نویسنده: وحید کرباسی
منبع:راسخون



 

چکیده

مشروطیت یکی از دوره‌های مهم در تاریخ ایران است. در این دوره، علما با همراهی مردم در پی آن بودند که حکومت استبدادی پادشاهان قاجار را به حکومت مشروطه تبدیل نمایند اما به دلیل اختلافاتی که در میان آنان شکل گرفت و رخنه فرصت‌طلبان در رهبری نهضت، علما به حاشیه رفتند و روشنفکران غربگرا زمام امور را به دست گرفتند. بر همین اساس، سوال اصلی این نوشتار آن است که «چرا در جریان مشروطیت، علما به دو دسته موافق و مخالف مشروطه و به تعبیر دیگر، به مشروطه‌طلبان و مشروعه‌خواهان تقسیم شدند؟». پاسخی که در این مقاله با استناد به متون تاریخی داده خواهد شد آن است که اختلاف اصلی علمای مشروطه‌طلب و مشروعه‌خواه بیش از آن که از حیث نظری و فقهی باشد، از حیث عملی و به خاطر نفوذ دشمنان بود.
کلیدواژه: مشروطیت، علما، مشروطه‌طلب، مشروعه‌خواه، شیخ فضل الله نوری

مقدمه

دوره مشروطیت در تاریخ ایران از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در مشروطیت مقوله‌هایی همچون قدرت علما در بسیج مردم، خدمت و خیانت روشنفکران، چگونگی مواجهه علمی علما با آموزه‌های غربی، علل شکست جنبش مشروطیت، چگونگی پیدایش اختلاف بین رهبران روحانی نهضت و غیره قابل بررسی و درس‌آموزی است.
در مشروطیت، مردم به رهبری علما توانستند نظام پادشاهی مطلقه‌ی دو هزار ساله در ایران را به حکومت مشروطه تبدیل نمایند و بار دیگر قدرت خود و علما و را به رخ حکومت بکشند. در این بین نقش علما بسیار حائز اهمیت است. ایشان با مجاهدت‌های علمی و عملی خویش در قالب سخنرانی، نوشتن بیانیه و افتاء، حضور در تجمعات مردمی و رهبری جریان مشروطیت توانستند به روشنگری، مبارزه با انحرافات و سوءبرداشت‌های روشنفکران و غربزدگان و دفاع از حقوق مردم در برابر حکومت استبدادی قاجار بپردازند و در این راه تعدادی از آن‌ها از جمله شیخ فضل‌الله نوری به فیض شهادت نائل آمدند.

رسائل مشروطیت و محتوای آن‌ها

در دوره مشروطه حدود صد رساله سیاسی و اقتصادی به دست افراد مختلف از قشر روحانی، سیاستمدار، بازاری و... نگاشته شده که عمده آن‌ها توسط علما و روشنفکران به رشته تحریر درآمده است.(1) فقها و مجتهدین طراز اول آن دوره همچون شیخ فضل الله نوری، علامه نائینی، مراجع ثلاث نجف: آخوند خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی، حاج میرزا حسین تهرانی، و افراد دیگری همچون حاج آقا نورالله اصفهانی، آیت الله سید عبدالحسین لاری و غیره همگی با مشی فقهی و اصولی خویش، بر اساس آموزه‌های دینی، به پشتیبانی نظری و علمی از مشروطیت (و یا مخالفت با آن) پرداختند. محتوای کلی رساله‌های نگاشته شده توسط علما همگی علیه ظلم و استبداد سیاسی قاجار، ستیز علیه استعمار و دفاع از استقلال اقتصادی کشور، حفظ اسلام و مسلمین، اجرای عدالت و ایجاد آزادی و برابری اسلامی بوده است.(2)
در زمینه مخالفت علما با مشروطه چند رساله مهم وجود دارد. یکی از آنها به نام «حرمت مشروطه» متعلق به شهید نوری است. رسائل دیگری به نام‌های «کشف المراد من المشروطة و الاستبداد» نوشته محمد حسین بن علی اکبر تبریزی و نیز «صواعق المحرقه» اثر حاج شیخ ابوالحسن مرندی می‌باشد.(3) همچنین رساله «تذکرة الغافل» از جمله رسائل مهم مشروعه‌طلبان است ولی در مورد نویسنده آن اختلاف نظر وجود دارد. در نوشتار حاضر برای بیان نظر مشروعه‌خواهان بیشتر به بررسی آرا و موضع‌گیری‌های شیخ فضل‌الله پرداخته می‌شود زیرا که او مجتهد طراز اول تهران و رهبر اصلی این جریان بود.
در طرفداری از مشروطه به نسبت رسائل مشروعه‌خواهان، رسائل بیشتری وجود دارد که برخی از مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: «تنبیه الامة و تنزیه الملة» اثر مرحوم نائینی، «اللئالی المربوطه فی وجوب المشروطه» نوشته آیت الله شیخ محمد اسماعیل محلاتی، «مکالمات حاجی مقیم و مسافر» به قلم حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی و «رساله انصافیه» از حاج ملا عبدالرسول کاشانی. در بین همه این رسائل، رساله علامه نائینی و مرحوم محلاتی بسیار مستدل و قوی بوده و برجستگی خاصی در حوزه فقه سیاسی دارند.
هر یک از علما به نوبه خود در رساله خویش با استناد به آیات و روایات، مباحث اصول فقه، قواعد فقهی و استدلالت عقلی سعی نموده به تأیید یا رد مشروطه بپردازد. در لابه‌لای سطور این تألیفات می‌توان نظرات و آرای فقهی ایشان را نسبت به مقولاتی همچون اصل حکومت مشروطه، عدالت، آزادی(ادله آن، حدود مجاز و انواع آن)، برابری و مساوات، پارلمان یا مجلس، مشورت در امور حکومتی، قانونگذاری توسط بشر، حجیت یا عدم حجیت رأی اکثریت و تفکیک قوا یافت. به همین خاطر می‌توان گفت که این رسائل از لحاظ فقه سیاسی بسیار ارزشمند و شایسته توجه می‌باشد.(4)

