ملت ایران، حماسه آفرینان واقعی
ملت ایران، حماسه آفرینان واقعی،حماسه سیاسی حماسه اقتصادی، 1392
نویسنده: صادقعلی رنجبر
سریال نامگذاری های اقتصادی سالانه توسط رهبری معظم انقلاب در یک روند موزون و ریتمیک به فینال خود نزدیک شده و کافی است که با اتکاء به ریل گذاریهای پیشین و پشتوانه سازیهای بنیادین، مردم همیشه حماسه آفرین، اینبار نیز با بدست گرفتن ابتکار عملهای موجود و خلق پردامنه ترین حماسه های موعود، با دو گرایش مشهود در عرصه سیاسی و اقتصادی، ایران عزیز را به سرمنزل مقصود، رهنمون شده و طی آن ریل های آماده، قطار اراده مردم را میزبان گردند.
برنامه های کلان نظام را می توان همانند تیم های بزرگ لیگ برتر یکی از رشته های مهم ورزشی، مثلاً فوتبال در نظر گرفت که هم اکنون پس از یک سلسله مسابقات هدفمند مقدماتی، در سطحی بالاتر و حساس تر یعنی در مرحله حذفی بازی ها قرار گرفته و برای رسیدن به نیمه نهایی و نهایی این مسابقات، چاره ای جز اتکاء به بازیگران اصلی نظام مردمسالاری دینی و حماسه آفرینان واقعی جامعه، یعنی مردم وجود ندارد!
رهبری معظم انقلاب با محاسبات همه جانبه اتفاقات آینده و نیز آنالیز دقیق آنچه که بر ما گذشت و کاشت ها و داشت هایی که در طول چند سال اخیر انجام داده ایم، سال 1392 هجری شمسی را سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی نامگذاری کردند و این نامگذاری، در اصل راهکاری اساسی و جهشی برای برون رفت از تنگنای شرایط جاری و تغییر وضعیت جامعه در گزینش و چینش چهره ها، ساختار و محتوای سیاسی و تعدیل شرایط فشارنده و بعضاً آزارنده اقتصادی، ترجیحاً در ابعاد معیشتی است که این روزها، بدجوری یقه اقشار آسیب پذیر جامعه را جمع و سبد خرید خانوار آنها را تهدید نموده است.
حماسه به معنای انجام یک کار خارق العاده، هوشمندانه، پربازده، متمایز از گذشته، اوج گیری، جهش آفرینی، رهایی از روزمرگی و یکنواختی، شجاعت ورزی و خطرپذیری، عملیات غافلگیرانه، مقاومت مقتدرانه، تصمیمات تاثیرگذار، فداکاری مدبرانه و تغییر وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوبی است که نیازمند ذهنیت های تازه و اندیشه های انقلابی است و تفکر محافظه کارانه و معامله گرانه نمی تواند در خلق حماسه، کارایی داشته باشد.
در دنیای سیاست، دو مولفه مهم، تاثیرگذار و تعیین کننده اصلی اند که یکی نقش حضور حمایتی و مشارکتی مردم در صحنه به عنوان پشتوانه و سرمایه اجتماعی و دیگری کارکرد اجرائی و محتوایی نظام سیاسی حاکم در یک کشور است و اگر هر یک از این دو کُمِیت بنیادین، بنا به هر دلیلی حاضر و یا قادر به ایفای نقشهای محوله نباشند، ساختار و اقتدار سیاسی آن جامعه به هم ریخته و نظام سیاسی حاکم در معرض فروپاشی قرار می گیرد.
اما گزینه کلیدی و مدیریتی مصرح در قانون اساسی و تفکر دینی ما که این دو مولفه تعیین کننده را بطور پیوسته تحت تاثیر و هدایت و نظارت خود نگه داشته و ضامن سلامت، صلابت و استمرار عملکرد مردم و نظام سیاسی و عامل تمرکزبخشی به این دو مولفه مهم است، قطع یقین جایگاه برتر رهبری دینی تحت عنوان ولایت مطلقه فقیه است که در تفسیر نگرشی ما از آن بعنوان استمرار نهضت و حرکت و ولایت انبیاء یاد می شود.
تدریجاً و ترجیحاً منظور ما از کنار هم نهادن این سه گزینه مشخص می شود که عامل اصلی و نگین اعتبار حلقه اتحاد مردم در تحقق اهداف رسالتهای بزرگ اجتماعی مثل انتخابات و نیز دلیل مشروعیت و ضامن صحت عملکرد دولتمردان در یک نظام ولایی، رهبری دینی است که محوری ترین نهاد مصرحه در قانون اساسی است.
بنابر این اگر چه حضور گسترده مردم در صحنه جهت لبیک گویی به فراخوان سیاسی نظام، یک مشارکت معنادار و در اصل نمادی از یک همه پرسی پنهان در ارزیابی میزان مردمی بودن نظام در شرایط امروز و نیز نمادی از یک قدرت بازدارنده در جامعه ما وسندی برای وزن کشی از میزان اقتدار سیاسی و نهایتاً به تنهایی، مصداق بارز ثبت یک حماسه بزرگ سیاسی است، اما این حماسه زمانی از کمیت و کیفیت معمول به کیفیت مطلوب ارتقاء می یابد که ما در کنار حماسه حضور، شاهد تجلی بصیرتی جامع تحت عنوان شایسته تر گزینی و یا همان انتخاب اصلح نیز باشیم.
حماسه سیاسی در انتخابات زمانی به کمال می رسد که در بین رجل سیاسی تایید شده از سوی شورای محترم نگهبان که فیلتر شرعی و حقوقی در مرحله کف احراز صلاحیت هاست، مردم ما فرد یا افرادی را در گزینه نهایی خود برگزینند که اولاً شان نظام دچار خدشه نشده و اصطلاحاً قد و قامت نظام کوتاه نشود و ثانیاً شایسته ترها پشت خط تبلیغات ها و هوچی گری ها و سمپاشی ها، مهجور نمانده و برگزیده های کم کارآمد و ناشی و تازه کار، نظام را با قدمت سی و چهار ساله، به کارگاه و آزمایشگاه مبدل نکنند که طی آن کسی بخواهد در بالاترین سطوح اعتماد مردم و نظام ولایی، تمرین مدیریت کرده و بجای انجام رسالتهای گسترده قانونی و شرعی خود، افکار عمومی را بیازارد و رهبری معظم انقلاب را به تناسب ضرورتهای ناخواسته، به تعدد واکنش وادارد!
