نویسنده: آیت الله محمد خادمی شیرازی




 

توقیع مبارک از ناحیه مقدسه به وسیله جناب محمد بن عثمان (رضوان الله علیه)

عن ابی الحسین محمد بن جعفر الاسدی، قال کان فیما ورد علی من الشیخ ابی جعفر محمد بن عثمان العمری قدس الله روحه فی جواب مسائلی الی صاحب الزمان(ع):
اما ما سألت عنه، من الصلوة عند طلوع الشمس و عند غروبها،‌ فلئن کان کما یقولون ان الشمس تطلع من بین قرنی الشیطان و تغرب بین قرنی الشیطان فما ارغم انف الشیطان بشیء مثل الصلوة فصلها و ارغم انف الشیطان.
مقام مقدّس امام عصر، روحی له الفداء، طی این توقیع مبارک، به وسیله جناب محمد بن عثمان که از نوّاب خاصّ حضرت در زمان غیبت صغری است، در پاسخ به مسائلی که برخی از شیعیان نموده اند، چنین فرموده اند:
• اما اینکه در مورد نماز خواندن هنگام طلوع و غروب آفتاب سؤال کرده ای.
جواب: پس اگر چنان باشد که می گویند «آفتاب در میان دو شاخ شیطان طلوع و غروب می نماید»، پس بدین ترتیب برای شکست دادن شیطان و بینی او را به خاک مالیدن،‌ هیچ چیز بهتر از نماز نیست، پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال.
و اما سألت عنه من امر الوقف علی ناحیتنا و ما یجعل لنا ثم یحتاج الیه صاحبه فکل ما لم یسلم فصاحبه فیه بالخیار و کلما سلم فلا خیار لصاحبه فیه، احتاج ام لم یحتج، افتقر الیه او استغنی عنه.
و اما ما سألت عنه امر من امر من یستحل ما فی یده من اموالنا، او یتصرف فیه تصرفه فی ماله من غیر امرنا، فمن فعل ذلک فهو ملعون و نحن خصماؤه یوم القیامة و قد قال النبی(ص) «المستحل من عترتی ما حرم الله ملعون علی لسانی و لسان کل نبی مجاب». فمن ظلمنا کان فی جملة الظالمین لنا و کانت لعنة الله علیه لقوله عز و جل «الا لعنة الله علی الظالمین».(1)
و اما ما سألت عنه من امر المولود الذی نبتت قلفته بعد ما یختن، هل یختن مرة اخری، فانه یجب ان تقطع قلفته (مرة اخری). فان الارض تضج الی الله عز و جل من بول الاغلف اربعین صباحاً.
و اما ما سألت عنه من امر المصلی و النار و الصورة و السراج بین یدیه، هل تجوز صلوته فان الناس اختلفوا فی ذلک قبلک، فانه جائز لمن لم یکن من اولاد عبدة الاوثان و النیران یصلی و الصورة و السراج بین یدیه و لایجوز ذلک لمن کان من اولاد عبدة الاوثان و النیران.
• درباره اموالی که برای ما وقف می کنند،‌ سؤال کرده بودی؟
جواب: در این مورد اگر صاحب ملک، آن را تحویل و به تصرّف وقف داده باشد، دیگر نمی تواند در آن تصرف کند و برای او بازگشتی نیست، چه محتاج باشد یا نباشد، ولی اگر تسلیم نکرده است اختیار او باقی است و می تواند در آن ملک تصرّف نماید.
• درباره اموال ما سؤال کرده بودی که آیا می شود در آن تصرف نمود و آن را حلال دانست؟
جواب: اگر کسی بدون اجازه ما در این گونه اموال تصرف کند،‌ ملعون است و ما در روز قیامت دشمن او خواهیم بود،‌ همان گونه که پیامبر بزرگ(ص) می فرماید: «هر کسی اموال عترت مرا که خداوند تصرف در آن را بدون اجازه آنها حرام فرموده است، حلال بداند، مورد لعن من و همه انبیاء می باشد (دور از رحمت الهی است)». و هر کس به ما ظلم کند در زمره ستمکاران و مورد لعنت خداوندی است، چنان که خداوند می فرماید: «آگاه باشید که ستمگران مشمول لعنت ما هستند».
• در مورد سؤالی از بچه ای که یکبار ختنه شده ولی پس از آن در موضع ختنه پوست روئیده باشد آیا برای بار دوم ختنه لازم است یا خیر؟
جواب: بلی، واجب است برای بار دیگر نیز ختنه کنند، زیرا زمینی که شخص ختنه نشده بر آن بول (ادرار) می کند تا چهل روز به درگاه خداوند بزرگ ناله و شکایت می کند.
• و پاسخ اینکه آیا نماز نمازگزاری که آتش، عکس و چراغ در جلوی او باشد صحیح است یا خیر؟
جواب: اگر اجداد و نیاکان نمازگزار از بت پرستان و آتش پرستان نباشند نماز او صحیح است، ولی در صورتی که پدران و مادرانشان بت پرست و آتش پرست بوده اند، ‌نماز در حالی که آتش،‌ عکس و چراغ در پیش روی آنان باشد جایز نیست. (ممکن است با یاد گذشتگان و روش آنها دست از توحید و خدا پرستی بردارند.(3)
و اما ما سألت عنه من امر الضیاع التی لناحیتنا،‌ هل یجوز القیام بعمارتها و اداء الخراج منها و صرف ما یفضل من دخلها الی الناحیة احتساباً للاجر و تقرباً الیکم، فلا یحل لاحد ان یتصرف فی مال غیره بغیر اذنه فکیف یحل ذلک فی مالنا. من فعل شیئاً من ذلک بغیر امرنا فقد استحل منا ما حرم علیه و من اکل من اموالنا شیئاً فانما یأکل فی بطنه ناراً و سیصلی سعیراً.
و اما ما سألت عنه من امر الرجل الذی یجعل لناحیتنا ضیعة و یسلمها من قیم یقوم بها و یعمرها و یؤدی من دخلها خراجها و مؤنتها و یجعل ما یبقی من الدخل لناحیتنا، فان ذلک جائز لمن جعله صاحب الصنیعة قیماً علیها،‌ لایجوز ذلک لغیره.
و اما ما سألت عنه من الثمار من اموالنا یمر به المار فیتناول منه و یأکل،‌ هل یحل له ذلک، فانه یحل له اکله و یحرم علیه حمله.(2)
• سؤال کرده اید آیا بدون اجازه از ناحیه مقدسه شما می توان در املاک شما عمران و آبادانی کرد و پس از وضع مخارج، بقیه را به ناحیه مقدسه فرستاد و این عمل را به عنوان یک عبادت انجام داد؟
جواب: خیر. تصرف در اموال هیچ کس بدون اجازه او جایز نیست؛ پس [به طریق اولی] چگونه تصرف در اموال ما بدون اجازه جایز است؟ هرکس تصرف در اموال ما را حلال بداند و مال ما را بخورد، گویی آتش جهنم خورده است.
• سؤال کرده اید در مورد شخصی که به ما ملکی می دهد و کسی را برای آبادانی آن ملک معین می کند تا پس از وضع مخارج، بقیه درآمد را برای ما بفرستد؟
جواب: برای کسی که از طرف مالک و صاحب آن برای این کار تعیین شده جایز است و برای غیر او جایز نیست.
• سؤال کرده اید آیا جایز است از میوه درختهائی که از کنار آنها عبور می کنیم بخوریم؟ (منظور درختهایی است که شاخه های آنها از دیوار باغ بیرون آمده و در مسیر عابر قرار گرفته باشد.)
جواب: خوردن میوه این گونه درختها برای عبور کننده حلال، ولی بردن آن حرام است.(4)

پاسخ های حضرت بقیة الله (روحی له الفداء)به نامه محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری

بسم الله الرحمن الرحیم
اطال الله بقاءک و ادام عزک و تأییدک و سعادتک و سلامتک و اتم نعمته و زاد فی احسانه الیک و جمیل مواهبه لدیک و فضله عندک و جعلنی من السوء فداک و قدمنی قبلک، الناس یتنافسون فی الدرجات، فمن قبلتموه کان مقبولاً و من دفعتموه کان وضیعاً و الخامل من وضعتموه و نعوذ بالله من ذلک. و ببلدنا ایدک الله جماعة من الوجوه یتساوون و یتنافسون فی المنزلة.
و ورد ایدک الله الی جماعة منهم فی امر امرتهم به من معاویة «ص» و اخرج علی بن محمد بن الحسین بن مالک المعروف بمالک بادوکة و هو ختن ص رحمهم الله من بینهم، فاغتم بذلک و سألنی ایدک الله أن اعلمک ما ناله من ذلک فان کان من ذنب استغفرالله منه و ان یکن غیر ذلک عرفته ما یسکن نفسه الیه ان شاء الله.
التوقیع: لم نکاتب الا من کاتبنا.
محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری، عریضه ای به ناحیه مقدسه امام عصر، روحی له الفداء، تقدیم داشته که خلاصه مضمون آن بدین قرار است:
خداوند بزرگ عمر مبارکت را طولانی فرماید، عزّت و تأییدات وجود مقدّست را مستدام بدارد، سلامت و سعادت و نعمتهایش را بر شما کامل فرماید، احسان و مواهب خویش را به شما فزونی بخشد، از فضل خود شما را بیش از پیش برخوردار نماید و در پیش درآمدهای سوء مرا فدای شما و مرگ مرا پیش از وجود مقدّست قرار دهد.
مردم درباره درجات و مقامات با یکدیگر بحث می کنند و آن کسی را که شما قبول بفرمایید، مقبول و آن را که شما برانید، بی ارزش و پست است. هر که را شما فرومایه بدانید بدبخت دو جهان است و من از اینکه از آنها باشم به خداوند پناه می برم. خداوند شما را مؤیّد بدارد. در محلّ ما جماعتی هستند که در مورد منزلت و مقام با یکدیگر گفتگو می کنند.
• و نامه ای از ناحیه مقدسه شما برای گروهی از آنان رسیده است که طی آن به مساعدت و یاری کردن «ص» (ممکن است اشاره به شخص خاصی باشد) امر فرموده اید و نامی از علیّ بن محمّد معروف به «مالک بادوکه» برده نشده است و بدین جهت او را ناراحت و غمگین شده، از من خواست که جریان را به عرض شما برسانم تا اگر علّت نبردن نام او گناهی بوده که مرتکب شده است، طلب آمرزش کند و اگر غیر از این باشد، بیان فرمایید تا موجب آرامش خاطر او گردد. ان شاء الله تعالی.
جواب: هر کس به ما نامه نوشت، ما هم با او مکاتبه می کنیم.
-معلوم می شود در عریضه به محضر مبارک حضرت بقیةالله، روحی له الفداء،‌ از مطالب مختلفی سؤال شده است، از جمله در مورد اینکه نام علی بن محمّد بن حسین معروف به مالک ذکر نشده و نیز معلوم می شود که شخص مورد نظر، خود عریضه ای تقدیم نداشته است.
و قد عودتنی، ادام الله عزک من تفضلک ما انت اهل ان تجرین علی العادة و قبللک اعزک الله الفقهاء(5) و(6)،‌ انا محتاج الی اشیاء تسأل لی عنها فروی لنا عن العالم علیه السلام،‌ انه سئل عن امام قوم صلی بهم بعض صلاتهم و حدثت علیه حادثة، کیف یعمل من خلفه؟ فقال یؤخر و یقدم بعضهم و یتم صلاتهم و یغتسل من مسه.
التوقیع: لیس علی من نحاه الا غسل الید و اذا لم تحدث حادثة تقطع الصلوة‌ تمم صلواته مع القوم.
و روی عن العالم علیه السلام ان من مس میتاً بحرارته غسل یده و من مسه و قد برد فعلیه الغسل و هذا الامام فی هذه الحالة لا یکون مسه الا بحرارته، و العمل من ذلک علی ما هو و لعله ینحیه بثیابه و لا یمسه فکیف یجب علیه الغسل.
التوقیع: اذا مسه علی هذه الحال، لم یکن علیه الا غسل یده.
و عن صلوة الجعفر اذا سها فی التسبیح فی قیام او قعود او رکوع او سجود و ذکره فی حالة اخری قد صار فیها من هذه الصلوة، هل یعید ما فاته من ذلک التسبیح فی الحالة التی ذکرها ام یتجاوز فی صلوته؟
التوقیع: اذا هوسها فی حالة ‌من ذلک ثم ذکر فی حالة اخری، قضی ما فاته فی الحالة التی ذکر.
• اگر امام جماعت در هنگامی که به نماز مشغول است، حادثه ای برایش رُخ دهد (وفات کند) مأمومین چه کنند؟ و البته این سؤال قبلاً از دیگر ائمه معصومین، سلام الله علیهم اجمعین، نیز شده و فرموده اند: برخی دیگر جلو بایستند و نماز را تمام کنند و هر که امام متوفی را لمس کرده است باید غسل میت به جا آورد. این خلاصه پرسشی است که از فقها و عالم پیش از شما شده است:
جواب: و کسی که با لباس او را حرکت دهد وظیفه ای جز شستن دست نخواهد داشت و اگر کاری انجام نداده که موجب قطع نماز باشد، نماز را با مردم تمام می کند.
• از امام(ع) منقول است که اگر کسی به مرده ای در حالی که بدن او هنوز گرم است دست بزند، فقط باید دستش را بشوید و چنانچه پس از سرد شدن بدن او دست بزند،‌ باید غسل مسّ میّت کند. و در این مورد نیز امام جماعت که ناگهان به زمین افتاده مسلماً بدن او گرم است و ممکن است تنها کاری که دیگران کرده اند این باشد که بدن او را گرفته و تغییر مکان داده باشند و بدن وی را مسّ نکرده و دست نزده باشند. پس چگونه غسل واجب می شود؟
جواب: اگر در حالتی که بدن میت هنوز گرم است،‌ او را مسّ کند فقط باید دستش را بشوید.
• در نماز جعفر(ع) اگر تسبیحات را فراموش کند و در حال قیام و یا نشستن و یا رکوع و سجود و یا حالت دیگری به یادشان بیاید که تسبیحات مربوطه فراموش شده است، آیا در همان حالی که به خاطرشان آمد باید تسبیحات فراموش شده را بخوانند یا بر نماز اضافه کنند (پس از نماز بخوانند)؟
جواب: اگر تسبیحات را در حالتی فراموش کرد و در حالت دیگر یادش آمد، آنچه که از او فوت شده است در همان حالتی که متوجه شد به عنوان قضاء به جا آورد.
و عن المرئة یموت زوجها، هل یجوز ان تخرج فی جنازته ام لا؟
التوقیع: تخرج فی جنازته.
و هل یجوز لها و هی فی عدتها ان تزور قبر زوجها ام لا؟
التوقیع: تزور قبر زوجها و لا تبیت عن بیتها.
و هل یجوز لها ان تخرج فی قضاء حق یلزمها ام لا تبرح من بیتها و هی فی عدتها؟
التوقیع: اذا کان حق خرجت و قضته، و اذا کانت لها حاجة ‌لم یکن لها من ینظر فیها خرجت لها حتی تقضی و لا تبیت عن منزلها.
و روی فی ثواب القرآن فی الفرائض و غیره ان العالم علیه السلام قال عجباً لمن لم یقرأ فی صلوته «انا انزلناه فی لیلة‌ القدر» کیف تقبل صلوته و روی مازکت صلوة لم یقرأ‌ فیها «بقل هو الله احد». و روی ان من قرأ فی فرائضه «الهمزة»، اعطی من الدنیا فهل یجوز ان یقرأ «الهمزه» و یدع هذه السورة التی ذکرناها مع ما قد روی انه لا تقبل الصلوة ‌و لا تزکوا الا بهما.
التوقیع: الثواب فی السور علی ما قد روی و اذا ترک سورة مما فیها الثواب و قرأ «قل هو الله احد» و «انا انزلناه» لفضلهما، اعطی ثواب ما قرأ و ثواب السورة التی ترک. و یجوز ان یقرأ غیر هاتین السورتین و تکون صلوته تامة و لکن یکون قد ترک الفضل.
• آیا زنی که شوهرش فوت شده است می تواند در تشییع جنازه او شرکت کند یا خیر؟
جواب: می تواند.
• آیا زنی که شوهرش فوت شده و در عدّه وفات است، می تواند به زیارت قبر شوهرش برود (فاتحه بخواند؟)
جواب: به زیارت قبر شوهرش می تواند برود، ولی شب را بیرون از خانه نماند.
• آیا زن می تواند برای انجام حاجتی از خانه شوهر بیرون برود در حالی که در عدّه ی وفات است؟
جواب: اگر نیازی داشته باشد و کسی که آن حاجت را تأمین کند نباشد، بیرون آمدن زن از منزل شوهر برای انجام حوائج، مانعی ندارد.
• در مورد ثواب قرائت قرآن در نمازهای واجب، از امام(ع) روایت شده است که هر کس در نماز سوره «انا انزلناه فی لیلة‌ القدر» را نخواند، در قبول نمازش تعجب است. و نیز روایت است نمازی که در آن سوره «قل هو الله احد» خوانده نشود، قبول و پاکیزه نیست. همچنین روایت شده است که هر کس در نمازهای واجبش سوره «همزه» را بخواند، از دنیا به او چنین و چنان داده خواهد شد. آیا جایز است که در نماز، سوره «همزه» را بخواند و سوره های «انا انزلناه» و «قل هو الله احد» را نخواند با وجود اینکه پاکیزگی و قبولی نماز در خواندن این دو سوره است؟
جواب: ثواب در سوره ها به همان اندازه ای است که روایت شده است و اگر کسی سوره ای را که ثواب دارد ترک کرده، به جای آن سوره های «قل هو الله احد» و «انا انزلناه»‌ را به خاطر برتری و فضیلت آنها بخواند، هم ثواب سوره هایی که خوانده و هم ثواب سوره هایی که خواندنش را ترک کرده است، به او داده می شود. خواندن سوره ای غیر از «انا انزلناه» و «قل هو الله احد» نیز جایز و نماز هم درست و صحیح است، ولی کسی که این دو سوره را ترک کند، فضیلتی را از دست داده است.
و عن وداع شهر رمضان متی یکون، فقد اختلف اصحابنا فبعضهم یقول یقرأ فی آخر لیلة منه و بعضهم یقول هو فی آخر یوم منه اذا رأی هلال شوال.
التوقیع: العمل فی شهر رمضان فی لیالیه و الوداع یقع فی آخر لیلة منه، فان خاف ان ینقص جعله فی لیلتین.
و عن قول الله عزوجل «ان لقول رسول کریم»(7) أن رسول الله صل الله علیه و آله المعنی به «ذی قوة عند ذی العرش مکین»(8) ما هذه القوة «مطاع ثم امین»(9) ما هذه الطاعة و این هی؟ فرأیک ادام الله عزک بالتفضل علی بمسئلة من تثق به من الفقهاء عن هذه المسائل و اجابت عنها منعماً مع ما تشرحه لی من امر محمد بن الحسین بن مالک المقدم ذکره بما یسکن الیه و یعتد بنعمة الله عنده و تفضل علی بدعاء جامع لی و لاخوانی للدنیا و الآخرة فعلت مثاباً‌ ان شاء الله.
التوقیع: جمع الله لک و لاخوانک خیر الدنیا و الآخرة اطال الله بقاءک و ادام عزک و تأییدک و کرامتک و سعادتک و سلامتک و اتم نعمته علیک و زاد فی احسانه الیک و جمیل مواهبه لدیک و فضله عندک و جعلنی من کل سوء و مکروه فداک و قدمنی قبلک. الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله اجمعین.(10)

