نویسنده: ریموند فرنشام
مترجم: نادیا غیوری


 

زیر ساختار قسمت دوم

هنگام خلق یک صحنه نیز باید درست مثل سکانس، پیش از هر چیز موقعیت صحنه (هدف صحنه، مکان و زمان صحنه) را ایجاد کنیم. بعد از این مرحله محتوای صحنه نیز معلوم خواهد شد. برای خلق موقعیت یک صحنه باید سؤالات زیر را از خود بپرسید.
- در این صحنه چه اتفاقی می افتد؟
- هر یک از شخصیت ها در این صحنه چه می خواهند، دوست دارند چه اتفاقی بیفتد یا می خواهند مانع از روی دادن چه حادثه ای باشند؟
- صحنه در چه مکانی اتفاق می افتد؟
- زمان وقوع صحنه چیست؟
هدف یا منظور از این صحنه چیست؟
- چرا این هدف یا منظور را در این صحنه گنجانده اند؟
- این صحنه چطور به پیشبرد داستان کمک می کند؟
چه اتفاقی در این صحنه می افتد که داستان را جلو می برد؟
یک بازیگر برای درک دقیق نقش خود در یک صحنه و رسیدن به آن نقش، باید چند چیز را بداند. او باید بداند که شخصیت مورد نظرش در آن صحنه چه می کند، قبل از این که در آن صحنه ظاهر شود، چه می کرده و آخرین باز پیش از این صحنه چطور در فیلمنامه ظاهر شده؟ او باید بداند که شخصیت به کجا می رود و درست بعد از این صحنه چه خواهد کرد؟ هدف شخصیت مذکور در این صحنه چیست و اصلا به چه منظور در آن صحنه ظاهر شده؟ شما هم به عنوان فیلمنامه نویس باید همه این چیزها را بدانید.
نکته مهمی که باید بدانید این است که در یک صحنه (طی زمان واقعی آن صحنه) چه اتفاقی می افتد. البته در عین حال باید بدانید که بین صحنه ها (طی زمان های حذف شده) چه چیزهایی رخ می دهد که شما قصد نشان دادنشان را ندارید. توجه داشته باشید صحنه هایی که می خواهید آنها را نشان ندهید، درست به اندازه صحنه هایی که برای نمایش انتخاب می کنید اهمیت دارند. همان طور که در بخش اول هم گفتیم باید صحنه هایی را که مخاطب به راحتی می تواند حدس بزند، کنار بگذارید. یادتان باشد این شما هستید که مهار همه صحنه ها را در دست دارید! پس از خودتان بپرسید:
شخصیت قصه من چطور از یک صحنه بیرون می رود و وارد صحنه بعدی می شود؟
- در فاصله بین دو صحنه شخصیت کجا بوده و چه می کرده؟
- وقتی در این صحنه مشغول کار روی شخصیت های x و y بودم، بقیه شخصیت ها چه وضعیتی داشتند؟
- شخصیت های دیگرم در فاصله بین دو صحنه، مشغول چه کاری بوده اند؟ در ضمن باید بدانید که چرا شخصیت هایتان در این صحنه حضور دارند و کنش و گفتار آنها چطور داستان را پیش می برد؟ خب اگر شما پاسخ این سؤال را ندانید، چه کسی باید بداند؟ نموداری که در پی می آید، می تواند در شناخت صحیح تر ساختار یک صحنه به شما کمک می کند.

