نویسنده: حسین نجاتی




 
بدون شک یکی از مهمترین و مؤثرترین دوران زندگی آدمی، دوران کودکی است. دورانی که در آن شخصیت پایه ریزی شده و شکل می گیرد. امروزه این حقیقت انکارناپذیر به اثبات رسیده است که کودک در سنین طفولیت فقط به توجه و مراقبت جسمانی نیاز ندارد بلکه به پرورش اجتماعی، عاطفی، روانی و ذهنی به عنوان عوامل تعیین کننده اساسی هم نیازمند است. کودک در تمام مراحل رشد نه تنها نیازمند توجه و مراقبت کامل جسمانی است، بلکه در جنبه های دیگر هم نیاز مبرم و اساسی به هدایت و راهنمایی علمی و آگاهانه دارد.
غالباً اختلال ها و ناسازگاری های رفتاری بعد از دوران کودکی، ناشی از کمبود توجه به دوران مهم و حساس کودکی و عدم هدایت صحیح به سوی رشد و تکامل است. این بی توجهی منجر به عدم سازش و انطباق با محیط و بروز انحرافات گوناگون در ابعاد مختلف برای کودک می شود.
شخصیت کودک ابتداء در خانواده شکل می گیرد، نهایت آرزوی والدین این است که محیطی سرشار از آرامش و شادی برای فرزندان خود فراهم کنند. اما در عین حال- علیرغم این نیت پسندیده - اگر خود والدین در تزلزل روحی و روانی به سر برند، نمی توانند کودکانی سالم و قوی تربیت کنند. والدین باید نه تنها قدمهای مستحکمی در ایجاد آرامش روحی و روانی خود بردارند بلکه برای آنکه فرزندی لایق، کارآمد و مفید تحویل اجتماع بدهند لازم است قبل از هر چیز یاد بگیرند که چگونه او را تربیت کنند.
بیشتر پدر و مادرها تربیت کردن کودک را کاری ساده تلقی می کنند. آنها بر این باور هستند که هر کسی می تواند از عهده این امر مهم برآید. اما می توان گفت که هر کاری بخصوص تربیت کودک نیاز به آگاهی و آشنایی به نحوه عملکرد و اصول آن دارد. والدین بایستی قبل از بچه دار شدن، با مسایل گوناگون تربیتی کودک آشنایی لازم را کسب کنند تا بتوانند کودکانی سالم و شاداب از بعد(روحی و جسمی) تربیت کنند.
تربیت کودک را باید از همان آغاز تولد و یا حتی از دوران جنینی آغاز کرد، زیرا شخصیت کودک از همان اولین روزهای زندگی اش پایه ریزی می شود. والدین باید با ظرافت و حساسیت خاص و با به کار بستن شیوه های تربیتی صحیح، شکلی مناسب به شخصیت، رفتار و عادتهای کودک بدهند، زیرا تغییر عادت و رفتار کودک پس از شکل گیری بسیار دشوار است و احتیاج به مهارت زیاد و وقت بیشتری دارد.
والدین باید بدانند چگونه با کودک خود رفتار کنند، نیازهایش را برآورده سازند و به تکامل و پیشرفت همه جانبه او کمک کنند. اگر واکنش ها و رفتار والدین - بخصوص در دوران خردسالی - به موقع و به
اندازه صورت گیرد، کودک نیز در آینده از تعادل روانی، اخلاقی، اجتماعی و هماهنگی شخصیتی برخوردار خواهد شد، در غیر این صورت بایستی در انتظار عدم تعادل روحی و روانی و واکنش های ناسازگار کودک بود.
قبل از اینکه در دنیای شگفت انگیز کودک به کاوش پرداخته شود، اغلب، رفتارها و ناسازگاریهای او را به علت های نامعلومی نسبت می دادند و روش های نامعقول و گاه غیر انسانی برای کمک به او بکار گرفته می شد. این گونه تدابیر نه تنها دردی را از کودک نمی کاست بلکه او را به ورطه هولناکی سوق می داد که عاقبتی نامعلوم داشت.
کودک موجودی است که باید قابلیت های او را شناخت و بر اساس آن با او رفتار کرد. والدین دوست دارند که به تربیت صحیح کودک خود بپردازند ولی در بسیاری از موارد به علت فقدان یا کمبود آگاهی و شناخت مسائل تربیتی، در رفتار با کودک خود دچار مشکل و تردید می شوند.
به جرأت می توان گفت که خانواده مهمترین عامل سازنده شخصیت کودک است. کودک سالهای حساس عمر خود را در خانواده سپری می کند. هر یک از اعضای خانواده به نحوی بر رفتار و به طور کلی بر شخصیت و منش کودک تأثیر می گذارند. اغلب والدین، تربیت کودک را کار ساده ای به حساب می آورند، آنها تصور می کنند که هر کسی قادر است از عهده این مسئولیت برآید، اما این گونه نیست. هر زن و شوهری باید قبل از بچه دار شدن، برای پرورش کودک خود با مسائل تربیتی آشنا شوند و اطلاعات لازم را کسب کنند. پدر و مادر مطلع از مسائل تربیتی قادرند کودکان سالم تر و سازنده تری تحویل جامعه دهند. بی اطلاعی و عدم آشنایی والدین با اصول کلی تربیت صحیح، جریان تربیت را از مسیر مستقیم و درست خارج می کند. عمل کردن بدون داشتن اطلاعات لازم و کافی، برای تربیت کودک، والدین را از رسیدن به هدف باز می دارد و حتی ممکن است از هدف دورشان سازد.
تربیت کودک را باید از همان اوان کودکی و حتی از دوران جنینی شروع کرد، زیرا شخصیت کودک در سالهای اولیه زندگی اش پایه ریزی می شود. پدر و مادر دلسوز باید اطلاعات لازم و ضروری را برای تربیت کودک کسب کنند. آنها باید با مراحل رشد کودک آشنا باشند و از میزان توانایی های او در مقاطع مختلف سنی اطلاع داشته باشند. آنها باید از تواناییهای جسمی، ذهنی، عاطفی کودک و همین طور از علایق، نیازها و خواسته های او با خبر باشند. هرچه اطلاعات پدر و مادر از تغییرات دوران رشد کودک بیشتر باشد موفقیت آنها در راهنمایی کودک بیشتر خواهد بود.
آگاهی والدین از اصول کلی رشد و توانایی های کودک سبب می شود تا والدین توقع خود را بر میزان تواناییهای جسمی و ذهنی منطبق ساخته و انتظاراتی دور از دسترس از کودک نداشته باشند. شناخت کودک و آشنایی با مسائل و مشکلات او در مراحل مختلف سنی و آگاهی از روش صحیح تربیتی، امید موفقیت در تربیت کودک را بیشتر می کند.
منبع: نجاتی، حسین، (1388)، روانشناسی کودک، تهران، نشر بیکران، چاپ دهم.