همان گونه که خوانندگان گرامی ملاحظه می فرمایند، پاسخ حضرت بقیةالله، روحی له الفداء، بالاترین دلیل بر برتری و فضیلت قرائت سوره های قدر و توحید بر سوره های دیگر است که البته در باب فضیلت این دو سوره به طور کلی و خارج از نماز هم روایات زیادی وجود دارد.
• در خصوص وداع با ماه مبارک رمضان در میان اصحاب ما اختلاف است. برخی می گویند این عمل در شب آخر ماه باید انجام گیرد و بعضی دیگر می گویند باید در آخرین روز ماه رمضان، آنگاه که هلال ماه شوال رؤیت گردد، خوانده شود.
جواب: اعمال در ماه مبارک رمضان، در شبها انجام می گیرد و وداع با آن نیز در شب آخر ماه مبارک رمضان عمل می شود، ولی اگر کسی بترسد که نقصی حاصل شده، از ثواب آن کاسته گردد، می تواند برنامه وداع را در دو شب از ماه رمضان قرار بدهد.
در پایان مقام مقدّس حضرت بقیة الله روحی له الفداء، فقط به دو سؤال پاسخ داده اند: یکی در مورد تقاضای دعا برای خود سائل و همه برادران دینی، و دیگر در مورد محمد بن حسین بن مالک که در پایان اشاره شده است و قبلاً هم فرمودند: «ما با آن کسی که به ما نامه نوشته است، مکاتبه می کنیم». و امّا در مورد سؤالات دیگر، جواب نفرمودند و مسلّماً مصلحت بزرگی در این امر نهفته است که ما از آن بی اطلاع هستیم و نمی دانیم.
در پایان، نویسنده عریضه به محضر مبارک حضرت بقیةالله ارواحنا له الفداء برای آن وجود مقدّس به شرح زیر دعا می کند:
خداوند عمر و عزت شما را طولانی و مستدام بدارد و مؤیّد و سعادتمند و سلامت باشید. احسان و مواهب الهی درباره وجود مقدّس شما بیش از پیش باشد و من در کلیّه بلاها و حوادث فدای آن وجود عزیز شوم و مرگم پیش از شما باشد. سپاس خدای جهانیان را و درود بر محمد و آل او باد.
-امید است این سعادت،‌ یعنی قربانی شدن در راه آن وجود گرامی، نصیب این غلام شرمنده روسیاه نیز گردد. آمین.

توقیع دیگری از وجود مقدس امام عصر(روحی لتراب مقدمه الفداء)

من کتاب آخر: ‌فرأیک ادام الله عزک فی تأمل رقعتی و التفضل علی بما یسهل لاضیفه الی سائر ایادیک علی و احتجت، ادام الله عزک، ان تسأل لی بعض الفقهاء، عن المصلی اذا قام من التشهد الاول للرکعة الثالثة، هل یجب علیه ان یکبر فان بعض اصحابنا قال لا یجب علیه التکبیر و یجزیه ان یقول «بحول لله و قوته اقوم و اقعد».
قال:‌ ان فیه حدیثین،‌اما احدهما فانه اذا النتقل من حالة الی حالة اخری فعلیه تکبیر و اما الآخر فانه روی انه اذا رفع رأسه من السجدة الثانیة فکبر ثم جلس ثم قام فلیس علیه للقیام بعد القعود تکبیر و کذلک التشهد الاول یجزی هذا المجری و بایهما اخذت من جهة التسلیم کان صواباً.
و عن الفص الخماهن، هل تجوز فیه الصلوة اذا کان فی اصبعه؟
فیه کراهة ان یصلی فیه و فیه اطلاق و العمل علی الکراهیة.
طی این توقیع و عریضه از پاره ای از مسایل و احکام شرعی استعلام گردیده است از جمله اینکه:
• آیا نمازگزار پس از تشهد اول که برای رکعت سوم بر می خیزد باید تکبیر بگوید؟ برخی از اصحاب ما را عقیده بر این است که در این مورد تکبیر واجب نیست و اگر بگوید «بحول الله و قوته اقوم و اقعد» کافی است.
جواب: در این مورد دو حدیث است، مضمون یکی از آن دو این است که نمازگزار هنگامی که از حالتی به حالت دیگر منتقل گردد، باید تکبیر گوید. حدیث دیگری این است که نمازگزار اگر از سجده دوم سر برداشته، تکبیر بگوید و سپس نشسته و بعداً برخیزد، پس از برخاستن دیگر لازم نیست، تکبیر بگوید. در مورد تشهد اول نیز همین گونه است و به هر یک از دو حدیث از جهت تسلیم عمل کنی، صحیح است.
• و در مورد انگشت خماهن (فلّزی است)، آیا اگر نماز گزار چنین انگشتری در انگشت داشته باشد نماز وی صحیح است؟
جواب: با چنین انگشتری نماز گزاردن، مکروه است.
و عن رجل اشتری هدیاً لرجل غائب عنه و سأله ان ینحر عنه هدیاً بمنی فلما اراد نحر الهدی نسی اسم الرجل و نحر الهدی، ثم ذکره بعد ذلک، أیجزیء عن الرجل ام لا؟
لا بأس بذلک و قد اجزء عن صاحبه.
و عندنا حاله مجوس یأکلون المیتةة و لا یغتسلون من الجنابة و ینسجون لنا ثیاباً، فهل یجوز الصلوة فیها من قبل ان یغسل؟
لا بأس بالصلوة فیها.
و عن المصلی یکون فی صلوة اللیل فی ظلمة، فاذا سجد یغلط باسجادة‌ و یضع جبهته علی مسح او نطع فاذا رفع رأسه وجد السجادة، هل یعتد بهذه السجدة ام لا یعتد بها؟
ما لم یستو جالساً فلا شیء علیه فی رفع رأسه لطلب الخمرة.(11)
• شخصی از کسی خواست که در منی از طرف وی گوسفندی قربانی کند. شخص دوم هنگام ذبح قربانی نام شخص اول را فراموش کرد و پس از ذبح نام وی را به خاطر آورد. آیا این قربانی از طرف شخص اول کافی است و از او رفع تکلیف می کند؟
جواب: مانعی ندارد و از طرف صاحب آن مجزی و کافی است.
• نزدیک ما خیاط مجوسی است که گوشت میته می خورند و از آلودگی جنابت پروایی ندارند. آیا با لباسی که برای ما می دوزند قبل از اینکه تطهیر شود، می توان نماز خواند؟
جواب: نماز در آن لباس مانعی ندارد.
• نمازگزاری هنگام نماز شب، در تاریکی سجاده را اشتباه می کند و پیشانی بر غیر آنچه سجده بر آن صحیح است می گذارد و چون سر بر می دارد، سجاده را پیدا می کند. آیا این سجده کافی است یا خیر؟
جواب: تا زمانی که دو زانو ننشسته، می تواند سر خود را برای پیدا کردن سجاده یا محل سجده بلند کند.