مکان

مکانی که برای صحنه تان انتخاب می کنید باید به نمایشی تر کردن صحنه کمک کند؛ اگر این اتفاق نمی افتد یقین بدانید که مکان خود را اشتباه انتخاب کرده اید. همیشه در جست و جوی ایجاد کشمکش باشید؛ کمی تنش به صحنه خود اضافه کنید تا موقعیت آن را پیچیده تر کند و در این راه تا جایی که ممکن است پیش بروید.
- در انتخاب مکان برای صحنه مورد نظر خود، به مکانی غیرمعقول فکر کنید که دراماتیک ترین شکل ممکن را داشته باشد. مثلا در فیلم ادوارد دست قیچی، اگر ادوارد در حالی که روی یک مبل نشسته بود، دچار ترس می شد، همه چیز خیلی عادی به نظر می رسید (مبل راحتی، خنثی ترین انتخاب ممکن است و موقعیتی است که کنش شخصیت را کاملا محدود می کند)، اما می بینیم که فیلمنامه نویس با انتخاب یک تختخواب آبی برای این منظور، نه تنها جاذبه بصری بیشتری به صحنه می دهد، بلکه این انتخاب با توجه به دست های تیز و برنده ادوارد، بیشترین امکان خسارت و تخریب و به تبع آن دراماتیزه شدن صحنه را فراهم می کند. به این ترتیب به نظر شما اگر بخواهید یک صحنه عاشقانه بنویسید، کدام یک از مکان هایی که اسم می بریم می تواند حس نمایشی تری به آن صحنه بدهد؟ یک گاراژ اتومبیل، یک لژ اتومبیل، یک لژ اختصاصی در سالن کنسرت و یا در یک باغ وحش و در مقابل قفس شیرها؟
شخصیت ها در یک موقعیت قرار می گیرند
نمودار 1: ساختار صحنه
به این ترتیب می بینید که باید تا حد امکان به دنبال مکان های غیرمعمول و بکر باشید. به این نکته توجه داشته باشید، انتخاب مکان های بسته و قابل کنترلی که شخصیت امکان فرار از آنها را نداشته باشد (مثل زیردریایی، سفینه فضایی، هواپیما، قطار، ماشین، انباری یا ...) از نظر دراماتیک بسیار تأثیر گذار است. (برای مثال فیلم های سرعت و مد خون)
ببینید می توانید صحنه ای را که برایتان شرح می دهم تا حد امکان دراماتیزه کنید. فرض کنید زوجی در لژ یک سالن کنسرت نشسته اند و در حالتی عاشقانه به هم نزدیک می شوند. در همین حال زوج دیگری وارد لژ می شوند تا روی صندلی های خالی بنشینند. در این لحظه زوج اول باید حالت عادی به خود بگیرند. به نظر شما آنها همان جا می نشینند و به تماشای کنسرت ادامه می دهند یا برای ادامه وضع قبلی، به جای دیگری می روند؟ به این ترتیب می بینیم که شما در این صحنه کشمکش ایجاد کردید و با این کار مشکل به وجود آمد. حالا می توانید به همین ترتیب مسئله را سخت تر و سخت تر کنید و تنش بیشتری برای شخصیت های اول ایجاد کنید. آنها باید بمانند یا محل را ترک کنند؟
- آیا می شود تأثیر یک صحنه را با استفاده از تغییرات جوی و اضافه کردن برخی جزئیات به آن بیشتر کنید؟ حتما توجه کرده اید که خیلی از صحنه های دراماتیک یا عاطفی در زیر باران تندی که در حال باریدن است، اتفاق می افتد (برای مثال در اینک آخرالزمان، پیانو، شاهد، صحنه های پایانی فیلم صبحانه در تیفانی و چهار عروسی و یک تشییع جنازه). بارش باران موقعیتی بسیار نمایشی است. صحنه های توفان، رعد و برق، رگبار، گردباد، توفان شن و یا دریای توفانی و مواج هم حس مشابهی را در مخاطب ایجاد می کنند. آیا می توانید صحنه های دیگری را به خاطر بیاورید که آب و هوا و یا تغییرات جوی نقش مهمی در آنها ایفا می کنند؟

