نویسنده: آیت الله محمد خادمی شیرازی





 

دعای دفع شرّ دشمن

-یکی از دعاهای بسیار ارزنده و مجرّب که بارها دوستان گرفتار دربند شداید و مصایب دنیا از آن نتیجه گرفته اند، دعای مبارک علوی مصری است که از زبان پرفروغ حضرت بقیّة الله، روحی لتراب مقدمه الفداء،‌ درخشیدن گرفته و باید گفت صرف نظر از اینکه دعایی است بسیار و بی نهایت مؤثر برای رفع گرفتاری ها و مصایب، یک دوره معارف حقّه اسلامیِ گرفته شده از سرچشمه وحی و امامت در آن نهفته است.
اینک با هم به سخنان بقیّة الله (دعای علوی مصری) گوش می سپاریم.
ذکر ما نختاره لمولانا المهدی علیه السلام و عنه صلوات الله علیه بروایة اخری فمن ذلک الدعاء المعروف بدعاء العلوی المصری لکل شدیدة و عظیمة؛
و این است آن دعایی که حضرت بقیّة الله تعلیم فرمودند:

ربّ من ذا الذی دعاک فلم تجبه و من ذا الذی سألک فلم تعطه و من ذا الذی ناجاک فخیبته او تقرب الیک فأبعدته. و رب هذا فرعون ذوالاوتاد مع عناده و کفره و عتوه و اذعانه الربوبیة لنفسه و علمک بانه لایتوب و لا یرجع و لا یتوب و لا یؤمن و لا یخشع استجبت له دعائه اعطیته سؤله کرماً منک وجوداً و قلة مقدار لما سألک عندک مع عظمه عنده اخذاً بحجتک علیه و تأکیداً لها حین فجر و کفر و استطال علی قومه و تجبر و بکفره علیهم الفتخر و بظلمه لنفسه تکبر و بحلمک عنه استکبر، فکتب و حکم علی نفسه جرأة منه انه جزاء مثله ان یغرق فی البحر فجزیته بما حکم به نفسه.
الهی و انا عبدک ابن عبدک و ابن امتک معترف لک بالعبودیة مقر بانک انت الله خالقی لا اله لی غیرک و لا رب لی سواک موقن بانک انت الله ربی و الیک ایابی عالم بانک علی کل شیء قدیر تفعل ما تشاء و تحکم ما ترید. لا معقب لحکمک و لا راد لقضائک و انک الاول و الآخر و الظاهر و الباطن لم تکن من شیء و لم تبن عن شیء، کنت قبل کل شیء و انت الکائن بعد کل شیء. و المکون لکل شیء، خلقت کل شیء بتقدیر و انت السمیع البصیر و اشهد انک کذلک کنت و تکون و انت حی قیوم لا تأخذک سنة و لا نوم و لا توصف بالاوهام و لا تدرک بالحواس و لا تقاس بالمقیاس و لا تشبه بالناس و ان الخلق کلهم عبیدک و امائک انت الرب و نحن المربوبون و انت الخالق و نحن المخلوقون و انت الرازق و نحن المرزوقون.

بارخدایا! چه کسی دعا کرد و تو او را اجابت نفرمودی؟ کدامیک از بندگان دست نیاز به سوی تو دراز کرد و تو او را محروم نمودی؟ کدام بنده ای با تو مناجات کرد و تو را مأیوس ساختی؟ چه کسی از بندگانت تقاضای نزدیک بودن به تو را داشت و تو او را از در خانه ات راندی؟
خداوندا! آن فرعونی که در مقابل دستگاه با عظمت تو کاخها برافراشت و سرکشیها نمود و دعوی خدایی کرد و با اینکه تو می دانستی، توبه نمی کند و قلبش در برابر ذات پاک تو خاضع نخواهد شد، دعایش را مستجاب کردی و خواسته او را برآوردی و با اینکه حاجت او برای ذات پاک تو ناچیز و برای او بزرگ بود تو حجّت را بر او اتمام کردی هنگامی که به ذات پاک تو کفر ورزید و راه بدیها را پیمود و بر ملّت خود راه ظلم و ستم در پیش گرفت و در سایه ی کفر خود بر‌ آنها استیلا یافت و بر آنان فخر می فروخت و از حلم تو سوء استفاده کرد و راه تکبّر در پیش گرفت و خود بر خویشتن حکم نمود، که پاداش کسی مانند او غرق شدن در دریاست و تو نیز آن حکم را اجرا فرمودی و او را در دریا غرق کردی.
بار خدایا! من بنده ای از بندگان و فرزند بنده و کنیزی از کنیزان توام؛ به خدایی تو معترفم و به اینکه خدایی نیست جز ذات پاک تو که یگانه آفریننده و تنها خدا و تربیت کننده ی منی. معتقدم که خدا و رب من تو هستی که بر همه چیز توانایی و هرچه بخواهی انجام می دهی و هر حکمی را که اراده فرمایی، صادر می کنی. هیچ کس نمی تواند حکم تو را رد کند و حتماً فرمان تو باید اجرا شود. اول جهان هستی و آخر آن، ظاهر آن و باطن آن تویی. از چیزی خلق نشده و از چیزی جدا نشده ای. قبل از هر چیز تو بوده ای و پس از آن نیز تو خواهی بود. همه چیز را تو آفریدی و آفرینش همه موجودات بر اساس تقدیر حکیمانه تو مقرّر است و تو شنوا و دانایی. شهادت می دهم که ذات پاک تو چنین بوده و چنین خواهد بود. ذات مقدّست زنده است و نظام جهان هستی در سایه وجود تو اداره می شود و سستی و خواب در وجودت راه ندارد. همگان از عهده وصف تو ناتوانند و با حواس ظاهر (چشم، گوش و...) شناخته نخواهی شد. با مقیاسها و معیارهای
متداول میان مردم تو را نمی توان سنجید و به انسان ها نمی توان تشبیهت کرد. نمی توان آفریده شدگان همه بنده و کنیز تو اند و تو پروردگار مایی و ما مخلوق تو و اسیر قدرت بی نهایت تو هستیم. آفریننده ما تویی و ما، آفریده تو هستیم. تو روزی دهنده ما هستی و ما روزی خواران تو هستیم.

فلک الحمد یا الهی اذا خلقتنی بشراً سویاً و جعلتنی غنیاً مکفیاً بعد ما کنت طفلاً صبیاً تقوتنی من الثدی لبناً مرییاً و غذیتنی غذاء طیباً هنیئاً و جعلتنی ذکراً مثالاً سویاً، فلک الحمد حمداً ان عد لم یحص و ان وضع لم یتسع له شیء، حمداً یفوق علی جمیع حمد الحامدین و یعلوا علی حمد کل شیء و یفخم و یعظم علی ذلک کله. و الحمد لله کما یحب الله ان یحمد و الحمد لله عدد ما خلق و زنة ما خلق و زنة اجل ما خلق و بوزن اخف ما خلق و بعدد اصغر ما خلق و الحمد لله حتی یرضی ربنا و بعد الرضا و اسأله ان یصلی علی محمد و آل محمد و ان یغفر لی ربی و ان یحمد لی امری و یتوب علی انه هو التواب الرحیم.
الهی و انی انا ادعوک و اسألک باسمک الذی دعاک به صفوتک ابونا آدم علیه السلام و هو مسیئء ظالم حین اصاب الخطیئة فغفرت له خطیئته و تبت علیه و استجبت له دعوته و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تغفر لی خطیئتی و ترضی عنی فان لم ترض عنی فانی مسییء ظالم خاطیء عاص و قد یعفوا السید عن عبده و لیس براض عنه و ان ترضی عنی خلقک و تمیط عنی حقک.

اینک تو را حمد می کنم که مرا انسانی کامل [از نظر اعضاء و جوارح] خلق فرمودی و از غیر خودت بی نیازم ساختی. کودکی خردسال بودم که از پستان مادر شیر گوارایی برای آماده نمودی و غذایی پاکیزه و گوارا در دسترسم قرار دادی و بدین وسیله رشد کرده، قامتی رسا یافتم. پس حمد و ستایش سزاور ذات پاک تو است؛ آن هم ستایشی برتر و بالاتر از ستایش همه ستایشگران که هیچ ثنایی بدان نرسد؛ ستایشی برتر از تمام اقسام حمد و ثنایی که ستایشگران انجام داده اند و ستایشی ارجمند تر از همه امور و گرانقدرتر از هر سپاسی که آفریده ای به درگاه خداوند می کند. آری، حمد مختصّ ذات پاک خداوندی است چنانکه می پسندد؛ سپاسی برابر با تعداد همه آفریدگان و هموزن همه موجودات و مساوی با بزرگترین و کوچکترین و خُردترین آنها؛ حمدی که خداوند را خرسند سازد و با خشنودی خداوند برابر باشد. از او تقاضا می کنم که بر محمد و آل محمد درود فرستد و مرا ببخشد و اعمال مرا نیکو فرموده، توبه ام را بپذیرد، که او بسیار توبه پذیر و مهربان است.
خداوندا! تو را به نامی می خوانم و به اسمی قسم می دهم که برگزیده ات، پدر ما آدم(ع)،‌ تو را به آن خواند و تو او را اجابت کرده و توبه اش را پذیرفتی و در حالی که او گناه کرده و بر خودش ستم روا داشته بود، تو او را بخشیدی و دعایش را مستجاب فرمودی و او را به خود نزدیک ساختی. ای کسی که از من به من نزدیکتری! از پیشگاه مقدّست استدعا می کنم که بر محمد و آل محمد درود فرستی و از گناهان من بگذری و از من خشنود گردی و اگر از من خشنود نمی شوی، پس مرا عفو فرما که من گناهکار و ستمگرم و لغزشم زیاد است. آری، چه بسا مولایی که ازبنده خود درمی گذرد در حالی که از او راضی نیست. تقاضای دیگرم این است که بندگانت را از من راضی نمایی و حق خودت را درباره من نادیده محسوب فرمایی.

