جهان اخلاقی نوی
جهان اخلاقی نوین(*)، نمونه ای از آن نوع انتقاد جویی هایی است که نسبت به لیبرالیسم افسار گسیخته laissez-faire می شده است. رابرت اوئن(1858-1771) به عنوان بنیان گذار کمون های نمونه در انگلستان و ایالات متحده شهرت دارد.
نویسنده: رابرت اوئن
مترجم: کامبیز گوتن
مترجم: کامبیز گوتن
مقدمه
جهان اخلاقی نوین(*)، نمونه ای از آن نوع انتقاد جویی هایی است که نسبت به لیبرالیسم افسار گسیخته laissez-faire می شده است. رابرت اوئن(1858-1771) به عنوان بنیان گذار کمون های نمونه در انگلستان و ایالات متحده شهرت دارد. اوئن با اینکه با همت خویش« سردمدار صنعت» شده بود، ولی جنبه اقتصادی لیبرالیسم را قبول نداشت و به آن حمله می کرد. او از طرفداران حفظ محیط زیست بود و چنین می پنداشت که طبیعت انسان را می توان از طریق آموزش صحیح و نظم بندیهای لازم در امر تشکیلات کشوری بازسازی نمود. گزیده کوتاه زیر از کتاب نظم نوین اخلاقی(44-1826) نمونه ای است از خوش- سخنی های اتوپیکutopian و یا ناکجا آبادی.
نزدیک می شود آن زمانی که، در سیر تحول طبیعت، روح پلید جهان که زاده جهل است و خود- خواهی از هستی برافتد، هنگامی که روح دیگری، ناشی از حقایق و تجربه، بر عرصه وجود پای گذارد: روحی که به افکار، به احساسات و به اعمال آدمیان جهت تازه ای خواهد داد، روحی که از برای نژاد انسانی جانمایه تازه ای از خردمندی و خیرخواهی خواهد آفرید.
اثر حاضر بهر این نگاشته شده است تا به این دوره بسیار مهم تغییر و تحول شتاب بخشد، آن هم از طریق تشریح فلاکتِ انسان، و نحوه برطرف ساختنش، و همچنین نمایاندن جهان اخلاقی نوینی که در آن دیگر فلاکتی در کار نخواهد بود مگر به صورت یادنوشته و یا خاطره ای از محنتِ گذشته بشری؛ جهان اخلاقی نوینی که در آن فقط حقیقت بر امور آدمیان حکومت خواهد کرد، و اینکه معرفت در آن، بی اینکه خرافه و تعصبی سدّ راه شود، پیشرفت پاینده و همیشگی خواهد داشت؛ جهانی که در آن طبیعتِ بشر برای نخستین بار به حقی که سزاوار آن است نایل خواهد شد و هر گونه احساس، استعداد، و قوه ذاتی که از زمان کودکی وجود دارند پرورش یافته و رشد کامل خواهند کرد؛ و در راستای این امر، درایتمندی و خیرخواهی انباشته عصر نیز کمک رسان خواهد بود. با حصول این چنین گشایشها تمامی شرایط بیرونی، که اختیارشان به دست آدمی است، نظم و ترتیب جدید خواهد یافت، و تنظیم آنها چنان عاقلانه خواهد بود که به کارآیی کامل و شُکوه اندیشه، احساس، و عمل، در بشر منجر خواهد شد... .
ترتیبات مذهبی، اخلاقی، سیاسی و بازرگانی جامعه در سراسر دنیا، از همان آغاز تاریخ، برمبنایی غلط استوار شده است که به برداشت نادرست از طبیعت انسان مربوط می شود؛ اشتباهی که چنان نتایج در دیاری را به وجود آورده است که تمامی دست آوردهای جامعه را مختل نموده، و آدمی را در اندیشه ها، احساسات و اعمالش پریشان حال و آشفته، و شاید هم نگون بخت تر از هر حیوان بیچاره ای کرده.