دیدگاه‌های موجود نسبت به مشروعه‌خواهان

سوالی که در اینجا بدان پرداخته می‌شود آن است که «علت تفاوت نگاه علما به مشروطه چه بود؟ چرا برخی با آن مخالفت کردند و برخی مجدانه از آن حمایت نمودند؟ آیا مبانی فقهی و فلسفه‌ی سیاسی آنان با یکدیگر متفاوت بود یا علت چیز دیگری است؟». نویسندگانی که به تحلیل آراء مشروعه‌خواهان و به خصوص شیخ فضل‌الله پرداخته‌اند، به دو دسته کلی قابل تقسیم‌اند: یک دسته کسانی که مغرضانه شیخ و همفکران او را متهم به جانبداری از ظلم کرده و مخالفت آنان با مشروطه را به خاطر طرفداری ایشان از نظام استبدادی حاکم می‌دانند، و دسته دیگر کسانی‌اند که مخالفت وی و همفکرانش با مشروطه را به خاطر تفاوت فقه سیاسی و فلسفه‌ی سیاسی ایشان می‌دانند. طبق نظر این دسته اخیر، مشروعه‌خواهان تلقی خاصی از شریعت اسلامی داشتند که آنان را در مقابل مشروطه و علمای مشروطه‌طلب قرار می‌داد. به همین خاطر در مقابل عده‌ای از فقها که حکم به وجوب مشروطه می‌دادند، عده‌ای دیگر همچون شیخ آن را حرام می‌دانستند.
به عنوان نمونه به این دو نقل قول توجه فرمایید. در متن اولی که مربوط به تلگرافی از طرف مراجع ثلاث نجف می‌باشد، آمده است: «مجلس که تأسیس آن برای رفع ظلم و اغاثه‌ی مظلوم و اعانت ملهوف و امر به معروف و نهی از منکر و تقویت ملت و دولت و ترفیه حال رعیت و حفظ بیضه اسلام است قطعاً و عقلاً و شرعاً و عرفاً راجح بلکه واجب است و مخالف و معاند او مخالف شرع انور و مجادل با صاحب شریعت است...».(5) نقل قول دوم مربوط به بخش پایانی رساله «حرمت مشروطه»¬ می‌باشد که شیخ فضل‌الله در آن موضع‌گیری شدیدی علیه مشروطه می‌کند: «اگر کسی از مسلمین سعی در این باب نماید که ما مسلمانان مشروطه شویم، این سعی و اقدام در اضمحلال دین است و چنین آدمی مرتد است و احکام اربعه مرتد بر او جاری است».(6)
جواب به سوالات فوق زمانی سخت‌تر می‌شود که بدانیم شیخ فضل‌الله در ابتدا از پیشگامان اصلی نهضت مشروطیت بود و در برپایی آن تلاش بسیاری کرد. در یکی از لوایح(7) متحصنین در حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی(رحمه الله تعالی)(8) آمده است اینکه می‌گویند شیخ فضل الله با مجلس مخالف است، دروغ می‌باشد. ایشان بارها در حضور مردم به قرآن قسم خورده‌اند که منکر مجلس شورا نیستند و فرموده‌اند: «من مدخلیّت خود را در تأسیس این اساس بیش از همه می‌دانم، زیرا که علماء بزرگ که مجاور عتبات عالیات و سایر ممالک هستند، هیچ یک همراه نبودند و همه را با اقامه دلایل و براهین، من همراه کردم... الآن هم من همان هستم که بودم و تغییری در مقصد و تجددی در رأی من بهم نرسیده است».(9)

