پرهیز از حیله در سیاست
یکی از رذائل مهم اخلاقی خصوصاً سیاست عملی که بیشترین زمینه ظهور و بروز را دارد مکر و حیله است که علمای اخلاق آن را از مهلکات عظیمه(1)دانستند. تاریخ تطور قدرت سیاسی در جهان نیز متأسفانه آمیخته به این صفت ناپسند و غیر اخلاقی در عرصه سیاست عملی است. در تشریح خطرناک بودن صفت مکر و حیله که آن را از مهلکات عظیمه شمرده اند نیز گفته شده است که گناه و معصیت بکارگیری مکر و فریب بیشتر و افزون تر است از ایذاء و اذیت دیگرن بصورت آشکار و علنی. زیرا کسی که آگاهی می یابد که دیگری در مقام اذیت و آزار اوست احتیاط می کند تا خود را حتی المقدور از گزند فرد موذی حفظ کند، اما غافل و بی خبر چگونه می تواند چنین احتیاطی را داشته باشد. فرد مکّار و محیل نیز غالباً خود را به لباس دوستی و دلسوزی و صداقت می آراید و خبث ضمیر را پنهان می نماید و لذا ناجوانمردانه و ناخودآگاه در دام مکر و حیله دیگری گرفتار می آید. در اسلام براساس آنچه از قرآن و سنت و روایات مستفاد است، بکارگیری این شیوه ی ناجوانمردانه بطور کلی و از جمله در حوزه ی سیاست و قدرت سیاسی منع شده است. بکارگیری چنین روشی حتی نسبت به دشمنان و مشرکان نیز منع شده است. در رستاخیزی که قرآن مجید از آن خبر می دهد جائی برای توجیهات مختلف جهت بکارگیری این روشها نیست. خدواند در قرآن مجید می فرماید:
«وَ نَضَعُ المَوازینَ القِسطَ لِیومِ القیامَه فَلا تُظلَمُ نَفسٌ شَیئاً وَ إن کانَ مِثقالَ حَبَّهٍ مِن خَردَلٍ اتَینا بِها وَ کَفی بِنا حاسِبینَ»(2)
ترجمه: «ما ترازوهای عدالت را در روز رستاخیز برپا می کنیم، پس به هیچکس کمترین ستمی نمی شود و اگر به مقدار وزن یک دانه ی خردل (کار نیک و بدی) باشد ما آن را حاضر می کنیم».
1. مرروی بر مهمترین آموزه های سنت، پیرامون ضرورت پرهیز از مکر و حیله برای نیل به هدف
احادیث زیادی در لزوم پرهیز از مکر و فریب و خیانت در ساحت عمومی و خصوصی در گفتمان دینی از معصومین (علیهم السلام) ذکر شده که برخی از آنها مستقیماً مربوط به حوزه ی سیاست است. در این بخش به برخی احادیث به عنوان نمونه ذکر می گردد:حدیث1: عن علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن علی بن اسباط، عن عَمِّهِ یعقوب بن سالم، عن ابی الحسن العبدی، عن سعد بن طریف عن الاصبغ بن نباته قال: قال امیرالمؤمنین(علیه السلام ) ذات یوم و هو یخطب علی المنبر بالکوفه.«ایهاالناس لولا کرامیه الغدر لکنتُ مِن أدهی الناس الاّ أنّ لکل غدره فجره، ولکل فجره کفره، وان الغدر و الفجور و الخیانه فی النّار.»(3)
این حدیث که در وسائل الشیعه آمده است و سید رضی نیز این کلام امام علی(علیه السلام )را در نهج البلاغه ذکر نموده، حدیث بسیار صریح، گویا و واضحی است که دقیقاً در پارادایم و فضای حاکم بر سیاست عملی عنوان شده است.
