تألیف و ترجمه: حمید وثیق زاده انصاری
منبع:راسخون



 
ده‌ها میلیون‌ نفر در سراسر جهان مبتلا به بیماری آسم هستند. این بیماری در واقع گرفتاری‌ای است مزمن در مجاری تنفسی بیمار که عمل ساده‌ی نفس کشیدن را به کاری دشوار و حتی طاقت‌فرسا برای او تبدیل می‌کند و شخص را به طور مکرر به نفس نفس زدن و سرفه کردن و خس خس نمودن دچار می‌سازد. این گرفتاری می‌تواند دارای دوره‌های حمله‌ی شدید باشد که در طی آن‌ها مسیرهای تنفسی تقریباً کاملاً بسته می‌شود و بیمار قادر به تنفس طبیعی نیست و معمولاً باید در بیمارستان بستری شود. در این بیماری یا بر اثر عواملی داخلی و خارجی ماهیچه‌های موجود در دیواره‌های مجاری تنفسی فرد دچار انقباض و گرفتگی و اسپاسم می‌شود که در نتیجه‌ی آن مجاری تنفسی تنگ می‌شوند و امکان رد شدن کافی هوا از بین خود را در جریان تنفس نمی‌دهند، و یا این که باز به خاطر عواملی خارجی (مثل عوامل موجد حساسیت) یا داخلی بافت‌های این مجاری به گونه‌ای عکس‌العملی دچار التهاب و تورم می‌شوند که باز نتیجه‌ی آن تنگ شدن مجاری تنفس و عدم امکان عبور هوای کافی به هنگام تنفس از بین آنهاست.
ابتلا به آسم معمولاً در کودکی اتفاق می‌افتد و غالباً به عللی که هنوز کاملاً معلوم نشده است در سنین بلوغ بهبود می‌یابد. در صورت عدم پیش‌گیری از عوامل ایجاد حمله در این بیماران و تکرر حملات آسم ممکن است دیگر مجاری تنفسی قادر نباشند حالت طبیعی سالم خود را به دست آورند و این بیماری برای همیشه در بیمار ماندگار شود. مهم‌ترین عامل در بهبودی این بیماری یا لااقل جلوگیری از بروز حمله‌های آن رعایت موارد پیش‌گیری و احتراز از عوامل بروز حمله‌هاست، اما با این حال هر چند درمان قطعی‌ای برای این بیماری تاکنون یافت نشده است روش‌های بالینی و پزشکی چندی (مثل داروهای ضد اسپاسم) برای درمان این گرفتاری ابداع شده است. در حال حاضر آموزش متخصصان آسم می‌تواند از بروز بیش‌تر حمله‌های بالقوه مرگ‌بار آسم در بیماران جلوگیری نماید. بنا بر این آموزش‌ها، متخصصین دریافته‌اند که آلرژی‌ها به ایفای نقشی دوگانه در آسم می‌پردازند: از یک سو می‌توانند مسبب اولیه‌ی ایجاد آسم در بیمار باشند و از دیگر سو می‌توانند شروع حمله‌های خس خس آن را باعث شوند.
