نویسنده: کارل گوستاویونگ
مترجم: جلال ستاری



 

پیشگفتار یونگ بر کتاب «اسطوره ای نو»

هیچ چیز دشوارتر از سنجش درست شعاع عمل و برد وقایع زمانه ما نیست، زیرا خطر آن هست که داوری مان درباره آنها، در ذهنیت گرایی به گِل بنشیند. من از خطری که با قبول شناساندن نظرم در باب بعضی وقایع اخیر می کنم که به اعتقادم، اهمیت و معنی دارند، کاملاً آگاهم. منظورم هیاهو و شایعاتی است که در چهار گوشه جهان، درباره اشیائی گرد جاری و ساری است که در نزدیک ترین لایه جو به زمین( گشتکُرهtroposphere )، هواکُره(stratosphere) و در لایه جوی که بین دوازده و چهل کیلومتر با زمین فاصله دارد در گردش اند و «بشقاب های پرنده » و «گِرده»(disque) و سوسیس«saucer » و «Ufo» (Unidentified Flying Objects ، اشیاء پرّان ناشناس) نامیده می شوند.
این شایعه و هیاهو و مسأله احتمال وجود فیزیکی اشیاء پران، به نظرم چنان اهمیتی دارند که وظیفه خود می دانم که به بانگ بلند به همگان هشدار دهم و اعلام خطر کنم، همانگونه که در دورانی چنین کردم که وقایعی فراهم می آمدند که می بایست بر اروپا ضربات کاری و عمیق فرو آورند(1).
بی گمان کاملا آگاهم که صدایم، امروزه روز، چنانکه درگذشته، بسیار ضعیف است و ازینرو به گوش توده های مردم نخواهند رسید. وانگهی، چنین دعوی بلندپروازانه ای مرا بدین کار وا نداشته است، بلکه تنها انگیزه ام، وجدان پزشکیم بوده که به من اندرز می دهد تا به وظیفه ام عمل کنم. یعنی کسانی را که به سخنانم گوش فرا خواهند دارد، از پیش بیاگاهانم و برای پذیرش این واقعیت آماده کنم که بشریت باید در انتظار وقوع حوادثی باشد که نتیجه اش پایان یافتن یک (2)، یک دوران، در پایان یک عصر بزرگ جهان است.
این درسی است که تاریخ مصر قدیم به ما می آموزد بدین معنی که در پایان هر «ماه افلاطونی»(3) و در آغاز ماه بعد، پدیده هایی حاکی از دگرگونی روانی، به ظهور می رسیدند. گویا منظور، تغییرات صورت بندی های (صورتهای خوشه وار) روانی و فعالیت عناصر غالب و مسلط روان و صور مثالی و «خدایان» است که برانگیزنده دگرگونی های روان همگانی در هر قرن است یا با آنها ملازمه دارد. چنین انقلابات و جهش هایی قبلاً طی دوران هایی تاریخی به ظهور رسیده و نشانه هایشان در سنت باقی مانده است: نخست در دوران گذار از ثور به برج حمل و سپس از برج حمل به برج حوت که سرآغاز این عصر اخیر، همزمان با ظهور مسیحیت است. امروزه به دوران دگرگونی بزرگی نزدیک می شویم که با دخول (رأس) بهار در برج دلو، قابل پیش بینی است. اگر بخواهم بر خواننده پنهان کنم که چنین تفکراتی نه تنها به غایت مورد سوءظن و بدگمانی است، بلکه محتملاً با سوء نظر و بدبینی نگریسته می شوند، زیرا به گونه ای تشویش انگیز، یادآور مه و میغ و همناکی هستند که ذهن فال گیران و پیامبران دروغین را تیره و تار می کنند، کاری مسخره و مضحک کرده ام. معهذا باید این خطر را به جان بخرم که با این طایفه، همانند شوم و بدینگونه شهرتم را که حاصل کاری دراز نفس همراه با تلاش ها و پیکارهای بسیار بوده است و شهرت مردی شرافتمند و با وجدان و شایان اعتماد و قادر به ابراز نظرات علمی است، به مخاطره افکنم. اما خوانندگان می توانند مطمئن باشند که من با آرامش خیال و بی دغدغه وجدان، تصمیم به انجام دادن این کار نگرفته ام و اگر چنین کاری می کنم برای آنست که راست بگویم، عمیقاً درباره سرگذشت همه کسانی اندیشناکم که از ظهور وقایعی شگفت زده خواهند شد و چون برای ادراک آن وقایع آمادگی نداشته اند، دست و پا بسته تسلیم آن حوادث می شوند و بی آنکه به نیروی تعقل آنها را دریابند، تحت تأثیر شان قرار می گیرند و تاکنون هیچ کس، تا آنجا که آگاهم، از خود نپرسیده است که عواقب و نتایج روانی ممکن دگرگونی ایی که در کمین مایند، چه خواهد بود. از اینرو معتقدم که وظیفه دارم تا آنجا که می توانم و بضاعتم اجازه می دهد، آن دگرگونی ها را طرح کنم. من به این کار نامشکور سخت پابندم، بی آنکه برخود پنهان دارم که تیغی ممکن است بر سنگی سخت بلغزد و آن را خط خطی کند.
