نویسنده: رحیم کارگر




 
تربیت به معنای وسیع کلمه عبارت است از: هر عمل یا فعالیّتی که واجد اثر سازنده بر روی جسم و روح و شخصیت و یا شایستگی مادّی و معنوی فرد باشد. در این معنا تربیت «فرآیندی است پیوسته که روند آن از آغاز انعقاد نطفه در رحم مادر شروع و تا زمان مرگ ادامه می یابد». به عبارت دیگر انسان در سراسر زندگی به یادگیری و تجربه اندوزی عمدی و غیرعمدی می پردازد و تحت تأثیر متقابل محیط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود قرار می گیرد. تربیت، باعث می شود که انسان دارای خصایصی انسانی ازقبیل: کرامت، عزّت، احترام، شجاعت، نوع دوستی، حکمت، عدالت و عمل گردد. تنها تعلیم و تربیت در جامعه سالم است که انسان را واجد خصایص ذکر شده می کند و این مهم ترین کارکرد تعلیم و تربیت دینی است. البته در تربیت و اخلاق اسلامی، برای انسان سه نوع فعالیّت شناخته می شود:
1. فعالیت طبیعی؛
2. فعالیت عقلانی؛
3. فعالیت اخلاقی.
مهمترین فعالیت تربیتی اسلام، فعالیت اخلاقی و هنجاری است؛ یعنی، انتقال و تثبیت ارزش ها و باورها و فضایل اخلاقی و ایمانی و نهادینه کردن معنویت گرایی و فضیلت محوری در جامعه. زیربنای تعلیم و تربیت اسلامی، پرورش ظرفیت ها و توانایی های روحی و معنوی انسان ها، جهت زندگی سالم و بهینه سازی فعالیت های طبیعی و عقلی است. این دو فعالیت و رویکرد، بدون داشتن رنگ و بوی الهی و معنوی، عموماً سر از بیراهه در می آورند و انسان را گرفتار رفتارهای زودگذر، خشک و بی روح، سودانگارانه و... می کنند. البته روشن است که فعالیت عقلانی، ممیز بین انسان و حیوان بوده و محصول آن، فرهنگ، تمدّن، علم و تکنولوژی است. در این مرحله هرگاه مانند فیلسوفان مادی غرب، انسان را فاقد ارزش های الهی بدانیم- به نحوی که هیچ چیز مانع و مُخلّ آزادی او نباشدت و معتقد باشیم که چون انسان فطرتاً سودپرست است، لذا به اقتضای طبیعتش، قهراً بایستی در پی منفعت مادی خویش باشد و آن را به هر نحوی که امکان پذیر گردد، بدست آورد و در طریق تحصیل آن، توجّهی به کشف حقیقت و غیراخلاقی نداشته باشد و حتّی حقوق دیگران را هم نادیده بگیرد و پایمال کند- در این صورت کاملاً روشن است که به علّت تیزهوشی و زرنگی و فریب و نیرنگ برخی از انسان ها، چه روابط ناهنجاری بین افراد جامعه بوجود می آید!!
