ملاقات مقامات کلیسای (سوئیس) و مسؤولین کنفرانس اسلام و مسیحیت با استاد جعفری (1)

استاد جعفری:‌

از دیدار آقایان بسیار خوشوقتم. اینجانب همواره ملاقات با شخصیت‌های بزرگ مسیحیّت را در راه افزایش آگاهی‌ها و تفاهم بیشتر مغتنم می‌دانم.

اسقف کندولفی:

از دیدار شما خوشوقتم. آیا ملاقات‌های خوبی با پروفسورهای دانشکدة الهیّات دانشگاه زوریخ و دانشگاه فرایبورگ داشتید؟

جعفری:

بله، خیلی خوب بود. در دانشکدة الهیّات فرایبورگ، بنابر پیشنهاد رئیس و استاد دانشکدة‌الهیّات، آقای پروفسور فریدلی، سورة اول قرآن (سورة حمد) را به طور اختصار برای دانشجویان، مورد ترجمه و تحقیق قرار دادم.

گیلسینگ:

دانشجویان چه سؤالاتی داشتند؟ و برداشت شما از کلاس چیست؟

جعفری:

مسائل فرهنگی، اجتماعی، وضعیت زنان، جهاد اکبر و جهاد اصغر مورد سؤال قرار گرفت. برداشت من بسیار خوب بود. مخصوصاً از آن جهت که آگاهانه یا نا آگاهانه، هماهنگی و وحدت‌یابی بطور ملموس یا نامسلموس را در آنان می‌دیدم. آنچه که بطور جدّی، چه علمی و چه فلسفی و چه مذهبی مطرح می‌شد. غالباً حکایت از آن داشت که ما زبان همدیگر را می‌فهمیم و این گونه ملاقات‌ها می‌تواند برای ما آیندة روشنی را ترسیم کند. اگر این ملاقات‌ها را جدّی بگیریم، قطعاً با آیندة روشن مواجه خواهیم گشت، و بزرگان ادیان متوجه می‌شوند که دیگر نمی‌توانند در تضاد نابود کننده باشند. بلکه با یک رقابت سازنده، مسیر تکامل را برای بشریت هموار خواهند ساخت.
من در مطالعات علوم انسانی به این نتیجه رسیده‌ام که اگر بخواهیم انسان‌ها را از تشتّت و احساس بیگانگی از یکدیگر نجات دهیم، چاره‌ای غیر از برخورداری از مذهب و اخلاق الهی نیست. و این شخصیت‌های آگاه و صادقانة مذهبی است که می‌توانند روابط دوستانه میان انسان‌ها و ملّتها بوجود آورند. اگر ما در این دوره که قرار گرفته‌ایم، بتوانیم این حقیقت که علم، مذهب، فلسفه و عرفان هیچگونه تضادّی با هم ندارند را برای جوامع بشری نمایان سازیم، ما اوّلین گام را برای یک آینده روشن و سازنده برداشته‌ایم.
