نویسنده: حجت السلام و المسلمین سید ابراهیم سید علوی




 

و - اذیت و آزار مسلمین توسط کفار

از جمله اموری که در زمینه مسائل سیاسی و روابط بین الملل در قرآن آمده موضوع اذیت و آزار کفار است نسبت به مسلمین که خداوند به مسلمان دلداری می دهد و این اذیت را ناچیز می شمارد و بدین وسیله مسلمانان را قوبت قلب می بخشد.
در آیه 111 سوره آل عمران آمده:
«لن یضروکم الا اذی و ان یقاتلوکم یولوکم الادبار ثم لا ینصرون».
هرگز (یهودان) آسیب و زیان سخت به شما نتوانند رسانید، مگر آنکه از نکوهش و یاوه سرایی شما را اندکی بیازارند و اگر به کارزار شما آیند از جنگ خواهند گریخت و این پس هیچ وقت منصور نخواهند بود.
در اینکه استثناء اذیت از ضرر که بالاخره آن هم یکنوع ضرر است چگونه باید توجیه و معنی شود؟ دانشمندان نظراتی ابراز داشته اند:
- منظور از اذی، آزار و ضرر و زبانی است.
- منظور از اذی، اذیت و ضرر اندک است.
- منظور از اذی، آزاری است که مسلمین از وضع بد کفار می بینند و رنجی است که از حالت نابهنجار آنان احساس می کنند.
- این آیه وعده ای است از خداوند برای مسلمین که کفار در مقام جنگ با آنان، به پیروزی نخواهند رسید فقط در این میان می توانند صدمه و آزاری از قبیل دشنام، بدگویی، تهدید و امثال آن درباره ایشان انجام دهند و بس و از بعد نظامی و جنگی بهرحال قوت و برتری از آن مسلمانان است و ضعف و سستی از آن کفار، پس مسلمانان نهراسند و دل قوی بدارند.
با ملاحظه تفسیرهایی که از آیه مزبور بعمل آمده و با در نظر گرفتن توجیهاتی که از کلمه اذی شده با اطمینان می توان گفت: همانگونه که کفار در صدر اسلام در درگیری هایی که برای مسلمانان بوجود می آورند اصولاً ضعیف بوده و از مواضع متزلزل برخوردار بوده اند و بعکس این مسلمانان بوده اند که به لحاظ داشتن روحیه و هدف، از جهت معنوی دارای قدرت و ثبات بوده اند امروزه نیز در مقابله ای که کفر استکباری با جریان اسلام دارد باز کفار همان موضع ضعف و تزلزل را دارد. و همانگونه که آن روز فقط از راه شایعه پراکنی و بددهنی و دشنام و ناسزا گویی مسلمانان را می آزردند و جز آن کاری نمی توانستند انجام دهند امروز نیز کفر جهانی در برابر اسلام با استخدام ابزار و ادوات گوناگون خبری جز شایعه پراکنی و دروغ پردازی و ناسزاگویی؛ ضرر و زیانی دیگر نمی توانند بزنند این معنی آنگاه قوت بیشتر می گیرد که نظر برخی مفسرین را در نظر بگیریم که گفته شان نزول آیه درباره قوم یهود است که افراد بددهن و ناسزاگوی و هرزه بوده اند و خداوند توسط رسول اکرم آنان را تنبیه کرد و جمعشان را پراکند مثل بنی قریظه، بنی نضیر، بنی قینقاع و بالاخره یهود خیبر.
و مصداق آشکار دیگر در این مورد جریان انقلاب اسلامی ایران است که با گذشت چند سال از عمر آن صهیونیسم با بهره گیری از امپریالیزم خبری ضرری که توانسته به مسلمین و جریان انقلاب اسلامی بزند همین آزارهای کفتاری و زبانی است که از رسانه های گروهی و در روزنامه ها و مجلات با خرید قلمهایی مزبور متوجه مسلمین کرده و بس و از لحاظ دیگر این کفر و شرک جهانی است که در مقابله با مسلمین ضرر می بیند و اگر پیکار دوام یابد و از سوی مسلمین استقامت نشان داده شود بی شک، بطور کامل به زانو در خواهد آمد.