حضرت علی(علیه السلام )در کوفه در ضمن ایراد خطبه فرمودند:
«ای مردم اگر نبود بدبودن و ناپسند بودن پیمان شکنی و خیانت هر آینه من زیرک ترین مردم می بودم. ولی پیمان شکنان گنهکارند و گنهکاران نافرمان. بدرستیکه پیمان شکن و گنهکار (که پروائی در بکارگیری هر روش برای رسیدن به هدف ندارد) و خیانت کار در آتش خواهند بود».
در نهج البلاغه این گفته امام به شکل کاملاً مربوط تری به حوزه ی سیاست و استفاده از ابزارها و روشهای غیر اخلاقی در عرصه ی قدرت سیاسی مطرح شده است.
گروهی به امیرالمؤمنین علی(علیه السلام )می گویند که ظاهراً معاویه از شما باهوش تر و با کیاست تر در سیاست و پیشبرد اهداف سیاسی است. امام در پاسخ به این گروه می فرمایند:
«والله ما معاویه بِادهَی منِّی و لکنَّه یَغدرُ و یَفجُرُ و لَو لا کَراهیَهُ الغَدرِ لَکُنتُ مِن ادهَی الناس وَلکن کُلُّ غُدرَهٍ فُجَرَهٌ و کُلُّ فُجَرَهٍ کُفَرَه وَلِکُلِّ غَادِرٍ لِواءٌ یُعرَفُ بِهِ یَومَ القِیامَهِ».(4)
ترجمه: «به خدا سوگند معاویه از من زیرک تر نیست. او پیمان شکنی و گنهکاری (مکر و حیله و...) می کند. اگر پیمان شکنی ناپسند و نامطلوب نبود من زیرک ترین مردم می بودم!(5) ولی پیمان شکنان گنهکارند و گنهکاران اهل فجور و نافرمانی. هر پیمان شکنی را روز قیامت پرچمی است که بدان شناخته می شود».
حدیث2- امام صادق(علیه السلام )از قول پیامبر(صلی الله علیه و آله)نقل نمودند که:
«قال رسول الله(صلی الله علیه و آله)یحیء کل غادر بامامٍ یوم القیامه مائلاً شدقه حتی یدخلَ النار»(6)
«هرپیمان شکن مکاری روز قیامت با پیشوایش وارد محشر می شود در حالیکه دهان او کج شده است تا اینکه نهایتاً وارد آتش و جهنم می گردد.» کنایه از اینکه کژی رفتار او در ظاهر او نیز نمایان می گردد.
حدیث 3- در هنگام نبرد با مشرکان و جهت نابودی آنان نیز استفاده از روشهای غیراخلاقی و غیرانسانی نظیر استفاده از سم (به ویژه ریختن در آب یا غذای آنان) منع شده است. امام صادق(علیه السلام )از امام علی(علیه السلام )و ایشان از رسول خدا نقل نمودند که:
«نَهی النَبیِّ ان یُلقی السَّم فی بلادالمشرکین».(7)
پیامبر منع نمود که از سم جهت هلاک نمودن مشرکان در شهرهایشان استفاده گردد. پیامبر اکرم در جنگ حتی از کشتن حیوانات اهلی اصحاب را منع کردند مگر حیواناتی که از گوشت آنها به عنوان غذا استفاده می گردد.(8) یعنی پیامبر تعدی از حدود شرعی و اخلاقی را در مورد حیوانات نیز تجویز نکردند چه رسد به انسان و حتی مشرکان. درواقع پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)که گفتار و رفتارشان به تعبیر قرآن برای همه ی مسلمانان الگو است دقیقاً براساس این رهنمود قرآن عمل می نمودند که:
«ولا یَجرِمنَّکُم شَنآنُ قَومٍ عَلی الاتَعدِلوا اعدِالوا هُوَ اقرَبُ لِلتقوی»(9)
«مبادا دشمنی با قومی شما را برانگیزاند که پا را از حریم عدالت و انصاف فراتر نهید و عدالت نورزید. عدل و انصاف پیشه کنید که به تقوا نزدیک تر است».