سودپرستی و قدرت طلبی، فشارهای غیرانسانی فوق العاده ای را به افراد ضعیف تر جامعه تحمیل می کند و زیر لوای تمدّن و آزادی، عملاً قانون جنگل بر جامعه حاکم می گردد. حفظ حقوق انسان ها و احترام واقعی در روابط انسانی ازبین می رود و انسان در مقام تحصیل لذّت و سود برای خویشتن، دیگران را فراموش می کند و حتّی از حقیقت وجود ارزشمند خود هم بیگانه می شود(1).
گفتنی است، در تعلیم و تربیت مهدوی، نگاهی فراگیر و جامع به انسانها می شود؛ اما شکوفایی بعد اخلاقی و معنوی او، حیاتی و اساسی است و همه فعالیت های تربیتی و فرهنگی، حول محور «کمال اخلاقی» و «زندگی اخلاقی» انسان دور می زند.
امام خمینی(ره) بنای حرکت های اصلاحی و تربیتی- بخصوص هدایت گری پیامبران- را اصلاح انسان و دگرگونی اخلاقی وی می داند:
«پیغمبرها آمدند آدم ها را درست کنند؛ کاری دیگر جز این ندارند. در طول زندگی شان، پیغمبرهای بزرگ و ائمه اطهار(ع) دنبال این بودند که تربیت کنند مردم را، خدای تبارک و تعالی انبیاء را فرستاده برای تهذیب مردم، برای اصلاح مردم»(2).
و «انبیاء هم برای همین معنا آمدند که آدم درست کنند. تعلیم سرمشق همه انبیاست که ازطرف خدای تبارک و تعالی به آنها مأموریت داده شده [است]. مأموریت خدا به انبیاء همین است که بیایند و آدم درست کنند و آنهایی که به انبیاء نزدیک ترند، آنها به مقام آدمیّت نزدیک ترند»(3).
حضرت آیت الله خامنه ای درباره این نوع تربیت می فرماید:
«مردم را هدایت کنید؛ ذهن مردم را روشن کنید؛ مردم را به فراگرفتن دین تشویق کنید؛ دین صحیح و پیراسته را به آنها تعلیم بدهید؛ آنها را با فضیلت و اخلاق اسلامی آشنا کنید؛ با عمل و زبان، فضیلت اخلاقی را در آنها بوجود بیاورید؛ مردم را موعظه کنید؛ از عذاب خدا، از قهر خدا، از دوزخ الهی بترسانید؛ انذار کنید- انذار سهم مهمّی دارد؛ فراموش نشود- آنها را به رحمت الهی مژده دهید؛ مؤمنین و صالحین و مخلصین و عاملین را بشارت دهید؛ آنها را با مسائل اساسی جهان اسلام و با مسائل اساسی کشور آشنا کنید»(4).
ایشان ارزش هایی که در پرتو تربیت اخلاقی منتقل می شود، چنین شمارش می کند:
«برخورداری از ارزش های اخلاقی اسلام بدین معنا است که روح فضیلت و پرهیزگاری و وارستگی و بردباری و اجتناب از شهواتِ ممنوع و دوری از حرص و آز و دنیاطلبی و حق کشی و نامردمی و مال اندوزی و روی آوردن به خلوص و پاکی و پارسایی و دیگر خصلت های اخلاقی در جامعه رواج یابد و به صورت ارزش های اصلی به حساب آید»(5).

