نویسنده: عباس خیرآبادی
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی-واحد تربت حیدریه


 

کشف المحجوب هجویری و خلاصه ی شرح تعرف

چکیده

مهم ترین آثار صوفیان در فاصله ی قرنهای پنجم تا هفتم هجری نوشته شده که از آن میان کتاب های کشف المحجوب هجویری و شرح تعرف مستملی بخاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. حجم زیاد کتاب اخیر سبب شده که خلاصه ای از این اثر در قرن هفتم پدید آید که خود دارای ارزشهای فراوان است. در این نوشتار، نویسنده بین خلاصه ی شرح تعرف و کتاب کشف المحجوب هجویری مقایسه ای نقدگونه کرده و تفاوتها و شباهتهای این دو تألیف صوفیه را برشمرده است.

واژه های کلیدی:

هجویری- کشف المحجوب- خلاصه ی شرح تعرف- مستملی بخاری
سخن در مقایسه ی دو کتاب ارزشمند و مهم صوفیه است که هر دو در یک قرن و احتمالاً به فاصله ی کمتر از بیست سال و تقریباً در دو شهر نزدیک به هم نوشته شده اند. (1) نخست پیرامون هر یک از این دو کتاب شرحی موجز می دهیم و سپس به مقایسه ی آن دو می پردازیم.

الف: هجوم و کشف المحجوب

ابوالحسن علی بن عثمان الجلابی الهجویری احتمالاً در اواخر قرن چهارم هجری در غزنه (از بلاد افغانستان فعلی) به دنیا آمده و دوران کودکی را در جلاب و هجویر از محلات غزنه گذرانده است. پدرش شیخ عثمان بن علی در زمانی که غزنه مرکز تجمع علما و فضلا و ارباب صوفیه بود، وارد غزنه شد و در همانجا اقامت گزید. و چون خود اهل معرفت و علم بود مردم غزنه و حوالی آن به صداقت و سلامت او ایمان یافته وجودش را مغتنم شمردند. (2)
مادر هجویری از ختندان پرهیزگاری بود، چنانکه برادرش (دائی هجویری) را تاج الاولیاء می خوانده اند و مرقدش زیارتگاه بوده. (3)
هجویری در شریعت از مذهب امام ابوحنیفه و در طریقت از مسلک جنیدیه پیروی می کرده چنانکه خود در صفحه ی دویست و سی و پنج (235) کتابش می گوید: مشایخ من -رح- جمله جنیدی بوده اند. هجویری مردی کثیرالسفر بود و از جمله به سفرهای خود به عراق ، فرغانه، شام، آذربایجان، خراسان، سرخس، ماوراءانهر و ترکستان اشاره هایی دارد. (4)
او سرانجام -گویا به امر پیر خود- غزنه را به قصد لاهور ترک کرد و شبانه وارد آنجا شد. فردای آن جنازه ی شیخ حسین زنجانی را -که هجویری به جانشینی او برگزیده شده بود- برای دفن به بیرون لاهور بردند. (5)
هجویری در سفر اخیر خود که چهل سال سن داشت به نشر حقایق اسلام در سرزمین هند پرداخت و با سلاح عشق و محبت گروه کثیری از مردم قاره ی هند را به صراط مستقیم هدایت کرد و با ترویج اسلام واقعی روح تازه ای را در کالبد آنان دمید و از محبت جاودانه ای برخوردار گشت چنانکه امروز پس از گذشت بیش از نهصد سال مردم کماکان به زیارت مرقدش می روند و از تربتش مدد می جویند. (6)
تاریخ وفات هجویری، همچون تاریخ تولدش معلوم نیست. عطار در تذکره ی الاولیاء تنها به ذکر نامی از او قناعت کرده است. (7) و عبدالرحمن جامی نیز در نفحات الانس شرح حال او را بدون ذکر تاریخ ولادت و وفات آورده است.
داراشکوه در کتاب سفینه الاولیاء سال مرگ هجویری را 456 و به قولی 464 قید کرده است. (8) و نیکلسون در مقدمه ی خود بر ترجمه ی انگلیسی کتاب کشف المحجوب تاریخ وفات هجویری را بین سالهای 465 و 469 و یا بعد از سال 469، نوشته است. (9)
از آنجا که در صفحه ی 401 کشف المحجوب، آنگاه که مؤلف از قشیری نام می برد او را با جمله ی دعایی رحمة الله علیه یاد می کند و سال وفات قشیری نیز در 465 است، ظاهراً باید وفات هجویری پس از این سال باشد. مگر اینکه بگوئیم این جمله ی دعائی بعدها به وسیله ی کاتبی بدان افزوده شده است و با توجه به همه ی مدارک و مآخذی که موجود است و آنچه بر سنگ قبر او نوشته شده -که شعری است با ماده ی تاریخ فوت او- می توان گفت که سال وفات هجویری 465 یا کمی بعد از آن است.
قطعه ای از جامی بر سنگ مزار او چنین است:
خانقاه علی هجویری خاک جاروب از درش بردار
توتیا کن به دیده ی تحقی تا شوی واقف بر آن اسرار
چونکه سردار ملک معنی بود سال وصلش بر آید از «سردار»
که واژه ی سردار به حساب ابجاد 465 می شود.
مقبره ی هجویری هم اکنون در لاهور زیارتگاه اهل دل است.

کشف المحجوب

چنانچه از محتوای کتاب کشف المحجوب برمی آید هجویری دارای تألیفات متعددی بوده و از جمله دیوان شعری نیز داشته است که در همان صفحه ی اول کتاب خود بدان اشاره می کند. اما از آثار او هیچ کدام جز همین کتاب کشف المحجوب باقی نیست. و این کتاب که یکی از بهترین و ارزشمندترین کتب صوفیه است، به اعتقاد عده ای نخستین کتابی است که در شرح طریقه ی صوفیه به زبان فارسی نوشته شده و خود از امهات کتب این طریقه است، که بعدها مورد استفاده ی بسیاری از محققین و نویسندگان پس از او قرار گرفته است. اما هجویری خود نیز از کتب اسلاف خویش استفاده کرده و از جمله در تألیف کشف المحجوب به کتب اللمع، تألیف ابونصر سراج (م. 378)، طبقات صوفیه، تألیف ابو عبد الرحمن سلمی نیشابوری (م. 412) و کتاب الرساله، تألیف ابوالقاسم قشیری، نظر داشته است.

سبک کتاب

مرحوم محمد تقی بهار، ملک الشعراء، در کتاب سبک شناسی، ج 2، صفحه ی 187، درباره ی سبک این کتاب می نویسد: این کتاب از حیث سبک بالاتر و اصیل تر و به دوره ی اول نزدیک تر است تا سایر کتب صوفیه و می توان آن را یکی از کتب طراز اول شمرد که هر چند در قرن پنجم تألیف شده و بیش از کتب قدیم دستخوش تازی و لغت های آن زبان است، اما باز نمونه ی سبک قدیم را از دست نداده و روی هم رفته دارای سبک کهنه است.
افعال و لغات کهنه و غریب و استعمالات دوره ی اول به تمامها در این کتاب دیده می شود. و از این گذشته اصطلاحات خاص نیز از خود دارد که غالب آنها بعد از این در کتب تصوف مصطلح گردیده است.
نمونه هایی از لغات فارسی که در کتاب کشف المحجوب آورده است:
شبولیدن وقت: متفرق ساختن
پای بازی: رقص
پای جامه: پای افزار
گرد پای نشستن: چهار زانو
بوده گشتن: موجود شدن
خوار داشت: توهین و خوار ساختن
زفان: زبان
برسیدن: کامل و تمام شدن
روزگار مرد: مرد بزرگ و فوق العاده
کداوده ی بلا: کداوده ی بلا و کداوده ی اصفیا- ظاهرا به معنی حصار و مرکز بلا، یا حصار و مراکز اصفیا. (ص 59-504). تاریخ بخارا هم این لغت را آورده و می گوید: کداوده ی ربض از خشت پخته می بایست. کداوده ی حصار را و برج های او که خشت پخته بود باز کردند و به ربض شهر بخارا خرج کردند. (ص 21- تاریخ بخارا- طبع تهران)
بی از آنکه: بی آنکه
فراگفت آمدن: به سر سخن باز شدن
این کتاب تاکنون چندین بار در لاهور، سمرقند، تاشکند، لنینگراد و ایران چاپ شده و بهترین چاپ آن تصحیح زنده یاد ژوکوفسکی است که نخستین بار در سال 1926 م- 1344 ه ق و 1305 هجری شمسی، در شهر لنینگراد در 250 نسخه چاپ شده و همین تصحیح در ایران توسط کتابخانه ی طهوری در سال 1358 شمسی به صورت افست و با مقدمه ی قاسم انصاری تجدید چاپ شده و در اختیار اهل بینش و دانش قرار گرفته است. (چند سال قبل نیز این نسخه باز به همان طریق افست تجدید چاپ شده و هم اکنون در بازار کتاب موجود است) این چاپ مشتمل است بر مقدمه ای چهل صفحه ای از قاسم انصاری، متن کتاب در 607 صفحه و مقدمه و فهارس ژوکوفسکی در 64 صفحه.

ب: خلاصه ی شرح تعرف

پس از اشاره ی مختصری که به کتاب کشف المحجوب و نویسنده ی آن داشتیم، شرحی کوتاه نیز پیرامون خلاصه ی شرح تعرف لازم می آید تا بتوان به تبع، به مقایسه ی این دو اثر پرداخت. طبق تحقیق روانشاد دکتر احمد علی رجائی، کتاب خلاصه ی شرح تعرف توسط فردی ناشناخته و آگاه به اصول تصوف و آشنا به دو زبان پارسی و تازی، در غره ی ربیع الاول سال 710 هجری (29 ژوئیه ی 1310 میلادی) از روی کتاب مفصل و مشهور شرح تعرف، که کتاب مورد نظر ما خلاصه ی آنست، تألیف ابوابراهیم اسماعیل بن عبدالله مستملی بخاری است که در سال 434 هجری درگذشته است. شرح تعرف را -که باید قبل از کشف المحجوب نوشته شده باشد- می توان قدیم ترین اثر فارسی صوفیان نامید. (برخلاف نظر شادروان دکتر قاسم غنی در تاریخ تصوف در اسلام، صص 539-540 -و هرمان اته در تاریخ ادبیات فارسی ص 294- ترجمه ی دکتر رضازاده شفق که این دو، کشف المحجوب را کهن ترین کتاب صوفیه دانسته اند). چرا که هجویری ظاهراً در سال 435 در لاهور شروع به نوشتن کشف المحجوب کرده و در سال 442 این اثر را به پایان برده است. (11) و حال آنکه مؤلف شرح تعرف، یک سال پیش از شروع کتاب کشف المحجوب، در سال 434 دار فانی را بدورد گفته است. مگر اینکه بگوئیم کشف المحجوب را از آن روی نخستین اثر پارسی صوفیان نامیده اند که کتابی است بالاستقلال، ولی شرح تعرف، کتابی است در شرح یک کتاب عربی صوفیان.
به هر طریق، شرح تعرف نخستین و یا یکی از نخستین آثاری است که در چهار جلد به زبان فارسی در شرح کتاب ارزشمند، التعرف لمذهب اهل التصوف نوشته شده و از کتب صوفیان است که هم پایه ی احیاء علوم غزالی از آن یاد شده است:
تا چند همی خوانی منهاج به معراج احیای علوم دین با شرح تعرف (12)
کتاب التعرف لمذهب اهل التصوف به زبان عربی نوشته شده و مؤلف آن ابوبکر بن ابی اسحق، محمد بن ابراهیم بن یعقوب کلاباذی، مقلب به تاج الاسلام هم از مردم بخارا است، که در روز جمعه نوزدهم جمادی الاول سال 380هجری (990 میلادی) درگذشته است. التعرف کتابی است با حجم کم اما پربار و بسیار سود. و این کتاب تا آنجا شهرت داشته که گفته اند: لو لا التعرف لا عرف التصوف. التعرف دارای هفتاد و پنچ باب است.
و اما خلاصه ی شرح تعرف که توسط مرحوم دکتر احمد علی رجائی، استاد پیشین دانشگاه فردوسی مشهد تصحیح شده، کتابی است مشتمل بر مقدمه ی مصحح در 21 صفحه، متن کتاب و فهارس مجوعاً در 586 صفحه، که در سال 1349 توسط بنیاد فرهنگ ایران در دو هزار نسخه چاپ و منتشر شده است.

مقایسه ی دو اثر

کتاب کشف المحجوب همچون بسیاری از آثار ارزنده ی ادبیات ایران -نظیر گلستان سعدی- به خواهش دوستی و در پاسخ سؤال او نوشته شده که به مؤلف اظهار داشته است: مرا رموز و اشارات ایشان و چگونگی محبت خداوند -عزوجل- و کیفیت اظهار آن بر دلها و سبب حجاب عقول از کنه و ماهیت آن و نفرت نفس از حقیقت آن و آرام روح با صفوت آن، و آنچه بدین تعلق دارد از معاملات آن. (13) بدین سان کتاب کشف المحجوب پاسخ گوی سؤالات سابق الذکر است و مؤلف می کوشد که بدین پرسش ها جواب گوید.
نخستین بخش کتاب پس از مقدمه، باب اثبات علم است که توجه عمیق هجویری را به علوم، بویژه علومی که در ارتباط با دین است، نشان می دهد. آنگاه به مسأله ی فقر می پردازد و سپس وارد بحث تصوف می شود. و ائمه ی تصوف را خلفای راشدین و گروهی از صحابه و تابعین می داند و به ذکر حالات هر یک از آن ها به طور مختصر می پردازد و از ائمه ی معصومین نیز تا امام جعفر صادق (ع) را جزء ائمه ی من اهل بیت، ذکر می کند و از احوال آنها چیزی می گوید. در ذکر مشایخ صوفیه از اویس قرنی تا ابو احمد المظفر بن حمدان، هفتاد و هشت صوفی را بر می شمرد و در باب آنها به اختصار سخن می گوید، که به احتمال این قسمت از کتاب خود را تحت تأثیر طبقات صوفیه ی عبدالرحمن سلمی بوده چنانکه کتب پس از هجویری نیز، در شرح حال عرفا و مشایخ قرون اولیه ی اسلام از این کتاب سود جسته اند.
هجویری بعد از ذکر مشایخ مشهور، رجال صوفیه را در شام و عراق و فارس و قهستان و آذربایجان و طبرستان و کرمان و خراسان و ماوراءالنهر و غزنین نام می برد. و بعد در فصلی دیگر به اختلاف آنها و روش و نشانه ها و مقامات و حکایاتشان می پردازد که بابی بسیار مهم و ارزنده است. بعد، فرق مشهور قصاریّه، طیفوریّه، جندیّه، نوریّه، سهلیّه، خفیفیّه، سیّاریّه و حلولیّه را شرح می دهد و در فاصله ی هر کدام، کلامی نیز در اصول صوفیه دارد. از جمله: در سکر و صحو، در ایثار، در حقیقت نفس، در حقیقت هوی، در اثبات ولایة، در اثبات کرامات، در فرق معجزات و کرامات، در تفضیل انبیاء و اولیاء بر ملائکه و مؤمنین، در غیبت و حضور، در جمع و تفرقه و در معرفت روح.
مؤلف پس از ذکر همه ی این باب ها که حدود سیصد و چهل صفحه از حجم کتاب را گرفته است، به فصول کشف حجب که مقصود غائی او از تألیف کشف المحجوب است می پردازد و می گوید: اکنون من کشف حجاب ابواب معاملات و حقایق اهل تصوف، با براهین ظاهر، اندرین کتاب بیان کنم، تا طریق راستین مقصود بر تو آسان گردد. و از منکران، آن را که بصیرتی بود راه باز آید و مرا بدین، دعا و ثوابی باشد انشاءالله تعالی. (14)
سپس در ده باب دیگر، ده حجاب دیگر را می گشاید بدین ترتیب: توحید، ایمان، طهارة، صلوة، زکوة، صوم، حج، صحبت، بیان منطق صوفیه و حدود الفاظ آنها و حقایق معانی ایشان و بالاخره آخرین حجابی را که هجویری برمی گیرد سماع است که بطور مفصل و مشبع پیرامون آن -در قریب چهل صفحه- سخن می گوید و سرانجام کتاب خود را با این عبارت پایان می دهد:
«استعانت خواهم از خداوند، تبارک و تعالی، تا ظاهر و باطن مرا از آفات پاک گرداند.» وصیت کنم ترا و خوانندگان این کتاب را به رعایت احکام این کتاب. و بالله العون و التوفیق و الجمع و التفریق و حسبنا الله و نعم الرفیق. صلی الله علی محمد و آله اجمعین و سلم تسلیما کثیرا.
کتاب خلاصه ی شرح تعرف نیز، چنانکه گفته آمد، در هفتاد و پنج باب تنظیم شده و مؤلف پس از مقدمه در نعت خداوند و پیامبر و آل اصحابش، در اولین باب، به وجه تسمیه ی صوفیه می پردازد. در باب دوم رجال صوفیه را نام می برد. فرق آن در باب باکشف المحجوب در این است که در اینجا فقط به ذکر نام عرفا و مشایخ مشهور اکتفا می شود، درحالی که هجویری در کشف المحجوب مختصری نیز در احوال آنها شرح داده است. بابهای سوم و چهارم هم، به همین گروه صوفیه اختصاص دارد و از باب پنجم به شرح سخنان ایشان در موارد مختلف می پردازد و در چندین باب اقوال صوفیه را در مقولات گونه گون نظیر توحید، صفات، نزول اسماء، رؤیت، قدر، استطاعت و ... شرح می دهد. در این باب ها (از پنجم تا شانزدهم) مؤلف وارد بحث های کلامی می شود که در روزگار او -روزگار مؤلف اصلی شرح تعرف، نیمه ی اول قرن پنجم- مباحث روز بوده و اختلاف آراء بین معتزله و اشاعره نقل هر مجلس و محفل بوده است.
نویسنده از عقاید این فرقه به دفاع سخت می پردازد. از جمله در باب نهم -در فصل رؤیت- بر مذاق اشاعره می گوید!... اجماع است مر اهل معرفت را که خدای، عزوجل را ببینند به چشم سر، بدان جهان. (15)
بدین سان بزعم نویسنده، معتزله و شیعه و دیگر فرقی که منکر رؤیت خداوند، در قیامت هستند، جزء اهل معرفت نیستند و در ردّ نظریه ی آنها که به آیه ی «لا تدرکه الابصار» استناد می کنند، می گویند: «جواب آن است که حق، تعالی، ادراک ابصار نفی کرد از بهر آنکه ادراک، چگونگی واجب کند و چگونگی مماثله باشد و احاطت واجب کند و احاطت، حد واجب کند چون حق تعالی را کیفیت حد نیست، ادراک محال است و خدای -عزوجل- نفی کرد آن چه کیفیت و احاطت واجب کند، غیر رؤیت که نیست اندر آن کیفیت و احاطت. (16)
هجویری نیز هر جا که بحث از اصول عقاید اشعریه به میان می آید به دفاع از آن پرداخته و قول معتزله را باطل می شمارد. چنانکه در بحث معرفت خدای متعال می گوید: «اندر معرفت خداوند تعالی، و صحت علم بدو، اختلاف است بسیار. معتزله گویند که معرفت حق، عقلی است و جز عاقل را بدو معرفت روا نباشد و باطل است این قول به دیوانگی که اندر دارالسلام که حکمشان حکم معرفت و به کودکانی که عاقل نباشند و حکمشان حکم ایمان بود. اگر معرفت به عقل بودی ایشان را چون عقل نیست حکم معرفت نبودی و کافران را که عقل است حکم کفر. و اگر عقل معرفت را علت بودی، بایستی هر که عاقل بودی، عارف بودی و همه ی بی عقلان جاهلان بودندی. (17)
باب های بعد از شانزدهم تقریباً همه در مباحث و مسائل مبتلا به صوفیه است و همان اموری که در آن روزگاران بیشتر پیرامون آنها بحث می شد، (از جمله: باب هفدهم: معراج، باب بیستم: معرفت خدای تعالی، باب بیست و یکم: در معرفت نفس، باب بیست و دوم: معرفت روح، باب بیست و پنجم: در کرامات اولیاء، باب سی و دوم: در تصوف، باب سی و هشتم: در فقر، باب چهل و چهارم: در توکل، و بعد از آن باب هایی در:رضا، یقین، ذکر، انس، قرب، اتصال، محبت، تجرید و تفرید، وجد، غلبه، سکر، غیبت و شهود، جمع و تفرقه، تجلی و استتار، فنا و بقا، توحید، صفت عارف، مرید و مراد و ...
و بالاخره مؤلف این کتاب نیز همچون هجویری در باب آخر کتاب به ذکر سماع و آداب آن پرداخته است و چون این ترتیب ابواب بر مبنای کتاب التعرف لمذهب اهل التصرف است، به یقین هجویری در کشف المحجوب از مؤلف التعرف (کلاباذی) پیروی کرده است. در مجموع، این دو کتاب حدود بیست عنوان مشترک دارند که هر دو درباره ی آن عناوین سخن گفته اند و در این عناوین مشترک، کلام هجویری به نظر قوی تر و منطقی تر می رسد و نیز سخن هجویری موجزتر است از گفتار صاحب خلاصه ی شرح تعرف. مثلاً در باب کرامات اولیاء آنچه را که خلاصه ی شرح تعرف در هشت صفحه گفته است. تقریباً همان سخنان را هجویری در دو صفحه و با ایجاز تمام بیان کرده است و خواننده ی این بحث از هر دو کتاب تقریباً به یک میزان استفاده می کند. اما در تبویب و فصل بندی: خلاصه ی شرح تعرف دقیق تر و بهتر از کشف المحجوب عمل کرده است. چه در کتاب نخست، خواننده با هفتاد و پنج باب مواجه است که فهرست عناوین هر کدام نیز در مقدمه، توسط مؤلف آورده شده اما در کشف المحجوب، خواننده علاوه بر سی و یک بخشی که آن را با عنوان باب، از دیگر قسمت ها جدا کرده است، حدود یکصد عنوان دیگر نیز در لابلای صفحات و بین الابواب مشاهده می کند که مؤلف، آن عناوین را شرح داده است.
در استفاده از آیات قرآنی و حدیث و قول مشایخ هر دو کتاب بهره های فراوان جسته اند. از جمله کشف المحجوب به قریب 250 آیه از آیات قرآن مجید استناد کرده و از حدود یکصد و پنجاه حدیث و قریب سیصد قول از مشایخ صوفیه، سود جسته است. که در خلاصه ی شرح تعرف -که متأسفانه فهرست آیات قرآن و اقوال مشایخ را دارا نیست- مؤلف یکصد و سی بار از حدیث استفاده کرده و به طور کلی در به کارگیری زبان عربی، هجویری بیشتر از مؤلف خلاصه شرح تعرف، شایق و راغب بوده است. یکی از اهم دلایل این امر، آن است که خلاصه ی شرح تعرف -چنانکه از نامش نیز پیداست- خلاصه ایست از یک کتاب و در متن خلاصه شده طبعاً عبارت عربی کمتر است.
در پایان ذکر شواهدی از بحث سماع که آخرین فصل هر دو کتاب است می تواند مفید فایده و مبین چگونگی پرداخت نثر در این دو اثر باشد.
کشف المحجوب: بدانکه سماع را اندر طبایع حُکم ها مختلف است. همچنان که ارادت اندر دلها مختلف است و ستم باشد که کسی مر آنرا بر یک حکم قطع کند و جمله مستمعان بر دو گونه اند. یکی آنکه معنی شنوند و دیگر آنکه صوت. واندر این هر دو اصل، فواید بسیار است و آفات بسیار، از آنچه شنیدن اصوات خوش، غلیان معنی باشد که اندر مردم مرکب بود. اگر حق، حق، و اگر باطل بود باطل کسی را که مایه ی طبع فساد بود آنچه شنود همه فساد باشد. (18)
خلاصه ی شرح تعرف: باز هم چنین گوید که سماع چون به گوشی اندر افتد پنهانی های سر را بجنباند و برانگیزد. یکی به جنبش آید از عجز صفت خویش که طاقت کشیدن حمل وارد ندارد. و یکی متمکن باشد به قوت حال، آن بارها بکشد. یعنی هر که را اندر سرحالی نیست با حق تعالی که بر آن سماع کند سماع کردن بر وی حرام است. که چون حال باطن نباشد سماع نفسانی و معلولی باشد و مستمعی که به نفس و علت سماع کند اگر از نفس و علت خویش خبر دارد فاسقی تمام باشد و اگر از نفس و علت خویش خبر ندارد و آن سماع را به مشاهدت بردارد زندیقی تمام باشد از آنکه هر کس وساوس، الهام پندارد و هوا جس نفس خاطر حق پندارد زندیق باشد. (19)
در مقایسه ی این دو کلام در نگاه اول متوجه می شویم که شیوه ی نثر هر دو تقریباً شبیه به هم و مؤید این است که در یک دوره و در یک ناحیه نوشته شده است. از نظر کیفیت نیز همانگونه که پیشتر گفته شد بنای گفته ی هجویری بر ایجاز بیشتر استوار است، تا صاحب خلاصه ی شرح تعرف و به هر حال هر دو متن، خوب و ارزنده و از نوع متون دوره ی اول (از 346 تا 450 ه ق)است. و اختصاصات سبکی نثر دوره ی اول در هر دو متن و بیشتر در کشف المحجوب موجود است و البته متن خلاصه ی شرح تعرف که در اوائل قرن هشتم از روی شرح تعرف (تألیف شده در قبل از 434 ه ق) بازنویسی و خلاصه شده، و بناچار تحت تأثیر زمان خود نیز قرار گرفته و به نثر این دوره -قرن هفتم و هشتم- نیز شباهت هایی دارد (از جمله با نثر کتاب مصباح الهدایه، تألیف عزالدین محمود کاشانی)، درحالی که قرابت متن کشف المحجوب با نثر دوره های اول بیشتر است.

پی نوشت ها :

1- کشف المحجوب هجویری در فاصله ی سالهای 435 تا 442 نوشته شده و مؤلف آن اهل غزنه بوده است و شرح تعرف که کتاب مورد بحث ما خلاصه ی آنست قبل از سال 434 (سال فوت نویسنده ی آن) در بخارا نگاشته شده است.
2- مجله ی هلال ج 5، شماره ی 1، 1336، نقل از رساله ی داتا گنج بخش، مقدمه ی کتاب کشف المحجوب ص 5.
3- دارا شکوه، سفینة الاوصیاء، صص 164-165، کانپور 1883، مقدمه ی کتاب کشف المحجوب ص 5.
4- رک صص 449-334-301-300-77-287-56-531، کشف المحجوب
5- رساله ی داتا گنج بخش ص 20-مقدمه ی کشف المحجوب ص 7
6- مقدمه ی کشف المحجوب ص 7 با اندک تغییر
7- عطار، تذکرة الاولیاء، تصحیح نیکلسون، ج 2-ص 58، ج 1- ص 190
8- دارا شکوه، سفینة الاولیاء، ص 165
9- مقدمه ی کشف المحجوب ص 12به نقل از مقدمه ی ترجمه ی عربی کشف المحجوب و رساله ی داتا گنج بخش، صص 84-23.
10- ر. ک. خلاصه ی شرح تعرف، مقدمه، به قلم شادروان دکتر رجائی
11- مقدمه ی کتاب کشف المحجوب ص23- به نقل از مقدمه ی ترجمه ی عربی، ص 121
12- بیت شاید از سنائی باشد. نقل از مقدمه ی خلاصه ی شرح تعرف، به نقل از تاریخ ادبیات فارسی به روسی، ص 450
13- کشف المحجوب، ص 7
14- همان، ص 342
15- خلاصه ی شرح تعرف، ص 84
16- همان، ص 86
17- کشف المحجوب، 342-343
18- همان، ص 524
19- خلاصه ی شرح تعرف، صص 545-544

منبع: نشریه پایگاه نور شماره 21