نویسنده: حسین نجاتی




 

تکلّم و اختلالات وابسته به آن

تکلم رفتاری پیچیده محسوب می شود و کودک برای اینکه بتواند چنین رفتار پیچیده ای را انجام دهد، به کمک مؤثر دیگران نیازمند است. باید در نظر داشت که برای تولید واکنشهای حرکتی برای تکلم، وجود سیستم عصبی و حرکتی سالم ضروری است. برای ایجاد ارتباط، مجزا کردن، کدبندی؛ تشابهات و استنباط مقررات موجود و تولید مجدد صداها و ترکیبات با مفهوم و مقایسه با دیگران، عملکرد صحیح دستگاه صوتی ضرورت دارد.
به عقیده ی هیرینگ (1)تکلم کودک منعکس کننده، تمام عوامل فیزیکی و محیطی است که براو اثر می گذارد و چون تمام این تجربیات و صفات فیزیکی، روانی، آموزشی و اجتماعی کودک در ایجاد مشکلات گفتاری و برطرف کردن آن دخالت دارند، با شاخه های متعددی در علوم برای تشخیص و معالجه آن درگیر هستند.
شناسایی و طبقه بندی کودکانی که در کسب زبان و ایجاد قدرت تکلم مشکل دارند، آسان نیست. معیارهای مختلفی برای شناسایی و طبقه بندی چنین کودکانی دخالت دارند. یکی از معیارهایی که در این مورد بکار می رود، معمولاً قضاوتی است که براساس مقایسه بین تکلم کودک با تکلم کودکان همسال وی انجام می شود. معیار دیگر، مقایسه بین تکلم کودک و زبان استاندارد شده ی جامعه است. در هر حال بین فرهنگها تفاوت بسیاری وجود دارد که نه تنها قابل پذیرش هستند بلکه مطلوب نیز می باشند. به عنوان نمونه: مشکلاتی را در نظر آورید که یک کودک سیستانی بر اثر مسافرت به شمال شرقی ایران ممکن است با آنها برخورد کند. مثلاً لهجه اش خیلی فرق می کند و زبانش با زبان آنان تفاوت دارد. چنین کودکی احتمال دارد به عنوان شخصی که دارای سیستم زبانی منحرف و غیرعادی است به شمار آید.
تکلم از ابزار مهم دریافت های انسان از پدیده های گوناگون جهان هستی و پیرامون او به شمار می آید و وسیله ای است که موجب انتقال احساسات، تفکرات و عواطف انسان به دیگران می شود. تکلم و زبان محصول مجموعه ای از کششهای پیچیده و متقابل توانایی های ذهنی، دریافتی یا شنیدنی، محرک های محیطی و همین طور توانایی بیان یا استفاده از سیستم گویایی پیشرفته انسان است.
تکلم محصول پویایی و تکامل ذهن بشر است. کودک انسان از همان اولین روزهای تولدش در برابر محرک های گوناگون و متعدد شنوایی، مانند کلام اطرافیان قرار می گیرد. او در ابتدا هیچگونه تفاوتی بین محرک ها قایل نمی باشد و از دنیای صداها درکی کلی و مبهم دارد. اما با رشد ذهنی و گسترش ارتباطات محیطی، علائم آوایی به عنوان قسمتی از موقعیتهای ویژه زندگی ادراک می شود و تفکیک بین صداها و کلمات آغاز می شود.

مراحل رشد تکلم

همه روان شناسان در مورد تعداد و حدود زمانی مراحل رشد تکلم اتفاق نظر دارند ولی به طور خلاصه می توان مراحل 5 گانه ای که عمومیت بیشتری دارند را به این شرح برشمرد:
مرحله اول)-آغاز زندگی هرکودکی-از بدون تولد از خود بروز می دهد. علت آن تغییر نحوه ی تنفس کودک در دوره ی بعد از تولد با زمانی که در رحم مادر بود، می باشد و هیچ گونه ارتباطی با وضعیت مزاجی کودک ندارد. این فریاد موجب می شود که نظام تنفسی تازه ای به راه بیافتد. در فاصله زمانی نسبتاً کوتاهی، فریادهای کودک شکل و فرم گرفته و در طی ماههای دوم و سوم به صورت یک وسیله ارتباطی در می آید.
