شفاعت شوندگان
منبع:راسخون
چکیده:
خداوند منان حجت خود را برای راهنمایی بشر بر روی زمین قرار داده است تا ارواح مستعد انسانی بتوانند با استمداد از آن به مقام انسان کامل برسند. در این زمان است که نقش ولایت تکوینی امام یا همان واسطه فیض خداوند به انسانها نمایان میگردد و خداوند رحمت خاص خویش را از طریق ولی عصر حاضر مشمول او میسازد. رحمت خداوند به همین مقدار بسنده نمیکند و چنانچه خورشید دوست میدارد نور گران بهای خویش را بدون هیچ منتی در اختیار دیگران قرار دهد، دریای واسعه رحمت الهی نیز از جوشش خویش نمیکاهد و نبوعت خویش را با ولایت تکوینی و مسئله شفاعت به منصه ی ظهور میرساند و البته هر ظرفی را مظروفی است و این مظروف است که باید لیاقت خود را برای ظرفیت نشان دهد و شرایط شفاعت را کسب کند.کلید واژه:
ولایت، ولایت تکوینی، ولایت تشریعی، شفاعت، شرایط شفاعت.مقدمه:
آنگاه که ارادهی خداوند جل جلاله به کون عالم وجود تعلق گرفت فرشتگان بر کوسن رحمت الهی نواختند و این رحمت بود که از آب و خاک ساخت آنچه را که موجبیت تحیر فرشتگان را فراهم ساخت تا جایی که خالق بر خویش بالید و فرشتگان برآشفتند و آن یکی بود که قسم یاد که فرزندان آدمی را بفریبد تا قیام قیامت.و این خداوند بود که مهلتش داد تا قیام قیامت و من همه را فریب میدهم الا بندگان خاصت را و اینجا بود که خداوند نوشت بر صفحه عرش خود در آسمان هفتم اسامی پنج تن آل عبا را و اینان همانند که خداوند منصوب اشان کرد تا بپرورانند نفوس مستعد آدمی را در راه نیل به سعادت.
همینانند حجت ظاهر و باطن خداوند و نفوس کامله در سایه رحمت الهی و کلید بهشت و جهنم در دست ایشان قرار دارد تا بنمایانند رحمت اش را به بندگان اش.
و نفوس مستعد راه خود را مییابند در همیشه و همیشه به واسطهی حجت الهی و بندگان بهره میبرند از ایشان چونان خورشید پشت ابر و خود را مهیای وصل یار میکنند و کیست که ندای ایشان را پاسخ دهد الا حجت الهی و چه غم انگیز میشود حال کسانی که گناهی ناخواسته انجام میدهند و به اندازهی صدها سال از این وصل دور میگردند و آنجاست که انسانها خواهند دید در صفحهی تاریک محشر نور فراگیر رحمت الهی را و حجج الهی این بندگان خوب خداوند را از سر رحمت الهی مورد رحمت خویش قرار میدهند و ایشان را وارد بهشت میکنند.
فصل اول: ولایت در لغت و اصطلاح:
الف ولایت در لغت:
ولاء، وَلایت، وِلایت، ولیّ، مولی، اولی همگی از یک ماده میباشند و ریشهی اصلی آنها سه حرف (و ل ی) میباشد.جناب راغب اصفهانی درکتاب مفردات خویش این کلمه را اینچنین معنا کرده است: قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر به گونهای که فاصلهای نباشد. چنانچه بارز میشود کاربرد این لفظ در معنای مقصود ما از آن جهت است که ولایت یعنی پشت سر کسی بدون فاصله قرار گرفتن یا همان تبعیت تام از رهبری امام امت. (1)
ب ولایت اصطلاحی:
1 ولایت تکوینی:
چنانچه مشخص است تکوین از ماده کون به معنای به وجود آمدن میباشد پس مقصود اصطلاحی از این لغت دخل و تصرف در عالم امکان و جهان هستی و قوانین علت و معلول میباشد که این اولاً در رابطه با خدا صادق است چرا که خداوند به عنوان علتالعلل (واجب الوجود) هستی بخش و آفریننده این جهان توانایی تصرف در این عالم را دارد و ثانیاً میتواند این مرتبه از تصرف را با تنزل (تا اینکه سبب هم عرض شدن با واجب الوجود نشود) به هر کس که بخواهد عطا کند.2 ولایت تشریعی:
تشریع به معنای قانون گذاری میباشد که این نیز مرتبهای از قدرت خداوند را شامل میشود که وظیفه وضع قوانین زندگی (دین) را برای سعادت بشر شامل میشود که این مرتبه از ولایت شامل پیامبران الهی و ائمه میشود- کاربرد ولایت تکوینی در مقام شفاعت:
موضع مورد بحث ما در مقام ولایت تکوینی خواهد بود چرا که مقام شفاعت را با استناد به این مرتبه میتوان اثبات کرد از آن جهت که اگر این مرتبه از ولایت در حق اهل بیت اثبات شود اثبات مقام شفاعت را نیز به دنبال خواهد داشت.