حماسه سیاسی زمانی شکل می گیرد که مردم ما از یک طرف با ثبت گسترده ترین حضور حداکثری در صحنه های مختلف از جمله انتخاباتی که در خرداد امسال برای انتخاب رئیس جمهور و اعضای شوراهای اسلامی شهرها و روستاها برگزار می گردد، دست رد به سینه بدخواهانی بزنند که با تحریم انتخابات و یا شبهه پراکنی و فتنه آفرینی و تردیدافکنی در تکاپوی انصراف آنها از حضور در پای صندوق های رای هستند و از طرف دیگر، بصیرت خود را به رخ نااهلان و نامحرمان و ناتوانانی بزنند که بجای تحریم انتخابات که عملاً پروژه شکست خورده و نخ نمایی است، در صدد مصادره آرای مردم و استقرار یک اپوزوسیون استتارشده در گریم خودی ها و خودی نمایی از خویش اند، در حالیکه مواضع آنها با مواضع آشکار و نصایح پنهان ولی امر مسلمین، زاویه مشهود دارد و بزرگترین مشخصه آنها، تمردهای پیاپی توجیه گرانه از فرامین رهبری معظم، فاصله گیری مشهود از مصالح عالیه نظام، آب به آسیاب دشمن ریختن و اختلاف اندازی و تفرقه گری در صفوف نیروهای خودی است.
حماسه سیاسی، گزینش و چینش امتحان داده های موفق و ممتازی است که نه در حرافی که در جراحی مشکلات مردم، طبیبان حاذق اجتماعی و اقتصادی و اجرائی اند و علیرغم شعار مبارزه با باندبازی ها، رفته رفته خودشان هم به همین اتهام متهم نمی شوند و استعدادهای جامعه را معطل کج سلیقه گی ها و انسداد دیدگاهها و جزم اندیشی های خود نکرده و نظام را در موضع تهمت دگماتیسم سیاسی قرار نمی دهند و ظرفیت روانی لازم برای بکارگیری تمامی توانمندان خودی را دارند.
حماسه سیاسی که در انتخابات به تجلی در می آید، دارای دو بعد اساسی است که یکی حماسه حضور و دیگری حماسه بصیرت و شعور است و طی آن مردمسالاری دینی و بصیرت سیاسی مردم بطور همزمان به نمایش در آمده و نظام سلطه، با مسدود دیدن روزنه های نفوذ و امید، مجبور به کنار آمدن با نظام مردمی و دینی ما و عقب نشینی از مواضع ظالمانه و تهاجمی شده و مردم ما به حقوق حقه خویش در همه ابعاد دست می یابند.
در این فراز به رئوس راهکارهای مسجّل و فرمولهای شکل گیری حماسه سیاسی اشاره می گردد:
1. بیداری و بصیرت سیاسی مردم از طریق تجزیه و تحلیل مداوم مسائل اصلی جامعه
2. آنالیز عملکرد و مواضع رجل تایید شده و دسته بندی های سیاسی موجود از طریق رسانه ها
3. محوریت مواضع مقام عظمای ولایت و اولویت روابط تعبدی بر هریک از روابط عاطفی و رمانتیک و غیره
4. انطباق شرایط جامعه با توانایی های اجرایی نامزدها و عدم استقبال از مواضع ادعایی
5. انطباق مواضع اتخاذی نامزدها و جناحهای آنها با مواضع امام راحل و رهبری معظم و انتظارات مردم
6. انطباق فایده مندی و تاثیرگذاری حضور نامزدها در شکوفائی دیپلماسی نظام
7. انطباق کارآمدی اقتصادی نامزدها با چالش های اقتصادی موجود جامعه
8. ارزیابی شخصیتی و وزن کشی سیاسی نامزدها در میزان پذیرش از سوی رقبا، مخالفان و منتقدان
9. شمارش، سطح بندی و بارم گیری از مشکلات حل شده و معضلات ایجاد شده در زمان مدیریتی نامزدها
10. شمارش تمردها، دوپهلوزنیها، سکوتها، مخالفتها و تبعیتهای نامزدها از مواضع مقام معظم رهبری
11.گرایش شناسی طرفینی بین نامزدها و تجلیات رسانه ای و دیپلماسی نظام سلطه و فاصله گیری از آنها
12. اقتدارشناسی حماسه سیاسی در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و نظامی
خلاصه این که از مجموعه دیدگاههای ارائه شده در سطور بالا به راحتی قابل برداشت است که حماسه آفرینان واقعی جامعه، مردم اند و کسی نمی تواند در یک نظام مردمسالار دینی از این نقش تعیین کننده، بکاهد!
اما نکته مهمی که بعضاً رسانه ای هم می شود و لازم است که مورد پردازش کوتاه قرار گیرد، ادعا و تاکید بر فقط "یک رای داشتن امام راحل و رهبری معظم" آن هم از قول همین دو بزرگوار است. فلذا اگر منظور از تاکید بر این جمله، رای فیزیکی و ظاهری در صندوقهای رای است که با توجه به پخش مستقیم این رای اندازی ها از طریق رسانه ملی و نیز باور عمومی و اعتماد اعتقادی مردم کسی در صحت آن تردید ندارد که نیاز به تاکید موکد باشد، اما اگر منظور، جلوگیری از القاء اِعمال پنهان رای بیشتر از سوی معظم له در افکار عمومی است که نه در عملکرد و منویات رهبری و نه در باور عمومی، چنین جوّی وجود ندارد که کسی بخواهد آن را خنثی کند، گمان سوم ابراز نگرانی درونی گویندگان چنین جملاتی است که باید به آنها گفت، اگر آنها به حجم نفوذ رهبران الهی مراجعه کنند، در می یابند که گرایش آنها، تعیین کننده گرایش میلیونها مریدی است که منتظرند تا لبیک گویان در راستای جلب نظر و رضایت ایشان، نه تنها رای که جان شیرین خویش را هدیه و نثار کنند! اینکه آقایان گمان کنند چون رای فیزیکی رهبری، یکی است، پس رای اجتماعی معظم له هم قطعاً یکی است، القاء و دلخوشی باطلی است، چرا که امروز بر همه نامزدها مسجل است که حتی لیدرهای محلی، بومی، قومی و شهری هم علاوه بر رای خود، دارای آرای متعدد در حوزه نفوذ اجتماعی خویش اند و دلیل رویکرد افراطی نامزدها به این لیدرها نیز قطعاً همین است، آن وقت چگونه می شود که رای عمومی و تقلیدشونده یک رهبر اجتماعی و دینی محبوب القلوب مردم که همواره با لبیک های چند ده میلیونی داخلی و میلیاردی جهانی مواجه می شود، یکی باشد؟! امیدوارم که در این رابطه، رویکردهای موقت به خودشان را معیار چنین قضاوت نادرست قرار ندهند.
