شش میلیون یهودی کشته نشده!!!(3)
پس از جنگ جهانی دوم هنگامی که صهیونیست های سراسر جهان توانستند همدردی و همکاری تعداد زیادی را در سراسر جهان با ادعای خود جلب کنند، علاوه بر گزارش های رسانه ای مطبوعاتی یک طرفه در مورد محاکمه غیر قانونی
نویسنده: جیم تیلور
ترجمه: واحد ترجمه بنیاد تاریخ پژوهی ایران معاصر
ترجمه: واحد ترجمه بنیاد تاریخ پژوهی ایران معاصر
پس از جنگ جهانی دوم هنگامی که صهیونیست های سراسر جهان توانستند همدردی و همکاری تعداد زیادی را در سراسر جهان با ادعای خود جلب کنند، علاوه بر گزارش های رسانه ای مطبوعاتی یک طرفه در مورد محاکمه غیر قانونی نورنبرگ، کتاب هایی نوشته اند که در آنها خواستار مجازات شهروندان آلمانی شدند.
در ابتدا رهبران یهودی گرد هم آمدند و تصمیم گرفتند که تعداد یهودیانی را که طی جنگ جهانی دوم اعدام شده بودند 20 میلیون اعلام کنند اما آنهایی که قدری منطقی بودند، تذکر دادند که امریکایی ها آن قدر ساده لوح نیستند که باور کنند 20 میلیون یهودی کشته شده اند در حالی که فقط 12 یهودی روی کره زمین وجود داشته است.
این عدد حتی برای هالوها هم غیر باور بود. بنابراین آنها کم کم در عدد تخفیف قائل شدند از 20 میلیون به 16 و سپس به 12 و بعد به 10 و در نهایت به 6 میلیون رضایت دادند تا برای امریکایی ها سؤال برانگیز نشود. این تصمیم مؤثر واقع شد و عدد جعلی 6 میلیون به قانونی خدشه ناپذیر تبدیل شد. در حد کلام خدا به نحوی که کسی اجازه سؤال کردن در مورد آن را هم به خود نمی داد. این رقم در مطبوعات روزانه رواج یافت و جا افتاد. حتی در مدارس امریکا نیز تدریس می شود. بچه های کوچک و خرد سال با این عدد در کلاس اول ابتدایی آشنا می شوند.
البته من اولین فردی نیستم که از این فریب پرده بر می دارم. بسیاری از اندیشمندان در این مورد کتاب نوشته اند. یکی از بهترین نمونه ها توسط دکتر آرتور باتز به رشته تحریر در آمده است، کسی که فارغ التحصیل دانشگاه MIT است و در دانشگاه نورث وسترن کرسی استادی دارد. نام اثر وی «فریب قرن بیستم» است و برای اولین بار در سال 1977 به چاپ رسید و تا کنون نیز چندین بار تجدید چاپ شده است.
این دانشمندان آگاه و تاریخ دانان مطلع که از من نیز بسیار باهوش تر هستند همه بر این باورند که عدد 6 میلیون تخیل محض است و برای این منظور طراحی شده است که یهودیان به کمک آن و با استناد به آن بتوانند کنترل دولت و رسانه های خبری را به دست گیرند. اما سخن
از حقیقت در این زمینه موضوعیت خود را در امریکا از دست داده است.
از همه این ها گذشته، زمانی که دولت امریکا رسماً اعلام می کند که 6 میلیون عددی واقعی و درست است، دیگر چه کسی می تواند آن را زیر سؤال ببرد. شما نمی توانید سیستم را تغییر دهید.
دیگر پدیده ای که قصد دارم از آن افسانه زدایی کنم اشاره دائم به این 6 میلیون کشته به عنوان یهودیان بیگناه است. ابداً همه آنها بیگناه نبودند. اولاً گروه های یهودی کاملاً سازمان یافته جهانی در سال 1933 به ملت آلمان اعلام جنگ دادند که این اقدام آنها در صدر اخبار جهان قرار گرفت. از آن پس یهودیان داخل و درون آلمان در کارشکنی های بی محابا در کارخانه ها دست داشتند. تا انیکه دستگیر و زندانی شدند. آنها همچنین برای آسیب زدن به اقتصاد آلمان دست به عملیات بانکی متقلبانه می زدند.