حدیث4- شیخ صدوق؛ ابن بابویه در کتاب شریف ثواب الاعمال و عقاب الاعمال در بابی تحت عنوان «عقاب المکر و الخدیعه-کیفر مکر و فریب»حدیث ذیل را نقل نموده اند:
«حدثنی محمد بن علی قال: حدثنی عمی محمدبن ابی القاسم، عن محمدبن علی الکوفی عن محمد بن عقبه عن محمدبن الحسن بن علی ابن ابی طالب، عن ابیه عن جده(علیه السلام )انه کان یقول: المکر و الخدیعه فی النار».(10)
«محمدبن حسن بن علی(علیه السلام )از پدرش از جدش امیرالمؤمنان علی(علیه السلام )روایت کرده که آن حضرت مکرر می فرمود: مکر (نیرنگ بازی با مردم)و خدیعه یعنی فریب دادن مردم (فریب کار و نیرنگ باز) هر دو در آتش هستند».
حدیث 5- امام علی(علیه السلام )در پاسخ گروهی که از وی خواستند فردی را که با امام مخالفت دارد و در عین حال خواهان به قدرت رسیدن است ابتدا به حکمرانی منصوب و سپس او را عزل کند تا نزد مردم خوار و کوچک شود، ضمن رد این درخواست گفتند: مکار و خدعه گر و خیانتکار در آتش خواهد بود.(11)
ترور افراد به صورت غافل گیرانه نیز با سیاست اخلاقی اسلامی سازگاری ندارد که در متون روائی از آن به «فتک» تعبیر شده است. در تعریف فتک گفته شده است:
«الفتک، أن یاتی الرَّجُلُ صاحِبَه وَ هو غارُّ غافل، فَیَشُدّ عَلیه فیقتُله».
«فتک (ترور) آن است در حالیکه فردی (که با او اظهار دوستی می کند) غافل ناآگاه است به او حمله ور شود و او را به قتل رساند. فتک از خطرناک ترین انواع مکر است که در منابع روائی شیعه، بزرگان دین این عمل غیراخلاقی را منع نموده اند. از امام صادق(علیه السلام) هم روایت شده است که:
«الاسلام قید الفتک»(12)
ترجمه: «اسلام مانع ترور است»
در تاریخ اسلام، شاهد و نمونه ی مهمی وجود دارد در خودداری از ترور فرد ظالم و خطرناکی که به دستور یزید واقعه ی کربلا را آفرید. ابن اثیر می گوید:
در تاریخ اسلام، شاهد و نمونه ی مهمی وجود دارد در خودداری از ترور فرد ظالم و خطرناکی که به دستور یزید واقعه ی کربلا را آفرید. ابن اثیر می گوید:
«هنگامی که هانی مریض شده بود و در کوفه بستری بود، عبیدالله بن زیاد که برپا کننده ی غائله کربلا و نماینده ی یزید بود به دیدن او آمد. مسلم بن عقیل نماینده ی امام حسین(علیه السلام )نیز در خانه ی هانی بود. به گفته ی ابن اثیر در آن مجلس عماره بن عبدالسلولیّ نیز حاضر بود. او از شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام )بود و در جنگ صفین با معاویه جنگیده بود. او به مسلم گفت که خود را مخفی کن و وقتی ابن زیاد در مجلس نشست، ناگهان به وی حمله کن و او را به قتل رسان. ابن زیاد به خانه ی هانی آمد اما مسلم بن عقیل از مخفیگاه خارج نشد وقتی دلیل عدم خروج وی را سؤال کردند وی همان روایت را از امام علی(علیه السلام )از قول رسول خدا(صلی الله علیه و آله)نقل نمود که: «ان الایمان قیدالفتک، فلایفتک مؤمن بمؤمن».
ترجمه: «ایمان مانع ترور است، مؤمنی، مؤمن دیگر را ترور نمی کند».