در سال 1360 در سمینار ابن‌سینا (هند) شرکت کرده بودم. در آن سمینار، دانشمندان 60 کشور جهان شرکت داشتند. هر یک از آنها یکی از ابعاد معرفتی شخصّیت ابن‌سینا را مورد تحقیق قرار داده بود. عدّه‌ای در آن سمینار جهانی اثبات کردند که ابن‌سینا را مورد تحقیق قرار داده بود. عدّه‌ای در آن سمینار جهانی اثبات کردند که ابن‌سینا یک دانشمند برجسته بوده، زیرا کتاب قانون را نوشته است. عدّه‌ای دیگر اثبات کردند که ابن‌سینا یک فیلسوف مشّایی بزرگ بوده که در فلسفة خود از روش تعقّل بسیار استفاده نموده است و کتاب شفا و سایر آثار او شاهد این مدّعاست.
عدّه‌ای دیگر اثبات کردند که ابن‌سینا از نظر عرفان، بسیار بالا بوده است؛ زیرا در کتاب اشارات، مخصوصاً نمط هشتم، نمط نهم، نمط دهم، در قلمرو عرفان بسیار اوج گرفته است. در پایان سمینار از من خواسته شد چند جمله در ارزیابی سمینار و شخصیّت ابن‌سینا صحبت کنم.
من گفتم:‌ در این چند روز، ما ابن‌سینا را به عنوان یک شخصیت مذهبی عارف، فیلسوف و دانشمند شناختیم. البتّه نظیر ابن‌سینا افراد برجستة دیگری هم وجود دارند. بنابراین مناسب است وقتی که به کشور خود مراجعت نمودیم، نتیجة این سمینار مهم را که علم، فلسفه، عرفان و مذهب با هم سازگاری دارند و هر یک از آنها یک بعد عالی شخصیّت انسانی را اثبات می‌کند، به ارمغان ببریم. لذا باید شخصیّت انسان را بالا ببریم نه اینکه آن حقایق مکمّل شخصیّت انسانی را با یکدیگر ناسازگار معرفی کنیم. ماکس پلانک، یکی از چند فیزیکدان بزرگ جهان است. وی می‌گوید: من مردی مذهبی هستم. وی از فیزیک، یک فلسفة بسیار عالی انتزاع کرده، و در مورد علّیّت، آزادی، اراده، بطور فلسفی عالی بحث نموده است.
ماکس پلانک، در کتاب علم به کجا می‌رود می‌گوید: اگر بشر بخواهد با تمام ابعادش زندگی کند، باید یک انسان مذهبی باشد. بدین جهت است که تمامی دانشمندان قرون و اعصار گذشته مذهبی بوده‌اند، اگرچه تظاهر به آن نمی‌کرده‌اند.
حالا به نظر شما و ما که فرزندان حضرت ابراهیم (ع) هستیم، آیا می‌توانیم آیندة بشری را به مذهب امیدوار کنیم و بشر به آینده امیدوار باشد یا خیر؟