البته حماسه سیاسی فقط در انتخابات محدود نشده و علاوه بر آن مردم ما با پشتکرد قاطع به مطالبات متعدد نظام سلطه از جمله، اصرار بر عقب نشینی در مذاکرات هسته ای، ترفند فریبکارانه مذاکره خواهی، پیام مرموزانه نوروزی و برنامه های غلط انداز رسانه ای و دهها شگرد سیاسی دیگر در قالبهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و رویکرد نسبت به سایر فراخوانهای نظام ولایی، حماسه های سیاسی دیگری را رقم می زنند که گستردگی هر چه باشکوه تر حضور در راهپیمایی سالانه 22 بهمن، مکمل حماسه سیاسی انتخاباتی در سال 92 است.
خلاصه اینکه حماسه مورد نظر رهبری در سال ۹۲، فراتر از حماسه های ثبت شده در سالهای گذشته و به عبارتی، حماسه حماسه هاست و انتظار بر این است که مردم علاوه بر حداکثر مطلق حضور، همانند 9 دی 88، دغدغه های جاری رهبری عزیز در عرصه سیاسی را نیز مرتفع کرده و عمیق تر از شعارها و ادعاهای افراد، به کسانی اعتماد کنند که مورد اعتماد معظم له اند، کسانی که بر سوگندشان وفادار، بر عهدشان استوار، بر مرامشان ماندگار و فراتر از مرزهای فتنه و انحراف، ولایتمدارند, نه آنکه همانند رفقای نیمه راه، خیمه ولایت را ترک کرده و همچنان به دو جاذبه قدرت و ثروت اندیشیده و مسئولیت ها را منحصر به لیاقت خود دانسته و برای بدست آوردن یا حفظ آنها متاثر از اندیشه های ماکیاولی، به هر لطایف الحیل و حشیشی متشبث شوند.
بیش از 34 سال است که نظام و مردم ما طعم تلخ تحریم ها را می چشند و در برخی از براهه، همانند برهه دفاع مقدس، گاهی شاهد نقش تعیین کنندگی تحریم ها نیز بوده اند، اما اعتقاد قوی و بصیرت سیاسی مردم مانع از نتیجه گیری نهایی نظام سلطه شده است.
تردیدی نیست و نیز مستند به سخنان باراک اوباما در مجمع عمومی قبلی سازمان ملل متحد، هدف نظام سلطه جهانی از سیاست تحریم اقتصادی فلج کننده و پر هزینه، براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و بکارگیری تمام توان دیپلماسی بین المللی تنها و تنها می تواند تابع چنین هدف شوم باشد، اما علیرغم وعده های شش ماهه و یک ساله، عملاً نه تنها هرگز نتوانست حتی به بخشی از این آرزوی مهم و موهوم دست یابد، بلکه هر روز مجبور به عقب نشینی و معافیت برخی از کشورها در بعضی از مراودات اقتصادی با ما شده و این روزها که مرموزانه عَلَمِ مذاکره خواهی را بالا برده و ما را به یاد صلح خواهی صدام و پیگیری قطعنامه 598 رژیم بعثی انداخته، بجای شعار مهار دوجانبه و براندازی، مجبور شد تا برای خالی نبودن عریضه، به اتخاذ استراتژی تغییر رفتار نزول کند.
محاصره اقتصادی و تحریم تجاری سی و چهارساله که هم سن نظام جمهوری اسلامی است، از جوانان مستعد و پرانگیزه ما مردان مبتکر و دانشمندی ساخته است که امروز، نه تنها نگران تحریم نیستیم، بلکه نگرانی ما مربوط به فردای پس از شکستن تحریم است که نکند خدای نکرده، کالاهای آماده موجب توقف روند رو به رشد بدست آوردن تکنولوژی ها ساخت وسایلی شود که تا دیروز در انحصار نظام سلطه قرار داشته و امروز در غالب زمینه، کشور ما نیز به گروه دارندگان تکنولوژی های برتر ملحق شده است!
توسعه و رشد و پیشرفت های اقتصادی ما در گذر از بحران های تحمیلی به اندازه ای است که نظام سلطه جهانی بشدت نگران تبدیل ایران به یکی از ابرقدرتهای علمی و فن آوری جهان در انتهای قرن بیست و یکم در زمینه های مختلف از جمله تکنولوژی هسته ای، نانوتکنولوژی، رادیو داروها، علوم ژنتیک، هوافضا، صنایع نظامی، صنایع هوایی و سایر صنایع استراتژیک شده و از این رو یکطرفه اعلام آتش بس کرده و بر آن اصرار هم می ورزد تا بنحوی پیشروی علمی ما را متوقف کرده و همچنان به وابستگی همه جانبه ما استمرار بخشد.
ایران اسلامی سال گذشته را با شعار تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی آغاز کرده و اتخاذ استراتژی اقتصاد مقاومتی، پاسخ دندان شکنی به تشدید تحریم های نظام سلطه داده و به فضل و مدد الهی در این سال ریل گذاری های محکمی برای عبور قطار سریع السیر اقتصاد ملی بعمل آمده و سال 92 که سال نتیجه گیری و راه اندازی دستاوردهای اقتصادی سال گذشته و بعبارتی سال دروی کاشته های سال 91 است، ما بشدت نیازمند اهتمام ملی برای شکل گیری یک حماسه بزرگ اقتصادی مبتنی بر اصلاح الگوی مصرف، ترویج تولید ملی و ادامه حمایت از کار و سرمایه ایرانی است که طی آن ما باید با انقلاب فرهنگی در عرصه های اقتصادی، اولاً شعار مثبت اندیشانه "ما می توانیم" را برای همیشه جایگزین القای منفی نگرانه "ما نمی توانیم" بکنیم و ثانیاً ذائقه های ایرانی را به مصرف کالاها و تولیدات ایرانی عادت دهیم و نگذاریم که کام ما بیگانه گرا بماند و ثالثاً در سیاست گذاری های وارداتی و صادراتی کلی و نیز سیاست های تخصیصی وزارتخانه ها تجدیدنظر بعمل آورده و نگذاریم که تولید ملی قربانی تصمیمات دفع الوقتی، واردات تحمیلی و یا ممنوعیت های تحمیلی گردد.
