سیره اقتصادی حاج ملاعلی کنی و پاسخی به غرض ورزی ها
سیره اقتصادی حاج ملاعلی کنی و پاسخی به غرض ورزی ها
یکی از ابعادی که در تاریخ پیرامون سیره حضرت آیت الله حاج ملاعلی کنی (ره) به عنوان ابهام و تردید و اتهام مطرح شده فعالیت های اقتصادی حاج ملاعلی کنی و ثروت شایان آن مرحوم است.مهدی بامداد در کتاب شرح رجال ایران در این باره می نویسد: « حاج ملاعلی کنی از علمای طراز اول و نافذ الکلمه تهران و از روحانیون بسیار متمول ایران بوده است.» (1) و در پانوشت ادامه می دهد: « اول چیزی نداشت و بسیار مفلوک بود بعد خیلی متمول شد و از ثروتمندان درجه یک به شمار می آمده.» (2)
مهدیقلی هدایت در کتاب خاطرات و خطرات درباره روش کسب و کار حاج ملاعلی کنی نوشته است:
در سنه ی 88 قحطی ای شد که یاران فراموش کردند عشق، میرزا حسین خان سپهسالار برای فقراء منازلی معین کرد. سرپرستی آنها را به پدرم محول داشت و شنیدم علت گرانی هشتاد و هشت، برف فوق العاده ای بود که راه عراق (اراک) مسدود می گردد.(3)
و در ادامه در راستای ملکوک کردن چهره مرحوم ملاعلی کنی می نویسد: «مرحوم حاج علی کنی گندم را خروار خروار می فروخت تا خروار شصت و چهار تومان که مال صغیر است.» مهدی بامداد در پانوشت متذکر شده است: « در سال 1287 ق، گندم در حدود خرواری بیست و پنج تا سی ریال بوده است.» (4) همچنین محمد حسن خان اعتماد السلطنه وزیر انطباعات و دارالترجمه دوره ناصری در یادداشت های روزانه خطی خود می نویسد:
دوشنبه بیستم جمادی الاولی 1304: صبح خانه امین السلطان رفتم بی اغراق 25 طبیب از فرنگی و ایرانی دیدم دو برادر شاه رکن الدوله و ملک آرا و حاج ملاعلی مجتهد 90 ساله که با ا ین ریش سفید و این تمول محض تملق آمده بود.(5)
اما همین قلم گزنده در جلد اول کتاب المآثر وآلاثار که یکی از اساسی ترین و مهم ترین مآخذ برای شناخت دوران ناصری است(6) درباره آن عالم فرزانه و مجتهد یگانه نوشته است:
از عظماء علماء اسلام است. به عزت نفس و مناعت جانب از ابناء جنس امتیاز داشت. اهل دیوان وی را رئیس المجتهدین می نوشتند و حق تعالی آن عالم عامل و فقیه کامل را به فرط ثروت و طول عمر و نفاذ امر اختصاص بخشیده بود. اکثر علما و رؤسا طهران به تربیت و ترویج او اعتبار یافتند و به مدارج و مقامات رسیدند.(7)
و در ادامه با اشاره به برخی خرده گیری ها درباره آن عالم فرزانه می نگارد:
جمعی از معاصرین در حق وی گستاخی می کردند و بی باکی می ورزیدند که او را مالاً و حالاً هر گونه قدرت مزید ترویج شریعت و خدمت ملت بروجه کامل حاصل است و معذلک همی جزجم اموال و جمع املاک، ندارد ولایخفی که این معنی اگر ثابت شود شبه ترک اولی است و مقام آن صدر صفه اجتهاد از اعتراض و انتقاد اعلی است.(8)
اعتمادالسلطنه در ادامه با اشاره به اشتهار و اعتبار علمی آن عالم فرزانه نگاشته است:
اشتهار و اعتبار این بزرگوار در دین و دولت و ملک و ملت به اعلی درجه کمال بود وصیت بزرگی و عظمت شأنش از آسیا به سایر قسمت های کره ارض نیز رفته و همه جا را فرو گرفته بود. احترام و اکرامی که این پادشاه ایده...[ ناصرالدین شاه] به این عالم عامل و فقیه کامل می فرمود کمتری از مجتهدین را نصیب افتاد...(9)