ابن اثیر می گوید هانی گفت که ابن زیاد مؤمن نبود و اگر او را می کشتی فرد فاسق کافر حیله گر و خیانتکاری را از بین برده بودی.(13)
همچنین از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)روایت شده که فرمودند: هرکس با مسلمانی مکر و حیله کند از ما نیست.(14)
2. لزوم پرهیز از کذب، وعده ی کاذب در منابع اسلامی
برخی از عالمان هوشمند اخلاقی با تقسیم اعضاء و جوارح بدن، آفات و به تعبیر امام محمد غزالی مهلکات آن را بیان نموده اند. در میان مفاسد اخلاقی صادره از اعضاء بیشترین سهم از آن «زبان» است که تا بیست آفت اخلاقی حاصل از لسان را متذکر شده اند. در تمام موارد مذکور در منابع اصیل دینی یعنی قرآن و سنت هشدارها و رهنمودهای مهمی وجود دارد. یکی از مکارم مهم اخلاقی که قرآن مجید خصوصاً درباره ی انبیاء ذکر می کند و بواسطه ی آن صفت مهم اخلاقی از آنان تمجید می کند، صدق و راستگویی است. در قرآن مجید آمده است:1. واذکُر فی الکتاب ابراهیم انّه کان صدیقاً نبیاً.(15)
2. واذکُر فی الکتاب ادریس انه کان صدیقاً نبیاً.(16)
3. یاایهاالذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین.(17)
4. یا ایهاالذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولاً سدیداً.(18)
از امام صادق(علیه السلام )روایت عجیبی در این باب ذکر شده است امام می فرمایند:
«لاتنظروا الی طول رکوع الرجل و سجوده فان ذلک شیء اعتاده ولو تَرَکَه استوحَشَ لذلک، ولکن اُنظُروا الی صدق حدیثه و أداء امانته.»(19)
ترجمه: «به طولانی بودن رکوع و سجود انسان (در نماز) نگاه نکنید زیرا ممکن است از روی عادت باشد بگونه ای که اگر آن را ترک کند بیمناک شود. اما به صدق در گفتار و امانتداری وی بنگرید».
همچنین از امام صادق(علیه السلام )نقل شده که:
«کونوا دعاه للناس الخیر بغیر السنتکم لیروا منکم الاجتهاد والصدق والورع»(20)
ترجمه: «دعوت کننده ی مردم به خوبیها به غیر از زبانهایتان باشید.(با زبان مردم را به خیر دعوت نکنید بلکه رفتار و عمل شما به گونه ای باشد که)تلاش و جهد و راستگویی و تقوا را در کردار شما ببینند».
سوم - عن الصادق(علیه السلام )- قال لبعض اصحابه
«انظروا مابَلَغَ به علیٌّ(علیه السلام )عند رسول الله(صلی الله علیه و آله)، فالزمه فان علیاً(علیه السلام )انّما بلغ به عند رسول الله(صلی الله علیه و آله)بصدق الحدیث و اداء الامانه».(21)
ترجمه: «امام صادق(علیه السلام )به برخی از اصحاب خود گفتند «نگاه کنید به مقام و موقعیتی که علی(علیه السلام )نزد پیامبر یافت و ملازم آن حضرت شد. بدرستیکه علی(علیه السلام )به آن مقام نزد پیامبر یافت و ملازم آن حضرت شد. بدرستیکه علی(علیه السلام )به آن مقام نزد پیامبر بواسطه ی راستگویی و امانت داری نائل شد».
چهارم - از رسول خدا نقل شده که فرمودند:
«ان الصدق یدی الی البرِ والبِرّ یهدی الی الجنّه وانّ الرجل لیصدق حتی یُکتَب عندالله صدیقاً، و انّ الکِذب یهدی إلی الفجور والفجور یهدی إلی النّار و انّ الرّجل لیکذب حتی یُکتب عندالله کذّاباً».(22)
«راستگویی هدایت گر به نیکی و نیکی هادی به بهشت است، و بدرستیکه انسان راستگوئی پیشه می کند (و بر آن مداومت می ورزد) تا نام او نزد خداوند صدیق نوشته شود. همچنین دروغگوئی منجر به انواع بدیها و (پرده دریها) می شود و کارهای بد نیز انسان را به سوی جهنم و آتش سوق می دهد، و بدرستیکه انسانی دروغ می گوید و بر این صفت مداومت می ورزد و نهایتاً نزد خدا «کذاب» خوانده می شود.