حماسه که غالباً کنشی و یا واکنشی است، در بستر شکل گیری خود نیازمند عزم های آهنین، اراده های آتشین، بسترسازی های بنیادین و آستانه تحمل بسیار بالاست، در عرصه اقتصاد نیز صبوری و شکیبایی و گذشت های خاص خود را می طلبد و نباید با ایرادگیری های دوره نونهالی برخی صنایع، مقایسه ناجوانمردانه ای با کالاهای مشابه خارجی گردد که بیش دو سه قرن سابقه تولید دارند.
تلاش ها روند تدریجی رسیدن به مرزهای حماسه اند، اما حماسه ها نیاز به خلاقیت، تکاپوی مضاعف، جرات، حمایت، تشویق، پذیرش روانی و کلاً جهش از شرایط یکنواخت حرکت بر روی ریل و جاده، به شرایط پرواز و قرارگرفتن در بعد سوم حرکت را دارند و از این نظر، اقتصاد ملی ما نیز در مرحله ای قرار گرفته که مانند آب داغ شده، مستعد رسیدن به نقطه جوش و تغییر وضعیت جاری از حالتی به حالتی دیگر است.
نامگذاری سال 92 به سال حماسه اقتصادی از سوی رهبری معظم، نشانه مطلوبیت رشد اقتصادی کشور ما و خنثی کردن سیاست تحریم نظام سلطه و اقتدار اقتصادی ماست که به تعبیر معظم له نه تنها از تحریم اقتصادی کاسته نشده که بیشتر هم شده، اما توان مقاومت و مقابله اقتصادی ما به مرزهای بلوغ رسیده و نهال اقتصادی ما به درخت تنومندی مبدل شده که محاسبه های کارشناسی دشمن موید بی تاثیری این تحریم در تعدیل مواضع سیاسی و هسته ای ماست.
راهکارهای شکل گیری حماسه اقتصادی متعددند که در اینجا به رئوس اهم آنها اشاره می شود:
1. راه اندازی مجدد مراکز تولیدی قبلی و حمایت از معیشت خانواده های آسیب پذیر
2. افتتاح مراکز جدید تولیدی به منظور ایجاد فرصتهای شغلی مولد و کارآمد
3. توسعه هدفمند شهرکهای صنعتی با گرایش جبران خلاء کالاهای تحریمی
4. انتقال نقدینگی بخش خصوصی از بخش خدمات به بخش تولید
5. تنظیم سیاست گذاری های حمایتی بانکها و نظارت عملیاتی بر اجرای مصوبات
6. فعال سازی کمیته های اشتغال در هر استان و شهرستان
7. ایجاد تمهیدات بسترساز برای جلب و جذب و بکارگیری سرمایه گذاری ها در پروژه های تولیدی
8. افزایش تولید مبتنی بر رقابت های بازار آزاد و جبران کمبودهای آزارنده کالاها
9. راه اندازی نهضت ارزان سازی و مقابله با پدیده گرانی و تعدیل گرانی فاقد توجیه اقتصادی کالاها
10. مبارزه جدی با گرانفروشی کالاها در بازار مصرف و تعدیل روانی افکارعمومی
11. افزایش درآمد مشاغل عمومی با افزایش حقوق و یا کاهش کسرهای مالیاتی و عوارضی و غیره
12. استفاده از آموزه های دینی، روانشناسی تبلیغ و تجارب تاریخی در عادت ذائقه ایرانی به مصرف کالای ایرانی
بهر حال ما چه بخواهیم و چه نخواهیم نظام سلطه از اسراف ها و مصرفهای غلط و نیز از نیازمندیهای اقتصادی ما بعنوان یک حربه و فرصتی برای خود و تهدیدی علیه ما بهره می گیرد و ما دیر یا زود بایستی به سمت خودکفائی و خودشکوفائی و خوداتکایی حرکت کنیم و کشورمان را با استقلال اقتصادی، به سمت امنیت پایدار رهنمون باشیم و باید مطمئن باشیم که این کار بزرگ، با حرکت های لاک پشتی مقدور نمی گردد و چاره ای جز دویدن و پریدن از موانع نداریم و نباید به ناتوانی تفکرات فلج توجه نشان داده و با سیاست کج دار و مریز به پیش برویم که عملاً پیشروی نبود و تنها یک تسلسل باطلی است که ما را به شکل گیر حرکت فریب می دهد.
در پایان از همه فعالان اقتصادی انتظار می رود که برای تحقق این حماسه از تمام توان فکری و مالی و مهارتی و فیزیکی خود بهره و با تاسی از فرهنگ دینی ما، به خدا توکل کرده و با وحدت و همدلی و همکاری اقشار مختلف مردم که در اصل باز هم آنها می توانند با تغییر و اصلاح الگو و ماهیت مصرف، حماسه آفرینان واقعی باشند، کاری کارستان کنند و این حربه را برای همیشه از دست نظام سلطه خارج نمایند و به تحلیل گران دنیا بفهمانند که تحریم اقتصادی، تنبیه ایران نیست، بلکه تنبیه کشورهای تولیدکننده و صادرکننده کالا به ایران است که آنها را دچار بحران های متعدد اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی کرده است.
منبع: بصیر آنلاین
برنامه های کلان نظام را می توان همانند تیم های بزرگ لیگ برتر یکی از رشته های مهم ورزشی، مثلاً فوتبال در نظر گرفت که هم اکنون پس از یک سلسله مسابقات هدفمند مقدماتی، در سطحی بالاتر و حساس تر یعنی در مرحله حذفی بازی ها قرار گرفته و برای رسیدن به نیمه نهایی و نهایی این مسابقات، چاره ای جز اتکاء به بازیگران اصلی نظام مردمسالاری دینی و حماسه آفرینان واقعی جامعه، یعنی مردم وجود ندارد!