ز- ایجاد و حشت و دلهره توسط شیاطین

جنگ روانی و قرار دادن مردم در وضعیت روحی خاص از دیرباز از شگردهای شیاطین و ابلیس ها و ایادیشان بوده است.
از آموزشهای اساسی قرآن در این زمینه، آنست که مسلمانان و مؤمنان را از این ترفند مشرکین و کفار آگاه می سازد و مردم متدین را از پی آمدهای ترس و دلهره می رهاند.
قرآن ضمن آنکه مشت دشمنان اسلام را در این مسائل کاملاً باز می کند، می کوشد، پیروانش در وضعیت روحی خوب بلکه عالی قرار گیرند و با توجه به اینکه ایجاد نابهنجاری های روحی و رعب و وحشت در سطح جامعه از برنامه ها و بازی های دشمنان بشریت است خود را از چنین آثار سویی دور نگاهدارند و با تلقین واقعیات و مسائل عینی تر، روحیه ای قوی و تاب و توان بیشتری پیدا کنند.
این مطلب در آیه 175 سوره آل عمران مطرح است که فرمود:
«انما ذلکم الشیطان یخوف اولیائه فلا تخافوهم و خافون ان کنتم مؤمنین»
البته این سخنان شیطان است که می ترساند و مضطرب می کند با آن دوستدارانش را، شما ابداً از این سخنان بیم و اندیشه مکنید و از من نترسید اگر اهل ایمانید.
علامه شریف رضی (ره) در تفسیر آیه مزبور که ظاهرش آنست که شیطان دوستانش را می ترساند در حالی که قاعدتاً شیطان باید دشمنانش نه دوستانش را بترساند سؤالی مطرح می کند و در پاسخ از آن سؤال، به تفسیر و توضیح آیه پرداخته و نکاتی را از دانشمندان اسلامی نقل می کند.
- در شأن نزول آیه، نوشته اند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در دومین روز غزوه احد برای آنکه روحیه یارانش را تقویت کند و در برابر دشمنان صبر و استقامت بیشتر نشان دهد، فرمان داد تا مشرکین تعقیب شوند ولی از آنجائیکه مسلمانان سخت گرفتار آمده و رنجور و مجروح گشته بودند که برخی از ایشان قدرت راه رفتن نداشت و توسط برادران دیگر حمل می شد، منافقین فرصتی پیدا کردند و به قصد ارعاب و ترساندن مؤمنین گفتند: دیروز با اینکه جایگاهی مناسب و موضع قوی و برتری داشتید آن چنان از دشمن ضربه خوردید که از شما جز اندکی نجات نیافت چگونه امروز با کمی ساز و برگ و قلت نفرات می خواهید دشمن را در بیابان دنبال کنید؟!
پس شیطان این سخن را توسط منافقان در دل برخی مؤمنان انداخت و آنگاه خداوند این آیت فرو فرستاد.
و مفاد آیه چنین است که شیطان شما را از اولیای خود که مشرکین باشند می ترساند و یا مراد آنست که شیطان شما را از کثرت نفرات و زیادی نیروی دشمن دچار وحشت می کند ولی از آنان نترسید... .
بنابراین تفسیر، مفعول فعل «یخوف» حذف شده و «اولیائه» هم منصوب به نزع الخافض است و اصل چنین است: انما ذلکم الشیطان یخوفکم من اولیائه...
- شاید مقصود از شیطان در آیه شریفه، برخی از انسان ها باشد چون این نام «شیطان» در قرآن کریم بر جن و انس هر دو اطلاق شده است.
و کذلک جعلنا لکل نبی عدواً شیاطین الانس و الجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول... غروراً. الانعام / 113
و همچنین ما هر پیغمبری را از شیطانهای انس و جن دشمنی در مقابل برانگیختیم که آنها برخی با برخی دیگر سخنان آراسته ظاهر فریبنده اظهار کنند.