الهی و اسألک باسمک الذی دعاک به ادریس علیه السلام فجعلته صدیقاً نبیاً و رفعته مکاناً علیاً و استجبت دعائه و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تجعل مآبی الی جنتک و محلی فی رحمتک و تسکننی فیها بعفوک و تزوجنی من حورها بقدرتک یا قدیر.
الهی و اسألک باسمک الذی دعاک به نوح اذ نادی: «ربه انی مغلوب فانتصر ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر و فجرنا الارض عیوناً فالتقی الماء علی امر قد قدر و حملناه علی ذات الواح و دسر(1) فاستجبت دعائه و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تنجینی من ظلم من یرید ظلمی و تکف عنی بأس من یرید هضمی و تکفینی شر کل سلطان جائر و عدو قاهر و مستخف قادر و جبار عنید و کل شیطان مرید و انسی شدید و کید کل مکید یا حلیم یا ودود.
الهی و اسألک باسمک الذی دعاک به عبدک و نبیک صالح علیه السلام فنجیته من الخسف و اعلیته علی عدوه و استجبت دعائه و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تخلصنی من شر ما یریدنی اعدائی و سعی بی حسادی و تکفینیهم بکفایتک، تتولانی بولایتک و تهدی قلبی بهداک و تؤیدنی بتقواک و تبصرنی (و تنضرنی) بما فیه رضاک و تغنینی بغناک یا حلیم.

بارالها! من تو را به نامی می خوانم که ادریس(ع) تو را بدان خواند و تو او را به مقام راستگویان و درست کرداران و به پیامبری رساندی و مقامی بس بلند به او ارزانی فرمودی؛ دعایش را مستجاب کردی و او را به خود نزدیک ساختی. اکنون ای نزدیکتر از من به خودم! از درگاه با عظمت تو استدعا می کنم که بر محمد و آل محمد درود فرستی و پایان کار مرا بهشت برین قرار دهی و مرا در دریای رحمت خود غوطه ور سازی و با آمرزش گناهان، مرا در بهشت جای دهی و حوریان بهشتی را با من همسر فرمایی، به توانایی بی نهایت تو ای قادر متعال!
خداوندا! تو را به نامی می خوانم که نوح(ع) در سایه آن به درگاهت بار یافت و عرضه داشت: «خداوندا! من مغلوب و مقهور گشته ام، پس مرا یاری کن. و [در قرآن فرمودی که] درهای آسمان را گشودیم و بارانی کوبنده و ویرانگر فرو فرستادیم و از زمین چشمه های پر آب به جوشش درآوردیم! و آبها از زمین و آسمان به هم پیوستند و آنچه مقدّر بود، انجام شد و نوح از آن دریای خروشان نجات یافت و بر کشتی ساخته شده از چوب و میخ سوار شد.» [پروردگارا!] تو نیاز و احتیاج او را تأمین نمودی و او را به خود نزدیک ساختی. اکنون ای نزدیکترین افراد به من! از درگاهت استدعا می کنم که درود خودت را بر محمد و آل محمد فرو فرستاده، مرا از ستم هر ظالمی که اندیشه ستمی درباره من دارد رهایی بخشی و شرّ هر زمامدار جفا کار و دشمن توانا و هر صاحب قدرت خوارکننده و زور گوی کینه توز و شیطان رانده شده و انسان بدرفتاری را از من دور فرمایی و مرا از نقشه و کید فریب دهندگان در امان داری، ای بردبار و حلیم و ای خدای مهربان!
خداوندا! تو را به نامی که بنده و پیامبرت صالح(ع) تو را به آن خواند و دعا کرد، می خوانم. تو دعایش را مستجاب نمودی و او را از فرو رفتن در زمین حفظ فرمودی و بر دشمنانش او را برتری بخشیدی و در مقام قرب، منزلش دادی. ای خداوند نزدیک! صلوات و درود مرا برحبیب خود محمد و آْل او فرو فرست و مرا از شرّ دشمنانم، ایمن دار و از بدیهای حسودان حفظم کن و خودت امور مرا کفایت نما و در زیر لوای ولایت خود مرا هدایت کن و قلب مرا به خود متوجه فرما و به وسیله تقوی و بصیرت و توفیق تحصیل رضای خود را به من عنایت کن و با بی نیازی و ثروتهای مادی و معنوی خود مرا بی نیاز فرما، ای خداوند حلیم و بردبار!

الهی و اسألک باسمک الذی دعاک به عبدک و نبیک و خلیلک ابراهیم علیه السلام حین اراد نمرود القائه فی النار فجعلت له النار برداً و سلاماً و استجبت له دعائه و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تبرد عنی حر نارک و تطفیء عنی لهیبها و تکفینی حرها و تجعل نائرة اعدائی فی شعارهم و دثارهم و ترد کیدهم فی نحورهم و تبارک لی فیما أعطیتنیه کما بارکت علیه و علی آله، انک انت الوهاب الحمید المجید.
الهی و اسألک بالاسم الذی دعاک به اسماعیل علیه السلام فجعلته نبیاً و رسولاً و جعلت له حرمک منسکاً و مسکناً و مأوی و استجبت له دعائه و نجیته من الذبح و قربته رحمة منک و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفسح لی فی قبری و نحط عنی وزری و تشدلی ازری و تغفرلی ذنبی و ترزقنی التوبة بحط السیئات و تضاعف الحسنات و کشف البلیات و ربح التجارات و دفع معرة السعایات، انک مجیب الدعوات و منزل البرکات و قاضی الحاجات و معطی الخیرات و جبار السموات.
الهی و أسألک بما سألک به ابن خلیلک اسماعیل علیه السلام الذی نجیته من الذبح و فدیته بذبح عظیم و قلبت له المشقص حتی ناجاک موقناً بذبحه راضیاً بامر والده فاستجبت له دعائه و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تنجینی من کل سوء و بلیة و تصرف عنی کل ظلمة و خیمة و تکفینی ما اهمنی من امور دنیای و آخرتی و ما احاذره و اخشاه و من شر خلقک اجمعین بحق آل یس.

بارخدایا! تو را به همان نامی که بنده صالح و پیامبر بزرگت ابراهیم(ع) خواند و تو او را از آتش نمرود نجات دادی، می خوانم که بر محمّد و آل او درود فرستی و آتشی را که دشمنان برای من افروخته اند به جان خودشان برگردانی. آنچه را که به من عنایت فرمودی بدان گونه که بر آن حضرت (ابراهیم(ع)) و خاندان عزیزش مبارک نمودی، بر من نیز مبارک گردان، ای آن که ذات پاکت، بخشنده و ستوده و بزرگوار است!
خداوندا! به اسمی که اسماعیل(ع) تو را بدان خواند و در سایه آن نام، او را به پیامبری رساندی و خانه خودت را منزل و پناهگاه او قرار دادی و دعایش را مستجاب نمودی و از قربانی شدن نجاتش دادی و از بهشت برایش گوسفند قربانی (فِدا) فرستادی و او را به خویش نزدیک ساختی. ای از همه نزدیکتر به من! از پیشگاه مقدّست استدعا می کنم که بر پیامبر عزیزت حضرت محمد بن عبدالله و خاندان گرامی اش درود خود را نازل فرمایی. خانه قبر مرا وسیع کن و بار سنگینی گناه را از دوشم بردار و توانمندی و پایمردی نصیبم فرما. گناهانم را بیامرز و با پاک نمودن گناهانم، مرا به مقام توبه نایل فرما. خوبیهایم را دو چندان ساز و گره از مشکلاتم بگشا و در تجارت بهره مندم ساز و آزار بدگوییها را از من دور گردان، ای آن که ذات پاکت اجابت کننده دعاها، عطاکننده همه خوبیها، فرو فرستنده تمام برکات و فرمانروای مطلق آسمانها است!
خداوندا! از تو درخواست می کنم به چیزی که اسماعیل(ع) فرزند خلیل تو را بدان خواندت و تو او را از کشته شدن نجات دادی و قربانی بزرگ برایش فرستادی و جلوی تیزی کارد را گرفتی و به آن اجازه بریدن ندادی و در حالی که او خود را برای ذبح شدن آماده نموده و امر پدر را اطاعت کرده و راضی بدین امر بود، دعایش را مستجاب نمودی و او را به مقام قرب نایل کردی ای خدایی که از همه به من نزدیکتری! از پیشگاه مقدّست استدعا می کنم که درود خود را بر محمّد و آل محمّد فرو فرستی و مرا از هر بدی و سختی برهانی و ظلم ستمگران را از من دور نمایی و در امور دنیوی و اخری که بر آنها بیمناک هستم، مرا کفایت کنی و از شرّ همه مخلوقات در امان خودت نگاهم داری، به حقّ آل یس.(2)

الهی و أسألک باسمک الذی دعاک به لوط علیه السلام فنجیته و اهله من الخسف و الهدم و المثلات و الشدة و الجهد و اخرجته و اهله من الکرب العظیم و استجبت له دعائه و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تأذن لی بجمیع ما شتت من شملی و تقر عینی بولدی و اهلی و مالی و تصلح لی اموری و تبارک لی فی جمیع احوالی و تبلغنی فی نفسی آمالی و ان تجیرنی من النار و تکفینی شر الاشرار بالمصطفین الاخیارالائمة الابرار و نور الانوار محمد و آله الطیبین الطاهرین الاخیار الائمة المهدیین و الصفوة المنتجبین صلوات الله علیهم اجمعین و ترزقنی مجالستهم و تمن علی بمرافقتهم و توفق لی صحبتهم مع انبیائک المرسلین و ملائکتک المقربین و عبادک الصالحین و اهل طاعتک اجمعین و حملة عرشک و الکروبیین.
الهی و أسألک باسمک الذی سألک به یعقوب و قد کف بصره و شتت شمله جمعه و فقد قرة عینه ابنه فاستجبت له دعائه و جمعت شمله و اقررت عینه و کشفت ضره و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و انت تأذن لی بجمیع ما تبدد من امری و تقر عینی بولدی و اهلی و مالی و تصلح شأنی کله و تبارک لی فی جمیع احوالی و تبلغنی فی نفسی و آمالی و تصلح لی افعالی و تمن علی یا کریم یا ذا المعالی برحمتک یا ارحم الراحمین.

