محبت خدا از هر محبتی شیرین تر است

هوالعزیز
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام مقدس آخرین وصی و قائم آل محمد و پیشوای غایب جهان و بشر. وجود منزه امام زمان اعلی منزلت و والاپایگاه مهدی عجل الله تعالی فرجه و حقق امالنا فیه آمین رب العالمین. برداران مسلمانم در سراسر دنیا، دوستان ثابت قدم خدا و محمد و آل محمد صل الله علیه و آله! 

السَّلام عَلَیکُم و رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُه إنَّ الدُّنیا قَد أدبَرَت وَ إنَّ الآخِرَهَ قَد أقبَلَت

همانا دنیا از ما رو گردانده و آخرت به ما رو کرده است، آنچه از عمر ما گذشت و فانی شد از دنیا بود و آنچه به سوی ما رو کرده و به سویش فانی نبوده، از ابناء آن آینده حتمی باشید و خود را برای آن سرای جاوید آماده نمایید (آهِ مِن قِلَّهِ الزَّادِ وَ بُعدِ السَّفَرِ!) امیرالمومنین، وجود اقدس علی(علیه السلام) که جهانی پر از عشق و معرفت خدا بود و جهانی معرفت باید تا به شخصیتش کمی پی برد و جهان وجود همانندش را پس از پسر عموی گرامش(صلی الله علیه و آله) ندیده و نخواهد دید. از قلت توشه و دوری و هیبت این سفر می نالید. بیایید و از خواب خرگوشی برخیزید و بپرهیزید از این که به بازی آزمایش دنیا فریب خورده و آلوده شوید و تمام براهین استوار و آیات منیره خدا و حقایق نوربخش جهان را که به سوی خدا و معاد از راه انبیاء عظام(علیه السلام) و محمد و آل محمد(صلی الله علیه و آله) رهبری می کنند، فراموش کنید.

آه، آه، حاشا و کلا خدا نخواهد که من و شما در زمره خاسرین و بدبختان قیامت و اصحاب جحیم شمرده شویم. آه، بشری که تاب مشقات آسان و زودگذر دنیا را نداشته، بر مصیبت کوچکی متزلزل و عاجز گردیده، بی تاب می شود، چگونه تن ناتوان و زبون را مهیای آن آتشی می کند که از غضب قهار خدایی، آتش و آب مشتعل گردیده است؟

آه، عجبا، این بشر ضعیف که با این سرعت ورود و خروجش از این آزمایشگاه دنیا طی گردیده هم آغوش خاک تیره می گردد با این که برای اصطبل و ربات هم معتقد است که باید از سوی صاحبش قانون و دین و مقصودی باشد چگونه قانون و نظام دین و مقصود خدای جهان و نماینده عزیزش وجود اقدس پیغمبر اسلام حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله) توجهی نکرده، محیط فکر و زندگی خود را از طویله و اصطبل هم تنزل داده، خود را برای همیشه در آتش جهل و شهوت پستش که افروزنده آتش غضب خداست، می سوزاند؟

(اُولَئِکَ کَالأنعامِ بَل هُم أضَلُّ) اینان مثل حیوانات اند، بلکه گمراه ترند، آه، ای برادران شما، برای امام حجت حق و کسب رضای رحمان و طاعتش و برای نجات و تبرعه خود در پیشگاه عظیم خدای اینان را از بیچاره گی فردا خبر دهید و انذار نمایید و عدم رضای خودتان را نسبت به معاصی و نافرمانی ها و تبهکاری ها و طغیان های آنها اعلام دارید (إمَّا شاکِراً وَ إمَّا کَفُوراً) یا هدایت پذیر گردیده و یا کفران می کنند.

