نویسنده: جان پین سنت
مترجم: باجلان فرخی



 

ائولوس

ائولوس Aelus علاوه بر چندین پسر، دختران بسیار داشت. روایت‌های زندگی پسران و دختران ائولوس در بر دارنده گزارش‌های تاریخی بسیار و تغییرات پدیدآمده در این روایت‌ها گویای ترکیب آن با مراسم آیینی است. شمار بسیاری از درون‌مایه‌های مکرر گویای نظام پدرسالاری و شجره‌نامه‌ها غالباً در خط پدری شکل می‌گیرد و پسران جانشین پدران خویش‌اند. ازدواج با دختر برادر و دختر عمو برای تداوم نام دودمان انجام می‌گیرد. برخی از فرزندان گاهی در دیگ جوشان قربانی می‌شوند یا سرزمین خود را رها می‌کنند تا با ازدواج با دختر شهریاری دیگر از این طریق خویشاوندانی برای خود دست و پا کنند.
شهریاران غالباً از کشته شدن به دست پسر دختر خویش بیم دارند و گاهی تلاش آنان برای گریز از چنین سرنوشتی بی‌اثر می‌ماند. این شهریاران برای گریز از چنین سرنوشتی گاهی به جنگ‌های نمایشی و آیینی روی می‌آورند و دختران آنان سرانجام آنان را اسیر دشمن می‌سازند. شهریار گاهی دختر خود را برای گریز از چنین سرنوشتی از ازدواج باز می‌دارد و چنین دختری اما توسط خدائی باردار می‌شود! نوزاد را سر راه می‌گذارند و کودک به شکلی معجزه آسا نجات می‌یابد تا در هیأت جانشین موعود باز گردد. چنین فرزندانی گاهی به زنای با محارم روی می‌آورند و در این مسیر پهلوانی پدر پسر می‌شود و دست کم جانشینی در خط پسری حفظ می‌شود. زنان این شهریاران در توطئه علیه همسر خویش شرکت می‌جویند و جوانان بیگانه‌ای را که به دیدار شهریار می‌آیند به کشتن همسر خویش ترغیب می‌کنند و بیگانه شهریار را می‌کشد و زن و شهریاری را تصاحب می‌کند و ماجرا را با کشتن مادر از جانب فرزند و گرفتن انتقام از قاتل پدر دنبال می‌شود.
زنای با محارم و مادرکشی بسیاری از تراژدی‌های یونانی برگرفته از اساطیر و تراژدی نویسانی که بر این درون‌مایه‌ها تمرکز دارند تنش‌های زندگی اجتماعی و خانوادگی آتنیان را رقم می‌زنند. داستان این ماجراها اما برای شرح روان‌شناسی فردی و بیان شرارت ذات انسان تنظیم نشده اند و در بسیاری از نمونه‌ها این روایت‌ها نتیجه بر هم کنش توانمند دو ساختار کاملاً ناسازگار اجتماعی است.
مهم‌ترین فرزندان ائولوس چهار پسر و سه دختر بودند و پسران و دختران دیگر او احتمالاً شجره نامه‌ای جعلی دارند. چهار پسر ائولوس آتاماس Athamas، سیزیف Sisyphe، سالمونه Salmonee و کرته Crethee و سه دختر او آلسیونه Alcyone، کاناسه Canace کالیسه Calyce نام دارند.

