علل وقوع جنگهای صلیبی
یهودان و ترسایان از تو خشنود نمی شوند تا به آیین شان گردن نهی.
تحمل اسلام به عنوان دینی که توانست بخشهای گسترده ای از قلمرو مسیحیت را در شبه جزیره ی ایبِری (اسپانیا و پرتغال) و خاورمیانه به تصرف خویش در آورد برای مسیحیان بسیار دشوار بود. آنان هیچ گاه حاضر به پذیرش این واقعیت نبودند و پیوسته می کوشیدند تا سرزمینهای از دست رفته ی خویش را باز پس گیرند؛ اما قدرت دولتهای اسلامی دستیابی به هر گونه توفیقی را در این راه از آنان سلب کرده بود. در دورانی که دولتهای اسلامی، هر یک در قلمرو خودش از اقتدار و یک پارچگی برخوردار بودند، مسیحیان را توان تعرض به آنان نبود، ولی ناتوانی این دولتها و حاکم گشتن آشوب و پراکندگی در میان مسلمانان و دست اندازی آنان به قلمروهای یکدیگر، موجب ضعف همه آنان گشت و به مسیحیان فرصت داد تا آرمان دیرینه ی خویش را تحقق بخشند و ضمن بازپس گیری قلمرو پیشین خود، با حضور در کشورهای اسلامی چنان ضربه ای بر پیکر جهان اسلام وارد آوردند که آثار ویرانگر آن تا به امروز نیز باقی بماند!
علل و انگیزه ها
در پیدایش جنگهای صلیبی علل و عوامل چندی دخیل بوده است که از آن جمله به علتهای تاریخی، دینی، اقتصادی و استعماری می توان اشاره کرد. می دانیم که در جنگهای صلیبی گروه های اجتماعی گوناگون اروپایی شرکت داشته اند و به طور طبیعی همه از یک انگیزه برخوردار نبودند. در حالی که مردمان عامی با انگیزه ی زیارت مکانهای مقدس بیت المقدس به جرگه ی لشکریان صلیب می پیوستند، اشراف و نجیب زادگان اروپایی سودای تشکیل مستعمره در سرزمینهای شرقی را در سر می پروراندند و پاپها در اندیشه ی گستردن دامنه ی نفوذ خویش در بیزانس و خاورمیانه بودند. به این ترتیب مجموعه ی دلایلی که در ذیل به شرح می آید، دست به دست هم داد و جنگی دویست ساله را بر ملت اسلام تحمیل کرد.1 ـ دلایل تاریخی
آغاز جنگهای صلیبی در اصل به تلاش اروپاییها و ملتهای مسیحی به ویژه اسپانیائیها برای بازپس گیری سرزمینهای از دست رفته شان به دست اعراب در جنگهای موسوم به استراد Reconquests باز می گردد. پس از تهی شدن سرزمین اندلس از دولتهای اسلامی قدرتمند و افتادن زمام امور آن سرزمین به دست ملوک الطوایف، روزگار نکبت مسلمانان فرا رسید و مسیحیان شمال اسپانیا که از دیرباز با مسلمانان در حال زد و خورده بوده و انتظار فرا رسیدن چنین روزی را می کشیدند، آغاز به پیشروی در قلمرو آنان کرده و شهرهای جنوبی را ، که در دست حکمرانان پراکنده و ناتوان مسلمان بود، یکی پس از دیگری به تصرف درآوردند.
در بحبوحه ی همین جنگها، امپراتور روم شرقی، الکسیس کومنیستی، پیکی نزد پاپ اوربن دوم فرستاد و در مقابل تهاجم مرزی ترکان سلجوقی ـ موسوم به سلاجقه ی روم ـ درخواست کمک کرد. در پی آن پاپ در سال 1095 م در اجتماعی مذهبی در کلرمون فرانسه، از ملل مسیحی خواست تا با تشکیل سپاهی گران از سراسر اروپا، سرزمینهای از دست رفته در شرق را بازپس بستانند، ترکان را از آسیای صغیر بازپس بنشانند و راه زیارت به اماکن مقدس را بگشایند و آنها را از چنگ مسلمانان آزاد گردانند؛ و به این ترتیب جنگ اول صلیبی آغاز گردید.