وزیر انطباعات دوره ناصری همچنین در یادداشت های روزانه همزمان با رحلت آن عالم بی بدیل نگاشته است:
3 صفر 1306 ق در تشییع جنازه حاج ملاعلی که به حضرت عبدالعظیم بردند اهالی تهران از شهری و کندی و کسبه و علماء و آخوندها معرکه کرده بودند حتی گبر و یهود و ارمنی هم دسته شده بودند. عماری حاجی را همین طور به دوش از شهر به حضرت عبدالعظیم بردند. بنا به وصیت خود حاجی در حضرت عبدالعظیم بین الحرمین دفن نمودند آنچه معروف است حاجی مرحوم سه کرور نقد و ملک دارد...» (10)
چرایی مخالفت روشنفکران غرب زده با ملاعلی کنی
در ریشه یابی این مخالفت های مغرضانه و تهمت های کینه توزانه می توان به چند محور به طور خلاصه اشاره کرد.یکی از علت های مخالفت این مجتهد بزرگ عصر با قرارداد رویتر است که سردمداران و طراحان آن و از جمله بنیانگذاران جریان روشنفکری غربزده هستند. بر اساس این قرارداد استعماری تسلط کامل اقتصادی و سیاسی یپر استعمار بر سرتاسر ایران محقق می شد. این قرارداد که با توزیع پول ها و رشوه های کلان و خیانت پیشگی دو روشنفکر غرب زده می رفت تا موجد یک کودتای اقتصادی در ایران شود توسط دو خائن به نام های میرزاحسین خان سپهسالار مبلغ رشوه دریافتی توسط مشیر الدوله و ناظم الدوله را پنجاه هزار لیره، معین الملک را بیست هزار لیره و منیرالدوله رادو هزار لیره و... ذکر می کند.(11)
همچنین اعتمادالسلطنه در کتاب خلسه و در فصل محاکمه میرزا حسین خان سپهسالار از زبان او در این باره می نویسد:
بعد از آن ملکم حقه باز نادان را که جز شارلاتانی و ادعا هیچ نداشت - پس از آنکه مدت ها دولت و ملت ایران از شر او آسوده بودند - به ایران طلبیدم و چندی مستشار مخصوص خود نمودم. آنگاه او را به وزیری مختاری به لندن فرستادم، خواستم به غرض شخصی با معیر الممالک دستگاه اولین خزینه ی دولت را هم بزنم و بانک دایر کنم و راه آهن بکشم، ملکم محیل طماع هم چون از خیالات من باخبر بود در این مقاصد، بلکه در این مفاسد با من همدست شده، با شخصی که آن وقت از جانب دولت ایران در لندن مأموریت داشت بساخت و رونتر (رویتر) نامی از صرافان بسیار متمول انگلیس را تطمیع نمودند. آن خام طبع مبلغ های گزاف به شاه، ملکم و آن مأمور و جمع دیگر از رجال دولت ایران در طهران رشوه داد و امتیاز نامه راه آهن را بگرفت و در آن امتیاز نامه هم دایر کردن بانک بود، هم استخراج معادن، هم همه چیز...(12)
علاوه بر این رشوه خواری و فساد و بی لیاقتی مفاد قرارداد رویتر آن چنان آکنده از بی کفایتی دولتمردان ایرانی در عصر قاجار بود که اروپاییان را در حیرت و شگفتی فرو برد. لُرن کرزن، امتیاز رویتر را چنین توصیف می کند: « کامل ترین و غیر عادی ترین تسلیم تمام منابع صنعتی یک دولت به دست خارجی که شاید بتوان در خواب دید و در تاریخ کمتر نظیری دارد...(13)
تی یر، سیاستمدار فرانسوی، پیرکار لوترنریو ایتالیایی، گراهام استور نویسنده انگلیسی و سرهنری رالینسون هر کدام به نوعی واگذاری و امضای این امتیاز را فوق العاده و برای انگلیس دارای مزایای بی شمار توصیف کرده اند.