رهبری معظم انقلاب با محاسبات همه جانبه اتفاقات آینده و نیز آنالیز دقیق آنچه که بر ما گذشت و کاشت ها و داشت هایی که در طول چند سال اخیر انجام داده ایم، سال 1392 هجری شمسی را سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی نامگذاری کردند و این نامگذاری، در اصل راهکاری اساسی و جهشی برای برون رفت از تنگنای شرایط جاری و تغییر وضعیت جامعه در گزینش و چینش چهره ها، ساختار و محتوای سیاسی و تعدیل شرایط فشارنده و بعضاً آزارنده اقتصادی، ترجیحاً در ابعاد معیشتی است که این روزها، بدجوری یقه اقشار آسیب پذیر جامعه را جمع و سبد خرید خانوار آنها را تهدید نموده است.
حماسه به معنای انجام یک کار خارق العاده، هوشمندانه، پربازده، متمایز از گذشته، اوج گیری، جهش آفرینی، رهایی از روزمرگی و یکنواختی، شجاعت ورزی و خطرپذیری، عملیات غافلگیرانه، مقاومت مقتدرانه، تصمیمات تاثیرگذار، فداکاری مدبرانه و تغییر وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوبی است که نیازمند ذهنیت های تازه و اندیشه های انقلابی است و تفکر محافظه کارانه و معامله گرانه نمی تواند در خلق حماسه، کارایی داشته باشد.
الف- حماسه سیاسی
باید بپذیریم که تمام فعل و انفعالات جامعه در ابعاد نظامی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، دیپلماسی و سیاسی نهایتاً ریشه در اهداف سیاسی دارند و بعبارتی می توان مدعی بود که تحریم اقتصادی، تهاجم فرهنگی، مصاف اجتماعی، مانورها و تهدیدهای نظامی، تحرکات دیپلماسی و مذاکرات هسته ای، جوسازی ها و سمپاشی های سیاسی و دهها تحرک دیگر مثل محدودیت های دسترسی به اطلاعات علمی، همه و همه کارکرد سیاسی داشته و مستقیم و غیرمستقیم، متاثر از تکانه ها، تصمیمات، مصوبات، تبعات و ثمرات سیاسی اند.در دنیای سیاست، دو مولفه مهم، تاثیرگذار و تعیین کننده اصلی اند که یکی نقش حضور حمایتی و مشارکتی مردم در صحنه به عنوان پشتوانه و سرمایه اجتماعی و دیگری کارکرد اجرائی و محتوایی نظام سیاسی حاکم در یک کشور است و اگر هر یک از این دو کُمِیت بنیادین، بنا به هر دلیلی حاضر و یا قادر به ایفای نقشهای محوله نباشند، ساختار و اقتدار سیاسی آن جامعه به هم ریخته و نظام سیاسی حاکم در معرض فروپاشی قرار می گیرد.
اما گزینه کلیدی و مدیریتی مصرح در قانون اساسی و تفکر دینی ما که این دو مولفه تعیین کننده را بطور پیوسته تحت تاثیر و هدایت و نظارت خود نگه داشته و ضامن سلامت، صلابت و استمرار عملکرد مردم و نظام سیاسی و عامل تمرکزبخشی به این دو مولفه مهم است، قطع یقین جایگاه برتر رهبری دینی تحت عنوان ولایت مطلقه فقیه است که در تفسیر نگرشی ما از آن بعنوان استمرار نهضت و حرکت و ولایت انبیاء یاد می شود.
تدریجاً و ترجیحاً منظور ما از کنار هم نهادن این سه گزینه مشخص می شود که عامل اصلی و نگین اعتبار حلقه اتحاد مردم در تحقق اهداف رسالتهای بزرگ اجتماعی مثل انتخابات و نیز دلیل مشروعیت و ضامن صحت عملکرد دولتمردان در یک نظام ولایی، رهبری دینی است که محوری ترین نهاد مصرحه در قانون اساسی است.
بنابر این اگر چه حضور گسترده مردم در صحنه جهت لبیک گویی به فراخوان سیاسی نظام، یک مشارکت معنادار و در اصل نمادی از یک همه پرسی پنهان در ارزیابی میزان مردمی بودن نظام در شرایط امروز و نیز نمادی از یک قدرت بازدارنده در جامعه ما وسندی برای وزن کشی از میزان اقتدار سیاسی و نهایتاً به تنهایی، مصداق بارز ثبت یک حماسه بزرگ سیاسی است، اما این حماسه زمانی از کمیت و کیفیت معمول به کیفیت مطلوب ارتقاء می یابد که ما در کنار حماسه حضور، شاهد تجلی بصیرتی جامع تحت عنوان شایسته تر گزینی و یا همان انتخاب اصلح نیز باشیم.
حماسه سیاسی در انتخابات زمانی به کمال می رسد که در بین رجل سیاسی تایید شده از سوی شورای محترم نگهبان که فیلتر شرعی و حقوقی در مرحله کف احراز صلاحیت هاست، مردم ما فرد یا افرادی را در گزینه نهایی خود برگزینند که اولاً شان نظام دچار خدشه نشده و اصطلاحاً قد و قامت نظام کوتاه نشود و ثانیاً شایسته ترها پشت خط تبلیغات ها و هوچی گری ها و سمپاشی ها، مهجور نمانده و برگزیده های کم کارآمد و ناشی و تازه کار، نظام را با قدمت سی و چهار ساله، به کارگاه و آزمایشگاه مبدل نکنند که طی آن کسی بخواهد در بالاترین سطوح اعتماد مردم و نظام ولایی، تمرین مدیریت کرده و بجای انجام رسالتهای گسترده قانونی و شرعی خود، افکار عمومی را بیازارد و رهبری معظم انقلاب را به تناسب ضرورتهای ناخواسته، به تعدد واکنش وادارد!