خداوندا! به نامی که لوط تو را بدان خواند و تو او و فرزندانش را از فرو رفتن در زمین ونابود شدن و شکنجه دیدن، نجات دادی و آنان را از گرداب نیستی، به سلامت بیرون بردی، تو را به همان نام می خوانم و از تو که ازمن به من نزدیکتری تقاضا می کنم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و از آتش سوزان جهنّم مرا در پناه لطف خود نگاه داشته، اجازه فرمایی که نابسامانی هایم سامان گیرد و چشمم به خاندان و فرزندانم روشن گردد و تمام کارهای مرا بر من مبارک فرمایی و مرا به آرزوهای خودم برسانی. [خدایا!] شرّ بدخواهان را از من دور کن و مرا در آتش غضب خود نسوزان. به وسیله برگزیدگانت محمّد و آل محمّد که همگی مشعلهای فروزان جهان وجود و هدایت کننده بندگان تو اند بر من منّت گذاشته، افتخار مصاحبت و همنشینی با این ذوات مقدّسه را به من عنایت فرما و نیز افتخار معاشرت و مصاحبت و مجالست با همه بندگان صالح خود مانند انبیا و اوصیا و ملائکه مقرّب و حاملان عرش و ساکنان آستان با عظمتت را نصیبم فرما.
بارخدایا! در نتیجه هجران یوسف،‌ یعقوب پیامبر بینایی خود را از دست داده و افراد خاندانش متلاشی و جمعشان پراکنده شده بود و او مایه روشنایی دیده اش، یوسف را نمی یافت تا اینکه با توّسل به یکی از اسماء مقدّسه ات تو را خواند و درنتیجه اجابتش فرمودی و یوسف را به او بازگرداندی و جمع پریشانش را به هم پیوند زدی و چشمان نابینایش را روشن ساختی و دردهای او را درمان کردی و او را به خود نزدیک نمودی. اینک ای خداوندی که به [همه بندگانت] نزدیکی! من تو را به همان نام می خوانم و از درگاه با عظمتت می خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستاده، به من اجازه فرمایی که به خاندانم بپیوندم و پریشانی هایم سامان گیرد و خاندان و فرزندانم مایه روشنایی دیده ام شوند و تمام امور برایم آسان گردد و به خواسته ها و آرزوهایم برسم و بر من منّت گذار، که شأن تو کَرَم است. [آری، تو کریمی]. ای خداوندی که از نظر مقام و مرتبت بر همه برتری داری و ای کسی که رحمت بی نهایتت همه ی موجودات را فراگرفته است و همگان در دنیا از آن بهره مندند! مرا از این رحمت (رحمانیّت) و نیز رحیمیّت خود در دو جهان بهره مند فرما.

الهی و اسالک باسمک الذی دعاک به عبدک و نبیک یوسف علیه السلام فاستجبت له و نجیته من غیابت الجب و کشفت ضره و کفیته کید اخوته و جعلته بعد العبودیة ملکاً و استجبت دعائه و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تدفع عنی کید کل کائد و شر کل حاسد، انک علی کل شیء قدیر.
الهی و اسئلک باسمک الذی دعاک به عبدک و نبیک موسی بن عمران علیه السلام اذا قلت تبارکت و تعالیت «و نادیناه من جانب الطور الایمن و قربناه نجیاً»(3) و ضربت له طریقاً فی البحر یبساً و نجیته و من معه من بنی اسرائیل و اغرقت فرعون و هامان و جنودهما و استجبت له دعائه و کنت منه قریباً یا قریب اسألک ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تعیذنی من شر خلقک و تقربنی من عفوک و تنشر علی من فضلک ما تغنینی به عن جمیع خلقک و یکون لی بلاغاً انال به مغفرتک و رضوانک یا ولیی و ولی المؤمنین.
الهی و أسألک بالاسم الذی دعاک به عبدک و نبیک داود فاستجبت له دعائه و سخرت له الجبال یسبحن معه بالعشی و الابکار و الطیر محشورة کل له اواب و شددت ملکه و آتیته الحکمة و فصل الخطاب و النت له الحدید و علمته صنعة لبوس لهم و غفرت ذنبه و کنت منه قریباً یا قریب اسألک ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تسخر لی جمیع اموری و تسهل لی تقدیری و ترزقنی مغفرتک و عبادتک و تدفع عنی ظلم الظالمین و کید الکائدین و مکر الماکرین و سطوات الفراعنة الجبارین و حسد الحاسدین، یا امان الخائفین و جار المستجیرین و ثقة الواثقین و ذریعة المؤمنین و رجاء المتوکلین و معتمد الصالحین یا ارحم الراحمین.

خداوندا! تو را به نامی می خوانم که بنده و پیامبرت یوسف(ع) تو را بدان خواند و دعایش را مستجاب فرمودی و او را از قعر چاه، نجات دادی و مهمّاتش را کفایت کردی و او را از کید و مکر برادرانش رهایی بخشیدی و پس از اینکه او را به عنوان یک بنده و برده فروختند، به پادشاهی مصرش رساندی و دعایش را اجابت فرمودی و وی را به مقام قرب نایل ساختی. ای خدای نزدیک به همه! از تو می خواهم که بر محمّد و آل او درود فرستی و کید و مکر هر مکار و حیله گر را از من دور فرموده و از حسد حسودان، مرا در پناه خود محفوظ داری. البته ذات پاک تو بر هر چیزی قادر و تواناست.
خداوندا! تو را به نامی می خوانم که بنده و پیامبرت موسی بن عمران(ع) ذات پاک تو را بدان خواند، چه آنکه در قرآنت فرموده ای: «موسی را از وادی مقدّس طور ایمن خواندیم و برای مناجات با خود او را به خود نزدیک کردیم.» [خداوندا!] دریا را برای او خشک کردی و او و همراهانش را نجات دادی و فرعون و هامان و یارانش را غرق نمودی و دعای موسی را اجابت فرموده، او را به خود نزدیک ساختی. اینک، ای خدایی که نزدیکی! تو را به همان نام می خوانم و از تو می خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و مرا از شرّ مخلوقاتت محفوظ بداری و از بخشندگی خود مرا بهره مند سازی و فضل و لطف خود را به من ارزانی داری، آن چنان فضلی که مرا از همه آفریدگانت بی نیاز فرمایی تا به آمرزش و رضوان تو دست پیدا کنم، از ولیّ و صاحب اختیار همه بندگان و مؤمنان!
پروردگارا! تو را به نامی می خوانم که داود [علیه السلام]، بنده و پیامبرت تو را بدان خواند. دعایش را مستجاب کردی و کوهها را برای او مسخّر نمودی و طوری که صبح و شام با او همصدا شده، با تو مناجات می کردند؛ پرندگان را گرد او جمع کردی که همه به سوی او بیایند و با وی هم آواز شوند؛ سلطنتش را قوی و پهناور ساختی و او را زیور حکمت و شناخت حقّ از باطل، مفتخر ساختی؛ آهن را در دستش نرم کردی و ساختن زره را به او آموختی؛ از گناهانش صرف نظر نمودی و به خود نزدیکش ساختی. اکنون، ای خداوند از همه به من نزدیکتر! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و همه کارها و مشکلاتم را مسخّر من قرار ده؛ مقدّرات مرا آسان ساز؛ گناهانم را بیامرز و مرا به عبادت خود موفق گردان و ظلم ظالمان،‌ نیرنگ نیرنگبازان، قدرت فرعونیان و حسد حسودان را از من دور فرما، ای امان دهنده ترسیدگان و پناه دهنده پناه خواهان و تکیه گاه اطمینان دارندگان و امید متوکّلان و امید دهنده به نیکوکاران! ای مهربانترین مهربانان!

الهی و أسألک بالاسم الذی سألک به عبدک و نبیک سلیمان بن داود علیهما السلام اذ «قال رب اغفرلی وهب لی ملکاً لا ینبغی لاحد من بعدی انک انت الوهاب»(4) فاستجب له دعائه و اطعت له الخلق و حملته علی الریح و علمته منطق الطیر و سخرت له الشیاطین من کل بناء و غواص و آخرین مقرنین فی الاصفاد، هذا عطاؤک لا عطاء غیرک و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تهدی لی قلبی و تجمع لی لبی و تکفینی همی و تؤمن خوفی و تفک اسری و تشد ازری و تمهلنی و تنفسنی و تستجیب دعائی و تسمع ندائی و لا تجعل فی النار مأوای و لا الدنیا اکبر همی و ان توسع علی رزقی و تحسن خلقی و تعتق رقبتی من النار فانک سیدی و مولای و مؤملی.
الهی و اسألک اللهم باسمک الذی دعاک به ایوب لما حل به البلاء بعد الصحة و نزل السقم منه منزل العافیة و الضیق بعد السعة و القدرة فکشفت ضرة ورددت علیه اهله و مثلهم معهم حین ناداک داعیاً لک راغباً الیک راجیاً لفضلک شاکیاً الیک «ربی انی مسنی الضر و انت ارحم الراحمین»(5) فاستجبت دعائه و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تکشف ضری و تعافینی فی نفسی، اهلی و مالی و ولدی و اخوانی فیک عافیة باقیة شافیة کافیة وافرة هادیة نامیة مستغتنیة عن الاطباء و الادویة و تجعلها شعاری و دثاری و تمتعنی بسمعی و بصری و تجعلهما الوارثین منی انک علی کل شیء قدیر.