با این وضعیت و خیانتی که میرزا حسین خان سپهسالار و سرجان ملکم خان ارمنی مرتکب شدند و اوج حماقت، وطن فروشی و پول پرستی خود را نشان دادند طبیعی بود که پس از افشای ماهیت این قرارداد روحانیت اصیل و چهره مبارز و مجاهدی چون حاج ملاعلی کنی در برابر این واگذاری بی حد و مرز، نقش رهبری و پیشتازی را بر عهده بگیرد و عموم مردم را در جهت لغو امتیاز راهبری کند.(14)
لذا حاج ملاعلی کنی پس از نگارش نامه ای روشنگرانه به ناصرالدین شاه خواستار لغو این قرارداد می شود و سرسختی و پافشاری ایشان و همراهی مردم موجب برکناری میرزا حسین خان سپهسالار از صدراعظمی و لغو قرارداد رویتر شد. این رهبریت و اقدام شجاعانه حاج ملاعلی؛ روشنفکران غربزده دوره قجر و پس از آن را خوش نیامد و به اسم ممانعت از ترقی و پیشرفت ایران در آثارشان به هجمه علیه این شخصیت ممتاز روحانیت شیعی وتخریب شخصیت ایشان پرداخته اند؛ کما اینکه اخلاف این روشنفکران غرب زده و فریب خورده همچون احمد کسروی، مهداد بامداد و فریدون آدمیت و... نیز با قلب واقعیت و باژگونه کردن ماجرا و تمجید از صدر اعظم ناصری، اقدام حاج ملاعلی را مخالفت با ترقی خواهی جلوه داده اند. ضمن آنکه خود با درج محتوای قرارداد رویتر به استعماری بودن قرارداد خواه ناخواه اعتراف داشته اند.
رویارویی با فراماسونری
تشکیلات فراماسونری در ایران از نخستین پیامدهای موج غرب گرایی و روشنفکری وابسته در ایران عصر قاجاریه بود که به وسیله دست پروردگان مکتب روشنفکری وابسته چون میرزا ملکم خان برای مقابله با اسلام، تضعیف روحانیت و ممانعت از پیشرفت کشور شکل گرفت. میرزا ملکم خان ناظم الدوله که از 10 سالگی به پاریس رفته بود، پس از بازگشت به ایران به عنوان مترجم وارد دستگاه قاجاریه شد. او با تجربه ای که کسب کرده بود در سال 1237 نخستین سازمان فراماسونری را در ایران به نام فراموشخانه با شعار دروغین «آزادی، برادری، برابری و قانون» به منظور جلوگیری از پیشرفت اسلام و تضعیف روحانیت و تسهیل فرآیند غربگرایی تأسیس کرد. اما حاج ملاعلی کنی از همان ابتدا با شناخت ماهیت این تشکیلات استعماری و وابسته ضمن مکاتبه با ناصرالدین شاه خطر آنها را گوشزد کرد و میرزا ملکم را فاقد صلاحیت وکالت از دولت و سلطنت دانست.آن عالم بزرگ در اقدام شجاعانه دیگری حمله به مرکز ماسون ها را رهبری کرد و مردم مسلمان نیز به دستور ایشان آن مرکز استعماری را با شور و هیجان به آتش کشیدند و شاه را وادار به تعطیلی و انحلال آن لانه فساد کردند. این نقش مهم در مبارزه با فراماسونری در ایران عصر قاجاری، نیز عامل دیگری است که نویسندگان غربزده و روشنفکران وابسته از حاج ملاعلی کینه به دل گرفته و آنها را خوش نیامده و در تدوین و تحلیل حوادث تاریخی و نگارش آثار مکتوب تلاش کرده اند. چهره آیت الله کنی را مخدوش، ملکوک و یا حذف کنند که نمونه هایی از آن ذکر شد. اما در همان زمان بوده اند بعضی از نویسندگان و تاریخ نگارانی که به این شوکت و عظمت و نفوذ رأی و کلام حاج ملاعلی کنی اذعان و اعتراف داشته اند. خودآگاه یا ناخودآگاه؛ چنان که «غلامحسین افضل الملک» مؤلف افضل التواریخ نگارنده تاریخ عهد مظفری (1313 تا 1317) با اینکه مورخی دولتی است اما درباره نقش حاج ملاعلی کنی در دوره ناصری نوشته است:
....آن وجود بود که دولت ایران را از شر حوادث و تصرفات خارجه نگاه داشت و بس شوکت ها از او به ظهور رسید و اگر او نمی بود وزرای هواپرست ایران، این دولت را به تصرف خارجه می دادند و مردم را منکوب می ساختند آن مجتهد اول سیاسی و اول پلتیک دادن زمان بود که در کمال شوکت و استغنای طبع و حسن مشورت و نفر و عقل حرکت می کرد...(15)
تحمل شدائد و تنگناهای مالی در دوران تحصیل
یکی از مسائلی که باید توجه داشت این است که حاج ملاعلی کنی در ابتدای دوران جوانی و زمانی که در حال تحصیل بود به شدت دچار فقر و تنگدستی بود و روزهای سخت و دردناکی را گذراند.و اینگونه نبود که از همان ابتدا ثروتمند باشد و اگر هم اموال واملاکی از پدر و نیاکانش به او رسیده باشد ممکن است بعدها برای او سرمایه ای شده باشد.