حماسه سیاسی زمانی شکل می گیرد که مردم ما از یک طرف با ثبت گسترده ترین حضور حداکثری در صحنه های مختلف از جمله انتخاباتی که در خرداد امسال برای انتخاب رئیس جمهور و اعضای شوراهای اسلامی شهرها و روستاها برگزار می گردد، دست رد به سینه بدخواهانی بزنند که با تحریم انتخابات و یا شبهه پراکنی و فتنه آفرینی و تردیدافکنی در تکاپوی انصراف آنها از حضور در پای صندوق های رای هستند و از طرف دیگر، بصیرت خود را به رخ نااهلان و نامحرمان و ناتوانانی بزنند که بجای تحریم انتخابات که عملاً پروژه شکست خورده و نخ نمایی است، در صدد مصادره آرای مردم و استقرار یک اپوزوسیون استتارشده در گریم خودی ها و خودی نمایی از خویش اند، در حالیکه مواضع آنها با مواضع آشکار و نصایح پنهان ولی امر مسلمین، زاویه مشهود دارد و بزرگترین مشخصه آنها، تمردهای پیاپی توجیه گرانه از فرامین رهبری معظم، فاصله گیری مشهود از مصالح عالیه نظام، آب به آسیاب دشمن ریختن و اختلاف اندازی و تفرقه گری در صفوف نیروهای خودی است.
حماسه سیاسی، گزینش و چینش امتحان داده های موفق و ممتازی است که نه در حرافی که در جراحی مشکلات مردم، طبیبان حاذق اجتماعی و اقتصادی و اجرائی اند و علیرغم شعار مبارزه با باندبازی ها، رفته رفته خودشان هم به همین اتهام متهم نمی شوند و استعدادهای جامعه را معطل کج سلیقه گی ها و انسداد دیدگاهها و جزم اندیشی های خود نکرده و نظام را در موضع تهمت دگماتیسم سیاسی قرار نمی دهند و ظرفیت روانی لازم برای بکارگیری تمامی توانمندان خودی را دارند.
حماسه سیاسی که در انتخابات به تجلی در می آید، دارای دو بعد اساسی است که یکی حماسه حضور و دیگری حماسه بصیرت و شعور است و طی آن مردمسالاری دینی و بصیرت سیاسی مردم بطور همزمان به نمایش در آمده و نظام سلطه، با مسدود دیدن روزنه های نفوذ و امید، مجبور به کنار آمدن با نظام مردمی و دینی ما و عقب نشینی از مواضع ظالمانه و تهاجمی شده و مردم ما به حقوق حقه خویش در همه ابعاد دست می یابند.
در این فراز به رئوس راهکارهای مسجّل و فرمولهای شکل گیری حماسه سیاسی اشاره می گردد:
1. بیداری و بصیرت سیاسی مردم از طریق تجزیه و تحلیل مداوم مسائل اصلی جامعه
2. آنالیز عملکرد و مواضع رجل تایید شده و دسته بندی های سیاسی موجود از طریق رسانه ها
3. محوریت مواضع مقام عظمای ولایت و اولویت روابط تعبدی بر هریک از روابط عاطفی و رمانتیک و غیره
4. انطباق شرایط جامعه با توانایی های اجرایی نامزدها و عدم استقبال از مواضع ادعایی
5. انطباق مواضع اتخاذی نامزدها و جناحهای آنها با مواضع امام راحل و رهبری معظم و انتظارات مردم
6. انطباق فایده مندی و تاثیرگذاری حضور نامزدها در شکوفائی دیپلماسی نظام
7. انطباق کارآمدی اقتصادی نامزدها با چالش های اقتصادی موجود جامعه
8. ارزیابی شخصیتی و وزن کشی سیاسی نامزدها در میزان پذیرش از سوی رقبا، مخالفان و منتقدان
9. شمارش، سطح بندی و بارم گیری از مشکلات حل شده و معضلات ایجاد شده در زمان مدیریتی نامزدها
10. شمارش تمردها، دوپهلوزنیها، سکوتها، مخالفتها و تبعیتهای نامزدها از مواضع مقام معظم رهبری
11.گرایش شناسی طرفینی بین نامزدها و تجلیات رسانه ای و دیپلماسی نظام سلطه و فاصله گیری از آنها
12. اقتدارشناسی حماسه سیاسی در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و نظامی
خلاصه این که از مجموعه دیدگاههای ارائه شده در سطور بالا به راحتی قابل برداشت است که حماسه آفرینان واقعی جامعه، مردم اند و کسی نمی تواند در یک نظام مردمسالار دینی از این نقش تعیین کننده، بکاهد!
اما نکته مهمی که بعضاً رسانه ای هم می شود و لازم است که مورد پردازش کوتاه قرار گیرد، ادعا و تاکید بر فقط "یک رای داشتن امام راحل و رهبری معظم" آن هم از قول همین دو بزرگوار است. فلذا اگر منظور از تاکید بر این جمله، رای فیزیکی و ظاهری در صندوقهای رای است که با توجه به پخش مستقیم این رای اندازی ها از طریق رسانه ملی و نیز باور عمومی و اعتماد اعتقادی مردم کسی در صحت آن تردید ندارد که نیاز به تاکید موکد باشد، اما اگر منظور، جلوگیری از القاء اِعمال پنهان رای بیشتر از سوی معظم له در افکار عمومی است که نه در عملکرد و منویات رهبری و نه در باور عمومی، چنین جوّی وجود ندارد که کسی بخواهد آن را خنثی کند، گمان سوم ابراز نگرانی درونی گویندگان چنین جملاتی است که باید به آنها گفت، اگر آنها به حجم نفوذ رهبران الهی مراجعه کنند، در می یابند که گرایش آنها، تعیین کننده گرایش میلیونها مریدی است که منتظرند تا لبیک گویان در راستای جلب نظر و رضایت ایشان، نه تنها رای که جان شیرین خویش را هدیه و نثار کنند! اینکه آقایان گمان کنند چون رای فیزیکی رهبری، یکی است، پس رای اجتماعی معظم له هم قطعاً یکی است، القاء و دلخوشی باطلی است، چرا که امروز بر همه نامزدها مسجل است که حتی لیدرهای محلی، بومی، قومی و شهری هم علاوه بر رای خود، دارای آرای متعدد در حوزه نفوذ اجتماعی خویش اند و دلیل رویکرد افراطی نامزدها به این لیدرها نیز قطعاً همین است، آن وقت چگونه می شود که رای عمومی و تقلیدشونده یک رهبر اجتماعی و دینی محبوب القلوب مردم که همواره با لبیک های چند ده میلیونی داخلی و میلیاردی جهانی مواجه می شود، یکی باشد؟! امیدوارم که در این رابطه، رویکردهای موقت به خودشان را معیار چنین قضاوت نادرست قرار ندهند.