توقیع دیگر حضرت بقیة الله (روحی له الفداء) به افتخار محمّد بن عبدالله حمیری

و فی کتاب آخر لمحمد بن عبدالله الحمیری الی صاحب الزمان علیه السلام من جواب مسائله التی سأله عنها فی سنة سبع و ثلاثمأة: سأل عن المحرم، یجوز ان یشد المیزر من خلفه علی عقبه بالطول و یرفع طرفیه الی حقویه و یجمعها فی خاصرته و یعقدهما و یخرج الطرفین الآخرین من بین رجلیه و یرفعهما الی خاصرته و یشد طرفیه الی و رکیه فیکون مثل السراویل یسترما هناک فان المیزر الاول کنا نتزر به اذا رکب الرجل جمله یکشف ما هناک و هذا ستر؟
در نامه دیگری که محمد بن عبدالله حمیری، رضوان الله علیه، به پیشگاه مبارک حضرت بقیةالله، عجل الله فرجه الشریف، در سال سیصد و هفت هجری قمری تقدیم داشت سؤالاتی به شرح زیرنمود:
• آیا جایز است کسی که مُحرم است لنگ احرام را از درازا به پشت برده، دو طرف آن را بالای آنها در دو طرف خاصره به یکدیگر گره بزند و دو طرف دیگر را بالای ران و خاصره به یکدیگر ببندد تا مثل شلوار شده،‌ بدین طریق ستر عورت گردد؟ چه آنکه در گذشته وقتی لنگ پوشیده، بر شتر سوار می شدیم پوشش درست و صحیحی نداشت و آنچه راکه پوشانده بودیم، ظاهر می شد، در حالی که اگر لنگ را این چنین ببندیم، مستورتر خواهد بود.
فأجاب علیه السلام: جاز ان یتزر الانسان کیف شاء اذا لم یحدث فی المیرز حدثاً بمقراض و لا أبرة‌ یخرجه به عن حد المیرز و غزره غزراً و لم یعقده و لم یشد بعضه ببعض و اذا غطی سرته و رکبتیه کلاهما فان السنة المجمع علیها بغیر خلاف تغطیة السرة و الرکبتین والاحب الینا و الافضل لکل احد شده علی السبیل المألوفة المعروفة للناس جمیعاً ان شاء الله.
جواب: لنگ را هر طور که خواست،‌ می تواند بپوشد، البتّه تا وقتی که با قیچی و سوزن کاری در آن نکرده باشد که آن را از حالت لنگ بودن خارج کند. لنگ احرام را در یک جا جمع نکند و به یکدیگر گره نزند و نبندد. هنگامی که ناف و دو زانو پوشیده شود کفایت می کند، و پوشاندن ناف و زانوها سنّت مورد اجماع مسلمین است که در آن اختلاف نظر نیست و آنچه مورد دلخواه و پسند ماست پیروی از روش عمومی مردم در بستن لنگ احرام به همین روش متداول و معروف است. ان شاء الله.
و سأل: هل یجوز ان یشد علیه مکان العقد تکة.
فاجاب «علیه السلام»: لا یجوز شد المیزر بشیء سواه من تکه‌ و لا غیرها.
و سأل عن التوجه للصلوة ان یقول علی ملة ابراهیم و دین محمد صلی الله علیه و آله فان بعض اصحابنا ذکر انه اذا قال علی دین محمد فقد ابدع لانا لم نجده فی شیء من کتب الصلوة خلا حدیثا فی کتاب القاسم بن محمد عن جده الحسن بن راشد ان الصادق علیه السلام قال للحسن کیف تتوجه؟ فقال، اقول لبیک و سعدیک. فقال له الصادق علیه السلام، لیس عن هذا اسألک. کیف تقول وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض حنیفاً مسلماً؟ قال الحسن اقول.
فقال الصادق(ع) اذا قلت ذلک فقل علی ملة ابراهیم و دین محمد و منهاج علی بن ابی طالب و الایتمام بآل محمد حنیفاً مسلماً و ما انا من المشرکین.
• آیا در بستن لنگ احرام به جای گره زدن، می توان از کمربند استفاده کرد؟
جواب: بستن لنگ احرام با کمربند و غیره جایز نیست و از غیر خود لنگ نمی شود استفاده کرد.
• در مورد «توجه»(12) قبل از نماز که بگوید «... علی ملة‌ ابراهیم و دین محمد صلی الله علیه و آله» برخی از اصحاب گفته اند که گفتن عبارت «علی دین محمد صلی الله علیه و آله» بدعت است، چون در احادیث مربوط در این مورد چیزی به ما نرسیده است و در این خصوص فقط یک حدیث در مرقومه قاسم بن محمد از جدش حسن بن راشد وجود دارد و مضمون آن این است که حضرت صادق(ع) از حسن سؤال کردند: چگونه «توجّه» می کنی؟ او گفت:‌ می گویم «لبیک و سعدیک(13)». امام صادق(ع) فرمودند: از این موضوع سؤال نکردم، چگونه می گویی «وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض حنیفاً مسلماً»؟‌ حسن گفت: همین طور می گویم. حضرت فرمودند: پس از اینکه این را گفتی بگو «... علی ملة ابراهیم و دین محمد و منهاج علی بن ابی طالب و الایتمام بآل محمد حنیفاً مسلماً و ما انا من المشرکین».
فاجاب (ع): التوجه کله لیس بفریضة و السنة المؤکدة فیه التی هی کالاجماع الذی لا خلاف فیه وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض حنیفاً مسلماً علی ملة ابراهیم و دین محمد و هدی امیرالمؤمنین و ما انا من المشرکین. ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین لا شریک له و بذلک امرت و انا من المسلمین. اللهم اجعلنی من المسلمین، اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، ثم اقرأ الحمد. قال الفقیه الذی لا یشک فی عمله، ان الدین لمحمد و الهدایة لعلی امیرالمؤمنین لانها له صلی الله علیه و آله و فی عقبه باقیة الی یوم القیمة فمن کان کذلک فهو من المهتدین و من شک فلا دین له و نعوذ بالله من الضلالة بعد الهدی.
جواب: توجّه واجب نیست و مستحبّ مؤکد این است که بگوید «وجهت وجهی للذی فطر السموات الارض حنیفاً مسلماً علی ملة ابراهیم و دین محمد و هدی امیرالمؤمنین و ما انا من المشرکین. ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین. لا شریک له و بذلک امرت و انا من المسلمین. اللهم اجعلنی من المسلمین، اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم».(14) سپس حمد را قرائت کن.
امام(ع) که در کارش شکّی و تردیدی روا نیست فرموده اند که دین از آن محمّد(ص) است و هدایت از آن حضرت علیّ امیرالمؤمنین(ع)، و این در اعقاب و فرزندان او تا روز قیامت باقی است. هر کس این گونه باشد از هدایت شدگان است و هرکس شک کند، دین ندارد. و به خداوند پناه می بریم از اینکه پس از هدایت شدن گمراه شویم.
و سأله عن القنوت فی الفریضة، اذا فرغ منت دعائه یجوز ان یرد یدیه علی وجهه و صدره للحدیث الذی روی «ان الله عزوجل اجل من ان یرد یدی عبده صفراً بل یملأها من رحمته»‌ ام لا یجوز، فان بعض اصحابنا ذکر انه عمل فی الصلوة.
فاجاب علیه السلام: ‌رد الیدین من القنوت علی الرأس و الوجه غیر جائز فی الفرائض و الذی علیه العمل فیه اذا رجع یده فی قنوت الفریضة و فرغ من الدعاء ان یرد بطن راحتیه مع صدره تلقاء رکبتیه علی تمهل و یکبر و یرکع و الخبر صحیح و هو فی نوافل النهار و اللیل دون الفرائض و العمل به فیها افضل.
• آیا نماز گزار در قنوت نمازهای واجب پس از اینکه از دعا فارغ شد، می تواند دستش را به صورت و سینه بمالد؟ زیرا حدیث است که «خداوند عزوجل بزرگتر از آن است که دست بنده را خالی برگرداند، بلکه آن را از رحمت خود پر می کند». به طوری که نقل شده است، بعضی از اصحاب در نماز چنین کرده اند. آیا جایز است یا خیر؟
جواب: پس از قنوت نمازهای واجب، مالیدن دست به سر و صورت جایز نیست و آنچه که باید کرد این است که وقتی در قنوت نمازهای واجب از دعا فارغ شد، کف دست ها با سینه اش به آرامی در مقابل زانوها قرار داده، تکبیر گوید و به رکوع برود. و آن روایت هم درست است ولی در مورد نوافل روز و شب می باشد، نه در نمازهای واجب، و عمل کردن به این روایت در نمازهای نافله بهتر است.
و سأل عن سجدة الشکر بعد الفریضة، فان بعض اصحابنا ذکر انها بدعة، فهل یجوز ان یسجدها الرجل بعد الفریضة و ان جاز ففی صلوة المغرب هی بعد الفریضة او بعد الاربع رکعات النافلة؟
فاجاب علیه السلام:‌ سجدة الشکر من الزم السنن و اوجبها و لم یقل ان هذه السجدة بدعة الا من اراد ان یحدث بدعة‌ فی دین الله. فاما الخبر المروی فیها بعد صلوة المغرب و الاختلاف فی انها بعد الثلاث او بعد الأربع، فان فضل الدعاء و التسبیح بعد الفرائض علی الدعاء بعقیب النوافل کفضل الفرائض علی النوافل و السجدة دعاء و تسبیح فالأفضل ان تکون بعد القرض، فان جعلت بعد النوافل ایضاً جاز.
و سأل ان لبعض اخواننا ممن نعرفه ضیعة جدیدة بجنب ضیعة خراب للسلطان فیها حصة واکرته، ربما زرعوا حدودها و تؤذیهم عمال السلطان و یتعرضون فی الکل من غلات ضیعته و لیس لها قیمة لخرابها و انما هی بائرة منذ عشرین سنة و هو یتحرج من شرائها لانه یقال ان هذه الحصة من هذه الضیعة کانت قبضت عن الوقف قدیماً للسلطان، فان جاز شرائها من السلطان و کان ذلک صلاحاً له و عمارة لضیعته و انه یزرع هذه الحصة من القریه البائرة لفضل ماء ضیعته العامرة و ینحسم عنه اولیاء سلطان و ان لم یجز عمل بما تأمره به ان شاء الله تعالی.
فاجاب (علیه السلام): الضیعة لا یجوز ابتیاعها الا من مالکها او بامره او رضا منه.
• در مورد سجده شکر پس از نماز واجب، برخی از اصحاب گفته اند که این کار بدعت است. آیا جایز است که پس از نماز واجب سجده شکر نمود یا خیر؟ در صورتی که جایز است، در مورد نماز مغرب، پس از نماز واجب باید سجده کرد یا پس از نوافل مغرب؟
جواب: سجده شکر از لازم ترین و واجب ترین مستحبات است و کسی که آن را بدعت خوانده، خود قصد ایجاد بدعت در دین داشته است. اما خبری که در مورد سجده شکر روایت شده و در آن اختلاف است که پس از نماز مغرب است یا پس از چهار رکعت نافله آن، بدان که: فضیلت دعا و تسبیح پس از فرائض در مقایسه با دعا و تسبیح پس از نوافل، مشابه و مانند فضیلت خود فرایض بر نوافل است. و سجده، دعا و تسبیح می باشد، پس بهتر است که بعد از فریضه و نماز واجب باشد؛ البته پس از نوافل هم جایز و صحیح است.
• برخی از برادران ما در کنار کشتزار خرابی که سلطان و حکومت در آن سهم دارند، زمین زراعتی جدیدی دارد که کارگران و کشاورزان آنها به زراعت مشغولند. گاهی نمایندگان و کارگران سلطان موجب آزار و اذیت آنان را فراهم نموده، متعرّض محصولات آنها می شوند. زمین مزبور، خراب است و قیمتی ندارد بلکه حدود بیست سال است که ویران شده است. خرید این زمین برای شخص یاد شده دشوار است. گفته می شود که این سهم از زمین وقف بوده و سلطان آن را به زور گرفته است. حال، اگر برای این شخص خرید زمین مزبور از سلطان جایز باشد به صلاح او خواهد بود و موجب آبادی زمین او می شود و می تواند این قسمت بایر از زمین را به اضافه آب خود به کار گرفته، آن را آباد کند و دیگر دست نمایندگان و کارگران سلطان و حکومت نیز کوتاه خواهد شد. و البتّه اگر جایز نباشد به هر دستوری که بفرمایید عمل خواهد کرد.
جواب: زمین مزروعی را جز از مالک یا به دستور و رضایت وی نمی شود خریداری کرد.
و سأل عن رجل استحل امرأة خارجة من حجابها و کان یحتزز من ان یقع ولد فجاءت بابن، فتحرج الرجل ان لا یقبله فقبله و هو شاک فیه و جعل یجری النفقة علی امه و علیه حتی ماتت الام و هو ذا یجری علیه غیر انه شاک فیه لیس یخلط بنفسه و یجعله و کسائر ولده فعل ذلک و ان جاز ان یجعل له شیئاً من ماله دون حقه فعل.
فاجاب علیه السلام: الاستحلال بالمرأة یقع علی وجوه و الجواب یختلف فیها، فلیذکر الوجه الذی وقع الاستحلال به مشروحاً لیعرف الجواب فیما یسأل عنه من ام الولد ان شاء الله و سأله الدعاء له فخرج الجواب.
جادالله علیه بما هو جل و تعالی اهله ایجابنا لحقه و رعایتنا لأبیه رحمه‌ الله و قربه منا و قدرضینا بما علمناه من جمیل نیته و وقفنا علیه من مخاطبته المقر له من الله التی یرضی الله عزوجل و رسوله و اولیاؤه و الرحمة بما بدأنا، نسأل الله بمسئلته ما امله من کل خیر عاجل و آجل و ان یصلح له من امر دینه و دنیاه ما یجب صلاحه، انه ولی قدیر.
و کتب الیه صلوات الله علیه ایضاً فی سنة ثمان و ثلاثمأة سأله عن مسائل اخری کتب.(15)
• مردی زنی را حلال خود دانسته و با لباس و حجاب او با وی آمیزش کرده و با اینکه از بچه دار شدن امتناع می کرده است ولی اتفاقاً زن بچه دار شده و پسری برای او زاده است. با اینکه پذیرش این فرزند برای او سخت بوده، ولی او را قبول کرده است. او شک داشته که مخارج زن و فرزند را داده است یا خیر تا مادر طفل فوت نمود و او همچنان آن بچه را سرپرستی کرده است ولی باز هم شک دارد که آیا فرزند وی به حساب می آید یا خیر و آیا می تواند طفل مزبور را به خود نسبت دهد یا نمی تواند؟ اگر بر او واجب است که او را به خود نسبت دهد و مانند دیگر فرزندان خود با او رفتار کند، این کار را بکند، و چنانچه باید چیزی به او داده، دیگر از اموال خود حقّی برای او قرار ندهد، این گونه عمل کند.
جواب:‌ حلال شمردن زن بر خود، صورتهای متعددی دارد و جواب هر کدام نیز متفاوت است. نحوه حلال شمردن را مشروحاً بنویسید تا جواب معلوم شود و وضعیت فرزند روشن گردد.
توضیح:
خواننده عزیز! معلوم می شود در جواب ندادن به این سؤال مصلحت بزرگی بوده است، و الاّ امام(ع) عالم به ما کان و ما یکون می باشد. و همه چیز را می داند.(16). نگارنده در پایان عریضه از آن حضرت تقاضای دعا کرده است:.امید است دعای آن حضرت شامل حال همه ما گردد. آمین یا رب العالمین.
حضرت بقیةالله، ارواحنا له الفداء، به این شرح درباره او دعا فرمودند:
خداوند به اندازه شایستگی خودش درباره او نیکی فرماید. جواب ما به او و رعایت ما نسبت به پدر او که خداوند او را رحمت کند، او را به ما نزدیک گرداند. چون از نیّت و باطن او با اطلاعیم و از او خشنود شدیم و بر گفتگوی او آگاهی یافتیم از خداوند بزرگ برای چیزی را گواهی می دهیم که خداوند و رسولش و اولیای او خشنود گردند و از خداوند می خواهیم که تمام آرزوهایش را در مورد خیرات دنیا و آخرت برآورده فرماید و امور دین و دنیای او را که صلاح باشد اصلاح فرماید. البته خداوند ولیّ توانا و مقتدر است.