لذا فقر و نداری در دوران تحصیل طلبگی برای ایشان در دوران جوانی امتحانی الهی بود که ایشان با جان و دل آن را پذیرفته و با آن زمینه رشد و کمال خود را فراهم ساخت.
زندگی با نان خشک!
سید زین العابدین طباطبایی حایری از دوران سخت تحصیل شیخ علی کنی چنین می نویسد:در ایام طلبگی که به نجف اشرف آمده بودم من و آقای شیخ عبدالحسین شیخ العراقین و آخوند ملاعلی کنی در یک حجره از مدارس حوزه علمیه در نهایت فقر و فاقه به سر می بردیم و فقیرتر از همه حاجی کنی بود که هر هفته یک شب به مسجد سهله می رفت و از گوشه و کنار مسجد - بدون اینکه کسی بفهمد - نان خشک جمع می کرد و به مدرسه می آورد و گذران هفته را از آنها می کرد.(16)
نوشته اند روزی دوستان هم حجره ای کنی تمایل به خوردن اندکی غذای پختنی و تازه کردند. برنجی را از بازار خریده و به حجره آوردند. پس از فراهم کردن آتش و طبخ غذا، چون روغنی برای چرب کردن برنج نداشتند، ناچار پیه و دنبه ای را که با آن شمع می ساختند فراهم کرد: پس از گرم کردن، آن را بر روی برنج ریختند، بعضی از خوردن غذا خودداری کرده گفتند: «...این غذای اعیان است و به مذاق ما خوش نمی آید.» (17)
سود با برکت کتاب و زمین
آیت الله کنی پس از سال ها تحصیل و تهذیب در حوزه مقدس نجف اشرف و در محضر بزرگانی چون استاد شیخ محمد حسن صاحب جواهر به مقام اجتهاد دست یافت و سرانجام راهی وطن شد و در سال 1262 هـ. ق وارد ایران و شهر تهران شد. حاجی در آغاز ورود روزهای سختی را در تهران گذراند و تنگدستی و فقر او را در فشار قرار داده بود. با آن وجود انتشار کتابی به قلم خود ذهن او را مشغول ساخته و در پی انجام آن بود. سرانجام با یاری حق و با مشقت فراوان، کتاب را منتشر کرد و سود فراوانی عاید او گردید. پس از آن زمین متروکه ای را با قیمت ارزان خریداری و در آن قناتی را احداث کرد و با احیای زمین درآمد سرشار و بابرکتی را نصیب خود ساخت.(18)ماجرای قنات به روایت آیت الله نجفی مرعشی
مرحوم آیت الله مرعشی نجفی مرعشی از علمای طراز اول و از جمله مجتهدین شایسته و نسخه شناس، نسابه و مؤسس کتابخانه عظیم آیت الله مرعشی در قم از حادثه فوق به گونه های دیگر یاد کرده است:ایشان می فرماید: [ آیت الله کنی] در آغاز ورود، روزی در یکی از مساجد شهر زانوی غم بغل گرفته، از خدای خویش یاری و مدد می طلبید؟ در آن حال می بیند به منظور تفحص و پرس و جو نزدیک آمده می گوید: که هستی؟ ناراحتی تو چیست؟ او پس از صحبت با حاجی به وضعیت زندگی اش آشنا می شود و به سبب ناراحتی او پی می برد و می گوید: من چیزی ندارم، تنها قنات بایری دارم که آن را به شما می دهم. چرخی بر روی آن بگذارید شاید به کار آید ومورد استفاده قرار گیرد، حاجی پیشنهاد او را می پذیرد و آن قنات را با سعی و تلاش به کار می اندازد، با آب سرشار آن زمین های اطراف قنات را آبیاری می کند و این چنین به زندگی خود رونق می بخشد.