حتی اگر کمی بیشتر به گذشته برگردیم، به دوران پس از جنگ جهانی اول، شاهد هستیم که چگونه یهودیان ثروتمند بر سر ملت شکست خورده آلمان خراب شدند و با سوءاستفاده از موقعیت، اموال باارزش آنها را با نازل ترین قیمت خریداری کردند. پس از آن در صدد بی ثبات کردن اقتصاد آلمان بر آمدند تا اینکه کار را به جایی رساندند که هر آلمانی برای خرید یک قرص نان مجبور بود صد مارک بپردازد. چه کسی می تواند عکس های خبری آلمان را فراموش
کند که در آنها یهودیان ثروتمند را در رستوران های مجلل در حال صرف غذاهای گران قیمت نشان می داد در حالی آلمان ها خود در حال گدایی برای غذا دیده می شوند.
شاید اینها را نتوان جنایت قلمداد کرد اما مطمئناً به مذاق هیچ کس هم خوش نمی آمد. کسی نمی تواند تاریخ را با پاک کن پاک کند.
یکی دیگر از فریبکاری های بسیار بزرگی که انجام پذیرفت، بر می گردد به سال 1970. زمانی که یهودیان سراسر دنیا و دولت امریکا، آلمان را وادار به پرداخت غرامت ماهیانه برای یک عمر به هر یک از بازماندگان اردوگاه های کار اجباری کردند. آنها دولت آلمان را ملزم به پذیرش صحت ادعای همه کسانی کردند که با امضای یک برگه خود را از جمله کسانی معرفی می کردند که مدتی را در این اردوگاه ها به سر برده اند. بنابراین هیچ کس نیاز نداشت ثابت کند در این اردوگاه ها بوده و به صرف ادعا، مشمول دریافت غرامت از دولت آلمان می شد. طبیعتاً این اقدام وضعیتی را فراهم آورد که افرادی که هرگز در این اردوگاه نبودند و یا حتی سن آنها کمتر از آن بود که در جنگ جهانی دوم حضور داشته باشند، بتوانند این ادعانامه ها را امضا کنند و به صورت ماهیانه از دولت آلمان غرامت دریافت کنند.
همین امر باعث شد که در آن شرایط بد اقتصادی، افرادی که حتی یهودی هم نبودند بر این قطار سوار شوند و خود را از نظر اقتصادی تأمین کنند. این انگیزه سبب شد که صد ها هزار تن این ادعانامه ها را امضا کنند. بنابراین، پیش از آنکه دولت آلمان اجازه یابد صحت و اعتبار این تقاضانامه ها را مورد بررسی قرار دهد، همه خلافکاران خرده پا و بسیاری از غیر یهودیان به همراه یهودیان توانسته بودند مقدار زیادی پول به جیب بزنند.
ممکن است خنده دار به نظر برسد، اما در یک دوره کوتاه نزدیک به 4 میلیون ادعانامه به جریان انداخته شد که حجم عظیمی از آنها یا اصلاً یهودی نبودند و یا از یهودیانی که در اردوگاه ها به سر برده بودند، نبودند، در نتیجه همین موضوع باعث شد که پشتوانه عدد شش میلیون ضعیف شود؛ چرا که اگر شما شش میلیون کشته داشتید که چهار میلیون آنها زنده از اردوگاه های کار اجباری بیرون آمده اند، به این معنا خواهد بود که تقریباً همه یهودیان روی
کره زمین طی جنگ جهانی دوم دریک اردوگاه کار اجباری به سر برده اند؛ چرا که طبق حساب خود یهودیان در آن زمان تنها 12 میلیون یهودی در دنیا وجود داشت.
فهم این مسئله کار سختی نیست. البته تعداد بازماندگان این اردوگاه ها 4 میلیون نفر نبوده است. چرا که اکثریت عمده آنهایی که این ادعانامه را امضا کردند دزدهای تمام عیاری بودند که انگیزه شان دریافت مستمری ماهیانه بود. اما این وضعیت خیلی هم به طول نینجامید چرا که آلمان ها به اندازه کافی زیرک بودند که این حقه را دریابند و دست بسیاری از آنها را از یک عمر زندگی در رفاه کوتاه کنند.