اخیراً در مقاله کوتاهی، در Weltwoche، تفکراتی در باب طبیعت بشقاب های پرنده اظهار داشته ام(4) من به همان نتیجه گزارش نیمه رسمی J.Ruppelt ، آخرین رئیس دفتر مأمور مشاهده بشقاب های پرنده کذایی در آمریکا رسیده بودم(5). این نتیجه بدینقرار است: چیزی می بینند، اما نمی دانند چه چیزی است. حتی بسیار دشوار( اگر نگوئیم غیرممکن) است که از این اشیاء، تصور روشنی در ذهن نقش بندد، زیرا آنها بسان اجسامی مادی عمل نمی کنند چون همانند اندیشه ها، از ثقل و سنگینی و وزن، فارغ اند. تاکنون، دلایلی محرز و متقن از وجود فیزیکی بشقاب های پرنده به دست نیامده است، به استثنای مواردی که طنین آنها توسط رادار ضبط شده است. در باب اینکه تا چه اندازه می باید به چنین مشاهداتی یعنی شنیدن صدا از طریق رادار اعتماد کرد، من از پروفسور Max Knol، استاد الکترونیک در دانشگاه پرینستون و مدرسه پلی تکنیک مونیخ، پرسش کردم. اطلاعات دقیقی که وی به من داد، بویژه اطمینان بخش و قطعی نیستند. با اینهمه چنین پیداست که مواردی تأیید شده از مشاهده بشقاب های پرنده به چشم که همزمان، طنین آنها نیز توسط رادار ثبت و ضبط شده است، وجود دارد. من خواننده را به کتابهایMajor Donald Keyhoe، رجوع می دهم(6) که تا اندازه ای بر داده هایی رسمی مبتنی است و نویسنده می کوشد حتی الامکان از خیال پردازی های پریشان و درهم و غفلت از روحیه و ذهن انتقادی و نیز از پیشداوری هایی که در دیگر نوشته ها، موج می زند، احتراز جوید.
مسأله واقعیت فیزیکی بشقاب های پرنده، ده سالی است که به میان آمده و هرگز چه سلباً و چه ایجاباً قاطعانه گشوده نشده است. گرچه در این مدت، موارد تجربی بسیار فراهم آمده است. بر اثر این بی اطمینانی، این احتمال که پدیده آشکارا پیچیده بشقاب های پرنده، علاوه بر پایه و محمل فیزیکی ممکن، مؤلفه روانی مستحکمی نیز می تواند داشت هیچ گاه از بین نرفت بلکه قوت یافت. این امر نباید موجب شگفتی مان شود، زیرا منظور پدیده ای به ظاهر فیزیکی است که مشخصاتش، از سویی، فراوانی تظاهرات آن پدیده است و از سوی دیگر، غرابت و مجهول بودن بالقوه و حتی طبیعت فیزیکی متعارض و در خود نابسامانش. چنین شیئی به سبب دقیق نبودن و حتی ناپایداری یا ناپدید شدن تدریجی اش، بهتر از شیئی دیگر، می تواند تخیلات خودآگاه یا توهمات ناخودآگاه برانگیزد. تخیلات خودآگاه، موجب حدسیات و گمانه زنی ها و نیز افسانه پردازی ای نادرست اند و توهمات ناخودآگاهانه، پیش زمینه اساطیری ای فراهم می آورند که مشاهدات ایضاً خلجان انگیز می تواند آن اساطیر را فعال کند و به کار اندازد.(7)
این چنین، موقعیتی پیش آمد که آدمی، ولو با حسن نیت تمام، دیگر نمی دانست، آنچه می بیند، ادراک بصری ابتدایی ایست که توهماتی به دنبال دارد یا برعکس، دچار توهماتی ناخودآگاه و بدوی شده است که در ناخودآگاهی ساخته و پرداخته می شوند و به خودآگاهی هجوم می برند و از خطاها و پنداره ها لبریزش می کنند. مواد و مصالحی که من تاکنون یعنی در این دهه آخر، فراهم آوردم و می شناسم، برحق بودن هر دو دیدگاه را نشان می دهند، بدین معنی که در یک مورد، واقعه ای از لحاظ عینی، واقعی و بنابراین فیزیکی مطرح است که مبدأ فراخوان اسطوره ایست که منبعد همواره با آن همراه می شود؛ در موردی دیگر، منظور، صورتی مثالی است که آفریننده پنداره ای متناسب با آن است. بر این مناسبات علّی، باید امکان دیگری را هم افزود و آن: همرخدادی همگاه یعنی تقارن دو پدیده بی رابطه علی اما مشترک در همزمانی ای معنی دار است که همواره اذهان دانشمندان را پس از Geulinex و لایب نیتس و شوپنهاور به خود مشغول داشته است(8). این شیوه نگرش به چیزها خاصه در مورد پدیده هایی که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته اند، بر ما الزام می شود. زیرا آن چیزها، با بعضی فرایندهای روانی که سرگذشت شان از مقوله صوری مثالی است، ارتباط دارند. من به عنوان روان شناس، وسایلی در اختیار ندارم که بتوانم به گونه ای سودمند، مسأله واقعیت فیزیکی بشقاب های پرنده را بگشایم. من فقط می توانم بر جنبه روانی پدیده که ساحتی غیرقابل انکار است، تأکید ورزم و بنابراین در کتابی که خواهید خواند، تقریباً منحصراً به اثرات و عواقب روان شناختی آن پدیده خواهم پرداخت.