البته حماسه سیاسی فقط در انتخابات محدود نشده و علاوه بر آن مردم ما با پشتکرد قاطع به مطالبات متعدد نظام سلطه از جمله، اصرار بر عقب نشینی در مذاکرات هسته ای، ترفند فریبکارانه مذاکره خواهی، پیام مرموزانه نوروزی و برنامه های غلط انداز رسانه ای و دهها شگرد سیاسی دیگر در قالبهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و رویکرد نسبت به سایر فراخوانهای نظام ولایی، حماسه های سیاسی دیگری را رقم می زنند که گستردگی هر چه باشکوه تر حضور در راهپیمایی سالانه 22 بهمن، مکمل حماسه سیاسی انتخاباتی در سال 92 است.
خلاصه اینکه حماسه مورد نظر رهبری در سال ۹۲، فراتر از حماسه های ثبت شده در سالهای گذشته و به عبارتی، حماسه حماسه هاست و انتظار بر این است که مردم علاوه بر حداکثر مطلق حضور، همانند 9 دی 88، دغدغه های جاری رهبری عزیز در عرصه سیاسی را نیز مرتفع کرده و عمیق تر از شعارها و ادعاهای افراد، به کسانی اعتماد کنند که مورد اعتماد معظم له اند، کسانی که بر سوگندشان وفادار، بر عهدشان استوار، بر مرامشان ماندگار و فراتر از مرزهای فتنه و انحراف، ولایتمدارند, نه آنکه همانند رفقای نیمه راه، خیمه ولایت را ترک کرده و همچنان به دو جاذبه قدرت و ثروت اندیشیده و مسئولیت ها را منحصر به لیاقت خود دانسته و برای بدست آوردن یا حفظ آنها متاثر از اندیشه های ماکیاولی، به هر لطایف الحیل و حشیشی متشبث شوند.
ب- حماسه اقتصادی
اگر چه در نگرش دینی ما اقتصاد زیربنا نیست و اعتقاد تعیین کننده رفتار نهایی و شخصیت غائی ماست، اما اصرار و استمرار سیاست نامگذاری های اقتصادی چند سال اخیر رهبری معظم که مبتنی بر آموزه های قرآنی و رهنمودهای وحیانی پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) اتخاذ می شود، اهمیت بالای معیشت مردم و اقتصاد جامعه را در همسایگی اعتقاد تبیین نموده و این نکته را یادآور می شود که رابطه تنگاتنگی بین اعتقاد و اقتصاد وجود دارد که فقدان یکی، نقصان دیگری را رقم می زند.بیش از 34 سال است که نظام و مردم ما طعم تلخ تحریم ها را می چشند و در برخی از براهه، همانند برهه دفاع مقدس، گاهی شاهد نقش تعیین کنندگی تحریم ها نیز بوده اند، اما اعتقاد قوی و بصیرت سیاسی مردم مانع از نتیجه گیری نهایی نظام سلطه شده است.
تردیدی نیست و نیز مستند به سخنان باراک اوباما در مجمع عمومی قبلی سازمان ملل متحد، هدف نظام سلطه جهانی از سیاست تحریم اقتصادی فلج کننده و پر هزینه، براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و بکارگیری تمام توان دیپلماسی بین المللی تنها و تنها می تواند تابع چنین هدف شوم باشد، اما علیرغم وعده های شش ماهه و یک ساله، عملاً نه تنها هرگز نتوانست حتی به بخشی از این آرزوی مهم و موهوم دست یابد، بلکه هر روز مجبور به عقب نشینی و معافیت برخی از کشورها در بعضی از مراودات اقتصادی با ما شده و این روزها که مرموزانه عَلَمِ مذاکره خواهی را بالا برده و ما را به یاد صلح خواهی صدام و پیگیری قطعنامه 598 رژیم بعثی انداخته، بجای شعار مهار دوجانبه و براندازی، مجبور شد تا برای خالی نبودن عریضه، به اتخاذ استراتژی تغییر رفتار نزول کند.
محاصره اقتصادی و تحریم تجاری سی و چهارساله که هم سن نظام جمهوری اسلامی است، از جوانان مستعد و پرانگیزه ما مردان مبتکر و دانشمندی ساخته است که امروز، نه تنها نگران تحریم نیستیم، بلکه نگرانی ما مربوط به فردای پس از شکستن تحریم است که نکند خدای نکرده، کالاهای آماده موجب توقف روند رو به رشد بدست آوردن تکنولوژی ها ساخت وسایلی شود که تا دیروز در انحصار نظام سلطه قرار داشته و امروز در غالب زمینه، کشور ما نیز به گروه دارندگان تکنولوژی های برتر ملحق شده است!
توسعه و رشد و پیشرفت های اقتصادی ما در گذر از بحران های تحمیلی به اندازه ای است که نظام سلطه جهانی بشدت نگران تبدیل ایران به یکی از ابرقدرتهای علمی و فن آوری جهان در انتهای قرن بیست و یکم در زمینه های مختلف از جمله تکنولوژی هسته ای، نانوتکنولوژی، رادیو داروها، علوم ژنتیک، هوافضا، صنایع نظامی، صنایع هوایی و سایر صنایع استراتژیک شده و از این رو یکطرفه اعلام آتش بس کرده و بر آن اصرار هم می ورزد تا بنحوی پیشروی علمی ما را متوقف کرده و همچنان به وابستگی همه جانبه ما استمرار بخشد.