در خور یادآوری است که این مقاله با انگیزه بیان خوبی ها و بدی ها دولت آلمان نوشته نشده است. اما برای اینکه انصاف را رعایت کرده باشیم باید برای نازی ها اعتبار زیادی قائل شویم که توانستند از هرج و مرج و بحران های اقتصادی ایجاد شده توسط هجمه و فشار یهودیان خلاص شوند و تبدیل به یکی از قوی ترین ملل این جهان گردند.
تا کنون هیچ دولت دیگری جز آلمان در دنیا از حمایت و پشتیبانی تقریباً صد در صد مردم خود برخوردار نبوده است.
دولت آلمانی با نفی دولت زیبا شناسی (Aesthetic state) که در صدد جامه عمل پوشاندن به رویای شهروندان معمولی خود است، اشتباه دیگر ملل صنعتی را مرتکب نشد.
به هم ریختگی و ترکیب و ظاهر زشت کارخانه ها جای خود را به کارخانه های شیک و دارای
محیط کار فرح بخش داد و در ساخت ابزار آلات و ماشین های صنعتی خود از طراحی های زیباتری بهره گرفت و با ارتقای امنیت کار در بخش و صنعتی در پیشرفت معماری کارخانه جدید فرایند تولید را تسهیل کردند. در کارخانه های امروزی، برای کارگران تسهیلات ورزشی، غذاخوری، دوش و اتاق استراحت با کیفیت بهتر نسبت به گذشته فراهم شده است.
شعارهایی نظیر «زندگی آلمانی هر روز باید زیبا باشد» یا «پا طبیعت را به محل کارتان باز کن» به مردم شاغل کمک می کرد تا به اهدافی که حتی روزی خوابشان را هم نمی دیدند نائل بشوند.
در نظر گرفتن رفاه همه مردم، راه را برای موفقیت رژیم هموار ساخت. دولت، آشتی ملی و اجتماعی را به روش موفقیت آمیز و پا بر جای جامعه ای توده ای اعلام کرد و سنت هایی را باب کرد که موجب بهبود زندگی همه ملت شد و از فضای شکست پذیری نشئت گرفت تا به موفق ترین ملت در اروپا تبدیل شود.
این دستاورد بسیار بزرگی است.
منبع: نشریه 15 خرداد، شماره 16.
در ابتدا رهبران یهودی گرد هم آمدند و تصمیم گرفتند که تعداد یهودیانی را که طی جنگ جهانی دوم اعدام شده بودند 20 میلیون اعلام کنند اما آنهایی که قدری منطقی بودند، تذکر دادند که امریکایی ها آن قدر ساده لوح نیستند که باور کنند 20 میلیون یهودی کشته شده اند در حالی که فقط 12 یهودی روی کره زمین وجود داشته است.
این عدد حتی برای هالوها هم غیر باور بود. بنابراین آنها کم کم در عدد تخفیف قائل شدند از 20 میلیون به 16 و سپس به 12 و بعد به 10 و در نهایت به 6 میلیون رضایت دادند تا برای امریکایی ها سؤال برانگیز نشود. این تصمیم مؤثر واقع شد و عدد جعلی 6 میلیون به قانونی خدشه ناپذیر تبدیل شد. در حد کلام خدا به نحوی که کسی اجازه سؤال کردن در مورد آن را هم به خود نمی داد. این رقم در مطبوعات روزانه رواج یافت و جا افتاد. حتی در مدارس امریکا نیز تدریس می شود. بچه های کوچک و خرد سال با این عدد در کلاس اول ابتدایی آشنا می شوند.