احتمال زیادی وجود دارد که ژن‌هایی در بدن انسان وجود داشته باشد که افراد را مستعد ابتلا به این بیماری می‌کنند. دانشمندان با بررسی روی خانواده‌هایی که بیماری آسم در آن‌ها به طور ارثی منتقل می‌شود در صددند این ژن‌ها را کشف کنند. در این حال می‌توان با مهندسی ژنتیک اقدامات مؤثری در راه علاج واقعی این ضایعه به عمل آورد. این امید نیز وجود دارد که اکثر بیماران مبتلا به آسم بتوانند با مهار تحریکات اولیه و التهاب شش‌ها و مجاری تنفسی از زندگی سالم و نشاط انگیزی بهره برند. با این حال علیرغم پیش‌رفت‌های علمی صورت گرفته، به نظر می‌رسد که از نظر کمی و کیفی این بیماری در سراسر دنیا در حال شدت گرفتن بوده است. اپیدمی‌هایی از این بیماری در گوشه گوشه‌ی دنیا از جمله در زلاند نو و استرالیا و بریتانیا گزارش شده است. در آماری که چند سال پیش در آمریکا گرفته شد معلوم شد این بیماری در عرض یک دهه در این کشور افزایشی هفتاد درصدی داشته است، و میزان مرگ و میر ناشی از این بیماری در این دوره دارای رشد سالیانه‌ی هشت درصدی بوده است. شیوع بیماری در این کشور سالانه بیش از پنج میلیارد دلار هزینه‌ی پزشکی را به خود اختصاص می‌دهد. هنگام حمله‌های آسم موقعی است که لوله‌های نایژه در شش‌ها دارای گرفتگی نسبی می‌شوند. بنا بر عللی که هنوز چندان روشن نیست شش‌ها بر اثر عفونت‌های ویروسی یا مواد آلرژی‌زا یا آلاینده دچار تحریک بیش از حدی می‌شوند که بر اثر آن مکانیسم دفاعی بدن با ساختن یاخته‌های دفاعی گوناگون به مقابله می‌پردازد. ساخت و بسیج این یاخته‌ها باعث تورم مسیرهای عبور هوا در بدن می‌شود. به طور هم‌زمان، یا به عنوان علتی مجزا، ماهیچه‌های اطراف راه‌های عبور هوا منقبض شده و باعث قطع جریان هوا می‌شوند. در چنین حالتی، بیماران آسمی به استنشاق ماده‌ای شبیه آدرنالین بپردازند تا گرفتگی ماهیچه‌ای اطراف مجاری تنفسی برطرف شود و راه‌های عبور هوا مجدداً گشوده شود. اما در صورت تکرار زیادِ دفعات حمله، شش‌ها دیگر قادر نخواهند بود به حالت عادی بازگردند و رفتار آن‌ها به گونه‌ای خواهد بود که گویا مورد هجوم انگل‌ها قرار گرفته‌اند. این حالت آماده باش دائمی التهابی، باعث وارد آمدن آسیب به دیواره‌ی نایژه‌ها می‌شود و سبب تشکیل بافتی لیفی در آن‌ها می‌شود. نتیجه‌ی ین امر این است که مجاری تنفسی دیگر قادر به تخلیه‌ و پاک‌سازی خلطی که در اعماق شش‌ها ساخته می‌شوند نخواهند بود و انباشتگی آن‌ها باعث کاهش جریان هوا در شش‌ها می‌شود و زمینه را برای بروز حمله‌ی بعدی فراهم می‌سازد. بر خلاف آن‌چه قبلاً تصور می‌شد این‌گونه نیست که عامل حمله‌های آسم عمدتاً اسپاسم نایژه‌ها باشد و در فواصل بین حملات حال بیماران کاملاً خوب باشد بلکه از همان ابتدا التهاب حتی در موارد ملایم و بدون نشانه هم وجود دارد.
در حمله‌ی آسم و زمانی که اوضاع، مساعد بروز آن است کوچک‌ترین تحریکی ممکن است آغاز کننده‌ی حمله باشد بدون این که در آن زمان حتی ماده‌ی آلرژی‌زایی موجود باشد. احتمال دارد که محرک‌های عمومی‌ای مثل دود سیگار یا ریزگردها و دود ناشی از آلودگی‌های هوای شهری باعث شوند که مجاری هوایی‌ای که قبلاً خود دچار التهاب شده‌اند اکنون دچار انقباض ماهیچه‌ای نیز بشوند و راه عبور هوا را کاملاً تنگ نمایند. این‌گونه است که می‌توان ادعا کرد که والدین یا مربیانی که در حضور کودک سیگار می‌کشند واقعاً در حال ارتکاب جرم کودک آزاری هستند. نه تنها احتمال ابتلاء کودک به آسم با استنشاق دود افزایش می‌یابد بلکه دود، باعث بدتر شدن آسمی که احتمالاً قبلاً در او ایجاد شده است نیز می‌شود. به عقیده‌ی دانشمندان، یکی از علل افزایش چشم‌گیر آسم در سالیان اخیر نسبت به دوره‌های گذشته و قدیم این است که مردم نسبت به قبل، زمان بیش‌تری را در فضاهای در بسته‌ی تهویه‌دار چه در خانه و چه در محل کار به سر می‌برند. در این محیط‌های در بسته‌ی حاوی مواد آلوده کننده و آلرژی‌زا که بعضاً این مواد در آن‌ها سیرکوله نیز می‌شوند احتمال ابتلا به آسم یا تشدید آن افزایش می‌یابد. البته لازم است در پرانتز این نیز گفته شود که احتمالاً یکی دیگر از علل افزایش قابل توجه ابتلا به آسم در مقایسه با گذشته تشخیص دقیق‌تر این بیماری در سالیان اخیر به مدد پیش‌رفت‌های علمی و پزشکی است، یعنی این‌که احتمال دارد برخی از بیماری‌های آسمی که کم‌تر حاد هستند قبلاً به عنوان آسم شناسایی نمی‌شده‌اند.
