته شده که اعضای بالایی [بدن] اش به سمت بالاتنه و بخش های پایین آن به سوی پایین تنها مادرش قرار گرفته است. غذایش از آن چیزی است که مادرش می خورد، و می آشامد از آن چه مادر می آشامد... . (9)
در روایات اسلامی به این امر مهم؛ یعنی اهمیت تغذیه جنین و تاثیر آن در رشد و سلامت جسم و جان کودک، توجه به سزایی شده که در این جا برخی از آنه نقل می گردد:
از پیامبر صلی لله علیه و آله نقل شده:
به زن آبستن در ماهی که می خواهد وضع حمل نماید، خرما بدهید که در این صورت فرزندش بردبار و پرهیزگار می شود. (10)
و نیز در روایت آمده: «به زنان باردارتان میوه به بدهید؛ تا فرزندان تان زیبا شوند». (11)
محمدبن علی همدانی گفت: شنیدم که حضرت رضا علیه السلام فرمود: «بر شما باد که از کاسنی سبزی ماست بخورید که همانا مال و فرزند شما را زیاد می کند». (12)
این گونه روایات که فراوان و گوناگون می باشند و هر کدام برای زن باردار، غذا یا میوه ویژه ای را توصیه می کنند، از باب ارشاد به یک هدف است و آن این است که باید به چنین، موادّ غذایی لازم برسد تا به گونه طبیعی رشد کند و دچار اختلال جسمی یا روحی نشود. در هر روایت، به بخشی زا ینازمندی های رشد جنین اشاره شده و از چگونگی بیان مجموع روایات چنین برمی آید که باید غذای جنین به طور کامل تامین گردد؛ از این رو دربرخی از اخبار آمده که زن باردار، فلان میوه یا فلان غذا را بخورد و در اخبار دیگر به خوردن غذا یا میوه دیگر سفارش شده، این غذاها و میوها یا سبزی ها، به گونه ویژه مورد نظر شارع نبوده، بلکه در این گونه اخبار، یک هدف تکوینی خارجی مورد نظر است و آن، این که مادران هر غذا و میوه ای را که بر اثر تجربه ثابت شده که در بهبود وضع فرزندان تاثیر دارد، هرچند در روایتی نیامده، در صورتی که از سوی شارع تحریم نشده باشد، بخورند و تشخیص آن به نظر افراد متخصّص بستگی دارد. (13)
سرچشمه به وجود آمدن ماده غذایی، اثر ویژه خودش را دارد و در ایجاد ویژگی های جسمی و روحی افراد، نقش ویژه ای ایفا می کند؛ از این رو متخصصان تغذیه و بهداشت کودک می گویند ترکیب مواد غذایی در شیر و به ویژه چگونگی عملی که در بدن انسان انجام می دهد هنوز به گونه کامل، روشن نیست؛ هم چنین، مقدار جذب و دفع آنها با یکدیگر برابر نیست و مصرف گوناگون موادّ حیوانی، این اثر را دارد که ویژگی های روحی و جسمی همان حیوان را در آدمی به وجود می آورد. (14)
شیر حیوانات گوناگون هر یک به سهم خود، ویژگی هایی دارد که عین همان ها، کم و بیش به کودک منتقل می گردد. بیشتر دیده شده که کودکانی که با شیر گاو تغذیه می شوند، درجه فهم و عقلانشان از کودکانی که شیر مادر می خورند کمتر است و بچه هایی که شیر مادر عاقل و باهوش را می خورند با کودکانی که شیر مادران نفهم و کوته فکر تغذیه می شوند، از حیث خواص ویژگی های فکری و روحی تفاوت دارندهرچند در شرایط یک سان و در یک محیط، تربیت شده ابشند.
یکی از صاحب نظران می گوید:
کودک چهارساله ای را می شناسم که به واسطه کمی شیر مادرش با دایه بزرگ شده و چون مادرش برای یافتن دایه خوب ناگزیر بوده است اندکی جست و جو نماید، در خلال این مدت، کودک، هر پانزده یا بیست روز با شیر یک زن خاص، تغدیه نموده است؛ اکنون اخلاق و رفتارش، در هر لحظه، مطابق یکی از دایه هاست به گونه ای که نمی توان خواصّ روحی والدینش را به طور کامل؛ یعنی به آن گونه که در سایر برادرانش موجود است در او یافت. این مشکل بر اثر تغذیه با شیرهای مختلف پیدا شده است. (15)
از آن چه گفتیم روشن می گردد که باید درباره شیردادن به کودک و انتخاب دایه، دقت شود تا به کودک زیانی نرسد. مهم ترین اثری که درباره دایه گرفتن، داری اهمیت است، سلامت کامل اخلاق پسندیده و برازندگی قیافه و جسم وزیبایی ظاهری و معنوی می باشد؛ زیرا همه این ویژگی ها با شیر به شیرخوار انتقال می یابد.