وفاء به وعده از مصادیق صدق در گفتار شمرده شده است. قرآن مجید از اسماعیل نبی به دلیل وفاء به وعده و استمرار در این صفت اخلاقی تمجید می کند و می فرماید: انه کان صادق الوعد. از رسول خدا مروی است که فرمودند: سه چیز (وسه صفت ناپسند اخلاقی) است که در هر کسی باشد منافق است، هرچند روزه بدارد و نماز به پا دارد و گمان برد که مسلمان است. 1- هنگام سخن گفتن دروغ بگوید. 2- هنگامی که وعده دهد خلف وعده نماید. هنگامی که (از سوی مردم) به عنوان امین به او اعتماد شود مرتکب خیانت گردد.(23)
همچنین از رسول خدا روایت شده که فرمودند: «هرکس ایمان به خدا و روز رستاخیز دارد باید چون وعده نماید، به آن وعده وفا کند.(24) همچنین روایت دیگری از پیامبر نقل شده مبنی بر اینکه کسی که وعده کند و قصد و عزم وفای به آن را (از ابتدا) نداشته باشد منافق است.(25) زیرا نفاق اصطلاحاً عدم تطبیق ظاهر و باطن و نیت و عمل است.
نیکی از روشهای مستعمل غیر اخلاقی در حوزه ی سیاست که دارای قدمت زیادی نیز می باشد متوسل شدن به کلام کذب و سخن دروغ برای سرپوش نهادن بر واقعیتها و یا توجیه اغوای مردم و یا افراد خاص می باشد. این روش گاه با مصلحت اندیشه های خاص نیز توجیه می شود. در سیاست غیر مبتنی بر اخلاق استفاده از شیوه ی مذکور و روشهای غیر اخلاقی مشابه برای نیل به هدف که عمدتاً تثبیت قدرت و تداوم آن است توجیه می شود. در سیاست غیر اخلاقی به بهانه ی از دست رفتن قدرت، وفای به عهد، راستگویی و راست کرداری طرد و پیمان شکنی، توسل به حیله و نیرنگ و دروغ، جایگزین آن می گردد. ماکیاولی در کتاب شهریار در توجیه روشهای غیراخلاقی در سیاست که در تقابل با سیاست دینی و اخلاقی است می گوید:
«همه می دانند که چه نیکوست شهریار را که درست پیمان باشد و در زندگی راست روش و بی نیرنگ، با این همه آزمون های دوران زندگانی ما را چنین آموخته است که شهریانی که کارهای گران از دستشان برآمده است آنانی بوده اند که راست کرداری را به چیزی نشمرده اند و با نیرنگ آدمیان را به بازی گرفته اند، و سرانجام بر آنانی که راستی پیشه کرده اند، چیره گشته اند.(26) سپس ماکیاولی نتیجه می گیرد که برای ستیز جهت نیل به قدرت یا حفظ آن دو راه در پیش است یکی با قانون و دیگری با زور. روش نخست در خور انسان است و روش دوم، روش حیوانات و درندگان، و از آنجا که روش نخست چه بسا کارآمد نباشد ناگزیر به دومین روش روی می باید آورد! ماکیاولی در ادامه می گوید:
«فرمانروای زیرک پای بند پیمان خویش نتواند بود و نمی باید بود آنگاه که به زیان اوست و دیگر دلیلی برای پای بندی به آن در میان نیست».(27) نهایتاً هم متذکر می شود که اگر مردم همگی نیک رفتار بودند، این حکم و قضاوت صحیح و شایسته نبود، اما از آنجا که بد کردار و بدخیم اند و پیمان خویش را با تو نگاه نمی دارند، (شهریار و حاکم) نیز ناگزیر از پای بندی به پیمان خود با ایشان نیستی. و کدام شهریار است که عذری پسندیده برای عهدشکنی خود در آستین نداشته باشد؟!!
