نویسنده: شهید حاج احمد کاظمی



 
یکی از رزمندگان می گفت:
سال 64 توفیق تشرف به حج تمتع یافتم. یک شب از فرط خستگی روی کوه مروه خواب مرا درربود. در عالم رویا جمعی از رزمندگان شهید و زنده را مشاهده کردم که محرم به لباس احرام در حال طواف بودند. بین آنها شهید حسین خرازی(1) را دیدم. از او پرسیدم:تو کجا، اینجا کجا؟
با تبسمی گفت:با آخرین پرواز آمدم و با اولین پرواز نیز بر می گردم.
وقتی به اصفهان مراجعت کردم به دیدن حسین رفته جریان خواب را برایش گفتم. خوشحال شد و گفت:ان شاءالله سال آینده مشرف خواهم شد.
از آنجا که من او را در خواب جزو شهدا دیده بودم کمی نگرانش بودم، او سال بعد به مکه مشرف شد و بعد از حج به شهادت رسید.

پی نوشت ها :

1-سردار شهید اسلام، حسین خرازی در سال 1336 در اصفهان به دنیا آمد. وی پس از اتمام دوران دبیرستان در سال 1355 به خدمت سربازی اعزام شد و با فرمان حضرت امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها، به سیل خروشان مردم پیوست. شهید خرازی در ابتدای پیروزی انقلاب، به عضویت کمیته دفاع شهری اصفهان در آمد. یک سال پس از انقلاب، هم زمان با توطئه گروهک های ضد انقلاب در گنبد و ترکمن صحرا، فرماندهی نیروها در یکی از محورهای منطقه را به عهده گرفت و سپس چندین ماه در منطقه کردستان در دفاع از کیان اسلامی جانفشانی نمود. خرازی با آغاز جنگ تحمیلی به خوزستان اعزام شد و در منطقه خط شیر، فرماندهی نیروهای بسیج را بر عهده گرفت. عملیات فرمانده کل قوا، ثامن الائمه، فتح المبین، بیت المقدس، خیبر، بدر، والفجر 8 و کربلای 4 و 5 صحنه بروز رشادت، ابتکار، خلاقیت و حسن فرماندهی این سردار شهید اسلام بود. پس آن که این سردار شهید اسلام در عملیات خیبر در اسفند 1362 دست راست خود را در راه خدا تقدیم کرد، در جریان عملیات غرور آفرین کربلای 5 در حالی که فرماندهی لشکر 14 امام حسین(ع)را بر عهده داشت، در 8 اسفند 1365 به فیض شهادت نایل آمد و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.

منبع: احمدی، جانمراد؛ (1385)، ما اهل اینجا نیستیم؛ مجموعه ای از خاطرات و سخنرانی های سردار سرلشکر پاسدار شهید احمد کاظمی، شهرستان نجف آباد (اصفهان)، مؤسسه حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و لشکر 8 زرهی نجف اشرف و گنگره سرداران و 2500 شهید شهرستان نجف آباد، چاپ دوم.