کندولفی:

شما مطلب بسیار مهّمی را بیان کردید. هر انسان عمیقاً مذهبی است و یک هماهنگی روحی و روانی میان پیروان مذاهب گوناگون دیده می‌شود. شما از عرفان و مذهب و فلسفه صحبت می‌کنید، ما در ابتدای راه هستیم. بسیاری از ما احساس مذهبی داریم، ولی وقتی بیان می‌کنیم، ممکن است بیان‌ها متفاوت باشد. هر چه در تجربة مذهبی عمیق‌تر باشیم، میزان وحدت بیشتر است و هر چه سطحی‌تر بیندیشیم، تفاوت‌ها زیادتر می شود.

جعفری:

نظریّة شما کاملاً صحیح است. مطلب بسیار مهم اینکه: ارباب ادیان هر چه عمیق تر بیندیشند، به یک وحدت عالی‌تر نزدیک می‌شوند.

گالتونگ:‌

شما به حق اشاره کردید که ما فرزندان ابراهیم هستیم و ما کتاب داریم، امّا افراد مذهبی دیگر هم هستند، مثل بودایی‌ها و هندوها، با آنها چه باید کرد؟

جعفری:

ادیان ابراهیمی، اتّصالات رسمی و قوی دارند. در مورد سایر ادیان، تا آنجا که کشف شود که ابراهیمی هستند، می‌توانیم هماهنگی دینی داشته باشیم، و آنها که مستقیماً ابراهیمی نیستند امّا مشترکات مذهبی یا مکتبی با ما دارند، می‌توان با آنها همکاری کرد. می‌توان زمینه‌های مشترک پیدا کرد. مثلاً در زمینة اخلاقیات، زمینه‌های مشترکی وجود دارد.
نروانا در بوداییسم و ابدیّت در هندوییسم، اگرچه در هندو مسألة تناسخ مطرح است، امّا به نوعی ابدیّت و ارتباط با خدا مطرح می‌شود و این ابعاد می‌تواند زمینه‌های مشترک همة ما باشد. بعضی از ما، یک وحشت غیر معقول از علم پیدا کرده‌ایم، در صورتی که هیچ جای وحشت نیست.
علم کار خود را انجام می‌دهد و همواره در حوزه‌ای که واقعاً نفوذ کرده است، آیات الهی را نشان داده است. و عدّه‌ای از علمای مسیحی و مسلمین در این زمینه خوب کار کرده‌اند. هیچگاه علم حقیقی و مذهب حقیقی با هم تضاد نداشته‌اند، بلکه علماء و مذهبیّون حرفه‌ای با هم ناسازگاری داشته‌اند. علم همواره قوانین را کشف کرده و مذهب می‌گوید: که این قوانین را چگونه بکار ببرید تا به سوی ابدیت پیش بروید.

آتسلاندر:‌

به نظر شما رجال مذهبی در تحقیقات دخالت کنند یا دانشمندان در اصول مذهبی مداخله کنند؟

جعفری:

سؤال مهمّی است. اگر بر فرض، مخالفتی ما بین مسائل علمی و مذهبی وجود داشته باشد، که ما چنین مخالفتی را از دیدگاه اسلام سراغ نداریم، مسلّماً باید ناظرهایی در کار داشته باشیم. باید ناظرهای متخصّص مذهبی و علمی با همکاری یکدیگر اجازه ندهند که این دو حقیقت در کار هم مداخلة بیجا کنند و ناظرها باید از تداخلات غیر منطقی جلوگیری نمایند.

آتسلاندر:

تاریخ نشان می‌دهد که اینها در کار هم مداخله کرده‌اند و پیدا کردن این ناظرها مشکل است.

جعفری:

همان‌گونه که اشاره کردم، مداخلة بی‌جا مربوط به مذهبی‌ها و علمی‌های حرفه‌ای بوده است، نه به خود مذهب و علم، ‌و از طرف دیگر، دلیلی برای عدم امکان نظاره‌گران متخصّص و عادل وجود ندارد. بشری که کیهان را زیر پا گذاشته است، می‌تواند این کار را بکند. یعنی ناظران عالی را تربیت کند که آنان نگذارند حامیان علم و مذهب در کار هم اخلالگری کنند. مشروط بر اینکه خودخواهی را کنار بگذارند.

آتسلاندر:

این هم مشکلی است. روزی مردم فکر می‌کردند که دانشمندان و اهل علوم تجربی، مشکلات جامعه را حل خواهند کرد و سر و سامان خواهند داد. بعد ثابت شد که این کار از آنها بر نمی‌آید و ارباب کلیسا و مردان مذهبی این کار را کرده‌اند.

جعفری:‌

در این مورد این سؤال باید مطرح شود. آیا تعدیل خودخواهی کار مشکلی است؟ این مطلب صحیح است. ولی وقتی که بشر احساس می‌کند به جهت عدم تعدیل خودخواهی، رو به خودکشی می‌رود، اگر اقدام به حل این مشکل نکند، در حقیقت حاضر شده است به تاریخ خود پایان بدهد.
همة ما می‌دانیم که اگر ده درصد گرفتاری‌های بشر مربوط به جهل او باشد، نود درصد بدبختی‌هایش ناشی از خودخواهی است.

کیسلینگ:

شما پیشنهاد می‌کنید که رجال مذهبی با هم جمع شوند و صلح و صفا برقرار کنند. امّا بسیاری از اربابان مذاهب، جنگ‌های خونین راه انداخته‌اند.