فصل دوم: اثبات مقام ولایت تکوینی:
1- احادیث دال بر ولایت تکوینی:
الف علم واسعهی امام:
جناب علی بن حاتم از اصحاب مولا علی و پدر شهید، میگوید: من روزی در شهر کوفه و در منزل علی بن ابیطالب، در محضر آن حضرت نشسته بودم. ناگهان دیدم امیر المومنین برخاست، عبا بر دوش گرفت، عمامه را بر سر گذاشت، از منزل خارج شد. من هم پشت سر مولا علی از خانه خارج شدم. امیرالمؤمنین آهسته گام برمی داشت در حالی که لبان او مترنّم به ذکر خدا بود، تا رسید به مسجد بزرگ کوفه. مسجد کوفه مملو از جمعیت بود. به محض ورود مولا علی بن ابیطالب، جمعیت به احترام علی از جا برخاستند. شکافی در جمعیت پیدا شد. امیرالمؤمنین از شکاف جمعیت عبور کردند و بر روی منبر مسجد کوفه نشستند. در حالی که انگشتان دست خود را در هم تنیده بودند و بر دامن خود نشانده بودند، ابتدا حمد و ثنای الهی را بجا آوردند. وقتی حمد و ثنای مولا به پایان رسید، امیرالمؤمنین خطاب به انبوه جمعیت فرمود:سَلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی. بپرسید از من، قبل از اینکه از میان شما رخت بر بندم.
فَاِنّی بــِالطّرُقِ السَّماواتِ اَعلَم مِنهُ بِالطّرُقِ الاَرض. من راههای آسمانها را بهتر از راههای زمین میدانم.
هرچه میخواهید از من بپرسید، از هر دری که میخواهید از من سوال کنید، همه را پاسخگو خواهم بود. (2)
ب زنده کردن مردهها:
جمیل بن دراج:کنت عند ابی عبدالله فدخلت علیه امراه فذکرت انها ترکت ابنها بالملحفه علی وجهه میتا. قال لها:لعله لم یمت فقمومی فاذهبی الی بیتک و اغتسلی و صلی رکعتین و ادعی و قولی: یا من وهبه لی و لم یک شیأا جرد لی هبته ثم حرکیه و لا تخبرنی بذلک احدا. قال: ففعلت فجاءت فحرکته فادا هو قد بکی (3)و بسیاری از روایات دیگر که صراحتاً در مقام بیان علم لدنی و تصرف در عالم (تکوین) توسط اهل بیت عصمت و طهارت بر میآیند که برای خودداری از اطالهی کلام از ذکر آنها صرف نظر میکنیم.
با توجه به احادیث و روایات مذکور میتوان ولایت تکوینی ائمه را اثبات کرد چرا که مقام ولایت تکوینی چیزی غیر از توانایی دخل و تصرف در عالم امکان و علم نسبت به همه چیزهایی که مربوط به این جهان است نمیباشد و احادیث زیادی دال بر این مطلب اند. مانند زنده کردن مردگان که نیاز به توانایی شخص در تصرف در عالم امکان دارد. البته این روایات در وهلهی اول برای افرادی کاربرد دارد که ابتدا قائل به عصمت اهل بیت باشند که در مرتبهی بعدی بتوان با استفاده از سخنان ایشان ولایت تکوینی را اثبات کرد.