آتاماس

آتاماس شهریار اورکومن Orchomen از منطقه میسین در تسالی و بئوسی گوئی همانند نیای خود دوکالیون از جادوی باران سازی برخوردار بود. همسر آتاماس؛ نفله Nephele نام اش به معنی ابر بود و نفله شاید همانند قو- دختری بود که آتاماس او را با دزدیدن پوشاک اش گرفتار کرد گرچه داستانی از این دست مربوط به پریان دریائی چون دریای تتیس Thetis است. نام نفله و معنی آن گویای پیوند همسر او با باران سازی است. در روایتی آتاماس به هنگام خشکسالی بر آن می‌شود که پسرش فریکسوس Phrixus را در کوه لافیستوس Laphystus قربانی و زئوس قوچ زرینی را نزد آتاماس می‌فرستد و فریکسوس و خواهرش هله Helle سوار بر قوچ فرار می‌کنند.
هله به هنگام فرار با قوچ بالدار در فراز دریای سیاه به دریا می‌افتد و مکان سقوط او از آن پس هلس پونت Hellespont نامیده می‌شود. فریکسوس در این فرار به انتهای دریای سیاه به کلشید (کولخیس) و سرزمینی که آئتس Aeetes بر آن شهریاری می‌کند می‌رسد. فریکسوس قوچ زرین را برای زئوس قربانی و پوست آن را به آئتس می‌بخشد و همان طور که دوکالیون پوست در بیشه‌ای مقدس می‌آویزد [آئتس نیز پوست را به درخت چناری در جنگل مقدس ارس می‌آویزد].
در ماجرائی دیگر هنگامی که نوه آتاماس [یعنی سیتی سوروس Cytissoros برای دستیابی به سلطنت] از کلشید به تسالی می‌آید مردم در حال قربانی کردن آتاماس به موجب زئوس هستند. سیتی سوروس پدر بزرگ خویش را نجات می‌دهد و این کار او موجب خشم زئوس و از آن پس ارشد آتاماس و فریکسوس برای مدتی از ورود به مذبح برای دادن قربانی؛ که شاید برای دستیابی به سلطنت ضروری است؛ محروم می‌شوند. این گزارش از هرودوت و با این همه تقلید قربانی کردن انسان برای رسیدن به سلطنت و دفع شر در دوره او مورد تردید است.
شاید این گونه از قربانی دادن بخشی از جادوی باران سازی است یا شاید آتاماس نیز مانند نمودهای مشابهی که در شاخه زرین [اثر فریزر] وجود دارد باید در پایان کار و به هنگام از دست دادن قدرت قربانی می‌شد. بدین سان آتاماس با قربانی کردن جانشین خود یعنی فریکسوس جویای تثبیت قدرت و قوچ زرین نشانه برتری و شهریاری است و در این میان آن که قوچ را به پیشگاه قربانی می‌کند نه آتاماس که پسر فریکسوس است.
در گزارش‌های بعدی ماجرای قربانی کردن فریکسوس از جانب پدر به سبب بدخواهی‌های نامادری او انیو Ino است. بدین روایت انیو جویای آن بود که به جای فریکسوس و هله فرزندان او به قدرت دست یابند و چنین بودکه انیو به زنان روستائی یاد داد که غله را پیش از کشت برشته کنند و این کار او موجب بروز قحطی و با اغوای پیشگو او را ناچار می‌سازد تا رفع قحطی را در قربانی شدن فریکسوس بداند.
آتاماس و انیو به سبب همراهی در پرورش دیونوسیوس [(بعد از مرگ سمله)] از جانب هرا مغضوب و هرا آن دو را دیوانه و در دیوانگی فرزندان خود را می‌کشند: انیو پسر کوچک خود ملیسرت Mellicertes را به دیگ آب جوش افکند [و آتاماس فرزند دیگر یعنی لئارکوس Learchos را به تصور آن که گوزنی است با چماق کشت و انیو پس از این ماجرا خود را با ملیسرت به دریا انداخت. چنین است که بعدها در کورینت؛ انیو با نام لوکوته Leucothe و ملیسرت با نام پالمون Palaemon مورد نیایش قرار می‌گیرند و در روایتی آتاماس نیز به جرم فرزند کشی تبعید می‌شود.]
در روایتی سالمونه Sakmone به جادوی باران سازی می‌پردازد و بدین روایت سالمونه در جاده‌ای مفرغ پوش با ارابه‌ای که چرخ‌های آهنین یا مسین دارد می‌تازد؛ بدین اربه چند زنجیر و دیگ مسی وصل شده و از حرکت آن‌ها بر روی جاده صدای رعد بر می‌خیزد و سالمونه در این ارابه رانی مشعل‌هایی را به اطراف پرتاب می‌کند. سالمونه با این کار رفتار زئوس را تقلید می‌کند و در روایتی دیگر خواهر سالمونه یعنی آلسیونه Alcyone و شوهر او سئیکس Ceyx نیز خود را هرا و زئوس نامیدند. شهریاران قدیم در این همانند سازی جویای افتخار و شوکت و یونانیان بعدی این رفتار را کفر آمیز می‌دانستند و هم بدین دلیل است که در این روایت‌ها سالمونه با آذرخش زئوس کشته می‌شود و آلسیونه و سئیکس تبدیل به پرندگان دریا می‌شوند. هالسیون Halcon مرغی است که می‌گفتند در نیمه زمستان بر دریا تخم می‌گذارد و در روزهای هالسیون دریا آرام است. دریاچه‌ای که دیونوسیوس از آن طریق برای یافتن مادر خود سمله به هادس یا جهان زیرین راه می‌یابد نیز در روایتی آلسیونه نام دارد روایت مربوط به هالسیون و تخم گذاری او بر دریا یاد آور جعبه‌ای است که دیونوسیوس نوزاد را به ساحل می‌آورد.