جعفری:‌

اگر دین را خوب تعریف کنیم و از دین یک تعریف صحیح داشته باشیم که بگوید: همة افراد، حق حیات، حق شرف و حق آزادی مسؤولانه دارند، دین هیچگاه جنگ نمی‌آورد. بلکه متدیّنین حرفه‌ای و دانشمندن خودخواه و دنیاپرست جنگ می‌آورند. در گذشته، سوء تفاهم میان افراد مذهبی به خاطر عدم اطلّاعات یا منافع یا خودخواهی بوده است که قطعاً مربوط به خود مذهب الهی نیست. و این تزاحم‌ها نباید مانع از رسیدن به تفاهم بشود.

رجایی خراسانی:

واقعیّت این است که با تلاش کوچکی می‌توان ثابت کرد که دانشمندان یک کار توصیفی انجام می‌دهند. به این ترتیب هیچ زمینه‌ای برای تخاصم و جنگ با مذاهب نخواهد بود. اگر مذهب را به عنوان یک چراغ هدایت بشری در نظر بگیریم، ایمان الهی زمینه‌ای برای مطالعات و تفکّرات قرار خواهد گرفت.

جعفری:

ممکن است این اعتراض مطرح شود که بعضی از مذاهب هم توصیفاتی را دربارة انسان و جهان انجام می‌دهند. بنابراین، اگر تضادّی میان این توصفیات علیم با توصیفات مذهبی وجود داشته باشد، مشکل به حال خود می‌ماند. ما باید در فهم و تفسیر متون اصلی مذهب، مشکل را که نمایش تضاد ما بین علم و مذهب است برطرف نماییم. این کار را مسلمانان دربارة کتاب آسمانی خود - قرآن- انجام داده‌اند. و امیدواریم برادران مسیحی هم این کار را در متن کتاب مقدّس انجام داده و پس از این کنفرانس، یک سری کنفرانس‌هایی در مورد حل چنین مشکلاتی برگزار شود.

کندولفی:

می‌دانید که ما در سوئیس تعداد زیادی پناهندة مسلمان داریم. و علاقه داریم که آنها مراسم مذهبی خود را انجام بدهند. امّا در این زمینه مشکلاتی داریم، از جمله اینکه در میان آنها فردی که با مذهب و فلسفة اسلامی آشنایی کامل داشته باشد و جود ندارد. از سوی دیگر تصویری که از اسلام در مطبوعات ارائه شده است چندان خوب نیست.
عدّه‌ای ما را ساده‌لوح می‌دانند و می‌گویند: که با مسلمانان نمی‌شود گفتگو کرد. و استدلال می‌کنند که عربستان سعودی به مسیحیان اجازة ساخت کلیسا نمی‌دهد و شما می‌خواهید با مسلمانان گفتگو کنید. اینها مسائل ما است.

جعفری:‌

پاسخ به اینکه چرا عربستان نمی‌گذارد کلیسا ساخته شود، با اینکه پیامبر اکرم (ع) کلیساها را از بین نبرد، مربوط به اداره کنندگان آن کشور می‌شود.
من فکر می کنم که بر کنار از مسائل سیاسی، با روحانیّون دانشمند آن کشور مذاکره کنید تا این مسأله حل شود. ولی در ایران می‌دانید که هر سه مذهب کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس دارای کلیسا هستند و در پارلمان نیز نماینده دارند.

کندولفی:

در یونان نیز همین مشکل وجود دارد. کاتولیک‌ها حق ندارند کلیسای کاتولیک بسازند. زیرا کلیسای دولت ارتدوکس است. در بازل، صد و هفتاد سال پیش اگر کسی کاتولیک می‌شد، اجازة اقامت خود را از دست می‌داد. بهرحال من آرزمندم که این مشکلات حل شوند.

جعفری:

به نظر می‌رسد اگر عواملی که موجبات چنان تضادها در آن دوران و هم اکنون در جریان است را تببین نموده و آنها را مرتفع نماییم، مشکلات حل می‌شوند.

