نویسنده: دکتر سید احسان خاندوزی




 
اگر شجره‌ی جهاد با طرحی خردمندانه و روحیه‌ای دلیرانه آبیاری شود، میوه‌ی آن خلق یک حماسه است؛ چه ظاهرش پیروزی باشد چون بدر و چه در ظاهر شکست باشد چون کربلا. عرصه‌ی چنین جهادی به جنگ نظامی نیز محدود نیست. می‌توان از یک قرارداد استعماری نیز، حماسه‌ای همچون تحریم تنباکو را آفرید که نمونه‌ای از جهادی خردمندانه در اقتصاد بود و تا سال‌ها خاطر دشمنان را پریشان ساخت. هرچند امروز هدف جهاد ما بسی فراتر رفته است و دیگر در کاهش وابستگی به محصولات خارجی و قالب سلبی خلاصه نمی‌شود، تمایزی که می‌تواند جهاد اقتصادی امروز ملت ایران را به یک تجربه‌ی تاریخی نو و یک سرمشق تبدیل کند، وجه سازنده و ایجابی آن است؛ یعنی در این‌که نشان دهیم می‌توان با حصر اقتصادی نیز (نه تنها برپا ایستاد بلکه) به پیشرفت و عدالت نزدیک شد.
بر این اساس حماسه‌ی اقتصادی تأکیدی است برای به بار نشستن جهاد اقتصادی. مدیریت حماسه‌ی جدید اقتصادی بسیار پیچیده‌تر از نمونه‌های بسیطی چون تحریم تنباکو است. زیرا امروز جهاد باید در عملکرد «سیستم» تجلی یابد. این جهاد حداقل باید با دو رکن تکمیل گردد: رکن برنامه و رکن اخلاق؛ برنامه‌ی خردمندانه برای جهاد و روحیه و اخلاق متناسب با جهاد اقتصادی. هر یک از این دو رکن بدون دیگری ناقص است و اهالی نبرد غیر از امکانات جهاد نیازمند روحیه‌ی مؤمنانه و غیورانه و امید هستند. این‌گونه است که قرآن مجید تردید و بیم اقتصادی را از دل اهل ایمان می‌زداید و نوید می‌دهد که «وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاءَ»؛ اگر از فشار اقتصادی ناشی از منع ورود مشرکان بیمناک هستید در آینده خداوند شما را از فضل خویش بی‌نیاز خواهد کرد.(بخشی از آیه‌ی ۲۸ سوره‌ی توبه)
هر یک از دو رکن فوق نیازمند برپاکننده است:
*برپاکنندگان رکن نخست: سیاست‌گذارانی (در مجلس و دولت) که با خودباوری، برنامه‌ی خردمندانه‌ای برای مجاهدت اقتصادی در دستور کار بگذارند به نحوی که نتیجه‌ی آن بهبود ساختارهای اقتصاد ایران برای تسهیل حرکت گروه‌های مختلف جامعه در مسیر جهاد اقتصادی باشد، نه آن‌که راه برای نیروهای غیرمولد، هموار و برای نیروهای مولد، دشوار باشد.
*برپادارندگان رکن دوم: مردمانی (اعم از تولیدکننده، سرمایه‌گذار، تاجر و مصرف‌کننده) که با بینش و انگیزه‌ی مجاهدت و روحیه‌ی جمعی دست به انتخاب‌های اقتصادی بزنند به نحوی که ثمره‌ی این تحول رفتارها، کمک به جبهه‌ی حق باشد.

می‌توان بر مبنای دو رکن برنامه و اخلاق، فهرستی از آسیب‌های جهاد اقتصادی در کشور را بیان کرد. سیاست‌هایی که نسبتی با جهاد اقتصادی ندارند یا اخلاقیاتی که موجب رفتارهای ضد جهادی می‌شوند نمونه‌هایی از این آسیب‌ها هستند. اما مهم‌تر از همه‌ی این موارد، عدم اتکاء و محوریت سرمایه‌های انسانی مناسب با جهاد اقتصادی است. طی دوره‌های گذشته، اقتصاد ما در یکی از دو رکن جهاد اقتصادی دچار کاستی بوده است:
*یا اساساً به حرکت مجاهدانه در عرصه‌ی اقتصاد اعتقاد نداشتند و الگوهای مادی، فردگرا و سودمدار را گره‌گشا می‌شمردند و با اتکاء به الگوهای غربی و شرقی در تدبیر امور به دنبال سامان دادن مشکلات جامعه‌ی ایرانی بودند. مانند جریان تکنوکراتی که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اول فروردین امسال بدان‌ها اشاره کردند و اساساً جرأت تصور مدل «اقتصاد ایران بدون صادرات نفت خام» را نداشتند.
