نویسنده: رامین صادق خانجانی



 

تاتسومی Tatsumi

نویسنده و کارگردان: اریک کوبر اساس آثاری از یوشیهیور تاتسومی، موسیقی: کریستوفر کو، کریستین شم، تدوین: توفیق رمضان، صداها: یوشیهیرو تاتسومی، تتسویا بِسشو، موتوکو گولِنت، مایک ویلوآن، انیمیشن، محصول 2011 سنگاپور، 98 دقیقه.
داستان زندگی یوشیهیرو تاتسومی، نویسنده داستان های مصور ژاپنی (مانگا)، از کودکی تا امروز: شرایط اقتصادی سخت خانواده که تاتسومی نوجوان را وا می دارد خود را به طور جدی وقف خلق این داستان های مصور کند تا بتواند کمک خرجی برای خانواده اش باشد، نخستین موفقیت های او در انتشار آثارش و دیدار با هنرند مشهور، اسامو تزوکا، و چالش هایش در قبولاندن داستان های مصوری که برای بزرگ سالان آفریده و تعدادی از آن ها در فیلم به تصور کشیده شده ...

زنجیره گسسته

محبوبیت «انیمه» (انیمیشن ژاپنی) و توفیق تجاری این فیلم ها ریشه در ارتباطات تنگاتنگ آن ها با قصه های مصور معروف به «مانگا» دارد و از این لحاظ، انتخاب فرم انیمیشن برای روایت سرگذشت یکی از نویسندگان معروف این گونه ازکتاب های مصور، تصمیمی به جا برای کارگردان سنگاپوری فیلم به نظر می رسد که در کارنامه اش پیش از این فقط فیلم زنده داشته است. هرچند که برخلاف چهره معروف انیمیشن ژاپن، اسامو تزوکا که به «پدر انیمه» معروف است و در واقع با آغاز ساخت اقتباس های انیمیشن از قصه های مصور خود این دو فرم هنری را با یکدیگر پیوند داده. هنرمندی که شرح زندگی اش موضوع این فیلم است، فعالیت های خود را به حوزه کتاب محدود ساخته است.
قسمت عمده فیلم متشکل از داستان های کوتاهی است که بر منبای مانگاهای تاتسومی ساخته شده اند و در لابه لای روایتی عمدتاً خطی از زندگی هنرمند (به استثنای ابتدای فیلم که در آن تاتسومی به مناسبت سالگرد درگذشت تزوکا سخن می گوید) گنجانده شده است. در انتهای فیلم مشخص می شود که این روایت هم برگرفته از خود زندگینامه تاتسومی است که به صورت یک مانگا به چاپ رسیده، به گونه ای که کلیت فلم به یک اثر اقتباسی بدل می شود. از این لحاظ، فیلم از اثری با مضمون مشابه، یعنی شکوه آمریکایی (2003) در مورد زندگی هاروی پکر، خالق قصه های مصوری با همین عنوان، متمایز می شود. در حالی که سازندگان فیلم امریکایی، قالب کلی مستند را با کنار هم قرار دادن صحنه های بازآفرینی شده از گذشته نویسنده با صحبت های خود او در زمان حال را برای فیلم خود در نظر گرفته اند و در نتیجه، فیلم شان بیش از این که متوجه اثر هنرمند باشد، بر زندگی او متمرکز است، به نظر می رسد کو راه دیگری را برگزیده و ساختار فیلمش را برمبنای هم جواری آثار هنرمند و موقعیت های زندگی شخصی او روایت کرده است. اما تعجب آور این جاست که این هم جواری برخلاف انتظار به نتیجه ی قابل ملاحظه ای نمی انجامد و فیلم از برقراری ارتباط میان داستان هایی که به تصویر می کشد و روند زندگی تاتسومی ناتوان است و این مشکل تا حدی ریشه در انتخاب های کارگردان و بعد در نحوه جای گزینی داستان ها در خط اصلی روایی زندگی هنرمند دارد. تنها در داستان ماقبل نهایی می توان شخصیت اصلی آن یعنی یک هنرمند مانگا را انعکاس دهنده دغدغه های خود هنرمند در زندگی شخصی و حرفه ای اش تلقی کرد و این ارتباط از طریق عنصر بصری قلم شناور در آب که ما را به سرگذشت هنرمند باز می گرداند برقرار می شود.
در ابتدای فیلم، توضیحی در مورد «گکیکا» (Gekiga) به عنوان زیرمجموعه ای از مانکا که با توجه به مضمون های خود مخاطب بزرگ سال را هدف قرار داده می آید. تمام داستان های مورد استفاده در این فیلم به این گونه از مانگا تعلق دارند و فیلم بعداً اعلام می کند که این داستان ها همه در دهه 1970 نوشته و مصور شده اند. از این لحاظ، مجاورت این داستان ها با قسمت های مربوط به نوجوانی تاتسومی، یعنی زمانی که او داستان هایش را برای مجله های کودکان می نوشت، بی حاصل می ماند، چرا که گذشته از این عدم تطابق زمانی، به دشواری می توان ارتباطی بین این دو در فیلم یافت، به گونه ای که بتوان ریشه های گرایش های داستان های بعدی تاتسومی را در اتفاق های دوران نوجوانی او شناسایی کرد. به عنوان مثال، فیلم تنها با اشاره به سن و سال تاتسومی در پایان جنگ، از تصویر کودکی او به داستان جهنم می رود که موضوعش در رابطه با انفجار اتمی است، بی آن که مشخص کند این حادثه چه تاثیر احتمالی ای بر زندگی نویسنده داشته است.
کارگردان در تعیین جهت فیلمش سرگردان به نظر می رسد. اگر قصد او به نوعی ادای دین به هنر گکیگا بوده می توانست خود را تنها به اقتباس از داستان هایی از تاتسومی محدود کند. با دیدن فیلم، بیننده این احساس را دارد که گویی فیلم ساز قصد ساختن فیلمی بر مبنای داستان های تاتسومی را داشته و ناتوان از یافتن راهی دیگر، خود زندگینامه هنرمند را صرفاً به عنوان قالبی برای پیوند این اپیزودها انتخاب کرده است. داستان های گکیگای تاتسومی با لحن سرد و خشن و بدبینانه شان-که تا حدی حاصل استفاده بسیار محدود از رنگ است- و پایان های همیشه ناامیدکننده شان، واکنش هنرمند به حوادث تاریخی ای که بر حافظه ملت ژاپن سنگینی می کند و یا شرایط اجتماعی روز - رشد بادکنک وار اقتصادی که به قیمت از خودبیگانگی افراد به دست آمده- بوده است و شاید کارگردان می توانست با تمرکز بر دوره خاصی از زندگی تاتسومی، شرایطی را که به خلق این داستان ها انجامیده روشن سازد. اما در فیلم حاضر، داستان ها نه تنها نمی توانند تکامل سبک داستانی هنرمند را مشخص سازند، که از ارتباط با یکدیگر هم باز می مانند. فیلم حتی از موضوع چالش نویسنده در معرفی آثارش به عنوان نوع متفاوتی از مانگا و مقاومت ابتدایی در برابر نشر آن ها-که با توجه به داستان های انتخاب شده می توانست از پرسش های اصلی فیلم باشد- به سادگی می گذرد و برخلاف دیگر داستان ها، از داستان کولاک سیاه که ظاهراً در تعیین مسیر فعالیت هنری تاتسومی به عنوان آفریننده نوع خاصی از مانگا نقش اساسی داشته تنها صحنه های محدودی را به تصویر می کشد.
نقطه ضعف فیلم بیش از همه مربوط به داستان زندگی خود تاتسومی است که کارگردان بر استفاده از آن اصرار داشته بی آن که بتواند از قابلیت های دراماتیک اش استفاده کند. اصرار فیلم ساز به تلفیق این زندگینامه با داستان های تاتسومی با تقلیل دادن زمانی که به هر کدام از نقاط عطف زندگی تاتسومی اختصاص داده، باعث شده در مقام مقایسه، این بخش های زندگی نامه ای به کم اثرترین قسمت فیلم بدل می شوند. یک مثال آشکار، صحنه ای است که در آن تاتسومی وقتی متوجه می شود برادر بیمارش از سر استیصال و حسادت، نقاشی های او را پاره کرده، از فرط ناراحتی تصمیم می گیرد کشیدن مانگا را رها کند، اما لحظه ای بعد در حالی که تصویر او را احاطه شده با گوی هایی از نور به نشانه امیدواری مجددش می بینیم، در تصمیم خود تجدیدنظر می کند. همچنین به بی مسئولیتی پدر در برابر خانواده اش که بار فشار مالی را بر آن تحمیل می کند اشاره می شود، بی آن که عملاً تاثیر چندانی بر شناخت ما از شخصیت تاتسومی داشته باشد. فیلم با جمله هایی به نقل از تاتسومی که دین او را به هنرمندی مانند تزوکا بیان می کند آغاز می شود. آغازی که می تواند انتخاب قالب انیمیشن برای فیلم را نیز توجیه کند. اما با وجود این آغاز و انتظارهایی که در مورد نمایش رابطه بین تزوکا و تاتسومی برانگیخته می شود، فیلم در این زمینه از نمایش برخورد بین تاتسومی نوجوان و تزوکا فراتر نمی رود. فیلم ساز در گزینش خود زندگینامه تاتسومی و ترجمان آن به زبان سینمایی، توجهی به تغییرهایی که انتخاب این قالب هنری از لحاظ وحدت ساختار و غیره ایجاب می کند نداشته و بنابراین فیلم به ادای دینی خنثی بدل می شود که صرفاً آثاری از تاتسومی را بر پرده سینما مجسم ساخته و اساساً نقاط قوت فیلم را می توان در داستان های تاتسومی یافت و نه در پرداخت بی تفاوت کارگردان.
منبع: نشریه فیلم شماره 445