خدای عزیزی که از طاعتشان بی نیاز بوده از معصیت آنها هم حکومت بی زوالش زیانی نبیند و جهنمش وسیع بوده (تَقُولُ هَل مِن مَزِیدٍ) می گوید آیا سرکش و عاصی بیشتری هستی؟... و الفاظ و فلسفه های پوچ و مظاهر رنگین و قدرت ها و ژست ها و لباس های فریبنده دنیا در آنجا ذلیل و پوسیده گردیده، دردی دوا نمی کند و به کاری نمی خورد.

آه از این غفلت طولانی، آه برادران، من دیدم و دیده هر عاقلی می بیند که حبت خدا از هر محبتی شیرین تر و اطاعت فرمانش از اطاعت شیطان و شهوت نفس گرامی تر و پرهیز از عذاب آینده جاویدی که انبیاء برای بدکاران وعده کرده اند از پرهیز از معصیت های زودگذر دنیا عاقلانه تر و امید به رحمت و نعمت لذت حتمی و بی آلام بهشت از امید به لذت فانی و خیالی احتمالی دنیا پا بر جاتر و استوارتر می باشد و گردانیدن عنان وفا و عاطفه و محبت و غیرت به سوی آفریننده عزیز وفا و غیرت و محبت و بخشاینده ی جمیع احساسات و نعمت ها به حقیقت وفا و عاطفه و محبت و غیرت نزدیک تر و صحیح تر و به حق و به جا بوده و پروانه شمع محبت او گردیدن و در راهش سوختن و به دریای رحمت و لطفش پیوستن، سعادتی است که در زیر آسمان علم و عقل و وجود شهپرش فوق هر عنقا و همایی است که در خاطره ها خطور کند و در تصور اندیشه کنندگان بگنجد.

آه، به راه او خواستم که دنیا را در برابر حقایق اسلام تسلیم نموده، اسلام و مسلمین جهان را از چنگال جهل و شهوت و ظلم نجات داده، احکام منور اسلام را اجرا نموده، حیات نوینی با نشر اشعه ی معارف اسلام بر پیکر مردگان بشر امروز به یاری او ببخشم و حقیقت حیات انسانیت را جلوه گر سازم و اگر هزار سال هم بر این منوال پرچم فداکاری در راه خدا و محمد و آل محمد را به یاری ذات اقدسش به دوش ناتوان خویش می کشیدم، عاقبت مرگ بوده باید همه اینها مقدمه تحصیل رضای خدا می بوده باشد تا برای قلب شفا و نوری و برای آخرت سرافرازی و سودی داشته باشد و الّا هیچ و خدا از اینها همه بی نیاز بوده و می باشد (نِیَّهُ المُؤمِنِ خَیرٌ مِن عَمَلِهِ) و نیت مؤمن بهتر از عملش بوده، خدا به نیت پاک لطف می کند و بس. امید است به لطفش نیت پاکی و عشق سرشاری نسبت به ذاتش مرحمت فرموده، به فضلش با ما رفتار فرماید. الحقنا الله بالحسین وجده و امه و ابیه واخیه و ولده آمین یا رب العالمین.

فراموش نکنید که راه راست از هر کجا کج شد بیراهه و به سوی هلاک است و پس از پیغمبر، راه از خانه اوصیاء او علی و یازده فرزند عزیزش تا امام زمان بوده که زنده و غایب است (وَ یَملَأ الله الأرضِ بِهِ قِسطاً و عَدلاً بَعدَ ما مُلئت ظُلماً و جوَراً) که به اتفاق احادیث مسلمین (شیعه و سنی) خدا به وسیله ی او زمین را پر از عدل و داد می کند بعد از آن که پر از ظلم و جور شود، ان شاء الله.
خداحافظ بر شما وفاداران راه خدا همگی سلام.
به یاری خداوند توانا
تهران، برادر شما، سید مجتبی نواب صفوی
24 جمادی الاولی 1374 هـ. ق
 

پیش بینی عجیب نواب در ۶۸ سال پیش | بازنشر گفت‌وگو با نواب صفوی در سال ۱۳۳۲ برای نخستین بار

در این مصاحبه منحصر به فرد که در شرایط پرالتهاب واپسین ماه‌های دولت دکتر مصدق انجام شده و برای نخستین بار بازنشر می‌شود، شهید نواب صفوی ضمن ارائه تحلیل‌های سیاسی خود، تشکیل حکومتی اسلامی در ایران را پیش‌بینی کرده‌است.