آراء شیخ فضل الله پیرامون مشروطیت و مشروعیت

چیزی که از این عبارت شهید نوری و موارد مشابه آن در همین لوایح به دست می‌آید این است که وی هیچگاه با اساس مشروطیت، مجلس، عدالت و غیره مخالف نبوده و به هیچ وجه از ظلم به مردم و پایمال شدن حقوق آن دفاع نمی‌کرد بلکه حرف اصلی او این بود که مشروطه به این نحوی که در ایران در حال شکل‌گیری است با اهداف مدنظر مشروطه‌خواهان که حفظ اسلام و حقوق مسلمانان و ایجاد عدالت و آزادی می‌باشد، سازگار نیست.
در ادامه همین لایحه که بخشی از آن در بالا آورده شد، از قول شیخ فضل‌الله آمده است که اختلاف من با لامذهب‌ها یعنی بابی‌ها و طبیعتگراهاست که منکر اسلامیّت و دشمن دینند و من با عموم مسلمین یک رأی هستیم. در لایحه‌ای دیگر به تلگراف مذکور اشاره شده و آمده است که علمای متحصن مخالف مجلس نیستند و همگی همان مجلسی را می‌خواهند که در تلگراف مراجع نجف به ویژگی‌های آن مثل تقویت اسلام، حفظ دماء مسلمین و اصلاح امور عامه اشاره شده است. منتها آن چیزی که در متن مجلس و حواشی آن کاملاً روشن است، غلبه افراد مخالف دین بر مجلس مسلمانان می‌باشد. «احدی از مهاجرین زاویه مقدسه نه ضد مجلس است و نه منکر شورا و نه مزاحم معدلت» بلکه هدف، اصلاح و تکمیل مجلس و جلوگیری از رخنه دشمنان دین در مجلس است، لکن در این میان بدخواهان با انواع تهمت‌ها، دروغ‌ها و شایعه‌پراکنی‌ها در روزنامه‌ها و شب‌نامه‌ها شیخ و متحصنین را مخالف مجلس جلوه داده، سعی در مشتبه کردن امر بر مردم داشتند.(10)
علاوه بر این عبارات که به صراحت شیخ را طرفدار مجلس و مشروطه نشان می‌دهد، اصرار او بر درج لفظ «مشروعه» در کنار «مشروطه» و لفظ «اسلامی» در کنار «مجلس شورای ملی» و تعیین یک هیأت ناظر متشکل از پنج عالم برای بررسی سازگاری مصوبات مجلس با آموزه‌های اسلامی که به متمم قانون اساسی مشروطه اضافه شد، حاکی از آن است که او اصل مجلس و سازوکار آن را قبول داشته ولی نگران اسلامی نبودن مصوبات آن بوده است.
در آن دوره دشمنان دین در صدد آن بودند که به اسم تصویب قانون و رأی اکثریت در مجلس، پا را از امور عرفی مثل ساختن سد، احداث جاده و... فراتر نهاده، متعرض امور شرعی گردند و حلال و حرام الهی را با رأی خود تغییر دهند. به همین دلیل شیخ با تصویب قانونی مخالفت می‌کرد که متعرض احکام شرع شود، نه با تصویب هر قانونی، زیرا او خود بارها در زمان تحصن گفته بود که مخالف مجلس نیست. و یا مخالفت او با آزادی و منحوس خواندن آن، نه به دلیل طرفداری از استبداد قاجار بلکه به خاطر آن چیزی بود که از نزدیک می‌دید. در آن دوره برخی از روشنفکران و فرماسونرها به بهانه آزادی بیان و قلم، حمله شدیدی را علیه مقدسات اسلامی شروع کردند. حریّت مد نظر آنان همان آزادی به معنای فرنگی‌اش یعنی بی‌بندوباری بود و به همین خاطر شیخ با آزادی به این معنا مخالفت می‌کرد، نه با مطلق آزادی. او همانند همه علمای مشروطه‌طلب آزادی را در چارچوب دین تعریف و دنبال می‌کرد. و یا مثلاً مخالفت وی با برابری به این دلیل بود که عده‌ای تلاش می‌کردند در پشت این مفهوم، به بهائیان و مرتدان مشروعیت بخشند و آن‌ها را همرتبه با مسلمانان قرار داده و راه را برای ورود آنان به زمامداری جامعه اسلامی باز کنند.
شهید نوری با نگاه عمیق خود می‌دید که مفاهیم مشروطیت، آزادی و برابری چگونه مورد سوءاستفاده دشمنان در جهت تضعیف دین قرار می‌گیرد. او می‌دید که این مفاهیم همچون مسجد ضرار باعث تقویت و تشدید فعالیت ملحدین و زنادقه شده است. علمای نجف هم مطمئناً اگر از اوضاع ایران به طور دقیق‌تری مطلع می‌شدند، به همین تحلیل شیخ می‌رسیدند و آنان نیز مشروطه را حرام اعلام می‌کردند. در واقع برجستگی و هوشیاری شیخ فضل‌الله نسبت به علمای نجف در این زمینه به این خاطر بود که او خود در بطن وقایع و سیر حوادث قرار داشت و چگونگی سوار شدن منورالفکرها بر موج احساسات مردم را مشاهده می‌کرد. حمایت علمای مشروطه‌طلب از مشروطه از حیث نظری کاملاً درست بود اما در عمل جریان مشروطه در حال تبدیل شدن به ابزاری در دست مخالفان دین بود و شیخ به همین خاطر به مخالفت برخاست.
به همین دلیل می‌توان گفت که شیخ در رساله «حرمت مشروطه» با اصل مشروطه و مجلس مخالفت نمی‌کند بلکه مخالفت او با آن مشروطه و مجلسی است که غربزدگان به دنبال آنند. شهید نوری در نامه‌ای خطاب به آقا نجفی اصفهانی، نظر خود در مورد مشروطه را به روشنی بیان می‌کند. از نامه او چنین برداشت می‌شود که اگر مراد از مشروطه اجرای احکام شرع در قالب یک نظام اجتماعی جدید است، این کار باعث اصلاح کارها و رشد اسلام می‌شود اما اگر منظور از آن همان چیزی باشد که در بلاد اروپایی رواج دارد، آنگاه مشروطه باعث اضمحلال دین و انحطاط مسلمین خواهد شد.(11)