2- برهان عقلی:
برای اثبات این مقام (ولایت تکوینی) از براهین عقلی غیر صرف (با استفاده از آیات قرآن) استفاده میشود:الف - آیه «أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّه» (4)
دلالت بر ولایت تکوینی حضرت عیسی (علیهالسلام) دارد چرا که ایشان پرندهای را از گل درست میکرد و در آن میدمید و به پرندهای زنده تبدیل میشد (تصرف در عالم تکوین)
... در اینجا از نظر بحث «ولایت تصرف» در آن بحث میکنیم و طبعاً طرف سخن ما افرادی هستند که به قرآن ایمان و اعتقاد دارند و وقوع معجزات را اعتراف دارند سخن ما با آنها در این جهت است که معجزه جز مظهری از ولایت تصرف و ولایت تکوینی نیست بگذریم از قرآن که علاوه بر جنبه معجزه بودن، کلام خداوند است نه کلام پیغمبر و وضع استثنائی دارد در میان همه معجزات، معجزه بدان جهت صورت میگیرد که به صاحب آن از طرف خداوند نوعی قدرت و اراده داده شده که میتواند به اذن و امر پروردگار در کائنات تصرف کند، عصایی را اژدها نماید، کوری را بینا سازد و حتی مردهای را زنده کند، از نهان آگاه سازد این قدرت و آگاهی برای او تنها از طریق پیمودن صراط قرب و نزدیک شدن به کانون هستی پیدا میشود و «ولایت تصرف» جز این چیزی نیست(5)
در ادامه شهید مطهری بیان میکند که لازمهی پذیرش قرآن و اعجاز به حق آن پذیرش ولایت تکوینی و تصرف در عالم کائنات میباشد.
(مقصود این است که با قبول قرآن نتوان منکر ولایت تصرف در کائنات شد و اما اگر کسی بخواهد صرفاً با موازین علمی و فلسفی این مطلب را رسیدگی کند، البته داستان دیگری است) (6)
ب- طبق اعتقاد شیعه ائمه اطهار دارای مقامی بالاتر از پیامبران به جز پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) هستند.
نتیجه: بنابراین خارج از اندیشه نخواهد بود که اهل بیت (علیهم السلام) نیز توانایی بر این مهم را داشته و بتوانند در عالم تکوین تصرف کنند. زمانی که این مقام از ولایت را برای اهل بیت (علیهم السلام) جایز بدانیم خواهیم توانست به مقام شفاعت و شرایط شفاعت شوندگان بپردازیم.
فصل سوم: شفاعت لغت و اصطلاح:
الف شفاعت در لغت:
شفاعت از ماده «شفع»، به معنای ضمیمه کردن چیزی به مثل اوست «ضَمُّ الشیء الی مثله». (7)ب شفاعت در اصطلاح:
در اصطلاح شفاعت بدین معنا میباشد که شخصی که دارای برخی از ویژگیها مانند ایمان و شیعه بودن میباشد ولی دچار گناهان کبیره شده است با توجه به عنایات معصومین بخشیده خواهد شد و از بار گناهان ایشان کاسته خواهد شد.ج نظرات علما در مورد شفاعت:
قبل از آنکه در مقام تبیین شرایط شفاعت شوندگان برویم نظرات علما را در مورد شفاعت و شرایط شفاعت شوندگان بررسی کنیم.- شهید مطهری
استاد مطهری در کتاب عدل الهی خویش شفاعت را اگر در عرض خواست باری تعالی قرار بگیرد مخالف عدل خداوند و از آن به نوعی پارتی بازی تعبیر میکند (شفاعت غلط بر هم زننده قانون و ضد آن است ولی شفاعت صحیح، حافظ و تأیید کننده قانون است. شفاعت غلط آن است که کسی بخواهد از راه پارتی بازی جلوی اجرای قانون را بگیرد. بر حسب چنین تصوری از شفاعت، مجرم بر خلاف خواست قانون گزار و بر خلاف هدف قوانین اقدام میکند و از راه توسل به پارتی، بر اراده قانون گزار و هدف قانون چیره میگردد. اینگونه شفاعت، در دنیا ظلم است و در آخرت غیر ممکن) (8)شهید مطهری برداشتی از شفاعت را که در آن امامان منفذهایی هستند که در دستگاه خدا نفوذ دارند. اراده خدا را تغییر میدهند و قانون خدا را نقض میکنند همانند اعتقاد اعراب زمان جاهلیت میداند که بتها را شریک خداوند قرار میدادند و معتقد بودند آفرینش منحصراً در دست خداست و کسی با او در این کار شریک نیست ولی در اداره جهان بتها با او شراکت دارند (شرک در ربوبیت)