خداوندا! تو را به نامی می خوانم که بنده و پیامبرت سلیمان بن داود(ع) در زیر سایه آن نام با تو مناجات کرد و «گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و سلطنتی به من عطا فرما که پس از من به کسی اعطاء نکنی» و تو خواسته او را اجابت فرمودی و خلایق را مسخّر او قرار دادی، باد را تحت فرمان وی گذاشتی، زبان پرندگان [بلکه همه موجودات] را به او آموختی و شیاطین را مطیع او قرار دادی که وی برخی از آنان را به ساختن کاخهای مرتفع و باغها مأمور کرد و گروهی را در دریاها به غواصی واداشت و جمعی را که موجب گمراهی خلق بودند، در غل و زنجیر به بند کشید. خداوندا! این همه بخشندگی مختصّ ذات پاک تو است و دیگری را چنین بخشایشی نیست. تو او را به خود نزدیک ساختی. ای نزدیک به من! از تو می خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و عقل و خِرَدم را بارور سازی، مشکلاتم را جوابگو باشی، ترس و هراس را از دلم بیرون کنی، از قید و بند نجاتم دهی، پایمردی و توانایی ام عطا کنی، مهلتم دهی و پریشانی ام رارفع و دعایم را اجابت فرمایی، ناله ام را بشنوی و جایگاه مرا در دوزخ قرار ندهی، دنیا را خواسته بزرگ من نسازی،‌ روزی مرا زیاد فرمایی، حُسن و خوبی رفتار به من عنایت کنی و مرا از آتش خلاص فرمایی. تو سرور و مولای منی و به لطف تو امید و آرزو بسته ام.
بارخدایا! تو را به نامی می خوانم که ایّوب(ع) تو را بدان خواند، آنگاه که بلا بر او نازل شد و بیماری جای سلامتی را گرفت و تنگی معیشت جای نعمت های فراوان را پر کرد. او تو را خواند و تو مشکلاتش را حل نمودی و خاندانش را به او بازگرداندی و شمار آنان را دو چندان قرار دادی. ایّوب به درگاه تو دست نیاز برداشته، با امید به فضل و کَرَمت شکایت خویش را چنین عرضه داشت «خداوندا! بیچارگی به من روی آورده و همانا گذشت تو از همه بالاتر است.» در آن زمان دعایش را اجابت فرمودی و گرفتاری اش را مرتفع ساختی و وی را به خود نزدیک گرداندی. ای خدای از همه نزدیکتر! تو را می خوانم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و گرفتاریهایم را برطرف نمایی و عافیت همه جانبه در مورد خود و خاندان و فرزندان و برادران به من لطف فرمایی که برای همیشه برای من و خانواده ام باقی بماند، آن چنان عافیتی که مرا از طبیب بی نیاز سازد، و مرا از اعضا و جوارحم بهره مند فرما به طوری که تا آخرین لحظه زندگی من، سالم و همراهم باشند. آری، تو بر همه چیز قادر و توانایی.

الهی و أسألک باسمک الذی دعاک به یونس بن متی فی بطن الحوت حین ناداک فی ظلمات ثلاث «ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»(6) و انت ارحم الراحمین فاستجبت له دعائه و انبت علیه شجرة من یقطین و ارسلته الی مأة الف او یزیدون و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تستجیب دعائی و تدارکنی بعفوک فقد غرقت فی بحر الظلم لنفسی و رکبتنی مظالم کثیرة لخلقک علی صل علی محمد و آل محمد و استرنی منهم و اعتقنی من النار و اجعلنی من عتقائک و طلقائک من النار فی مقامی هذا بمنک یا منان.
الهی و أسألک باسمک الذی دعاک به عبدک و نبیک عیسی بن مریم علیهما السلام اذ أیدته بروح القدس و أنطقته فی المهد فأحیا به الموتی و ابرء به الاکمه و الابرص باذنک و خلق من الطین کهیئة الطیر فصار طائراً باذنک و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفرغنی لما خلقت له و لا تشغلنی بما قد تکلفته لی و تجعلنی من عبادک و زهادک فی الدنیا و ممن خلقته للعافیة و هنأته بها مع کرامتک یا کریم یا علی یا عظیم.

بار خدایا! تو را به نامی می خوانم که یونس بن متّی در شکم ماهی تو را به آن خواند. آنگاه که در تاریکیهای سه گانه بانگ برآورد که «خدایی جز ذات پاک تو نیست و من از ستمکارانم [که به نفس خود ظلم کردم]» اما تو از همه رحم کننده تری. پس دعای او را اجابت نمودی و او به خواسته اش رسید و برای وی درخت کدویی رویاندی و او را سوی صد هزار نفر یا بیشتر فرستادی و به خودت نزدیکش ساختی. اینک ای نزدیکتر از من به من! از پیشگاه مقدّست استدعا می کنم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و دعایم را مستجاب فرمایی و عفو و بخشش خود را شامل حالم نمایی، زیرا من خود را در دریای ظلم به نفس غرق نموده و درباره بندگان تو ستم کرده ام. [خداوندا!] بر محمّد و آل محمّد درود فرست و مرا در زیر سایه ولایت آنها نگاهداری فرما و از آتش دوزخ آزاد ساز. در همین لحظه مرا از آزادشدگان از آتش قرار ده و بر من منّت گذار، ای خداوند کریم!
خداوندا! تو را به نامی می خوانم که بنده و پیامبرت عیسی بن مریم(ع) تو را به آن خواند، هنگامی که او را به وسیله روح القدس تأیید فرمودی و قدرت سخن گفتن در گهواره به او لطف کردی و مردگان را به وسیله او زنده ساختی و بیماریهای سخت و لاعلاج مانند پیسی و خوره را به دست او شفا مرحمت نمودی. او مجسّمه پرندگان را از خاک می ساخت بر آن می دمید و به فرمان تو روح در آن کالبد پیدا می شد. تو او را به خود نزدیک ساختی. ای از همه نزدیکتر به من! از تو می خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و به من آرامش فکر و خیال عنایت فرمایی تا آنچه را که به خاطرش آفریده شده ام، خوب انجام دهم و مرا بدانچه خود عهده دار آن شده ای [مانند روزی و غیره] تکلیف مفرما. مرا بنده خویش و به دنیا بی علاقه قرار ده تا از کسانی باشم که به عافیت کامل دست پیدا کرده اند و مرا مورد الطاف خودت قرار داده باشی، ای خدای کریم و ای بلند مقام و ای آفریدگار بزرگ!

الهی و اسألک باسمک الذی دعاک به آصف بن برخیا علی عرش ملکة سبا فکان اقل من لحظة الطرف حتی کان مصوراً بین یدیه فلما رأته قیل أهکذا عرشک قالت کانه هو فاستجبت دعائه و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و تکفر عنی سیئاتی و تقبل منی حسناتی و تقبل توبتی و تتوب علی و تغنی فقری و تجبر کسری و تحیی فؤادی بذکرک و تحیینی فی عافیة و تمیتنی فی عافیة. الهی و أسألک بالاسم الذی دعاک به عبدک و نبیک زکریا علیه السلام حین سألک راغباً الیک راجیاً لفضلک فقام فی المحراب ینادی نداء خفیاً فقال رب «هب لی من لدنک ولیاً یرثنی و یرث من آل یعقوب و اجعله رب رضیاً»(7) فوهبت له یحیی و استجبت له دعائه و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تبقی لی اولادی و ان تمتعنی بهم، تجعلنی و ایاهم مومنین لک راغبین فی ثوابک خائفین من عقابک راجین لما عندک آیسین مما عند غیرک حتی تحیینا حیوة طیبة و تمیتنا میتة طیبة انک فعال لما ترید.

خداوندا! تو را به نامی که آصف بن برخیا برای انتقال تخت پادشاهی ملکه سبا به وسیله آن نام به پیشگاه مقدّست روی آورد و در زمانی کوتاه تر از یک چشم بر هم زدن، تخت در برابرشان قرار گرفت به طوری که ملکه سبا چون آن را بدید گفت «گویا همان است». [خداوندا!] احتیاج او را برآوردی و او را به خود نزدیک ساختی. اینک ای نزدیکترین کس به من! از تو می خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و از بدیهایم چشم پوشی فرمایی. [خدایا!] کارهای خوبم را بپذیر،‌ توبه ام را قبول فرما و رحمتت را شامل حالم گردان، احتیاجاتم را خود کفایت فرما، کمبودهایم را جبران کن، دلم را به یاد خودت زنده نگاه دار و زندگی و مرگم را همراه با عافیت قرار ده.
پروردگارا! تو را به نامی می خوانم که بنده و پیامبرت زکریا(ع) ذات پاک تو را به آن خواند و دست نیاز به سویت بلند نمود و در محراب عبادت با ندایی آرام تو را خواند و عرضه داشت: «خداوندا! به من فرزندی عطا فرما که وارث من و وارث آل یعقوب باشد و او را راضی قرار بده.» [خداوندا!] تو یحیی را به او لطف فرمودی و دعایش را مستجاب کردی و او را به خود نزدیک ساختی. ای نزدیک به من! تو را به همان نام می خوانم و تقاضایم این است که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و فرزندانم را برای من نگاه داری و مرا از آنان بهره مند سازی و من و فرزندانم را به زیور بندگی مزیّن فرمایی و خلاصه اینکه بنده تو باشم. [خدایا!] ما را به نعمتهای اخروی علاقه مند فرما و از عذابهای آن در هراس دار؛ امید ما به تو باشد و از غیر تو منقطع باشیم تا اینکه به زندگی واقعی برسیم. آری، زندگی ما پاکیزه و مرگ ما هم پاکیزه باشد؛ همانا ذات پاکت آنچه اراده فرماید، انجام می دهد.