پلیاس

در داستانی مشکوک روایت چنین است که سیزیف Sisyphus از [برادر خود] سالمونه salmon بیزار و بر طبق یک پیشگویی اگر با تیرو Tyro دختر سالمونه ازدواج می‌کرد فرزندان او می‌توانستند از او انتقام بگیرند. در این روایت تیرو از سیزیف صاحب دو پسر و با برادر دیگر خود کرته Cretheus ازدواج می‌کند. تیرو شیدایانی په Eiipeus رود خدای تسالی بود و پوزئیدون که تیرو را دوست می‌داشت در هیأت انی په با تیرو در آمیخت و از او صاحب دوقلوئی به نام پلیاس Pelias و نله Nellee شد. پلیاس در روایتی انتقام تیره مادر خود را از زن دوم کرته که با تیره بد رفتاری کرده بود می‌گیرد و شاید زن دوم در چنین نمودی زنی است که مرد تحت قوانین پدر سالاری با او ازدواج می‌کرد یا که این ماجرا گویای نبرد نله و پلیاس بر سر قلمرو شهریاری است در روایتی از پلیاس به عنوان قاصبی شرور یاد می‌شود که سیدور sidero[زن بدرفتار کرته] را در معبد هرا می‌کشد و به سبب همین خطا به دست ژازون پسر بزرگ کرته در پاتیلی از آب جوش هلاک می‌شود. [در این روایت ژازون به دختران پلیاس اطمینان می‌دهد که می‌تواند پدر سالخورده آنان را جوان سازد و برای جلب اطمینان آنان گوسفند پیری را مثله و در دیگی از آب جوش می‌افکند و پس از لحظه‌ای بره‌ای جوان را از دیگ خارج می‌کند. دختران پلیاس نیز بدین طرق پدر را مثله و در دیگی از آب جوش می‌افکنند و پلیاس کشته می‌شود.] در این بخش از روایت آشکارا سخن از ماجرای جانشینی پسران ائولوسه است و نقش سیزیف در این میان گم می‌شود.
[در روایتی دیگر که سوفوکلس نیز از آن یاد می‌کند تیرو تولد دو پسر خود پلیاس و نله را که آنان را از پوزئیدون باردار شده بود از مردم مخفی کرد و آن‌ها را سر راه گذاشت. گله اسبی که متعلق به بازرگانان بود در آن زمان از راه می‌گذشت و یکی از اسبان لگدی به صورت یکی از دو کودک زد و با کبودن شدن صورت کودک بازرگانان آن کودک را پلیاس (کبود) نام نهادند. در روایت سوفوکلس این دو کودک را مادیانی شیر می‌دهد (اسب نماد مقدس پوزئیدون است) و بعدها نزد مادر خود باز می‌گردد].

سیزیف

سیزیف تیزچشم‌ترین مرد کورینت و تا دیرگاهی نزد مردمان کورینت ناشناخته بود. پسران ائولوسه در سراسر یونان پراکنده شدند: سالمونه به الیس Elis رفت و نبرد او با کرته و سیزیف شاید نبرد جانشینی و برای دستیابی به مرده‌ریگ پدر بود. این گونه از نبردها در داستان‌های مردمی مربوط به دو قلوها تکراری و احتمالاً با ساختار اجتماعی زمان خود پیوند دارد.
سیزیف پس از مشهور شدن با دو قهرمان دارای شخصیت‌های مشابه یعنی اتولیکوس Autolycus و اودیسئوس Odysseus پیوند می‌یابد. اتولیکوس [پسر هرمس] و مهارت او در دزدی و غافلگیر نشدن روایت داستان‌های بسیار و اودیسئوس در روایتی فرزند سیزیف از دختر اتولیکوس بود. یکی از دزدی‌های اتولیکوس دزدیدن کلاه خودی ساخته شده از دندان گراز از آمینتور Amyntor شهریار اورمی‌نیون بود؛ کلاه خودی که همانندهای آن در حفاری‌های شلیمان Schlimann از گورهای میسن به دست آمد و بدین سان شاید اتولیکوس دزد آرمگاه بود در روایتی سیزیف اتولیکوس را که گله‌ای را دزدیده و پشم گله را رنگ زده است گول می‌زند و با نشان دار کردن سم حیوانات اوتولیکوس را گرفتار می‌سازد. این روایت شبیه روایت یکی از دزدی‌های هرمس پدر اتولیکوس و یادآور ابداع داغگذاری است (مردمان کورینت حیوانات خود را با حروف نشاندار و داغ می‌زدند).
در روایتی سیزیف مرگ را می‌فریبد و او را زندانی می‌کند و از آن پس کسی نمی‌میرد تا آرس Ares مرگ را آزاد می‌کند. سیزیف از همسر خویش می‌خواهد تن او را تدفین نکند و از هادس می‌خواهد بدو اجازه بازگشت دهد تا از همسر انتقام بگیرد و به زمین باز می‌گردد. از جزئیات این افسانه مردی اثری نیست و افسانه‌ای است که با اساطیر یونانی آمیخته است اما در روایتی اودیسه از سیزیف در هادس سخن می‌گوید که کیفر او حمل تپه یا خرسنگی است که پس از رسیدن به مقصد به اعماق می‌غلتد و این روایت اشاره به اسطوره‌ای دارد که در آن کوه‌ها بر دوش تیتان‌ها استوار است.
توضیح عکس: دلفی، ستون‌های بازسازی شده معبد سده چهارم ق. م از جانب جنوب غربی.