در این پندار غلط چنین گفته میشود که خدا با چیزهایی راضی میشود و امام حسین (علیه السلام) با چیزهایی دیگر، خدا با انجام دادن واجبات مانند نماز، روزه، حج، جهاد، زکات، راستی، درستی، خدمت به خلق، بر به والدین و امثال اینها و با ترک گناهان از قبیل دروغ، ظلم، غیبت، شرابخواری و زنا راضی میگردد ولی امام حسین (علیه السلام) با این کارها کاری ندارد، رضای او در این است که مثلاً برای فرزند جوانش علی اکبر (علیه السلام) گریه و یا لااقل تباکی کنیم، حساب امام حسین از حساب خدا جداست. به دنبال این تقسیم چنین نتیجه گرفته میشود که تحصیل رضای خدا دشوار است، زیرا باید کارهای زیادی را انجام داد تا او راضی گردد ولی تحصیل خشنودی امام حسین (علیه السلام) سهل است، فقط گریه و سینه زدن، و زمانی که خشنودی امام حسین (علیه السلام) حاصل گردد او در دستگاه خدا نفوذ دارد، شفاعت میکند و کارها را درست میکند، حساب نماز و روزه و حج و جهاد و انفاق فی سبیل الله که انجام ندادهایم همه تصفیه میشود و گناهان هر چه باشد با یک فوت از بین میرود! اینچنین تصویری از شفاعت نه تنها باطل و نادرست است بلکه شرک در ربوبیت است و به ساحت پاک امام حسین (ع) که بزرگترین افتخارش «عبودیت» و بندگی خداست نیز اهانت است(9)
شهید مطهری در ادامه در کتاب عدل الهی دو مقام برای شفاعت قائل میشوند یکی را همان هدایت در این دنیا میداند و دیگری را مخصوص کسانی میداند که مکتب امام حسین را زنده نگه داشتهاند و اگر هم معصیتی مرتکب شدهاند از روی نسیان و خطا بوده است نه به مانند تعبیری که از شفاعت امام حسین میشود که اگر هر گناهی انجام دهیم بدون قید و شرط از طرف خدا بخشیده میشود.
علت اینکه در روایات داریم که امام حسین (علیه السلام) از خلق کثیری شفاعت میکند این است که در این جهان، مکتب امام حسین (علیه السلام) بیش از هر مکتبی موجب احیاء دین و هدایت مردم شده است. همانطور که قبلا گفته شد شفاعت امام حسین (علیه السلام) به این صورت نیست که بر خلاف رضای خدا و اراده او چیزی را از خدا بخواهد. شفاعت او دو نوع است: یک نوع آن همین هدایتهایی است که در این جهان ایجاد کرده است و در جهان دیگر مجسم میشود، و نوع دوم آن را عنقریب بیان میکنیم. امام حسین (ع) شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافتهاند، او شفیع کسانی نیست که مکتبش را وسیله گمراهی ساختهاند. از این نکته نباید غفلت ورزید که همان طوری که از قرآن کریم گروهی هدایت یافتهاند و گروهی گمراه شدهاند، از مکتب امام حسین (علیهالسلام) نیز گروهی هدایت شده و گروهی گمراه گشتهاند و این مربوط به خود مردم است. (10)
- آیت الله مکارم شیرازی
آیت الله مکارم شیرازی در بیان فلسفهی عزاداری برای امام حسین (علی السلام) آنرا برای دسترسی به ثواب میدانند و بیان میکنند این جور برداشت کردن از فلسفه عزاداری اشتباه است چرا که فرض ثواب برای عملی، فرع وجود حکمت و مصلحت در نفس آن عمل است.در این تحلیل مردم برای استفاده از ثواب و رسیدن به شفاعت ائمّه اطهار (علیهم السلام) مجالس عزا به پا کرده و بر آنان میگریند. ضعف و سستی این تحلیل نیز به خوبی روشن است؛ زیرا فرض ثواب برای عملی، فرع وجود حکمت و مصلحت در نفس آن عمل است. تا عملی دارای مصلحت و حکمتی معقول نباشد ثوابی در بر نخواهد داشت. در این مبحث ما به دنبال فلسفه عزاداری یعنی مصلحت و حکمت این عمل هستیم. طبعاً سخن از ثواب که در ردیف معلولات حکم است نه علل آن، در این مرحله جایی ندارد. به علاوه، آیا ممکن است در طول تاریخ احساسات میلیونها انسان را فقط به خاطر تحصیل ثواب تحریک کرد و آنان را گریاند؟ راستی اگر عشقی در کار نباشد و کانون دل، مالامال از محبّت و شور نباشد، آیا این وعده میتواند عواطف و احساسات را برانگیزد!؟ (11)
ایشان در ادامه تحلیلی دیگر برای عزاداری امام حسین بیان میکند و آنرا شبیه همان پنداری میداند که مسیحیان از به صلیب رفتن حضرت عیسی داشتند یعنی اما حسین به قتلگاه رفتند که در قیامت بتوانند شفاعت امت خویش را کنند و در این دنیا شیعیان میتوانند مرتکب هر نوع گناهی شوند چرا که امام حسین قبلاً خود را فدای این راه کرده است.