دلایل اختلاف مشروعه‌خواهان و مشروطه‌طلبان

البته ناگفته نماند که مخالفت تعدادی از مشروعه‌خواهان با مشروطه، در برخی موارد، ریشه در برداشت متفاوتشان از اسلام داشت. همچنین می‌توان گفت که اختلاف آنان تا حدودی به برداشت متفاوتشان از ماهیت مشروطه، مجلس، آزادی و... برمی‌گشت. اما مهم‌تر از همه این عوامل، باید گفت که فعالیت شدید غربزدگان و لامذهب‌ها در مصادره نهضت مشروطه و حذف اسلام باعث شد که مشروعه‌خواهان به مخالفت با مشروطه برخیزند و الّا مشروعه‌خواهان متحصن در زاویه مقدسه در بسیاری از لوایح خود بر این نکته تأکید داشتند که آنها به هیچ وجه مخالف مجلس نیستند بلکه از ورود کافران و بی‌دینان به آن بیم دارند و علت تحصن آنان نیز دقیقاً همین مطلب است.
اتفاقاٌ در همان زمان از شیخ پیرامون «موافقت اولیه و مخالفت ثانویه او با مشروطیت» پرسیده می‌شود، که رساله‌ی «حرمت مشروطه» در واقع پاسخ شیخ به آن سوال است. شیخ فضل‌الله در آنجا سیر مشروطیت را بیان می‌کند. او می‌گوید این حرکت ابتدا برای ایجاد عدالت شکل گرفت و بنده در این راه زحمات بسیاری متحمل شدم اما وقتی کار به اجراء رسید دیدم «دسته‌ای از مردم که همه وقت مرمی[=متهم] به بعضی از انحرافات بودند وارد بر کار شدند و کم‌کم کلمات موهومه از ایشان شنیده شد [ولی] حمل بر صحت می‌شد». تا اینکه قانون اساسی نوشته شد و از من خواسته شد تا آن را با قواعد اسلامیه تطبیق نمایم. من نیز به همراه جمعی از علما این کار را کردیم «لکن فرقه‌ای که زمام امور حل و عقد مطالب و قبض و بسط مهام کلیه به دست آن‌ها بود، مساعدت نمی‌کردند بلکه صریحاً و علناً گفته[=می‌گفتند] که ممکن نیست مشروطه منطبق شود با قواعد الهیه و اسلامیه». چون این کار به نتیجه نرسید، با مساعدت دیگران، ماده‌ی نظارت مجتهدین را پیگیری کردیم. آنان چون نتوانستند به ظاهر رد کنند، قبول کردند ولی بعداً که اوضاع را مساعد دیدند آن ماده نظارت را چنان تصرف و تحریف کردند که دیگر فایده‌ای نداشت. شیخ در ادامه به مفاد آن قانون اساسی اولیه پرداخته و تعارضات آن با شریعت را بیان می‌کند.(12)
شیخ در جای دیگر دلیل مخالفت خود را بیان می‌کند که به خوبی نشان می‌دهد نوک پیکان اعتراض او به سمت جریان سکولار است، نه اصل مشروطیت. او از ورود افراد بی‌دین به مجلس نگران بود. وی نگرانی خود را چنین بیان می‌کند: «فعلاً در موضوع مشروطیت و مجلس و وکلا و حدود و عرف ابداً حرفی نداشتم و ندارم و این مجلس برای امروز ما خیلی لازم است، اما چه نوع وکیل برای مجلس لازم است؟دارای چه صفاتی باید باشد؟ وکیل مسلمان باید مسلمان باشد». و در ادامه می‌گوید که غیر مسلمانان باید از مجلس خارج شوند.(13)