مطالعاتی که در مورد آهنگ گریه به عمل آمده است، نشان می دهد که گریه کودک در ماه اول بی شکلی اش را از دست می دهد و پس از ماههای سوم و چهارم گریه برای هدفهای متفاوت یکسان صورت نمی گیرد و زیر و بم مناسبی نسبت به هدفهای مورد نظر کودک دارد.
گریه نخستین کودک که در واقع انولین بازدم(2) وی است اولین مرحله از رشد تکلم کودک محسوب می شود. این گریه صرفاً جنبه بازتابی داشته و در موقعیت های مختلف به گونه ای یکسان گریه می کند.
درحدود 3 ماهگی، کودک متوجه صداهایی که خودش تولید می کند، می شود و از بازی با آن صداها شاد شده و لذت می برد. بازی با صداها، موجب می شود که کودک آگاهی ها و توجه بیشتری نسبت به صداهای خود به دست آورده و نیز به صدای حرف زدن والدین و اطرافیان گوش دهد. در این مرحله کودک صداهایی را تولید می کند که وابسته به زبان خاصی نمی باشد و این نشان می دهد که کودک قادر است هر زبانی را که او در معرض آن قرار داشته باشد را یاد بگیرد.
مرحله دوم)-در این مرحله که از حدود 4، 5 ماهگی شروع می شود، صداهای کودک کم کم به صورت ارادی، وسیله ای برای انعکاس حالات انفعالی و میلهای او در می آید. در این موقع است که بعضی هجاهای مشابه گفتار بزرگسالان را می توان در تکلم کودکان دید. رفته رفته کودک به هجاها شکل مشخصی می دهد. ارگانیزم کودک به صورتی است که به او فرصت می دهد تا چنین فعالیتی از خود بروز دهد. تقریباً این مرحله از تکلم کودک ارتباط زیادی با زبان آینده کودک ندارد، اگر چه کاملاً هم نمی توان گفت که بی تأثیر است.
دراین مرحله کودک کم کم با احساس هرگونه ناراحتی، با فریادها و گریه های آگاهانه خود امیال خود را بروز می دهد. کودک بتدریج اصوات و الفاظی را که از دهانش خارج می کند شنیده و آن الفاظ را مرتباً تکرار می کند و از این کار لذت می برد.
با تحقیقات و بررسی هایی که «پری یر»(3)و «لویس»(4)انجام دادند. این نتیجه بدست آمد که صداهای اولیه کودک، به حروف متحرک مربوط بوده و حروف ساکن پس از اینکه انقباض اعضای دستگاه تکلم محدودتر شد، ظاهر می شوند که این مسئله خود به رشد بدنی کودک وابسته است.
مرحله سوم)-بتدریج که کودک رشد می کند، برخی صداها را که می شنود، مورد تقلید قرار می دهد. برای تقلید درست کودک در این مرحله مجبور است به اصواتی که می شنود، گوش فرا دهد تا جایی که رفته رفته در عمل تقلید مهارت پیدا می کند. تقلید صداها معمولاً از نه ماهگی به خوبی قابل تشخیص است. کودک آنچه را می شنود تکرار می کند، بدون اینکه به معانی و مفهوم آن توجهی داشته باشد. این تقلیدها گاهگاهی به صورت بازتابهای شرطی بر روی کودک اثر می گذارد. به عبارتی روشن تر، کودک یاد می گیرد که بعضی کلمات را به موقعیتهای معینی ارتباط داده و بعدها درهمان وضعیت معین آن را تکرار کند. کودک پس از یک سالگی، واکنش های روشن عاطفی و هیجانی ظاهر می کند. اساس تکلم کودک در واقع در این مرحله شکل می گیرد. شنوایی کودک و فراوانی لغاتی که در محیط زندگی کودک استفاده می شوند، عامل بسیار مؤثر و تعیین کننده ای برای رشد تکلم کودک می باشد.
تمام کودکان عادی قادر به تولید واکه های اَ، آ، ا، اُ و اکثر آنان قادر می شوند که واجهای ب، د، م را تولید کنند. در این مرحله معمولاً کودک نسبت به نام خود و نیز کلماتی مانند «نکن»، «بکن»، «دست نزن»، «دست بزن»، واکنش نشان می دهد و کم کم اولین نشانه های درک کلمات در او هویدا می شود. این درک کلمات، نشان دهنده ی آنست که کودک بزودی قادر می شود اولین واژه ها را بیان کند.
