تیتانها چه موجوداتی بودند؟
یکی از همانندیهای اساطیر کیهانشناختی یونان و خاور نزدیک در نبرد خدایان با هیولاهائی است که از جانب زمین قدرت آنان را تهدید میکند. کرونوس با تیتان متحد و با زئوس به ستیز بر میخیزد و این جنگ که شاید شورشی از
نویسنده: جان پین سنت
مترجم: باجلان فرخی
مترجم: باجلان فرخی
یکی از همانندیهای اساطیر کیهانشناختی یونان و خاور نزدیک در نبرد خدایان با هیولاهائی است که از جانب زمین قدرت آنان را تهدید میکند. کرونوس با تیتان متحد و با زئوس به ستیز بر میخیزد و این جنگ که شاید شورشی از جانب خدایان جوان باشد ده سال در دشتهای تسالی به طول میانجامد و سرانجام تیتانها از المپ رانده میشوند. ارت یا زمین زئوس را اندرز میدهد که در شکست تیتانها از سه سیکلوپ Cyclop و سه صد دست فرزندان زندانی زمین یاری جوید و ئوشن نیز دراین کار زئوس را یاری میدهد.
داستان مایه رایج در اساطیر چنین است که کاری بزرگ و تهور آمیز با یاری گرفتن از دیگران و با کاربرد سلاحی خاص انجام میگیرد غولان صد دست در نبرد با تیتانها زئوس را یاری میدهند و با پرتاب سیصد خرسنگ در یک زمان تیتانها را شکست میدهند و آنان را تا تارتاروس Tartarus دنبال میکنند و در آن جا از جانب زئوس زندانبان تیتانها و خود نیز (شاید به خواست زئوس) زندانی میشوند.
در این اسطورهها جهان از دو بخش تشکیل میشود؛ زمین به ئوشن (یا رودی که زمین را در میان گرفته) میانجامد و تارتاروس ژرفای زمین و مدخل آن در غرب و محل افول خورشید قرار دارد. آن سوی غرب و در دریا و جائی که آتلانتیک Atlantic نام دارد اطلس Atlas ایستاده است و بر شانههای اطلس دو ستون قرار دارد که آسمان و زمین را از هم جدا میکنند. آن جا هسپریدها Hesperides پاسدار سیبهای زریناند. در روایتی دیگر اطلس نام کوهی است است در شمال آفریقا و در روایتی هراکلس در تنگه جبلالطارق ستون تکیهگاه آسمان را در یاری به اطلس به دوش میگیرد تا اطلس بتواند سیبهای زرین را برای او بچیند و دیگر بار به تمهیدی ستون را بر دوش اطلس قرار میدهد در روایتی دیگر اطلس با نگریستن به یکی از گورگون Gorgoneها یعنی مدوز Meduse تبدیل به سنگ میشود.
در اودیسه جهان زیرین را چهار رود اصلی و هریک ازآنان را نامی در خور است: مهمترین این رودها استیکس Styx یا نفرت نام دارد (به روایت هسیود در تئوگونی؛ استیکس فرزند اوشن و تتیس و در سرود هومر برای دمتر همبازی پرسفونه Persephone )پرسفون و به روایت آپولودور مادر پرسفونه است در آرکادی Arcadia چشمهای بود که آن را استیکس مینامیدند، این چشمه از خرسنگ بلندی جاری و در زمین جریان مییافت و آب آن را سمی و به روایت پوزانیاس اسکندر مقدونی با آب این چشمه مسموم میشود. تتیس برای روئین تن ساختن آشیل او را در آب همین رود فرو میبرد. از آب استیکس برای سوگند خدایان استفاده میشود و هنگامی که خدائی باید سوگند یاد کند به فرمان ایرس Iris جامی از آب استیکس را به المپ میآورند تا گواه سوگند باشد. اگر خدائی سوگند استیکس را میشکست به عقوبت شدیدی گرفتار و یک سال از تنفس محروم و در این مدت نمیتوانست از غذای خدایان استفاده کند و در پایان این مدت او را کیفر دیگری بود که نه سال از شورای خدایان بر کنار در سال دهم وظایف خود را به عهده میگرفت مدت محروم شدن از امتیازات خدایی (پس از یک سال دم در نکشیدن) شاید هشت سال و این زمانی است که ستارگان و سیارات به موقعیت پیشین