دین مقدّس اسلام هنگامی که از بشر از این گونه رموز علمی و حقایق و سرایت خواصّ شیردهنده به شیرخوار، هیچ گونه آگاهی نداشت، درباره روش درست شیر دادن به کودک، مطالب بسیار سودمند و ارزنده ای فرموده که مناسب است به برخی از آنها اشاره کنیم"
حضرت علی علیه السلام فرموده است:
همان گونه که برای ازدواج، انتخاب می کنید [و به کنجکای می پردازید که با شخص شایسته ای ازدواج نمایید] برای شیر دادن [فرزندان خود نیز، دایه را] انتخاب کنید؛ زیرا شیرخوارگی، سرشت کودک را تغییر می دهد. (16)
هم چنین مسعده بن صدقه از امیرمؤمنان علیه السلام روایت کرده: زن احمق [و کوته فکر] را برای شیردادن طلب نکنید؛ چون شیر[ویژگی های خود را] به شیرخوار سرایت می دهد [و در طبع او تاثیر می نماید]. (17)
و از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده:
زن احمق و زنی را که از چشمش آب می ریزد [و ضعف بینایی دارد] برای شیر دادن طلب نکنید؛ چون شیر [ویژگی های خود را] به شیرخوار سرایت می دهد [و در طبع او تاثیر می گذارد]. (18)
امام باقر علیه السلام فرموده: «بر شما باد به دایگان زیباروی، که فرزند [شما] تحت تاثیر قرار می گیرد». (19)
بدین سب است که فقها فتوا داده اند:
زنانی که دارای جمال و کمال هستند برای شیردادن کودکان بر دیگران مقدم اند و مکروه است که جز ایشان، به ویژه زنانی که کافر باشند، کودکان را شیر دهند. (20)
حتی در صورتی که دایه بهتر از مادر باشد [یعنی زیباتر یا خوش اخلاق تر باشد] بهتر است دایه، کودک را شیر بدهد. (21)
هرگاه ناچار شوند دایه کافر را برای شیردادن به خدمت بگمارند، اهل کتاب را بر زنان گبر و مشرک، ترجیح دهند. در این صورت، طفل را به خانه ایشان نبرند و نیز باید آنان را از شرب خمر و خوردن گوشت خوک، بازدارند. هم چنین شیردادن زن زناکار [در صورتی که شیرش از زنا ایجاد شده باشد] و نیز شیردادن زنی که زنازاده است هم چون شیردادن زن کافر، کراهت دارد، بلکه کراهتش بیشتر است. (22)
این روایات از پیامبر و امامان، که از وحی سرچشمه گرفته، حاکی از آن است که شیرخوردن کودک در تربیت و زیبایی و اخلاق کودک بسیار مؤثر است و سزوار نیست مسلمانان تا هنگامی که این دستورهای آسمانی را دارا هستند، به دنبال اظهارنظر اشخاصی باشند که از ویژگی های انسان و حقایق، آگاهی چندانی ندارند و پیوسته نظرهای گوناگون و متضادی ابراز می دارند.

پی‌نوشت‌ها:

1. ر.ک: روان شناسی سلامت، ج1، ص 374-375.
2. ر.ک: دوکاسترو خوزوئه، کتاب سیاه گرسنگی، ترجمه پرویز مهرگان، ص 20-21.
3. عبس(80)آیه های 24-32: «فَلیَنظُرُ الاِنسانُ اِلی طَعامِهِ اَنّا صَببنا الماءَ صَبّاً ثُمَّ شَققنا الارضَ شَقَاً فَاَنبَتنا فیها حَبّاً وَ عِنباً وَ قَضباً وَ زَیتُوناً وَ نَخلاً حَدائِقَ غُلباً وَ فاکِهَهً وَ اَبّاً مَتاعاً لَکُم وَ لاَنعامِکُم».
4. وسائل الشیعه، ج16، ص 462؛ مجمع البیان، ج1، ص 293: «اللهمَّ بارِک لنا فی الخُبز لا تَفَرَّق بَینَنا وَ بَینَهُ فلولا الخُبزُ ما صلِّنا وَ لا صُمنا و لا اَدَّینا فَرائِضَ رَبَّنا».
5. ر.ک: مهدی جلالی، روان شناسی کودک، ص 122-123؛ علی پریور، آن چه باید زن باردار بداند، ص 297-298.