این تحلیل نیز با هیچ یک از اصول و مبانی مسلّم دینی سازگار نیست و موجب شده است عدهای گمان کنند که امام حسین (علیهالسلام) با شهادت خود و فرزندانش، گناهکاران را در برابر عذاب الهی بیمه کرده است. به تعبیر دیگر: امام (علیهالسلام) و یارانش کشته شدند تا دیگران در انجام هر گناه و جنایتی آزاد باشند و در واقع تکلیف الهی از آنان ساقط گردد. همین پندار سبب شده است که عدهای گمان کنند هر کس بر امام حسین (علیهالسلام) گریه کند، هر قدر در فساد و تباهی غوطهور باشد و حتّی نسبت به ضروریّات دین پایبند نباشد، مورد عفو و بخشش قرار گرفته و اهل نجات خواهد بود. نفوذ این پندار غلط تا جایی بوده است که حتّی سلاطین جبّار و ستمگری که حکومتشان بر پایههای ظلم و بی عدالتی استوار بود و دستشان به خون بی گناهان آلوده بوده، در ایّام عزاداری آن حضرت مجالس عزا به پا کنند و یا خود پابرهنه در دستجات عزاداری به سر و سینه بزنند، و آن را مایه نجات خود بدانند! هیچ کس نمیتواند شفاعت را انکار کند، ولی شفاعت حساب و کتاب و شرایطی دارد. (12)
فصل چهارم: اقسام شفاعت:
برای شناخت شرایط شفاعت ابتدا باید با انواع آن آشنا شویم. تقسیمات تقریباً مختلفی برای شفاعت بیان شده است که ما به بیان مجمل اهم آنها میپردازیم:1. شفاعت رهبری یا عمل:
همانگونه که در آیات و روایات اشاره شده است هر گونه عملی که از انسان در این دنیا سر بزند به شکل اخروی در قیامت تجسم مییابد که این شکل مجسم نمودی از عملی است که در این دنیا انجام داده است. روابط دنیوی نیز در آن دنیا شکل مجسم پیدا خواهند کرد.قرآن کریم میفرماید: «یوم ندعوا کل اناس بإمامهم.»(13) روزی که هر گروه را به پیشوایشان میخوانیم.
و در مورد فرعون میفرماید: «یقدم قومه یوم القیامه فأوردهم النار.»(14)
یعنی پیروان اشخاص از هر کس در این دنیا تبعیت و پیروی کردند در آن دنیا نیز با آن رهبران برانگیخته خواهند شد و همین روابط میتواند از افراد شفاعت بکند بطوریکه سبب بالا رفتن مرتبهی افراد و بخشیدن گناهان ایشان شود.
2. شفاعت مغفرت یا فضل:
این نوع از شفاعت همان است که بسیاری در فهم آن دچار مشکل شدهاند و منازعات بسیاری در رابطهی با آن ایجاد شده است. طبق آیات و روایات این نوع از شفاعت سبب از بین رفتن گناهان و رسیدن به مقامات بهشتی میشود.اصل مغفرت، یک پدیده استثنائی نیست، یک فرمول کلی است که از غلبه رحمت در نظام هستی نتیجه شده است. از اینجا دانسته میشود که مغفرت الهی، عام است و همه موجودات را - در حدود امکان و قابلیت آنها - فرا میگیرد. این اصل در فوز به سعادت و نجات از عذاب، برای همه رستگاران مؤثر است، لهذا قرآن کریم میفرماید: «من یصرف عنه یومئذ فقد رحمه» «هر کس که در آن روز از عذاب خدا نجات یابد، مشمول رحمت خدا قرار گرفته است» (15)
شهید رحمت الهی را بسیار وسیع میداند که برای شمولیت آن برای افراد مختلف انحای مختلفی پیدا میکند. شفاعت نیز دری از درهای رحمت واسعه الهی میباشد که خداوند کلید آن را در دست اهل بیت (علیهم السلام) قرار داده است.