الهی و أسألک بالاسم الذی سألتک به امرأة فرعون اذ قالت «رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنة و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین»(8) فاستجبت لها دعائها و کنت منها قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تقر عینی بالنظر الی جنتک و وجهک الکریم و اولیائک و تفرجنی بمحمد و آله و تؤنسنی به و بآله و بمصاحبتهم و مرافقتهم و تمکن لی فیها و تنجینی من النار و ما اعد لاهلها من السلاسل و الاغلال و الشدائد و الانکال و انواع العذاب بعفوک یا کریم.
الهی و أسألک باسمک الذی دعتک به عبدتک و صدیقتک مریم البتول و ام المسیح الرسول علیهما السلام اذ قلت «و مریم ابنة عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدقت بکلمات ربها و کتبه و کانت من القانتین»(9) فاستجبت لها دعائها و کنت منها قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تحصننی بحصنک الحصین و تحجبنی بحجابک المنیع و تحرزنی بحرزک الوثیق و تکفینی بکفایتک الکافیة من شر کل طاغ و ظلم کل باغ و مکر کل ماکر و غدر کل غادر و سحر کل ساحر و جور کل سلطان جائر بمنعک یا منیع.

خداوندا! به نامی می خوانمت که همسر فرعون تو را به آن خواند، هنگامی که عرض کرد: «خداوندا! برای من در بهشت کاخی بنا کن و مرا از چنگال فرعون نجات ده و مرا از شرّ این قوم جفاکار رهایی بخش». تو خواسته اش را برآوردی و او را به خویش نزدیک ساختی. اینک ای خدای نزدیک به من! از تو می خواهم که بر محمّد و آل او درود فرستی و دیدگان مرا به دیدن بهشت روشنی بخشی؛ زیارت چهره کریمانه اولیای خود را نصیبم فرمایی؛ مرا همدم و همنشین محمّد و آل محمّد قرار دهی؛ در پناه این خاندان مسرورم نمایی؛ مرا در بهشت منزل دهی و از آنچه برای دوزخیان چون زنجیرهای گران، آهنهای گداخته، سختیهای فراوان و خواری ابدی و دیگر عذابها آماده فرموده ای مرا دور قرار دهی؛ البتّه با بخشایش و بزرگواری تو، ای کریم!
خداوندا! به نامی که مریم بتول، بنده ی راستگو درست کردارت، تو را بدان خواند که در قرآن فرموده ای: «مریم دختر عمران بانویی که خود را پاک نگاه داشت و ما از روح خود در او دمیدیم. او کلمات و کتب پروردگارش را باور داشت و از فرمانبرداران بود». پس دعایش را مستجاب نمودی و او را به خود نزدیک ساختی،‌ اکنون،‌ ای خدای نزدیک به من! به همان نام تو را می خوانم و از تو می خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و مرا در قلعه محکم خود نگاهداری فرمایی و در پرده های شکوه و جلال مرا محفوظم داری و در پناهگاه خلل ناپذیر خود جایم دهی و از شرّ هر طغیانگر و ستم پیشه در امانم داری. نیرنگ نیرنگبازان و فریب فریبکاران را از من دور گردانی و در برابر سحر جادوگران و فرمانروایان گنه پیشه مرا کفایت فرمایی،‌ به رفعت شأن تو ای والا مقام!

الهی و أسألک بالاسم الذی دعاک به عبدک و نبیک و صفیک و خیرتک من خلقک و امینک علی وحیک و بعیثک الی بریتک و رسولک الی خلقک محمد خاصتک و خالصتک صلی الله علیه و آله و سلم فاستجبت دعائه و ایدته بجنود لم یروها و جعلت کلمتک العلی و کلمة الذین کفروا السفلی و کنت منه قریباً یا قریب ان تصلی علی محمد و آل محمد صلوة زاکیة طیبة نامیة باقیة مبارکة کما صلیت علی ابیهم ابراهیم و آل ابراهیم و بارک علیهم کما بارکت علیهم و سلم علیهم کما سلمت علیهم و زدهم فوق ذلک کله زیادة من عندک و اخلطنی بهم و اجعلنی منهم و احشرنی معهم و فی زمرتهم حتی تسقینی من حوضهم و تدخلنی فی جملتهم و تجمعنی و ایاهم و تقر عینی بهم و تعطینی سؤلی و تبلغنی آمالی فی دینی و دنیای و آخرتی و محیای و مماتی و تبلغهم سلامی و ترد علی منهم و السلام و علیهم السلام و رحمة الله و برکاته.

خداوندا! تو را به نامی می خوانم که بنده پاکیزه و برگزیده ات و بهترین شخصیّت میان بندگان و مخلوقاتت و آنکه او را امین وحی خود قرار دادی و بر عموم مردم به رسالت مبعوث فرمودی،‌ آن محمّدی که (صلّی الله علیه و آله و سلّم) او را خالص و برگزیده برای خویش قرار دادی، پس دعای او را مستجاب فرمودی و به وسیله نیروهای نامرئی، وی را مدد رساندی و دین مقدّس اسلام را یاری کردی و آیین کفر را سرنگون و او را به خود نزدیک ساختی، اکنون، ای پروردگار از همه چیز به من نزدیکتر [حتی از خودم به خودم]! از پیشگاه مقدّست تقاضا می کنم که بر محمّد و آل او درود فرستی و درودی که پاکیزه و در حال رشد و تکامل باشد و همان طوری که بر پدرشان ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، و برکات خود را بر آن حضرت و آل او ارزانی فرما همچنان که بر ابراهیم و فرزندان او نازل فرمودی. [خداوندا!] مرا نیز از این الطاف بهره مند ساز و از جمله آنان محسوبم فرما و در زمره آنان محشورم کن تا اینکه از حوض کوثر سیراب شودم. [بار خدایا!] مرا در میان خاندان محمّد و آل محمّد قرار ده و با آن عزیزان همراهم فرما و چشمانم را به زیارت این دودمان پاک روشن کن. [خداوندا!] خواسته هایم را برآور و مرا به آرزوهایم در دو جهان نایل فرما. حیات و مرگ مرا آن گونه که می خواهی قرار ده [تا با ایمان زندگی کنم و با ایمان از دنیا بروم]. سلام مرا به خاندان عزیز نبوّت برسان و پاسخ سلام مرا به من بازگردان. سلام و رحمت بی نهایت الهی بر این خاندان باد.
-خواننده گرامی! فرازهای بزرگی در این عبارات دیده می شود:
1-رسالت عامه حضرت محمّد بن عبدالله(ص) بر همه مردم.
2-خداوند او را برای خودش انتخاب و اختیار فرموده است.
3-از خداوند متعال استدعا شده است که سلام دعا کننده را به آن حضرت ابلاغ فرماید.
4-از پروردگار متعال تقاضا شده است که جواب سلام را گرفته، آن را به سلام کننده برگرداند.

الهی و انت الذی تنادی فی انصاف کل لیلة هل من سائل فاعطیه؟ ام هل من داع فاجیبه؟ ام هل من مستغفر فاغفر له؟ ام هل من راج فابلغه رجاه؟ ام هل من مؤمل فابلغه امله؟ ها انا سائلک بفنائک و مسکینک ببابک و ضعیفک ببابک و فقیرک ببابک و مؤملک بفنائک، أسألک نائلک و ارجو رحمتک و اؤمل عفوک و التمس غفرانک فصل علی محمد و آل محمد و اعطنی سؤلی و بلغنی املی واجبر فقری و ارحم عصیانی و اعف عن ذنوبی و فک رقبتی من المظالم لعبادک رکبتنی و قو ضعفی و اعز مسکنتی و ثبت وطأتی و اغفر جرمی و انعم بالی و اکثر من الحلال مالی و خرلی فی جمیع اموری و افعالی و رضنی بها و ارحمنی و والدی و ما ولدا من المؤمنین و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات انک سمیع الدعوات و الهمنی من برهما ما أستحق به ثوابک و الجنة و تقبل حسناتهما و اغفر سیئاتهما و اجزهما باحسن ما فعلابی ثوابک و الجنة. الهی و قد علمت یقیناً انک لا تأمر بالظلم و لاترضاه و لا تمیل الیه، لاتهواه و لا تحبه و لا تغشاه و تعلم ما فیه هؤلاء القوم من ظلم عبادک و بغیهم علینا و تعدیهم بغیر حق و لا معروف بل ظلماً و عدوانا و زوراً و بهتاناً فان کنت جعلت لهم مدة لابد من بلوغها او کتبت لهم آجالاً ینالو نها فقد قلت، قولک الحق و وعدک الصدق «یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب».(10) فانا أسألک بما سألک به عبادک الصالحون و ملائکتک المقربون ان تمحو من ام الکتاب ذلک و تکتب لهم الاضمحلال و المحق حتی تقرب آجالهم، تقضی مدتهم و تذهب ایامهم و تبتر اعمارهم و تهلک فجارهم و تسلط بعضهم علی بعض حتی لایبقی منهم احد و لا تنجی منهم احداً و تفرق جموعهم و تکل سلاحهم و تبدد شملهم و تقطع آجالهم و تقصر اعمارهم و تزلزل اقدامهم و تطهر بلادک منهم و تظهر عبادک علیهم فقد غیروا سنتک و نقضوا عهدک و هتکوا حریمک و اتوا علی ما نهیتهم عنه و عتوا عتواً کبیراً و ضلوا ضلالاً بعیداً فصل علی محمد و آل محمد و أذن لجمعهم بالشتات و لحیهم بالممات و لازواجهم بالنهبات و خلص عبادک من ظلمهم و اقبض ایدیهم عن هضمهم و طهر ارضک منهم و أذن بحصد نباتهم و استیصال شافتهم و شتات شملهم و هدم بنیانهم یا ذالجلال و الاکرام.