توقیع دیگر حضرت امام زمان(ع) به افتخار محمد بن عبدالله حمیری

بسم الله الرحمن الرحیم
اطال الله بقاک و ادام عزک و کرامتک و سعادتک و سلامتک و اتم نعمتک و زاد فی احسانه الیک و جمیل مواهبه لدیک و فضله علیک و جزیل قسمه لک و جعلنی من السوء کله فداک و قدمنی قبلک. ان قبلنا مشایخ و عجائر یصومون رجباً منذ ثلاثین سنة و اکثر و یصاون بشعبان و شهر رمضان، و روی بعض اصحابنا (ان صومه معصیة).
فاجاب علیه السلام:‌ قال الفقیه یصوم منه ایاماً الی خمسة عشر یوماً الا ان یصومه عن الثلاثة الایام الفائتة للحدیث «ان نعم شهر القضاء رجب».
و سأل عن رجل یکون فی محمله و الثلج کثیر بمقامة رجل فیتخوف ان نزل الغوص فیه و ربما سقط الثلج و هو علی تلک الحال و لا یستوی له ان یلبد شیئاً منه لکثرته و تهافته، هل یجوز ان یصلی فی المحمل الفریضة؟ فقد فعلنا ذلک ایاماً فهل علینا فی ذلک اعادة ام لا؟
فاجاب علیه السلام: لابأس به عند الضرورة و الشدة.
محمد بن عبدالله حمیری عریضه ای به این شرح برای حضرت بقیةالله، ارواحنا له الفداء، نگاشتند:
خداوند عمر حضرتتان را طولانی و خوشبختی و سلامت آن وجود عزیز را پاینده دارد و نعمتش را بر شما تمام و احسانش را درباره شما زیاده کند و بر احسان و فضل و مواهب عالیه خود بر شما فزونی بخشد و نصیب و قسمت های نیکو را شامل حال حضرتتان فرماید و در هر بلایی که متوجه وجود پربرکت شد، مرا فدای شما گرداند و من پیش مرگ آن وجود عزیز باشم.
• در میان ما پیرمردان و پیرزنانی هستند که متجاوز از سی سال یا بیشتر است که ماه رجب را روزه می گیرند و همچنان روزه گرفتن را تا ماه مبارک رمضان ادامه می دهند. برخی از اصحاب بر اساس حدیث گفته اند که روزه آنها معصیت و گناه است.
حضرت بقیة الله روحی له الفداء جواب فرمودند:
فقیه فرموده است(17) از اول ماه رجب تا پانزده روز، روزه بگیر و آنگاه قطع نماید، مگر از باب انجام قضای سه روز روزه که از او فوت شده باشد و بخواهد قضای آن سه روز را بگیرد که در این صورت اشکالی ندارد. البتّه این هم به جهت روایتی است که نقل شده مبنی بر اینکه «ماه رجب برای گرفتن روزه قضا، چه ماه خوبی است.»
• مردی در محمل و کجاوه، که بر روی شتر است، قرار دارد و با توجّه به اینکه برف بسیاری به ارتفاع قامت یک انسان باریده است، می ترسد اگر از شتر پایین بیاید در برف فرو برود و چه بسا ممکن است که در حال بیرون آمدن از محمل، برف از بالا سقوط کند و او نتواند آن را از خود دور سازد. آیا در این صورت می تواند نماز واجب خود را در محمل بخواند؟ البته ما چند بار این کار را کرده ایم. آیا باید نمازهایی را که این گونه خوانده ایم اعاده کنیم یا خیر؟
جواب: هنگام ضرورت و حالت اضطرار مانعی ندارد.
و سأل عن الرجل یلحق الامام و هو راکع فیرکع معه و یحتسب تلک الرکعة، قال بعض اصحابنا قال ان لم یسمع تکبیرة الرکوع فلیس له ان یعتد بتلک الرکعة.
فاجاب علیه السلام: اذا لحق مع الامام من تسبیح الرکوع تسبیحة واحدة، اعتد بتلک الرکعة و ان لم یسمع تکبیرة الرکوع.
و سأل عن رجل صلی الظهر و دخل فی صلوة‌ العصر، فلما ان صلی من صلوة العصر رکعتین، استقن انه صلی الظهر رکعتین کیف یصنع؟
فاجاب علیه السلام: ان کان احدث بین الصلواتین حادثة یقطع بها الصلوة، اعاد الصلواتین و ان لم یکن احدث حادثة جعل الرکعتین الاخیرتین تتمة‌ لصلوة الظهر و صلی العصر بعد ذلک.
و سأل عن اهل الجنة، هل یتوالدون اذا دخلوها ام لا؟
فاجاب: ان الجنة لا حمل فیها للنساء و لا ولادة و لا طمث و لا نفاس و لا شقاء بالطفولیة و «فیها ما تشتهی الانفس و تلذ الاعین»(18) کما قال سبحانه، فاذا المؤمن اشتهی ولداً خلقه الله بغیر حمل و لا ولادة علی الصورة التی یرید کما خلق آدم عبرة.
و سأل عن رجل تزوج امرأة بشیء معلوم الی وقت معلوم و بقی له علیها وقت فجعلها فی حل مما بقی علیها و قد کانت طمثت قبل ان یجعلها فی حل من ایامها بثلاثة ایام. أیجوز ان یتزوجها رجل معلوم الی وقت معلوم عند طهرها من هذه الحیضة او یستقبل بها حیضةً
فاجاب (علیه السلام): یستقبل حیضة غیر تلک الحیضة لان اقل تلک العدة حیضة و طهرها تامة.
• مردی در حالی که امام جماعت در رکوع است تکبیر گفته، به رکوع می رود و آن را یک رکعت حساب می کند. برخی از اصحاب ما گفته اند اگر تکبیر رکوع را نشنود نمی تواند آن را یک رکعت حساب کند.
جواب: اگر به رکوع برسد و یک تسبیح را از امام در رکوع درک کند، می توان آن را یک رکعت حساب کند اگرچه صدای تکبیر را نشنود.
• کسی نماز ظهر را خواند و وارد نماز عصر شد و پس از اینکه دو رکعت از نماز عصر را خواند، یقین کرد نماز ظهر را دو رکعتی خوانده است. تکلیف چیست؟
جواب:‌ اگر در بین نماز، چیزی که نماز را باطل می کند، انجام داده است هر دو نماز را اعاده می کند، و اگر انجام نداده است، دو رکعت اخیر را به نیّت نماز ظهر برگردانده، سپس نماز عصر را می خواند.
• آیا اهل بهشت زاد و ولد می کنند (زنها باردار شوند و بچه بیاورند؟) یا خیر؟
جواب: در بهشت، زنان باردار نمی شوند تا بچه بزایند و خون حیض و نفاس هم نمی بینند و رنج بچه داری نیز نیست. همان گونه که خداوند فرموده است در بهشت آنچه چشمها و جانها از آن لذت برند، وجود دارد و هر گاه مؤمنی بخواهد بچه داشته باشد خداوند بدون باردار شدن و وضع حمل برای او بچه خلق می کند همان گونه که حضرت آدم را آفرید.
• مردی با زنی برای مدت معینی ازدواج نمود (ازدواج موقّت) و مقداری که از آن مدّت باقی مانده بود آن زن را رها کرد و بقیه مدّت را به او بخشید. آن زن سه روز قبل از اینکه مدت وی بخشیده شود، حیض شد. آیا پس از پاک شدن از همین حیض، می تواند با مرد دیگری ازدواج کند یا اینکه باید حیض دیگری ببیند و پس از پاک شدن ازدواج کند؟
جواب: باید حیض دیگری ببیند، زیرا کمترین مدّت عده، یک حیض و یک طُهر کامل است.
و یسأل عن الابرص و المجذوم و صاحب الفالج، هل یجوز شهادتهم؟
فقد روی لنا انهم لا یأمون الاصحاب.
فاجاب (علیه السلام): ان کان بهم حادثاً، جازت شهادتهم و ان کان ولادة لم یجز.
و سأل هل یجوز للرجل ان یتزوج ابنة‌ امرأته؟
فاجاب (علیه السلام): ان کانت ربیت فی حجره فلا یجوز... .
و سأل هل یجوز ان یتزوج بنت بنت امرأة ثم یتزوج جدتها بعد ذلک.
فاجاب(ع): قد نهی عن ذلک.
و سأل عن رجل ادعی علی رجل الف درهم و اقام به البینة العادلة و ادعی علیه ایضاً خمسمأة درهم فی صک آخر و مأتی درهم فی صک آخر و له بذلک کله بینة عادلة و یزعم المدعی علیه ان هذه الصکاک قد دخلت فی الصک الذی بالف درهم و المدعی منکر ان یکون کمازعم. فهل یجب الف درهم مرة واحدة او یجب علیه کما یقیم البینة و لیس فی الصکاک استثناء، انما هی صکاک علی وجهها؟
فاجاب(علیه السلام): یؤخذ من المدعا علیه الف درهم مرة واحدة و هی التی لا شبهة فیها و یرد الیمین فی الالف الباقی علی المدعی فان نکل فلا حق له.
• آیا شهادت کسانی که به جذام و پیسی و فلج مبتلا هستند، قبول است؟ چون روایت شده است که این گونه افراد نمی توانند امام جماعت باشند.
جواب: چنانچه این گونه افراد پس از تولدشان به امراض یاد شده مبتلا شده باشند شهادت دادن آنها جایز است و چنانچه این بیماریها در آنها مادرزاد باشد، جایز نیست.
• آیا مرد می تواند با دختر زن خود ازدواج کند؟
جواب: اگر در دامان وی و نزد او تربیت یافته باشد، نمی تواند با آن دختر ازدواج کند...
• آیا با دختر دختر زنی می شود ازدواج کرد و بعداً با مادربزرگ آن دختر ازدواج نمود یا جایز نیست؟
جواب: از این عمل نهی شده است.
• شخصی ادعا کرده که هزار درهم از شخصی طلبکار است و شاهد عادل نیز شهادت داد و به موجب سند دیگر مجدّداً ادّعا کرد که پانصد درهم طلبکار است و در این مورد نیز شاهد عادل داشت. بار سوم با مدرک دیگر ادعا کرد که سیصد درهم طلبکار است. در مرتبه چهارم سند دیگری آورد که دویست درهم طلبکار است و در این مورد بیّنه و شاهد عادل هم داشت و آن کسی که علیه او طرح دعوی شده می گوید همه اینها داخل در همان هزار درهم است؛ ولی مدعی، منکر این مطلب است. آیا در این صورت،‌ باید فقط همان هزار درهم را بپردازد یا اینکه اسناد نیز به قوّت خود باقی و مستقلّ است و استثناء بردار نیست؟