مؤلفه های نظام تربیت معنوی

در این نظام برتر تربیتی- که به تمامی ابعاد و زوایای زندگی انسانها بخصوص ابعاد ایمانی و اخلاقی او توجّه ویژه ای می شود- مؤلّفه های زیادی مورد توجّه است؛ ازجمله:
1. شناخت خدا و یکتاگرایی (توحید)؛
2. پرستش خدا و استعانت از او؛
3. یاد خدا و خوف و خشیت از او؛
4. انس و محبت به خدا و خشوع در برابر او؛
5. شکرگزاری و مدح و ثنای الهی؛
6. التزام به اطاعت از خدا و اشتیاق لقای او؛
7. هماهنگی با قوانین و سنن آفرینش؛
8. ایمان به غیب و پیامبران الهی و اوصیای آنان؛
9. ایمان به روز حساب و یاد جهان آخرت؛
10. شناخت (معرفت نفس)؛
11. شناخت بعد الهی و کرامت انسانی؛
12. توجّه به خویش جهت تزکیه و رشد معنوی و الهی؛
13. کسب فضایل و مکارم اخلاقی در سایه ایمان به خدا و جهان آخرت (مثل امانت، صداقت، وفاداری، درست کاری و...)؛
14. پیراستن روان از رذایل و عادت های مذموم؛
15. ایجاد روحیه مراقبت از رفتار خود، ضبط نفس و حسابرسی خویش؛
16. ایجاد روحیه نظم و انضباط و رعایت احکام و حدود دینی و اخلاقی؛
17. ایجاد روحیه صبر و مقاومت دربرابر شداید و مشکلات و تلاش برای حلّ آنها؛
18. پرورش احساس تعهد و مسئولیت در برابر خدا و خلق خدا؛
19. پرورش عواطف در فرد به گونه ای که تنها برای خدا دوست بدارد؛
20. تربیت و پرورش افراد برای بهره مندی بیشتر از طیّبات الهی به منظور تأمین سلامت روحی و جسمی و سلامت و نشاط و نیرومندی؛
21. شناخت و ترویج فرهنگ اسلامی؛
22. پرورش نیروی اندیشه و تفکّر و کسب و اشاعه دانش و تقویت روحیه علمی؛
23. تأکید بر آشنایی با معارف قرآن و دیگر ذخایر گران بهای اسلامی؛
24. بهره مندی از آداب و سنن تا آنجاکه با فطرت الهی انسان، هماهنگ است؛
25. ایجاد زمینه مساعد برای پرورش صحیح فرزندان درجهت رشد و شکوفایی استعدادهای آنان؛
26. رعایت حقوق همه انسان ها و مراعات انصاف برخورد با آنان؛
27. ایجاد روابط مهرآمیز و همراه با گذشت و فداکاری و ایثار با دیگر مؤمنان و مسلمانان؛
28. تقویت روحیه تعاون در کارهای خیر، تقوا و تکامل اجتماعی؛
29. ایجاد روحیه تفاهم و برادری میان مؤمنان و مسلمانان و تحکیم روحیه مساوات خواهی؛
30. پرورش روحیه عدالت خواهی و داوری به حق و پذیرش آنان، هرچند که به زیان شخص باشد؛
31. ایجاد روحیه دعوت به خیر و توصیه به حق و توصیه به صبر؛
32. ایجاد روحیه ستیز در برخورد با ستمکاران در حدّ عدل اسلامی و بازگرداندن ظالم از ستمگری و حمایت از مظلوم و بازداشتن او از ستم کشی؛
33. پرورش افراد به گونه ای که درمقابل سرنوشت اجتماعی و سیاسی خویش و جامعه، احساس مسئولیت نمایند؛
34. تربیت افراد به گونه ای که به «مالکیت مطلق پروردگار متعال بر جهان و هرچه در آن است»، ایمان داشته باشند و خود را امانتدار نعمت های او بدانند و با کار مفید و مشروع از این نعمت ها، برخوردار شوند؛
35. تربیت افراد به گونه ای که با استفاده از استعدادها، نیروها و امکانات خود به بندگان خدا سود رسانند و خدمت کنند؛
36. پرورش روحیه قناعت در مصرف و نفی اسراف و تبذیر و زیاده روی؛
37. پرورش روحیه عدالت خواهی و نفی هرگونه تعدّی، تجاوز و بهره کشی ظالمانه؛
38. پرورش افراد به منظور پرهیز از تکاثر، گنج اندوزی، رباخواری و مبارزه با این قبیل انحراف ها و... .(6)

شاخصه ها و الگوهای تربیت فضیلت گرا

تعلیم و تربیتی که مبتنی بر اندیشه مهدویت شکل گرفته و فضیلت گرایی و اخلاق الهی در آن نقش محوری و کلیدی دارد، باید از الگوها و چهارچوب های ذیل استفاده وافری ببرد:

1. الگوی آماده سازی فکری

در این رویکرد باید ذهن و فکر و روان مردم را درجهت شکل گیری جامعه فضیلت محور و اخلاق گرا آماده و بایستگی ها و زیبایی های اخلاق و مکارم اخلاقی را تبیین نمود و علاقه و میل آنها را به این سمت کشاند.

2. الگوی نشاط انگیزی درونی

ایجاد انگیزش درونی و نشاط معنوی در انسانها به جهت شکل گیری جامعه اخلاقی و بروز رفتارهای اخلاقی و ملکوتی، یکی از روش های مهم تربیتی است و باعث شور و اشتیاق آنان به نیکی ها و اعمال صالح می گردد و جایگاه اخلاق الهی را در جامعه برجسته تر و ملموس تر می سازد.