بنا بر نتیجه‌ای که رئیس بخش آلرژی دانشگاه ویرجینیا پس از بررسی گروهی شصت و هفت نفره از کودکانی که سابقه‌ی خانوادگی آسم داشتند به دست آورد کودکانی که در دوران شیرخوارگی بیش‌تر در معرض هیره، که حشره‌ای میکروسکوپی است که در تعداد چند میلیونی در گرد و خاک‌های جمع شده و در پوست‌های مرده‌ی پراکنده شده‌ی بدن و در چرکی‌های گوشه و کنار خانه‌ها زندگی می‌کند و تکثیر می‌شود، باشند احتمال دچار شدنشان به آسم افزایش می‌یابد. این کودکان نسبت به غبار حساسیت پیدا می‌کنند و در بسیاری از موارد، واکنش آلرژیک اولیه‌ی آن‌ها باعث التهاب مزمن مجاری تنفسی‌اشان می‌شود. می‌توان گفت اکثر ما در شبانه روز بین بیست تا بیست و دو ساعت را در محیط‌های دربسته می‌گذرانیم در حالی که این زمان برای کودکان تازه متولد شده در چند ماه اولیه‌ی زندگیشان تقریباً تمام طول بیست و چهار ساعت شبانه روز است. از این رو به نظر می‌رسد بسیار محتمل باشد وجود مواد آلرژی‌زا در محیط‌های دربسته یکی از علل اولیه‌ی بروز آسم باشد. محققین دیگری نیز هستند که علل افزایش بیماری آسم در مقایسه با گذشته را در کاستی‌های موجود در عرضه‌ی خدمات بهداشتی جستجو می‌کنند. در تحقیقی که در آمریکا صورت گرفته است معلوم شده است احتمال مرگ ناشی از آسم در کودکان سیاه‌پوست ساکن محله‌های مرکزی شهرها در حدود پانزده درصد بیش‌تر از مرگ ناشی از آسم در کودکان سفید پوست ساکن حومه‌های شهرهاست. غالباً بیماران آسمیِ کم‌درآمد یا بیمه نشده تنها در موارد اورژانسی در بیمارستان تحت مداوا قرار می‌گیرند. در چنین وضعیتی به بیماری زمینه‌ای این افراد رسیدگی نمی‌شود و لذا وضعیت شش‌های آن‌ها بدتر می‌شود. آلودگی‌های موجود در درون ساختمان‌های شهری می‌توانند نقش قابل توجهی در بروز آسم داشته باشند. شهرنشینانِ بسیاری هستند که در آپارتمان‌های نمور و مرطوبی زندگی می‌کنند که وجود هیره و سوسک‌ها و هاگ کپک‌ها در آن‌ها می‌تواند باعث بروز واکنش‌های آلرژیک شود. وضعیت این ساختمان‌ها غالباً به گونه‌ای است که حتی در صورتی که ساکنین آن‌ها دریابند که شرایط زندگی‌ها آن‌ها می‌تواند منجر به بیماری آسم شود نمی‌توانند در آن شرایط تغییر مطلوب قابل توجهی به‌وجود آورند.