خود باز میگردند و در اساطیر یونان دورهای باز گردنده است رود دیگر هادس یا جهان زیرین کوستیوس Cocytus (کوسیت) از شاخههای رود استیکس به معنی مویه و زاری است (که از واژه کوستیو Cocytu به معنی مرگ و زاری برای مردگان گرفته شده است. آب این رود همانند استیکس بسیار سرد و به موازات استیکس جریان دارد). سومین رود اکرون Acheron نام داشت. (آکوس Achos به معنی رنج و درد و نزد عامه آکرویس Acherois به معنی همانند بید سپید و رود مقدس پرسفونه است) [اکرون همانند رودهای دیگر دوزخ رودی است که ارواح مردگان برای رسیدن به هادس (دوزخ یا جهان زیرین) باید از آن بگذرند و در روایات اسطورهای کارون Charon ارواح را با زورق خویش از این رود عبور میدهد. به روایتی کارون پسر گایا (زمین) و به سبب یاری به غولان در نبرد با خدایان محکوم است که در زیر زمین زندگی کند]. چهارمین رود رودی است از آتش که پیریفلژتون Pyriphklegethon نام دارد. پنجمین رودلته Lethe به معنی فراموش [در روایات اسطورهای دختر اریس به معنی نفاق و با گذر زمان لته شکل استعاری به خود میگیرد و فراموشی خواهر مرگ و خواب و شاعران با این مفهوم از آن یاد میکنند]. در آثار اریستوفان Aristophane لته با زایش روح در تنی نو پیوند دارد.
توضیح عکس: نبرد زئوس و تیفون. در اواخر نیمه دوم سده ششم پیش از میلاد در اتروریا Etruria سفالگری پیشرفت چشمگیری یافت و این کار به همت هنرمندان یونانی ساکن سیسیل تحقق یافت. در این سفال منقوش زئوس به تیفون با سلاح آذرخش یورش برده و سیمای تیفون جانور خوی، تن وی بالدار و پایین تنه وی از دومار تشکیل شده. شاعران در شعرهای خویش سیمائی وحشتبار تراز تیفون ترسیم میکردند. موزه آثار عتیق، مونیخ.
یونانیان آتشفشان را آتش کام غولهای زندانی شده در زیر زمین میدانستند [و در روایت نبرد زئوس و تیفون هنگامی که تیفون از دریای سیسیل میگذشت زئوس کوه اتنا را بر وی افکند و او را در زیر کوه مدفون کرد و در این روایت اسطورهای شعلههای که از کام این غول بیرون میریزد یا بقایای آذرخشی که زئوس بر او افکند همانا این کوه را آتشفشان کرده است] دزدیده شدن وتر و رگ زئوس را در اساطیر حیتی همانندی است که هم در آن اژدهای ایلویانکا دل و چشمهای خدا را میرباید و پسراین خدا پس از ازدواج با دختر ایلویانکا دل و چشمهای پدر را از اژدها میگیرد. از داستان مایه افسانه پریان در اسطوره یونانی نشانی نیست و این مهم را هرمس خدای راهزنان انجام میدهد در روایت دیگر حیتی با بریده شدن پاهای اولی کومی Ullikummi غول حیتی با اره مفرغی؛ آسمان و زمین را از هم جدا میشوند. این روایات همه به اسطورههای جانشینی باز میگردد و در آن خدای پیروز حتی بعد از اخته شدن جانشین خدای مغلوب میشود.
توضیح عکس: معبدِ Aphaea افه دراژینا Aegina. افه خدابانوئی از دوره پیش از توجه به خدا بانوی مادر و با ارتمیس Artemis پیوند داشت. معبد افه در کوه اصلی جزیره در انتهای شمال شرقی آن قرار داشت و از جانب شمالی بر جزیره سالامیس مسلط بود. شهر باستانی اژینا در غرب این جزیره و مسط به اپیداروس Epidarus است. بنای این معبد به حدود 510 ق. م و قبل از توسعه طلبی آتن باز میگردد. چنین مینماید که این خدابانو بعدها چون نماد پیوند دو شهر به کیش آتنیها راه یافت.
منبع: پین سنت، جان؛ (1387) شناخت اساطیر یونان، ترجمهی باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ دوم.