ماکیاولی در کتاب دیگرش گفتارها نیز یادآور می شود که بکارگیری روشهای غیراخلاقی خصوصاً مکر و حیله از بکار بردن قدرت و زور خصوصاً برای افرادی که در مراتب پایین و نازل قرار دارند و خیر رسیدن به مقام های برتر را دارند کارآمدتر است.(28)
پی نوشت ها :
1. نراقی، مولی احمد، معراج السعاده، منبع پیشین، ص167.
2. سوره ی انبیاء، آیه 46.
3. الحرالعاملی، محمدبن الحسن، وسائل الشیعه، منبع پیشین، ج11، باب الجهاد والامربالمعروف، ص52، ایضاً الطباطبائی البروجردی، السیدحسین، جامع احادیث الشیعه، ج13، ص588.
4. نهج البلاغه باشرح ابن ابی الحدید، خطبه 200، شرح عبده، ج ص206، فیض الاسلام، 648 وبا ترجمه محمدآیتی، ج2، ص212.
5. مرحوم صدوق نیز روایتی از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام )ذکر می کنند که امام فرمودند: لولا أنی سمعتُ رسول الله(علیه السلام )«ان المَکر و الخدیعه و لاخیانه فی النار» لکنت امکرالعَرب: اگر خود از رسول خدا (صلی الله علیه و آله)نمی شنیدم که صاحب مکر و خدعه و خیانت در آتش است، هر آینه مکارترین مردم در میان عربان بودم!» یعنی روشهای غیراخلاقی را خوب می شناسم ولی دین خدا و پیامبر خدا به کار بردن چنین روشهایی را تجویز نکرده اند. ص610، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال.
6. وسائل الشیعه، ج11، ص52.
7. همان، ص46.
8. همان 43.
9. سوره ی مائده، آیه ی 7.
10. شیخ صدوق، ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، منبع پیشین، عقاب المکر و الخدیعه، ص 494.
11. الطباطبائی البروجردی، السیدحسین، جامع احادیث الشیعه، ج13، کتاب الجهاد، ص558، منشورات مدینه ی العلم، قم، 1407.
12. محدث قمی، عباس، سفینه ی البحار و مدینه الحکم و الآثار، المجلد السابع، ص23، بیروت، دارالاسوه للطباعه و النشر، 1414هـ، بحارالانوار ج47، ص137.
13. «...لوقتلتَه لقتلت فاسقاً فاجراً کافراً غادراً». الکامل فی التاریخ، عزّالدین ابی الحسن علی بن ابی الکرم الشیبانی، المعروف بابن الاثیر، المجلّدالثانی، ص538، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1989.
14. کلینی، اصولی کافی، جلد2، ص337، بحارالانوار، مولی محمد باقر مجلسی، ج75، ص285.
15. سوره ی مریم، آیه 42.
16. سوره ی مریم، آیه 57.
17. سوره ی توبه، آیه 119.
18. سوره ی احزاب، آیه 33.
19. کلینی، اصول کافی، ج3، ص165.
20. همان، کتاب الکفر والایمان، ص164، فیض کاشانی المهجه البیضاء، ج8، ص140.
21. المهجه البیضاء، ج8، ص141.
22. المهجه البیضاء، ج8، ص140.
23. ثلاث، من کن فیه فهو منافق وان صام و صلّی و زعم انه مسلم. اذا حدث کذب واذا وَعَدالخلَف و اذ ائتمِن خان. غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ج3، ص115.
24. کلینی، اصول کافی، ج2، ص364، ح2.
25. مجلسی، مولامحمد باقر، بحارالانوار، ج75، ص94، ح9.
26. Machiavelli, The Prince, (2003) Edited by Q. Skinner, Chapter XVIII.
27. Ibid, p.62.
28. Machiavelli, The Discourses, (2003) Edited by B. Crick, Book Two, p. 310.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}