3. الگوی تواناسازی روحی (تقویت روحی)

براساس این الگو، باید بسترها و زمینه های حرکت انسانها به سوی جامعه اخلاقی را با شکوفاکردن استعدادهای درونی و فعلیّت بخشیدن به توانایی های روحی و معنوی آنها فراهم ساخت و روحیه آنها را برای قرارگرفتن در مسیر معنویّت و عرفان، تقویت نمود.

4. الگوی تغییر تدریجی

هرچند برای اصلاح رفتارها و پندارهای ناسالم و غیراخلاقی نیاز به یک دگرگونی واقعی و بنیادین (انقلاب اخلاقی) هست؛ ولی برای پیشبرد و تعمیق روحیه اخلاقی در انسان ها، باید به صورت نظام مند و با برنامه حرکت کرد و مرحله به مرحله و به تدریج آنان را به زیبایی ها و مکارم اخلاقی مأنوس و آشنا نمود.

5. الگوی تحوّل بنیادین (تحوّل باطنی)

تغییرات ظاهری و روبنایی و اکتفاء به رفتارهای کم مایه و غیرعمیق، یکی از کاستی های جامعه انسانی درجهت رشد و تعالی معنوی است؛ ولی در الگوی تربیتی مهدوی، آنچه اهمیت دارد، دگرگونی و تحوّل واقعی و بنیادین بشر و قرارگرفتن آنان در مدار حیات طیبه و اخلاق الهی است و این با تعمیق آموزه های اخلاقی و پرهیز از ظاهرگرایی امکان دارد.

6. الگوی به گزینی (آراسته گرایی)

براساس تعلیم و تربیت مهدوی، انسانها نه تنها در انتخاب و گزینش فضیلت گرایی راهنمایی و هدایت می شوند؛ بلکه در عمل به مکارم اخلاقی و آراستن ظاهر و باطن به اعمال صالح نیز ترغیب می شوند و براین اساس نورانیّت و معنویّت غیرقابل وصفی در جامعه حاکم می شود.

7. الگوی مسئولیت آفرینی

انسانها تا زمانی که نسبت به آفریدگار، خود، جامعه و محیط احساس مسئوولیت نکنند و حقوق و تکالیفی را متوجّه خویش ندانند، کمتر میل به نقش آفرینی اخلاقی دارند؛ اما با ایجاد احساس وظیفه دربرابر همه و مسئولیت پذیری درونی و وجدانی، تاحدودی از کج روی دوری کرده و پایبند به فضایل انسانی و مکارم اخلاقی می شوند و این اصل مهم تربیتی باید مورد توجّه «جامعه مهدوی» قرار گیرد.
مسئوولیت شکل های گوناگونی دارد که بدین قرار است:
7- 1. مسئوولیت انسان دربرابر آفریدگار خود؛
7- 2. مسئوولیت مردم نسبت به جایگاه آنها(7) و مواجهه با رسالت(8) پیامبران.
ملّت ها از جایگاه خود و اینکه چه کسانی آنها را رهبری کردند و طاعت خود را به طاعت الهی مقرون ساختند، بازخواست می شوند، از این رو خداوند، قوم فرعون را به دلیل اینکه به او اجازه دادند تا آنها را تحقیر نماید و با سرنوشت آنها بازی کند، محکوم می کند(9).
ملّت ها از میزان آزادی خود و کرنش دربرابر غیرخداوند سؤال می شوند(10). از آنها درمورد نعمت ها و بهره های مادی سؤال می شود که چگونه آن را جمع کرده و در چه راهی استفاده نموده اند(11). از تعهدات، پیمان ها و قراردادهای آنها با یکدیگر نیز سؤال به عمل می آید و... .
7- 3. مسئوولیت رهبری دینی، سیاسی، فکری، اقتصادی و... چنان که آمده است: «روز قیامت خداوند- عزوجلّ- به انبیاء و علماء می گوید: شما هدایت کنندگان مردم بودید، پس برای مردم چه انجام دادید؟ و به حاکمان و ثروتمندان می گوید: شما خزینه دار گنج ها و ثروت های من بودید، آیا آن را به فقرا رساندید و یتیمان را سرپرستی نمودید و آیا آن حقی را که من بر شما واجب کردم، از آن جدا و پرداخت کردید؟»
7-4. مسئولیت فرد دربرابر خود؛ چنان که می فرمایند: «دو پای انسان در روز قیامت به لرزه می افتد، هنگامی که از او سؤال می شود: جوانی اش را در چه به سر آورده، عمرش را در چه به پایان برده، مالش را از کجا بدست آورده و در کجا خرج کرده و به چه مقدار از علمش، عمل نموده است!!»
انسان باید پیوند مسئوولیت خود را دربرابر آخرت درک کرده و گستره ها و جزئیات آن را بفهمد. اهمیّت تمرکز بر این علاقه در تربیت و نفوذ معنای آن در وجدان متعلّم، احساسی عمیق نسبت به مسئوولیت اجتماعی در گستره افعال و اقدامات او ایجاد می کند.(12)