مرحله چهارم )-مرحله چهارم، مرحله ی یادگیری و مهارت در سخن گفتن و درک و فهم کلمات است. دراین مرحله که از یکسالگی شروع و تا 18 ماهگی به طول می انجامد، کودک کم کم قادر می شود مفهوم کلمات و موقعیتها را درک کند. کودک به مرور با دیدن اشیاء و مسایلی که توجهش را به خود جلب می کند، به کمک والدین و اطرافیان خود، نام اشیاء و مسایل مورد توجهش را فرا گرفته و تکرار می کند و کم کم از مصادیق اولیه جدا شده و به صورت تعمیم در سطح بالاتری شکل خواهد گرفت.
در این مرحله کودک قادر می شود که جملات یک کلمه ای بسازد و مفهوم مورد نظر خود را نشان دهد. دانایی و قوه تشخیص کودک در بکار بردن کلمات، بیشتر می شود و رفته رفته هر کلمه را به جا و به موقع بکار می برد.
اکثر مواقع در این مرحله جملات یک کلمه ای که کودک به زبان می آورد مبین احتیاج، میل و یا انجام دادن دستوری است. در همین مرحله کودک از نظر تلفظ کلمات و یا بیان درست قسمتهای مختلف کلمه پیشرفت می کند. دراین مرحله اگر چه جملاتی که کودک بکار می برد از نظر دستوری ممکن است دارای نواقص و اشکالاتی باشد، اما کاملاً می توانند منظور او را برسانند.
مرحله پنجم)-این مرحله که مرحله تکلم نامیده شده است، مرحله ای است که کودک قادر می شود ضمایر شخصی را بکار برده و نسبت به نکات دستوری دقیقتر باشد. تصویر ذهنی در کودک به سطح بالاتری ارتقاء پیدا می کند و او قادر می شود در نبودن اشیاء و هنگامی که از موقعیتهای معینی دور است، نسبت به آن اشیاء و یا موقعیتها مطالب را بیان کند و با تصاویر ذهنی خود کلنجار رود و بازی کند.
در این مرحله زبان به عنوان وسیله ی اجتماعی بکار گرفته می شود و کودک می تواند از آن به عنوان یک وسیله اجتماعی و ارتباطی استفاده کند.
مسأله تفاوتهای فردی یک عامل مهمی است که در رشد تکلم و زبان کودکان باید به آن توجه کرد. به عبارت دیگر هر کودک دارای روند رشد تکلم و زبان خاص خود است که احتمال دارد با دیگر کودکان تفاوت داشته باشد.
برای رشد طبیعی تکلم و زبان در کودکان بایستی عوامل متعددی از قبیل:
1-شنوایی طبیعی 2-هوش کافی3-سلامت دستگاه گویایی 4-داشتن دقت طبیعی 5-داشتن حافظه شنوایی6-محیط عادی 7-انضباط، نظم و تربیت متعادل 8-محبت 9-پذیرش 10-نداشتن بیماری مزمن 11-غلبه طرفی 12-سلامت زمینه های ارثی و خانوادگی 13-امنیت خاطر 14-آزادی و تشویق به انجام کارهایی در حد توان ذهنی 15-عادت نیکوی سخن گویی 16-فقدان ضایعه مغزی و عوامل دیگر مهیا باشد، تا در تکلم و زبان کودک اختلالی به وجود نیاید.

اختلالات تکلم

اختلالات در تکلم را به صورتهای مختلفی تقسیم بندی کرده اند، که در این نوشتار یکی از این تقسیم بندی ها را مورد بررسی قرار می دهیم:
1)اشتباهات سخن گویی
2)معایب سخن گویی
اشتباهات سخن گویی: تکرار یک کلمه اشتباه توسط کودک و عدم توجه والدین و نزدیکان به راهنمایی وی برای تلفظ صحیح، علت مشخصی می شود تا او بعداً دچار تکلم غلط و ادای اشتباهی آن کلمه یا لفظ شود و یا حتی آن کلمه را حذف کند. برای مثال: چنانکه کودک کلمه ی «آسان» را «آشان» بگوید، باید بلافاصله و با تکرار و حوصله تمام، به آموختن درست کلمه اقدام کرد، در غیر این صورت چه بسا، بعدها تا مدت مدیدی، کودک درمانده از تلفظ درست و صحیح آن کلمه باشد.