ایران اسلامی سال گذشته را با شعار تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی آغاز کرده و اتخاذ استراتژی اقتصاد مقاومتی، پاسخ دندان شکنی به تشدید تحریم های نظام سلطه داده و به فضل و مدد الهی در این سال ریل گذاری های محکمی برای عبور قطار سریع السیر اقتصاد ملی بعمل آمده و سال 92 که سال نتیجه گیری و راه اندازی دستاوردهای اقتصادی سال گذشته و بعبارتی سال دروی کاشته های سال 91 است، ما بشدت نیازمند اهتمام ملی برای شکل گیری یک حماسه بزرگ اقتصادی مبتنی بر اصلاح الگوی مصرف، ترویج تولید ملی و ادامه حمایت از کار و سرمایه ایرانی است که طی آن ما باید با انقلاب فرهنگی در عرصه های اقتصادی، اولاً شعار مثبت اندیشانه "ما می توانیم" را برای همیشه جایگزین القای منفی نگرانه "ما نمی توانیم" بکنیم و ثانیاً ذائقه های ایرانی را به مصرف کالاها و تولیدات ایرانی عادت دهیم و نگذاریم که کام ما بیگانه گرا بماند و ثالثاً در سیاست گذاری های وارداتی و صادراتی کلی و نیز سیاست های تخصیصی وزارتخانه ها تجدیدنظر بعمل آورده و نگذاریم که تولید ملی قربانی تصمیمات دفع الوقتی، واردات تحمیلی و یا ممنوعیت های تحمیلی گردد.
حماسه که غالباً کنشی و یا واکنشی است، در بستر شکل گیری خود نیازمند عزم های آهنین، اراده های آتشین، بسترسازی های بنیادین و آستانه تحمل بسیار بالاست، در عرصه اقتصاد نیز صبوری و شکیبایی و گذشت های خاص خود را می طلبد و نباید با ایرادگیری های دوره نونهالی برخی صنایع، مقایسه ناجوانمردانه ای با کالاهای مشابه خارجی گردد که بیش دو سه قرن سابقه تولید دارند.
تلاش ها روند تدریجی رسیدن به مرزهای حماسه اند، اما حماسه ها نیاز به خلاقیت، تکاپوی مضاعف، جرات، حمایت، تشویق، پذیرش روانی و کلاً جهش از شرایط یکنواخت حرکت بر روی ریل و جاده، به شرایط پرواز و قرارگرفتن در بعد سوم حرکت را دارند و از این نظر، اقتصاد ملی ما نیز در مرحله ای قرار گرفته که مانند آب داغ شده، مستعد رسیدن به نقطه جوش و تغییر وضعیت جاری از حالتی به حالتی دیگر است.
نامگذاری سال 92 به سال حماسه اقتصادی از سوی رهبری معظم، نشانه مطلوبیت رشد اقتصادی کشور ما و خنثی کردن سیاست تحریم نظام سلطه و اقتدار اقتصادی ماست که به تعبیر معظم له نه تنها از تحریم اقتصادی کاسته نشده که بیشتر هم شده، اما توان مقاومت و مقابله اقتصادی ما به مرزهای بلوغ رسیده و نهال اقتصادی ما به درخت تنومندی مبدل شده که محاسبه های کارشناسی دشمن موید بی تاثیری این تحریم در تعدیل مواضع سیاسی و هسته ای ماست.
راهکارهای شکل گیری حماسه اقتصادی متعددند که در اینجا به رئوس اهم آنها اشاره می شود:
1. راه اندازی مجدد مراکز تولیدی قبلی و حمایت از معیشت خانواده های آسیب پذیر
2. افتتاح مراکز جدید تولیدی به منظور ایجاد فرصتهای شغلی مولد و کارآمد
3. توسعه هدفمند شهرکهای صنعتی با گرایش جبران خلاء کالاهای تحریمی
4. انتقال نقدینگی بخش خصوصی از بخش خدمات به بخش تولید
5. تنظیم سیاست گذاری های حمایتی بانکها و نظارت عملیاتی بر اجرای مصوبات
6. فعال سازی کمیته های اشتغال در هر استان و شهرستان
7. ایجاد تمهیدات بسترساز برای جلب و جذب و بکارگیری سرمایه گذاری ها در پروژه های تولیدی
8. افزایش تولید مبتنی بر رقابت های بازار آزاد و جبران کمبودهای آزارنده کالاها
9. راه اندازی نهضت ارزان سازی و مقابله با پدیده گرانی و تعدیل گرانی فاقد توجیه اقتصادی کالاها
10. مبارزه جدی با گرانفروشی کالاها در بازار مصرف و تعدیل روانی افکارعمومی
11. افزایش درآمد مشاغل عمومی با افزایش حقوق و یا کاهش کسرهای مالیاتی و عوارضی و غیره
12. استفاده از آموزه های دینی، روانشناسی تبلیغ و تجارب تاریخی در عادت ذائقه ایرانی به مصرف کالای ایرانی
بهر حال ما چه بخواهیم و چه نخواهیم نظام سلطه از اسراف ها و مصرفهای غلط و نیز از نیازمندیهای اقتصادی ما بعنوان یک حربه و فرصتی برای خود و تهدیدی علیه ما بهره می گیرد و ما دیر یا زود بایستی به سمت خودکفائی و خودشکوفائی و خوداتکایی حرکت کنیم و کشورمان را با استقلال اقتصادی، به سمت امنیت پایدار رهنمون باشیم و باید مطمئن باشیم که این کار بزرگ، با حرکت های لاک پشتی مقدور نمی گردد و چاره ای جز دویدن و پریدن از موانع نداریم و نباید به ناتوانی تفکرات فلج توجه نشان داده و با سیاست کج دار و مریز به پیش برویم که عملاً پیشروی نبود و تنها یک تسلسل باطلی است که ما را به شکل گیر حرکت فریب می دهد.
در پایان از همه فعالان اقتصادی انتظار می رود که برای تحقق این حماسه از تمام توان فکری و مالی و مهارتی و فیزیکی خود بهره و با تاسی از فرهنگ دینی ما، به خدا توکل کرده و با وحدت و همدلی و همکاری اقشار مختلف مردم که در اصل باز هم آنها می توانند با تغییر و اصلاح الگو و ماهیت مصرف، حماسه آفرینان واقعی باشند، کاری کارستان کنند و این حربه را برای همیشه از دست نظام سلطه خارج نمایند و به تحلیل گران دنیا بفهمانند که تحریم اقتصادی، تنبیه ایران نیست، بلکه تنبیه کشورهای تولیدکننده و صادرکننده کالا به ایران است که آنها را دچار بحران های متعدد اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی کرده است.
منبع: بصیر آنلاین
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}