داستان مایه رایج در اساطیر چنین است که کاری بزرگ و تهور آمیز با یاری گرفتن از دیگران و با کاربرد سلاحی خاص انجام میگیرد غولان صد دست در نبرد با تیتانها زئوس را یاری میدهند و با پرتاب سیصد خرسنگ در یک زمان تیتانها را شکست میدهند و آنان را تا تارتاروس Tartarus دنبال میکنند و در آن جا از جانب زئوس زندانبان تیتانها و خود نیز (شاید به خواست زئوس) زندانی میشوند.
در این اسطورهها جهان از دو بخش تشکیل میشود؛ زمین به ئوشن (یا رودی که زمین را در میان گرفته) میانجامد و تارتاروس ژرفای زمین و مدخل آن در غرب و محل افول خورشید قرار دارد. آن سوی غرب و در دریا و جائی که آتلانتیک Atlantic نام دارد اطلس Atlas ایستاده است و بر شانههای اطلس دو ستون قرار دارد که آسمان و زمین را از هم جدا میکنند. آن جا هسپریدها Hesperides پاسدار سیبهای زریناند. در روایتی دیگر اطلس نام کوهی است است در شمال آفریقا و در روایتی هراکلس در تنگه جبلالطارق ستون تکیهگاه آسمان را در یاری به اطلس به دوش میگیرد تا اطلس بتواند سیبهای زرین را برای او بچیند و دیگر بار به تمهیدی ستون را بر دوش اطلس قرار میدهد در روایتی دیگر اطلس با نگریستن به یکی از گورگون Gorgoneها یعنی مدوز Meduse تبدیل به سنگ میشود.
در اودیسه جهان زیرین را چهار رود اصلی و هریک ازآنان را نامی در خور است: مهمترین این رودها استیکس Styx یا نفرت نام دارد (به روایت هسیود در تئوگونی؛ استیکس فرزند اوشن و تتیس و در سرود هومر برای دمتر همبازی پرسفونه Persephone )پرسفون و به روایت آپولودور مادر پرسفونه است در آرکادی Arcadia چشمهای بود که آن را استیکس مینامیدند، این چشمه از خرسنگ بلندی جاری و در زمین جریان مییافت و آب آن را سمی و به روایت پوزانیاس اسکندر مقدونی با آب این چشمه مسموم میشود. تتیس برای روئین تن ساختن آشیل او را در آب همین رود فرو میبرد. از آب استیکس برای سوگند خدایان استفاده میشود و هنگامی که خدائی باید سوگند یاد کند به فرمان ایرس Iris جامی از آب استیکس را به المپ میآورند تا گواه سوگند باشد. اگر خدائی سوگند استیکس را میشکست به عقوبت شدیدی گرفتار و یک سال از تنفس محروم و در این مدت نمیتوانست از غذای خدایان استفاده کند و در پایان این مدت او را کیفر دیگری بود که نه سال از شورای خدایان بر کنار در سال دهم وظایف خود را به عهده میگرفت مدت محروم شدن از امتیازات خدایی (پس از یک سال دم در نکشیدن) شاید هشت سال و این زمانی است که ستارگان و سیارات به موقعیت پیشین خود باز میگردند و در اساطیر یونان دورهای باز گردنده است رود دیگر هادس یا جهان زیرین کوستیوس Cocytus (کوسیت) از شاخههای رود استیکس به معنی مویه و زاری است (که از واژه کوستیو Cocytu به معنی مرگ و زاری برای مردگان گرفته شده است. آب این رود همانند استیکس بسیار سرد و به موازات استیکس جریان دارد). سومین رود اکرون Acheron نام داشت. (آکوس Achos به معنی رنج و درد و نزد عامه آکرویس Acherois به معنی همانند بید سپید و رود مقدس پرسفونه است) [اکرون همانند رودهای دیگر دوزخ رودی است که ارواح مردگان برای رسیدن به هادس (دوزخ یا جهان زیرین) باید از آن بگذرند و در روایات اسطورهای کارون Charon ارواح را با زورق خویش از این رود عبور میدهد. به روایتی کارون پسر گایا (زمین) و به سبب یاری به غولان در نبرد با خدایان محکوم است که در زیر زمین زندگی کند]. چهارمین رود رودی است از آتش که پیریفلژتون Pyriphklegethon نام دارد. پنجمین رودلته Lethe به معنی فراموش [در روایات اسطورهای دختر اریس به معنی نفاق و با گذر زمان لته شکل استعاری به خود میگیرد و فراموشی خواهر مرگ و خواب و شاعران با این مفهوم از آن یاد میکنند]. در آثار اریستوفان Aristophane لته با زایش روح در تنی نو پیوند دارد.