معایب سخن گویی: معایب در سخن گویی اثرات عمیقی بر روی زندگی آینده کودک دارد و چه بسا که سازگاری اجتماعی کودک را شدیداً به خطر اندازد و دشواریهای متعددی برای وی به وجود آید. مهمترین موارد اختلال و معایب سخن گویی را می توان به شرح زیر مورد بررسی قرار داد:
1)خاموشی و تأخیر در سخن گویی: این اختلال به علت های گوناگونی از قبیل فلج عضلانی، کری، کم هوشی، اختلالات دستگاه تکلم، ضایعات و امراض مغزی بروز می کند و براساس استانداردهای جهانی اگر مدت آن بیش از 42 ماه به طول کشیده شده باشد، غیرعادی محسوب می شود و باید جهت کشف علت و همچنین درمان آن اقدام کرد.
برای درمان این گونه اختلال ها، متخصصین با استفاده از شیوه ها و اسلوب های خاص «گفتار درمانی»(5)به رفع معایب می پردازند.
2)نقص در شنوایی: شنوایی تنها راهی است که به وسیله آن می توان حرکات عضلات و مفاصل تکلمی را هدایت کرد و صداهای مورد احتیاج را ایجاد و از صحت آنها اطمینان حاصل کرد. شنوایی به تنهایی برای سخن گویی کافی نیست بلکه عوامل عدیده و متعدد دیگری در این زمینه دخیل است. احتمال دارد اختلالات شنوایی مختلف با اختلالات تکلم و یادگیری همراه بوده باشد، بدون اینکه بین آنها رابطه ای موجود باشد. در این زمینه فقط وسایل دقیق علمی به متخصصین کمک می کند که به تشخیصی درست دست یافته و به درمان مؤثر بپردازند.
3)لکنت زبان (6): مبحث لکنت زبان بحثی بسیار پیچیده و مفصل است. که به اختصار در این نوشته توضیحاتی در مورد این اختلال داده می شود. شیوع این بیماری بسیار زیاد است و در موارد مختلف موجب اختلالات دیگری نیز می شود. این بیماری در اکثر مواقع با عواملی چون ترس و وحشت، تشویش، عقده ها، اختلالات روانی، عدم اعتماد بنفس و غیره مربوط شده است.
تعارف مختلفی برای اختلال لکنت زبان بیان شده است که در اینجا به دو تعریف تقریباً جامع اشاره می شود.
«طبق DSM-III-R، لکنت زبان یک اختلال مربوط به رشد تکلم است که با تکرارهای مکرر و تطویل اصوات و سیلاب ها که به طور قابل توجهی سلاست کلام را مختل می سازد، مشخص می باشد. درنگ ها و سکوت های معمول، جریان موزون تکلم را درهم می ریزد. علت اختلال معلوم نیست». (کاپلان و سادوک، 1368، 248)
«ریتم غیرعادی و غیر ارادی گفتار، با تکرار و تردید در شروع حروف یا سیلاب ها و با کلمات یک سیلابی که موجب توجه دیگران شده و در ارتباط با دیگران باعث ناراحتی شخص یا شنوندگان شود». (بلاداشتاین)(7)
شروع لکنت زبان در حدود 4-3 سالگی است یعنی دوره ای که در آن اکتساب شدید گفتار جریان دارد. و لکنت زبان فیزیولوژیک اتفاق می افتد. در این سن ممکن است کودک در مقابل دیگران به لکنت صحبت کند. همچنین ممکن است کودکی که برای اولین بار به مدرسه می رود به علل مختلف، منجمله ترس از معلم، اضطراب صحبت کردن در جلو شنونده های ناآشنا و غیره دچار لکنت زبان شود و چنانچه با وی برخوردی دوستانه و صحیح شود چه بسا که بزودی لکنت وی رفع شود.
سازگاری کودک با محیط در این سن بسیار در رشد گویایی مؤثر است و همین طور بروز لکنت زبان در او به مقدار زیادی به این عامل بستگی دارد. عوامل ظاهرکننده لکنت زبان را از جنبه های جسمانی و روانی می توان مورد بررسی قرار داد.