از آنچه در آنجا بیان کردیم به خوبی دانسته میشود که امکان ندارد هیچ یکاز جریانهای رحمت پروردگار بدون نظام انجام گیرد. به همین دلیل مغفرتپروردگار هم باید از طریق نفوس کملین و ارواح بزرگ انبیاء و اولیاء بهگناهکاران برسد و این لازمه نظام داشتن جهان است. به همان دلیلی کهرحمت وحی بدون واسطه انجام نمیگیرد و همه مردم از جانب خدا به نبوتبرانگیخته نمیشوند و هیچ رحمت دیگر هم بدون واسطه واقع نمیشود، رحمتمغفرت هم بی واسطه ممکن نیست تحقق پیدا کند (16).
شهید مطهری مینویسد شفاعت، همان مغفرت الهی است که وقتی به خداوند نسبت داده میشود با نام مغفرت خوانده میشود، و هنگامی که به وسایط و مجاری رحمت منسوب میگردد، نام شفاعت به خود میگیرد. (17)
با توجه به سخنان استاد مطهری و سایرین از علمای شیعه همگی قائل به این نوع تعبیر از شفاعت شدهاند چرا که روایاتی به ما رسیده است که صراحتاً از شفاعت و بخشیدن گناهان کبیره شیعیان در قیامت دلالت میکند و این همان است که درباره آن رسول اکرم (ص) فرمود: «إدّخرت شفاعتی لأهل الکبائر من امتی اما المحسنون فما علیهم من سبیل»، من شفاعتم را برای گناهکارانی از امت که مرتکب گناه کبیره شدهاند ذخیره کردهام، اما نیکوکاران مورد مؤاخذه قرار نمیگیرند.
البته همانطور که انواع این احادیث در مقام شفاعت آورده شده است احادیث و آیاتی نیز در مقام بیان شرایط شفاعت شوندگان آمده است. بنابراین کسانی که میخواهند مورد شفاعت اهل بیت (علیهم السلام) و پیامبر واقع شوند باید حائز این شرایط باشند. ما این شرایط را با توجه به آیات قرآن و روایت و سخنان بزرگان که از همان منابع اخذ شده است بیان خواهیم کرد.
فصل پنجم: شرایط شفاعت شوندگان:
الف شرایط شفاعت شوندگان از دیدگاه قرآن:حال که مقام کلی شفاعت را تبیین کردیم برای بیان شرایط شفاعت شوندگان سراغ آیات و روایات میرویم و بهترین منبع برای استخراج این شرایط خود این آیات و روایات میباشند چرا که این آیات و روایات میباشند که ما را به سوی وجود شفاعت در قیامت و مقام عالی اولیای الهی در تصرف در عالم وجود رهنمون کردند.
1- نماز گزار بودن.
«کُلُّ نَفْسٍ به ما کَسَبَتْ رَهِینَة» 38 إِلاَّ أَصْحابَ الْیمِینِ «39» فِی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ «40» عَنِ الْمجْرِمِینَ «41» ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ «42» قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ «43» وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ «44» وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ «45» وَ کُنَّا نُکَذِّبُ به یومِ الدِّینِ «46» حَتَّی أَتانَا الْیَقِینُ «47» فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ «48»؛ هر نفسی در گرو و رهن اعمالی است که بجای آورده است، مگر اصحاب یمین که در بهشتهائی گفتگو دارند با مجرمان، که چه موجب شد شما در آتش دوزخ افکنده شوید!؟ میگویند: ما از نمازگزاران نبوده ایم، و مسکین را طعام نمیدادیم! و با فرو رفتگان و تعمق کنندگان در غرور و اباطیل دنیا فرورفته بودیم! و ما روز پاداش را تکذیب نموده و به دروغ نسبت میدادیم. این حال ما بود تا آنکه مرگ و یقین به ما رسید؛ و بنابراین شفاعت شفاعت کنندگان برای آنان هیچ سودی ندارد(18)باید توجه داشت این سوره در مکه و در اوائل بعثت رسول الله (ص) وسلم) نازل شده است و منظور از مصلین در این آیه مطلق توجه به خداوند با حالت خضوع و خشوع میباشد.