8. الگوی اعتدال

چنان که خواهد آمد نظام اخلاقی اسلام، مبتنی بر ایجاد تعادل بین عواطف، غرایز و احساسات انسان و دور کردن او از افراط و تفریط و ظلم است. براین اساس جامعه اخلاقی، جامعه ای متعادل، عدالت گرا و ظلم ستیز است و هرنوع ناهنجاری و رفتار غیراخلاقی را، ظلم به خود یا جامعه فرض می کند و با تحقق ملکه عدالت و تقوا در دل و جان مردم، شاهد تخلّق آنان به اخلاق الهی می گردد.

9. الگوی عزّت بخشی

در تعلیم و تربیت مهدوی، اصل بر ایجاد عزّت نفس و منزلت اخلاقی در انسانها با انجام اعمال صالح و ورع و پرهیزگاری است. آنان با روی آوردن به معنویات و فضایل انسانی، احساس فخر و عزّت می کنند و به منزلت و موقعیت راستین خود پی می برند. در واقع ملاک افتخار و برتری در جامعه مهدوی، انجام اعمال صالحه و فضیلت گرایی است.

10. الگوی مهرورزی با معبود

یکی از شرایط و زمینه های مهم در شکل گیری روحیه اخلاقی و معنوی در انسان، تعمیق رابطه او با آفریدگار و فزونی عشق و محبّت وی به خدا است. جامعه ای که با عشق و دوستی خداوند شکل می گیرد، همیشه طیب و سرزنده بوده و از کژتابی و فساد به دور خواهد بود.
نتیجه آنکه «تربیت اخلاقی» زیبنده ترین و بایسته ترین برنامه فرهنگی در جامعه ای است که می خواهد براساس تعلیم و تربیت مهدوی، گام در مسیر رشد و بالندگی بردارد.

پی‌نوشت‌ها:

1- ر.ک: محمود نیکزاده، کلیّات فلسفه تعلیم و تربیت، (تهران، کیهان، 1379)، صص73 و74.
2- صحیفه نور، ج6، ص158.
3- همان، ص236.
4- تعلیم و تربیت از دیدگاه مقام معظم رهبری، ج1، ص112.
5- همان، ص134.
6- ر.ک: محمود نیکزاد، کلیّات فلسفه تعلیم و تربیت، صص208 - 214.
7- اعراف(7)، آیه6: «فلنسألنَّ الَّذین أرسل إلیهم ولنسألنَّ المرسلین».
8- زخرف(43)، آیه44: «وإنَّه لذکرٌ لَّک ولقومک وسوف تسألون».
9- همان، آیه54: «فاستخفَّ قومه فأطاعوه إنَّهم کانوا قوماً فاسقین».
10- نساء(4)، آیه97: «إنَّ الَّذین توفَّاهم الملائکه ظالمی أنفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنَّا مستضعفین فی الأرض».
11- تکاثر(102)، آیه8: «ثمَّ لتسألنَّ یومئذٍ عن النَّعیم».
12- ر.ک: فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، ص106 و107.

منبع:کارگر، رحیم؛ (1389)، تعلیم و تربیت در عصر ظهور، قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)چاپ دوم 1389.