خداوندا! منادی در نیمه های شب از جانب تو ندا می کند: آیا سؤال کننده ای هست تا خواهش او را برآورده کنم؟ آیا دعا کننده ای هست تا دعای او را اجابت کنم؟ آیا گنهکاری هست تا در سایه توبه، ‌گناهان او را ببخشم؟ آیا امیدواری هست تا او را به امیدش برسانم؟ اینک، ای خداوند بزرگ! من دست نیاز و گدایی به در خانه تو آوردم و مسکینی هستم که در خانه تو را می کوبم؛ درمانده ای هستم که بر در خانه ات ایستاده ام، مستمندی هستم که به در خانه ات روی آورده ام؛ آرزومندی هستم که به امید رسیدن به آرزوی خود به درگاهت رو کرده ام. به رحمتت امیدوار و به آمرزشت نیازمندم. پس بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و خواسته ام را برآور و مرا به آرزویم برسان. فقر و تهیدستی مرا جبران فرما، بر سرکشی من رحم کن و از گناهانم درگذر؛ از [عقاب] ستمهایی که بر بندگانت روا داشتم نجاتم ده؛ ناتوانی ام را به قدرت و بیچارگی ام را به عزّت مبدّل ساز؛‌ مرا ثابت قدم بدار و لغزشهایم را ببخش؛ کارم را اصلاح فرما؛ ثروت فراوان و حلال نصیبم کن؛ در هر کاری برایم اراده خیر فرما و مرا از آن خشنود ساز. [خداوندا!] من و پدر و مادرم و فرزندان آنان را از مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان مسلمان، اعمّ از زنده و مرده، همگی را از رحمت بی نهایت خود بهره مند فرما؛ همانا تو با ذات پاک خود، دعا را می شنوی و اجابت می فرمایی. [خدایا!] راه خدمت و نیکوکاری نسبت به پدر و مادر را به من بنما تا شایسته قرب تو و بهشت برین گردم. اعمال خوب پدر و مادرم را بپذیر و گناهان آنان را بیامرز و پاداش آندو را بالاتر از آنچه کردند، ثواب و بهشت خودت قرار ده.
خداوندا! یقین دارم که امر به ظلم و ستم نمی کنی و بدان راضی و خشنود نیستی؛ به ظلم گرایش نداری و بیداد گری را دوست نمی داری؛ کسی را گرفتار تاریکی نمی کنی و می دانی که گروه ستمگران تا چه اندازه ای بر بندگانت ستم روا داشته اند (بدانان جفا کرده و بدون هیچ حقّی به آنها تعدّی نموده اند) این نابکاران، تنها پایگاهشان ظلم و کینه توزی و کلمات ناپسند و بُهتان است. حال اگر برای این دسته، زمانی را مقرّر فرموده ای که باید به پایان برسد یا اجل آنان را معین کرده ای که باید بدان دست یابند، از آن طرف خود در قرآن سخن گفته ای که حقّ است و وعده فرموده ای که حتماً باید انجام شود و آن قابل تکرار نیست: «خداوند آنچه را که بخواهد محو می کند و آنچه را که اراده فرماید ثابت می دارد و نزد اوست امُّ الکتاب»، اینک تو را به چیزی می خوانم که همه انبیاء و فرستادگان و بندگان صالح و ملائکه مقرّب، تو را بدان خواندند، که این مهلت را برای این دسته از امّ الکتاب محو فرمائی و به جای آن نابودی آنان را مقرّر نمایی تا این که مدت زندگی آنان خاتمه یافته، مرگشان فرا رسد، بدکاران آنها را هلاک فرمایی و بعضی از آنها را بر برخی دیگر مسلط سازی تا اینکه احدی از آنان باقی نماند و هیچ یک از آنان را
از این سختیها نجات ندهی. [خدایا!] جمعیت آنان را از هم بپاش و اسلحه آنها را از کار بینداز، وحدتشان را به تفرقه مبدّل کن و مرگشان را برسان؛ عمرشان را کوتاه کن؛ گامها و قدمهایشان را بلغزان، شهرهای خود را از لوث وجودشان پاک کن و بندگانت را بر آنان پیروز گردان. آری، اینها سنّتهای تو را دگرگون ساختند، پیمان تو را شکستند، هتک احترام تو نمودند، آنچه را نهی فرموده بودی به جای آوردند و به سرکشی و گردن فرازی پرداختند و در گمراهی آشکار غوطه ور شدند. [خداوندا!] بر محمّد و آل محمّد درود فرست و جمع این کافران و بیدادگران را پریشان ساز و مرگ را بر زندگان آنان، مسلّط فرما، همسران آنها را بدنام کن، بندگانت را از جفای آنان نجات ده؛ دست ایشان را از چپاول و غارت اموال مردم کوتاه نما؛ زمین را از لوث وجودشان پاک فرما؛ زراعتشان را نابود ساز؛ بنیادشان را از ریشه برکن؛ پیوندشان را مبدّل به جدایی فرما و پیکرشان را در هم شکن، ای پرورگار صاحب جلال و کَرَم!

و أسألک یا الهی و اله کل شیء و ربی و رب کل شیء و ادعوک بما دعاک به عبداک و رسولاک و نبیاک و صفیاک موسی و هرون علیهما السلام حین قالا داعیین لک راجیین لفضلک «ربنا انک آتیت فرعون و ملأه زینة و اموالاً فی الحیوة الدنیا ربنا لیضلوا عن سبیلک ربنا اطمس علی اموالهم و اشدد علی قلوبهم فلا یؤمنوا حتی یروا العذاب الالیم»(11) فمننت و انعمت علیهما بالاجابة لهما الی ان قرعت سمعهما بامرک فقلت.
اللهم رب قد اجیبت دعوتکما فاستقیما و لا تتبعان سبیل الذین لا یعلمون ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تطمس علی اموال هؤلاء الظلمة و ان تشدد علی قلوبهم و ان تخسف بهم برک و أن تغرقهم فی بحرک فان السموات و الارض و ما فیهما لک و ار الخلق قدرتک فیهم و بطشتک علیهم فافعل ذلک بهم و عجل لهم ذلک یا خیر من سئل و خیر من دعی و خیر من تذللت له الوجوه و رفعت الیه الایدی و دعی بالالسن و شخصت الیه الابصار و امت الیه القلوب و نقلت الیه الاقدام و تحوکم الیه فی الاعمال.

ای معبود من و همه مخلوقات، و ای پروردگار من و همه موجودات! به درگاهت دست نیاز دراز می کنم و از تو می خواهم که آنچه را که به دو بنده و پیامبر و برگزیده ات، موسی و هارون که البتّه با دلی پر از امید تو را خواندند، عطا فرمودی و در دعایشان چنین عرضه داشتند: «ای پروردگار ما! تو فرعون و عمّالش را از زینتها و ثروت دنیا برخوردار فرموده ای که بدین وسیله بندگان تو را از راه منحرف کنند. خداوندا! دارایی آنها را نابود فرما و دلهایشان را سخت بر بند که اینان ایمان نیاورند تا هنگامی که عذاب دردناک را مشاهده کنند». پس تو ای خدا! بر آندو (موسی و هارون(ع)) منّت گذاشته،‌ دعایشان را مستجاب فرمودی و به گوش جان شنیدند که: «دعایتان اجابت شد،‌ استقامت کنید و راه نادانان را نپویید.» [آری، به همان نام تو را می خوانم] که بر محمّد و آل او درود فرستاده، اموال این ستمکاران را نابود کن و دلهایشان را سخت بربند. آنان را در دل خشکی فرو بر و برکاتت را از آنها بگیر و آنها را در دریاها غرق کن؛ زیرا آسمان و زمین و هرچه در آن هست ملک توست. [خداوندا!‌] قدرت زوال ناپذیر و سیطره عظیم خود را به مخلوقاتت بنما و این تقاضا را درباره آنان عملی فرما و هرچه زودتر عذاب ستمگران را برسان، ای بهتر از همه سؤال شوندگان، و ای از همه بهتر و بالاتر در اجابت دعا، و ای بهترین کسی که همه موجودات در مقابل عظمت او سر تعظیم فرود می آورند و دست نیاز به سوی او دراز می کنند و با زبان خود او را می خوانند و همه چشمها به سوی او دوخته شده و دلها به سوی او متوجّه است و حرکتها به سوی او منتهی می شود و قضاوت در اعمال را به سوی او می برند!