محتوا

بعد از این که موقعیت صحنه مورد نظرتان را ایجاد کردید، نوبت به آن می رسد که به هدف این صحنه فکر کنید؛ برای این کار باید صحنه خود را سطر به سطر و کنش به کنش پیش ببرید تا به محتوای صحنه برسید. حالا ببینیم که این کار را باید چطور انجام بدهیم؟
اول باید عناصر و اجزای درونی هر صحنه را بشناسیم و در مورد هر یک از شخصیت هایی که در آن صحنه ظاهر می شوند، این سؤال ها را از خود بپرسیم.
- کدام یک از جزئیات زندگی این شخصیت ها (حرفه، شخصیت، مسائل خصوصی) باید مطرح شوند؟
- هدف شخصیت ها در این صحنه با هم توافق دارند؟ (اگر این طور است، پس صحنه شما در همین جا تمام می شود و باید به سراغ صحنه بعدی بروید.)
- آیا در صحنه شاهد ناهماهنگی و عدم توافق شخصیت ها هستیم؟ در این صورت آیا در صحنه کشمکش هم هست؟ این کشمکش چیست و از چه نوعی است؟ زیر متن صحنه چیست؟ آیا در ابتدای صحنه، موقعیت بسط پیدا می کند؟ ( در این صورت این صحنه می تواند ادامه داشته باشد.)
- آیا این صحنه اساس و بنای درستی دارد؟ این کار از چه طریقی صورت گرفته است؟
- از زمانی که وارد این صحنه می شویم تا لحظه ای که صحنه به پایان می رسد، چه چیزی تغییر می کند؟ علاوه بر این باید درباره روحیات و رفتار شخصیت هایتان هم سؤال های زیر را از خود بپرسید.
- رفتار و منش کلی شخصیت مورد نظر من در طول کل فیلمنامه چیست؟
- رفتار شخصیت مورد نظر در این صحنه خاص چگونه است؛ هم در ابتدا و هم در انتهای صحنه؟ آیا در این فاصله او تغییری کرده و اگر تغییرکرده، این تغییر چگونه بوده؟ این دو سؤال آخر را باید درباره همه شخصیت های یک صحنه بپرسید و به پاسخ روشنی برای آنها برسید.
بالاخره به عنوان آخرین سؤال، از خود بپرسید که آیا این صحنه قهرمان شما را یک قدم (مهم نیست که این قدم کوچک یا بزرگ باشد) به هدف نهایی او در فیلمنامه (و یا در سکانس مربوط) نزدیک می کند یا نه؟ این صحنه چگونه با نقطه اوج پرده سوم ارتباط پیدا می کند؟ اگر در هیچ یک از پرسش های فوق به پاسخ مثبتی نرسیدید، پس باید آن صحنه را هر چقدر هم که عالی و شاهکار به نظر برسد، از فیلمنامه خود حذف کنید.

بحران و نقطه اوج

همان طور که پیشتر هم گفتیم، هر صحنه دراماتیک دارای ساختاری درونی است. به این ترتیب که صحنه بعد از شروع، به بحران و سپس به نقطه اوج می رسد. در واقع حتی این احتمال هم هست که پیش از رسیدن بحران اصلی صحنه، شاهد مجموعه ای از بحران های کوچک تر هم باشیم. بیایید با هم این موضوع را دوباره مرور کنیم.
- لحظه بحران در یک صحنه به لحظه ای گفته می شود که به تصمیم جدیدی منجر شده و باعث تغییر در شخصیت یا خط سیر داستان می شود.
بعد از طی مرحله بحران در یک صحنه، نیروهایی که صحنه یا کنش ها را هدایت می کنند دوباره گرد هم آورده می شوند تا زمانی که به بحران اصلی و به تبع آن به نقطه عطف برسیم.
- نقطه اوج در یک صحنه، لحظه ای است که به هر شکل ممکن، بحران موجود برطرف می شود.

مکاشفه شخصیت ها

در اغلب صحنه ها، شخصیت ها چیزی را کشف یا درک می کنند و یا نکته ای برایشان آشکار می شود.
آنها در طول صحنه به آگاهی تازه ای نائل می شوند و این آگاهی بر روند قصه یا بسط و پرداخت شخصیت آنها و یا هر دوی این موارد تأثیر می گذارد. این مکاشفه می تواند یا از نوع دراماتیک باشد و یا این که دراماتیک نبوده ولی در عین حال از اهمیت بالایی برخوردار باشد؛ این موضوع کاملا به نوع داستان شما برمی گردد.

علیت صحنه

باید بدانید که هر صحنه باید (کم و بیش) «علت» وقوع صحنه بعدی خود باشد و البته حوادث هر صحنه باید «علت» وقایع بعدی باشند. علیت (رابطه علت و معلولی) یکی از مهم ترین عناصر شکل دهنده فیلمنامه شماست؛ این عنصر مهم در تعریف و تشریح و یا حتی ساخت پیرنگ به شما کمک می کند و ابزاری است که می تواند انرژی حرکتی بسیار قدرتمندی به فیلمنامه ببخشد.

پایان صحنه - نوشتن از ابتدا به انتها

همان قدر که برای نوشتن فیلمنامه، دانستن پایان آن مهم است و یا در هنگام نوشتن هر پرده از فیلمنامه، پیش از شروع باید پایان پرده را بدانیم، در موقع خلق یک صحنه هم لازم است که به پایان آن وقوف داشته باشید.
منبع : ماهنامه فیلم نگار شماره 23