2- اطعام مسکین.
این آیه نیز شرایط آیه قبل را دارد و منظور از اطعام مسکین نیز مطلق انفاق بر فقیران و مسکینان فی سبیل الله بوده است
3- فرونرفتن در زخارف دنیا.
4- اعتقاد داشتن به قیامت
5- رضایت خداوند از شفاعت شوندگان.
«یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضی وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُون» (19)
او اعمال امروز و آینده و اعمال گذشتهی آنها را میداند؛ و آنها جز برای کسی که خدا راضی (به شفاعت برای او) است شفاعت نمیکنند؛ و از ترس او بیمناکند.
ب شرایط شفاعت شوندگان از دیدگاه روایات:
1- ایمان به یکتای خداوند داشتن (از کافران ومشرکان نبودن).
شفاعت من برای گنهکاران است، مگر شرک و گناه ظلم(20).رسول اکرم (ص) میفرماید: شفاعت من در روز قیامت حق است، پس کسی که به آن ایمان نداشته باشد، مورد شفاعتم نخواهد بود(21)
رسول اکرم (ص) فرموده است: شفاعت برای تردیدکنندگان، مشرکان و کافران نیست؛ بلکه برای مؤمنان یکتاپرست است (22)
2- جلب رضایت خداوند از طریق اطاعت خدا و پیامبر و اولیای الهی (علیهم السلام).
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: هرکس دوست دارد شفاعت در مورد او سودمند واقع شود، باید در صدد جلب رضایت خداوند برآید. بدانید هیچ کس رضایت خداوند را جلب نخواهد کرد؛ مگر با اطاعت از خدا و پیامبر و اولیای الهی از آل محمد (ص). (23)رسول اکرم (ص) فرموده است: شفاعت من به کسی که نمازش را سبک بشمرد، نمیرسد (24)
امام صادق علیهالسلام میفرماید: هرکس دوست دارد شفاعت در مورد او سودمند واقع شود، باید درصدد جلب رضایت خداوند برآید. بدانید که هیچ کس، رضایت خداوند را جلب نخواهد کرد، مگر با اطاعت از خدا و پیامبر و اولیای الهی از آل محمد علیهم السلام(25)
3- از شیعیان بودن.
بازگشت این شرط نیز به شروط دیگر میباشد بدین معنی ا که اگر کسی شیعه باشد همهی شرایط شفاعت را دارا خواهد بود.عالم برای کسانی که با هدایت او ره یافتهاند، شفاعت میکند(26)
امامان معصوم (علیهالسلام) برای شیعیان و پیروان خود شفاعت میکنند(27)
کسانی که حلقه ارتباط و اتصال به اولیای الهی را گسسته و ولایت امامان را نپذیرفتهاند، مورد شفاعت آنان قرار نمیگیرند(28)
4- از کسانی که ذریه ی پیامبر را آزار دادند نباشد.
به خدا سوگند! برای کسانی که فرزندان و ذریهام را آزار کرده باشند، شفاعت نمیکنم(29)امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «کسی که نماز را سبک بشمارد، شفاعت ما هرگز شامل حالش نمیشود».(30)
رسول اکرم (ص) فرموده است: شفاعت، برای تردیدکنندگان، مشرکان و کافران نیست؛ بلکه برای مؤمنان یکتاپرست است (31)
5- از نمازگزاران بودن.
رسول اکرم (ص) فرموده است: شفاعت من به کسی که نمازش را سبک بشمارد، نمیرسد. (32)نتیجه گیری:
عقلانیت انسانهای ناطق، بر نخواهد تافت این را که انسان بتواند بدون استدلال عقلی حقانیت امور عبادی را دریابد. در ابتدای امر وقتی عقل انسان توحید و نبوت پیامبر اکرم (ص) را به صورت یک امر عقلانی پذیرفت، نوبت به ضرورت پذیرش امامت از طریق آیات و روایات میرسد. از آیات قرآن است که (غیر از روش عقلانی) میتوان پی به ضرورت حضور و هدایت امام را برد هدایت امامی مبین.آنگاه که ره جوی حق، با اصل امامت آشنا شد، میتواند به ضرورت ولایت او در عالم تکوین نیز پی برد، چرا که این دو لازم و ملزوم یکدیگرند و هدایت نفوس مستعد بدون بهره بری از ولایت تکوینی میسر نخواهد شد.