الهی و انا عبدک أسألک من اسمائک بابهاها و کل اسمائک بهی بل أسألک باسمائک کلها ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان ترکسهم علی ام رؤسهم فی زبیتهم و تردیهم فی مهوی حفرتهم و ارمهم بحجرهم و ذکهم بمشاقصهم و اکببهم علی مناخرهم و اخنقهم بوترهم و اردد کیدهم فی نحورهم و اوبقهم بندامتهم حتی یستخذلوا و یتضاءلوا بعد نخوتهم، و ینقمعوا بعد استطالتهم اذلاء مأسورین فی ربق حبائلهم التی کانوا یؤملون ان یرونا فیها و ترینا قدرتک فیهم و سلطانک علیهم و تأخذهم اخذ القری و هی ظالمة انه اخذک الالیم الشدید و تأخذهم یا رب أخذ عزیز مقتدر فانک عزیز مقتدر شدید العقاب شدید المحال.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل ایرادهم عذابک الذی اعددته للظالمین من امثالهم و الطاغین من نظرائهم وارفق حلمک عنهم و احلل علیهم غضبک الذی لا یقوم له شیء و امر فی تعجیل ذلک علیهم بامرک الذی لا یرد و لا یؤخر فانک شاهد کل نجوی و عالم کل فحوی و لا تخفی علیک من اعمالهم خافیة و لا تذهب عنک من اعمالهم خائنة و انت علام الغیوب عالم بما فی الضمائر و القلوب.

خداوندا! من بنده تو هستم و تو را با نام گرانقدرت می خوانم و می دانم که همه نامهای تو ارزنده و حیاتبخش اند. پس تو را به همه نامهایت می خوانم و عرضه می دارم که بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و این فرومایگان را در دامهایی که [برای مردم] گسترده اند، گرفتار فرما و آنان را در گودالهایی که [برای مردم] کنده اند سرنگون ساز. با تیرهای خودشان آنان را از پای درآور؛ با کاردهایی که خود آماده نموده اند، جانشان را بگیر؛ دماغ پر از غرورشان را به خاک مذلّت بمال؛ گلویشان را بفشار؛ نیرنگشان را به خودشان بازگردان و ندامتشان را سبب هلاکشان قرار ده، ‌تا پس از گردنکشی ها خوار و ضعیف شوند و پس از مهلتی که به آنها داده شده،‌ ذلیل و زبون گردند و در نهایت پستی اسیر همان بندهایی شوند که آرزو داشتند ما را در آن بندها ببینند. [خداوندا!] برای همیشه حکومت زوال ناپذیرت را درباره آنان به ما بنما و چنان که قبل از آنها نیروی ستمگران را در هم شکستی، این گروه را نیز به آنها ملحق فرما و تمام قدرت وجودی را از آنان بگیر. آری، عذاب و کیفر تو دردناک و کشنده است، زیرا نیرو و قدرتت بی نهایت است.
خداوندا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و عذابی را که برای ستمگران و گردن کشان و امثال آنان فراهم نموده ای هرچه زودتر بر این دسته از ظالمان نازل کن. حلم و بردباری خود را از آنان بردار و خشم و غضب خود را که هیچ قدرتی توان تحمّل آن را ندارد بر آنان مسلّط فرما و فرمان ده که این عذاب با شتاب بیشتر آنان را در کام خود فرو برد؛ فرمانی که هرگز کسی آن را نادیده نخواهد گرفت و هرگز تأخیری در آن روی نخواهد داد. همانا ذات پاکت گواه بر هر گفتار نهانی است و تو به آنچه در دلها می گذرد آگاهی و هیچ یک از کارهای بندگان بر تو پوشیده نمی ماند و اعمال خیانت بار آنان از تو پنهان نخواهد بود، زیرا تو بر عالم غیب و آنچه در قلب و جان آفریده شدگان می گذرد، آگاهی.

و أسألک اللهم و انادیک بما اداک به سیدی و سألک به نوح اذ قلت تبارکت و تعالیت «و لقد نادانا نوح فلنعم المجیبون»(12) اجل، اللهم یا رب انت نعم المجیب و نعم المدعو و نعم المسؤل و نعم المعطی،‌ انت الذی لا تخیب سائلک و لا ترد راجیک و لا تطرد الملح عن بابک و لا ترد دعاء سائلک و لا تمل دعاء من أملک و لا تتبرم بکثرة حوائجهم الیک و لا بقضائها لهم فان قضاء حوائج جمیع خلقک الیک فی اسرع لحظ من لمح الطرف و اخف علیک و اهون عندک من جناح بعوضة و حاجتی یا سیدی و مولای و معتمدی و رجائی ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تغفرلی ذنبی فقد جئتک ثقیل الظهر بعظیم ما بارزتک به من سیئاتی و رکبنی من مظالم عبادک مالا یکفینی و لا یخلصنی منها غیرک و لا یقدر علیه و لا یملکه سواک فامح یا سیدی کثرة سیئاتی بیسیر عبراتی بل بقساوة قلبی و جمود عینی لا بل برحمتک التی وسعت کل شیء و انا شیء فلتسعنی رحمتک یا رحمن یا رحیم یا ارحم الراحمین.
لا تمتحنی فی هذه الدنیا بشیء من المحن و لا تسلط علی من لا یرحمنی و لا تهلکنی بذنوبی و عجل خلاصی من کل مکروه وادفع عنی کل ظلم و لا تهتک ستری و لا تفضحنی یوم جمعک الخلائق للحساب یا جزیل العطاء و الثواب أسألک ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تحیینی حیوة السعداء و تمیتنی میتة الشهداء و تقبلنی قبول الاوداء ‌و تحفظنی فی هذه الدنیا الدنیة من شر سلاطینها و فجارها و شرارها و محبیها و العاملین لها و ما فیها وقنی شر طغاتها و حسادها و باغی الشرک فیها حتی تکفینی مکر المکرة و تفقأ عنی اعین الکفرة و تفحم عنی السن الفجرة و تقبض لی علی ایدی الظلمة و توهن عنی کیدهم و تمیتهم بغیظهم و تشغم باسماعهم و ابصارهم و أفئدتهم و تجعلنی من ذلک کله فی امنک و امانک و حرزک و سلطانک و حجابک و کنفک و عیاذک و جارک و من جار السوء و جلیس السوء، انک علی کل شیء قدیر ان ولیی الله الذی نزل الکتاب و هو یتولی الصالحین.

خداوندا! از پیشگاه مقدّست می خواهم و تو را به نامی قسم می دهم که آقا و مولای من نوح پیامبر تو را خواند و در قرآنت از زبان نوح چنین فرموده ای: «به تحقیق،‌ نوح ما را خواند و نیکو جوابش دادیم». آری، ای خداوند یکتا و ای آفریدگار من! تو پاسخگویی نیکو و بهترین کسی هستی که به درگاهت دست نیاز می آوردند و تو را می خوانند و به آنها عطا می کنی. تو هرگز گدای در خانه ات را ناامید نمی کنی و دعای آرزومندان بارگاه با عظمتت را مستجاب می فرمایی. کسی که در حاجتش اصرار ورزد او را نمی رانی و کسی که به درگاهت دست نیاز آورد، ‌او را ردّ نمی کنی. فزونی نیاز حاجت مندان تو را آزرده نمی کند و برآوردن خواسته ها بر تو سنگین نمی آید. برآوردن حوایج تمام نیازمندان برای تو از یک چشم بر هم زدن آسانتر و از [حمل] یک بال مگس سهلتر خواهد بود. اینک حاجت من، ای سیّد و مولای بزرگوارم! این است که بر محمّد و آل محمّد درود فرستاده، گناهانم را بیامرزی. من با بار سنگین گناه به سوی تو آمده ام،‌ آن هم با گناهان آشکار،‌ و درباره ی بندگانت مظالمی مرتکب شده ام که غیر از ذات پاک تو دیگری توان جبران آن را ندارد و نیز قدرتمندی غیر از تو قادر بر انجام آن (رد واقعی مظالم نسبت به بندگان) نیست و جز تو کسی توان نجات مرا ندارد و ذات پاک تو ست که همه چیز را در اختیار دارد. اینک، ای مولای من! گناهان سنگین مرا در برابر ریختن چند قطره اشک در مقابل آستان کبریایی ات محو و نابود کن. چه کنم که قلبم تیره و چشمانم خشکیده است؛ بلکه از باب رحمت واسعه ی تو که همه چیز را فراگرفته است و من هم یکی از چیزها (اشیاء) هستم رحمت بی نهایتت شامل حالم گردد،‌ ای مهربانترین مهربانان!
مرا در این دنیا آزمایش مکن. آن کس را که رحم ندارد بر من مسلّط مفرما. به خاطر گناهانم مرا هلاک نکن. مرا از همه بدیها نجات بده. همه ستمها را از من دور کن. پرده از روی بدیهایم عقب مزن و در روز حساب در میان مردم رسوایم نکن. ای کسی که بخشش و عطای تو قطعی است! از تو تمنّا دارم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و مرا مانند نیکبختان زنده کنی و مانند شهیدان بمیرانی. آنچنان که دوستان خودت را می پذیرد مرا نیز بپذیر و در این دنیای بی ارزش مرا از شرّ پادشاهان و فسادورزان و دیوسیرتان و دنیاطلبان و کارگزاران آن در امان خودت بدار و از شرّ گردن فرازان و حسودان و مشرکان بدرفتار نگهبانم باش تا در برابر نیرنگ فریبکاران مرا کفایت کنی. چشم کافران را درآور و از دیدن من آنان را محروم فرما. زبان نابکاران را در مورد من، گنگ ساز. دست ستم پیشگان را از دراز شدن به طرف من کوتاه گردان و مرا از مکرشان در امان بدار. آنها را با همان خشم و کینه ای که دارند بمیران. گوشها و چشمها و دلهایشان را به خودشان مشغول کن و مرا از میان همه این سختیها و رنجها در پناه و امنیت و آرامش و حفاظت و قدرت و نگهبانی و سرپرستی و بنده نوازی خودت قرار ده و نیز مرا از همسایه و همنشین بد حفظ فرما، که تو بر هر چیز توانایی. همانا ولیّ و سرپرست من خداوندی است که کتاب را نازل فرموده و از بندگان صالحش نگاهداری می کند.