ادعای جنجالی دیگری نیز در مورد علت شیوع قابل توجه آسم در سالیان اخیر وجود دارد که می‌گوید خود پزشکان در شیوع و تشدید این بیماری سهیم بوده‌اند. بنا بر این ادعا، پزشکان عادت کرده‌اند استعمال مواد نیرومند شبه آدرنالین را برای درمان آسم تجویز کنند. این مواد به تحریک کننده‌های بتا معروفند. با استنشاق این داروها، گرفتگی مسیرهای عبور هوا در شش‌ها برطرف می‌شود. بررسی‌های انجام گرفته نشان می‌دهد که در سالیان اخیر تجویز محرک‌های بتا از طرف پزشکان بی‌رویه بوده است. امروزه متخصصان اعتقاد دارند هرچند این داروها هنوز نیز داروی مناسبی برای حمله‌های حاد هستند اما اگر وضعیت بیمار به گونه‌ای است که نیاز به مصرف روزانه‌ی حداقل چهار بار از این داروها برای بیمار هست لازم است روش درمان بیمار به گونه‌ای تغییر کند که این داروها به این حد مصرف نشوند چون باعث بدتر شدن بیماری زمینه‌ای در آن‌ها می‌شود. این به این خاطر است که تحریک کننده‌های بتا تأثیر بیش از اندازه زیادی در تسکین بیماری آسم دارند. این وضعیت را به گفته‌ی یکی از اساتید دانشگاه لندن به صورت ساده و تمثیلی می‌توان این‌گونه بیان کرد: اگر شما نسبت به گربه حساسیت داشته باشید و گربه‌ی خانگی‌اتان وارد اتاق شود و شما با حضور آن به سرفه یا خس خس بیافتید باید این پیام را دریابید که یا باید از اتاق بیرون روید یا شر گربه را کم کنید. اما شما در عوض برای این که هیچ کدام از این دو کار را انجام ندهید شروع می‌کنید به مصرف داروی استنشاقی خود. با این کار احساس راحتی می‌کنید و در کنار گربه می‌نشینید و تلویزیون تماشا می‌کنید. اما در این حال خبر ندارید که التهاب شما در حال بدتر شدن است زیرا شش‌ها هنوز در معرض ماده‌ی آلرژی‌زای ناشی از گربه هستند. شما در واقع با سرکوب کردن نشانه‌ها احساس آسایش می‌کنید و به خودتان تلقین می‌کنید که حالتان خوب است در حالی که این‌گونه نیست.
متأسفانه بیش‌تر بیماران آسمی به پزشکان عمومی و غیر متخصص مراجعه می‌کنند که غالباً به جای درمان مشکل بر مبنای روالی دائمی، به آن به عنوان مسأله‌ای گذرا می‌نگرند. از همین رو انستیتو ملی تندرستی آمریکا مجموعه‌ای از چارچوب‌های لازم‌الاجرا برای کارکنان خدمات بهداشتی را منتشر نمود که در آن‌ها بر پی‌گیری دقیق‌تر عمل‌کرد شش‌ها و درمان جامع‌تر بیماری زمینه‌ای تأکید شده است. این مجموعه توصیه می‌کند که پزشکان در همه‌ی موارد آسم، به جز در مورد ملایم‌ترین آن‌ها، اولویت درمانی خود را به گونه‌ای تنظیم کنند که شامل عوامل ضد التهابی مثل کرومولین سدیم یا استروئیدهای استنشاقی شود. به اعتقاد متخصصین، این رویه باعث کاهش تعداد و عوارض دیررس درمان آسم خواهد شد. مطلب مهم دیگر در رابطه با درمان آسم این است که لازم است بیماران آسمی تا جایی که ممکن است از مکانیسم بیماریشان آگاهی داشته باشند و اهمیت سعی در اجتناب از تماس با مواد آلرژی‌زا را در بهبودیشان درک کنند. آن‌ها باید درک کنند که حتی در صورتی که قادر نیستند از تک‌تک محرک‌های بیرونی و درونی اجتناب کنند مسلماً لازم است حداقل‌هایی مثل عاری کردن اتاق خوابشان از مواد حساسیت‌زا را رعایت نمایند. آن‌ها با انجام این اقدامات و با درمان مناسب می‌توانند نشانه‌های آسم در خود را مهار نمایند و زندگی‌ای عادی داشته باشند.