روحی که با تمام وجود پذیرفته باشد بایسته بودن احتیاج به امامت و ولایت را در مقام تبعیت تام وبی چرا در مرحلهی عین الیقین، حقیقت را به صورت مشهود میتواند نظاره کند. آن وقت است که اصل تعبد میتواند وجهی نیکوی خویش را نشان دهد و این انسان است که در مقام خلیقه اللهی وجه ای از وجوه خداوند میشود و میتوان نمود صفات نیکوی الهی را در او دید. در این مقام است که انسان ناسی ممکن است به خاطر انساییت اش دچار خطا و اشتباه گردد. همین سنگها هستند که توسط شیطان درون و برون پیش پای انسانهای مجاهد اکبر قرار میگیرد و گاهی ممکن است این نفوس محترمه مدتها از حقیقت خویش عقب بیافتند و اینجاست که جلوه گری میکند رحمیمیت خاص خدا در مورد بندگان خاص خودش که پیامبرش میگوید: شفاعت ما برای کسانی از امت ماست که دچار گناهان کبیره میشوند و بعد در مقام تبیین نشانه های کسانی قرار میگیرد که لیاقت شفاعت را دارا میباشند و آنها را بیان میکند. من جمله: رضایت خدا، حب اهل بیت، یاد خدا و... که البته بازگشت همهی این صفات به عبودیت خداوند میباشد. یعنی چنانچه کسی خود را برای خدای خود خالص کرده باشد میتواند تمامی صفات کسی را که شرایط مورد شفاعت است دارا باشد و این همان رحمیت واسعهی الهی است در منصه ی ظهور.
پینوشتها:
1- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، دارلکتاب العربی، ماده شفع، ص 263.
2- بحارالانوار.
3- بصایر الدرجات جلد 2 ص 45.
4- آل عمران 49.
5- ولاها و ولایتها شهید مطهری ص 83.
6- همان ص 86.
7- راغب اصفهانی، مفردات، ماده شفع.
8- عدل الهی استاد مطهری ص 223.
9- همان 225.
10- همان 229.
11- عاشورا _آیت الله مکارم شیرازی ص 65.
12- همان 65 و 66.
13- آیه 71 سوره اسراء.
14- آیه 8 سوره هود.
15- عدل الهی 233.
16- همان 235.
17- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1378، چاپ هشتم، ج 1، ص 259.
18- (مدثر/38 تا 48).
19- انبیا «28».
20- میزان الحکمه، ج 4، ص 1472، ح 9484.
21- میزان الحکمه، ج 4، ص 1472، ح 9487؛ کنز العمال، ج 14، ص 399، ح 39059.
22- میزان الحکمه، ج 4، ص 1472، ح 9482.
23- بحار الانوار، ج 75، ص 220.
24- میزان الحکمه، ج 4، ص 1472، ح 9485.
25- مجلسی، بحار الانوار، ج 75، ص 220.ج 4، ص 1472.
26- میزان الحکمه، ج 4، ص 1475، ح 9506.
27- همان، ح 9504 و 9505؛ بحارالانوار، ج 8، ص 43، ح 34، 42، 43 و ص 36 و 37.
28- بحار الانوار، ج 8، ص 736، ح 9.
29- امالی صدوق، ص 370؛ بحارالانوار، ج 93، ص 218، ح 4.
30- همان، ح 9486.
31- ری شهری، میزان الحکمه.
32- میزان الحکمه، ج 4، ص 1472.
1. قرآن کریم، ترجمه: مهدی الهی قمشهای، ناشر: به نشر، نوبت چاپ: دوم، سال چاپ: 1387 ش.
2. نهجالبلاغه، محمد دشتی، انتشارات قدس، نوبت چاپ: دوم، سال چاپ: 1383 ش.
3. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ناشر: دار الکتب الاسلامیه، محل نشر: قم، تاریخ نشر: تیر 1387 ش.
4. عدل الهی، شهید مطهری، انتشارات صدرا.
5. عاشورا، آیت الله مکارم شیرازی، انتشارات نسل جوان.
6. نرم افزارهای جامع التفاسیر، جامع الاحادیث، گنجینه روایات نور، میزان الحکمه، کتابهای اسلامی اینترنت، ره توشه تبلیغ، قصص، پرسمان.
7. المفردات فی غریب القران، راغب اصفهانی، ج 1، انتشارات مرتضوی، 1374، تهران.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}