روزنامه خراسان نوشت: نام شهید نواب صفوی، پیوندی تنگاتنگ و استوار با تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، طی دهه ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ دارد. او با زندگی، مبارزات و عملکرد شگفت‌انگیز خود که گاه حتی دشمنانش را به حیرت وامی‌داشت، در یکی از حساس‌ترین برهه‌های تاریخ معاصر، تجربه‌ای جدید را پیش روی مذهبی‌هایی که می‌خواستند به صورت تشکیلاتی و انسجام‌یافته به فضای سیاسی ورود کنند، گذاشت.

شهید نواب صفوی، برای نخستین‌بار، گزاره‌های مورد نیاز برای ایجاد شاخص‌های حرکت سیاسی مبتنی بر دین را، باصراحت و بدون هیچ تعارفی، مطرح کرد. هرچند که عمر کوتاه او، این فرصت را برایش به وجود نیاورد که دستاوردهای حاصل از یک دهه مبارزه را برای تسطیح و تکمیل ادامه مسیر به‌کار گیرد، اما شهید نواب صفوی، همیشه در مقام آغازگر مبارزات انقلابی مبتنی بر آموزه‌های اسلام، در تاریخ یک سده اخیر ایران، باقی خواهد ماند.

باید توجه داشت که نگاه آن مرحوم به مسائل سیاسی و اجتماعی، به مرزهای جغرافیایی کشور ایران محصور نمی‌شد. شهید نواب صفوی به‌واقع یکی از هواداران تقریب مذاهب اسلامی و تلاشگران حوزه اتحاد مسلمین بود؛ موضوعی که هنوز چنان‌که باید و شاید، مورد بررسی و پژوهش قرار نگرفته‌است. او در سحرگاه ۲۷ دی‌ماه سال ۱۳۳۴، ۶۶ سال قبل در چنین روزی، پس از برگزاری یک دادگاه فرمایشی از سوی رژیم شاه، همراه با سه نفر از یارانش، خلیل طهماسبی، مظفرعلی ذوالقدر و سیدمحمد واحدی، تیرباران شد و به شهادت رسید.
 

یک مصاحبه در شرایط خاص

آن‌چه امروز، در صفحه تاریخ روزنامه خراسان مطالعه خواهید کرد، هرچند به دلیل آن‌که گزارشی مطبوعاتی است، نمی‌تواند به طور کامل در قالب اسناد تاریخی طبقه‌بندی شود، اما بی‌تردید باید آن را در زمره شواهدی موثق درنظر بگیریم که می‌تواند فضای ذهنی و نیز، شرایط سیاسی و بحران‌هایی را که شهید نواب صفوی طی ماه‌های پایانی دولت دکتر مصدق با آن روبه‌رو بود، تصویر ‌کند. گفت‌وگوی اختصاصی روزنامه خراسان با شهید نواب صفوی، با توجه به انتشار آن در ۲۸ فروردین ۱۳۳۲، احتمالاً یکی دو روز قبل از این تاریخ انجام شده‌است.

این ایام، مصادف با اعیاد شعبانیه بود و شهید نواب صفوی، به منظور دید و بازدید با علاقه‌مندان و دوستدارانش، به سنتِ سال‌های قبل، در مهدیه مرحوم عابدزاده حضور پیدا کرد. مصاحبه در شرایطی خاص گرفته شده‌است؛ شهید نواب صفوی حدود ۲۰ماه از ۲۸ماه دوران حکومت دکتر مصدق را در زندان گذرانده و به‌تازگی آزاد شده‌بود. برخی از مورخان، آن مرحوم را تنها زندانی سیاسی دوره دکتر مصدق می‌دانند.