2 ـ دینی
می دانیم که با لشکر کشی مسلمانان به قلمرو امپراتوری روم در روزگار خلیفه ی دوم (سال 17هـ ) سرزمینهای سوریه و فلسطین و از جمله بیت المقدس به دست مسلمانان افتاد. زیر تأثیر روحیه و رویه تساهل و تسامح اسلامی نسبت به اهل کتاب ، خلفا و کارگزاران مسلمان همواره نسبت به زایران مسیحی که از سراسر اروپا عازم بیت المقدس می گشتند خوشرفتار بودند. مسیحیان به ویژه در دوران خلفای بنی عباس در کمال آزادی و امنیت به سرزمین قدس آمد و شد می کردند و از کوثر معنویت مکانهای مقدس خود سیراب می گشتند. هارون الرشید که با شارلمانی، پادشاه فرانسه، روابط دوستانه داشت، برای اطمینان بخشیدن به زایران مسیحی، کلیدهای بیت المقدس را برای وی ارسال داشت؛ و زایران مسیحی تنها به ازای پرداخت مبلغی ناچیز، بدون هیچ مزاحمتی، به سرزمین قدس سفر می کردند. این وضعیت در دوران فاطمیها ـ که قدس را از بنی عباس گرفته بودند ـ نیز ادامه داشت، تنها در زمان خلیفه الحاکم فاطمی نسبت به زایران سخت گیری می شد؛ که آن نیز در دوران جانشینان وی بر طرف گردید و اوضاع بار دیگر رو به آرامش نهاد.(1)
پس از دستیابی ترکان سلجوقی بر آسیای صغیر و تصرف سرزمین فلسطین به وسیله ی آنان اوضاع دیگرگون شد. ترکها هم به قلمرو امپراتوری بیزانس دست اندازی می کردند و هم زایرانی را که از اروپا عازم بیت المقدس بودند مورد آزار و اذیت قرار می دادند. در دوران حاکمیت آنان مسیر کاروانهای زیارتی نا امن گردید و دسته های زایر پیوسته در طول مسیر غارت می شدند. در آناتولی عبور کاروانهای زیارتی تنها با همراه داشتن نیروی مسلح امکان پذیر بود و راهزنان پیوسته در راه زایران کمین و آنان را غارت می کردند. کسانی هم که از موانع طول مسیر جان سالم به در می بردند، به وسیله ی حکمرانان محلی اموالشان گرفته می شد و با دست تهی به اروپا باز می گشتند. ناگفته نماند که مسلمانانی هم که از سرزمینهای اسلامی به زیارت قدس می آمدند از این قاعده مستثنی نبودند و اغلب به همین سرنوشت دچار می گشتند.(2)
دشواری کار زیارت به جایی رسیده بود که رفتن به بیت المقدس از سوی اربابان کلیسا به عنوان کفاره ی گناه گناهکاران تلقی می گردید؛ و چون در آن روزگار از این قبیل افراد در اروپا بسیار بودند، شور و شوق به زیارت در میان عامه ی مردم رو به فزونی نهاد. چنان که گوستاو ـ لوبون در این باره می نویسد:
زیارت بیت المقدس تا این درجه سخت و خطرناک شده بود که کشیشان آن را کفاره ی گناهان گناهکاران مسیحی قرار داده بودند. واقعاً در آن زمان اشخاص گناهکاری که مرتکب معاصی کبیره شده باشند زیاد یافت می شد. این بود که به واسطه ی خوف و شدت هراسی که از عذاب جهنم و محشور شدن با شیاطین داشتند، بر عده ی زائرین بسیار افزوده شده بود. به استثنای چند نفر اشخاص راسخ العقیده، اکثر زائران بیت المقدس از جمله ی مردم شریر و فاسدی بودند که فطرتاً از هیچ گونه شرارت و جنایتی روی گردان نبودند و محض خوف و وحشت از سوختن در آتش جهنم این مسافت دور و دراز را طی می کردند.(3)
آتش چنین اشتیاقی در دل جنگجویان نخستین جنگ صلیبی نیز شعله ور بود. آنان بسیار شادمان بودند از اینکه مال و جان خویش را در راه آزاد سازی بیت المقدس و تسهیل امر زیارت از کف می دهند. اما در دوره های باز پسین انگیزه ها به طور کامل دگرگون شد و کسانی که عازم بیت المقدس بودند، بیش از شوق زیارت و کسب معنویت، شور جنگ و عشق دستیابی به غنیمت را در سر می پروراندند.