البته من اولین فردی نیستم که از این فریب پرده بر می دارم. بسیاری از اندیشمندان در این مورد کتاب نوشته اند. یکی از بهترین نمونه ها توسط دکتر آرتور باتز به رشته تحریر در آمده است، کسی که فارغ التحصیل دانشگاه MIT است و در دانشگاه نورث وسترن کرسی استادی دارد. نام اثر وی «فریب قرن بیستم» است و برای اولین بار در سال 1977 به چاپ رسید و تا کنون نیز چندین بار تجدید چاپ شده است.
این دانشمندان آگاه و تاریخ دانان مطلع که از من نیز بسیار باهوش تر هستند همه بر این باورند که عدد 6 میلیون تخیل محض است و برای این منظور طراحی شده است که یهودیان به کمک آن و با استناد به آن بتوانند کنترل دولت و رسانه های خبری را به دست گیرند. اما سخن
از حقیقت در این زمینه موضوعیت خود را در امریکا از دست داده است.
از همه این ها گذشته، زمانی که دولت امریکا رسماً اعلام می کند که 6 میلیون عددی واقعی و درست است، دیگر چه کسی می تواند آن را زیر سؤال ببرد. شما نمی توانید سیستم را تغییر دهید.
دیگر پدیده ای که قصد دارم از آن افسانه زدایی کنم اشاره دائم به این 6 میلیون کشته به عنوان یهودیان بیگناه است. ابداً همه آنها بیگناه نبودند. اولاً گروه های یهودی کاملاً سازمان یافته جهانی در سال 1933 به ملت آلمان اعلام جنگ دادند که این اقدام آنها در صدر اخبار جهان قرار گرفت. از آن پس یهودیان داخل و درون آلمان در کارشکنی های بی محابا در کارخانه ها دست داشتند. تا انیکه دستگیر و زندانی شدند. آنها همچنین برای آسیب زدن به اقتصاد آلمان دست به عملیات بانکی متقلبانه می زدند.
حتی اگر کمی بیشتر به گذشته برگردیم، به دوران پس از جنگ جهانی اول، شاهد هستیم که چگونه یهودیان ثروتمند بر سر ملت شکست خورده آلمان خراب شدند و با سوءاستفاده از موقعیت، اموال باارزش آنها را با نازل ترین قیمت خریداری کردند. پس از آن در صدد بی ثبات کردن اقتصاد آلمان بر آمدند تا اینکه کار را به جایی رساندند که هر آلمانی برای خرید یک قرص نان مجبور بود صد مارک بپردازد. چه کسی می تواند عکس های خبری آلمان را فراموش
کند که در آنها یهودیان ثروتمند را در رستوران های مجلل در حال صرف غذاهای گران قیمت نشان می داد در حالی آلمان ها خود در حال گدایی برای غذا دیده می شوند.
شاید اینها را نتوان جنایت قلمداد کرد اما مطمئناً به مذاق هیچ کس هم خوش نمی آمد. کسی نمی تواند تاریخ را با پاک کن پاک کند.
یکی دیگر از فریبکاری های بسیار بزرگی که انجام پذیرفت، بر می گردد به سال 1970. زمانی که یهودیان سراسر دنیا و دولت امریکا، آلمان را وادار به پرداخت غرامت ماهیانه برای یک عمر به هر یک از بازماندگان اردوگاه های کار اجباری کردند. آنها دولت آلمان را ملزم به پذیرش صحت ادعای همه کسانی کردند که با امضای یک برگه خود را از جمله کسانی معرفی می کردند که مدتی را در این اردوگاه ها به سر برده اند. بنابراین هیچ کس نیاز نداشت ثابت کند در این اردوگاه ها بوده و به صرف ادعا، مشمول دریافت غرامت از دولت آلمان می شد. طبیعتاً این اقدام وضعیتی را فراهم آورد که افرادی که هرگز در این اردوگاه نبودند و یا حتی سن آنها کمتر از آن بود که در جنگ جهانی دوم حضور داشته باشند، بتوانند این ادعانامه ها را امضا کنند و به صورت ماهیانه از دولت آلمان غرامت دریافت کنند.