تاکنون سه نوع لکنت یا گرفتگی زبان شناسایی شده است که عبارتند از:
1-لکنت زبان کلونیک(8): که عبارت است از تکرار تشنج آمیز یک واج یا هجا قبل از اینکه کلمه یا جمله اداء شود و یا اینکه ادامه یابد. برای مثال «مامامامان آآآمد»
2-لکنت زبان تونیک: (9)که عبارت است از حالتی که در آن عضلات گویایی چند ثانیه تا یک دقیقه از حرکت باز می ایستد و مانع تکلم می شود. به عبارت دیگر زبان بند می آید و هنگامی که انقباض رفع می شود، کلام خیلی سریع و با شتاب اداء می شود.
3-لکنت زبان کلونو-تونیک: (10)که عبارت است از ترکیب لکنت زبان کلونیک و تونیک. براثر برخورد نادرست و خشن با فرد مبتلا به لکنت و یا توقع بیش از ظرفیت داشتن از او موجب می شود که وی دچار ترکیبی از لکنت زبان کلونیک و تونیک شود.
برای اینکه کودکان دچار لکنت زبان نشوند و یا اگر احیاناً مبتلا به لکنت غیر وراثتی می باشند، برای بهبود آنها بایستی به نکاتی چند توجه لازم مبذول داشت، نکاتی مانند:
1-به سخنان کودک هر چند هم که بی ربط و بی محتوا باشد باید با دقت و اشتیاق گوش داد. تا کودک احساس کند که به شخصیت او احترام می گذارید و اعتماد به نفس او بیشتر شود اعتماد به نفسی که یکی از عوامل مهم کاهش لکنت زبان است.
2-به کودک باید آموخت که آهسته صحبت کند و آزادانه از دستگاه صوتی خود استفاده کند و هیچ گونه کشش عضلانی در موقع صحبت کردن در خود ایجاد نکند.
3-اگر کودک دیر شروع به صحبت می کند، نباید نا امید شده و با اصرار و زور او را به تمرین واداشت و باعث خستگی، ناامیدی و اضطراب کودک شد. زیرا این عوامل خود زمینه ساز اختلال در گفتار و دیرباز شدن زبان در کودک است. دراین گونه مواقع بهتر است اجازه دهید که به طور طبیعی و آزاد به خاطر نیازهای غریزی شروع به صحبت کند. والدین می توانند به طور غیر مستقیم و با حوصله و صبر با او به تمرین بپردازند و موجب تقلید صحیح کودک در اداء کلمات شوند. تشویق در این مرحله می تواند بسیار کارساز باشد و موجب رشد سریع کودک در زمینه سخن گویی شود.
4-کودک باید در خانه احساس امنیت و آرامش کند. والدین هرگز نبایستی جلو چشم کودک به مشاجره و دعوا بپردازند، زیرا روح و احساس کودک دچار وحشت و اضطراب می شود که در ایجاد لکنت زبان یا در به تأخیر انداختن اصلاح کودکانی که مبتلا به لکنت زبان هستند تأثیر دارد.
5-زمانی که کودک شروع به زبان باز کردن می کند، وجود همسالان و بازی با آنها بسیار ضروری و در یادگیری مؤثر است. زیرا کودکان با هم حرف می زنند و این خود تمرین تکلم برای آنان است.
6-اگر کودک دارای لکنت زبان است و مطمئن هستید که لکنت وی وراثتی نیست، حتماً روزانه لحظاتی را با وی تمرین کنید. تمرین مکالمات را با جملات ساده ای که برای کودک تقلید آنها آسان است شروع کنید و هرگز کودک را خسته نکنید. این تمرینات موجب می شود که بهبودی در اختلال لکنت زبان حاصل شود و یا اگر به عللی مؤثر واقع نشود، لااقل جلوی پیشرفت آن را سد خواهد کرد.
7-اگر در خانواده کسی هست که لکنت زبان دارد، هرگز کودک را در سنی که زبان باز می کند نبایستی مدتهای طولانی با وی تنها بگذارید.
زیرا کودک بر اثر تقلید و تمرین لکنت را از او یاد گرفته و به آن عادت می کند.