*یا مجاهدت اقتصادی و روحیه‌ی مقاومت را می‌پذیرفتند اما «برنامه‌ی خردمندانه و نظام‌واره» برای تحقق آن نداشتند و به ناچار در عمل همان شیوه‌هایی را در پیش می‌گرفتند که به تضعیف مقاومت اقتصادی ختم می‌شد. مانند دوره‌ای که علی‌رغم ایستادگی سیاسی در برابر زیاده‌خواهان بین‌المللی، در عمل وابستگی اقتصاد ایران به واردات خارجی افزایش یافت یا علی‌رغم احیای شعار مبارزه با فساد، روش‌های متناسب و سیستمی برای کاهش فساد اتخاذ نگردید که موجبات ابراز نارضایتی رهبر انقلاب را نیز به دنبال داشت.
به نظر می‌رسد که این نقصان در نظام تصمیم‌سازی کشور، نشأت‌گرفته از کاستی‌های «نهاد پرورش تصمیم‌سازان» است. در دهه‌های اخیر تصمیم‌سازان دستگاه‌ها و قوای کشور بیشتر محصول دانشگاه و گروهی نیز محصول حوزه‌اند. در نتیجه اگر خروجی دانشگاه و حوزه‌ی ما علی‌الاغلب به یکی از دو ضعف فوق دچار باشند، نظام تصمیم‌سازی و بلکه تصمیم‌گیری کشور نیز از این کاستی در امان نخواهد ماند. اگر این خروجی‌ها به الگوی اسلامی و بومی در اقتصاد، حقوق، سیاست، فرهنگ و مدیریت اعتقاد نداشته باشند و یا روش‌های خردمندانه و نظام‌واره‌ای برای پیشبرد این اهداف را شناسایی و طراحی نکنند، نخواهند توانست خادمان خوبی برای بارگاه جهاد اقتصادی باشند. اینجاست که بحث جنبش نرم‌افزاری وتحول در علوم انسانی نیز با مسأله‌ی جهاد اقتصادی در یک افق قرار می‌گیرد.
بنابراین در کنار توجه به کاستی‌های برنامه و روحیه در مسیر حماسه‌ی اقتصادی، باید پیش‌تر از آن به دنبال تربیت و محورساختن نخبگانی بود که هم به کارآمدی و تحقق عینی الگوی جهاد اقتصادی معتقد باشند و هم برای این الگو از روش‌های خردمندانه و نگرش‌های سیستمی بهره ببرند. در این نقطه، تحقق حماسه‌ی اقتصادی در ایران به مظهر حماسه‌ی سیاسی (یعنی انتخابات) نیز گره می‌خورد. به این معنا که نتیجه‌ی انتخابات می‌تواند به شدت بر سرمایه‌ی انسانی دست‌اندرکار برای جهاد اقتصادی تأثیر مثبت یا خدای ناکرده منفی بگذارد. زیرا چنان‌که گفتیم یک رکن تحقق حماسه، طراحی و برنامه‌ریزی و تغییر ساختارهاست به نحوی که راه را برای جهادگران اقتصاد و اهالی تولید تسهیل کند و انگیزه‌های غیرمولد، سوداگر و فسادآلود را به حاشیه راند. اگر نیروهای مولد، خلاق، تلاشگر، آرمانگرا و دانش‌پایه به عنوان افاضل ملت مقدم داشته و صدرنشین شوند، آن‌گاه متناظر آن‌ها، تولید و نوآوری و کار و آرمانگرایی و علم، ارزش خواهند شد و با زنده شدن استعدادهای تولیدی کشور، امکان قطع وابستگی سنتی به درآمدهای نفت فراهم خواهد آمد. زیرا تولید ملی و مالیات از تولید و مصرف خواهد توانست بخش زیادی از مخارج دولت‌ها را به شرط اصلاح نظام هزینه‌های دولتی تأمین نماید.
روشن است که اگر وابستگی حیاتی به بیرون‌ وجود نداشته باشد، ابزار تهدید و إعمال فشار از دست دشمنان گرفته خواهد شد و ملتی که دست احتیاجش دراز نیست، دلیلی برای امتیاز دادن و عقب نشستن ندارد. به تعبیر امیرمؤمنان علی علیه‌السلام «إحتج إلی مَن شئت تکن اسیره و إستغن عَن من شئت تکن نظیره؛ اگر نیازمند کسی بودی، زیردست و اسیر اویی ولی چنانچه بی‌نیاز شوی، هم‌رتبه و نظیر او خواهی شد.» در این قطع وابستگی‌ها است که امکان طرف شدن شانه به شانه با دولت‌های غربی و شرقی فراهم می‌آید و این بزرگترین هدیه‌ی یک اقتصاد مقاوم به سیاست خارجی کشور است.
منبع: پایگاه اطلاع ‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری (مد‌ظله‌العالی)