تهامی که شهید نواب صفوی به خاطر آن زندانی شد، تعطیلی یک مشروب‌فروشی در ساری بود. طی دو سال قبل از این مصاحبه، فدائیان اسلام روزگار پرالتهابی را از سر گذراندند؛ تشکیلاتی که با همت شهید نواب صفوی در سال ۱۳۲۴ش پایه‌گذاری شد، در سال ۱۳۲۹ش و در جریان مبارزات ملی‌شدن صنعت نفت، همکاری‌های گسترده‌ای با سران نهضت داشت و اصولاً، برخی از مورخان، نقش شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام را در به ثمر نشستن نهضت، بسیار کلیدی و راهبردی می‌دانند.

این تشکیلات، با اعدام انقلابی رزم‌آرا، مسیر را برای صعود دکتر مصدق و جبهه ملی به قدرت هموار کرد؛ اما با این شرط که آن‌ها پس از به دست گرفتن سکان اداره کشور، احکام اسلام را اجرا و از شیوع مفاسد و منکرات در جامعه اسلامی جلوگیری کنند؛ موضوعی که به‌رغم پذیرش اولیه از سوی مصدق و دوستانش، هرگز جامه عمل نپوشید و به‌تدریج، زمینه را برای رودررو شدن فدائیان اسلام با دولت دکتر مصدق فراهم کرد. این مسئله درمورد دیگر جریان‌های فعال و البته با گرایش‌های اسلامی در جریان نهضت نیز، صدق می‌کرد.

شهید نواب صفوی و یارانش، جوانانی پرشور بودند که برای نهادینه‌شدن احکام شرع و زدودن آثار بی‌دینی و دین‌ستیزی که بیشتر آن‌ها، سوغات دوران استیلای رضاشاه بر کشور بود، ابداً اهل تساهل و تسامح نبودند و این صلابت و مطالبه صریح، طبعاً واکنش‌ها و مخالفت‌هایی را به‌همراه داشت که گاه باعث بروز اختلافاتی می‌شد و تبعات ناخوشایندی برای فدائیان اسلام درپی داشت. این تبعات هنگام گرفتن مصاحبه پیش روی شما، به اوج خودش رسیده‌بود و به همین دلیل، شرایط پاسخ دادن مستقیم و توام با صراحت به برخی پرسش‌ها، برای شهید نواب صفوی وجود نداشت.
 

نگاهی گذرا به محتوای مصاحبه

محتوای این مصاحبه تاریخی را که به درخواست خوانندگان ۶۸ سال قبلِ روزنامه خراسان گرفته شده‌است، باید به دو بخش تقسیم کرد؛ نخست، پرسش‌های مربوط به تاریخ، عقاید و ساختار تشکیلاتی فدائیان اسلام و دوم، پرسش‌های مربوط به دیدگاه‌های شهید نواب صفوی درباره شرایط روز جامعه و مسائل اجتماعی و سیاسی. در میان این صحبت‌ها، گاه اشاراتی هم به برخی مسائل حاشیه‌ای شده‌است.

مصاحبه با آرزوی پیشرفت در مسیر خدمت به اسلام برای جراید شروع می‌شود و با ارائه دیدگاه فراملی و مبتنی بر امت واحده اسلامی در عقاید و اصول فعالیت فدائیان اسلام، ادامه می‌یابد. سخنان شهید نواب صفوی در این بخش، صریح و دقیقاً پاسخی به پرسش خبرنگار خراسان است؛ اما زمانی که بحث درباره مسائل روز و نظر رهبر فدائیان اسلام درباره دولت دکتر مصدق به میان می‌آید، سخنان شهید نواب صفوی، حالت دوپهلو به خود می‌گیرد و از صراحت دور می‌شود؛ با این حال، این نوع بیان مسئله، به گونه‌ای نیست که مخاطب نتواند به اصل دیدگاه مصاحبه‌شونده دسترسی پیدا کند.