حرکت و کوشش او برکت خداوندی را نیز به همراه داشت؛ مردم بر این باور شدند که اگر از حاجی آب زراعت بخرند وضع درختان و زراعتهایشان سامان خواهد گرفت و محصول بهتری از آن برداشت خواهند کرد.
چشمه های احسان
خدا را بر آن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است
کرم ورزَد آن سر که مغزی در اوست
که دون همتانند بی مغز و پوست
کسی نیک ببیند به هر دو سرای
که نیکی رساند به خلق خدای
رسیدگی به ضعیفان، دستگیری از مستمندان و تلاش در پی رفع گرفتاری نیازمندان از صفات بارز ملاعلی کنی بود و بر این سیره ی نیکو اصرار داشت و لحظه ای از انجام آن غفلت نمی کرد.(19)
شیخ آقا بزرگ تهرانی از کمالات او چنین می گوید:
...وی حق نعمت را به طور کامل ادا کرد؛ چشمه های احسان از دستانش می جوشید. و عطایا و هدایای بسیاری از سوی او بر مردان علم و رجال دین - به ویژه درماندگان، یتیمان و نیازمندان - نثار می شد. او پدری دلسوز برای ایشان بود. و آنان در زمان زندگانی او به آسایش و نعمت و سرور و شادمانی زندگی می گذرانیدند. از گوشه و کنار شهرها به قصد بهره مندی از عطایای حاجی به سویش می شتافتند. و هیچ گاه کسی ناامید از در خانه اش برنگشت هر آنچه راکه به او هدیه می دادند، به دیگران می داد و چیزی را پیش خود باقی نمی گذاشت.(20)
سید علی اصغر جاپلقی می نویسد: «المولی الوحید والشیخ الفرید، معروف بین عرب و عجم، حاج ملاعلی کنی، از اجلاء علما و بزرگان مجتهدین و فریادرس و پناه مظلومان بود.» (21)
ساخت آب انبار (22) و کاروانسرا به منظور رفاه و آسایش قافله ها چون کاروانسرایی در خاتون آباد (23) نیز از خدمات عمومی و عام المنفعه حاجی بود.
سایه ای بر سر یتیم
حاجی چون پدری دلسوز، بسیاری از یتیمان درمانده و بی سر پناه را تحت تکفل قرار داده، برای گذراندن زندگی آنان، مقرری مناسبی در نظر گرفته بود، تا فقدان پدر، قامت بلا دیده ی آنان را در مقابل فشارها و سختی های روزگار خم نسازد و التیامی بر روح خسته و دل شکسته و محزونشان باشد.(24)با بیماران
ملاعلی کنی برای حل مشکلات درمان بیمارانی که بنیه مالی ضعیفی داشتند، مکان هایی را برای پرداخت پول دارو در نظر گرفته بود تا آنان با دریافت مبلغ آن، به درمان خود اقدام کنند و با بهبود کامل از بیماری رهایی یابند. (25) این عمل پسندیده از سوی یک پیشوای دینی، سرمشق و الگوی مناسبی برای توانگران و رهبران دینی است، تا با شیوه ای محترمانه و با رعایت آبروی افراد مستمند نیاز فوری و ضروری آنان را برطرف ساخته، گره از مشکلشان بگشایند.لذا رفته رفته به حاجی رو آوردند و بدین ترتیب ثروت زیادی در آغاز نصیب او گشت و زندگی او را متحول ساخت.(26)
روشنفکران و علت نادیده گرفتن مبارزات ملاعلی کنی
آیت الله مهدوی کنی درباره مبارزات ملاعلی کنی و علت حمله روشنفکران به این عالم مبارز می گویند: نقش ایشان در لغو قرارداد رویتر که تقریباً تمام منابع کشور را در اختیار بیگانگان می گذاشت معروف است و متأسفانه بعضی از روشنفکرانی که با نفوذ روحانیت مخالف بودند تاریخ را تحریف و نقش این عالم بزرگوار را انکار کرده و مسائل را به گونه ای نادرست بازگو کرده اندو چهره ی حاج ملاعلی کنی را مشوّه نموده اند و مبارزات مرحوم کنی را با صاحبان قدرت نادیده گرفته و این عالم خدوم و بزرگوار را به ثروت اندوزی و مماشات با زراندوزان متهم کرده اند. حال آنکه مبارزه و درگیری ایشان با مفاسد دربار و درباریان و اقدامات عملی ایشان در جلوگیری از مفاسد و نفوذ فراماسونری در دربار، نمونه هایی از این اقدامات است الغای قرارداد رویتر از مسئله لغو قرارداد تنباکو دارای اهمیت بیشتری است و تا حاج ملاعلی در قید حیات بود مسئله ی تنباکو مطرح نشد و تنها پس از وفات ایشان ناصرالدین شاه این قرارداد را بست که با حکم مرحوم حاج میرزا حسن شیرازی لغو گردید.(27)اموالی که وقف شد
آیت الله مهدوی کنی درباره اموالی که حاج ملاعلی کنی وقف کرده است می نویسد:مرحوم حاج ملاعلی کنی در زمان تولیت مدرسه مروی در توسعه و تعمیر اساسی مدرسه اقدامات شایانی کرده قسمتی از اموال خود را وقف مدرسه ی مروی کردند. ایشان در وقفنامه ی جداگانه ای، موقوفات و اقدامات انجام شده را به تفصیل نگاشته که به صورت کتابچه ای در کتابخانه ی مدرسه موجود است.(28)
ثروتی که مصرف راه خیر شد!