تیفون
گایا (زمین) که از شکست و تنبیه تیتان (ژتان)ها ناخشنود است با گسستن بیعت با زئوس به انتقام جوئی از وی میپردازد. [گایا؛ زئوس را نزد هرا متهم و هرا Hera از کرونوس جویای وسیلهای برای انتقام میشود و کرونوس دو بیضه را که به تخمه وی آغشته بود دراختیار گایا نهاد. گایا این بیضهها را زیر خاک مدفون و از آنها موجودی که در مسیر اسطوره جانشینی یارای خلع زئوس را داشت یعنی تیفون پدید آمد]. تیفون Typhon یا تیفوئوس Typhoeus کوچکترین پسر گایا؛ مار – مردی غول آسا بود که میتوانست جانشین زئوس شود. زئوس برای نخستین بار از تندرو آذرخشی که سیکلوپ بدو داده بود برای نابودی تیفون بهره جست و تیفون را نابود ساخت. این روایت کتاب تئوگونی هسیود است اما شکست تیفون بدین آسانی میسر نبود و به روایت آپولودور؛ تیفون در کیلیکیا Cilicia زاده شد و هم در آن جا بود که گورگونهاGorgon ؛ مار – زن اکیدنا Echidna سگ غول [بالدار] و سه سر گریون Geryon؛ سگ سه سر سربروس Cerberus یا سربر؛ غول – مارهیدرا Hydra و هیولای [شیر – بز] شیمر Chimere را پدید آورد. زئوس در نبرد با تیفون او را دنبال کرد و با داس آدامانتین Adamantine که شاید همان داسی است که کرونوس با آن اورانوس را اخته کرده بود به تیفون یورش برد. تیفون داس را از دست زئوس گرفت و وتر دست و پای زئوس را برید و با ناتوان کردن وی رگهای بریده شده زئوس را در پوس خرسی پیچید و پوست خرس را در غاری در سلیشیه نهان کرد و مار – زن دلفینا Delphyna را به پاسداری آن گماشت هرمس Hermes اما وتر و رگ زئوس را دزدید و با بازگرداندن آن به تن او زئوس با گردونهای بالدار به آسمان گریخت و دیگر بار تا کوه نیسا Nysa به تعقیب تیفون پرداخت و با ناتوان شدن تیفون به سبب خوردن غذای سمی؛ زئوس وی را به اتنا Etna راند و از خونی که از تن تیفون جاری بود کوههای هاموس Haemus خون رنگ شد.یونانیان آتشفشان را آتش کام غولهای زندانی شده در زیر زمین میدانستند [و در روایت نبرد زئوس و تیفون هنگامی که تیفون از دریای سیسیل میگذشت زئوس کوه اتنا را بر وی افکند و او را در زیر کوه مدفون کرد و در این روایت اسطورهای شعلههای که از کام این غول بیرون میریزد یا بقایای آذرخشی که زئوس بر او افکند همانا این کوه را آتشفشان کرده است] دزدیده شدن وتر و رگ زئوس را در اساطیر حیتی همانندی است که هم در آن اژدهای ایلویانکا دل و چشمهای خدا را میرباید و پسراین خدا پس از ازدواج با دختر ایلویانکا دل و چشمهای پدر را از اژدها میگیرد. از داستان مایه افسانه پریان در اسطوره یونانی نشانی نیست و این مهم را هرمس خدای راهزنان انجام میدهد در روایت دیگر حیتی با بریده شدن پاهای اولی کومی Ullikummi غول حیتی با اره مفرغی؛ آسمان و زمین را از هم جدا میشوند. این روایات همه به اسطورههای جانشینی باز میگردد و در آن خدای پیروز حتی بعد از اخته شدن جانشین خدای مغلوب میشود.
منبع: پین سنت، جان؛ (1387) شناخت اساطیر یونان، ترجمهی باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ دوم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}