از سوی دیگر شهید نواب صفوی، درباره مسائل جزئی‌تری مانند آشنایی با استاد خلیل طهماسبی، عامل اعدام انقلابی رزم‌آرا، سعی می‌کند با احتیاط سخن بگوید و این مسئله، نشان می‌دهد که او، در شرایط دشواری قرار داشته یا این‌که صلاح نمی‌دیده‌است در یک گفت‌وگوی مطبوعاتی، درباره این مسئله اظهارنظر کند. نکته جالب توجه دیگر در این مصاحبه، پیش‌بینی شهید نواب صفوی از ایجاد حکومتی اسلامی در ایران است؛ آن هم در شرایطی که اوضاع چندان به نفع طرفداران چنین دیدگاهی نبود. در ادامه با هم، مشروح این گفت‌وگوی تاریخی و خواندنی را، پس از ۶۸ سال، دوباره مرور خواهیم کرد.
 

مصاحبه با آقای نواب صفوی

«بنا به تقاضای عده‌ای از علاقه‌مندان طبق وقتی‌که قبلاً تعیین‌شده‌بود، خبرنگار این روزنامه در محل مهدیه حضور یافت و به شرح زیر مصاحبه‌ای به عمل آورد که از نظر خوانندگان محترم می‌گذرد. ابتدا آقای نواب اظهار نمودند امیدوارم که همیشه در راه پیشرفت حقیقت و پیشرفت دین مبین اسلام، جراید آن‌چه را که وظیفه آن‌هاست، به‌خوبی انجام دهند و فریب ظاهر و مال دنیا را نخورند و همیشه خدا و پیغمبر را در نظر داشته‌ باشند و سپس اظهار داشتند هر چه را که می‌خواهید سوال کنید و به شرح زیر مصاحبه ما با آقای نواب‌صفوی شروع شد.
 
س. فعالیت شما به نام فدائیان اسلام چه زمانی شروع شد؟
ج. از موقعی که من از نجف‌اشرف آمدم.
 
س. دامنه فعالیت شما بر چه پایه‌ای استوار بوده و هست؟
ج. بر بنیاد اجرای احکام و تعالیم مقدس اسلام و اصلاح تمام شئون اجتماعی ملل مسلمان شرق که برمبنای مقدس اسلام نهاده شده‌است.
 
س. اطرافیان و طرفداران شما را چه کسانی تشکیل می‌دهند؟
ج. به مفهوم اصطلاحی، بنده اطرافی به‌معنای عام ندارم و اگر مقصود برادران نزدیک باشند هرکس که در راه حق ثابت‌قدم‌تر باشد، گرچه به‌ظاهر از من دور باشد، به من نزدیک است.
 
س. آیا این برادران تعداد معینی ندارند؟
ج. برادران نزدیک ما تحت عنوان احصائیه و شمارشی تاکنون درنیامده‌اند و هرکس و هر مسلمان در هرکجای دنیا در راه مقدس اسلام دارای ثبات قدم و اراده‌اش بیشتر باشد، گرچه تحت عنوان ظاهری دوست و برادر من هم نباشد، در نص صریح قرآن و با حکم ایمان برادر من است.
 
س. نظر سرکار درباره دولت فعلی چیست؟
ج. هر دولت و حکومتی که پایه‌اش برمبنای مقدس اسلام نهاده شده باشد و خط سیر خود و تشکیلاتش برطبق قوانین اسلام بوده و مجری قانون خدا باشد، او حکومتش رسمی و صالح است؛ من و هر مسلمان دیگری هم طرفدار آن حکومت خواهیم بود و هر حکومتی به‌جز این باشد، ناصالح و غیررسمی بوده و هیچ مسلمان عاقلی هم طرفدار او نخواهد بود و دولت فعلی را هم خودتان تطبیق کنید.
 