اللهم بک اعوذ بک الوذ و لک اعبر و ایاک ارجو و بک استعین و بک استکفی و بک استغیث و بک استنقذ و منک أسأل ان تصلی علی محمد و آل محمد و لا تردنی الا بذنب مغفور و سعی مشکور و تجارة لن تبور، ان تفعل بی ما انت اهله و لا تفعل بی ما انا اهله فانک اهل التقوی و اهل المغفرة و اهل الفضل و الرحمة.
الهی و قد اطلت دعائی و اکثرت خطابی وضیق صدری حدانی علی ذلک کله و حملنی علیه علماً منی بانه یجزیک منه قدر الملح فی العجین بل یکفیک عزم ارادة و ان یقول العبد بنیة صادقة و لسان صادق یا رب فتکون عند ظن عبدک بک و قد ناجاک بعزم الارادة قلبی فأسألک ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تقرن دعائی بالاجابة منک و تبلغنی ما املته فیک منة منک و طولاً و قوة و حولاً
لا یقیمنی من مقامی هذا الا بقضاء جمیع ما سألتک فانه علیک یسیر و خطره عندی جلیل کثیر و انت علیه قدیر یا سمیع یا بصیر.

خداوندا! به تو پناه می برم و به حمایت تو دل بسته ام؛ تو را می پرستم و به لطف تو امیدوارم؛ از تو کمک می خواهم و خودم را به تو می سپارم؛ از تو امان می طلبم و از آستان عزّت تو استمداد می جویم،‌ و از درگاه با عظمت تو می خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و مرا از درگاه باشکوه خود، جز با گناهان آمرزیده شده و کوشش به ثمر رسیده و تجارتی سودبخش و بدون زیان،‌ باز نگردانی و آنچه شایسته مقام کبریایی تو است درباره من رفتار کنی نه آن گونه که من سزاوارم. همانا تو شایسته تقوی و آمرزش و لطف و بخششی.
خداوندا! دعاهایم را طولانی کردم و خواسته هایم را برشمردم. تنگی سینه مرا بر آن داشت، زیرا می دانم یک اشاره و یک «یا الله» گفتن کافی است و از همه نیازهای من مطّلعی و احتیاج به تفصیل ندارد. آری، به شرط اینکه من راست بگویم و نیّت من خالص باشد، همان توجّه کفایت می کند. [خداوندا!] قلب من با اراده تو را خواند. اینک از پیشگاه مقدّس تو استدعا می کنم که بر محمّد و آل او درود فرستی و دعای مرا به اجابت مقرون فرمایی و مرا به آروزهایم برسانی،‌ چون همه قدرتها از آن تو است، و من از جای خوم برنخیزم مگر با حوایج برآورده شده؛ چه آنکه انجام خواسته های من برای تو بسیار ناچیز و برای من سخت مهمّ است. تو قادر بر انجام آن هستی،‌ ای خداوند بینا و شنوا!

الهی و هذا مقام العائذ بک من النار و الهارب الیک من ذنوب تهجمتهه و عیوب فضحته فصل علی محمد و آل محمد و انظر الی نظرة رحیمة افوز بها الی جنتک و اعطف علی عطفة انجو بها من عقابک فان الجنة و النار لک و بیدک و مفاتیحهما و مغالیقهما الیک و انت علی ذلک قادر و هو علیک هین یسیر فافعل بی ما سألتک یا قدیر و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم و حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.

بارالها! در جایگاه کسی قرار گرفته ام که از ترس آتش به تو پناه آورده و از عذاب تو به سوی تو گریخته است؛ گناهان بر او یورش برده و کارهای زشت او آبرویش را ریخته است. پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست و با دیده رحمت بر من بنگر تا در پرتو آن رستگار شوم و در بهشت جایگزین گردم، و مهر و لطف خود را شامل حالم فرما تا از عذاب عالم آخرت در امان باشم. [خداوندا!] بهشت و دوزخ از آن تو و در دست توانای توست و کلید گشودن و بستن آن در دست تو. پس آنچه استدعا کردم برای من مقرّر فرما، ای خداوند توانا! همه تواناییها و قدرتها در سایه عنایت خداوندی است؛‌ بنابراین خدا ما را کفایت می کند و او بهترین یاوران، آن هم نیکو یاوری است. حمد و سپاس مختصّ ذات پاک خداوند جهانیان است و درود خداوند و تحیّات او بر محمّد و آل محمّد باد.

 

قال علی بن حماد أخذت هذا الدعاء من ابی الحسن بن علی العلوی العریضی و اشترط علی ان لا ابذله لمخالف و لا اعطیه الا لمن اعلم مذهبه و انه من اولیاء محمد و آل محمد علیهم السلام و کان عندی ادعو به و اخوانی ثم قدم علی الی البصرة بعض قضاة الاهواز کان مخالفاً و له علی ایاد و کنت احتاج الیه فی بلده و انزل علیه فقبض علیه السلطان فصادره و اخذ حظه بعشرین الف درهم فرققت له و رحمته و دفعت الیه هذا الدعاء فدعا به فما استتم اسبوعاً حتی اطلقه السلطان ابتداء و لم یلزمه شیئاً مما اخذ حظه و رده الی بلده مکرماً‌ و شیعته الی الابله و عدت الی البصرة. فلما کان بعد ایام طلبت الدعاء فلم اجده و فتشت کتبی کلها فلم ارله اثراً فطلبته من ابی المختار الحسینی و کانت عنده نسخة بها فلم یجده فی کتبه فلم نزل نطلبه فی کتبنا فلا نجده عشرین سنة فعلمت ان ذلک عقوبة من الله عزوجل لما بذلته لمخالف فلما کان بعد العشرین سنة وجدناه فی کتبنا و قد فتشناها مراراً لا تحصی فآلیت علی نفسی الا اعطیه الا لمن اثق بدینه ممن یعتقد ولایة آل الرسول صلی الله علیه و علیهم بعد ان اخذ علی العهد الا یبذله الا لمن یستحقه و بالله نستعین و علیه نتوکل.(13)
علیّ بن حمّاد می گوید: این دعا را از ابوالحسن فرزند علی علوی عریضی گرفتم و نامبرده با من شرط کرد که آن را به مخالف و کسی که مذهبش را نمی دانم و اطّلاع ندارم که از دوستان و اولیای محمّد و آل محمّد(ع) هست یا خیر ندهم و این دعا در نزد من بود و من و برادرانم آن را می خواندیم. در یکی از روزها یک نفر از قضات اهواز که از مخالفان بود به نزد من آمد و جریان خویش را برای من نقل کرده، اظهار نمود که پادشاه بر او خشم گرفته است و در نتیجه اموالش را مصادره کرده و بیست هزار درهم از او گرفته اند. من نسبت به او احساس ترحّم کردم و به جهت اینکه در مورد من کارهایی انجام داده بود، دعا را به او دادم. هفته ای نگذشته بود که پادشاه او را مورد محبّت قرار داد و آنچه از او گرفته بودند پس دادند و با احترام او را به منزلش بازگرداندند. چندی بعد که به سراغ دعا رفتم آن را نیافتم و هر چه در میان کتابهای خود جستجو کردم از آن نشانی نبود. به ابوالمختار نیز که قبلاً نسخه ای از دعا را به او داده بودم مراجعه کردم؛ نامبرده هم دعا را پیدا نکرد. از این ماجرا بیست سال گذشت و ما همچنان در جستجوی این دعا بودیم و آن را پیدا نمی کردیم و دانستم که این موضوع، عقوبت و مجازاتی است از جانب خداوند متعال و ولیّ عزیز او در نتیجه آن که دعا را به نااهل داده ام.
پس از آنکه بیست سال از ماجرا گذشت ناگهان دعا را در میان کتابهای خود پیدا کردیم در حالی که مکرّراً در میان همه کتابها جستجو کرده و آن را نیافته بودیم. لذا با خود عهد کردم این دعا را فقط به کسانی بدهم که از پیروان اهل بیت [علیهم السلام] بوده و ولایت آنان را قبول داشته باشند و از آنان پیمان بگیرم که به غیر از شیعیان و مخلصان و ارادتمندان خاندان رسالت آن را به کسی ندهند. از خدا یاری جسته، امور را به او واگذار می کنیم.

پی نوشت ها :

1-سوره قمر(54)، آیه 10-13.
2-البته منظور وجود مقدّس رسول اکرم و خاندان عزیز اوست علیهم صلوات الله اجمعین.
3-سوره مریم(19)،‌ آیه 52.
4-سوره ص(38)،‌ آیه 35.
5-سوره انبیاء(21)،‌ آیه 83.
6-سوره انبیاء(21)،‌ آیه 87.
7-سوره مریم(19)،‌ آیه 6.
8-سوره تحریم(66)،‌ آیه 11.
9-سوره تحریم(66)،‌ آیه 12.
10-سوره رعد(13)،‌ آیه 39.
11-سوره یونس(10)، آیه 88.
12-سوره صافّات(37)، آیه 75.
13-مهج الدعوات، ص 336.

منبع: خادمی شیرازی، محمّد، (1387)، تحفه امام مهدی، تهران، نشر موعود عصر(عج)، چاپ سوم.