8-حالات هیجانی کودکان را تا جایی که امکان دارد کنترل کنید، زیرا هیجانات بیش از اندازه نیز در ایجاد لکنت زبان تأثیر دارد. تا جایی که حتی بزرگسالان نیز در هنگام داشتن هیجان شدید، دچار لکنت زبان و تکلم غیر طبیعی می شوند.
9-با تشویق و تائید، کودکان را به تحرک و تفکر وا دارید. زیرا اعمال و تحرکات و تفکرات کودک زمینه ساز پیشرفت زبان و تکلم او به شمار می رود. در این مرحله از زندگی، کودکان معمولاً حالت تجاوز و عصیانگری دارند، با مشاهده این حالت هرگز پرخاشگری و عصیان کودک را با پرخاشگری و عصیان جواب ندهید و به نحوی او را هدایت و کنترل کنید که این حالات طبیعی، به افراط و تفریط نیانجامد.
10-هرگز کودکان را تحقیر نکرده و غرورشان را جریحه دار نکنید. زیرا عقده ی حقارت از شکوفایی بسیاری از استعدادها منجلمه خوب سخن گفتن جلوگیری می کند.
11-هرگز سعی نکنید کودکی که چپ دست است، برخلاف میل و آسایش خویش با دست راست کار کند. زیرا احتمال دارد این کار موجب لکنت زبان در وی شود. چون میان قسمتی از مغز که کنترل کارهای دست را برعهده دارد با قسمت دیگری از مغز که کنترل کارهای سازمان تکلمی را برعهده دارد، ارتباط خیلی نزدیکی وجود دارد. و اختلال در یکی، موجب بی نظمی و اختلال در دیگری می شود. به همین خاطر است که اختلال در کار دستها، موجب بروز عارضه لکنت زبان خواهد شد.
12-هرگز کودکان را نترسانید؛ مخصوصاً در سنین اولیه که کودک احتیاج بیشتری به آرامش و امنیت دارد. ترس، دلهره، وحشت، اضطراب و هیجانهای ناشی از ترس و وحشت عامل مؤثری در ایجاد لکنت زبان در کودکان هستند.
13-دوست بودن با کودکان و دادن آرامش به آنها موجب می شود که آنان با تفکر سازمان فکری خود را قوی کنند و تکلمشان نیز به صورت زیباتر و بهتری رشد کند. اگر کودک در بازی ها و مسایل مربوطه به خودش آزاد باشد، مجبور است که درباره ی حل مشکلات خود فکر کند و همین تفکر برای تقویت سازمان فکری وی کافی است تا زبان در او رشد طبیعی داشته باشد.
14-اگر کودک چند کلمه را یاد گرفته و خوب تکرار می کند ولی در اداء بعضی از کلمات دچار وقفه و اشکال می شود، دچار لکنت زبان نیست و می توان با مهر و محبت و تشویق همین طور با تمرین این اشکال را از بین برد. ضمن تمرین با کودک، بایستی هیجانات و اضطراب های او را به شکل های مختلف از بین برده و در حالت آرامش با او به تمرین پرداخت. اگر در اعمال و رفتار کودک دقیق شوید، علت ترس ها و اضطراب ها را می توان تشخیص داد و اگر علت ها مشخص شوند، از بین بردن آن آسان بوده و با از بین رفتن زمینه های فوق وقفه در اداء کلمات نیز از بین خواهد رفت.
15-معلمین و مربیان مدارس هرگز نبایستی برای یادگیری و یا تربیت کودکان از تنبیه بدنی و سایر روش های رعب آور استفاده کنند، زیرا بعضی از کودکان بر اثر ترس دچار لکنت زبان می شوند.

پی‌نوشت‌ها:

1-Hiring
2-نوزاد هنگام تولد با هوا مواجه می شود تجربه ای جدید که در زندگی جنینی با آن روبرو نبوده است و لذا هوای تنفس شده را با گریه خارج می کند.
3-Wilhelm peryer
4-Lewis
5-Spesk Therapy
6-Stuttering
7-Bladstain
8-Clonic
9-Tonic
10-Toniclonic

منبع: نجاتی، حسین، (1388)، روانشناسی کودک، تهران، نشر بیکران، چاپ دهم.