جواب:‌ از کسی که علیه او دعوی اقامه شده است هزار درهم باید گرفته شود و برای هزار درهم دیگر مدّعی باید قسم بخورد. اگر از قسم خوردن امتناع کرد، حقی نخواهد داشت.
و سأل عن طین القبر یوضع مع المیت فی قبره، هل یجوز ذلک ام لا؟
فاجاب (علیه السلام): یوضع مع المیت فی قبره و یخلط بخیوطه ان شاء الله.
و سأل فقال روی لنا عن الصادق علیه السلام انه کتب علی ازار ابنه اسماعیل یشهد ان لا اله الا الله، فهل یجوز ذلک ان نکتب مثل ذلک بطین القبر ام غیره؟
فاجاب(علیه السلام): یجوز ذلک.
و سأل هل یجوز ان یسبح الرجل بطین القبر و هل فیه فضل؟
فاجاب (علیه السلام): یسبح الرجل به فما من شیء من السبح افضل منه و من فضله ان الرجل ینسی التسبیح و یدیر السبحة فیکتب له التسبیح.
و سأل عن السجدة علی لوح من طین القبر و هل فیه فضل؟
فاجاب (علیه السلام): یجوز ذلک و فیه الفضل.
و سأل عن الرجل یزور قبور الائمة علیهم السلام،‌ هل یجوز ان یسجد علی القبر؟ و هل یجوز لمن صلی عند بعض قبورهم ان یقوم وراء القبر و یجعل القبر قبلة و یقوم عند رأسه و رجلیه و هل یجوز ان یتقدم القبر و یصلی و یجعل القبر خلفه ام لا؟
فاجاب (علیه السلام): اما السجود علی القبر فلا یجوز فی نافلة و لا فریضة و لا زیادة و الذی علیه الفضل ان یضع خده الایمن علی القبر و اما الصلوة فانها خلفه و یجعل القبر امامه و لا یجوز ان یصلی بین یدیه و لا عن یساره لان الامام صلی الله علیه و آله لا یتقدم و لا یساوی.
• در مورد «گِل قبر»(19) که همراه میّت در قبر می گذارند، آیا این عمل درست است یا خیر؟
جواب: در قبر گذاشته می شود و به درخواست خداوند با نخهای کفن وی مخلوط خواهد شد.
• از حضرت صادق(ع) روایت شده است که بر کفن فرزندشان اسماعیل نوشتند: «اسماعیل شهادت می دهد که خدایی جز خداوند یکتا نیست». آیا جایز است که تربت قبر [امام حسین(ع)] یا چیز دیگری بنویسیم؟
جواب: ‌این عمل جایز است.
• آیا از تربت می توان تسبیح درست کرد و تسبیح با تربت فضیلتی دارد یا خیر؟
جواب: با آن (تسبیح تربت)، تسبیح بگوید که چیزی از تسبیح گفتن با آن بالاتر نیست. و از جمله فضیلت و برتری آن، این است که گاهی که انسان تسبیح گفتن را فراموش می کند اما تسبیح را می گرداند، [به احترام و به سبب فضیلت تربت سید الشهداء(ع)] برای او ثواب تسبیح گفتن را می نویسند.
• آیا بر مُهر تربت [امام حسین(ع)] سجده جایز است و آیا فضیلتی دارد یا خیر؟
جواب: این عمل جایز و در آن ثواب و فضیلت است.
• شخصی به زیارت قبور ائمه(ع) می رود. آیا سجده بر قبور ائمه جایز است؟ آیا ایستادن پشت قبر و قبر را قبله خود قرار دادن جایز است؟ آیا می توان بالای سر و پایین پا ایستاد؟ و آیا جایز است پشت به قبر و رو به قبله ایستاده، نماز بخواند یا خیر؟
جواب: اما سجده بر قبر،‌ نه در واجبات و نه در مستحبات و نه در نماز احتیاط، جایز نیست و آنچه بدان عمل می شود آن است که طرف راست صورت و گونه خود را روی قبر بگذارد. و اما نماز خواندن به نحوی که قبر در جلو قرار گرفته باشد جایز است، ولی در جلوی قبر یا طرف راست و چپ قبر نماز خواندن درست نیست و از امام -که درود خدا بر او و خاندانش باد - نباید جلو افتاد و در طرف مساوی امام نیز نباید ایستاد.
و سأل فقال یجوز للرجل اذا صلی الفریضة او النافلة و بیده السبحة ان یدیرها و هو فی الصلوة؟
فاجاب(علیه السلام): یجوز ذلک اذا خاف السهو و الغلط.
و سأل هل یجوز ان یدیر السبحة بیده الیسار اذا سبح او لا یجوز؟
فاجاب(علیه السلام): یجوز ذلک و الحمد لله رب العالمین.
و سأل فقال روی عن الفقیه فی بیع الوقف خبر مأثور «اذا کان الوقف علی قوم باعیانهم و اعقابهم، فاجتمع اهل الوقف علی بیعه و کان ذلک اصلح لهم ان یبیعوه»، فهل یجوز ان یشتری من بعضهم ان لم یجتمعوا کلهم علی البیع ام لا یجوز الا ان یجتمعوا کلهم علی ذلک و عن الوقف الذی لایجوز بیعه؟
فاجاب(علیه السلام): اذا کان الوقف علی امام المسلمین، فلا یجوز بیعه و ان کان علی قوم من المسلمین، فلیبع کل قوم ما یقدرون علی بیعه مجتمعین و متفرقین ان شاء الله.
و سأل هل یجوز للمحرم ان یصیر علی ابطه المرتک و التوتیا لریح العرق ام لا یجوز؟
فاجاب(علیه السلام): یجوز ذلک و بالله التوفیق.
و سأل عن الضریر، اذا شهد فی حال صحته علی شهادة ثم کف بصره و لا یری خطه فیعرفه، هل یجوز شهادته ام لا و ان ذکر هذا الشهادة، هل یجوز ان یشهد علی شهادته ام لا یجوز؟
فاجاب (علیه السلام): اذا حفظ الشهادة و حفظ الوقت، جازت شهادته.
• در حال خواندن نماز اعمّ از واجب یا مستحب آیا گرداندن تسبیح جایز است یا خیر؟
جواب: اگر می ترسد که اشتباه یا سهو کند، اشکالی ندارد.
• آیا گرداندن تسبیح با دست چپ در وقت ذکر جایز است یا خیر؟
جواب: این عمل جایز است و در حقیقت حمد و ستایش برای‌ آفریننده دو جهان است.
• درباره فروش وقف از فقیه(20) خبری به ما رسیده است «هرگاه بر گروهی [هم بر خود آنها و هم اولاد آنان (وقف اولاد) مالی را] وقف کرده باشد. صاحبان وقف (موقوفٌ علیهم) همگی قصد فروش موقوفه را که صلاح آنها نیز در همین است، دارند. آیا برخی از آن افراد می توانند سهم دیگران را بخرند یا خیر؟ و آیا فقط در صورت رضایت همه صاحبان موقوفه می توان آن را خرید و کدام موقوفه است که فروش آن جایز است؟
جواب: هرگاه وقف بر اما مسلمین باشد، فروش آن جایز نیست، و اگر بر جمعی از مسلمانان باشد، هر کس می تواند سهم خود را [چه با سایر موقوفٌ علیهم و ای سهم شخص خود را] بفروشد. ان شاء الله.
• آیا مُحرِِم در حال احرام می تواند برای جلوگیری از بوی عرق به زیر بغل خد «مرتک» یا «توتیا»(21) بمالد.
جواب:‌ مانعی ندارد و توفیق از جانب خداوند است.
• شخصی در حال بینایی شهادتی نوشته است، اکنون نور چشمش را از دست داده و نمی تواند خط خودش را ببیند. آیا در این صورت شهادت او پذیرفته می شود یا نه؟ و آیا می تواند گواهی مجدد به شهادت خود بدهد یا نمی تواند؟
جواب: اگر گواهی دادن و زمان آن را به خاطر داشته باشد، می تواند شهادت بدهد.
و سأل عن الرجل یوقف ضیعة و دابة و شهد علی نفسه باسم بعض و کلاء الوقف ثم یموت هذا الوکیل او یتغیر امره و یتولی غیره، هل یجوز ان یشهر الشاهد لهذا الذی اقیم مقامه اذا کان اصل الوقف لرجل واحد ام لا یجوز ذلک؟
فاجاب (علیه السلام): لایجوز ذلک لان الشهادة لم تقم للوکیل و انما قامت للمالک و قد قال الله «و اقیموا الشهادة لله».(22)
و سأل عن الرکعتیه الاخروین، قد کثرت فیها الروایات فبعض یروی ان قرائة الحمد وحدها افضل و بعض یروی ان التسبیح فیهما افضل، فلا فضل لایهما لنستعمله؟
فاجاب(علیه السلام): قد نسخت قراءة ام الکتاب فی هاتین الرکعتین التسبیح و الذی نسخ التسبیح قول العالم علیه السلام کل صلوة لا قرائة فیها فهو خداج الا للعلیل او یکثر علیه السهو فیتخوف بطلان الصلوة علیه.
و سأل فقال یتخذ عندنا رب الجوز لوجع الحلق و البجحة تؤخذ الجوز الرطب من قبل ان ینعقد و یدق دقاً ناعماً و یعصر ماؤه و یصفی و یطبخ علی النصف و یترک یوماً‌ و لیلة ثم ینصب علی النار و یلقی علی کل ستة ارطال منه رطل عسل و یغلی رغوته و یسحق من النوشادر و الشب الیمانی من کل واحد نصف مثقال و یدأف بذلک الماء و یلقی فیه درهم زعفران المسحوق و یغلی و یؤخذ رغوته حتی یصیر مثل العسل ثحنینا ثم ینزل عن النار و یبرد و یشرب منه. فهل یجوز شربه ام لا؟
فاجاب (علیه السلام): اذا کان کثیرة یسکر او یغیر، فقلیله و کثیره حرام و ان کان لا یسکر فهو حلال.
• شخصی زمین یا چهارپایی را وقف می کند و کسی را به عنوان وکیل وقف تعیین می نماید و برای این وقف گواه می گیرد. پس از آن، وکیل فوت می کند و یا وکالتش به هم می خورد و واقف، فرد دیگری را متولی وقف می کند. آیا آن کسی که شاهد بوده است با توجه به اینکه اصل وقف برای یک نفر بوده، می تواند برای شخص دومی که قائم وکیل اول شده است، شهادت بدهد یا خیر؟
جواب: این کار جایز نیست، زیرا شهادت برای وکیل اقامه نشده بلکه برای مالک اقامه شده و خداوند فرموده است: «شهادت را برای خدا به پا دارید.»
• در مورد دو رکعت آخر نماز، روایات بسیاری رسیده که قرائت سوره حمد به تنهایی بهتر و افضل است، ولی در برخی از روایات آمده که تسبیح افضل است. فضیلت و برتری با کدام است تا بدان عمل کنیم؟