پس اینکه در دنباله آیه می فرماید: «فلا یخافوهم و خافون» منظور آنست که دل به سخن شیاطین انسی نبندید و بعلت ترس و وحشتی که منافقان وسوسه گر و شیطان صفت در دل شما ایجاد می کنند از جهاد و پیکار باز نایستید و با نشان دادن ضعف و آثار ترس، به دشمن دل و جرأت نبخشید که خداوند وعده نصرت و پیروزی را به شما داده است و بس.
بر این تفسیر، اصل آیه چنین است:«انما ذلکم الشیطان یخوفکم باولیائه.»
- منظور، همین ظاهر آیه است، آری شیطان فقط اولیاء خود را می ترساند زیرا به صراحت برخی آیات دیگر، کسانی که دارای باوری راستین و اعتقادی عمیق و ایمانی ریشه دار هستند هرگز زیر بار سخنان و القائات شیطانی نمی روند و تحت تأثیر وسوسه های او واقع نمی شوند بلکه سلطه و حکومت شیطان فقط بر کسانی است که از او اطاعت و پیروی می نمایند.
پس مطابق آیات فوق الذکر هر کس یه وسوسه های شیطانی متکی باشد و از ضلالت های او پیروی کند و او ولی شیطان است البته منظور از ولایت در اینجا، ولایت اطاعت، پذیرش و وابستگی است نه ولایت عبادت و پرستش و بندگی.
و چون مؤمن زیربار چنان ولایت شیطانی نمی رود بلکه در زندگانی خویش مخالف آن طریقت گام بر می دارد و بهنگام وسوسه گری ابلیس ها و شیطان ها، بر خداوند توکل می کند
و به امور یقینی و قطعی بر می گردد پس ابداً دستخوش ترس و وحشت حاصل از القائات شیطانی، قرار نمی گیرد.
با ملاحظه اقوال و نظراتی که سید رضی «قدس سره» در تفسیر آیه مورد بحث آورده و ما برخی را با تلخیص آوردیم چنین استنتاج می شود که آیه شریفه در رابطه با مسائل سیاسی اجتماعی جهان اسلام و در زمینه حرکات نظامی متکی بر بینش سیاسی و روانشناختی اجتماعی، حامل پیامی بس ارزنده می باشد.
و در عصر حاضر اگر ما در مسائل سیاسی توجه و دقت شایان کنیم و موضع گیری و یا عکس العمل کفر جهانی و ایادی آنها را درباره انقلاب اسلامی در نظر بگیریم تشابه بسیار چشم گیری را در مسائل، احساس خواهیم کرد.
ملت ما فراموش نمی کند که افراد ضعیف الایمان، منافق و گروهک های مرتد و مزدور بیگانه، از آغاز انقلاب بلکه پیش از به ثمر رسیدن آن، مدام با الهام از شیاطین استکبار، در میان مردم، رعب و وحشت و دلهره ایجاد کرده و هم چنان ایجاد می کنند.
امروزه نعره های صهیونیسم مبنی بر ترساندن مسلمانان عرب از قدرت اسلامی ایران انقلابی، و ایجاد وحشت از پیشروی رزمندگان غیرتمند دنباله همان نعره های دشمنان صدر اسلام و منافقان همان دوران است.
اما ملت مسلمان و با ایمان همانگونه که در عهد رسول الله به وسوسه ها و القائات شیاطین توجه نکرده و با اطمینان به وعده ای الهی به پیروزی های پی در پی رسیدند و افتخار آفریدند امروز نیز مسلمانان انقلابی با همان سلاح ایمان و توکل بر خداوند و بدون کوچکترین واهمه از شگردهای کهنه شیاطین به پیش خواهند رفت و به رسالت اسلامی خود بطور دقیق عمل خواهند کرد انشاءالله. و ما در این جا به همین بحث مختصر اکتفا می کنیم و تفضیل را به موقعیت مناسبتر وا می گذاریم.
منبع: فصلنامه سالنمای النهج، شماره 6-8.