گالتونگ:

در نروژ نیز در سال 1947، مشکل مشابهی وجود داشت و حضور گروه‌های یهودی ممنوع بود.
به نظر من مسائل باید، ابتدا در یک سطح انسانی مطرح شوند که هر کس می‌تواند به مذهب خود وفادار بماند و سپس وارد دیالوگ شود. به طرف مقابل تفهیم شود که دیالوگ، الزاماً مذهب او را زیر سؤال نمی‌برد. این چنین چیزی است که بردباری و تساهل نامیده می‌شود.
اگر اجازه بدهید، من سؤالی در مورد وضعیّت اقتصادی ایران دارم. اکنون وضعیّت اقتصادی چگونه است؟
سپس سایر حضّار محترم جلسه، سؤالات اقتصادی و سیاسی را پاسخ گفتند.

کیسلینگ:

در عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی، رشد جمعیت به دلیل افزایش موالید است. و معتقدند که خدا روزی می‌دهد و رهبران مذهبی نیز این امر را تشویق می‌کنند. در ایران رهبران مذهبی با مسأله کنترل موالید چگونه برخورد می‌کنند؟‌

جعفری:

نظر فقه و فقهای شیعه این است که نطفه تا پیش از انعقاد و قرار گرفتن در رحم قابل جلوگیری است. امّا پس از ورود به اوّلین منزلگه هستی، دیگر نمی‌شود آن را ساقط کرد.

کندولفی:

در ایران بحث کمیّت و تحوّل به کیفیّت یک تصمیم سیاسی است یا مذهبی؟ به عبارت دیگر نیازهای سیاسی باعث باز شدن دید مذهبی می‌شود، یا آنکه سیاستمداران تصمیمی می‌گیرند و آن را به مذهبیّون می‌سپارند تا آن را مذهبی کنند.

رجایی خراسانی:

بر اساس قانون اساسی، تصمیمات مجلس باید مطابق با قانون اساسی و اصول قرآن باشد. وقتی قانونی در مجلس نهایی شد، به شورای نگهبان سپرده می‌شود تا آن قانون را از نظر مطابقت با قانون اساسی و قرآن کنترل کنند.
اگر این شورا قانون مصوّب مجلس را تضمین کند، این قانون جنبة عملی پیدا می‌کند، وگرنه به مجلس برگردانده می‌شود.

کندولفی:

برای ما غیر قابل تصّور است که در پارلمان آلمان یا فرانسه، با انجیل مشورت شود. این امر نشانگر تفاوت ذهنیّت‌ها است. و از سوی دیگر نیز نشانگر اهمیّت ارتباط و تماس است.

رجایی خراسانی:‌

یکی از مشکلات جامعة غرب این است که اکثریّت مردم دارای ذهنیّت لیبرال هستند. اگر اکثریت مردم به مذهب معتقد باشند، دیگر اجازه نمی‌دهند که کار به دست دیپلمات‌های غیرمذهبی سپرده شود. این امر ناشی از شعارهای انقلاب فرانسه: برابری، برادری و آزادی است. فلاسفة قرن 18، ارتباط انسان با خدا را زیر سؤال بردند. امّا بر خلاف انقلاب‌های دنیا و انقلاب فرانسه که دارای جوهر رهایی از مذهب بود، انقلاب ما دارای جوهر آزادی از بی‌مذهبی بود و مردم به سوی اسلام گرویدند. در ایران تنها اعتماد به مذهب مطرح نیست بلکه اعتماد به روحانیّت نیز وجود دارد؛ زیرا دارای زندگی ساده‌ای هستند.

جعفری:

این مطلب را هم باید در نظر داشته باشیم که شعارهای برادری، برابری، آزادی اگر با مفاهیم حقیقی آنها منظور شوند، هرگز با مذهب الهی منافاتی ندارند.

کیسلینگ:

تعداد دانشجویان زن در ایران رو به افزایش است. این امر مشکلی ایجاد نمی‌کند؟

رجایی خراسانی:

این تحوّلی است که برای دولت، تعهّدات سنگینی بوجود می‌آورد. امّا مجموعة فرهنگ ما به سوی مشارکت زن در جامعه پیش می‌رود.