جواب: قرائت «امّ الکتاب» سوره حمد، تسبیح را نسخ کرده است (حمد افضل است) و دلیل این نسخ، فرمایش امام(ع) است که هر نمازی که در آن قرائت نباشد ناقص است مگر برای بیمار یا کسی که دچار سهو و نسیان می شود و می ترسد که نمازش باطل شود.
• برای معالجه گلو و درد سینه، ما از «رب گردو» استفاده می کنیم بدین صورت که گردوی تازه را قبل از اینکه کاملاً سفت شود گرفته، می کوبند تا نرم شود و آب آن را گرفته، پس از صاف کردن، می جوشانند تا نصف آن تبخیر شود و نصف باقیمانده را یک شبانه روز کنار می گذارند و سپس آن را مجدداً حرارت می دهند و برای هر شش رطل از آن یک رطل عسل اضافه می کنند و می جوشانند و کف آن را گرفته، می پزند سپس نوشادر و شبّ یمانی را می کوبند و از هر یک نیم مثقال در آن آب می ریزند و یک درهم زعفران ساییده نیز به آن اضافه می کنند و باز آن را جوشانده،‌ کَفَش را می گیرند و می پزند تا مانند عسل غلیظ شود و پس از سرد شدن می نوشند. آیا خوردن این معجون جایز است یا خیر؟
جواب: اگر زیادِ این معجون سُکر آور است یا حال انسان را تغییر می دهد، کم و زیاد آن حرام و اگر سکر آور نیست حلال است.
و سأل عن الرجل یعرض له الحاجة مما لایدری ان یفعلها ام لا فیأخذ خاتمیه فیکتب فی احدهما «نعم افعل» و فی الآخر «لا تفعل» فیستخیرالله مراراً ثم یری فیهما فیخرج احدهما فیعمل بما یخرج، فهل یجوز ذلک ام لا و العامل به و التارک له أهو مثل الاستخارة ام هو سوی ذلک؟
فاجاب(علیه السلام): الذی سنة العالم علیه السلام فی هذه الاستخارة بالرقاع و الصلوة.
و سأل عن صلوة جعفر بن ابیطالب (رضی الله عنه) فی ای اوقات افضل ان تصلی فیه و هل فیها قنوت و ان کان ففی ای رکعة منها؟
فاجاب(علیه السلام): افضل اوقاتها صدر النهار من یوم الجمعة ثم فی الایام شئت و ای وقت صلیتها من لیل او نهار فهو جائز و القنوت فیها مرتان، فی الثانیة قبل الرکوع و فی الرابعة بعد الرکوع.
و سأل عن الرجل ینوی اخراج شیء من ماله و ان یدفعه الی رجل من اخوانه ثم یجد فی اقربائه محتاجاً، أیصرف ذلک عمن نواه له او الی قرابته؟
فاجاب (علیه السلام): یصرفه الی ادناهما و اقربهما من مذهبه. فان ذهب الی قول العالم علیه السلام و لا یقبل الله و الصدقة و ذو رحم محتاج، فلیقسم بین القرابة و بین الذی نوی حتی یکون قد اخذ بالفضل کله.
و سأل فقال: اختلف اصحابنا فی مهر المرأة. فقال بعضهم اذا دخل بها سقط المهر و لا شیء لها و قال بعضهم هو لازم فی الدنیا و الآخرة.
فکیف ذلک و ما الذی یجب فیه؟
فاجاب (علیه السلام): ان کان علیه بالمهر کتاب فیه ذکر دین فهو لازم له فی الدنیا و الآخرة و ان کن علیه کتاب ذکر فیه الصداق سقط اذا دخل بها و ان لم یکن علیه کتاب فاذا دخل بها سقط باقی الصداق.
و سأل فقال: روی لنا عن صاحب العسکر علیه السلام انه سئل عن الصلوة فی الخز الذی نعش بوبر الارنب،‌ فوقع یجوز. و روی عنه ایضاً انه لا یجوز، فای الخبرین یعمل به؟
فاجاب (علیه السلام): انما حرم فی هذه لاوبار و الجلود، فاما الاوبار وحدها فکل حلال، قد سئل بعض العلماء عن فول الصادق علیه السلام لا یصلی فی الثعلب و لا فی الارنب و لا فی الثوب الذی یلیه. فقال انما عنی الجلود دون غیرها.
و سأل فقال: یتخذ باصفهان ثیاب عتابیة علی عمل الوشاء من قز او ابریسم، هل یجوز الصلوة فیها ام لا؟
فاجاب(علیه السلام): لایجوز الصلوة الا فی ثوب سداء او لحمته قطن
• شخصی که در مورد انجام عملی مردّد است و نمی داند چه کند. دو انگشتر را انتخاب کرده، روی یکی می نویسد «آری، انجام ده!» و روی دیگری می نویسد «انجام نده!» و پس از اینکه مکرر طلب خیر از خداوند نمود و به آن دو انگشتر نظر می افکند و به آن عمل می کند. آیا این کار، استخاره است یا خیر؟
جواب: آنچه رسیده و مورد پسند است، استخاره به رقاع (با برگه های کاغذ) است و نماز (یعنی هرچه امام(ع) فرموده باید بدان عمل کرد.)
• در مورد وقت فضیلت نماز حضرت جعفر بن ابی طالب رحمةالله علیه پرسیدند و اینکه آیا این نیز قنوت هم دارد و چنانچه دارد، در کدام رکعت نماز باید خوانده شود؟
جواب: بهترین وقت برای خواندن نماز جعفر نزدیک ظهر جمعه است و در اوقات دیگر نیز می شود آن را خواند. دو بار قنوت دارد: یکی در رکعت دوم پیش از رکوع، و دیگری در رکعت چهارم پس از رکوع.
• شخصی که نیت کرده بود که مقداری از اموالش را به یکی از برادران دینی خود بدهد؛ سپس به یکی از خویشاوندان خود برخورد می کند که از آن برادر دینی نیازمندتر است. آیا می تواند آنچه را که نیّت کرده بود به اقوام خویش بدهد؟
جواب: آن را به نزدیکترین افراد از نظر مذهبش بدهد و اگر بخواهد بر اساس فرمان حضرت موسی بن جعفر(ع) که فرموده اند «خداوند صدقه را در صورتی که انسان خویشاوند محتاج داشته باشد، نمی پذیرد» عمل کند، در این صورت [بهتر است] آن مال را بین نزدیکان و آن کسی که نیّت کرده بود، تقسیم کند تا همه فضیلت را به دست آورد.
• در میان اصحاب ما درباره مهریه زن اختلاف وجود دارد. برخی گفته اند اگر با زن نزدیکی (دخول) کند، مَهر ساقط می شود و چیزی برای زن نیست. برخی دیگر گفته اند که مَهر در دنیا و آخرت به عهده او می باشد. این مسأله چگونه است و چه چیز واجب است؟
جواب: اگر مهریه ای که بر او لازم شده در نامه ای نوشته شده و به عنوان دین و قرض مرقوم است، پرداخت آن در دنیا و آخرت بر او لازم است و اگر نوشته ای ندارد که صداق نوشته ای شده باشد، وقتی دخول کرد، ساقط می شود.
• از حضرت عسکری(ع) برای ما حدیث کرده اند که از آن حضرت در مورد نماز خواندن در لباسی که با مو و کرک خرگوش مخلوط می باشد، سؤال شده است. آن حضرت فرموده اند جایز است. نیز در ارتباط با همین مسأله سؤال شده است، فرموده اند نماز در این لباس جایز نیست. به کدامیک از این دو روایت عمل شود؟
جواب: کرک و مو همراه پوست خرگوش حرام است. اما کرک و مو به تنهایی حلال است. و در مورد روایتی که از حضرت صادق(ع) منقول است که طی آن فرموده اند در لباسی از خرگوش و روباه باشد و نماز خوانده نمی شود، البته مقصود آن حضرت، این است که در پوست آنها نمی شود نماز خواند.
• ر اصفهان لباسهایی به نام «عتابیه» از قز یا ابریشم بافته می شود. آیا نماز خواندن در آنها جایز است یا جایز نیست؟
جواب: نماز جز در لباسی که تار و پودش از پنبه یا کتان باشد، جایز نیست.
و سأل عن المسح علی الرجلیه و بایهما یبدأ بالیمین او یمسح علیهما جمیعاً معاً؟
فاجاب(علیه السلام): یمسح علیهما معاً، فان بدأ باحدهما قبل الآخر فلا یبتدأ الا بالیمین.
و سأل عن صلوة الجعفر فی السفر، هل یجوز ان یصلی ام لا؟
فاجاب(علیه السلام): یجوز ذلک.
و سأل عن تسبیح فاطمة علیها السلام، من سهی فجاز التکبیر اکثر من اربع و ثلاثین هل یرجع الی اربع و ثلاثی: ام یستأنف و اذا سبح تمام سبعة و ستین، هل یرجع الی ستة ‌و ستین او یستأنف و ما الذی یجب فی ذلک؟
فاجاب(علیه السلام): اذا سهی فی التکبیر حتی یجوز اربعة و ثلاثین عاد الی ثلاثة و ثلاثین و بنی علیها و اذا سهی فی التسبیح فتجاوز سبعاً و ستین تسبیحة، عاد الی ستة و ستین و بنی علیها فاذا جاوز التحمید مأة فلا شیء علیه.(23)
• آیا هر دو پا را با هم می توان مسح کرد یا باید یکی پس از دیگری مسح شود، یعنی اول پای راست و سپس پای چپ؟
جواب: ‌هر دو را به هم می توان مسح کرد، و اگر خواست اول یکی را مسح کند باید از پای راست شروع کند و بعد پای چپ را مسح نماید.
• آیا خواندن نماز حضرت جعفر طیار در مسافرت جایز است یا خیر؟
جواب: جایز است.
• در مورد تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها،‌ اگر کسی اشتباهاً بیش از سی و چهار مرتبه «الله اکبر» بگوید، آیا باید به همان سی و چهار مرتبه باز گردد و یا اینکه باید از ابتدا شروع کند و نیز اگر شصت و هفت مرتبه تسبیح گفت، آیا باید به شصت و شش باز گردد یا باید از ابتدا شروع کند؟ در این مورد تکلیف وی چیست؟
جواب: هرگاه در گفتن «الله اکبر» اشتباه کرد و از سی و چهار گذشت، بنا را بر سی و سه بگذارد و اگر در گفتن «سبحان الله» اشتباه کرد و از شصت و هفت تجاوز نمود، بنا را بر شصت و شش بگذارد و در مورد «الحمد لله» اگر تجاوز نمود و بیش از صد تا گفت: اشکالی ندارد و بر او چیزی نیست.

