نویسنده: سید محسن موسوی آملی



 
در گذشته های نه چندان دور، درست زمانی که هنوز در ایران صنعت چاپ جایگزین نسخه برداری دستی از روی کتاب ها نشده بود، برخی از ایرانیان قرآن دوست، به ویژه آنان که از لحاظ مالی توانایی بیشتری داشتند، برای داشتن نسخه ای از قرآن کریم، به نساخان (نسخه برداران) سفارش می دادند تا نسخه ای از قرآن را با خط خوش برای ایشان به نگارش درآورند. برخی متدیّنان نیز به منظور وقف قرآن به مکان های مقدس یا هدیه دادن آن به دوستان و بستگان و یا آموزش قرآن به فرزندان خود دستور می دادند نسخه ای کامل یا بخشی از آن (مانند عم جزو) را برای آنها بنگارند.
برخی از افرادی که اقدام به نوشتن یا نویساندن (سفارش نوشتن به نساخ) قرآن می کردند، این کار را به احادیث معصومان (ع) منسوب می ساختند و این عمل را از باب صدقه جاریه به انجام می رساندند. با نگاهی به احادیث رسیده از پیشوایان معصوم درباره ی انواع صدقه های جاریه و اعمالی که ثواب آن پس از مرگ هم به انسان می رسد، در می یابیم که یکی از مؤلفه های ثابت صدقات جاری، قرآنی است که از انسان به یادگار می ماند و بازماندگان و دیگران از روی آن به قرائت قرآن می پردازند. این احادیث به طور گوناگون از گویندگان مختلف نقل شده است. مستوفی در خاطراتش درباره ی این رسم می گوید: پدرم رسم داشت قرآن زیاد می داد می نوشتند. شاید نظرش در این کار به حدیث نبوی بوده است که می فرماید: پنج طایفه اند که بعد از مرگ هم در نامه عملشان ثواب می نویسند، کسی که مسجد بنا کند، کسی که چاه آبی دایر کند، کسی که درختی بکارد، کسی که قرآنی بنویسد و بالأخره کسی که اولاد صالحی از خود باقی گذارد. پدرم قنات زیاد دایر کرده و درختکاری کرده و مسجد هم زیاد ساخته بود. مقصود از این قرآن نویساندنِ زیاد، مسلماً درک ثواب چهارمی بود. در هر حال به هر یک از ماها دو قرآن خطی عالی رسید. (شرح زندگانی من، مستوفی، ج1، ص464) اگر بخواهیم گذشته ی نگارش قرآن را بدانیم، باید گفت: موضوع نگارش قرآن کریم از زمانی مطرح شد که پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) به نبوت برانگیخته شد و قرآن کریم بر وجود شریفش نازل گردید. علاقه ی مسلمانان به حفظ و یادگیری آیات قرآن و در دست داشتن نوشته های آن و دستور پیامبر اکرم مبنی بر کتابت قرآن وگماردن عده ای خاص بر این کار، نخستین حرکت ها را برای نگارش قرآن به وجود آورد. پس از رحلت پیامبر اکرم این حرکت ادامه یافت و با جمع آوری تمام قرآن و ارسال آن به همه ی سرزمین های تحت اداره و مرتبط با اسلام، شتاب بیشتری یافت.
از آن پس، داشتن نسخه ای کامل از قرآن کریم برای هر مسلمان لازم می نمود و برخی از مسلمان مؤمن دست به استنساخ قرآن کریم زدند؛ چرا که نگارش کلام وحی امری مقدس بود و مسلمانان بر آن باور بودند که نگارش قرآن کریم یا بخشی از آن، مستوجب ثواب و پاداش از طرف خداوند است. کسانی هم که به هر دلیل توانایی نگارش قرآن را نداشتند، با سفارش به یکی از نسخه برداران، نسخه ای از قرآن را برای خود تهیه می کردند. کار نگارش قرآن تا زمانی که صنعت چاپ جای نسخه برداری دستی را گرفت، امری معمول و رایج بود. روند نگارش قرآن کریم توسط خوشنویسان و نسخه برداران، پس از فراگیر شدن صنعت چاپ دچار دگرگونی شدیدی گردید. امروزه نگارش سنتی قرآن کریم، به عنوان کاری نمادین، فردی یا جمعی و گاه در مراسم و همایشی ویژه به انجام می شود. برخی ازخوشنویسان نیز برای درک ثواب این کار و ماندگاری اثر و درج نام خود به عنوان نویسنده ی قرآن، به نگارش قرآن مبادرت می ورزند.