این اثر به این جهت نوشته شده است که نخست توضیح دهد که علت این اشتباه جهانی که مسبّب آشفتگی، نکبت و مسکنت بشری است چیست؛ و دوم اینکه دنیای اخلاقی جدیدی به روی نسل کنونی بگشاید که بر اصولی خلاف این اشتباه استوار است؛ دنیایی که در آن علل خرابی اوضاع از میان خواهند رفت. در این دنیای جدید، ساکنانش به آن مرحله ای از زندگی دست خواهند یافت که روح مهر و صفا بر تمامی نژاد بشری تسلط خواهد داشت؛ انسان احراز معنویت خواهد کرد و شادمان در میان نژادی از موجودات برتر به سر خواهد برد.
معرفتی که بدینسان آدمی نسبت به خویشتن و طبیعت کسب خواهد نمود، او را قادر و وادار به آن خواهد کرد تا با انگیزه نفع شخصی، یا میل به خوشبختی، چنان ترتیبات بیرونی برتری را ایجاد کند که وی را در دامن بهشت زمینی جای و کاشانه دهد... .
پلیدیهایی هم که اکنون از میل جاهلانه شخصی برای کسب برتری در ثروت، مزایا، و افتخارات ناشی است وجود نخواهند داشت؛ بلکه امتیازات به مراتب برتر از اینها بر همه ارزانی خواهد شد، و احساساتی، با ماهیتی بالاتر از آنچه وجه تمایزات فردی بتواند بیافریندشان، مورد تجربه همگان قرار خواهد گرفت.
از لحاظ علمی ترتیباتی صورت خواهند پذیرفت تا در همه جا و هر هنگام ثروت و سرمایه تولید شود، ثروتی که سرشار از خواسته و آزِ بنی آدم است، و به همین جهت میل به مال اندوزی فردی یا هر نوع عدم تساوی در وضع و موقعیت شخصی متوقف خواهد شد.
ضرورت تأمین بی وقفه ثروت برای استفاده و خشنودی همگان، و حق هر کس در تولید و بهره برداری عادلانه محرز و مجاز خواهد بود...
با امکانات گسترده تهیه ثروت و سهولت کاری و لذتی که برای همگان وجود خواهد داشت، دیگر هیچ کس چندان تهی مغز نخواهد بود که به فکر دارایی شخصی بیفتد و خود را به زحمت و دردسر بیاندازد. تقسیم کردن ثروت با سهمی نابرابر بین افراد، و یا اختصاص دادن آن برای منظورهای شخصی، همانقدر بی فایده و زیان آور تلقی خواهد شد که تقسیم کردن آب و یا هوا به مقادیر نامساوی بین مردم، و یا انباشتن برای مصرف آینده.
هیچ کس برای کاهلی و بیهودگی پرورش نخواهد یافت تا دسترنج دیگران را بی پروا و سبکسرانه به هدر داده و بر باد سپارد؛ و قانون ناعادلانه ای در امر اخلاق نوین جهان گنجانده نخواهد شد. هیچ کس آموزش این را نخواهد دید و مأموریت نخواهد یافت که بتازد و تاراج کند و همنوعانش را به خاک و خون بغلتاند؛ چنین رفتاری بی شعورانه و جوهر بدسگالی شمرده خواهد شد؛ و کسی تربیت نخواهد شد که با دیگری سودایی ریاکارانه کند، یا به بهره جویی از کسی دست زند، و حتی چشمداشتی به مزایای شخصی و تمایزات، از هر نوعشان، داشته باشد. کسی که تربیت شده ارزان بخرد، و گران بفروشد، و در پی آن است که با پایمال نمودن حق همنوعانش به استفاده های شخصی برسد، کاهش شأن می باید؛ او شایسته کسب منزلت و محاسن عالی نیست و از لطیف ترین احساسات مربوط به طبیعت و سرشت ما نصیبی نمی برد، و کاملاً ناتوان است که از بالاترین لذات حیات انسانی محفوظ شود.
پی نوشت ها :
*Robert Owen: The Book of the New Moral World (New York: G. Vale, 1845) PP. iii, v-viii
منبع: فرانکلین، لوفان باومر؛ (1389)، جریان های اصلی اندیشه غربی جلد دوم، کامبیز گوتن، تهران، انتشارات حکمت، چاپ دوم، 1389.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}