3 ـ اقتصادی
در آستانه ی جنگهای صلیبی، نظام اجتماعی حاکم بر کشورهای اروپایی ارباب و رعیتی بود. رفتار ستمگرانه ی اربابان نسبت به رعایا و تضییع حقوقشان به هر صورت ممکن ، رعیت فلاکت زده را که اخبار مربوط به رفاه و رونق اقتصادی سرزمینهای اسلامی و شرقی را از زبان زائران بیت المقدس شنیده بودند ، به انگیزش درآورد تا در جستجوی زندگانی بهتر در زمره ی سپاه صلیب درآیند، باشد که به نوایی برسند و زندگانی شان رونقی بگیرد. آلبرماله در این باره می نویسد:
«بسیاری به ارض قدس نرفتند جز به همان نظر که امروز مهاجرین آلمان، ایتالیا و انگلیس به اتازونی، برزیل و آرژانتین می روند تا ملکی به دست آورند و به راحت گذران کنند. این وضع در دوره ی جنگهای صلیبی پیش آمده بود. چنان که سرکردگان راه می افتادند تا امارتی تسخیر کنند و رعایا به این امید می رفتند تا قطعه خاکی تحصیل کرده به آزادی روزگار بگذارنند».(4)
رانسیمان عشق به ماجراجویی را نیز در این حرکت دخیل می داند و می نویسد:
«عشق عمیقی به ماجراجویی وجود داشت. این گونه وظیفه دینی که با نوید تحصیل آب و خاکی در مناطق جنوب همراه بود، فرصتی بسیار مناسب و مغتنم می نمود. کلیسا حق داشت از گسترش این جنبش خوشنود باشد، مگر نمی شد آن را در مرزهای خاوری عیسویان نیز به کار انداخت».(5)
4 ـ استعماری
از دیگر انگیزه هایی که مورخان به ویژه با توجه به پیامدهای این جنگها در سرزمینهای اسلامی، بر شمرده اند، انگیزه¬های استعماری است؛ به این معنا که جنگهای صلیبی گر چه ظاهری دینی داشتند، اما در حقیقت دنیوی بودند و درصدد بودند تا قلمرو امپراتوری روم شرقی و نیز سرزمینهای اسلامی را به مستعمره هایی اروپایی تبدیل کنند. دکتر نسیم یوسف در این باره چنین نوشته است:
«اگر بگوییم که جنگهای صلیبی زیر پوشش و نام دین، برای تحقق هدفهای توسعه طلبانه ی دراز مدت چه در جهان عرب و چه در امپراتوری وقت روم شرقی بر پا شد، سخنی دور از واقعیت نگفته ایم. در حقیقت عامل دین این حرکت را تغذیه می نمود و سوخت لازم را برای پیشبرد آن فراهم می کرد.