چه بسیارند ثروتمندانی که دارایی شان بلای جانشان می شود اما حاج ملاعلی کنی از دارایی و سرمایه ای که دسترنج خودش بود ملجاء ماندگاری ساخت که تا ابد آثار جاریه و حسنات باقیه آن پابرجا خواهد ماند.آیت الله مهدوی کنی درباره ی ثروت آن عالم فرزانه می نویسد:
نکته ی دیگر درمورد مرحوم حاجی، جنبه ی مالی ایشان است. خیلی ثروتمند بوده و هم اکنون در کن، شهر ری، ورامین، قزوین و تهران موقوفات زیادی از ایشان مانده است که بخشی از آن وقف خاص است که برای ورثه اش وقف کرده و بقیه وقف بر امور عام المنفعه می باشد. البته بخشی از این اموال موروثی بوده است که از ما ترک پدرش به ارث مانده است. آقای دکتر علینقی کنی از نواده های مرحوم حاج ملاعلی می گفت که بخش مهمی از ثروت ایشان از جد اعلای وی که در مازندران ساکن بوده است به ارث رسیده است. آن بخش هایی که در رکن است ظاهراً مال پدرشان بوده است. پدرم نقل می کرد که منشأ پیدایش این ثروت این بوده که ایشان چون کشاورز زاده بود قهراً به کارهای کشاورزی علاقه داشته است. در شهر ری روستایی به نام دولت آباد، وجود دارد که آسیاب و قنات داشت. زمین های این روستا غالباً با قنات آبیاری می شد. می گفتند آن قنات به تدریج خشک شد و این ده هم تقریباً از بین رفته بود. و آبادی خود را از دست داده بود. مرحوم حاجی با قیمت مختصری اینجا را می خرد، بعد شروع به لایروبی قنات و آباد کردن آنجا می کند. به زودی آب در قنات به جریان می افتد و آسیاب شروع به کار می کند. درکودکی می شنیدم که این آسیاب روزی 120 بار گندم را آرد می کند. در اثر همین آب فراوان آن ده آباد می شود و خود این آسیاب در آن منطقه مورد توجه قرار می گیرد. آنچه که پدرم نقل می کردند این بود که این اقدام، سنگ اولیه ثروت ایشان بوده، همین محل بوده که بعد به تدریج توسعه یافت و از ا ین طریق ثروتمند شد. این قصه ای است که ایشان نقل می کرد.(29)
وی در ادامه نوشته است:
در دست نوشته ی مرحوم حاجی که در مدرسه ی مروی است دیدم که ایشان نوشته اند. من به واسطه ی زحماتی که کشیدم اینها را به دست آوردم. و تمام اینها را وقف کردم منهای مقداری از آن که آنرا برای فرزندانم گذاشتم. ایشان قسمتی را نیز وقف مدرسه ی مروی کردند. دو تا سه تا آبادی است در ورامین که برای مدرسه مروی وقف کردند و مدرسه مروی را بازسازی کرده و موقوفاتش را اضافه کردند. همین مسجد مروی که الان هست - مسجد کوچکی بوده - ایشان می گویند این را من برای فرستادن افراد به عتبات عالیات و برای زیارت امام رضا (ع) و روضه خوانی و نیز برای سادات نخاوله سهمی در موقوفات خود منظور کرده اند.