کیسلینگ:

امّا زن‌های با سواد کمتر مطیع هستند.

رجایی خراسانی:‌

اسلام و قوانین اسلامی این مسأله را کنترل می‌کند.

جعفری:

چون اصالت خانواده در اسلام بسیار با اهمیّت است، روابط باید به گونه‌ای باشد که تحصیل خانم‌ها تغییری در وضع خانواده ایجاد نکند و هیچ مانعی برای تحصیل آنها وجود ندارد و تحصیل دانش، یک تکلیف برای زن و مرد است.

کیسلینگ:

آیا آیه‌الله زن وجود دارد؟ ما الان بحث کشیش شدن زنها را داریم.

جعفری:

برای زنان هیچ مانعی برای رسیدن به مقام اجتهاد و فراگیری فقه و اصول وجود ندارد. حتی خانم امین اصفهانی مجتهدة معروفی بود که بعضی از مجتهدین معاصر در اصفهان از ایشان نظرخواهی می‌کردند. امّا بحث مرجعیّت برای زن مطرح نیست. ولی اجتهاد یک سطح علمی بالایی است که زن یا مرد می‌تواند به آن درجه برسد. در دین اسلام، منابع اجتهاد عبارتند از: قرآن، سنّت، اجتماع و عقل که بعضی از مذاهب اسلامی قیاس را هم از منابع اجتهاد می‌دانند. و در دین یهود، منابع اجتهاد تورات و تلمود است. آیا در مسیحیّت منابعی برای اجتهاد وجود دارند که احکام خدا را برای زندگی امروز از آنها بتوان استنباط کرد؟

کندولفی:

در تورات، ده فرمان داریم. و مسیح نه برای ابطال آنها بلکه برای اجرای آنها آمد. امّا در واقع باید گفت: امروز آنچه باقی مانده، یک سری دستورات اخلاقی است.

جعفری:

در دورة قبل از رنسانس که کلیساها حاکم بودند و دستوراتی برای حرام و حلال داشتند، آنها از چه منابعی احکام را استخراج می‌کردند؟

کندولفی:

از زمان انقلاب فرانسه اصول جدیدی تأسیس و حاکم شد. امروزه چیزی غیر از دستورات اخلاقی باقی نمانده است.

گالتونگ:

اگر ما بخواهیم مانند شما در حوادث و مسائل بشری اجتهاد داشته باشیم، چه باید بکنیم؟

جعفری:

برای اقدام به چنین کار با اهمیّت، برادران مسیحی اگر منابع دینی خود را چه از مقولة نصوص و چه از دریافت شده‌های فطری و وجدانی که مورد قبول آنان می‌باشد، ارائه بدهند، ما می‌توانیم با همکاری مشترک گام‌های مؤثری در این مسیر برداریم.
برای پاسخ به این مسأله، آقای کندولفی و آقای کیسلینگ به مشورت پرداختند، ولی به پاسخ روشنی نرسیدند.

پی نوشت ها :

1-اسقف ژوزف کندولفی سر اسقف سوئیس، دکتر آنتوان کادوتش مقام عالی رتبه کلیسای کاتولیک سوئیس و دبیر کل کلیسای جامع کاتولیک سوئیس، پروفسور کیسلینگ رئیس مؤسسة سوئیس برای توسعة SAD، پروفسور یوهان گالتونگ متخصص در تحقیقات صلح و درگیری و عضو هیأت علمی SAD و رئیس کنفرانس، پروفسور آتسلاندر عضو هیأت علمی SAD..
حاضرین در جلسه به اضافه نامبردگان فوق: آقای البرزی سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوئیس، آقای دکتر رجایی خراسانی.

منبع: جعفری، محمد تقی، (1389)، پیام خرد، تهران، انتشارات مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری