نویسنده: سید حسین حر*



 

چکیده:

آنچه در این مقاله به شرح و توضیح و تبیین آن پرداخته می شود عبارتند از:
ـ نگاه اجمالی به زن در کشورها و مکاتب گوناگون و دنیای غرب و نیز نگاه اسلام به زن
ـ مقایسه حکم اسلام با سایر مکاتب و دنیای غرب در مورد حقوق زنان
ـ توجه به اینکه دین و ایمان و گوهر تقوا،‌ معماران شخصیت انسان هستند.
ـ نقش اسلام در احیای ارزش مقام زن و تکریم شخصیت آنان
ـ مساوات مرد و زن در پیشگاه خدا
ـ ارائه و ترسیم الگوی جامع شخصیت زن در اسلام توام با ویژگیهای شاخص زنان نمونه
ـ عوامل حفظ شخصیت و محبوبیت زن از منظر قرآن
ـ سهم زنان در پیشبرد و ترویج و توسعه ی اهداف اسلامی
ـ نقش زنان در تحکیم مبانی خانواده و تربیت نسلی متعهد و متدین و عالم

کلید واژه: کرامت زن، ایمان، حیات طیبه، ‌عمل صالح، الگو، مساوات، کمالات معنوی

مقدمه:

آئین پر ارج اسلام شخصیت و منزلت والای برای مقام شامخ «زن» قائل شده است و با مسائل گوناگونی خرافی و اعتقادات غلط که در مورد «زن» در طول تاریخ بشریت مطرح گردیده، مبارزه کرده و محکوم نموده است این مهم در شرایطی بوقوع پیوست که در برخی از مکاتب بشری و آئین های ساختگی به شدت زنان را تحقیر نموده و‌ آنان را طفیلی وجود «مردان» قلمداد می نمودند.
در حقیقت زنان به عنوان قشر عظیمی از جامعه بشری در رسیدن به کمالات عالیه ی انسانی و سعادتمند شدن و تقرّب یافتن به خداوند، ‌نه تنها با مردان تفاوتی ندارند،‌ بلکه بعضاً‌ به درجات والای از اخلاص،‌ مجاهدت،‌ فضایل اخلاقی و مکارم پسندیده ی دست می یابند که برای «مردان» نیز الگو محسوب می شود و آنقدر شایستگی و عظمت می یابند که «مرد» از دامان آنان به «معراج» می رود. در شرایطی که در طول تاریخ ظلم و ستم ها و تبعیض های متعددی در حق «زنان» اعمال شده و به طرق مختلف آنان را مورد بی مهری و هتک حرمت قرار می دادند و همچون کالایی بی ارزش به او می نگریستند و در فقر فرهنگی و بی عدالتی قرار داده بودند، اسلام به «زنان» عزت بخشید و شخصیت آنان را تکریم و جایگاه حقیقی آنان را برای همگان نمودار کرد به طوری که وجود مقدس رسول الله (ص) آخرین سفیر الهی، دست دختر خود را می بوسید و توصیه می نمود که با زنان به نیکی رفتار نمائید و به آنان خدمت کنید. ایشان در سخنرانی روز عرفه در حجه الوداع فرمود: «در مورد زنان از خدا بترسید زیرا آنها را به امانت الهی گرفته اید و با کلمه خدا آنها را حلال کرده اید...» (واقدی، مغازی، ج3، ص 844).
با توجه به آنچه گفته شد زنان همواره و به ویژه قبل از ظهور اسلام از یک وضعیت نامطلوب برخوردار بودند، اما با ظهور دین اسلام حقوق و شخصیت و کرامت انسانی و هویت واقعی خود را پیدا کردند و در سایه سار اسلام، به ایمان والا دست یازیدند و در پرتو عفاف و پاکدامنی و اقامه ی نماز و شکیبایی و ثبات قدم و سایر فضایل پسندیده اخلاقی به کمالات عالیه ی انسانی نائل آمدند.
مجموع عوامل فوق مرا واداشت تا به موضوعی تحت عنوان «مقایسه شخصیت زن در اسلام و مکاتب دیگر» بپردازم.
روش تحقیق در این مقاله به شیوه ی کتابخانه ای با تکیه بر منابع اصلی و درجه اول که برای فهم بهتر از منابع درجه دوم و تفاسیر و منابع و کتب حدیثی و تحقیقات جدید نیز استفاده شده است. همچنین ناگفته نماند که برای تحلیل و تبیین مسائل مندرج، ‌از روش تحلیل کلی مربوط به کلیات مسائل و رویدادها،‌ و تحلیل جزئی مربوط به جزئیات حوادث سود برده شده است. نگاهی اجمالی به زن در کشورها و مکاتب گوناگون و دنیای غرب و نیز نگاه اسلام به زن: با توجه به اینکه پویایی و جامعیت دستورات آئین مبین اسلام و حقانیت احکام آن در زمینه های مختلف به اثبات رسیده، و به شان و مقام و منزلت و حقوق زنان در این شریعت، توجه ویژه ای شده و احکام متقنی را وضع نمود، بسیار سودمند است. اما برای اینکه به جایگاه رفیع شریعت اسلام نسبت به سایر مکاتب و ملل غیر اسلامی در مورد «حقوق زنان» پی ببریم، لازم است که شمه ای از بینش ها و نگرش های انسانهای پیشین درباره ی «زن» را بررسی نمائیم.

زن در گذر تاریخ:

با توجه به موقعیت اسفبار زن در اکثر جوامع، لازم است جهت مقایسه ی آن با کرامتی که اسلام به زن بخشیده شمه ای از آن وضعیت اسفبار،‌ را فهرست وار بیان کنیم.
آدمیان نو سنگی نخست تنها به کشاورزی نپرداختند و ساکن نشدند. ایشان پاره ای از زمین را کشت کردند. یا شاید نخست زنان به گردآوری تخم وحشی پرداختند و سپس پاره ای زمین را کشت کردند و مردان به کار نخجیر می پرداختند،‌ بعد ها ایشان ساکن شدند. در روزگار شکار بیشتر کارهای پررنج را شاید بر دوش زنان می گذاشتند. مردان آن روزگار جوانمردی و غیرت پهلوانی نداشتند. به هنگامی که گروهی نقل مکان می کردند، ‌زنان و دختران اثاث و اسبابها را می آوردند و مردان جز حمل سلاح و آماده بودن برای روبرو شدن با هر پیشامدی دست به کاری نمی زدند. نگهداری کودکان هنوز کاملاً بر عهده ی زنان بود. بعضی چنین اندیشیده اند که زنها کشاورزی را آغاز کردند. این سخن چه بسا درست باشد. گرد آوری تخم و سبزی خوراکی بر عهده ی زنان گذاشته شده بود و مردان به شکار می پرداختند.(جرج ولز، ج 1، 198)
به اقرب احتمال زن، ‌سبب ترقی فن دوخت و دوز و نساجی و کوزه گری و سبد بافی و درود گری و خانه سازی گردیده و به اهلی کردن حیوان پرداخته و سرپرستی عمل کشاوری را خود در دست گرفت. (همان،‌ ج 1، 43)
ظهور خانواده پدر شاهی ضربت محکمی برای از بین بردن موقعیت زن به شمار می رود. از این به بعد زن و فرزندانش به عنوان مملوک پدر یا برادر بزرگ،‌ و پس از آنان، در تسلط شوهر قرار گرفت. برای زناشویی،‌ همان گونه که غلام و کنیز را در بازار می خریدند، ‌زن را نیز می خریدند. و هنگام وفات شوهر،‌ زن نیز مانند انواع دیگر دارایی وی به میراث می رفت در بعضی از نقاط، مانند گینه جدید و جزایر سلیمان و فیجی و هندوستان و غیره، زن را خفه می کردند و با شوی مرده در گور می گذاشتند،‌ یا از وی می خواستند که خود را بکشد تا در حیات آن جهانی به خدمت شوهر قیام کند. در این حال پدر خانواده حق داشت که با زن و فرزندان خود هر چه می خواهد بکند، آنان را بفروشد،‌ یا کرایه دهد...(همان، ج 1، 44) خرید و فروش زن در تمام افریقا رایج است،‌ و در چین و ژاپن هنوز صورت عادی دارد،‌ و در نزد یهودیان قدیم، ‌در آمریکای مرکزی پیش از زمان کریستوف کلمب، و در پرو نیز شایع بوده، ‌و امروز هم نمونه هایی از آن در اروپا دیده می شود. این نوع ازدواج در واقع نتیجه سازمان پدر شاهی خانواده به شمار می رود، چه پدر مالک دختر بود و حق هر گونه تصرف را نسبت به آن داشت. (همان،‌ ج1، 54)

زن در بابل قدیم:

مرد می توانست زن خود را طلاق دهد، و تنها کاری که می کرد آن بود که جهیزیه زن را به وی بازگرداند و به او بگوید: «تو زن من نیستی» ولی اگر زنی به شوی خود می گفت: «تو شوهر من نیستی»
واجب بود که با غرق کردن وی را بکشند. نازایی، ‌زنا دادن، ‌ناسازگاری با شوهر، ‌بد اداره کردن خانه، ‌همه از چیزهایی بود که بر حسب قانون،‌ طلاق دادن زن را مجاز می ساخت.(ویل دورانت، ج 1، 290)

زن در هند باستان:

در این جامعه نیز همانند جوامع دیگر جهان از احترام، استقلال،‌ شخصیت و مقام والای زن خبری نیست. زن در همه ی عمر تحت سرپرستی پدر،‌ شوهر یا پسر بوده، ‌بلکه شوهر همسان خدای او مطرح می شده است. و زن هنگام خواب پای او را باید بوسه می زد. زن را روح گنهکاری می پنداشتند که زاده می شد و «تناسخ» را باور داشتند. او را دروازه ی جهنم پنداشته، و دانش را برای او،‌ همچون قرار دادن شمشیر در کف میمون مست تلقی می کردند. در ایالت «مارتا» دو نفر از مردان نامدار مردند. یکی از آن دو 17 زن و دیگری 13 زن داشت. طبق قانونی (ساتی) 29 نفر از اینها زنده زنده خود را به آتش می کشند. و یکی پس از وضع حمل،‌ خود را در آتش جهالت نیاکان به خاکستر مبدل می سازد.(افتخاری 15 و 16)

زن در مصر قدیم:

اگر در آداب دفن مصریان تتبع شود و بخواهند به آغاز آن برسند، ناچار باید چنان باشد که سلاحها و افزار کار مرده جنگنده را با وی به خاک بسپارند. یا چنان باشد که رسم «ساتی» را مانند آنچه در نزد هندوان مرسوم است،‌ معمول دارند و زنان و بندگان مرد را نیز با او در گور کنند، که پس از مرگ به خدمت وی کمربندند. چون در عملی کردن این قاعده،‌ برای زنان سختی و مشقت فراوانی وجود داشته،‌ مصریان تصویرها و مجسمه های کوچکی از زنان و غلامان و ملزومات دیگر می ساختند و به جای آنان در گور می نهادند. (ویل دورانت ج 1، 180)

زن در یونان:

در دولت شهرهای یونان تعداد زیادی غلامان بودند که به هیچوجه حق شرکت در دولت را نداشتند. برای زنان نیز حقی وجود نداشت (لعل نهرو،‌ ج1، 47 و 48) زن عنصری جاودانه پلید، ‌زاده ی شیطان و همگون حیوان قلمداد می شد. وجود او را منشا بحران و انهدام جهان می دانستند. در جامعه ی آن روز یونان، زن از نظر اخلاقی، اجتماعی، و حقوق قانونی،‌ در اوج بدبختی و تیره روزی قرار داشت و حائز هیچگونه مقام ارزشمندی نبود. (افتخاری13) دختر در اندرون بسر برده تعلیم مختصری می گرفت و جز آواز و پخت و پز و دوخت و دوز چیزی نمی آموخت. چون بسن شوهر رفتن می رسید همسرش را پدر بدون مشورت با او اختیار می نمود.(آلبرماله،‌ ج1، 255)

زن در روم

خانواده سازمان منظم و استوار نداشت و پدر مالک همسر و فرزندان خویش بود (دولاندلن،‌ج1، 186)
پدر در خانواده حاکم مطلق بود هر گاه زن یا فرزندش مرتکب جنایتی می شدند می توانست آنها را محکوم باعدام نماید. یکی از رومیان قرن دوم قبل از میلاد «کاتن» سانسور مشهور می گوید: «شوهر بر زن خود حاکم است و اختیاراتش را حدی نیست، هر چه بخواهد می تواند کرد اگر از زن خطائی سر بزند او را جزا می دهد...(آلبرماله، ج 2، 98)

زن در روسیه:

«کوتی شی خین» روسی در کتاب خود جزئیات غم باری از عادات طبقات بالا ذکر می کند مثلاً ‌شوهرانی که زنان خود را کتک زده و می خواهند رهایشان کنند، ‌آنان را وادار به ترک دنیا می نمایند.(والتر 243) در روسیه قدیم، هنگامی که پدر دختر خود را به خانه شوهر می فرستاد، او را آهسته با تازیانه ای می زده و پس از آن،‌ تازیانه را به داماد خود می داده است تا بدین ترتیب نشان دهد که تنبیهات لازم از این به بعد به دست کسی اجرا خواهد شد که جوانتر و نیرومند تر است. (ویل دورانت، ‌ج1، 44)

موقعیت زن در میان ملل اروپائی:

موقعیت زن در میان اروپا، ‌در دوره های مختلف متفاوت بوده است. آلمانی ها معتقد بودند که زن به تنهائی سرچشمه شروع فساد می باشد و لذا روابط و پیوندهائی که برای مرد زیان بار بود معتبر نمی دانستند. برای این که آن را منافی حق مرد و خلاف اخلاق و آداب می دانستند و متقابلاً‌ اگر زن زنا می کرد، مرد حق داشت او را از محل اخراج نموده و او را برهنه با کوتاه نمودن موها از ده بیرون نماید. در انگلیس زن شوهر کرده حقوقی نداشت و حق امضاء قرار و عقدی را نداشت و تمام اموال منقول و آنچه را که از راه کسب و معامله بدست می آورد،‌ سهم مرد بود.

زن در فرانسه:

زن در فرانسه تحت سلطه مرد بود و مرد می توانست او را بکشد یا زنده بدارد و هر وقت خواست او را طلاق بدهد. دختران فرانسوی در قرن 16 و 17 اسیر بودند تا این که انقلاب فرانسه 1789 م بوقوع پیوست. قبل از انقلاب حق ارث نداشت تنها هنگامی که شوهر می کرد حق مهر داشت. آن هم غالباً بوسیله پسر بزرگ غصب می گردید و زن ناچار بود که به دیر پناهنده شود و راهبه و تارک دنیا شود.(همان 296)

زن در ایران باستان:

در دوره پارتها مجازات خیانت زن به شوهر خیلی سخت بوده و مرد حق کشتن زن را داشته و دیگر اینکه اگر کسی مرتکب عمل شنیعی بر ضد طبیعت می شد بایستی خود کشی کند و در این باب پارتی ها باندازه ای سخت بودند که هیچ استثنائی را روا نمی داشتند. مقام زنها نزد پارتها پست تر از مقام آنها نزد مادها و پارسیها بوده، یکی از خصائص دوره اشکانی عدم مداخله زنها در امور دولتی است.(پیرنیا 266

زن در میان اعراب:

زن در میان اعراب از حقوق انسانی و شخصیتی برخوردار نبود و همانند کالایی به او می نگریستند. و بنا بر عادات غلط که ریشه در تقلید از نیاکان جاهلشان بود، ‌برخی از قبایل اقدام به زنده بگور کردن دختران می نمودند.
با توجه به آیات قرآن موقعیت زنان در عصر جاهلیت بر ما روشن می گردد. از جمله می فرماید: «و هنگامی که یکی از آنها را به فرزند دختر مژده دهند از شدت غم و اندوه رخسارش سیاه شده و سخت دلتنگ می شود و از این ننگ روی از قوم خود پنهان دارد و به فکر فرو می رود که آیا آن دختر را با ذلت نگهدارد یا زنده به خاک گور کند. آگاه باشید که آنها بسیار بد می کنند. (سوره نحل آیات 58 و 59) همچنین در قرآن آمده: «و هنگامی که از دختران زنده به گور شده باز پرسند که به کدامین گناه کشته شدند.»(سوره تکویر، آیات 8 و 9)
یکی از قیود سختی که برخی اعراب در مورد زنانش تحمیل می کردند قاعده «ظهار» بود. مرد جاهلی انصراف خود را از ادامه زوجیت با ظهار که شدیدتر از طلاق بود، اعلام می کرد و می گفت: «ظهرک کظهرامی» کنایه از این که تو به جای مادرم هستی. ( منتظر القائم 45)خداوند می فرماید: ... آنها سخنی منکر و زشت و باطل می گویند و خداوند بخشنده و آمرزنده است.(سوره مجادله، ‌آیه 2)

موقعیت زن در جامعه ی یهود:

یهودیان از داشتن دختر کراهت داشتند، لیکن تولد فرزند ذکور، آنها را فوق العاده شادمان می ساخت. زیرا از نظر آنها پسر بود که نام پدر،‌خانواده و اموال او را حفظ می کرد و به قبر پدر توجه می نمود.
دختر از میان غیر و خانواده ای که قرابت دوری داشت شوهر اختیار می کرد و به مجردی که پا به سن بلوغ میگذاشت دیگر متعلق به ابوین خویش نبود. یهودیان نیز مانند اقوام جنگجو، زن را مایه ی مصیبت و بدبختی می دانستند و فقط وجود او از آن رو، قابل تحمل بود که یگانه منبع تولید سرباز بود. یهودیان قدیم به هنگام تولد دختر شمع روشن نمی کردند، مادری که دختر می زائید بایستی دوبار غسل کند،‌ اما پسر که به عهده خود با یهوه می بالید، همیشه در نماز خود تکرار می کرد خدایا ترا سپاسگزار که مرا کافر و زن نیافریده ای .(همان 265)

موقعیت زن از دیدگاه مسیحیت:

در میان مسیحیان نیز برخی آرا،‌ قابل توجه است. آگوستین قدیس می گوید: «زن حیوانی است که نه استوار است و نه ثابت قدم، بلکه کینه توز است و زیان کار... و منبع همه ی مجادلات و نزاع ها و بی عدالتی ها و حق کشی ها.) به عقیده بعضی این زن گریزی ریشه در تورات دارد و مانند میراث شومی به کلیسا رسید، که به رغم تعالیم سلوک مسیح آن نهال را آبیاری کرد تا درختی برومند و تناور شد.(مهریزی 21)

موقعیت زن در انقلاب صنعتی:

در معادن و درتونل های خطرناک، زنان و کودکان با شرایط رقت باری کار می کردند. هر گونه کوتاهی در انجام وظایف نیز تنبیهات سختی را به دنبال داشت.(خیر اندیش 301)... بکار واداشتن زنان و اطفال وسیله ی تعدیات و اعمال زشت شده بود. مثلاً در «سنت ماری اومین» واقعه در ناحیه «وسر» در کارخانه های نساجی، کلاف های نخ را بچه های چهار پنج ساله باز می کردند. و از قرار گفته ی لوئی بلان در 1847 م مزد زنان روزانه به چهل و پنج سانتیم رسیده بود. در نتیجه این وضعیت میزان متوفیات در نواحی کارگری وحشتناک می شد، چنانکه «مولهوس» عمر متوسط کارگرهای کارخانه 25 سال و برای سایر سکنه 36 سال بود. (آلبرماله، ‌ج 7، 1109 و 1110) هدف و نیت نوآوران انقلاب تکنولوژی و اقتصادی، احتیاجات جمعی و عمومی را در بر نمی گرفت،‌هدف آنها فقط سودبری و انتفاع شخصی بود.(توین بی 675)

پی نوشت ها :

* مربی و مدرس دانشگاه آزاد خمینی شهر

منبع: فصلنامه قرآنی کوثر- شماره 37