6. سیروس عظیمی، رفتارشناسی یا مباحث اساسی در روان شناسی، ص 98-99.
7. روان شناسی کودک، ص 122-123.
8. بلد(90) آیه 4.
9. بحارالانور، ج60، ص 342؛ «انّ اللهَ بتارَکَ و تعالی یَقُولُ فی کِتابِه: لَقَد خَلَقنا الانسانَ فی کَبَد؛ یعنی ... فی بَطن امَّه، مَقادیمسهُ الی مَقادیمِ اُمِّهِ وَ مَواخیر اُمَّه. غذاؤُهُ مِمّا تاکُلُ امُّهُ و یَشرَبُ مِمّا تَشرَبُ ...». این روایت به روزهای پایانی حاملگی نظر ندارد، بلکه مطلق است.
10. مکارم الاخلاق، ج1، ص 321: «اَطعِمُوا المَراهَ فی الشَهر الّذی تَلِدُ فیه التَرَ فانّ وَلَدها یکُونُ حَلیماً تَقیّاً».
11. سفینه البحار، ماده «سفرجل»؛ وسائل الشیعه، ج15، ص 133: «اطعِمُوا حُبالاکُمُ السَّفَرجَلَ فانَّهُ یُحَسِّنُ اَولادَکُم».
12. بحارالانوار، ج104، ص 81: «علیکم بِاَکلِ بَقلَتِنا الهِندَباءِ فانَّها تَزیدٌ فی المالِ و الوَلَد».
13. برای توضیح مقصود باید بدانیم علمای اصول فقه، اوامری را که از سوی شارع به ما رسیده به دو گونه تقسیم کرده اند:
الف) اوامر مولوی و آن دستورهایی است که جنبه امریت دارد و باید برابر دستور مولا عمل شود هم چون روزه، نماز و ...؛
ب) اوامر ارشادی آن چنان است که انجام خود فرمان مورد توجه نیست، بلکه مقصود آن است که ما را به یک امر خارجی توجه دهد. برای نمونه، اگر گفته شود پای دیوار شکسته منشین، برای آن است که از خطر درامان بمانیم؛ و چنان که روشن است، ننشستن پای آن دیوار به تنهایی، مورد نظر نیست، بلکه منظور آن است که شخص از صدمه و زیر آوار قرارگرفتن در امان بماند؛ یا اگر کسی به فرزندش می گوید: وقتت را به هدر مده، مقصودش این است که با استفاده از وقت، کمال و سعادت برسد و هرگاه گفته شود با افراد لجوج داد و ستد نکن، بدان سبب است که شخص دچار ناراحتی و دردسر نشود. به همین گونه است استفاده کردن زن باردار از فلان میوه و فلان غذا که منظور تامین سلامت جنین و مادر است.
از این بیان روشن می شود که یک دسته از اوامر شارع، اوامر ارشادی است؛ یعنی تنها مضمون خود امر، مورد نظر نیست، بلکه یک مقصود و هدف تکوینی خارجی مورد نظر است که برای تحقق آن، از سوی شارع، امر صادر شده ست.
14. ر.ک: علی پریور، راهنمای مادر، ص 83-84.
15. همان.
16. وسائل الشیعه، ج5، ص 188: «تَخَیَّرُوا لِلرَّضاعِ کما تَخَیَّروُون لِلنکاحِ فَانَّ الرِّضاعَ یُغَیِّرُ الطِّباعَ».
17. همان: «لا تَستَرضِعوا الحَمقاءَ فانّ اللَّبنَ یَغلِبُ الطِّباعَ».
18. همان: «لا تَستَرضِعوا لاحَمقاءَ و لا العَمشاءَ فَاِنَّ اللَبَنَ یُعدی».
19. همان، ص 189: «عَلَیکُم بالوَضّاءِ مِن الظُّؤورَهِ فاِنَّ الوَلَدَ یُعدی».
20. جواهرالکلام، ج31، ص 183؛ تحریر الوسیله، ج2، ص 276 و 312.
21. همان.
22. از حضرت باقر علیه السلام روایت شده: «لَبَنُ الیَهودیَّهَ و النَصرانیّه وَ المجوسیَّهَ اَحَبُّ الیَّ مِن وَلَدِ الزِّنا»؛ شیر زن یهودی و مسیحی و گبر در نزد من از شیر ولدالزنا دوست داشتنی تر است؛ تحریر الوسیله، ج2، ص 267.

 

منبع: صانعی، دکتر سیدمهدی؛ (1390)، پاکیزگی و بهداشت در اسلام، قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه)، چاپ سوم 1390.