اندیمیون

دو دخترائولوسه بیش‌تر با دین پیوند دارند. کاناسه Canace از پوزئیدون صاحب چهار فرزند شد که یکی از آنان آلوئه Aloeus با دختر ایفی مدی Iphimedia ازدواج کرد. پسران ایفی مدی و پوزئیدون؛ اوتوس Orus و افیالتس Ephialtes از ژتان‌هایی بودند که سودای نبرد با خدایان را داشتند و برای این کار کوه‌های پلیون Pelion و اوسا Ossa از کوه‌های تسالی را برای رفتن به آسمان بر روی یکدیگر نهادند اما سرانجام شیفته خدایان و افیالتس عاشق هرا و اوتوس عاشق آرتمیس شد و به روایتی زئوس آنان را با صاعقه نابود کرد و به روایتی آرتمیس به هیأت غزالی میان آن دو پدیدار و آنان با تیراندازی به غزال یکدیگر را نابود کردند.
توضیح عکس: شناخت نقاشی‌های بی نام در هنرِ کهن غالباً با تردید همراه است. در این فنجانِ لاکونی یافته شده از اسپارت شاید دو تیتان به تصویر کشیده شده‌اند: یکی اطلس که آسمان را بر دوش دارد و دیگری پرومته که عقاب با خوردن جگر او وی را کیفر می‌دهد. مار در نقاشی‌های لاکونی گویای روایتی از مرگ و تصاویر منقوش مربوط به جهان زیرین است. بدین سان آن که سنگ را بر دوش دارد سبزیف و آن که جگر او دریده می‌شود تیتوس است که به روایت اودیسه به سبب تجاوز به لتوکیفر او جاودانی است. مولف گزینه اول را بر می‌گزیند. موزه واتیکان.
کالیسه Calyce مادر اندیمیون خدا بانوی دیگری از خدا بانوان شکار بود. ماه اندیمیون را به آسیا برد و از ماه صاحب پنجاه دختر شد و پس از آن به تمنای اندیمیون ماه او را در غاری در کوه لاتموس در کاریا به خوابی ابدی فرو برد و اندیمیون همیشه جوان ماند و چنین می‌گویند که او نیز همانند دیگر خفتگانی از این دست زمانی از خواب بیدار خواهد شد. از جایگاه گور او اما در روایتی دیگر یاد شده و بدین روایت این گور در استادیوم المپیا درالیس قرار داشت و بدین روایت پسران وی پاسدار ارابه‌های مسابقه بودند. در داستانی اندیمیون به المپ راه می‌یابد اما به سبب عاشق شدن به هرا به خواب جاودان فرو می‌رود و این کیفری است که در خور یک شکارچی است.
توضیح عکس: رنج‌های سیزیف. در این روایت پرسفونه چهار خوشه بزرگ در یک دست و دو خوشه دیگر در دست دیگر دارد. در این روایت هادس با موبی سفید ترسیم شده و عصائی دردست دارد. مونیخ مجموعه آثار عتیق استالیچه.
منبع: پین سنت، جان؛ (1387)‌ شناخت اساطیر یونان، ترجمه‌ی باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ دوم.