یکی از هدفهای این جنگها دست یازیدن به قلمرو گسترده ی امپراتوری روم بود که ترکان سلجوقی و دیگر همسایگان بر بخشهای آن یکی پس از دیگری استیلا می یافتند. هیچ بعید نیست که قصد پاپها و غرب کاتولیک، هنگام دعوت به حمل صلیب این بوده باشد که با ضمیمه ساختن قلمرو امپراتوری روم و دستیابی به پایتخت آن یعنی قسطنطنیه و دادن رنگ لاتینی به آن و تحمیل مذهب کاتولیک یعنی مذهب روم غربی به آن، اندیشه ی احیای دوباره ی امپراتوری مقدس را در سر می پروارندند ـ چنان که رویدادهای سالهای بعد آن را تایید می کند. لیکن هدف اصلی این جنگها رسیدن به هدفهای استعماری در جهان عربی [اسلامی] بود که می خواستند وحدتش را از میان ببرند و قدرتش را در هم بشکنند؛ و با این روش نفوذ و بقای استعمار را در منطقه تضمین کنند».(6)
دیدگاه مونتگمری وات درباره ی جنگهای صلیبی
دکتر مونتگمری وات، جنگهای صلیبی را به دو عامل ایده آلیسم مذهبی و گرایشها و نیروهای مذهبی نسبت می دهد. در حقیقت دیدگاه وات جمع بندی همه ی عوامل پیش گفته یعنی تاریخی، دینی، اقتصادی و استعماری است. وی در این باره چنین نوشته است:«از آنچه که قبلاً در خصوص رشد عقاید صلیبی گفته شد بر می آید که در این عقاید ـ که پس از سال 1095 م متحول شدند ـ رگه های مختلفی از ایدآلیسم مذهبی دیده می شدند. از اینها گذشته، بعضی از گرایشها و نیروهای دنیوی نیز در هدف جنگهای صلیبی برای گرفتن اماکن مقدسه از راه لشکرکشیهای نظامی راه یافته بود. اکثر نواحی اروپای غربی از نوعی سعادت عظیم مادی برخوردار بودند، تجارت شکوفا شده و ثروت رو به افزایش بود. یک نوع خوشدلی و اتکای به خود در میان آنها موج می زد. با وجود این زندگی برای بعضی اقشار جامعه بسیار مشکل بود. مثلاً بسیاری از فرزندان نجبا و اشراف وجود داشتند که املاک خانوادگی حالا دیگر برای اهداف زندگی آنان کافی نبود. به همین دلایل و دلایل دیگر بیشترین نیروی طبقات بالای جامعه در جنگ با همدیگر صرف می شد. پاپها به دنبال تعادل [و پایداری] صلح و صفا در سرزمینهای کاتولیک مسیحی بودند و دریافته بودند که این مسأله از راه لشکر کشی نظامی علیه کفار حاصل می شود. در اواخر قرن یازدهم نیز تجارت شوالیه های نورمنی در جنوب ایتالیا نشان داد که شوالیه های مسلح دارای قدرت نظامی زیادی هستند. چرا که چند شوالیه متحد توانسته بودند مناطق وسیعی را تحت سلطه ی خود درآورند و در این رهگذر املاک تازه ای دست و پا کنند. با وجود این، همه ی این عوامل مبیّن این نیست که چرا جنگهای صلیبی به طرف بیت المقدس و علیه مسلمانان هدایت شد و چرا مثلاً برای گسترش مسیحیت در طرف شمال شرقی اروپا به کار نرفت. از نقطه نظر مذهبی در این میان مسأله ی زیارت وجود داشت و برای مسیحیان زیارت بیت المقدس یک مسأله ی ایده آل بود؛ و از نقطه نظر دنیوی نیز جاه طلبیهای بازرگانی چند تا از شهرهای ایتالیا نقش زیادی در این رابطه بازی می کرد».(7)
وی در جای دیگر می نویسد:
«مسیحیان مدتها به جنگهای صلیبی چون هاله ای دل انگیز می نگریستند. این جنگها با شوق مذهبی سده ی یازدهم و نیز با ایده آل مسیحیت از جوانمردی شهوارانه قرین گردید. این مطلب در بخش اول نمایشنامه هنری چهارم، آنجا که پادشاه مصمم می شود تا در جنگ صلیبی شرکت جوید به خوبی توصیف شده است. به ویژه آنکه انگیزه ی او از انجام این کار نه تنها پایان دادن به جنگ داخلی میان مسیحیان، بلکه ادای وظیفه ی مسیحی بودن است:
... از همین رو ای دوستان
به سوی مزار مسیح که ما اینک سرباز او هستیم،
زیر صلیب مقدسش به خدمت خوانده شده ایم و پیمان نبرد بسته ایم
بی درنگ گسیل خواهیم داشت ارتشی از انگلیسیان را
که بازوانشان در زهدان مادرانشان شکل گرفته
تا مشرکان را از آن سرزمینهای مقدس بیرون رانند
که همان پاهای متبرک بر آنها گام نهاد
که هزار و چهارصد سال پیش برای نجات ما بر صلیب جانگزا میخکوب شد».(8)
ولی باید توجه داشت که با وجود تأثیر انکارناپذیر هر یک از عوامل یاد شده، علت اصلی جنگهای صلیبی چیزی فراتر از آنها یعنی دشمنی دیرینه و تاریخی مسیحیان نسبت به اسلامو مسلمانان بود. آنان زیر تأثیر، همین انگیزه حاضر بودند که به تعبیر شکسپیر«بر اختلافات میان خودشان نقطه ی پایان بگذارند» و بازوانی را که در زاهدان مادران نیرومند آفریده شده بود در راه مبارزه با اسلامیان به کار گیرند.
جای هیچ گونه انکاری نیست که وجود روحیه ی اسلام ستیزی در مسیحیت موجب پیدایش جنگهای صلیبی و تداوم آن تا به امروز گشته است؛ و چونان آتشفشان هر از چندگاه یک بار از دل سردمداران مسیحی فوران می کند و سرزمینهای اسلامی را دستخوش ویرانی و نابودی می گرداند. امروزه نیز انگیزه ها و علل یاد شده همچنان پابرجاست. هنوز هم دولتهای مسیحی به تنها منبع اقتصادی مسلمانان یعنی نفت چشم دارند و برای تداوم جریان آن به سوی کارخانه هایشان به هر اقدامی دست می زنند. زایران مسیحی در روزگار ما گروه گروه به اسرائیل آورده می شوند و تعصب مذهبی در آنان زنده نگه داشته می شود. نقش فعالیتهای ویرانگر دولتهای اروپایی در سرزمینهای اسلامی بر هیچ کس پوشیده نیست و از همه شرم آورتر اینکه، این همه بیداد در زیر پوشش تأمین نظم و امنیت جهانی، رفاه عمومی و صدور آزادی و دموکراسی به ملتهای رشد نیافته صورت می پذیرد!
پی نوشت ها :
1 ـ. ر. ک. تاریخ قرون وسطی، آلبرماله و ژول ایزاک، ترجمه ی میرزاعبدالحسین هژیر، دنیای کتاب، بی تا، ج 4، ص 218؛ دایره المعارف بستانی، پطرس بستانی، دارالمعرفه، بیروت، ص 13: یک گزارش تاریخی حاکی است که شمار یکی از کاروانهای زیارتی به دوازده هزار تن می رسید(ر. ک. بیت المقدس، ص. 4).
2- ر.ک. دایره المعارف بستانی، ص 14؛تاریخ جنگهای صلیبی، رانسیمان، استیون، ترجمه ی منوچهر کاشف، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1351، ج 1، ص 100ـ 106.
3- تمدن اسلام و عرب ، ص 402ـ 403.
4 ـ تاریخ قرون وسطی، ج 4، ص 219ـ 220.
5 ـ تاریخ جنگهای صلیبی، رانسیمان، ج1، ص22.
6 ـ مکتبه الحروب الصلیبیه، نسیم یوسف، جوزف، دارالنهضه العربیه، بیروت، 1981، ج1، ص 102ـ .103
7 ـ برخورد آرای مسلمانان و مسیحیان، وات، ویلیام مونتگمری، ترجمه محمد حسین آریا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ اول، ص 132.
8 ـ همان ماخذ، اشعار به نقل از نمایشنامه هنری چهارم، بخش اول پرده اول، اشعار 18 ـ 27.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}