س. آقای استاد خلیل طهماسبی آیا با شما رابطه نزدیک دارند؟
ج. چون امثال این سخنان که هر کس، با هر دسته خواسته‌اند اعم از دسته‌های دولتی و یا غیردولتی ایشان را به‌خاطر عناوین پوچ دنیا به خود نسبت دهند و این عناوین ظاهری [در]منطق مسلمان ناچیز است، هر وقت با ایشان برخورد کردید، از خودشان سوال کنید.
 
س. همراهان شما که به مشهد آمده‌اند، چند نفر هستند؟
ج. سی و چهار نفر.
 
س. چه مدت در مشهد توقف می‌کنید؟
ج. کمتر از ده روز.
 
س. هنگام آمدن به مشهد در بین راه به مانعی برخورد نکردید؟
ج. بحمدا... ، خیر.
 
س. از مشهد به کجا خواهید رفت؟
ج. به تهران مراجعت می‌کنم، ان‌شاءا... .
 
س. به خارج از کشور سفری انجام نخواهید داد؟
ج. خیر.
 
س. فدائیان اسلام که شما رهبری آن‌ها را دارید، آیا باز هم به مبارزات و به فعالیت خود ادامه خواهند داد؟
ج. مسلمان تربیت‌شده مکتب پیغمبر، تا خون در عروق او جریان دارد، در هدایت گمراهان و تحکیم مبانی اسلام و شکست پایه‌های ظلم و کفر می‌کوشد و مرور زمان تأثیری در انجام تکالیف او ندارد و همیشه فداکار و وفادار به ذات مقدس پیغمبراکرم و خاندان گرامی‌شان بوده و خواهد بود.
 
س. نظریه جنابعالی درمورد وقایع اخیر ایران چیست و شما چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟
ج. از نظر خصوصی نمی‌دانم کدام وقایع را می‌گویید و از نظر کلی، معتقدم که عموم دسته‌های فاسد داخلی و خارجی شکست خورده‌اند و از نظر پایه و عمق، از باطن زوال یافته‌اند و بنیاد تربیت‌های اسلامی در فرزندان اسلام و ایران مستحکم و عمیق و استوار گردید. یکی از آن آثار اجرای نزدیک احکام خدا و تشکیل حکومت پاک اسلامی در مملکت اسلامی ایران بوده که به ‌زودی صورت عمل به خود خواهد گرفت ان‌شاءا... .
 
س. هنگامی‌که شما در نجف اشرف بودید فعالیتی هم می‌کردید؟
ج. اختلاف مکانی، تأثیری در انجام وظایف دینی ندارد؛ همه‌جا ان‌شاءا... در انجام وظایف دینی خود مشغول بوده و هستم.
 
س. با این‌که خیلی وقت نیست که شما به این شهر آمده‌اید، مع‌ذلک نظریه شما نسبت‌ به مردم مشهد چیست؟
ج. برکات وجود مقدس امام رضا(علیه السلام) از آن‌گاه که پای مقدس‌شان به ارض طوس رسید و خراسان، خراسان نامیده شد، بر ظاهر و باطن مردم این سامان، انوار مقدس حقیقت و نبوت و صفا و صمیمیت تابیده و آثار این فضائل برای همیشه در مردم این سرزمین ظاهر بوده و خواهد بود.
 
س. باز هم به مشهد مشرف خواهید شد؟
ج. البته همیشه میل دارم که به آستان مقدس رضوی و ساحت پاکشان مشرف شوم تا هر وقت که توفیق دست دهد.
 
س. در مشهد سخنرانی هم خواهید نمود؟ 
ج. به ‌طور عمومی، شاید یک جلسه‌ای با برادران مشهد صحبت کنم و به‌طور خصوصی هم، با هر برادری که ملاقات می‌کنم البته آن‌چه وظیفه خود می‌دانم، می‌گویم.»