پی نوشت ها :

C. G. Jung: Wotan
1.که در 1936 به چاپ رسید و به زبان فرانسه در Aspects du drame contemporain با مقدمه و ترجمه دکتر رولان کاهن در 1948 چاپ شد.
2. یک عصر، در قاموس نو افلاطونیان و گنوستیک ها، قدرت جاویدی است که از وجود کل فیضان می کند و بر اشیاء اثر می نهد. م
3. هر قرن. م
4. Weltwoche, Zurich, 22, annee, 9jullet 1956, Page, 7.
5. The Report on Unidentified Flying Objects, New York, 1954.
6. Major Donald E. Keyhoe: The Flying Saucer Conspiracy, Londres 1957, Flying Saucer From Outer Space, New York, 1953.
همچنین نک به:
Aime Michel: Mysterienx objets celestes, Artharu, 1958.
7. تحقیقات یونگ در باب کیمیاگری وی را برای دریافت روان شناختی پدیده بشقاب های پرنده یاری دادند بدین معنی که مشخصه موضوع هر دو تحقیق، عدم دقت آن هاست و این امر به خیالبافی دامن می زند و موجب فرافکنی روان می شود و به دانشمند امکان می دهد که اطلاعات شگفتی به دست آورد( یادداشت ناشر).
8. در این باره نک به کتابی که ک.گ. یونگ با همکاری دانشمند مأسوف علیهW .Pauli، برنده جایزه نوبل در فیزیک به نام Naturerklarung und Psyche ( تبیین طبیعت و روان) در 1952 در زوریخ (ناشرRacher) به چاپ رسانده است. ترجمه این کتاب (به زبان فرانسه) در شرف انجام یافتن است. عنوان نوشته یونگ این است: Principe de relation acausale La synchronicte comme و عنوان نوشته پائولی عبارت است از:L' influence des repsesentations archetypiques sur la formation des theories de la nature chez Kepler (یادداشت ناشر).

منبع: یونگ، کارل گوستاو؛ (1382)، اسطوره ای نو، نشانه هایی در آسمان، جلال ستاری، تهران: نشر مرکز، چاپ چهارم 1390.