نویسند گان قرآن

نگارش قرآن نخست یک حرکت مذهبی، یا برای رفع نیاز به داشتن نسخه ای از قرآن بود، اما به تدریج و با شکل گیری کار نسخه برداری به عنوان یک شغل به گونه ی دیگری درآمد. بنابراین با گذشت زمان نگارش قرآن درانحصار گروهی خاص که از نعمت خط زیبا برخوردار بودند و یا کسانی که به هر ترتیب نسخه برداری از روی کتاب ها را به عنوان شغل خود انتخاب کرده بودند، قرار گرفت. تعداد کسانی که در طول تاریخ اسلام قرآن را با قلم خود نگاشته اند، بسیار است. اکنون فقط نام های کاتبانی را در دست داریم که نسخه های خطی قرآن ایشان برجای مانده است. معمولاً نویسندگان و نسخه برداران در پایان قرآن ها و کتاب های دیگر نام و نشان خود و سفارش دهنده و تاریخ نگارش را ثبت می کردند. برخی پژوهشگران در صدد برآمدند تا فهرستی ازنام های قرآن نویسان فراهم آورند. کتاب «قرآن نویسان و گزیده ی قرآن های نفیس ایرانی» نوشته ی آقای محمد علی دوست از این دست است. وی در این کتاب به معرفی نسخه های خطی قرآن و نویسندگان آنها پرداخته است.
مرحوم عبدالله مستوفی در کتاب خاطرات خود، گاه به مناسبت از نگارش قرآن سخن به میان می آورد و از سه تن از قرآن نویسان مشهور نام می برد او می گوید: «میرزا مهدی کاتب» یکی از قرآن نویس های پدرم بود که خط نسخ را خوب می نوشت. (شرح زندگانی من، مستوفی، ج3، ص 119)
در میان اصفهانی ها، ملاعبدالله رنانی، قرآن نویس مشهور که هر دو ماه یک قرآن می نوشته، به حاضر جوابی و بذله گویی معروف است. ملا صبح ها نیم جزو قرآن خود را که وسیله ی معاشش بوده، در ظرف یکی دو ساعت می نوشته است. (شرح زندگانی من، مستوفی، ج3، ص474)
صادق ملارجب اصفهانی مردی متنسک و مقدس و قرآن نویس بود و به قول اصفهانی ها اهل هیچ شیله پیله ای نبوده است.( شرح زندگانی من، مستوفی، ج1، ص 524)
انگیزه هایی را که سبب گردیده مقوله استنساخ، در قلمرو فرهنگ جهان اسلام شایع شود، می توان درسه حوزه ی عقیده، علاقه به خِرَد و تحصیل دانش، و نیز به اعتبار امور اقتصادی و معیشتی مورد دقت قرار داد. عقیده و ایمان، یکی از انگیزه های جدّی در قلمرو استنساخ کتاب های مقدس و مذهبی محسوب می شود. در طول تاریخ تمدن اسلامی کم نبوده اند کسانی که حتی حُسن خط را به سبب همین انگیزه فرا می گرفته به استنساخ متون مذهبی پرداختند. آنان مسئله ی تبرّک و تیمّن جستن را انگیزه ی اصلی خویش در استنساخ دانسته و استنساخ کتابی از کتاب های مقدس و مذهبی را از جمله ی آرزوها و آمال خویش برشمرده اند. از آنجا که استنساخ کتاب های مقدس مانند قرآن، کتب ادعیه و... و نیز نگارش های حدیثی مانند کتب اربعه از جهت تبرّک جستن و از وجه توجه به اجر و پاداش اخروی مدّ نظر همه ی طبقات اجتماعی در جهان اسلام بوده است، بسیاری از فضلا و دانشمندان پیوسته نسخه های متعدد این دسته از کتب را استنساخ کرده اند.
استاد «محمد نعمتی » یکی از قرآن نویسان معاصر در سخنانی از پدرش به عنوان بزرگترین مشوّق خود برای نگارش قرآن یاد می کند و می گوید: «پدرم اگرچه روشندل بود، اما حفظ قرآن در سینه از او انسانی بزرگ ساخته بود که دوست داشت من قرآن را تحریر کنم ».
وی با بیان این که قرآن جای پای خداست، اضافه می کند: «قرآن نویسی را برای یافتن خدا شروع کردم». استاد نعمتی با اشاره به تلاش های خود می گوید: سال ها قبل قرآنی را شبانه می نوشتم که هر جزء قرآن را در یک صفحه قرار داده بودم و این جز با لطف خدا ممکن نشد. وی توجه خدا را بر سلطنت در عالم ترجیح می دهد و اضافه می کند: همواره توفیق خود را از خدا خواستم و تا به امروز خداوند عزت داد تا کاتب کلامش باشم.
برخی از نویسندگان نیز رکوردهای خوبی را در این زمینه ازخود به جای گذاشته اند. برای نمونه «نجم الدین محمود» در طول عمر خود نزدیک به 1000 نسخه از قرآن مجید را استنساخ کرده است. به تصریح «ابن خلّکان »، ابوالفوارس حسین بن علی بن حسین، معروف به «خازن الکاتب » 500 نسخه از قرآن را نوشته است. همچنین در جهان اسلام مراکزی وجود داشته که همّت خود را در راه استنساخ متون مقدس صرف کرده اند. گفته اند در یک زمان فقط در یکی از مراکز فرهنگی قرطبه 170 نفر زن به استنساخ قرآن اشتغال داشته اند.
منبع: نشریه بشارت، شماره ی 70