توقیع مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) به افتخار احمد بن ابی روح (توسط جناب محمد بن عثمان(ره))

احمد بن ابی روح می گوید: به سوی بغداد می رفتم تا مقداری ازمال ابوالحسن خضربن محمّد را که نزد من بود و به من امر شده بود که آن را به جناب محمد بن عثمان عمری نایب خاصّ حضرت بقیة الله تقدیم ولی پس از آن مرا امر کردند که اموال را به شخص دیگری بدهم (ظاهراً منظور خود ناحیه مقدّسه حضرت، می باشد) و ضمناً برای شفای مرضی که آن شخص بدان مبتلا بود تقاضای دعا نموده، بپرسم که آیا با در برداشتن و پوشیدن لباسی که از کُرک (و بر) تهیه شده باشد نمازصحیح است یا خیر؟ که نامه ای از ناحیه مقدسه حضرت بدین مضمون واصل گردید:
بسم الله الرحمن الرحیم
سألت الدعاء عن العلة التی تجدها، وهب الله لک العافیة و دفع عنک الآفات و صرف عنک بعض ما تجده من الحرارة و عافاک.
به نام خداوند بخشاینده مهربان
برای شفای بیماری خود خواسته بودی دعا کنم. خداوند به شما عافیت ارزانی دارد و آفات و بلیّات را از شما دفع کند و پاره ای از امراض (حرارت) را که در وجود شما است دفع نماید و عافیت و سلامت به شما عنایت فرماید.
و صح جسمک و سألت ما یحل ان یصلی فیه من الوبر و السمور و السنجاب و الفنک و الدلق و الحواصل،‌ فاما السمور و الثعالب فحرام علیک و علی غیرک الصلوة فیه و یحل لک جلود المأکول من اللحم اذا لم یکن فیه غیره و ان لم یکن لک ما تصلی فیه فالحواصل جائز لک ان تصلی فیه الغرا متاع الغنم ما لم یذبح بارمنیة یذبحه النصاری علی الصلیب فجائز لک ان تلبسه اذا ذبحه اخ لک (او مخالف تثق به).(24)
اما در مورد چیزهایی که می شود با آنها نماز خواند. با پوست سمور (یک حیوان صحرایی) و روباه نماز خواندن حرام است و با پوست حیوانات مأکول اللحم (حیواناتی که گوشتشان برای خوردن حلال می باشد) که به وسیله یکی از برادران دینی تو یا فردی از مخالفان (اشاره به سُنّی ها) که مورد اعتماد تو باشد ذبح شود، پوشیدن آن جایزاست و طبعاً نماز خواندن با آن مانعی ندارد.

پی نوشت ها :

1-سوره هود(11)، آیه 18.
2-بحارالانوار،‌ج 53،‌ص 182.
3-علاوه بر توضیح مرحوم آیت الله خادمی، این وجه هم قابل فرض است که همانند بسیاری موارد دیگر انگیزه صدور چنین حکمی ممکن است تمایز شخص مسلمان و شیعه از اطرافیان خویش باشد کما اینکه در باب وجه کراهت پوشیدن لباس های به رنگ مشکی، انداختن تحت الحنک عمامه و... چنین فرضی وجود دارد (ن.)
4-به عبارت دیگر و به تعبیر فقها آن مقدار از میوه ها برای او حلال است، که در همانجا باشد و لا اینکه بخواهد مقداری را هم برای خوردن ببرد، آن مقدار اضافه حلال نیست و البته برخی شرایط دیگر هم برای آن وجود دارد مثل اینکه شخص عبور کننده از قبل قصد چنین عملی را نداشته باشد و به عمد از آنجا عبور نکرده باشد و ... (ن.)
5 و 6- منظور از «فقهاء» و «عالم» در عبارات فوق امامان معصوم(ع) است.
7-سوره تکویر(81)، آیه 19.
8-سوره تکویر(81)، آیه 20.
9-سوره تکویر(81)، آیه 21.
10-بحارالانوار، ج 53، ص 151.
11-بحارالانوار، ج 53، ص 154.
12-توجه قبل از نماز این است که بگوید: «وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض...»
13-ظاهراً شخص مزبور تصور کرده که منظور امام صادق(ع) در حجّ است، در حالی که مراد حضرت توجه قبل از نماز بوده است.
14-به سوی خداوند روی می کنم که آسمانها و زمین را آفرید. توجه من به سوی ذات حق در حالی است که یکتاپرست و مسلمان هستم و بر ملت ابراهیم و دین محمد(ص) و هدایت حضرت امیرالمؤمنین(ع) و از مشرکان نیستم. نمازو عبادت و حیات و ممات من برای خداوند، پروردگار عالمیان است. او را شریکی نیست و بدین مأمور شده ام و از مسلمین هستم. بار خدایا! مرا از مسلمانان قرار ده. به خداوند شنوای دانا از شیطان مردود و رانده شده پناه می برم. بسم الله الرحمن الرحیم...
15-طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 306 (و ص 485، ط بیروت).
16-از جمله حکمتهایی که می توان برای آن برشمرد چنین است: بنا بوده شیعیان عادت کنند در این گونه مسایل و خصوصاً استفتائات توقع نداشته باشند شخص پاسخ دهنده با استفاده از علم عینا جواب بدهد و الا مسلم است مشکلات زیادی بدنبال می آورد و باب تأویل پاسخها باز می کرد(ن).
17-منظور از فقیه، امام معصوم(ع) است.
18-سوره زخرف(43)، آیه 71.
19-منظور تربت سید الشهداء(ع) است.
20-منظور امام(ع) است.
21-نوعی از بوی خوش.
22-سوره طلاق (65)، آیه 2.
23-طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 309.
24-بحارالانوار، ج 53، ص 197.

منبع: خادمی شیرازی، محمّد، (1387)، تحفه امام مهدی، تهران، نشر موعود عصر(عج)، چاپ سوم.