همین امر باعث شد که در آن شرایط بد اقتصادی، افرادی که حتی یهودی هم نبودند بر این قطار سوار شوند و خود را از نظر اقتصادی تأمین کنند. این انگیزه سبب شد که صد ها هزار تن این ادعانامه ها را امضا کنند. بنابراین، پیش از آنکه دولت آلمان اجازه یابد صحت و اعتبار این تقاضانامه ها را مورد بررسی قرار دهد، همه خلافکاران خرده پا و بسیاری از غیر یهودیان به همراه یهودیان توانسته بودند مقدار زیادی پول به جیب بزنند.
ممکن است خنده دار به نظر برسد، اما در یک دوره کوتاه نزدیک به 4 میلیون ادعانامه به جریان انداخته شد که حجم عظیمی از آنها یا اصلاً یهودی نبودند و یا از یهودیانی که در اردوگاه ها به سر برده بودند، نبودند، در نتیجه همین موضوع باعث شد که پشتوانه عدد شش میلیون ضعیف شود؛ چرا که اگر شما شش میلیون کشته داشتید که چهار میلیون آنها زنده از اردوگاه های کار اجباری بیرون آمده اند، به این معنا خواهد بود که تقریباً همه یهودیان روی
کره زمین طی جنگ جهانی دوم دریک اردوگاه کار اجباری به سر برده اند؛ چرا که طبق حساب خود یهودیان در آن زمان تنها 12 میلیون یهودی در دنیا وجود داشت.
فهم این مسئله کار سختی نیست. البته تعداد بازماندگان این اردوگاه ها 4 میلیون نفر نبوده است. چرا که اکثریت عمده آنهایی که این ادعانامه را امضا کردند دزدهای تمام عیاری بودند که انگیزه شان دریافت مستمری ماهیانه بود. اما این وضعیت خیلی هم به طول نینجامید چرا که آلمان ها به اندازه کافی زیرک بودند که این حقه را دریابند و دست بسیاری از آنها را از یک عمر زندگی در رفاه کوتاه کنند.
در خور یادآوری است که این مقاله با انگیزه بیان خوبی ها و بدی ها دولت آلمان نوشته نشده است. اما برای اینکه انصاف را رعایت کرده باشیم باید برای نازی ها اعتبار زیادی قائل شویم که توانستند از هرج و مرج و بحران های اقتصادی ایجاد شده توسط هجمه و فشار یهودیان خلاص شوند و تبدیل به یکی از قوی ترین ملل این جهان گردند.
تا کنون هیچ دولت دیگری جز آلمان در دنیا از حمایت و پشتیبانی تقریباً صد در صد مردم خود برخوردار نبوده است.
دولت آلمانی با نفی دولت زیبا شناسی (Aesthetic state) که در صدد جامه عمل پوشاندن به رویای شهروندان معمولی خود است، اشتباه دیگر ملل صنعتی را مرتکب نشد.
به هم ریختگی و ترکیب و ظاهر زشت کارخانه ها جای خود را به کارخانه های شیک و دارای
محیط کار فرح بخش داد و در ساخت ابزار آلات و ماشین های صنعتی خود از طراحی های زیباتری بهره گرفت و با ارتقای امنیت کار در بخش و صنعتی در پیشرفت معماری کارخانه جدید فرایند تولید را تسهیل کردند. در کارخانه های امروزی، برای کارگران تسهیلات ورزشی، غذاخوری، دوش و اتاق استراحت با کیفیت بهتر نسبت به گذشته فراهم شده است.
شعارهایی نظیر «زندگی آلمانی هر روز باید زیبا باشد» یا «پا طبیعت را به محل کارتان باز کن» به مردم شاغل کمک می کرد تا به اهدافی که حتی روزی خوابشان را هم نمی دیدند نائل بشوند.
در نظر گرفتن رفاه همه مردم، راه را برای موفقیت رژیم هموار ساخت. دولت، آشتی ملی و اجتماعی را به روش موفقیت آمیز و پا بر جای جامعه ای توده ای اعلام کرد و سنت هایی را باب کرد که موجب بهبود زندگی همه ملت شد و از فضای شکست پذیری نشئت گرفت تا به موفق ترین ملت در اروپا تبدیل شود.
این دستاورد بسیار بزرگی است.
منبع: نشریه 15 خرداد، شماره 16.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}