شیخ انصاری و ثروت ملاعلی کنی
آیت الله مهدوی کنی درباره ی نظر آیت الله شیخ انصاری درباره ی ملاعلی کنی می نویسد:پدرم از زبان یکی از درباریان قاجار در مورد شخصیت مرحوم کنی نقل کرده است که آن درباری در نجف به دیدن شیخ انصاری - که مرجع تقلید شیعیان بوده است - شرفیاب و مهمان شیخ می شود. شیخ غذای ساده ی طلبگی؛ یعنی آبگوشت بی رمقی با یک نان خشکی برای او می آورد. او که می خواسته به حاجی طعنه بزند می گوید نمی دانم زندگی شما درست است یا زندگی حاجی با آن خدم و حشم و با آن وضعی که در تهران دارد. شیخ در جواب می گوید: من باید زندگی ام همین طور باشد و آنچه که حاجی در کنار شما انجام می دهد آن هم درست است. او باید آن جور زندگی کند، من هم این جور، این نکته باید برای ما درسی باشد که علما در عین حال که با هم اختلاف سلیقه و اختلاف زندگی داشتند، ولی حریم یکدیگر را حفظ می کردند. شیخ انصاری کاری نکرد که حرمت شیخ کنی شکسته شود مثلاً سرش را تکان بدهد بگوید بله یا حداقل، سکوت کند. بلکه او از روش حاجی دفاع می کند و بعضی نقل کرده اند که شیخ انصاری آن درباری را با تندی از منزلش بیرون می کند و می گوید من اجازه نمی دهم که شما در حضور من نسبت به مجتهدی توهین کنید.(30)
نتیجه گیری
با بررسی مباحث فوق این نتیجه را می توان گرفت که بخش اعظمی از ثروت و سرمایه مادی حاج ملاعلی کنی همچون دانش و معارف قرآنی اش و عمر عزیزش صرف راه دین و دیانت، کمک به مردم و ایتام در راه ماندگان و ترویج فرهنگ قرآن و اهل بیت (ع) شده است.پی نوشت ها :
1- شرح رجال ایران در قرن 12، 13 و 14 هجری، ج دوم، ص 349، کتاب فروشی زوار، چاپ چهارم، 1371.
2- همان، ص 349.
3- خاطرات و خطرات، مهدیقلی هدایت، ص 10.
4- شرح رجال ایران، ص 349.
5- این در حالیست که آن عالم فرزانه در آن وقت 85 سال سن بیشتر نداشتند. (1220- 1306)
6- ایرج افشار در مقدمه کتاب بر این نکته تأکید دارد.
7- المآثر والآثار، تألیف محمد حسن خان اعتماد السلطنه، به کوشش ایرج افشار، اساطیر، چاپ اول، 1363، ص 187.
8- همان، ص 187.
9- همان، ص 187.
10- مهدی بامداد در پی نوشت نوشته است: به پول امروزی قریب به سی و پنج میلیون تومان است.
11- مقاله امتیاز استعماری رویتر، قتل ابابک، ص 71.
12- کتاب خلسه مشهور به خوابنامه، محمد حسن خان اعتماد السلطنه، ص48.
13- انگلستان در ایران، ص 101.
14- عصر بی خبری، ص 123.
15- افضل التواریخ، غلامحسین افضل الملک، به کوشش منصوره اتحادیه (نظام مافی)، سیروس سعدوندیان نشر تاریخ ایران، ص 70.
16- مجله مشکوه، شماره 40، ص 81.
17- معارف الرجال، ج 2، ص 112 (به نقل از) کتاب ملاعلی کنی، مرزبان دین، ص 45.
18- نقباء البشر، ج 4، ص 1505.
19- معارف الرجال، ج 2، ص 112.
20- نقباء البشر، ج 3، ص 1505.
21- طرائف المقال فی معرفه طبقات الرجال، سید علی اصغر، جاپلقی، ج 2، ص 375.
22- نامه های سیاسی دهخدا، ص 103.
23- نخبه سیفیه، محمد علی قورخانچی صولت نظام، ص 65.
24- مجله پیام انقلاب، شماره 71، ص 44
25- مجله پیام انقلاب، شماره 71، ص 44.
26- همان.
27- خاطرات آیت الله مهدوی کنی، ص 31، 33، 36، 37.
28- همان.
29- همان.
30- همان.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}