لذا اگر اقدامات شیخ در شکل‌گیری نهضت را به درستی در کنار رساله «حرمت مشروطه» قرار دهیم و سیر رخنه و قدرت‌گیری جریان ضد دین را که او در این رساله توضیح داده، دقیق بررسی نماییم، آنگاه متوجه می‌شویم که اشکالات فقهی او به آن گونه از قانون اساسی، تساوی و مشروطه‌ای است که مدنظر جریان روشنفکر غربگرا بوده است، نه آنچه مراجع و فقهای مشروطه‌طلب دنبال می‌کردند. پیش‌تر از قول شیخ نقل شد که می‌گفت مشکل من با علما نیست، اختلاف من با لامذهب‌هاست.

نتیجه‌گیری

طبق آنچه مستنداتش پیش‌تر ارائه شد، روشن می‌شود که، بر خلاف نظر بسیاری از تحلیلگران، اختلاف شیخ با علمای مشروطه‌طلب از حیث نظری نبود. هم شیخ و هم علمای مشروطه‌طلب در تقیید ظلم و حفظ کیان اسلامی و دفاع از حقوق مردم در قالب مشروطه و تأسیس مجلس موافق بودند. اختلاف آن‌ها ماهیت فقهی و نظری نداشت بلکه اختلافشان از حیث عملی و اجرایی بود. اختلاف آن‌ها ریشه در شناختشان از اوضاع و احوال ایران داشت. شیخ که از نزدیک در بطن حوادث بود به عینه می‌دید که چگونه غربگراها و فراماسونرها با رخنه در صفوف مردم و نفوذ در مجلس و به دست‌گیری مطبوعات در پی آنند که بر این موج مردمی سوار شده و در پشت الفاظ قانونگذاری و مجلس، قوانین و احکام اسلامی را کنار بگذارند و در ورای لفظ آزادی، بی‌بندوباری را رواج دهند و با استفاده ابزاری از لفظ برابری، به مرتدان و بابیان مشروعیت بخشند. به همین جهت بعد از آنکه دید مشروطه و مجلس در حال تبدیل شدن به ابزاری در دست لائیک‌ها و افراد ضد دین می‌باشد، از در مخالفت با آن‌ها درآمد.
متأسفانه صدای شیخ در هیاهوی روشنفکران راه به جایی نبرد و کسی این باریک‌بینی شیخ را درست درک نکرد. نتیجه آن شد که مجلس تشکیل شد، لامذهب‌ها بر کرسی قدرت نشستند و در یک جامعه شیعی، یک مجتهد برجسته شیعی را به بالای دار فرستادند. به قول جلال آل احمد: «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای غرب‌زدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد».
نتیجه دیگری که از مشروطیت و موارد مشابه آن به دست می‌آید و قابل استفاده در دوران کنونی جامعه ما می‌باشد آن است که هرگاه علما به عنوان رهبران اصلی جامعه دچار اختلاف در تشخیص موضوعات شده‌اند، دشمنان در دستیابی به اهداف خود موفقیت بیشتری کسب کرده‌اند که یک نمونه آن را در فتنه 88 شاهد بوده‌ایم. شایسته است در دوران فعلی همه علما و مراجع، برای پرهیز از تفرقه و اختلاف در تشخیص موضوعات سیاسی و اجتماعی، سخنان و مواضع حکیمانه رهبر معظم انقلاب را فصل الخطاب دانسته و بر اساس آن عمل کنند تا بار دیگر شاهد اختلاف علما در موضوعات کلان اجتماعی و سوءاستفاده دشمنان از آن نباشیم.

