بررسی فرضیه تکامل داروینی
از جمله مطالب مهم که در پیدایش انسان و تبیین تطورات وی قابل توجه است، بررسی «نظریه تکامل» و نیز تبیین وضع انسان های کنونی از حیث ریشه است. فرضیه تکامل داروینی، بدین گونه است که موجودی بی روح، کم کم دارای
نویسنده: آیت الله عبدالله جوادی آملی
از جمله مطالب مهم که در پیدایش انسان و تبیین تطورات وی قابل توجه است، بررسی «نظریه تکامل» و نیز تبیین وضع انسان های کنونی از حیث ریشه است. فرضیه تکامل داروینی، بدین گونه است که موجودی بی روح، کم کم دارای روح شده، به صورت حیوان، مراحل کمال را پشت سر گذاشته و به شکل بوزینه و میمون در آمده است. سپس با تطوّراتی دیگر و از دست دادن عضوهایی از بدن، به صورت انسان دو پا و دارای قدرت سخن تکمیل شده است.
امروزه بطلان این فرضیه، با پیشرفت تحقیقات زیست شناسی، به خصوص ژنتیکی، کاملاً آشکار شده است، با این همه و بر فرض عدم ابطال نیز نمی تواند، نظریه ای مقابل و مخالف با قرآن تلقّی گردد، نه از جنبه بحث های توحیدی و نه از حیث مباحث انسان شناسی.
این مسئله از لحاظ بحث های توحیدی مخالف قرآن کریم نیست، زیرا بر اساس این نظریه، ماده، نخست با تحرّک خود، مراحلی را گذرانده و تا انسان شدن، حرکت را ادامه داده است؛ امّا در بحث های توحیدی، سخن از این است که هر متحرکی عقلاً محتاج محرّک و هر فعلی نیازمند فاعل است؛ نه ممکن است که حرکت، بی حرکت آفرین موجود شود و نه ممکن است که موجودی جامد و جاهل، فاعل و محرّک خود باشد. به لحاظ مباحث انسان شناسی نیز نظریه تکامل، با قرآن مخالفتی ندارد، زیرا بر اساس آن، راه پیدایش انسان از تطورات طبیعی میمون می گذرد؛ اما ثابت نمی کند که این، تنها راه تحقق انسان است و بشر منحصراً از این طریق، پا به عرصه هستی گذاشته است، زیرا تجربه، تنها پیام اثبات دارد و نشان می دهد که فلان حادثه از این راه رخ می دهد.
البته ممکن است زمینه بعید دانستن فراهم آید؛ اما آنچه در استدلال معتبر است، محال دانستن طرف مقابل است، نه بعید دانستن آن و از دلیل تجربی، اثبات محال بودن طرف مقابل به دست نمی آید، بلکه فتوا به محال بودنش، به تجربه منفی در طرف دیگر نیازمند است.
منبع: جوادی آملی، عبدالله، (1389)، انسان از آغاز تا انجام، قم، نشر اسراء، چاپ دوم.
امروزه بطلان این فرضیه، با پیشرفت تحقیقات زیست شناسی، به خصوص ژنتیکی، کاملاً آشکار شده است، با این همه و بر فرض عدم ابطال نیز نمی تواند، نظریه ای مقابل و مخالف با قرآن تلقّی گردد، نه از جنبه بحث های توحیدی و نه از حیث مباحث انسان شناسی.
این مسئله از لحاظ بحث های توحیدی مخالف قرآن کریم نیست، زیرا بر اساس این نظریه، ماده، نخست با تحرّک خود، مراحلی را گذرانده و تا انسان شدن، حرکت را ادامه داده است؛ امّا در بحث های توحیدی، سخن از این است که هر متحرکی عقلاً محتاج محرّک و هر فعلی نیازمند فاعل است؛ نه ممکن است که حرکت، بی حرکت آفرین موجود شود و نه ممکن است که موجودی جامد و جاهل، فاعل و محرّک خود باشد. به لحاظ مباحث انسان شناسی نیز نظریه تکامل، با قرآن مخالفتی ندارد، زیرا بر اساس آن، راه پیدایش انسان از تطورات طبیعی میمون می گذرد؛ اما ثابت نمی کند که این، تنها راه تحقق انسان است و بشر منحصراً از این طریق، پا به عرصه هستی گذاشته است، زیرا تجربه، تنها پیام اثبات دارد و نشان می دهد که فلان حادثه از این راه رخ می دهد.
البته ممکن است زمینه بعید دانستن فراهم آید؛ اما آنچه در استدلال معتبر است، محال دانستن طرف مقابل است، نه بعید دانستن آن و از دلیل تجربی، اثبات محال بودن طرف مقابل به دست نمی آید، بلکه فتوا به محال بودنش، به تجربه منفی در طرف دیگر نیازمند است.
منبع: جوادی آملی، عبدالله، (1389)، انسان از آغاز تا انجام، قم، نشر اسراء، چاپ دوم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}