پی‌نوشت‌ها:

1. در کتاب «بنیاد فلسفه سیاسی در ایران(عصر مشروطیت)» به قلم «دکتر موسی نجفی» حدود هشتاد کتاب، رساله و اثر مستقل سیاسی که در دوره مشروطه انتشار یافته، توضیح داده شده‌اند. همچنین در کتاب «رسائل مشروطیت» که به کوشش «دکتر غلامحسین زرگری‌نژاد» تدوین گردیده حدود هیجده رساله و لایحه از علمای موافق و مخالف مشروطه گردآوری شده است
2. زرگری‌نژاد، غلامحسین، رسائل مشروطیت، ص8
3. آبادیان، حسین، مبانی نظری حکومت مشروطه و مشروعه، ص48
4. مقاله‌ای با عنوان «ادله عقلی و نقلی در دفاع از مشروطه» به قلم نگارنده نوشته شده است که علاقه‌مندان به آشنایی با آراء فقهی علما در زمینه‌های فوق می‌توانند به آن مراجعه نمایند.
5. رضوانی، هما، لوایح آقا شیخ فضل‌الله نوری ، ص54
6. ترکمان، محمد، مجموعه‌ای از رسائل، اعلامیه‌ها، مکتوبات و روزنامه‌های شیخ فضل الله نوری ، ص114
7. لوایح نام مجموعه مکتوباتی بود که توسط مشروعه‌خواهان متحصن در جوار حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی(رحمه الله تعالی) انتشار می‌یافت و آراء آنان و بیانات شیخ فضل‌الله را منعکس می‌کرد.
8. تقریباً یکسال پس از مشروطیت، علمای مشروعه‌خواه تهران به همراه بخشی از مردم برای در امان بودن از تعرضات و هتاکی‌های افراد ضددین و در اعتراض به مفاد غیر اسلامی قانون اساسی و مجلس در جوار حرم حضرت عبدالعظیم(سلام الله علیه) تحصن کردند و در آنجا به روشنگری‌ها و مبارزات خود ادامه دادند.
9. رضوانی، هما، لوایح آقا شیخ فضل‌الله نوری ، ص44
10. رضوانی، هما، لوایح آقا شیخ فضل‌الله نوری ،ص54 تا 56
11. آبادیان، حسین، مبانی نظری حکومت مشروطه و مشروعه، ص38
12. ترکمان، محمد، مجموعه‌ای از رسائل، اعلامیه‌ها، مکتوبات و روزنامه‌های شیخ فضل الله نوری، ص 102 تا 106
13. کریمی، علی‌رضا، انقلاب مشروطه در بوته نقد، ص 81

منابع
1. آبادیان، حسین، مبانی نظری حکومت مشروطه و مشروعه، تهران: نشر نی، 1374
2. ترکمان، محمد، مجموعه‌ای از رسائل، اعلامیه‌ها، مکتوبات و روزنامه‌های شیخ فضل الله نوری، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1362
3. رضوانی، هما، لوایح آقا شیخ فضل‌الله نوری، تهران، نشر تاریخ ایران، 1362
4. زرگری‌نژاد، غلامحسین، رسائل مشروطیت، تهران: انتشارات کویر، 1374
5. کریمی، علی‌رضا، انقلاب مشروطه در بوته نقد، تهران: مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا وسیما، 1383